کاربر:Rah/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==چگونگی شکلگیری کشور فدرال== | ==چگونگی شکلگیری کشور فدرال== | ||
کشورهای دارای ساختار فدرال، همگی طی شکلگیری آغازین و بنیانگذاری مانند کشور آلمان یا ایالات متحد آمریکا، یا طی شکلگیری دوباره، مثلاً پس از جنگ یا فروپاشی به اینصورت شکل گرفتهاند. در حقیقت تا به کنون هیچ کشور تاریخی و یکپارچه در جهان، روش کشورداری خود را به ساختار سیستم فدرال | کشورهای دارای ساختار فدرال، همگی طی شکلگیری آغازین و بنیانگذاری مانند کشور آلمان یا ایالات متحد آمریکا، یا طی شکلگیری دوباره، مثلاً پس از جنگ یا فروپاشی به اینصورت شکل گرفتهاند. در حقیقت تا به کنون هیچ کشور تاریخی و یکپارچه در جهان، روش کشورداری خود را به ساختار سیستم فدرال تغییر نداده است. <ref name=":3">[https://political-philosophical-social-ideologies.blogsky.com/1394/06/21/post-7/%D9%81%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85 فدرالیسم - سایت ایدئولوژیهای سیاسی-فلسفی-اجتماعی]</ref>[[پرونده:نقشه فدرال.JPG|جایگزین=فدرالیسم|بندانگشتی|287x287پیکسل|فدرالیسم]]شایان ذکر است که از ۱۹۵ کشور جهان فقط ۳۰ کشور فدراسیون هستند. هر چند این ۳۰ کشور درمجموع ۴۰ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند که علت آن بزرگ بودن این کشورهاست،زیرا اغلب کشورهای بسیار بزرگ به لحاظ سرزمینی و دارای حاکمیتهای متنوع به شکل فدرال درآمدهاند. در واقع فدرالیسم بیشتر یک انتخاب برای کشورهای بزرگی مانند هندوستان، ایالات متحده آمریکا، برزیل، آلمان، مکزیک و نیجریه بوده است. همچنین غالباً توسط کشورهایی انتخاب میشود که دارای جمعیت بسیار متنوعی هستند. تنوع این جماعت میتواند مذهبی، قومی یا زبانی باشد. سوئیس، بلژیک و نپال از این گونه کشورها هستند. از آنجایی که هیچ کشوری دقیقاً شبیه کشور دیگری نیست، هیچ سیستم فدرالی نیز دقیقاً مشابه هم نیست. با این حال، فدرالیسم دارای برخی ویژگیهای مشخصی است که آن را از سایر اشکال تمرکززدایی متمایز میکند.<ref name=":2">[https://jabbarian.com/federalism-in-plain-language/ فدرالیسم به زبان ساده - سایت دکتر مهدی جباریان]</ref> | ||
شایان ذکر است که از ۱۹۵ کشور جهان فقط ۳۰ کشور فدراسیون هستند. هر چند این ۳۰ کشور درمجموع ۴۰ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند که علت آن بزرگ بودن این کشورهاست،زیرا اغلب کشورهای بسیار بزرگ به لحاظ سرزمینی و دارای حاکمیتهای متنوع به شکل فدرال درآمدهاند. در واقع فدرالیسم بیشتر یک انتخاب برای کشورهای بزرگی مانند هندوستان، ایالات متحده آمریکا، برزیل، آلمان، مکزیک و نیجریه است. همچنین غالباً توسط کشورهایی انتخاب میشود که دارای جمعیت بسیار متنوعی هستند. تنوع این جماعت میتواند مذهبی، قومی یا زبانی باشد. سوئیس، بلژیک و نپال از این گونه کشورها هستند. از آنجایی که هیچ کشوری دقیقاً شبیه کشور دیگری نیست، هیچ سیستم فدرالی نیز دقیقاً مشابه هم نیست. با این حال، فدرالیسم دارای برخی ویژگیهای مشخصی است که آن را از سایر اشکال تمرکززدایی متمایز میکند.<ref name=":2">[https://jabbarian.com/federalism-in-plain-language/ فدرالیسم به زبان ساده - سایت دکتر مهدی جباریان]</ref | |||
==انواع فدرالیسم== | ==انواع فدرالیسم== | ||
*فدرالیسم همبسته یا یگانه، مانند کشور اتریش که قدرت ایالات بیشتر از دولت فدرال است؛ و در صورت لزوم به دولت فدرال قابل انتقال است. | *فدرالیسم همبسته یا یگانه، مانند کشور اتریش که قدرت ایالات بیشتر از دولت فدرال است؛ و در صورت لزوم به دولت فدرال قابل انتقال است. | ||
*فدرالیسم تعاونی یا اشتراکی، مانند کشور آلمان که تقسیم قدرت و ثروت درمیان ایالات عضو به نسبت جمعیت انجام شده است؛ و ایالات پُردرآمد به ایالات کم درآمد کمک مالی میکنند. دولت فدرال قدرت اجرایی را جهت بهبود عملکرد و بازدهی ایالتی | *فدرالیسم تعاونی یا اشتراکی، مانند کشور آلمان که تقسیم قدرت و ثروت درمیان ایالات عضو به نسبت جمعیت انجام شده است؛ و ایالات پُردرآمد به ایالات کم درآمد کمک مالی میکنند. دولت فدرال قدرت اجرایی را جهت بهبود عملکرد و بازدهی ایالتی و دولتی از احزاب کسب کرده است. | ||
*فدرالیسم رقابتی، مانند کشور ایالات متحده آمریکا که ایالات در رقابت با یکدیگرند.<ref name=":0" /> | *فدرالیسم رقابتی، مانند کشور ایالات متحده آمریکا که ایالات در رقابت با یکدیگرند.<ref name=":0" /> | ||
خط ۵۸: | خط ۳۸: | ||
*فدرالیسم دوگانه، سیستمی است که در آن دولتهای ملی و ایالتی بهطور جداگانه عمل میکنند. قدرت بین دولتهای فدرال و ایالتی به شیوهای تقسیم میشود که تعادل بین این دو را حفظ کند. مطابق قانون اساسی ایالتها مجاز هستند از اختیارات محدودی که به آنها داده شده است، بدون دخالت یا با دخالت کم دولت فدرال استفاده کنند. فدرالیسم دوگانه به خاطر تقسیم واضح اختیارات آن بین دولتهای فدرال و ایالتی، اغلب به عنوان کیک لایهای توصیف میشود.<ref>[https://www.thoughtco.com/types-of-federalism-definition-and-examples-5194793 انواع فدرالیسم - سایت تینکو]</ref> | *فدرالیسم دوگانه، سیستمی است که در آن دولتهای ملی و ایالتی بهطور جداگانه عمل میکنند. قدرت بین دولتهای فدرال و ایالتی به شیوهای تقسیم میشود که تعادل بین این دو را حفظ کند. مطابق قانون اساسی ایالتها مجاز هستند از اختیارات محدودی که به آنها داده شده است، بدون دخالت یا با دخالت کم دولت فدرال استفاده کنند. فدرالیسم دوگانه به خاطر تقسیم واضح اختیارات آن بین دولتهای فدرال و ایالتی، اغلب به عنوان کیک لایهای توصیف میشود.<ref>[https://www.thoughtco.com/types-of-federalism-definition-and-examples-5194793 انواع فدرالیسم - سایت تینکو]</ref> | ||
*فدرالیسم دوگانه مانند آمریکا، جدایی دولت فدرال از ایالات است. کنفدراسیون ایالاتی بر مبنای شایستگی در رقابتهای علمی و مسابقه اقتصادی | *فدرالیسم دوگانه مانند آمریکا، جدایی دولت فدرال از ایالات است. کنفدراسیون ایالاتی بر مبنای شایستگی در رقابتهای علمی و مسابقه اقتصادی استوار است. | ||
فدرالیسم بهم پیوسته، متوازن یا برابر، مانند کشور سوئیس. فدراسیونی از ایالاتی بهم پیوسته با حقوق کاملاً برابر | |||
* فدرالیسم بهم پیوسته، متوازن یا برابر، مانند کشور سوئیس. فدراسیونی از ایالاتی بهم پیوسته با حقوق کاملاً برابر | |||
*فدرالیسم نامتقارن، مانند کشور اسپانیا که ایالات عضو فدراسیون برابر نبوده و رسماً از نظر حقوقی و تعهدات دارای تفاوتهایی هستند. | *فدرالیسم نامتقارن، مانند کشور اسپانیا که ایالات عضو فدراسیون برابر نبوده و رسماً از نظر حقوقی و تعهدات دارای تفاوتهایی هستند. | ||
*فدرالیسم متمایز، تفاوتها با توجه به معیارهای تمایز اجتماعی و | *فدرالیسم متمایز، تفاوتها با توجه به معیارهای تمایز اجتماعی و انطباق درسلسله مراتب بوجود میآید. | ||
*فدرالیسم پایدار (آزادیخواه)، ایالاتی مستقل برای انجام کارهایی که بهتنهایی از عهده آن برنمیآیند، با توافق متقابل بههم میپیوندند.<ref name=":0" /> | *فدرالیسم پایدار (آزادیخواه)، ایالاتی مستقل برای انجام کارهایی که بهتنهایی از عهده آن برنمیآیند، با توافق متقابل بههم میپیوندند.<ref name=":0" /> | ||
*فدرالیسم مالی، روابط مالی بین واحدهای دولت در یک سیستم دولت فدرال است. فدرالیسم مالی بخشی از انضباط گستردهتر مالیه عمومی است. این اصطلاح توسط ریچارد ماسگریو، اقتصاددان آمریکایی آلمانیالاصل در سال ۱۹۵۹، معرفی شد. فدرالیسم مالی به تقسیم وظایف دولتی و روابط مالی بین سطوح دولت میپردازد. تئوری فدرالیسم مالی فرض میکند که یک سیستم دولتی فدرال میتواند در حل مشکلاتی که امروزه دولتها با آن روبرو هستند، مانند توزیع عادلانه درآمد، تخصیص کارآمد و مؤثر منابع و ثبات اقتصادی، کارآمد و مؤثر باشد. ثبات اقتصادی و توزیع عادلانه درآمد میتواند توسط دولت فدرال به دلیل انعطافپذیری آن در مقابله با این مشکلات انجام شود. از آنجایی که ایالتها و محلات از نظر درآمد برابر نیستند، مداخله دولت فدرال مورد نیاز است. تخصیص منابع میتواند به طور موثر توسط ایالتها و دولتهای محلی انجام شود. ماسگریو استدلال کرد که دولت فدرال یا مرکزی باید مسئول تثبیت اقتصادی و توزیع مجدد درآمد باشد، اما تخصیص منابع باید به عهده دولتهای ایالتی و محلی باشد. فدرالیسم مالی از طریق مالیاتهای مختلف فدرال، کمکهای مالی و نقل و انتقالاتی که علاوه بر ایالتها و محلات انجام میشود، عمل میکند. دولت فدرال تنظیم، یارانه، مالیات، ارائه کالاها و خدمات و توزیع مجدد درآمد را انجام میدهد. در سیستمهای فدرال مانند ایالات متحده، سیاستهای مالی همچنین به دنبال توانمندسازی ایالتها از طریق مقرراتزدایی بودهاند.<ref name=":4" /> | *فدرالیسم مالی، روابط مالی بین واحدهای دولت در یک سیستم دولت فدرال است. فدرالیسم مالی بخشی از انضباط گستردهتر مالیه عمومی است. این اصطلاح توسط ریچارد ماسگریو، اقتصاددان آمریکایی آلمانیالاصل در سال ۱۹۵۹، معرفی شد. فدرالیسم مالی به تقسیم وظایف دولتی و روابط مالی بین سطوح دولت میپردازد. تئوری فدرالیسم مالی فرض میکند که یک سیستم دولتی فدرال میتواند در حل مشکلاتی که امروزه دولتها با آن روبرو هستند، مانند توزیع عادلانه درآمد، تخصیص کارآمد و مؤثر منابع و ثبات اقتصادی، کارآمد و مؤثر باشد. ثبات اقتصادی و توزیع عادلانه درآمد میتواند توسط دولت فدرال به دلیل انعطافپذیری آن در مقابله با این مشکلات انجام شود. از آنجایی که ایالتها و محلات از نظر درآمد برابر نیستند، مداخله دولت فدرال مورد نیاز است. تخصیص منابع میتواند به طور موثر توسط ایالتها و دولتهای محلی انجام شود. ماسگریو استدلال کرد که دولت فدرال یا مرکزی باید مسئول تثبیت اقتصادی و توزیع مجدد درآمد باشد، اما تخصیص منابع باید به عهده دولتهای ایالتی و محلی باشد. فدرالیسم مالی از طریق مالیاتهای مختلف فدرال، کمکهای مالی و نقل و انتقالاتی که علاوه بر ایالتها و محلات انجام میشود، عمل میکند. دولت فدرال تنظیم، یارانه، مالیات، ارائه کالاها و خدمات و توزیع مجدد درآمد را انجام میدهد. در سیستمهای فدرال مانند ایالات متحده، سیاستهای مالی همچنین به دنبال توانمندسازی ایالتها از طریق مقرراتزدایی بودهاند.<ref name=":4">[https://www.britannica.com/topic/American-exceptionalism فدرالیسم - سایت بریتانیکا]</ref> | ||
===مزایا و معایب تمکززدایی مالی=== | ===مزایا و معایب تمکززدایی مالی=== | ||
مزایای تمرکززدایی مالی به شرح زیر است: تفاوتهای منطقهای و محلی را میتوان در نظر گرفت. کاهش هزینههای برنامهریزی و اداری، رقابت بین دولتهای محلی به نفع نوآوریهای سازمانی و سیاسی است؛ و سیاست کارآمدتر چون شهروندان نفوذ بیشتری دارند. چندین معایب فدرالیسم مالی نیز وجود دارد: عدم پاسخگویی دولتهای ایالتی و محلی در قبال رأیدهندگان. عدم در دسترس بودن کارکنان واجد شرایط، امکان انتخاب محل اقامت برای مردم، درجه مشخصی از استقلال دولتهای محلی از دولت ملی و در دسترس نبودن زیرساختهای مخارج عمومی در سطح محلی <ref name=":4" /> | مزایای تمرکززدایی مالی به شرح زیر است: تفاوتهای منطقهای و محلی را میتوان در نظر گرفت. کاهش هزینههای برنامهریزی و اداری، رقابت بین دولتهای محلی به نفع نوآوریهای سازمانی و سیاسی است؛ و سیاست کارآمدتر چون شهروندان نفوذ بیشتری دارند. چندین معایب فدرالیسم مالی نیز وجود دارد: عدم پاسخگویی دولتهای ایالتی و محلی در قبال رأیدهندگان. عدم در دسترس بودن کارکنان واجد شرایط، امکان انتخاب محل اقامت برای مردم، درجه مشخصی از استقلال دولتهای محلی از دولت ملی و در دسترس نبودن زیرساختهای مخارج عمومی در سطح محلی <ref name=":4" /> | ||
خط ۷۴: | خط ۵۶: | ||
دولت فدرال، یک جامعهی سیاسی و قراردادی است؛ تشکیلشده از ایالتها که در محدوده حقوق داخلی، روابط را بین خود بر قرار کردهاند؛ و حقوق حاکم براین روابط حقوق تعینشده داخلی است نه بینالمللی وجهانی، یعنی مسائل بینالمللی تحت اختیار دولت و اداره مرکزی فدرال است. | دولت فدرال، یک جامعهی سیاسی و قراردادی است؛ تشکیلشده از ایالتها که در محدوده حقوق داخلی، روابط را بین خود بر قرار کردهاند؛ و حقوق حاکم براین روابط حقوق تعینشده داخلی است نه بینالمللی وجهانی، یعنی مسائل بینالمللی تحت اختیار دولت و اداره مرکزی فدرال است. | ||
===دولت فدرال از نظر جامعه بینالمللی=== | ===دولت فدرال از نظر جامعه بینالمللی=== | ||
کشور فدرال از لحاظ داخلی دارای چند دولت | کشور فدرال از لحاظ داخلی دارای چند دولت و حکومت که این مربوط به تقسیمات ایالات بوده، ریشه اصلی آن را جغرافیا و تنوع و گوناگونی زبان تشکیل میدهد؛ و از لحاظ خارجی و روابط بینالمللی، یک دولت شناخته میشود. | ||
===همگرایی ایالتی وهمگونگی=== | ===همگرایی ایالتی وهمگونگی=== | ||
هدف اساسی ادارهی فدرال همگونکردن دولتهای عضو در ایالات خودمختار در قالب یک سازمان جدید و اداره مرکزی است، به بیان دیگر هدف دولت فدرال مرکزی گردآوری تمام نظرات از تمام ایالات است. قدرت بیشتر دولت مرکزی در کشور فدرال، بیشترین قدرت را دولت مرکزی دارد؛ و کمترین قدرت و اختیارات متعلق به دولتهای عضو و ایالات است، زیرا اگر چنین نباشد، محتمل است که برخی از ایالات خواهان جداییطلبی شود؛ و این امر از پیشدر قانون اساسی حکومت مرکزی برای ایالات تعیین میشود. | هدف اساسی ادارهی فدرال همگونکردن دولتهای عضو در ایالات خودمختار در قالب یک سازمان جدید و اداره مرکزی است، به بیان دیگر هدف دولت فدرال مرکزی گردآوری تمام نظرات از تمام ایالات است. قدرت بیشتر دولت مرکزی در کشور فدرال، بیشترین قدرت را دولت مرکزی دارد؛ و کمترین قدرت و اختیارات متعلق به دولتهای عضو و ایالات است، زیرا اگر چنین نباشد، محتمل است که برخی از ایالات خواهان جداییطلبی شود؛ و این امر از پیشدر قانون اساسی حکومت مرکزی برای ایالات تعیین میشود. | ||
خط ۸۴: | خط ۶۶: | ||
شیوههای دیگری برای پیوستن دولتها بهیکدیگر مانند کنفدراسیون و یا اتحادیه نیز وجود دارد. در کنفدراسیون دولت مرکزی دارای قدرت کمتری است و ابتکار عمل در بسیاری از موارد در دست دولتهای پایه باقی میماند. <ref name=":5">[https://www.zeitoons.com/110192 فدرالیسم و ایران - سایت زیتون]</ref> | شیوههای دیگری برای پیوستن دولتها بهیکدیگر مانند کنفدراسیون و یا اتحادیه نیز وجود دارد. در کنفدراسیون دولت مرکزی دارای قدرت کمتری است و ابتکار عمل در بسیاری از موارد در دست دولتهای پایه باقی میماند. <ref name=":5">[https://www.zeitoons.com/110192 فدرالیسم و ایران - سایت زیتون]</ref> | ||
==خودمختاری== | ==خودمختاری== | ||
در لغت، واژه خودمختاری از دو کلمه یونانی Auto یعنی خود و Nomos یعنی قانون یـا قاعـده(Rule) گرفته شده است. | در لغت، واژه خودمختاری از دو کلمه یونانی Auto یعنی خود و Nomos یعنی قانون یـا قاعـده(Rule) گرفته شده است. منظور از خودمختاری، معمولاً استقلال عمـل یـک واحـد خودمختـار در سـطوح محلی و داخلی است. تفاوت آن با فدرالیسم در این است که این استقلال عمل به منطقه خودمختار تعلق دارد و دیگر مناطق الزامی به کشیدن خطوط سیاسی میان یکدیگر نمیبینند. | ||
البته در خودمختاری نیز حکومت خودمختار در امور خارجه و امنیتی، معمولاً تحت کنترل دولت ملی یا مرکزی قرار دارد. اما گاه انعقاد برخی از توافقنامههای بینالمللـی در زمینـه اقتصـادی و فرهنگی، ممکن است در اختیار واحد خودمختار قرار بگیـرد. بررسی انواع مصادیق خودمختاری نشان میدهد که خودمختاری، طیفی اسـت کـه در منـاطق مختلف، حدود اختیارات آن متفاوت است، بنابراین نمیتوان یک تعریف کلیشهای برای آن بیان کرد. | |||
خودمختاری به دو صورت سرزمینی و خودمختاری فرهنگی تجلی مییابد. معمولاً بـه خـودگردانی یک اقلیت قومی در یک منطقـه جغرافیـایی خـاص ، خودمختـاری سـرزمینی مـی گوینـد . بنـابراین در خودمختاری سرزمینی، عنصر جغرافیا اهمیت مییابد. اما در عالم واقع، نوع دیگر خودمختاری وجود دارد که به آن خودمختاری فرهنگی میگویند. این نوع خودمختاری برای اعضای یک گـروه خـاص در داخل یک دولت (بدون توجه به محل اقامت آنها) صدق میکنـد. خودمختـاری فرهنگـی ، معمـولاً بـه اقلیتهای زبانی، مذهبی، فرهنگی و قومی داده میشود. مفهوم خودمختاری فرهنگی یـا شخصـی در چارچوب اصل "حمایت از اقلیتها" توسعه پیدا کرده است. | خودمختاری به دو صورت سرزمینی و خودمختاری فرهنگی تجلی مییابد. معمولاً بـه خـودگردانی یک اقلیت قومی در یک منطقـه جغرافیـایی خـاص ، خودمختـاری سـرزمینی مـی گوینـد . بنـابراین در خودمختاری سرزمینی، عنصر جغرافیا اهمیت مییابد. اما در عالم واقع، نوع دیگر خودمختاری وجود دارد که به آن خودمختاری فرهنگی میگویند. این نوع خودمختاری برای اعضای یک گـروه خـاص در داخل یک دولت (بدون توجه به محل اقامت آنها) صدق میکنـد. خودمختـاری فرهنگـی ، معمـولاً بـه اقلیتهای زبانی، مذهبی، فرهنگی و قومی داده میشود. مفهوم خودمختاری فرهنگی یـا شخصـی در چارچوب اصل "حمایت از اقلیتها" توسعه پیدا کرده است. | ||
خودمختاری سازوكاری است كه بـرای جوامـع دمكراتیـکشـده كارایی بیشتری | خودمختاری سازوكاری است كه بـرای جوامـع دمكراتیـکشـده كارایی بیشتری دارد و طبعا در حکومتهای توتالیتر و مرکزگرا امکان پذیر نیست. <ref>[https://jpbud.ir/article-1-4-fa.pdf کتاب مقایسه مدلهای ساختاری مدیریت مناطق جوامع متكثر قومی]</ref> | ||
==مرکزگرایی رژیم آخوندی و سلطنتی== | |||
نظام سیاسی کنونی جمهوری اسلامی مانند نظام پهلوی بهشدت با ایجاد هرگونه استقلال فرهنگی یا سیاسی چه در شکل خودمختاری یا فدرالی مخالف است. حکومت پهلوی سوابق طولانی در سرکوب کردها، ترکها، لرها، بلوچها و دیگر اقوام و ملیتهای ایران دارد و جمهوری اسلامی نیز در ابتدای شکلگیری خود دست به قتلهای بسیاری در مناطق کردی زد. | |||
نظام سیاسی جمهوری اسلامی هیچ ارتباطی با مرکزیت زدایی ندارد، چرا که این نظام همانند نظام شاهنشاهی پیشین، سیستم متمرکزی است که قانونگذاری، سیاستگذاری و تصمیمگیری در آن بر عهده ولایت فقیه یا شاه است.<ref name=":7">[https://old.iranintl.com/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87/%D9%85%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 موافقان و مخالفان فدرالیسم در ایران - سایت ایران اینترنشنال]</ref> | |||
= | |||
== فدرالیزم یا خودمختاری == | |||
سازمان مجاهدین خلق سالها پیش در شورای ملی مقاومت ایران طرح خودمختاری کردستان ایران را به تصویب رساند و اعلام کرده است که این طرح به عنوان الگویی برای دیگر اقوام | |||
==منابع:== | ==منابع:== |