کاربر:Mohsen/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲۲۴: خط ۲۲۴:


=== '''حمله دوم ارتش عراق به قرارگاه  اشرف، ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ - ۸ آوریل ۲۰۱۱''' ===
=== '''حمله دوم ارتش عراق به قرارگاه  اشرف، ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ - ۸ آوریل ۲۰۱۱''' ===
مقدمه‌ی حمله ۱۹ فروردین  ۱۳۹۰ از روز ۱۴ فروردین با ورود نیروهای عراقی با زرهی  و سلاح‌های سنگین به  بخش شمالی قرارگاه اشرف شروع شد، ساکنین اشرف به این امر اعتراض کردند، و در مقابل زرهی‌های نیروهای عراقی ایستادند، این اصطکاک بین ساکنین و نیروهای عراقی ادامه داشت تا این‌ که پنج‌شنبه شب ۱۸ فروردین ۱۳۹۰ نیروهای بیشتری از طرف دولت عراق در شمال اشرف مستقر شدند، ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه صبح جمعه ۱۹ فروردین حمله گسترده از طرف نیروهای عراقی آغاز شد، مجاهدین اما با دست خالی جلوی زرهی‌های مقاومت می‌کردند، این درگیری ۶ ساعت ادامه پیدا کرد، در مجموع ۳۶ نفر از مجاهدین با ضرب گلوله یا با زیر گرفتن توسط خودروی هاموی جان باختند و ۳۵۰ نفر هم مجروح شدند، ۶ نفر را هم نیروهای عراقی دستگیر کردند.  
مقدمه‌ی حمله ۱۹ فروردین  ۱۳۹۰ از روز ۱۴ فروردین با ورود نیروهای عراقی با زرهی  و سلاح‌های سنگین به  بخش شمالی قرارگاه اشرف شروع شد، نیروهای لشکر ۵ عراق با ۳۰ نفر بر زرهی بی ام پی وان و هاموی وارد اشرف شدند، ساکنین اشرف به این امر اعتراض کردند، و در مقابل زرهی‌های نیروهای عراقی ایستادند، این اصطکاک بین ساکنین و نیروهای عراقی ادامه داشت تا این‌ که پنج‌شنبه شب ۱۸ فروردین ۱۳۹۰ نیروهای بیشتری از طرف دولت عراق در شمال اشرف مستقر شدند، ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه صبح جمعه ۱۹ فروردین حمله گسترده از طرف نیروهای عراقی آغاز شد، مجاهدین اما با دست خالی جلوی زرهی‌های مقاومت می‌کردند، این درگیری ۶ ساعت ادامه پیدا کرد، در مجموع ۳۶ نفر از مجاهدین با ضرب گلوله یا با زیر گرفتن توسط خودروی هاموی جان باختند و ۳۵۰ نفر هم مجروح شدند، ۶ نفر را هم نیروهای عراقی دستگیر کردند.  


روز ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۱ دبیر کل سازمان ملل در جلسه شورای امنیت  از درگیری‌های خشونت‌آمیز اخیر در "اردوگاه اشرف" انتقاد کرد. بان کی‌مون خاطرنشان کرد که تحقیقات درباره درگیری‌های خونین ماه آوریل در "کمپ اشرف" پیشرفتی نداشته است.<ref>وبسایت [http://www.dw.com/fa-ir/%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DA%A9%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%84-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81-%D8%B4%D8%AF/a-15253836 دویچه وله فارسی]</ref>
طاهر بومدرا در این زمینه می‌گوید:<ref>کتاب «داستان ناگفته کمپ اشرف» نوشته طاهر بومدرا رئیس دفتر حقوق بشر یونامی در عراق - صفحه ۷۲</ref> <blockquote>بعدازظهر ۷ آوریل ، ستونهای نیروهای عراقی از جمله تعدادی خودروهای مهندسی به اشرف وارد شدند. همان شب به من اطلاعاتی رسید که نیروهای آمریکایی که از قرارگاه عملیاتی وارهورس به قرارگاه عملیاتی گریزلی برای ماموریت نظارت آمده بودند اشرف را ترک کرده و این همراه با جابجایی غیرمعمول ارتش عراق در اطراف کمپ و حضور تعدادی از افسران ارشد عراقی منجمله ژنرال علی غیدان ، فرمانده نیروی زمینی ارتش عراق، ژنرال طارق العزاوی فرمانده عملیات دیالی و افسر دیگری با نام ژنرال ضیا فرمانده لشکر ۵ همه در اشرف، باعث شده بود که ساکنان آژیر خطر را بصدا در بیاورند.</blockquote>عراقی‌ها هم تلاش داشتند که این حمله را سکوت برگراز کنند، طاهر بومدرا در این زمینه می‌گوید:<ref>کتاب «داستان ناگفته کمپ اشرف» نوشته طاهر بومدرا رئیس دفتر حقوق بشر یونامی در عراق - صفحه ۷۳</ref><blockquote>در ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه بامداد جمعه ۸ آوریل (۱۹ فروردین ۱۳۹۰)، بهزاد دوباره روی خط آمد . این بار او بمن گفت حمله آغاز شده است. ارتش عراق به داخل کمپ وارد شده بود و از یکان پیاده مکانیزه ، مهندسی، نیروهای واکنش سریع و نیروهای ضد شورش استفاده میکرد. چند دقیقه بعد، تلفن زنگ زد و خبر رسید که دو تن از ساکنان کشته شدهاند. تا ساعت ۵بامداد، تعداد تلفات به ۱۲ کشته و تعداد بی‌شماری مجروح رسیده بود. ساعت ۷ صبح گزارش شد که تعداد کشته ها به ۱۶ نفر رسیده است. </blockquote><blockquote>از آنجایی‌ که ملکرت نماینده ویژه دبیرکل در خارج عراق بود، به معاون وی اسکوراتس بعنوان افسر برگزیده برای پایان دادن به خشونت  تلفن زدم. توافق کردیم که قدم مهم این است به خانه مشاور امنیت ملی فالح فیاض برویم. تماس با مقامات عراقی در روزهای معمول یک چالش بود چه رسد به صبح جمعه. تا وقتی‌ که به خانه او برسیم ساعت ۹ صبح شده بود و تعداد کشته ها به ۲۲ نفر رسیده بود. ما از او خواستیم که اگر میخواهد زندگی افراد و تصویر ارتش عراق و در حقیقت تصویر ارائه شده از کشور را نجات دهد حمله را فوراً متوقف نماید. حمله به افراد حفاظت شده غیر مسلح توسط گردانهای امنیتی عراق غیرقابل قبول بود. واکنش فالح فیاض این بود شما در معرض شایعات دروغین محض قرار گرفته اید. من تلفن همراه خود را بیرون آورده و از او خواستم تا خودش با افراد در صحنه صحبت کند و خودش بشنود چه اتفاقی دارد میافتد. در عوض  او تلفن خودش را زد. من حدس زدم او به معاونان خود حقی و صادق زنگ زد. فالح فیاض سپس تاکید کرد هیچ اتفاقی نیافتاده است فقط چند حادثه کوچک بوده که در آن سه تن از ساکنان خودشان را زیر چند خودرو انداختهاند. این سه تن به بیمارستان بعقوبه برده شده‌اند. من از او درخواست اجازه دیدار از اشرف در همان روز را کردم. مشاور امنیت ملی، فالح فیاض، درخواستم را با این بهانه به من برگرداند که دیدار هفتگی من روز چهارشنبه انجام شده و دیدار دیگری در همان هفته نیاز نیست. </blockquote>سازمان مجاهدین به دادگاه بخاطر این حملات به دادگاه اسپانیا شکایت برد و قاضی حکم داد که آمران و عاملان این حملات در دادگاه حضور یابند، در اطلاعیه شورای ملی مقاومت آمده است:<ref>[https://www.iranncr.org/%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%B3%DB%8C%D8%B5%D8%AF-%D9%88-%D9%86%D9%88%D8%AF/2634-%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%AD%D8%B6%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%87-%D8%AA%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D9%85-%DB%B1%DB%B9%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.html دبیرخانه شورای ملی مقاومت]  ۲۳ تیر ۱۳۹۰ (۱۴ ژوییه۲۰۱۱)</ref><ref>وبسایت [https://www.maryam-rajavi.com/item/maryam-rajavi-spanish-court-ruling-2 مریم رجوی]</ref><blockquote>دادگاه سراسری اسپانیا در حكم ۲۰ تیرماه (۱۱ ژوییه ۲۰۱۱) شكایت علیه آمران و عاملان قتل عام [https://www.mojahedin.org/ '''مجاهدان'''] اشرف در روز ۱۹ فروردین را، كه ۳۶ شهید و ۳۵۰ مجروح بر جای گذاشت، پذیرفت.طبق این حكم، مالكی نخست وزیر عراق، به مجرد كنار رفتن از مقام نخست وزیری و  سلب مصونیت قضایی، به طور اتوماتیك به دادگاه احضار می شود.  سپهبد غیدان، فرمانده نیروی زمینی ارتش عراق؛ كه به دستور مالكی فرماندهی عملیات قتل عام در اشرف را در روز ۱۹ فروردین بر عهده داشت، سرهنگ جنایتكار، عبداللطیف العنابی، فرمانده گردان سركوبگر در اشرف؛ و نیز سرگرد جاسم التمیمی، برای روز ۱۱ مهر (۳ اكتبر ۲۰۱۱) به دادگاه احضار شده اند. طبق فیلم‌ها و اسناد موجود، تمیمی همان جنایتكاری است كه در قتل‌عام ۱۹ فروردین شخصاً با  تیراندازی مستقیم، شماری از ساكنان اشرف را هدف قرار داد و به قتل رساند.دادگاه همچنین از آقای اد ملكرت نماینده ویژه دبیركل ملل متحد در عراق و آقای استراون استیونسون رئیس هیأت رابطه با عراق در پارلمان اروپا، دعوت كرد در دادگاه شهادت بدهند.</blockquote>بعد از این حمله موجی از محکومیت‌های بین‌المللی به راه افتاد، از جمله روز ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۱ دبیر کل سازمان ملل در جلسه شورای امنیت  از درگیری‌های خشونت‌آمیز اخیر در "اردوگاه اشرف" انتقاد کرد. بان کی‌مون خاطرنشان کرد که تحقیقات درباره درگیری‌های خونین ماه آوریل در "کمپ اشرف" پیشرفتی نداشته است.<ref>وبسایت [http://www.dw.com/fa-ir/%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DA%A9%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%84-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81-%D8%B4%D8%AF/a-15253836 دویچه وله فارسی]</ref>


=== جنگ روانی علیه ساکنین اشرف ===
=== جنگ روانی علیه ساکنین اشرف ===

نسخهٔ ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۱۴

شروع مبارزه مسلحانه

روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، سازمان مجاهدین خلق ایران علیه حکومت خمینی اعلان جنگ مسلحانه کرد، این روز نقطه‌ی عطف تقابل سازمان مجاهدین خلق ایران با حکومت خمینی بود.

برای بررسی حوادث این روز و این که چرا سازمان مجاهدین خلق ایران به مبارزه مسلحانه روی آورد، باید به پیشینه‌ی درگیری‌های بین سازمان مجاهدین خلق ایران و حاکمیت خمینی، پرداخت.

بعد از سقوط شاه و استقرار حکومت خمینی، از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ یعنی در فاصله کمتر از دو سال و نیم اختلاف بین سازمان مجاهدین و حاکمیت هر روز گسترش پیدا می‌کرد، به نحوی که در نهایت به تقابل مسلحانه کشیده شد.

سازمان مجاهدین خلق ایران اعلام کرد از سال ۵۷ تا سال ۶۰ نزدیک به ۷۰ نفر از اعضا وهواداران سازمان مجاهدین در حملات نیروها و هواداران حکومت کشته و هزاران نفر مجروح شدند.

حمله به دفاتر و میتنگ‌های مجاهدین در سراسر کشور توسط نیروهای حکومتی انجام می‌شد، سازمان مجاهدین از این حملات تحت عنوان چماقداری یاد می‌کند که توسط حکومت پشتیبانی می‌شد.

احمد خمینی پسر خمینی هم در خرداد ماه ۱۳۵۹ نامه‌ای به مجلس به پدیده‌ی چماقداری اعتراض کرد، وی نوشت:

«چماقداری باید هرچه زودتر ریشه کن شود، نمی دانم چرا مسئولین مملکتی در این باره هیچ نمی گویند و چرا چماقداران را دستگر نمی کنند و در مقابل مردم ستم دیده ما که تازه از یوغ چماقداران رژیم پهلوی نجات پیدا کردند محاکمه نمی کنند؟ چرا در این زمنه ساکتند؟ بخدا تاریخ درباره آنان بدقضاوت خواهد کرد».

در زمینه فعالیت‌های مجاهدین و مشکلاتی که با آن روبرو بودند یک پژوهشگر آمریکایی[۱] نوشت:

«در بهمن ۵۸ (یعنی فقط یک‌سال پس از انقلاب) 60هزار نسخه از نشریه‌ی مجاهد توقیف و سوزانده شد». 

روزنامه لوموند در خرداد ۱۳۵۹ نوشت: «بنا‌ به گفته‌ی ناظران، اوضاع در شرایط کنونی، انتخاب بین سازش یا جنگ داخلی است».

هر روز مجاهدین از فشارهای حکومت علیه هوادارنشان شکایت می‌‌کنند، اما نمی‌توانند کاری از پیش ببرند. خمینی در ۴ تیر ۱۳۵۹ در دیدار با «اعضای شوراهای اسلامی کارگران» گفت:

«ممکن است من هی بگویم اسلام و هی بگویم فدایی اسلام و فدایی خلق و هی بگویم مجاهد اسلام و مجاهد خلق، این حرفها را بزنم، لاکن وقتی به اعمال من شما ملاحظه می‌کنید، که از از اول من مخالفت کردم.... دشمن ما نه در آمریکا، نه در شوروی و نه در کردستان است، بلکه در همین‌جا در مقابل چشم‌های ما، در همین تهران است...منافق‌ها بدتر از کفارند، ما سوره منافقین داریم سوره‌ی کفار نداریم»

خمینی در همین سخنرانی در رابطه بنیان‌گذاران سازمان هم گفت:

«اگر یک دزدی را یک جایی کشتند و از طایفه شما بود آن وقت شما می‌شوید انقلابی؟»

این صحبت‌ها از عمق اختلاف و دشمنی بین خمینی و سازمان مجاهدین خلق ایران پرده بر داشت.[۲] بعد از این موضع‌گیری صریح خمینی، سازمان مجاهدین خلق ایران تصمیم گرفت که ستادهای خودش را تعطیل کند، مهدی ابریشمچی از مسؤلین سازمان مجاهدین خلق ایران در این زمینه گفت:

«بعد از حمله آشکار خمینی، دو راه در مقابل ما وجود داشت، یکی این‌ که، همان جا وارد درگیری با ارتجاع بشویم، دیگر این که، فرصت را برای یک دوران کار سیاسی که هنوز به انتها نرسیده بود، با شکل و فرم جدید، غنیمت بشماریم».

سازمان مجاهدین با شعار «ستادها را به میان مردم منتقل کنیم » ستادهایشان را تعطیل کردند.

در آخرین روز شهریور ۱۳۵۹ جنگ ایران و عراق شروع شد، رویدادی که موقتاً کشاکش بین حکومت و سازمان مجاهدین را منجمد کرد، جنگ رویدادی نبود که نیروهای سیاسی بتوانند به سادگی از کنار آن بگذرند، سازمان مجاهدین هم از کادرها و هوادارانش خواست که به جبهه‌های جنگ رفته و از خاک میهن دفاع کنند، به این ترتیب بخشی از اعضای سازمان مجاهدین به جبهه‌های جنگ رفتند، اما حکومت این را هم برنتابید و در آبان ۱۳۵۹ دادستانی انقلاب آبادان طی حکمی خواستار خروج گروههای سیاسی از جمله مجاهدین خلق از شهر آبادان شد و برای خروج آنه یک ضرب الاجل ۲۴ ساعته در نظر گرفت.

به این ترتیب موضوعی که انتظار می‌رفت شاید بتواند نقطه اشتراک بین حکومت و سازمان مجاهدین باشد، به نقطه‌ی تقابل کشیده‌شد.

سازمان مجاهدین خلق در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۰ نامه سرگشاده‌ای به خمینی نوشت و در آن شکایات خودش را مطرح نمود، خمینی هم در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۶۰ جواب مجاهدین را داد و گفت:

«غلط می‌کنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد. باید قانون را قبول کنی! ولو خلاف رأی شما باشد، برای این‌که میزان اکثریت است و شورای نگهبان و.. اگر می‌خواهید از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را... به جای نطق و نامه‌ی سرگشاده و از این مزخرفات، برگردید به اسلام! وگرنه منزوی می‌شوید!»

ارواند آبراهامیان یک تاریخ نویس ارمنی- آمریکایی که زاده ایران است در خصوص دستگیری‌های قبل از ۳۰ خرداد می‌نویسد:

«در اوایل خرداد ۶۰ زندانها ـ به‌خصوص در تهران، شهرهاى مرکزی و شهرهاى حومه‌ی دریای خزر ( شهرهاى شمال)، بیش از ۱۱۸۰ تن از مجاهدین بازداشت شده بودند»

در این دوران، ابوالحسن بنی‌صدر رئیس جمهور وقت هم از جانب گروه‌های تندرو تحت فشار بود، نوار حسن آیت از اعضای حزب جمهوری اسلامی، انعکاس زیادی در سطح جامعه داشت، وی در این نوار گفته بود:

«ما توی این قانون آمدیم فرمانده کل قوا را داده ایم به رهبر، اگر‌ آن بیاید او را نماینده‌ی خودش بکند این اصل نیست، هر وقت خواست می‌تواند ازش بگیرد، اختیارات کامل را هم که دادیم به مجلس، رئیس جمهور فقط می‌تواند مدال بدهد و مدال بگیرد و سفرا را به حضور بپذیرد...هیچ کاری نمی تواند بکند، یعنی هر چه بخواهد سرو صدا کند باعث می‌شود روز به روز ضعیف‌تر شود».

این اظهارات نشان می‌داد که خمینی قصد دارد حکومت خودش را یک‌پایه کند و بنی‌صدر را هم کنار بزند، در عمل هم ابتدا او را از فرماندهی کل قوا عزل کرد و سپس عدم کفایت سیاسی او برای ریاست جمهوری را در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در مجلس خودش به تصویب رساند و او را برکنار کرد.

ماجرای برکناری بنی‌صدر از روز ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد، و معلوم بود که چند روز دیگر برکنار خواهد شد، به عقیده‌ی مجاهدین در این چند روز هنوز امکان تجمع و فعالیت سیاسی بود، آنها روز ۳۰ خرداد را برای تجمع خود در نظر گرفتند. در این روز نیم‌میلیون نفر از مردم تهران به خیابان‌ها ریختند، تظاهرات از ساعت ۴ بعد از ظهر از تقاطع ولیعصر(مصدق)- انقلاب آغاز شد، اما این تظاهرات مسالمت آمیز به گلوله بسته شد و تعدادی کشته و مجروح و بازداشت شدند.

ارواند آبراهامیان در خصوص تظاهرات ۳۰ خرداد می‌نویسد[۳]:

«جمعیت زیادی در بسیاری شهرها ظاهر شدند... در تظاهرات تهران بیش از 500هزار نفر شرکت کرده بودند... اخطار علیه تظاهرات به‌طور مستمر از شبکه‌ی رادیو تلویزیون پخش می‌شد... اعلام کردند تظاهر کنندگان محارب با خدا محسوب می‌شوند. حزب‌اللهی‌ها مسلح شده و با کامیون‌ها آورده شده بودند... به پاسداران دستور شلیک داده شده بود. تنها در محدوده‌ی دانشگاه تهران 50 کشته، 200 زخمی و 1000نفر دستگیر شدند. مسئول زندان اوین با خوشحالی اعلام کرد جوخه‌های اعدام 23 تظاهر کننده، از جمله چند دختر نوجوان را اعدام کرده‌اند. دوران ترور آغاز شده بود». 

به این ترتیب سازمان مجاهدین خلق ایران وارد یک رویارویی نظامی با حاکمیت خمینی شد.

تشکیل شورای ملی مقاومت

روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۰ مسعود رجوی شورای ملی مقاومت را در تهران تأسیس کرد، شورای ملی مقاومت به مثابه چهره‌ و سیمای سیاسی جنبش مقاومت ایران و جایگزین دموکراتیک و مردمی حکومت خمینی در صحنه‌‌ی سیاسی ایران ظهور کرد. چند روز بعد یعنی روز ۷ مرداد ۱۳۶۰ مسعود رجوی به همراه ابوالحسن بنی‌صدر از قلب پایگاه یکم شکاری تهران به فرانسه پرواز کرد، خلبانی این پرواز را بهزاد معزی خلبان اختصاصی محمدرضا شاه به عهده داشت. مجاهدین دلیل این پرواز را معرفی شورای ملی مقاومت به جهانیان می‌دانند.

محل اقامت مسعود رجوی در شمال پاریس در اورسواواز در خانه برادرش دکتر صالح رجوی بود که مورد توجه و مراجعه خبرنگاران و مقام‌های سیاسی فرانسوی و دیگر کشورها تبدیل شد

مسعود رجوی در خصوص تأسیس شورای ملی مقاومت می‌گوید[۴]:

«تير ۱۳۶۰ در تهران، ماهی پر از رنج و خون بود. هر شب تا صبح، پاي بی‌سيمها و "صامت" بودیم و اخبار درگیریهای مسلّحانه بين مجاهدین و پاسداران ارتجاع را در سراسر شهر دنبال می‌كردیم. اعدامهای اوین هم لاینقطع ادامه داشت. علاوه بر اینها، سیل خبرهای شهرستانها و درگیریهای سراسر كشور هم جریان داشت. به‌راستی روزگار آزمایش فرارسیده بود. به‌خصوص كه از 30 خرداد ـ ‌‌كه ارتجاع قهّار خمینی تیغ كشیده بود ‌ـ دیگر هرچه به اطراف می‌نگریستی، خبری از مدعیان پیشین نبود.

"مهیب‌ترین" نیروی ارتجاعی تاريخ ايران هم‌چون ديو تنوره می‌كشيد. مشروعیت مذهبی و قدرت سياسی و قانونی و مشروعیت ربوده شده‌ی ناشی از انقلاب ضدسلطنتی را يك جا با هم یدک می‌كشيد و حق حاكمیت مردم را به تمام  و كمال با قانون اساسی ولايت فقيه قبضه كرده بود.

متقابلاً من عمد داشتم که اطلاعیه‌ی تأسیس شورای ملی مقاومت ایران در برابر «مجلس شورای اسلامی» خمینی و در برابر کل رژیم ارتجاعی، دقیقاً در روز ۳۰ تیر در تهران و شهرستان‌ها به طور همزمان منتشر گردد و همین‌طور هم شد. خمینی از شیخ فضل‌الله و کاشانی نسب برده بود و در برابر او، مقاومت ایران هم می‌باید اصل و نسب تاریخی خود را اعلام می‌نمود.»

 شورای ملی مقاومت برنامه و اساسنامه‌ی خود و دولت موقت و همچنین آیین‌نامه‌های داخلی خودش را در نیمه‌ی دوم سال ۱۳۶۰ به تصویب رساند.

مصوبات اصلی شورای ملی مقاومت و ساختار آن به شرح زیر است[۵]:

شورا تصویب کرد که دولت موقت حداکثر ۶ماه پس از سرنگونی رژیم آخوندی انتخابات برای تشکیل ”مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی” را برگزار کند. پس از تشکیل این مجلس وظیفه شورای ملی مقاومت و موجودیت آن خاتمه می یابد و دولت موقت استعفای خود را به مجلس مؤسسان تقدیم می کند.

مجلس مؤسسان وظیفة تدوین قانون اساسی جمهوری جدید و تعیین دولت جدید و قانونگذاری برای اداره امورکشور تا قبل از تصویب قانون اساسی جدید را برعهده دارد . دورة مجلس مؤسسان حداکثر دو سال است. 

شورا طرحهای مختلفی برای آیندة ایران تصویب کرده است از جمله:

طرح صلح شورای ملی مقاومت

طرح خودمختاری کردستان ایران

طرح رابطه ٌدولت با دین و مذهب

طرح آزادیها و حقوق زنان

  • در سال ۱۳۷۲ به‌ پیشنهاد مسئول شورا، شیروخورشید، نشان باستانی ایرانیان به‌عنوان آرم رسمی شورا مورد تصویب قرار گرفت و پرچم سه رنگ ایران به آن مزین شد.
  • در سال ۱۳۷۲ شورای ملی مقاومت به اتفاق آراء مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور دوران انتقال برگزید.
  • در سال ۱۳۸۱ شورا، طرح جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی را اعلام کرد. و در چارچوب این جبهه آمادگی خود را برای همکاری با دیگر نیروهای سیاسی ابراز نمود. 

جبهه همبستگی ملی، نیروهای جمهوری خواهی را که با التزام به نفی کامل نظام ولایت فقیه و همه جناحها و دسته بندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت مبارزه می کنند، در برمیگیرد.

  • در سال ۱۳۸۴ رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت، اعلام کرد: « ما در ایران آزاد شده از ستم ملایان، از لغو حکم اعدام و از امحاء همة انواع و اشکال مجازاتهای وحشیانه، دفاع می‌کنیم و نسبت به آن متعهدیم. 

ما تعهد خود را به کنوانسیون منع شکنجه و قوانین بین‌المللی انساندوستانه و کنوانسیون رفع تبعیض از زنان، یکبار دیگر مورد تأکید قرار می‌دهیم».

شورا در حکم یک پارلمان در تبعید و مجلس قانونگذاری عمل می‌کند. بیش از ۵۳۰ عضو دارد که. ۵۲% آنها را زنان تشکیل می‌دهند. ۲۵ کمیسیون دارد.

بر اساس آیین نامه داخلی شورا، جلسات شورا با نصف بعلاوه یک عضو تشکیل میشود و تصمیمات با رای نصف بعلاوه یک حاضران تصویب میشود.

اما شورا در دوران حیات خود اساساً در تصمیم‌گیری‌ها بنا را بر اقناع کامل همه اعضا گذاشته و کوشیده است آراء گوناگون و نظرات مخالف را در تصمیم‌ها و مصوبات خود دخیل کند.

شورای ملی مقاومت در برگیرندهٌ تنوع مذهبی و قومی ایران‌زمین از کرد و بلوچ و عرب تا ترک و فارس و ترکمن و مسلمان و غیر مسلمان می‌باشد.

این شورا نمایندگان قشرهای وسیعی از مردم ایران با گرایش ها و اندیشه ها و پیروان ادیان و مذاهب مختلف و کسانی که به هیچ مذهبی معتقد نیستند (آتئیست ها) را در خود جمع کرده است 

اعضای شورا از جمله شامل هنرمندان و نویسندگان، پزشکان، تجار و بازاریان، استادان دانشگاه، نظامیان، ورزشکاران، سیاستمداران، کارشناسان ، صاحبان صنایع می‌باشند. 

انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان مجاهدین خلق ایران

بر اساس مستندات سازمان مجاهدین خلق ایران انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان مجاهدین خلق ایران از جمعبندی ۳ ساله کار مجاهدین از سال ۱۳۶۰تا ۱۳۶۳ شروع شد، در این جمعبندی مشخص شد که زنان علی‌رغم این که همراه مردان در تمامی مراحل بوده‌‌‌اند اما حضور جدی در مدار فرماندهی و مسؤلیت‌های بالا در سازمان مجاهدین خلق ندارند ندارند، برای این امر یک زن شناخته شده که صلاحیت بیشتری نسبت به بقیه داشت به عنوان نماینده‌‌ی زنان وارد حلقه رهبری سازمان مجاهدین شد.

مسعود رجوي در روز ۷ بهمن۱۳۶۳، خانم مريم عضدانلو را به عنوان «همرديف مسئول اوّل سازمان مجاهدين خلق ايران» معرفي كرد و گفت[۶]:

«...در ميان عموم خواهران رزمنده و قهرمان ما، خواهر مجاهد مريم عضدانلو پس از اشرف شهيد، ذی‌صلاح‌ترين آنها بوده و سه سال پس از شهادت اشرف و در پی 14سال مبارزه و حيات رهایی‌بخش انقلابي و توحیدی در راستا و در رابطه با سازمان مجاهدين خلق ايران، به عنوان همرديف مسئول اول سازمان برگزيده شده است. طی اين دوران و به ويژه از 30خرداد سال 60 به اين سو، وی مدارج و مراحل خطير مربوط به ارتقاي ايدئولوژيكی و تشكيلاتی خود را با آزمايشات متعدد و با سرفرازی و موفقيت از سر گذرانده و لذا اكنون در بيستمين سال حيات خونين و پرافتخار سازمان مجاهدين خلق ايران برای نخستين بار رسماً جايگاه ايدئولوژيكی و تشكيلاتی شايسته براي ذيصلاحترين و بالاترين زن انقلابي مجاهد خلق را احراز می‌کند...   اين انتخاب و تصميم ناظر بر آن كه توسط دفتر سياسی و كميته‌هاي مركزی سازمان ما اتخاذ شده است، يكي از عالی‌ترين دستاوردهای عقيدتی و تشكيلاتی جمعبندی جامع (سياسی، نظامی و تشكيلاتی) چهارمين سال مقاومت انقلابی مسلحانه سراسری (پاييز ۱۳۶۳) در زمینه‌ی تشكيلاتی است....   بايستی تصريح كنم كه بر حسب موازين عقيدتی و تشكيلاتی مجاهدين خلق ايران، ما هيچ‌گاه در جريان مبارزات انقلابی خود به تقسيم‌بندی و جداسازی تشكيلاتی زن و مرد از يكديگر (چه از مواضع ارتجاعی خمينی و چه از مواضع زن‌گرايانه ابتذالی) معتقد نبوده و نيستيم و يقين داريم كه در سازمان ما ـ به‌ويژه در رأس رهبری آن ـ زمينه‌یی براي اين گونه دوگانگی‌ها و جداسازی‌ها وجود ندارد...».

روز ۱۹اسفند ۱۳۶۳، دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران، طی اطلاعیه‌یی تشکیل رهبری نوین سازمان مجاهدین، مسعود و مریم، و انقلاب نوین مردم ایران را اعلام و معرفی نمود. در این اطلاعیه آمده است:

«این سرآغاز یک تحول کیفی در اندیشه و مناسبات درونی مجاهدین و ورود زنان مجاهد به سطح رهبری به‌منظور آزاد کردن و استخراج حداکثر پتانسیل برای سرنگونی رژیم آخوندی بود؛ تحولی که با عنوان انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین نامیده می‌شود».

اما مریم رجوی خانواده‌اش را با مسؤلیت جدیدی که در آن قرار گرفته بود، در تعارض می‌دید، لذا از همسرش مهدی‌ ابریشم‌چی جدا شد، مسعود رجوی مخالف این جدایی بود اما آن دو با توافق خودشان تصمیم به جدایی گرفته بودند، نهایتاً با پیشنهاد مریم رجوی برای ازدواج با مسعود رجوی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین به اطلاع عموم رسید.

مسعود رجوی در سخنانش درباره‌ی «پيام انقلاب ايدئولوژيك» گفت[۷]:

«راستی، جوهر ايدئولوژيك انقلاب چه بود؟ آخر، رهایی زن، تازه، قدم اول بود. زدودن افكار ارتجاعی راجع به زن، قدم اول بود. پيام اين انقلاب، انفجار رهایی است... از طريق تولد يك رهبری نوين. انفجار رهایی كه روی محور ترقی، پيشرفت و منافع مردم، ما را يك گام، يك قدم كيفی، بالاتر قرار می‌دهد؛ ما را جهش می‌دهد..».

رفتن مجاهدین به عراق

شورای ملی مقاومت ایران در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۵ در یک جلسه‌ی فوق‌العاده تصمیم گرفت محل اقامت مسؤل شورا از اروپا به عراق منتقل شود، بیانیه‌‌ی شورای ملی مقاومت در این باره توضیح داد[۸]:

«رژیم خمینی می‌كوشد تا از یك سو، با راه‌انداختن حركت‌های «مخالف» ساخت كارگاه‌های خاك گرفته‌ی قم یا امتیاز دادن به برگهای سیاسی سوخته و مدعیان بی‌اعتبار خود در خارج كشور، ‌جنبش مقاومت انقلابی را منزوی كند، و از سوی دیگر، با توسل به شیوه‌های رایج خود، از جمله گروگانگیری و شانتاژ سیاسی،‌ كشورهای دیگر را برای فلج‌كردن جنبش انقلابی تحت فشار قرار دهد...».

در روز ۳۰ اردیبهشت، رادیو لوكزامبورك اعلام كرد[۹]:

«بازدید معیری (معاون میرحسین موسوی نخست وزیر وقت ایران) از فرانسه روند ادامه داری است كه باید در پایان آن به عادیسازی روابط تهران و پاریس بینجامد ... دولت آیت الله ها انتظار دارد كه فرانسه ... حتی تا اخراج «رهبر مجاهدین» (مسعود رجوی) ... از خاك خود پیش برود».

روز ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۵ علیرضا معیری در پی یک دیدار یک و نیم ساعته با نخست وزیر فرانسه، ژاک شیراک، به خبرگزاری فرانسه گفت[۱۰]:

«گفتگوها در فضای بسیار دوستانه‌ای انجام شد، ما از آن بسیار خوشحال هستیم، فرانسه در این دیدار علائم مثبتی از خود نشان داد»

تلویزیون کانال ۳ فرانسه هم در روز اول خرداد ۱۳۶۵ اعلام کرد:

«معاون نخست وزیر ایران با اشاره به مخالفین ایرانی پناهنده در فرانسه و مسعود رجوی و مجاهدین خلق خواهان استرداد آنها شد».

   خبرگزاری فرانسه روز اول خرداد در  گزارشی از میهمانی «انجمن مطبوعات دیپلوماتیك»، به نقل از ژاك شیراك نخست وزیر وقت فرانسه گفت:

«به زودی اقداماتی جهت جلوگیری از فعالیت‌های پناهندگان ایرانی در فرانسه علیه رژیم ایران، انجام خواهد شد. آقای شیراك به روشنی مجاهدین خلق آقای رجوی، پناهندگان مستقر در اورسوراوآز، را در اولویت قرارداد و گفت: فرانسه مراقبت خواهدكرد كه از زیاده‌روی‌های برخی از پناهندگان ایرانی كه بی طرفی را كه هنگام درخواست پناهندگی از فرانسه به آن متعهد شده اند، رعایت نمی كنند، جلوگیری شود».

به نظر می‌رسد که نبرد سنگینی بین سازمان مجاهدین خلق ایران و دولت ایران برای حضور مجاهدین در خاک فرانسه درگرفته بود، میزبان فرانسوی هم تمایل چندانی برای حضور این میهمان از خودش نشان نمی‌داد، لذا مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق ایران در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۶۵ خاک فرانسه را به مقصد عراق ترک کردند، مسعود رجوی بلافاصله به کربلا برای زیارت رفت.

مجاهدین از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۵ در عراق بودند و تابستان ۱۳۹۵ عراق را به مقصد آلبانی ترک کردند.

جنگ ایران و عراق

جنگ ایران و عراق (شروع ۳۱شهریور ۱۳۵۹ پایان ۲۹مرداد ۱۳۶۷)، بعد از جنگ جهانی دوم و جنگ ویتنام، طولانی‌ترین جنگ در قرن بیستم بود، در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ نیروهای ارتش عراق به خاک ایران حمله کردند، همزمان نیروی هوای دولت عراق هم چندین فرودگاه کشور را مورد حمله قرار دادند، این شروع جنگی طولانی و فرسایشی بود که امکانات دو کشور را می‌بلعید و از بین‌ می‌برد.

درباره‌ی دلایل شروع این جنگ باید به حوادث و اتفاقات قبل از شروع جنگ  توجه شود، طرف عراقی و طرف ایرانی هر کدام دیگری را متهم می‌کنند که عامل و محرک شروع کننده جنگ بوده است،

خمینی در نخستین سالگرد انقلاب ضد سلطنتی (۲۲ بهمن ۱۳۵۸) گفت[۱۱]:

«ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می‌کنیم»

همچنین او در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ در پیامی تلویزیونی به صدام اشاره کرد و گفت[۱۲]:

«صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند که مغول کرد و با علمای اسلام خصوصاً حضرت آیت‌الله آقای سید محمدباقر صدر، آن کند که رضاخان و محمدرضا پهلوی با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند، باید بداند که با این اعمال ضداسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با دست خود می‌کند.

ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامی خود قطع کنید. ای عشایر فرات و دجله! همه با هم و با همه‌ی ملت اتحاد کنید و این ریشه‌ی فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید و برای خدا دفاع از کشور اسلامی خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست. ای ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنیدو به ملت بگرایید و دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده‌است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است».

خمینی سپس در ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ ارتش عراق را به کودتا علیه صدام تشویق کرد[۱۳]:

صاحب منصبهای خوب ما داریم در عراق. صاحب منصبهای صحیح و متدین هستند. خود آن‌ها کودتا کنند و این را از بین ببرند؛ و حرام است بر آن‌ها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند؛ و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد.

دولت عراق هم برخی علمای شیعه را عامل ایران می‌دانست بر این اساس محمدباقرصدر را اعدام کرد. خمینی در پیامی به مناسبت کشته شدن صدر، با دیگر ارتش عراق را به قیام و کودتا علیه صدام فراخواند[۱۴]:

«عجب آن است که ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه‌ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله ـ وارد می‌شود بی‌تفاوت بگذرند و به حزب بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند؛ و عجب‌تر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند.

من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجه‌داران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ یا از پادگانها و سربازخانه‌ها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکه‌ی ننگ را از کشور عراق بزدایند».

صدام حسین رییس جمهور وقت عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ جلوی دوربین‌های تلویزیونی قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد و عملا از آن خارج شد، این بار اختلافات مرزی با اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک در هم آمیخته شده بود و صدام عصبانیت خود را اینطور بروز داد، چند روز بعد یعنی در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به خاک ایران حمله کرد.

شورای امنیت ۷ روز پس از آغاز جنگ قطعنامه ۴۷۹ را صادر کرد و خواهان آتش بس شد و عراق آن را پذیرفت اما خمینی آن را رد کرد، فتح خرمشهر و عقب نشینی نیروهای عراقی از خاک ایران نقطه عطف مهمی‌بود در سرنوشت جنگ به شمار می‌رفت، در عرصه‌ی بین‌المللی شورای امنیت قطعنامه ۵۲۲ راتصویب کرد و خواهان آتش بس شد و عراق مجدداً آن را پذیرفت اما خمینی این قطعنامه‌ را هم نپذیرفت.

عربستان سعودی پیشنهاد پرداخت مبلغ کلانی به میزان ۶۰ میلیارد دلار غرامت جنگ کرد تا ایران به جنگ خاتمه بدهد اما ایران قبول نکرد رفسنجانی در این مورد گفت[۱۵]:

«این پیشنهاد و پیشنهادهای مخالف را قبول نمی‌کنیم، مساله ضرر و منفعت نیست، مساله، مساله حق و باطل است».

هشتم مهر ۱۳۵۹ اولین هیات سازمان کنفرانس اسلامی (متشکل از شخصیت هایی چون یاسر عرفات و محمد ضیاء الحق) به تهران آمد و درخواست آتش بس فوری در جنگ داشت که مورد پذیرش ایران قرار نگرفت. این در حالی بود که روز بعد، این هیات به بغداد سفر کرد و صدام حسین پیشنهاد آتش بس را پذیرفت. بیست و نهم مهر ۱۳۵۹، دومین سفر هیات کنفرانس اسلامی (متشکل از حبیب شطی، محمد ضیاء الحق، یاسر عرفات و ...) به تهران، برای برقراری آتش بس صورت گرفت که باز بی نتیجه بود[۱۶].

به این ترتیب جنگ به مدت ۸ سال ادامه پیدا کرد، بنا بر آمارهای غیررسمی، در طرف ایرانی نزدیک به ۲ میلیون کشته و مجروح ، نابودی ۵۰ شهر، نابودی ۳۰۰ روستا و خسارت ۱۰۰۰ میلیارد دلاری آثار جنگ بود.

مقامات دولت ایران بعدها اهمیت جنگ و این که چرا حاضر نبودند آتش بس را بپذیرند، را توضیح دادند در این زمینه جواد منصوری اولین فرمانده سپاه پاسداران گفت[۱۷]:

«اگر جنگ نشده بود من فكر می‌كنم انقلاب اسلامی از بین رفته بود، من اعتقادمه و جنگ بود كه انقلاب اسلامی رو سازمان داد، قدرت داد، تجربه داد، روحیه داد و موقعیت داد، خیلی ما نتایج جنگ برامون عالی بود، عالی بود، با جنگ بود توانستیم ضد انقلاب داخل رو سركوب كنیم، گروهكها رو سركوب كنیم.»

فشارهای بین‌المللی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق ادامه داشت و شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریه ۲۹ تیر ۱۳۶۶ قطعنامه ۵۹۸ را به منظور پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر کرد، اما علی رغم پذیرش این قطعنامه از سوی طرف عراقی، دولت ایران آن را نپذیرفت، و بر اثر فشارهای داخلی و بین‌المللی در تاریخ ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ این قطعنامه راپذیرفت و عملاً جنگ ایران و عراق در این تاریخ به پایان رسید، مبادله‌ی اسرای دو طرف از سال ۱۳۶۹ آغاز شد و آخرین دسته از اسرای عراقی در سال ۱۳۸۱ تحویل دولت وقت عراق شد.

بیانیه صلح و طرح صلح شورای ملی مقاومت ایران

شورای ملی مقاومت ایران در بحبوحه‌ی جنگ ایران و عراق با دولت سابق عراق بیانیه‌ی صلح امضا کرد، در تاریخ ۱۹ دی ماه ۱۳۶۹ طارق عزیز نایب نخست وزیر وقت عراق با مسعود رجوی در محل اقامتش، اورسوراواز، در شمال پاریس، دیدار کرد، این دیدار مقدمه‌ای برای امضای بیانیه‌ی صلح بین دو طرف بود، هدف از این بیانیه‌ی یافتن راهی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق بود[۱۸].

بعد از این دیدار و به رسمیت شناخته شدن قرارداد الجزایر توسط طرف عراقی طرح کلی صلح مورد موافقت طرفین قرار گرفت.

عزیمت رهبر مقاومت به عراق[۱۹][۲۰]

روز ۱۷ خردادماه ۱‍۳۶۵ مسعود رجوی مسؤل شورای ملی مقاومت با تعداد کمی از همراهانش، از فرودگاه اورو (EVRO) پاریس را به مقصد عراق ترک کرد، به این ترتیب محل اقامت مسؤل شورای ملی مقاومت از پاریس به بغداد جابجاشد. در آن دوران اخراج مجاهدین از عراق خواست مبرم دولت ایران بود،

در تاریخ ۲۶دی ۱۳۶۴، هفته‌نامه فرانسوی VSD در مقاله‌یی تحت‌عنوان «‌تهران خواسته‌هایش را افزایش می‌دهد، بهای هول‌انگیز گروگانهای فرانسوی در لبنان» نوشته بود:

«فعالیتهای سیاسی تبعیدیان محدود خواهد شد و حتی برخی از آنها قربانی خواهند گردید. به‌عنوان مثال، مسعودرجوی، رهبر مجاهدین خلق، که تا به‌حال توسط دو اسکادران ژاندارم در محل اقامتش در اور‌سور‌اواز حفاظت‌ شده است، این‌خطر وجود دارد که یکی از نخستین کسانی باشد که بدون‌دفاع می‌ماند».‌

در ۱۳ فروردین ۱۳۶۵، شب‌هنگام، بمبی در چند ‌صدمتری اقامتگاه اورسورواز، منفجر گردید. مجاهدین این‌انفجار را بک اخطار تلقی کردند.[۲۱] در ۲۶فروردین ۱۳۶۵، روزنامه اطلاعات، نوشت:

«اگر فرانسویها می‌خواهند در رابطه با ایران تجدید‌نظر کنند، پایگاههای منافقین (منظور مجاهدین خلق ایران است) ‌را برچینند. چرا فرانسویها اسیر آمریکاییها بشوند؟ شما منافقین را از کشورتان اخراج کنید، آمریکا خودش می‌داند آنها را کجا ببرد، بختیار و بنی‌صدر مال شما؛ در چنین صورتی است که مردم ما باور خواهند کرد که فرانسه یک‌کشور دوست است».‌

 رولان‌ژاکار، نویسنده فرانسوی، در کتابش به‌نام «قاتلان بدون‌مرز» (چاپ ۱۹۸۵ در پاریس) از طرح‌های دیگری برای ازمیان‌برداشتن مسعودرجوی خبر داد.

در چنین شرایطی بود که شورای ملی مقاومت در اجلاس فوق‌العاده روز ۲۳اردیبهشت ۱۳۶۵، به‌اتفاق‌آرا تصمیم گرفت که مسئول شورا به کشور عراق عزیمت کند.

مسعود رجوی در فرودگاه مورد استقبال طه‌یاسین رمضان نایب اول نخست وزیر عراق به نمایندگی از سوی رئیس جمهور وقت این کشور، قرار گرفت، در هیأت استقبال وزیران خارجه، کشور، فرهنگ و تبلیغات، آموزش عالی و بازرگانی به همراه طه‌یاسین رمضان بودند. مسعود رجوی مستقیماً از فرودگاه به زیارت نجف و کربلا رفت.[۲۲]

تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران

در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ مسعود رجوی ارتش آزادیبخش ملی ایران را تأسیس کرد. مجاهدین تا آن زمان از نیروی نظامی خود برای ضربه زدن به نیروهای نظامی دولت ایران استفاده می‌کردند، اما کارها و عملیات آنها پراکنده و در مقیاس کوچک بود، اما مسعود رجوی تصمیم گرفته بود تا با تأسیس ارتش آزادیبخش ملی‌ ایران، حملات تعیین کننده‌تری علیه نیروهای نظامی ایران داشته باشد، مجاهدین هدف خودشان از حملات را، از کار انداختن ماشین جنگی خمینی می‌دانستند.

ارتش آزادیبخش چند عملیات بزرگ انجام داد که آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان از جمله آنهاست، مجاهدین قصد داشتند با عملیات فروغ جاویدان دولت ایران را سرنگون کنند، اما با وجود این که بیش از ۱۵۰ کیلومتر به داخل خاک ایران پیشروی کردند، و این در طول جنگ ۸ ساله بی سابقه بود، از این هدف باز ماندند.

جنگ اول خلیج فارس

روز ۱۱ مردادماه ۱۳۶۹ (۲ اوت ۱۹۹۰) ارتش عراق به کویت حمله کرد و این کشور را به اشغال خودش در‌آورد، این حمله باعث شروع تنش و بحرانی شد که تمام منطقه‌ی خلیج فارس را دربر گرفت، بحرانی ‌که منجر به شروع یک جنگ و ضربه نظامی به دولت سابق عراق شد، این امر دشمن دیرینه‌ی دولت ایران را ضعیف کرد، که این امر به نفع دولت ایران انجامید.

موسوی اردبیلی در نماز جمعه تهران گفت[۲۳]:

«این روزها روزهای خوشی به ما می‌گذرد، روزهای بسیار خوش ... روزهای خوبی است، مگر ما چه می‌‌خواستیم؟ مگر ما غیر از این می‌خواستیم؟»

روز ۲۶ دی‌ماه ۱۳۶۹ بمباران‌های حیرت‌انگیز عراق توسط نیروهای چند ملیتی شروع شد و تا ۹ اسفند ۱۳۶۹ ادامه یافت. در این تاریخ آتش‌بس بین دولت سابق عراق و نیروهای چندملیتی انجام شد و بمباران‌های مهیب متوقف شد.

سازمان مجاهدین خلق ایران هم که در عراق مستقر بود، نمی‌توانست از این بحران، تأثیر نپذیرد، آنها برای پرهیز از هر گونه درگیری نظامی با هر نیرویی، در منطقه‌ای در اطراف کرکوک تجمع کردند، دولت آمریکا را هم از مختصات قرارگاه‌هایشان مطلع کرند.

عملیات مروارید

عملیات مروارید سلسله درگیر‌یهایی بود که بین نیروهای سازمان مجاهدین خلق ایران و نیروهای نظامی ایران در منطقه ارتفاعات مروارید انجام شد. دولت ایران قصد داشت در این شرایط دشمن دیرینه خودش یعنی دولت سابق را از میان بردارد.

دفتر سازمان مجاهدین طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد[۲۴]:

«رژیم قرون وسطایی خمینی با فرصت طلبی تمام و با سوء استفاده از شرایط کنونی به دخالت گسترده در خاک عراق مبادرت کرده است، ... رژیم خمینی با یک برنامه ریزی و طرح مشخص و بسیج تمام عیار سپاه پاسداران ، در صدد اشغال خاک عراق و کسب حاکمیت این کشور می‌باشد. قرارگاه‌های رمضان، نجف، انصار، لشکر ۹ بدر، تیپ مقداد و ... بویژه علیه پایگاه‌های ارتش آزادیبخش فعال شده‌اند... به قرار اطلاع به دستور شخص رفسنجانی قرارگاه رمضان جیره غذایی ۲۵ هزار نفر به مدت ده ماه را به منظور پیگیری عملیات در داخل خاک عراق دریافت نموده است.»

از طرف دیگر خامنه‌ای در تلویزیون رژیم گفت[۲۵]:

«ما امیدواریم یک حکومت اسلامی در عراق بوجود بیاید».

در این بین سازمان مجاهدین خلق تعداد بیشتری اطلاعیه صادر کرد و در آنها از تهدید حمله نظامی از سوی دولت ایران سخن گفت[۲۶]. اما شرایط عراق طوری نبود که این اطلاعیه‌‌ها جدی گرفته شود.

درگیری بین نیروهای سازمان مجاهدین و نیروهای نظامی ایران از اواخر اسفند ۱۳۶۹ شروع شد و تا ۱۵ فروردین ۱۳۷۰ به طول کشید و در این تاریخ نیروهای نظامی ایران به داخل ایران عقب نشینی کردند، در این درگیری‌ها تعدادی از طرفین کشته و مجروح شدند.

در این رابطه رفسنجانی روز ۲۳ فروردین ۱۳۷۰ گفت[۲۷]: «ما مأمور نیستیم که ۱۳۰۰ کیلومتر مرزمان را با عراق حفظ کنیم... ممکن است بعضی‌ها از ایران بروند ... آن طرف کاری انجام بدهند و برگردند...»

لیست تروریستی

درزمان ریاست جمهوری بیل کلینتون که همزمان با رئیس جمهورشدن محمد خاتمی درایران بود ، وزارت خارجه آمریکا تصمیم گرفت مجاهدین را درلیست «سازمانهای تروریستی خارجی» بگذارد. 

در روز ۱۷ مهر‌ماه ۱۳۷۶ (۹ اکتبر ۱۹۹۷) ـ یك روز پس از انتشار این لیست ـ یك مقام بالای دولت كلینتون گفت[۲۸]:

«گنجاندن نام مجاهدین خلق در این لیست به‌ عنوان یك علامت حسن ‌نیت به رژیم  تهران و محمد خاتمی, رئیس‌جمهور میانه‌رو آن, كه به‌تازگی انتخاب شده، صورت گرفته است».

در این باره مارتین ایندیک در سپتامبر ۲۰۰۲ مدیرکل وقت وزارت‌خارجه آمریکا به مجله‌ی نیوزویک گفت[۲۹] [۳۰]:

«... علاقه‌یی در کاخ سفید وجود داشت که باب گفتگو با دولت ایران باز شود. یکی از راه‌هایی که مقامات ارشد دولتی پیش روی خود یافتند، سرکوب مجاهدین بود. سازمانی که ایران بوضوح آن را به‌عنوان یک تهدید برای خود می‌پنداشت... نامگذاری تروریستی مجاهدین بخشی از سیاست نزدیکی کلینتون با تهران بود».

مارتین ایندیک یک بار دیگر روز ۸آذر ماه ۱۳۸۵ ( ۲۹ نوامبر ۲۰۰۶) گفت[۳۱] :

«... در سال ۱۹۹۷وزارت امور خارجه آمریکا سازمان مجاهدین خلق ایران را به لیست سازمانهای تروریستی جهانی اضافه کرد تا «یک علامت» در رابطه با علاقه‌ی آمریکا برای معامله با رفرمیست‌های رژیم تهران بفرستد... او می‌گوید که دولت محمد خاتمی این را به‌عنوان «یک دستاورد بسیار بزرگ» تلقی می‌کرد».

به دنبال نامگذاری مجاهدین در لیست تروریستی، اتحادیه اروپا هم مجاهدین را در سال ۲۰۰۲ در لیست گروه‌های تروریستی قرار داد.

سازمان مجاهدین خلق ایران نسبت به این نامگذاری بارها و بارها اعتراض کرد، و یک کارزار قوی حقوقی به راه انداخت تا این که بتواند از لیست تروریستی خارج شود، مجاهدین دعوای حقوقی خودشان را ابتدا از اروپا آغاز کردند.

روز ۴تیر ۱۳۸۷ (۲۴ژوئن ۲۰۰۸) پارلمان بریتانیا پس از صدور رأی یک دادگاه در این کشور، سازمان مجاهدین خلق ایران را از فهرست گروه‌های تروریستی حذف کرد.[۳۲]

به دنبال آن و پس از رأی دادگاه‌های اروپایی در روز ۷بهمن ۱۳۸۷، (۲۶ژانویه ۲۰۰۹) اعضای اتحادیه اروپا در نشست خود در بروکسل به حذف نام سازمان مجاهدین خلق ایران از فهرست گروه‌های تروریستی رأی مثبت دادند.

خاویر سولانا در این باره گفت[۳۳]: اتحادیه اروپا چاره ای بجز تبعیت از حکم دادگاه اروپایی نداشته است.

بدنبال این موفقیت برای سازمان مجاهدین، این سازمان بر روی خارج شدن از لیست تروریستی در آمریکا متمرکز شد و دعوای حقوقی خودش در آمریکا را پی گرفت.

نهایتاً روز ۱۲خرداد ۱۳۹۱ (اول ژوئن ۲۰۱۲)دادگاه استیناف فدرال آمریکا در واشینگتن با صدور حکم دیگری، تأخیر وزیرخارجه در بازنگری را یک تأخیر فاحش توصیف کرد و به وزارت‌خارجه آمریکا چهار ماه فرصت داد تا در مورد بازنگری در لیست‌گذاری تصمیم بگیرد[۳۴].

سرانجام روز ۷مهر ۱۳۹۱برابر با ۲۸سپتامبر ۲۰۱۲هیلاری کلینتون، وزیرخارجه وقت آمریکا، با گردن نهادن به حکم دادگاه استیناف آمریکا نام سازمان مجاهدین خلق ایران، شورای ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش ملی ایران را از لیست‌ تروریستی وزارت‌ خارجه آمریکا حذف کرد.[۳۵]

وزارت خارجه آمریکا بیانیه‌‌ای در روز ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲ در این خصوص صادر کرد[۳۶]:

 «وزیر خارجه تصمیم گرفته است که تحت قانون مهاجرت و ملیت بر اساس قانون نامگذاری مجاهدین خلق (ام ای کی) و هم نام‌های آن به عنوان سازمان تروریستی خارجی را لغو کند و ام ای کی را به عنوان یک تروریست ویژه نامگذاری شده  از لیست خارج کند. این اقدامات از امروز ۱۳۲۲۴جهانی تحت قانون اجرایی نافذ و قابل اجراست. اموال و منافع اموال در آمریکا یا در چارچوب دارایی یا کنترل افراد آمریکا دیگر بلوکه نخواهد بود و نهادهای آمریکایی میتوانند بدون دریافت مجوز وارد تبادلات با مجاهدین خلق گردند. این اقدامات در ثبت فدرال رسماً منتشر خواهد شد...».

حمله ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق در سال ۱۳۸۱

در واپسین روز سال ۱۳۸۱ (۲۰ مارس ۲۰۰۳ ) یک ائتلاف بین‌المللی به فرماندهی‌ آمریکا و بریتانیا، حمله به عراق را شروع کردند، این عملیات که حمله به عراق و یا آزاد سازی عراق نام داشت، با مهیب‌ترین بمباران‌های تاریخ شروع شد، در این عملیات علاوه بر این کشورها ۲۹ کشور دیگر از جمله لهستان، ژاپن، کره جنوبی، ایتالیا، اسپانیا، استرالیا و... شرکت داشتند و بخشی از نیروی نظامی یا پشتیبانی لجستیکی جنگ را تأمین کردند. این جنگ که در آن نیروهای ائتلاف بین‌المللی از پیشرفته‌ترین جنگ‌افزارها استفاده کردند، به درازا نکشید و سه هفته بعد یعنی در تاریخ ۲۰ فروردین ۱۳۸۲ (۹ آوریل ۲۰۰۳) بغداد سقوط کرد و عراق به اشغال نیروهای ائتلاف در‌آمد.

بمباران مقرهای مجاهدین

سازمان مجاهدین خلق ایران پیش از شروع جنگ اعلام کرد که در این جنگ بی‌طرف خواهد ماند، در این راستا نیروهایش را از تمامی نقاط مرزی به سه قرارگاه اشرف، بنیاد علوی و انزلی واقع در استان دیاله عراق منتقل کرد، مختصات تمامی این مقرات را هم به اطلاع وزارت خارجه و دفاع آمریکا و بریتانیا رساند.

اما اعلان بی‌طرفی از طرف سازمان مجاهدین خلق ایران،‌ مانع از حملات نظامی آمریکا و بریتانیا نشد، تمامی مقرات مجاهدین مورد حمله سنگین هوایی قرار گرفتند، که گاه شبی «120» بار قرارگاه‌ها و حتی سنگرها و تمام جان‌پناه‌های رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران بمباران میشد.[۳۷]

آمریکا و ائتلاف بین‌المللی نیاز داشتند که ایران را در اثناء عملیات نظامی خنثی نگه‌دارند، لذا بمباران‌های مقر جنگجویان ایرانی مستقر در عراق، هدیه‌ی شیرینی برای ایران به حساب می‌آمد.

در کتاب داستان سفر پنجاه ساله[۳۸] آمده است:

«یك مقام رسمی: كاندولیزا رایس، مشاور امنیت ملی آمریكا، و كالین پاول، وزیر امور خارجه‌ی آمریكا، معتقد بودند كه تهران می‌تواند در مقابل آمریكا كه همسایه‌ی بغل دستش را اشغال كرده است، بی‌طرف بماند، مخصوصاً اگر بداند كه به مجاهدین حمله خواهد شد و از تهاجمات آنها به ایران در آینده جلوگیری خواهد شد. این پیغام توسط مأموران انگلیسی، قبل از شروع جنگ فرستاده شد. جك استرو، وزیر خارجه انگلیس، همردیف ایرانیش، كمال خرازی، را در ملاقاتی در لندن در ماه فوریه [2003]، مطلع ساخت. ریچارد دالتون، سفیر انگلیس در ایران، این پیام را در ماه مارس در یك ملاقات با حسن روحانی، آخوندی كه رئیس شورای عالی امنیت ملی، ارگان سیاست خارجی است، تكرار كرد».

واشینگتن پست همر در این باره نوشت[۳۹]:

«دو مقام ارشد آمریكایی در ژانویه [2003]، پنهانی، با مقام‌های ایرانی دیدار كردند. آمریكا، ازجمله، خواهان این شد كه ایران مرزهایش را ببندد كه مانع فرار مقام‌های عراقی بشود و پیشنهاد داد كه آمریكا قرارگاه‌های سازمان مجاهدین خلق را كه در عراق مستقر هستند، بمباران كند. امّا، یك تعهد قابل اتكاتر برای حمله به قرارگاه‌ها از طریق مقامهای انگلیسی به تهران منتقل شد» (

مطبوعات ایران هم این موضوع یعنی قصد حمله نیروهای ائتلاف به نیروهای سازمان مجاهدین را منعکس کردند، در این راستا روزنامه خراسان نوشت[۴۰]:

«مقامات بریتانیایی به نوعی به دولت ایران اطلاع دادند كه آنها به اهداف سازمان منافقین و قرارگاههای آنها حمله خواهندكرد...»

ریچارد دالتون، سفیر وقت انگلیس در ایران، به روزنامه‌ی فرانسوی لوموند گفت[۴۱]:

«شخصاً، به رهبران ایران تضمین داده است كه به مجاهدین خلق اجازه داده نخواهد شد در عراق بمانند. به نظر چند كارشناس، طرح ائتلاف از بین بردن این گروه است».

سخنگوی وقت سفارت انگلیس در تهران اظهار داشت كه نیروهای ائتلاف پایگاه‌های مجاهدین خلق، اصلی‌ترین گروه اپوزیسیون مسلح ایران، را در عراق بمباران كرده‌اند. آندروگرین استاك، سخنگوی سفارت انگلیس در تهران، گفت: نیروهای متحدین بیش از یك نوبت به پایگاههای مجاهدین حمله كرده‌اند.[۴۲]

در کتاب «داستان سفر پنجاه ساله» نوشته عبدالعلی معصومی آمده است[۴۳]:

«مطابق گفته‌ی مقام‌های آمریكا، یك توافق خصوصی با مقام‌های ایرانی قبل از شروع درگیری‌ها صورت گرفته بود كه اگر ایران از جنگ عراق كنار بماند، نیروهای انگلیسی و آمریكایی گروه مزبور را هدف قراردهند...   ازبین بردن پایگاه عملیاتی مجاهدین خلق در عراق... یك هدف عمدۀ رژیم ایران بوده است... ژنرال نیروی هوایی، ریچارد مایرز، رئیس ستاد مشترك، تأیید كرد كه آمریكا مجاهدین را بمبارا ن كرده است... این حمله تلفات به دنبال داشت...» 

به این ترتیب تمامی پایگاه‌های مجاهدین مورد حمله نیروهای ائتلاف قرار گرفت و نزدیک به ۵۰ نفر از اعضای سازمان مجاهدین در این حملات کشته شدند و دهها تن مجروح شدند.

خلع سلاح مجاهدین مابازای حفاظت

سازمان مجاهدین خلق ایران اردیبهشت ماه ۱۳۸۲ با نیروهای آمریکایی به یک توافق آتش بس دست یافت،

این توافق بمباران‌ها را متوقف کرد تلویزیون سی ان ان در این باره گفت[۴۴]:

«ژنرال بروكس، سخنگوی فرماندهی مركزی آمریكا، گفت: نیروهای ائتلاف در حالت آتش‌بس باگروهی كه به نام  مجاهدین شناخته میشود، هستند. ژنرال بروكس گفت: ما با آنها، بارها، روبه‌رو شده ایم... و در بعضی از عملیات ما، آنها هدف آتش كشنده بوده‌اند... در این نقطه آتش‌بس درجریان است... آنها تجهیزات خودشان را دارند، اما، آرایش نظامی ندارند...»

روزنامه فرانسوی لوموند هم در این مورد نوشت[۴۵]:

«روز ۱۵ آوریل (۲۷فروردین ۱۳۸۲) فرماندهی مركزی آمریكا كه مسئول عملیات در عراق است، یك توافق با مجاهدین به امضا رساند كه بر اساس آن، آنها مجاز بودند كه تسلیحات خود را حفظ كنند به شرط این كه در امور عراق مداخله نكنند و به كنترل مرزی با ایران كمك كنند. نظامیان آمریكایی ، ازجمله میخواستند از این سازمانِ اپوزیسیون برای ایجاد مانع علیه نفوذ ایران و جلوگیری از این كه تهران مواضعی را در رقابت سیاسی در عراق كسب كند،  كمك بگیرند...»

اما در دولت آمریکا بر سر این موضوع اختلاف بود و نهایتاً توافق‌هایی که بین سازمان مجاهدین خلق ایران و نیروهای نظامی آمریکا بسته شده بود مودر مخالفت دولت قرار گرفت در کتاب «داستان سف پنجاه ساله» آمده است[۴۶]:

«سیاستی كه در قبال ایران باید پیش برود سوژه‌یی است كه دولت جرج بوش بر سر آن اختلاف دارد. تصمیم خلع سلاح مجاهدین خلق، سازمان اپوزیسیون رژیم ایران كه در عراق مستقر است، توسط آقای بوش چندروز پیش ، بعد از بحث‌هایی در شورای امنیت ملی، كه ازجمله كالین پاول، وزیر خارجه و دونالد رامسفیلد، وزیر دفاع، در آن شركت دارند، گرفته شد. حكمیت ریاست جمهوری موفقیتی برای آقای پاول بود كه طی سه هفته با توافقی كه بین نظامیان و مجاهدین بسته شده بود، مخالفت ورزیده بود»

این شروع روندی بود که به خلع سلاح مجاهدین ختم شد، نیویورک تایمز در این باره نوشت[۴۷]:

«فرماندهان نظامی آمریكا در عراق، بنا بر تصمیم جرج بوش، رئیس جمهور ایالات متّحده، خلع سلاح یك گروه اپوزیسیون ایرانی را آغاز كرده‌اند كه تعیین وضعیتش هفته‌ها موضوع بحث و بررسی در بالاترین سطوح دولت بوش بوده است. مقام‌های نظامی آمریكا در روزهای اخیر با رهبران مجاهدین خلق ملاقات كرده‌اند تا ترتیبات خلع سلاح و این‌كه دیگر این گروه در عراق عملیات نظامی انجام ندهد، به انجام برسانند».

مذاکرات بین هیأت سازمان مجاهدین خلق ایران به سرپرستی مژگان پارسایی با هیأت ایالات متحده‌ی آمریکا به سرپرستی ژنرال ریموند اودیرنو برای دستیابی به یک چارچوب و جدول زمانی برای خلع سلاح سازمان مجاهدین خلق در فضای جنگی ساعت‌ها به طول انجامید. خبرگزاری آسوشیتدپرس در این باره نوشت[۴۸]:

«جمعه شب (19اردیبهشت) نیروهای آمریكایی قرارگاه اپوزیسیون ایران در شرق عراق را محاصره كردند و لوله‌های تانك خود را به سمت پستهای دیدبانی آن نشانه رفتند. تانكهای آبرامز آمریكایی در اتوبان مجاور صف كشیده بودند. هلیكوپترها در ارتفاع پایین بر فراز قرارگاه اشرف به پرواز درآمدند و مقامهای آمریكایی گفتند هزاران رزمنده‌ی مجاهدین در داخل قرارگاه هستند... نیروهای آمریكایی همچنین گفتند آماده‌ی درگیری تمام عیار می‌باشند اما، مذاكرات میان مقامهای آمریكایی و مجاهدین خلق در نیمه شب ادامه داشت و ظاهراً به نتیجه‌یی نرسیده بود».

نهایتاً پس از چند روز و ساعت‌ها گفتگو سازمان مجاهدین خلق ایران با ایالات متحده‌ی آمریکا به توافق رسیدند که در آن نیروهای مجاهدین بصورت داوطلبانه در یکی از قرارگاه‌های مجاهدیت تمرکز خواهند داشت و سلاح‌های آنها هم گردآوری خواهد شد. ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) در فلوریدا با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد[۴۹]:

«تمركزِ داوطلبانه نیروهای مجاهدین مورد تأیید سپاه پنجم ارتش آمریكا، كه در عراق مستقر است، قرارگرفته و وقتی این طرح به اجرا درآید، حل مسالمت‌آمیز این جریان بین مجاهدین خلق ایران و ائتلاف به نحو قابل ملاحظه‌یی شرایط ایجاد یك محیط با سلامت و امنیت را برای مردم عراق به‌وجود خواهد آورد... سپاه پنجم ارتش آمریكا از این پیشتر بر قرارداد آتش‌بس امضاشده بین مجاهدین خلق و نیروهای ویژه آمریكا نظارت داشت و نیروهای مجاهدین در اجرای این توافق از خود همكاری نشان دادند كه اكنون هم ادامه دارد... ما اطمینان داریم كه این روند، به‌راحتی، پیش خواهد رفت و ما این كار را به شیوه سنجیده‌یی انجام خواهیم داد تا احتمال هرگونه سوء تفاهم و تجدید خشونت را به حداقل برسانیم

خبرگزاری فرانسه هم در مورد این توافق گزارش داد[۵۰]:

«نیروهای آمریكایی روز شنبه به توافقی با مجاهدین خلق، گروه اصلی مسلح مخالف رژیم ایران، دست یافتند. این را یك فرمانده آمریكایی كه درباره‌‌ی این توافق مذاكره كرده بود، به خبرگزاری فرانسه اعلام داشت... ژنرال اودیرنو اظهار عقیده كرد كه باید در طبقه‌بندی سازمان مجاهدین خلق ایران توسط وزارت خارجه‌ی آمریكا به عنوان یك سازمان تروریستی بازبینی صورت گیرد».

ژنرال اودیرنو درباره این توافق به خبرگزاری فرانسه گفت[۵۱]:

«این یك تسلیم نیست؛ یك توافق برای سرجمع كردن تسلیحات و گردآوری رزمندگان است... برای من روشن است كه آنها شیفته‌ی مبارزه‌شان هستند و به یك ایران دموكراتیك ایمان دارند. چه بسا كه من وقتی روند مذاكرات را شروع كردم این را خوب درك نكرده بودم».

به این ترتیب سازمان مجاهدین خلق ایران تمام تسلیحات و مهمات خود را در چارچوب یک توافق با ایالات متحده آمریکا در مقابل حفاظت آمریکا از اعضایش تحویل داد.

پس از یک بارزسی ۱۶ ماهه توسط ۷ ارگان اطلاعاتی آمریکا، دولت آمریکا

تحویل‌دهی حفاظت مجاهدین به دولت عراق در سال ۲۰۰۹

از تابستان ۱۳۸۷(۲۰۰۸ م) با اعلام خبر توافق خروج نیروهای آمریکایی از عراق، و تحویل حفاظت قرارگاه اشرف به نیروهای عراقی، سازمان مجاهدین خلق دست به یک کارزار جهانی زد تا این که آمریکا را متقاعد کند که حفاظت اشرف را به دولت عراق که متحد دولت ایران است تحویل ندهد.

تک تک اعضای مجاهدین، بر اساس کنوانسیون ۴ ژنو از حفاظت بین‌المللی برخوردار بودند، براساس کنوانسیون ۴ ژنو ساکنان اشرف افرادی بودند که از کلیه حقوق پناهندگی برخوردارند و هرگونه تعرض به حقوق آنان جرم محسوب می‌شد.

ژنرال پترائوس، فرمانده نیروهای چند ملیتی در یک گفتگوی مطبوعاتی اظهار داشت که مجاهدین در اشرف دارای موقعیت «شهروند حفاظت شده» هستند و به این خاطر نیروهای آمریکایی همچنان مسئولیت امنیت آن‌ها را بر عهده دارند.[۵۲]

سازمان مجاهدین و هواداران آن در اروپا و آمریکا نسبت به تحویل حفاظت قرارگاه اشرف به نیروهای عراقی دست به اعتراض زدند، این اعتراضات در شهرها و کشورهای متعدد و روزهای متمادی برگزار می‌‌شد،در نهایت، در اثر کارزار چند ماهه در دفاع از حقوق و حفاظت مجاهدان اشرف، کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ نیز طی بیانیه‌یی تصریح کرد که «به تمام مقامهای مسئول این پرونده، دولتهای آمریکا و عراق، این نکته را متذکر شده‌ایم که آنها مسئول حفظ جان مجاهدین هستند».[۵۳] 

سفارت آمریکا در بغداد در تاریخ ۸ دیماه ۱۳۸۷ اعلام کرد: «نیروهای آمریکایی، حضور خود را در قرارگاه اشرف حفظ خواهند کرد و به کمک کردن به دولت عراق در اجرای تضمین رفتار انسانی با ساکنان قرارگاه، ادامه خواهند داد». همچنین «دولت عراق به‌دولت آمریکا تضمینهای مکتوبی در خصوص رفتار انسانی با ساکنان اشرف طبق قانون اساسی عراق و قوانین و التزامات بین‌المللی ارائه داده است». علاوه بر این «دولت آمریکا و دولت عراق با سازمانهای ذیربط بین‌المللی کار خواهند کرد تا به‌ساکنان قرارگاه برای یک آینده امن کمک نمایند». به‌دنبال آن، خانم مریم رجوی از کلیه اشرف‌نشانان خواست به‌تحصن ۱۲۶ روزه خود در برابر مراکز ملل‌متحد خاتمه بدهند.[۵۴] که البته آمریکا به این تعهد خود نیز عمل نکرد و تمامی نیروهایش را از اشرف خارج کرد.

به این ترتیب در روز اول ژانویه سال ۲۰۰۹ (۱۲دیماه ۱۳۸۷)، در آستانه خروج نیروهای آمریکایی از عراق، آمریکا، مسئولیت حفاظت از مجاهدین در قرارگاه اشرف را تحویل دولت عراق داد.

این نقض تعهدات آمریکا بود که متعهد شده بود تا تعیین تکلیف نهایی و فرجام نهایی اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران از آنها حفاظت کند، چون سازمان مجاهدین دقیقاً به همین خاطر قبول کرده بود که خلع سلاح بشود و تسلیحات سنگین و مهماتش را تحویل نیروهای آمریکایی بدهد، با این تصمیم زندگی و آینده اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در هاله‌ای ابهام فرو می‌رفت چون بر کسی پوشیده نبود که دولت عراق که مالکی در رأس آن بود یک متحد دولت ایران است.

حملات نظامی به اشرف

بعد از انتقال حفاظت قرارگاه اشرف به دولت عراق، سازمان مجاهدین بارها از نیت حملات دولت عراق به قرارگاه اشرف هشدار داد، اما دولت هم بر پایبندی خود حفظ حقوق بشر ساکنان اشرف تأکید می‌کرد.

روز ۴ اردیبهشت ۱۳۸۸ (۲۴ آوریل ۲۰۰۹) پارلمان اروپا در اجلاس رسمی خود در استراسبورگ قطعنامه مهمی درباره تضمین حفاظت اشرف، ممنوعیت هرگونه جابجایی ساکنان اشرف و تضمین کلیه حقوق آنان طبق کنوانسیون چهارم ژنو و کنوانسیون پناهندگی ۱۹۵۱با ۲۸۴ رأی مثبت در برابر ۴۲ رأی منفی تصویب کرد.[۵۵][۵۶]

در روز 5مرداد تلویزیون العراقیه خبری به‌قرار زیر پخش کرد: «قرار است دولت عراق مسئولیت امنیت قرارگاه اشرف را در کادر اجرای توافقنامه خروج که بین بغداد و واشینگتن امضاء شده، تحویل بگیرد. سخنگوی رسمی دولت، علی دباغ خاطرنشان کرد که دولت به‌برخورد انسانی با افراد موجود در قرارگاه بر اساس آنچه که قوانین بین‌المللی متداول تعیین کرده، ملتزم است. وی تأکید کرد که تا زمانی‌که قوانین جاری عراق رعایت شود، دولت اقدام به‌کوچ دادن هیچ‌یک از آنها یا اخراج اجباری آنان از عراق نمی‌کند». 

اما روز ۶ و ۷ مرداد نیروهای عراقی به داخل اشرف یورش بردند و طی ساعت‌ها درگیری، ۱۱ نفر از ساکنان را کشتند و تعدادی را هم مجروح کردند.

وبسایت مجاهدین در این باره نوشت:

«در روزهای 6 و 7مرداد ۱۳۸۸، گله‌های وحشی و جنایتکار دست‌آموز خامنه‌ای ـ مالکی با خودروهای هاموی، آب‌پاش، لودر، سلاح گرم، چماق، داس، تبر و میله آهنی و… به‌اشرف حمله کردند، تخریب کردند و مجاهدان بی‌سلاح و بی‌سپر را آماج شقاوت‌بارترین ضربات خود قرار دادند. آنها در این حملات وحشیانه، ۱۱ مجاهد خلق را شهید کردند، صدها نفر را مجروح و دچار نقص‌عضو و بیش از هزار نفر را به‌شدت مصدوم کردند و 36مجاهد خلق مصدوم و مجروح را به‌گروگان گرفتند و بخشی از اموال را هم تخریب یا به‌سرقت بردند.»[۵۷]

۳۶ تن از نفرات اشرف که توسط نیروهای عراقی دستگیر شده بودند دست به اعتصاب غذا زدند، اعتصاب غذای آنها ۷۲ روز طول کشید، که ۷ روز آن اعتصاب خشک بود، اما نهایتاً دولت عراق مجبور شد آنها را آزاد کند و به قرارگاه اشرف برگرداند. در این خصوص نیویورک تایمز از قول سخنگوی دولت عراق نوشت:

«یک گروه 36نفره از اعضای اپوزیسیون ایرانی، بعد از نزدیک به سه ماه بازداشت در عراق، آزاد شده‌اند. علی الدباغ می‌گوید، این افراد روز چهارشنبه به اشرف در شمال عراق بازگردانده شدند. جایی که نزدیک به 3هزارو 500تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران از زمان تهاجم آمریکا به عراق در سال 2003 در آن‌جا محصور بوده‌اند».[۵۸]

حمله دوم ارتش عراق به قرارگاه اشرف، ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ - ۸ آوریل ۲۰۱۱

مقدمه‌ی حمله ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ از روز ۱۴ فروردین با ورود نیروهای عراقی با زرهی و سلاح‌های سنگین به بخش شمالی قرارگاه اشرف شروع شد، نیروهای لشکر ۵ عراق با ۳۰ نفر بر زرهی بی ام پی وان و هاموی وارد اشرف شدند، ساکنین اشرف به این امر اعتراض کردند، و در مقابل زرهی‌های نیروهای عراقی ایستادند، این اصطکاک بین ساکنین و نیروهای عراقی ادامه داشت تا این‌ که پنج‌شنبه شب ۱۸ فروردین ۱۳۹۰ نیروهای بیشتری از طرف دولت عراق در شمال اشرف مستقر شدند، ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه صبح جمعه ۱۹ فروردین حمله گسترده از طرف نیروهای عراقی آغاز شد، مجاهدین اما با دست خالی جلوی زرهی‌های مقاومت می‌کردند، این درگیری ۶ ساعت ادامه پیدا کرد، در مجموع ۳۶ نفر از مجاهدین با ضرب گلوله یا با زیر گرفتن توسط خودروی هاموی جان باختند و ۳۵۰ نفر هم مجروح شدند، ۶ نفر را هم نیروهای عراقی دستگیر کردند.

طاهر بومدرا در این زمینه می‌گوید:[۵۹]

بعدازظهر ۷ آوریل ، ستونهای نیروهای عراقی از جمله تعدادی خودروهای مهندسی به اشرف وارد شدند. همان شب به من اطلاعاتی رسید که نیروهای آمریکایی که از قرارگاه عملیاتی وارهورس به قرارگاه عملیاتی گریزلی برای ماموریت نظارت آمده بودند اشرف را ترک کرده و این همراه با جابجایی غیرمعمول ارتش عراق در اطراف کمپ و حضور تعدادی از افسران ارشد عراقی منجمله ژنرال علی غیدان ، فرمانده نیروی زمینی ارتش عراق، ژنرال طارق العزاوی فرمانده عملیات دیالی و افسر دیگری با نام ژنرال ضیا فرمانده لشکر ۵ همه در اشرف، باعث شده بود که ساکنان آژیر خطر را بصدا در بیاورند.

عراقی‌ها هم تلاش داشتند که این حمله را سکوت برگراز کنند، طاهر بومدرا در این زمینه می‌گوید:[۶۰]

در ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه بامداد جمعه ۸ آوریل (۱۹ فروردین ۱۳۹۰)، بهزاد دوباره روی خط آمد . این بار او بمن گفت حمله آغاز شده است. ارتش عراق به داخل کمپ وارد شده بود و از یکان پیاده مکانیزه ، مهندسی، نیروهای واکنش سریع و نیروهای ضد شورش استفاده میکرد. چند دقیقه بعد، تلفن زنگ زد و خبر رسید که دو تن از ساکنان کشته شدهاند. تا ساعت ۵بامداد، تعداد تلفات به ۱۲ کشته و تعداد بی‌شماری مجروح رسیده بود. ساعت ۷ صبح گزارش شد که تعداد کشته ها به ۱۶ نفر رسیده است.

از آنجایی‌ که ملکرت نماینده ویژه دبیرکل در خارج عراق بود، به معاون وی اسکوراتس بعنوان افسر برگزیده برای پایان دادن به خشونت  تلفن زدم. توافق کردیم که قدم مهم این است به خانه مشاور امنیت ملی فالح فیاض برویم. تماس با مقامات عراقی در روزهای معمول یک چالش بود چه رسد به صبح جمعه. تا وقتی‌ که به خانه او برسیم ساعت ۹ صبح شده بود و تعداد کشته ها به ۲۲ نفر رسیده بود. ما از او خواستیم که اگر میخواهد زندگی افراد و تصویر ارتش عراق و در حقیقت تصویر ارائه شده از کشور را نجات دهد حمله را فوراً متوقف نماید. حمله به افراد حفاظت شده غیر مسلح توسط گردانهای امنیتی عراق غیرقابل قبول بود. واکنش فالح فیاض این بود شما در معرض شایعات دروغین محض قرار گرفته اید. من تلفن همراه خود را بیرون آورده و از او خواستم تا خودش با افراد در صحنه صحبت کند و خودش بشنود چه اتفاقی دارد میافتد. در عوض  او تلفن خودش را زد. من حدس زدم او به معاونان خود حقی و صادق زنگ زد. فالح فیاض سپس تاکید کرد هیچ اتفاقی نیافتاده است فقط چند حادثه کوچک بوده که در آن سه تن از ساکنان خودشان را زیر چند خودرو انداختهاند. این سه تن به بیمارستان بعقوبه برده شده‌اند. من از او درخواست اجازه دیدار از اشرف در همان روز را کردم. مشاور امنیت ملی، فالح فیاض، درخواستم را با این بهانه به من برگرداند که دیدار هفتگی من روز چهارشنبه انجام شده و دیدار دیگری در همان هفته نیاز نیست.

سازمان مجاهدین به دادگاه بخاطر این حملات به دادگاه اسپانیا شکایت برد و قاضی حکم داد که آمران و عاملان این حملات در دادگاه حضور یابند، در اطلاعیه شورای ملی مقاومت آمده است:[۶۱][۶۲]

دادگاه سراسری اسپانیا در حكم ۲۰ تیرماه (۱۱ ژوییه ۲۰۱۱) شكایت علیه آمران و عاملان قتل عام مجاهدان اشرف در روز ۱۹ فروردین را، كه ۳۶ شهید و ۳۵۰ مجروح بر جای گذاشت، پذیرفت.طبق این حكم، مالكی نخست وزیر عراق، به مجرد كنار رفتن از مقام نخست وزیری و  سلب مصونیت قضایی، به طور اتوماتیك به دادگاه احضار می شود.  سپهبد غیدان، فرمانده نیروی زمینی ارتش عراق؛ كه به دستور مالكی فرماندهی عملیات قتل عام در اشرف را در روز ۱۹ فروردین بر عهده داشت، سرهنگ جنایتكار، عبداللطیف العنابی، فرمانده گردان سركوبگر در اشرف؛ و نیز سرگرد جاسم التمیمی، برای روز ۱۱ مهر (۳ اكتبر ۲۰۱۱) به دادگاه احضار شده اند. طبق فیلم‌ها و اسناد موجود، تمیمی همان جنایتكاری است كه در قتل‌عام ۱۹ فروردین شخصاً با  تیراندازی مستقیم، شماری از ساكنان اشرف را هدف قرار داد و به قتل رساند.دادگاه همچنین از آقای اد ملكرت نماینده ویژه دبیركل ملل متحد در عراق و آقای استراون استیونسون رئیس هیأت رابطه با عراق در پارلمان اروپا، دعوت كرد در دادگاه شهادت بدهند.

بعد از این حمله موجی از محکومیت‌های بین‌المللی به راه افتاد، از جمله روز ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۱ دبیر کل سازمان ملل در جلسه شورای امنیت از درگیری‌های خشونت‌آمیز اخیر در "اردوگاه اشرف" انتقاد کرد. بان کی‌مون خاطرنشان کرد که تحقیقات درباره درگیری‌های خونین ماه آوریل در "کمپ اشرف" پیشرفتی نداشته است.[۶۳]

جنگ روانی علیه ساکنین اشرف

انتقال از اشرف به لیبرتی

حملات به اشرف و لیبرتی

انتقال به آلبانی

مسؤلین اول سازمازمان مجاهدین خلق ایران

  1. شائول بخاش - کتاب «حکومت آیت‌الله‌ها» صفحه‌ی ۱۲۳
  2. داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحه ۱۳۳
  3. ارواند آبراهامیان کتاب«مجاهدین ایران»  صفحات ۲۱۸-۲۱۹
  4. داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحه ۱۸۷
  5. برگرفته از وبسایت شورای ملی مقاومت
  6. نشریه‌ی «مجاهد»، شماره‌ی ۲۳۵ ـ ۷بهمن ۱۳۶۳
  7. نشریه‌ی مجاهد، شماره ۲۵۳، تيرماه ۱۳۶۴
  8. اطلاعیه‌ی شورای ملی مقاومت ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۵
  9. داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحه ۲۶۲
  10. داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحه ۲۶۲
  11. جلد ۱۲ صحیفه خمینی، از صفحه ۱۴۶ تا صفحه ۱۴۸ و سایت جامع خمینی [۱]
  12. صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۴۰
  13. صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲ ، ص ۴۴
  14. صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۵۶
  15. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۷ اسفند ۱۳۶۰
  16. وبسایت بی بی سی فارسی
  17. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  18. کتاب دموکراسی خیانت شده- کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت- صفحه ۷۷
  19. کتاب دموکراسی خیانت‌شده- کمیسیون خارجی شورای ملی مقاومت- صفحه ۷۹
  20. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  21. کتاب دموکراسی خیانت شده- کمیسیون خارجی شورای ملی مقاومت- صفحه۸۰
  22. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  23. رادیوی دولتی ایران- ۲۳ شهریور ۱۳۶۹
  24. کتاب داستان سفر پنجاه ساله نوشته عبدالعلی معصومی- به نقل از اطلاعیه سازمان مجاهدین- ۱۸ اسفند ۱۳۶۹
  25. تلویزیون دولتی ایران ۲۷ اسفند ۱۳۶۹
  26. کتاب داستان سفر پنجاه ساله نوشته عبدالعلی معصومی، صفحات ۳۴۰-۳۴۱
  27. رادیوی دولتی ایران- نماز جمعه ۲۳ فروردین ۱۳۷۰
  28. روزنامه «لس‌آنجلس‌تایمز» ۹ اکتبر ۱۹۹۷- وبسایت همبستگی ملی
  29. مجله نیوزویک ۲۶ سپتامبر ۲۰۰۲- ۴ مهرماه ۱۳۸۱
  30. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  31. روزنامه وال استریت ژورنال- ۲۹نوامبر ۲۰۰۶- به نقل از وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  32. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  33. ۷ بهمن ۱۳۷۸-وبسایت بی بی سی فارسی
  34. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  35. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  36. وبسایت وزارت خارجه ایالات متحده‌ی آمریکا
  37. داستان سفر پنجاه ساله - نوشته عبدالعلی معصومی صفحه ۳۸۵
  38. داستان سفر پنجاه ساله - نوشته عبدالعلی معصومی - صفحه۳۸۵
  39. واشینگتن پست، ۱۸ آوریل ۲۰۰۳
  40. روزنامۀ خراسان، ۱۹ فروردین ۱۳۸۲
  41. داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی -صفحه ۳۸۳
  42. داستان سفر پنجاه ساله - نوشته عبدالعلی معصومی- صفحه ۳۸۴
  43. داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی صفحه ۳۸۴
  44. تلویزیون سی ان ان ۲ اردیبهشت ۱۳۸۲
  45. روزنامه لوموند ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۲
  46. داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی - صفحه ۳۹۷
  47. روزنامه نیویورک تایمز ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۲
  48. خبرگزاری آسوشیتدپرس ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۲
  49. داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحه ۳۹۹
  50. خبرگزاری فرانسه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۲- ۱۰ می ۲۰۰۳
  51. خبرگزاری فرانسه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۲ - ۱۱ می ۲۰۰۳
  52. Multi-National Force - Iraq - Media Roundtable: Gen. David H. Petraeus, Sept. ۴
  53. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  54. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  55. European Parliament resolution on the humanitarian situation of Camp Ashraf residents
  56. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  57. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  58. نیویورک تایمز - ۱۵ مهر ۱۳۸۸ -۷ اکتبر ۲۰۰۹
  59. کتاب «داستان ناگفته کمپ اشرف» نوشته طاهر بومدرا رئیس دفتر حقوق بشر یونامی در عراق - صفحه ۷۲
  60. کتاب «داستان ناگفته کمپ اشرف» نوشته طاهر بومدرا رئیس دفتر حقوق بشر یونامی در عراق - صفحه ۷۳
  61. دبیرخانه شورای ملی مقاومت ۲۳ تیر ۱۳۹۰ (۱۴ ژوییه۲۰۱۱)
  62. وبسایت مریم رجوی
  63. وبسایت دویچه وله فارسی