۳۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
== طراحی آرم سازمان مجاهدین خلق ایران == | == طراحی آرم سازمان مجاهدین خلق ایران == | ||
هنگامی که ضربه سال۵۰ تمام مرکزیت سازمان را دربرگرفت و همه بهزندان افتادند، مجاهدین هنوز نام و نشان و آرم رسمی اعلامشدهای نداشتند. رضا مأموریت ترسیم و اعلام آن را برعهده گرفت. رضا در این طرح باصرف انرژی و دقتی تحسینبرانگیز توانست ارزشها و محتوای ایدئولوژیک و نقطه نظرهای اقتصادیـ اجتماعی و سیاسی مجاهدین را با نهایت اختصار و گویایی تمام با زبان سمبلهایی که در آرم سازمان به کار بردهاست، مجسم سازد.<ref name=":1">نشریه مجاهد شماره ۴۰۵–۱۷ شهریور ۱۳۷۷</ref> | هنگامی که ضربه سال۵۰ تمام مرکزیت سازمان را دربرگرفت و همه بهزندان افتادند، مجاهدین هنوز نام و نشان و آرم رسمی اعلامشدهای نداشتند. رضا مأموریت ترسیم و اعلام آن را برعهده گرفت. رضا در این طرح باصرف انرژی و دقتی تحسینبرانگیز توانست ارزشها و محتوای ایدئولوژیک و نقطه نظرهای اقتصادیـ اجتماعی و سیاسی مجاهدین را با نهایت اختصار و گویایی تمام با زبان سمبلهایی که در آرم سازمان به کار بردهاست، مجسم سازد.<ref name=":1">نشریه مجاهد شماره ۴۰۵–۱۷ شهریور ۱۳۷۷</ref> | ||
== خاطرات رضارضایی با بنیانگذاران سازمان مجاهدین == | |||
رضارضایی یکی از خاطراتی را که با بنیانگذاران سازمان داشت را چنین بیان میکند. | |||
آن روز را به ياد ميآورم كه تابستان سال44 بود. با سعيد (محسن) و محمد (حنيفنژاد) و احمد (رضائي) به كوه رفته بوديم. هنوز سازماني دركار نبود. محمد و سعيد و احمد روي «مسئوليتِ» (انسانهاي آگاه) تكيه ميكردند. و من در آن روز محصل بودم و زياد از كار سر در نميآوردم. برايشان آتش روشن كردم؛ هيزم جمع كردم؛ چاي درست كردم و ظهر كه شد برايشان غذا درست كردم. محمد برايمان قرآن ميخواند و من تمام تنم ميلرزيد. براي اولين بار بود كه در آن روز احساس كردم كه مسلمانان صدر اسلام چه احساسي در مقابل قرآن داشتند. من افتخار ميكنم كه از اولين روزهاي تشكيل سازمان به آن پيوستم و از اولين اعضاي آن بودم. براي من زندگي جديدي بود و من بيهيچ ترديدوهيچ ماجراجويي آن را پذيرفتم. با كمال اشتياق...» | |||
== نامه های رضارضایی == | == نامه های رضارضایی == |
ویرایش