۷٬۳۴۸
ویرایش
(اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | {{جعبه اطلاعات شخصیت | ||
|نام =شیخ محمد خیابانی | |نام =شیخ محمد خیابانی | ||
|تصویر =پرونده:شیخ محمد خیابانی.jpg | |تصویر =[[پرونده:تصویر شیخ محمد خیابانی.jpg]] | ||
|توضیحات =شیخ محمد خیابانی از انقلاببون مشروطه بود | |توضیحات =شیخ محمد خیابانی از انقلاببون مشروطه بود | ||
|سری = | |سری = | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
== زندگی و تحصیلات == | == زندگی و تحصیلات == | ||
شیخ محمد خیابانی فرزند حاج عبدالحمید تاجر خامنهای و بانو رقیه سلطان، در سال ۱۲۹۷ ق در شهرك «خامنه» واقع در ده كیلومتری شهرستان شبستر دیده به جهان گشود<ref>(شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، حاج محمدعلی آقا بادامچی تبریزی، چاپ برلین، سال 1304 ش، ص 23)</ref>. پدرش از تجار پتروفسک ـ مرکز داغستان ـ بود. دوران کودکی و نوجوانی خبابانی در گیرودار انقلاب مشروطه سپری شد. شیخ محمد بعد از اتمام دوران تحصیلات ابتدایی برای کار به نزد پدر خود میرود و مشغول کار میشود. او بعد از مدتی مجددا به زادگاه خود برمیگردد و به ادامهی تحصیل میپردازد. خیابانی دورهی عالی فقه و اصول را نزد مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن انگجی و هیئت و نجوم را در محضر منجم معروف مرحوم میرزا عبدالعلی فرا گرفت. <ref>(شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، حاج محمدعلی آقا بادامچی تبریزی، چاپ برلین، سال 1304 ش، ص 23)</ref> او تنها به فراگیری علوم دینی اکتفا نکرد و ریاضیات، حکمت، طبیعیات، تاریخ و ادبیات را نیز آموخت و در اندک مدتی به مدارج علمی نائل شد و در مدرسهی طالبیهی تبریز به تدریس پرداخت. خیابانی در مسجد خالهاوغلی درس هیئت بطلمیوسی میداد و در همان زمان هم پیشنماز مسجد بود. عموی او توسط قزاقهای تزاری کشته شده بود و او خود، روحانی مسجد جامع تبریز بوده است.احمد کسروی در تاریخ هیجده سالهی آذربایجان مینویسد که وقتیمردم تبریز دو سردار خود را راهی تهران کردند شهرهای مسیر حرکت کاروان ستارخان و باقرخان جشن و سرور بپا کردند و مقدم این دو سردار را گرامی داشتند. « زنجانیان که در میهمان نوازی بنامند به پیشواز و پذیرایی بسیار با شکوهی برخاستند و سه روز میهمانیهای بزرگی دادند. پیدا بود ایرانیان ارج جانفشانیهای ستارخان را نیک میشناسند. در اینجا شادروانان نوبری و خیابانی از تهران رسیدند. دارالشوری اینان را برگزیده و به نمایندگی از سوی خود فرستاده بود. <ref>تاریخ هیجده سالهی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحهی ۱۱۳</ref> | شیخ محمد خیابانی فرزند حاج عبدالحمید تاجر خامنهای و بانو رقیه سلطان، در سال ۱۲۹۷ ق در شهرك «خامنه» واقع در ده كیلومتری شهرستان شبستر دیده به جهان گشود<ref>(شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، حاج محمدعلی آقا بادامچی تبریزی، چاپ برلین، سال 1304 ش، ص 23)</ref>. پدرش از تجار پتروفسک ـ مرکز داغستان ـ بود. دوران کودکی و نوجوانی خبابانی در گیرودار انقلاب مشروطه سپری شد. شیخ محمد بعد از اتمام دوران تحصیلات ابتدایی برای کار به نزد پدر خود میرود و مشغول کار میشود. او بعد از مدتی مجددا به زادگاه خود برمیگردد و به ادامهی تحصیل میپردازد. خیابانی دورهی عالی فقه و اصول را نزد مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن انگجی و هیئت و نجوم را در محضر منجم معروف مرحوم میرزا عبدالعلی فرا گرفت. <ref>(شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، حاج محمدعلی آقا بادامچی تبریزی، چاپ برلین، سال 1304 ش، ص 23)</ref> او تنها به فراگیری علوم دینی اکتفا نکرد و ریاضیات، حکمت، طبیعیات، تاریخ و ادبیات را نیز آموخت و در اندک مدتی به مدارج علمی نائل شد و در مدرسهی طالبیهی تبریز به تدریس پرداخت. خیابانی در مسجد خالهاوغلی درس هیئت بطلمیوسی میداد و در همان زمان هم پیشنماز مسجد بود. عموی او توسط قزاقهای تزاری کشته شده بود و او خود، روحانی مسجد جامع تبریز بوده است.احمد کسروی در تاریخ هیجده سالهی آذربایجان مینویسد که وقتیمردم تبریز دو سردار خود را راهی تهران کردند شهرهای مسیر حرکت کاروان ستارخان و باقرخان جشن و سرور بپا کردند و مقدم این دو سردار را گرامی داشتند. « زنجانیان که در میهمان نوازی بنامند به پیشواز و پذیرایی بسیار با شکوهی برخاستند و سه روز میهمانیهای بزرگی دادند. پیدا بود ایرانیان ارج جانفشانیهای ستارخان را نیک میشناسند. در اینجا شادروانان نوبری و خیابانی از تهران رسیدند. دارالشوری اینان را برگزیده و به نمایندگی از سوی خود فرستاده بود. <ref>تاریخ هیجده سالهی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحهی ۱۱۳</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۰: | ||
== تأسیس کمیتهی دمکراتیک == | == تأسیس کمیتهی دمکراتیک == | ||
بعد از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ (اسفند ۱۲۹۵) در روسیه و سقوط خاندان رومانُف سیاست روسیهی تزاری در مورد ایران تغییر کرد. مردم ایران به خاطر فروپاشی حکومت تزاری غرق شادی بودند. خیابانی در این زمان دوستان آزادیخواه و مبارز خود را گرد هم آورده و کمیتهای تشکیل داد. شالودهی این کمیته از دوران مشروطه در تبریز پیریزی شده بود که توسط مجاهدان مشزوطه خواه تبریز انجام گرفته بود ولی اکنون پنج سال بود که به حالت تعلیق درآمده بود. احمد کسروی مینویسد: بسیاری از سران دموکرات این برنمیتافتند که خیابانی بکار بزرگی برخیزد و بنام گردد و از روی رشک خرده گیری مینمودند. کسانی هم با وثوق الدوله پیوستگی میداشتند و به هواداری از او از بد گویی باز نمیایستادند. همیچنین در بارهی زیرکی شیخ محمد خیابانی مینویسد که بعد از فروپاشی تزار دست به تآسیس کمیتهی دموکرات تبریز زد. « در سال ۱۲۸۸ که جنگها با محمد علیمیرزا و سپاه او به پایان رسید کسانی دستهی دیموکرات را در ایران بنیاد نهادند و چون زمانی بود که مردم بر سر پا میبودند و یک چیز تازهای که از اروپا میرسید بیآنکه در بند فهم معنای درست آن و شناختن نیک از بد باشند رو میآورند و در ا ندک زمانی در بیشتر شهرها کمیتهها و حوزهها بنام دیموکرات برپا گردید... در تبریز هم چون روسیان چیره شدند سران دیموکرات یا کشته شدند و یا گریختند و یا بیکبار خود را نهفته داشتند.» <ref>تاریخ هیجده سالهی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحهی ۶۷۷</ref> اما بعد از انقلاب روسیه بود که سالداتها در شهرهای ایران به هواداری از آزادیخواهان برخاستند و کمیتهها برپا کردند. در این هنگام خیابانی با چند تنی بنام دسته دیموکرات بمیان آمدند و چنین وانمودند که کمیتهای که در سال ۱۲۹۰ بوده برپاست و ینام آن بگرد آوردن آزادیخواهان برخاستند.<ref>تاریخ هیجده سالهی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحهی۶۷۷</ref>[[پرونده:نشریه تجدد.jpg|جایگزین=نشریه تجدد|بندانگشتی|نشریه تجدد]]خیابانی بعد از تشکیل کمیتهی دموکرات در فروردین ۱۲۹۶ نشریهی تجدد را منتشر کرد. از بیستم فروردین روزنامه تجدد شروع به کار میکند. دارندهی آن شادروان خیابانی ولی نوشتنش با دیگران بود. | |||
بعد از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ (اسفند ۱۲۹۵) در روسیه و سقوط خاندان رومانُف سیاست روسیهی تزاری در مورد ایران تغییر کرد. مردم ایران به خاطر فروپاشی حکومت تزاری غرق شادی بودند. خیابانی در این زمان دوستان آزادیخواه و مبارز خود را گرد هم آورده و کمیتهای تشکیل داد. شالودهی این کمیته از دوران مشروطه در تبریز پیریزی شده بود که توسط مجاهدان مشزوطه خواه تبریز انجام گرفته بود ولی اکنون پنج سال بود که به حالت تعلیق درآمده بود. احمد کسروی مینویسد: بسیاری از سران دموکرات این برنمیتافتند که خیابانی بکار بزرگی برخیزد و بنام گردد و از روی رشک خرده گیری مینمودند. کسانی هم با وثوق الدوله پیوستگی میداشتند و به هواداری از او از بد گویی باز نمیایستادند. همیچنین در بارهی زیرکی شیخ محمد خیابانی مینویسد که بعد از فروپاشی تزار دست به تآسیس کمیتهی دموکرات تبریز زد. « در سال ۱۲۸۸ که جنگها با محمد علیمیرزا و سپاه او به پایان رسید کسانی دستهی دیموکرات را در ایران بنیاد نهادند و چون زمانی بود که مردم بر سر پا میبودند و یک چیز تازهای که از اروپا میرسید بیآنکه در بند فهم معنای درست آن و شناختن نیک از بد باشند رو میآورند و در ا ندک زمانی در بیشتر شهرها کمیتهها و حوزهها بنام دیموکرات برپا گردید... در تبریز هم چون روسیان چیره شدند سران دیموکرات یا کشته شدند و یا گریختند و یا بیکبار خود را نهفته داشتند.» <ref>تاریخ هیجده سالهی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحهی ۶۷۷</ref> اما بعد از انقلاب روسیه بود که سالداتها در شهرهای ایران به هواداری از آزادیخواهان برخاستند و کمیتهها برپا کردند. در این هنگام خیابانی با چند تنی بنام دسته دیموکرات بمیان آمدند و چنین وانمودند که کمیتهای که در سال ۱۲۹۰ بوده برپاست و ینام آن بگرد آوردن آزادیخواهان برخاستند.<ref>تاریخ هیجده سالهی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحهی۶۷۷</ref> | |||
خیابانی بعد از تشکیل کمیتهی دموکرات در فروردین ۱۲۹۶ نشریهی تجدد را منتشر کرد. از بیستم فروردین روزنامه تجدد شروع به کار میکند. دارندهی آن شادروان خیابانی ولی نوشتنش با دیگران بود. | |||
خیابانی در شماره ۱۰ اردیبهشت «تجدّد» نخستین مقالهی خود را با عنوان «چه باید کرد؟ تکیه گاه خونخواران ازپا درافتاده، نور حقیقت خواهد تابید» منتشر کرد. او در شماره ۱۰خرداد «تجدّد» در مقاله یی با عنوان «ایران و روسیه آزاد» از «انقلاب جدید انسانیّت پسند» فوریه و نور امیدی که این رویداد در قلب ایرانیان تابانیده است، یاد کرد.<ref name=":0">نشریه مجاهدشماره۳۱تاریخ۱۴فروردین۱۳۵۹ - شیخ [[شیخ محمدخیابانی فریاد رسای جنبش ”آزادی ستان“|محمدخیابانی]]</ref> | خیابانی در شماره ۱۰ اردیبهشت «تجدّد» نخستین مقالهی خود را با عنوان «چه باید کرد؟ تکیه گاه خونخواران ازپا درافتاده، نور حقیقت خواهد تابید» منتشر کرد. او در شماره ۱۰خرداد «تجدّد» در مقاله یی با عنوان «ایران و روسیه آزاد» از «انقلاب جدید انسانیّت پسند» فوریه و نور امیدی که این رویداد در قلب ایرانیان تابانیده است، یاد کرد.<ref name=":0">نشریه مجاهدشماره۳۱تاریخ۱۴فروردین۱۳۵۹ - شیخ [[شیخ محمدخیابانی فریاد رسای جنبش ”آزادی ستان“|محمدخیابانی]]</ref> |