کاربر:M.reza/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۵: خط ۴۵:
=== دیدگاه دیگران در رابطه با تئوری مریم رجوی: ===
=== دیدگاه دیگران در رابطه با تئوری مریم رجوی: ===
=== فرانسوا اریتیه<ref>وبسایت [http://iranfreedom.org/farsi/index.php/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86/2642-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AA%DB%8C%D9%87%D8%9B-%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87-%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B3-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%BE%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 ایران آزادی]</ref> مردم شناس و نویسنده برجسته فرانسوی و جانشین کلود لوی-استروس در کالج فرانسه فرانسه بود. ===
=== فرانسوا اریتیه<ref>وبسایت [http://iranfreedom.org/farsi/index.php/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86/2642-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AA%DB%8C%D9%87%D8%9B-%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87-%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B3-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%BE%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 ایران آزادی]</ref> مردم شناس و نویسنده برجسته فرانسوی و جانشین کلود لوی-استروس در کالج فرانسه فرانسه بود. ===
<blockquote>او در رابطه با تئوری مریم رجوی در پیامی به‌مناسبت روز جهانی زن در سال ۲۰۱۶ گفت:</blockquote>«این مشروع است که زنان جایگاه و ارزش همسان با مردان داشته باشند. اما ما نمی‌توانیم بدون نبرد به این نقطه برسیم... و در همین رابطه است که من شخصاً‌ از کاری که توسط خانم مریم رجوی انجام شده تکان خورده‌ام چون من از کیفیت مبارزه و خلوص او در تلاشهایش برای جدایی دین از دولت آگاهم، همچنین از تلاشهایش برای زنان... او تصمیم گرفت که به زنان در زمینه استفاده از قدرت مسئولیت بدهد هر چند که آنها به‌طور سنتی نقشهای کمتری به نسبت مردان برعهده داشتند. او تصمیم گرفت که موج را برگرداند.» <blockquote>فرانسوا اریتیه همچنین در پیشگفتاری بر کتاب «[https://www.hambastegimeli.com/%D9%85%D9%87%D9%85%D8%AA%D8%B1%D9%8A%D9%86-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7/41209-2013-04-23-19-07-01 زنان علیه بنیادگرایی]» در رابطه با تجربه اندوخته در مقاومت ایران در مورد نقش رهبری کننده زنان نوشت:</blockquote>«باید گفت که در این کار یک تجربه انسانی شگفت انگیز وجود دارد که ما فقط می‌توانیم به آن بنگریم، ستایشش کنیم و از آن حمایت کنیم، حتی باید از آن الهام بگیریم چرا که ظاهر دموکراتیک ولاییک (نظامهای حاضر)، سنگ بنای اساسی قدرت سیاسی تاکنون را، یعنی موضوع تسلط بر روی جسم زنان و پنهان کردن تواناییهای آنها و حذف آنها به‌دلیل اصل رقابت برای قدرت را، پنهان کرده و پوشانده است».  
[[پرونده:فرانسوا اریتیه و مریم رجوی.jpg|جایگزین=فرانسوا اریتیه و مریم رجوی.jpg|بندانگشتی|فرانسوا اریتیه و مریم رجوی]]
<blockquote>او در رابطه با تئوری مریم رجوی در پیامی به‌مناسبت روز جهانی زن در سال ۲۰۱۶ گفت:</blockquote>«این مشروع است که زنان جایگاه و ارزش همسان با مردان داشته باشند. اما ما نمی‌توانیم بدون نبرد به این نقطه برسیم... و در همین رابطه است که من شخصاً‌ از کاری که توسط خانم مریم رجوی انجام شده تکان خورده‌ام چون من از کیفیت مبارزه و خلوص او در تلاشهایش برای جدایی دین از دولت آگاهم، همچنین از تلاشهایش برای زنان... او تصمیم گرفت که به زنان در زمینه استفاده از قدرت مسئولیت بدهد هر چند که آنها به‌طور سنتی نقشهای کمتری به نسبت مردان برعهده داشتند. او تصمیم گرفت که موج را برگرداند.»  
 
<blockquote>فرانسوا اریتیه همچنین در پیشگفتاری بر کتاب «[https://www.hambastegimeli.com/%D9%85%D9%87%D9%85%D8%AA%D8%B1%D9%8A%D9%86-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7/41209-2013-04-23-19-07-01 زنان علیه بنیادگرایی]» در رابطه با تجربه اندوخته در مقاومت ایران در مورد نقش رهبری کننده زنان نوشت:</blockquote>«باید گفت که در این کار یک تجربه انسانی شگفت انگیز وجود دارد که ما فقط می‌توانیم به آن بنگریم، ستایشش کنیم و از آن حمایت کنیم، حتی باید از آن الهام بگیریم چرا که ظاهر دموکراتیک ولاییک (نظامهای حاضر)، سنگ بنای اساسی قدرت سیاسی تاکنون را، یعنی موضوع تسلط بر روی جسم زنان و پنهان کردن تواناییهای آنها و حذف آنها به‌دلیل اصل رقابت برای قدرت را، پنهان کرده و پوشانده است».  
[[پرونده:فرانسوا اریتیه-هژمونی زنان.jpg|جایگزین=فرانسوا اریتیه-هژمونی زنان.jpg|بندانگشتی|فرانسوا اریتیه-هژمونی زنان]]


== تفاوت فمینیسم و هژمونی زنان ==
== تفاوت فمینیسم و هژمونی زنان ==
خط ۵۳: خط ۵۷:


اما در دیدگاه مجاهدین این جنسیت نیست که در زندگی انسان عامل تعیین‌کننده است. در واقع آنچه که تضاد دوران بشریت است ایدئولوژی حاکم بر جامعه بشریت یعنی «ایدئولوژی جنسیت» است. ایدئولوژی جنسیت نیز محصول یک پروسه تاریخی به قدمت شکل گرفتن اولین جوامع شهری است. یعنی زمانی که با تولید افزوده بر نیاز جامعه، عنصر استثمار در جامعه شکل گرفت. تا قبل از آن انسان شکارگر به اندازه نیاز شکار می‌کرد و برای این منظور کل جامعه یک واحد متحد را تشکیل می‌دادند و زنان در این جوامع که بعضاً «جامعه مادر سالار» نیز خوانده می‌شوند نقش بسزایی داشتند.
اما در دیدگاه مجاهدین این جنسیت نیست که در زندگی انسان عامل تعیین‌کننده است. در واقع آنچه که تضاد دوران بشریت است ایدئولوژی حاکم بر جامعه بشریت یعنی «ایدئولوژی جنسیت» است. ایدئولوژی جنسیت نیز محصول یک پروسه تاریخی به قدمت شکل گرفتن اولین جوامع شهری است. یعنی زمانی که با تولید افزوده بر نیاز جامعه، عنصر استثمار در جامعه شکل گرفت. تا قبل از آن انسان شکارگر به اندازه نیاز شکار می‌کرد و برای این منظور کل جامعه یک واحد متحد را تشکیل می‌دادند و زنان در این جوامع که بعضاً «جامعه مادر سالار» نیز خوانده می‌شوند نقش بسزایی داشتند.
 
[[پرونده:انسان شکارگر.jpg|جایگزین=انسان شکارگر.jpg|بندانگشتی|انسان شکارگر]]
در این جوامع مالکیت خصوصی وجود نداشت و مازاد تولید افراد به خودشان تعلق نمی‌گرفت، بلکه به همه جامعه تعلق داشت و تفاوت میزان تولید باعث تفاوت در قدرت اقتصادی افراد نمی‌گردید.
در این جوامع مالکیت خصوصی وجود نداشت و مازاد تولید افراد به خودشان تعلق نمی‌گرفت، بلکه به همه جامعه تعلق داشت و تفاوت میزان تولید باعث تفاوت در قدرت اقتصادی افراد نمی‌گردید.


خط ۷۰: خط ۷۴:
== از خودبیگانگی محصول دستگاه جنسیت ==
== از خودبیگانگی محصول دستگاه جنسیت ==
اصطلاح از[http://www.020.ir/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A8%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F خود بیگانگی] یا الیناسیون (به انگلیسی: Alienation) واژه‌ای است که در لغت به‌معنای از دست دادن، یا قطع ارتباط با چیزی است. این واژه همچنین با مفهوم «جدا شدن انسان از خود حقیقی خویش» نیز شناخته می‌شود. اما اصطلاح از خود بیگانگی بیش ازهمه توسط هگل و بعد فویر باخ و مارکس مطرح شده‌است. اما این واژه به‌طورخاص در دست نوشته‌های اقتصادی-فلسفی ۱۸۴۴ مارکس بیان شد و از این طریق شهرت یافت. در این کتاب این اصطلاح برای انسانی به‌کار رفته‌است که با طبیعت انسانی خود بیگانه شده‌است. مارکس این واژه را برای توصیف کارگران مزدبگیری به‌کار برد که از وضع زندگی راضی کننده‌ای برخوردار نیستند، چرا که فعالیت زندگی آن‌ها «به‌عنوان عامل اجتماعی مولد» خالی از هرگونه کنش یا رضایت گروهی است و هیچ‌گونه مالکیتی بر زندگی یا محصولاتشان ندارند. بنا بر نظر برخی متفکران تحقیقات و تلاش‌های مارکس در کشف برخی قوانین مهم سرمایه داری اساساً به این دلیل بوده‌است که از خودبیگانگی را بشناسد.
اصطلاح از[http://www.020.ir/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A8%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F خود بیگانگی] یا الیناسیون (به انگلیسی: Alienation) واژه‌ای است که در لغت به‌معنای از دست دادن، یا قطع ارتباط با چیزی است. این واژه همچنین با مفهوم «جدا شدن انسان از خود حقیقی خویش» نیز شناخته می‌شود. اما اصطلاح از خود بیگانگی بیش ازهمه توسط هگل و بعد فویر باخ و مارکس مطرح شده‌است. اما این واژه به‌طورخاص در دست نوشته‌های اقتصادی-فلسفی ۱۸۴۴ مارکس بیان شد و از این طریق شهرت یافت. در این کتاب این اصطلاح برای انسانی به‌کار رفته‌است که با طبیعت انسانی خود بیگانه شده‌است. مارکس این واژه را برای توصیف کارگران مزدبگیری به‌کار برد که از وضع زندگی راضی کننده‌ای برخوردار نیستند، چرا که فعالیت زندگی آن‌ها «به‌عنوان عامل اجتماعی مولد» خالی از هرگونه کنش یا رضایت گروهی است و هیچ‌گونه مالکیتی بر زندگی یا محصولاتشان ندارند. بنا بر نظر برخی متفکران تحقیقات و تلاش‌های مارکس در کشف برخی قوانین مهم سرمایه داری اساساً به این دلیل بوده‌است که از خودبیگانگی را بشناسد.
[[پرونده:از خود بیگانگی-هژمونی زنان.jpg|جایگزین=از خود بیگانگی-هژمونی زنان.jpg|بندانگشتی|از خود بیگانگی]]


بر اساس نظریه مارکس، نظام سرمایه‌داری انسان را از خودش بیگانه می‌کند. یعنی این عارضه محصول یک نظام اجتماعی است که سه وجه مهم آنرا به این صورت توضیح داده‌است:
بر اساس نظریه مارکس، نظام سرمایه‌داری انسان را از خودش بیگانه می‌کند. یعنی این عارضه محصول یک نظام اجتماعی است که سه وجه مهم آنرا به این صورت توضیح داده‌است:
خط ۱۱۰: خط ۱۱۵:
بله، از آنجا که این عملکرد محصول تاریخ انسان است در زنان نیز عمل می‌کند اما عملکرد آن عکس است در حالی که جوهر آن یکسان است. زن نیز شخصیت خود را در شرایطی می‌بیند که وابسته و تحت سلطه باشد و در نتیجه از اصل انسانیش پرت افتاده و از خودبیگانه می‌شود و جایی برای بارز شدن قدرت خلاقه اش باقی نمی‌ماند.
بله، از آنجا که این عملکرد محصول تاریخ انسان است در زنان نیز عمل می‌کند اما عملکرد آن عکس است در حالی که جوهر آن یکسان است. زن نیز شخصیت خود را در شرایطی می‌بیند که وابسته و تحت سلطه باشد و در نتیجه از اصل انسانیش پرت افتاده و از خودبیگانه می‌شود و جایی برای بارز شدن قدرت خلاقه اش باقی نمی‌ماند.


در واقع از خود بیگانگی بخش اعظم قوای انسانی را به پای بتی که محصول رابطه ای ناشی از نظرگاه جنسیت است می‌ریزد و به تعبیری انسان چه زن و چه مرد در این رابطه در اسارت خودشان هستند. در این دستگاه فرد چه زن و چه مرد اعتماد به نفس ندارد و اگر در ظاهر اعتماد به نفسی در مردها مشاهده شود، آن را از سلطه خودشان در دستگاه جنسیت دارند نه بر اساس کیفیت‌ها و احساسات و عواطف حقیقی انسانی.<blockquote>'''[https://paymanpsychology.com/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%85/ اریک فروم]''' روانشناس آمریکایی قرن بیستم در رابطه با از خودبیگانگی می‌نویسد:</blockquote><blockquote>«انسان هر چه بیشتر نیروهایش را به بت‌ها واگذار می‌کند، بینواتر و وابسته‌تر می‌شود آنچنان که در بازیافتن کمی از آنچه که به او تعلق داشته‌است، نیازمند بت‌ها است. بت محدود به شکل مذهبی‌اش نیست همچنان که بت می‌تواند سیمای خداگونه داشته باشد، همانگونه ممکن است کلیسا و دولت و یا شخص هم چون بت پرستیده شوند. بت‌پرستی همواره پرستش چیزی است که انسان قدرت‌های خلاقه اش را در آنها نهاده‌است و اکنون به جای آن که در عمل خلاقه اش خویشتن را بیابد در برابرش کرنش و فروتنی می‌کند» پس با خودش بیگانه می‌شود.</blockquote>
در واقع از خود بیگانگی بخش اعظم قوای انسانی را به پای بتی که محصول رابطه ای ناشی از نظرگاه جنسیت است می‌ریزد و به تعبیری انسان چه زن و چه مرد در این رابطه در اسارت خودشان هستند. در این دستگاه فرد چه زن و چه مرد اعتماد به نفس ندارد و اگر در ظاهر اعتماد به نفسی در مردها مشاهده شود، آن را از سلطه خودشان در دستگاه جنسیت دارند نه بر اساس کیفیت‌ها و احساسات و عواطف حقیقی انسانی.
[[پرونده:اریک فروم- هژمونی زنان.jpg|جایگزین=اریک فروم- هژمونی زنان.jpg|بندانگشتی|اریک فروم
]]
<blockquote>'''[https://paymanpsychology.com/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%85/ اریک فروم]''' روانشناس آمریکایی قرن بیستم در رابطه با از خودبیگانگی می‌نویسد:</blockquote><blockquote>«انسان هر چه بیشتر نیروهایش را به بت‌ها واگذار می‌کند، بینواتر و وابسته‌تر می‌شود آنچنان که در بازیافتن کمی از آنچه که به او تعلق داشته‌است، نیازمند بت‌ها است. بت محدود به شکل مذهبی‌اش نیست همچنان که بت می‌تواند سیمای خداگونه داشته باشد، همانگونه ممکن است کلیسا و دولت و یا شخص هم چون بت پرستیده شوند. بت‌پرستی همواره پرستش چیزی است که انسان قدرت‌های خلاقه اش را در آنها نهاده‌است و اکنون به جای آن که در عمل خلاقه اش خویشتن را بیابد در برابرش کرنش و فروتنی می‌کند» پس با خودش بیگانه می‌شود.</blockquote>


== '''راه برون رفت:''' ==
== '''راه برون رفت:''' ==
۲۰۸

ویرایش