کاربر:بخشایشی/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۸: خط ۷۸:


به دنبال اعلام همردیفی، مریم رجوی گام بعدی را بر می‌دارد؛ گامی که به گفته خودش تصمیم آن برای او بسیار دشوار و طاقبت‌فرسا بود. او که دارای همسر و فرزند بود، زندگی شخصی و خانواده‌ خود را با مداری از مسئولیت که در آن قرار گرفته بود، در تعارض می‌دید. به گفته مریم رجوی، در حالی‌که در ایران هزاران و میلیون‌‌ها خانواده و همسر و فرزند تحت ستم حکومت ایران قرار دارند، به فکر خانواده و همسر و فرزند خود بودن، شایسته مجاهدین نیست. از قضا از عواطف بسیار به همه خانواده‌ها و فرزندان ایران است که باید برای رهایی آنها از ظلم این حکومت از همه چیز خود حتی از خانواده و همسر و فرزند گذشت. از سوی دیگر مریم رجوی که خود در جمعبندی دفتر سیاسی و کمیته مرکزی در مورد نقش زنان مجاهد در سازمان، حضور داشت، معتقد بود مبارزه با آثار مردسالاری و تمامی موانعی که در برابر یک زن قرار می‌گیرد، مبارزه‌ای بسیار پیچیده و عمیق است که نیاز به یک انقلاب در اندیشه دارد. از دیدگاه او بخش قابل توجهی از قوانین بنده‌ساز و منع‌کننده‌ برای یک زن در مسیر مبارزه، زمانی عینیت می‌یابد که او خود را به عنوان یک زن - آگاهانه یا ناخودآگاه و به هر میزان - در تملک یک مرد به عنوان «شوهر» می‌بیند. به این ترتیب مریم رجوی پس از برعهده گرفتن مسئولیت «همردیفی» با طیب خاطر به‌درخواست خود و با موافقت همسرش، مهدی ابریشمچی، از وی جدا شد. امری که مخالفت مسعود رجوی را برانگیخت. اما آن دو با توافق خودشان، بدون آنکه مسعود رجوی در جریان باشد، پیشتر تصمیم به جدایی گرفته بودند. طلاق وی از همسرش نه یک طلاق معمول، بلکه ناظر بر این امر بود که مریم رجوی نقش خود به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی را ،در شرایط فعلی، مغایر با ادامه مبارزه‌یی می‌دید که تمام توان و انرژی‌ او را می‌طلبید. مریم رجوی در باره این طلاق گفت: «مگر می‌شود در حلقة رهبری و مسئولیت چنین سازمانی قرار گرفت و آن وقت مسائل خانوادگی و در واقع شخصی و فردی را مقدم بر مسائل جنبش قرار داد؟... وای بر آن زن و مرد مجاهدی که مقدم بر هر چیز به فکر خود و خانواده و همسر و بچة خود باشد؛‌ به خصوص در شرایطی که ۵۰ هزار شهید و ۱۴۰ هزار زندانی داریم. در شرایطی که انبوهی خانواده‌های بی‌‌سرپرست و زن‌های بی‌شوهر و شوهران بی‌زن و بچه‌‌های یتیم داریم... آیا سازمانی با این میزان از مسئولیت تاریخی و اجتماعی و سیاسی و با کاروان بیکران اسیران و شهیدانش می‌تواند در حلقة رهبری‌اش چنین مسائلی را بهانه نموده و به ضرورت‌های جدی انقلاب پاسخ نگوید؟... آن روز که مسعود، اشرف [همسر خود] و مصطفی [فرزند خود] را گذاشت و به دنبال مسئولیتش شتافت، اگر مسألة مقدم برای او، زن و بچة خودش می‌بود، [آیا او] مرتبت رهبری می‌داشت؟» <ref>مریم رجوی - سخنرانی در مراسم بزرگداشت ۳۰ خرداد- اورسوراواز ۳۰ خرداد ۱۳۶۴</ref>
به دنبال اعلام همردیفی، مریم رجوی گام بعدی را بر می‌دارد؛ گامی که به گفته خودش تصمیم آن برای او بسیار دشوار و طاقبت‌فرسا بود. او که دارای همسر و فرزند بود، زندگی شخصی و خانواده‌ خود را با مداری از مسئولیت که در آن قرار گرفته بود، در تعارض می‌دید. به گفته مریم رجوی، در حالی‌که در ایران هزاران و میلیون‌‌ها خانواده و همسر و فرزند تحت ستم حکومت ایران قرار دارند، به فکر خانواده و همسر و فرزند خود بودن، شایسته مجاهدین نیست. از قضا از عواطف بسیار به همه خانواده‌ها و فرزندان ایران است که باید برای رهایی آنها از ظلم این حکومت از همه چیز خود حتی از خانواده و همسر و فرزند گذشت. از سوی دیگر مریم رجوی که خود در جمعبندی دفتر سیاسی و کمیته مرکزی در مورد نقش زنان مجاهد در سازمان، حضور داشت، معتقد بود مبارزه با آثار مردسالاری و تمامی موانعی که در برابر یک زن قرار می‌گیرد، مبارزه‌ای بسیار پیچیده و عمیق است که نیاز به یک انقلاب در اندیشه دارد. از دیدگاه او بخش قابل توجهی از قوانین بنده‌ساز و منع‌کننده‌ برای یک زن در مسیر مبارزه، زمانی عینیت می‌یابد که او خود را به عنوان یک زن - آگاهانه یا ناخودآگاه و به هر میزان - در تملک یک مرد به عنوان «شوهر» می‌بیند. به این ترتیب مریم رجوی پس از برعهده گرفتن مسئولیت «همردیفی» با طیب خاطر به‌درخواست خود و با موافقت همسرش، مهدی ابریشمچی، از وی جدا شد. امری که مخالفت مسعود رجوی را برانگیخت. اما آن دو با توافق خودشان، بدون آنکه مسعود رجوی در جریان باشد، پیشتر تصمیم به جدایی گرفته بودند. طلاق وی از همسرش نه یک طلاق معمول، بلکه ناظر بر این امر بود که مریم رجوی نقش خود به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی را ،در شرایط فعلی، مغایر با ادامه مبارزه‌یی می‌دید که تمام توان و انرژی‌ او را می‌طلبید. مریم رجوی در باره این طلاق گفت: «مگر می‌شود در حلقة رهبری و مسئولیت چنین سازمانی قرار گرفت و آن وقت مسائل خانوادگی و در واقع شخصی و فردی را مقدم بر مسائل جنبش قرار داد؟... وای بر آن زن و مرد مجاهدی که مقدم بر هر چیز به فکر خود و خانواده و همسر و بچة خود باشد؛‌ به خصوص در شرایطی که ۵۰ هزار شهید و ۱۴۰ هزار زندانی داریم. در شرایطی که انبوهی خانواده‌های بی‌‌سرپرست و زن‌های بی‌شوهر و شوهران بی‌زن و بچه‌‌های یتیم داریم... آیا سازمانی با این میزان از مسئولیت تاریخی و اجتماعی و سیاسی و با کاروان بیکران اسیران و شهیدانش می‌تواند در حلقة رهبری‌اش چنین مسائلی را بهانه نموده و به ضرورت‌های جدی انقلاب پاسخ نگوید؟... آن روز که مسعود، اشرف [همسر خود] و مصطفی [فرزند خود] را گذاشت و به دنبال مسئولیتش شتافت، اگر مسألة مقدم برای او، زن و بچة خودش می‌بود، [آیا او] مرتبت رهبری می‌داشت؟» <ref>مریم رجوی - سخنرانی در مراسم بزرگداشت ۳۰ خرداد- اورسوراواز ۳۰ خرداد ۱۳۶۴</ref>
از منظر مجاهدین و به اعتقاد آنها، گذشتن از علایق و دلبستگی‌ها برای هدف و آرمانی والاتر، موضوع جدیدی در امر مبارزه نبوده و نیست. در طول تاریخ چه بسیار کسانی که از شغل و رفاه خود گذشتند و برای تحقق آزادی به مبارزه و سختی‌های آن روی آوردند و در این راه جان باختند. چه بسیار کسانی که خانواده خود را ترک کردند


== پانویس ==
== پانویس ==
<references />
<references />
۳۷۴

ویرایش