کاربر:Safa/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(جایگزینی صفحه با 'اصلاح طلبی یا رفرمیسم')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
اصلاح طلبی یا رفرمیسم
اصلاح طلبی یا رفرمیسم
اصلاح طلبی - رفرم - رفرمیسم (Reforme)
اصلاح طلبی به جریان سیاسی گفته می‌شود که انجام تغییر در جامعه را از طریق انجام اصلاحات در قوانین و سیاست‌ها و نه از طریق انقلاب و تعویض حکومت، تبلیغ می‌کند
کسی که خواستار تغییر در بخش‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه است بدون آن‌که در اساس جامعه دگرگونی ایجاد شود یک اصلاح طلب است.
ایدئولوژی
در ایدئولوژی اصطلاح‌طلبی حرکت در چهارچوب قانون و ساختار قانون اساسی و پیگیری مطالبات بدون قانون شکنی اصل اساسی به شمار می‌رود و اعتقاد بر این است که در صورت لزوم حتی تغییر قانون نیز باید به شیوه درست و حقوقی صورت گیرد.
ایدئولوژی اصلی اصلاحات، سر و سامان دادن و رفع معایب حاکم بر کشور، مبارزه با تباهی‌ها در راه دستیابی به یک جامعهٔ مدنی و قانون‌مدار، رسیدن به دموکراسی، بهبود بخش تعاون و پیشبرد صنعت عنوان شده است. به همین علت با جریان عدالت‌خواه نیز ارتباطی تنگاتنگ دارد.
اهداف اصلاح‌طلبان
اصلاح‌طلبان طیف گسترده‌ای را تشکیل می‌دهند و از این رو نمی‌توان هدف واحدی را برای آنان برشمرد. اما آنان در مجموع خواستار حرکت‌های انقلابی نیستند و مایلند کم کم تغییراتی در حکومت ایران، به سمت برقراری دموکراسی و رعایت حقوق بشر به وجود بیاورند.
  رفرمیش، اصطلاح فرانسوی و از رفرم Reform به معنای بهسازی، ترمیم و تجدید و اصلاحات گرفته شده است. در زبان فارسی به هرگونه تغییر در وضع خانه، محل کار، اداره، شهر، کشور، مذهب، فرهنگ و ... اصلاحات می‌گویند.
  اصلاحات مفهوم نزدیکی با انقلاب دارد با این تفاوت که: تغییرات در اصلاحات بر خلاف انقلاب، بنیادین و اساسی نیست؛ بلکه شامل پیرایش و آرایش‌های سطحی می‌شود و هرگونه تحول، تدریجی و بدون خشونت می‌باشد و تغییرات اساسی، بنیادین و همه جانبه مورد نظر نیست.
  اصلاح گرایی نامی است که اولین بار به رفتار های اعتراض آمیز، افرادی معروف به پروتستان مانند لوتر و کالون که خواهان اصلاح در سازمان موجود در کلیسای کاتولیک بودند، اطلاق شد.
  اصلاح گرایان به دنبال پیرایش دین و خواهان بازگشت دین به صورت ساده و اولیه آن بودند. اینان توجه خود را از کلیسا و انجمن‌های مذهبی به سوی کتاب مقدس معطوف داشتند و این امر باعث تحول در حوزه‌های ادبیات و جامعه شناختی و سیاسی و اقتصاد در غرب گردید.
سرآغاز رفرمیسم یا پیشینۀ تاریخی آن:
  مسیحیت فعلی فِرق متعددی دارد و در بین این‌ها فقط 3 فرقه نمادین وجود دارد. نحوه انشعابات در این مسیحیت حکایتی جالب و به همان اندازه پیچیده دارد.
  اولین جرقه‌ها در امپراطوری روم شرقی (قسطنطنیه) که تحت تأثیر مسلمین قرار گرفته بود، صورت گرفت. وی تصمیم گرفت تا نمادهای مسیحیت -مجسمه ها و تصاویر مبهم- را از درون کلیساهای شهر جمع کند، ولی باعث اعتراض پاپ لوئی سوم گردید و به سرعت حکم تکفیر از روم صادر شد. او نیز حیلتی نمود و شارلمان -سردار پیروز جنگ‌های مسلمین- را به عنوان امپراطور مقدس معرفی کرد و این کشمکش‌ها تا قرن 11م ادامه داشت. می‌توان گفت اولین انشعاب به مرکزیت روم غربی و ارتدوکس‌های اصلاح طلب طرفدار امپراطور قسطنطنیه به مرکزیت یونان و حومه شکل گرفت. که علی‌رغم شباهت‌های فراوان تفاوت‌هایی هم با هم داشتند و پیروان مسیحیت در تحت این دو فرقه قرار گرفتند.
  دومین انشعاب بزرگ مسیحیت، در قرن 16 میلادی باز در بین کاتولیک‌ها بود که: «مارتین لوتر» فعالیت‌های اعتراض آمیز خود را شروع کرده بود؛ او که خودش کشیش یک کلیسا در آلمان بود، بر این باور بود که دین مسیحیت با گذشت زمان، تحت تأثیر عوامل محیحطی و افکار شخصی کشیشان، آلوده شده است. او با مطالعه و تحقیق خود، در پایان 95 مورد اختلافی یافت که در کلیسا رواج داشت و مخالف آئین مسیحیت بودند؛ یکی از اصلی‌ترین و جنجالی‌ترین موارد آن بحث آمرزیدن توسط مالکان و اربابان کلیسا بود که هر کسی را می‌خواستند، می‌بخشیدند و هر کسی را که نمی‌خواستند تکفیر می‌نمودند؛ نیز بحث خرید و فروش بهشت با اسناد رسمی و غیر رسمی.
  لوتر از طرف کشیش‌های کاتولیک محکوم به مرگ گردید. ولی عقاید او در بین کلیسا گسترش یافت. مذهب پروتستانیسم به سرعت به سایر نقاط هم رسوخ نمود و به سرعت بر تعداد کلیساهای آن افزوده شد و بر اساس کلمه پروتست – اعنراض- هر که بر علیه کلیسای کاتولیک شورید، پروتستان خوانده شد.
  مارتین لوتر از فروش مغفرت‌ نامه‌های کلیسای کاتولیک در عذاب بود. کلیسای کاتولیک از فروش بهشت ثروت هنگفتی دست و پا کرده بود؛ ولی لوتر در مقابل آن فقط ایمان به خدا را تنها راه نجات انسان‌ها می‌دانست.
  مارتین لوتر کیش خود را با ترجمه انجیل به آلمانی که قبلاً بصورت رومی بود، آغاز نمود. پیروان او را لوتریان می‌گفتند و او از این خیلی آزرده خاطر می‌شد. در نهایت (پروتستان) از واژه‌ Protesto یعنی اعتراض به این گروه معترض اطلاق گردید.
  سال 1550نوع دیگر پروتستانیسم یعنی مذهب کالونیسم ظهور کرد؛ و چقدر انسان‌هایی که به خاطر دین و در دفاع از حریم دین و به نام دین قربانی شدند و در اروپا یکی از خونین‌ترین جنگ‌ها برای سالیان متمادی آغاز شد. رفرمیسم در غرب آغازگر جنبشی شد که در تمام عرصه‌های زندگی بشری ریشه دواند، همه مکاتب اومانیستی و عقل گرایی و مکتب‌های انتقادی در غرب و حتی سرمایه‌داری هر کدام به نحوی ریشه در پروتستانیسم دارند.
  مارتین لوتر (1546-1483) در آیزلین متولد و در ویتنبرگ درگذشت. در سال 1517 اصول اعتراض 95 گانه خود را بر سردر کلیسای ویتنبرگ آویخت؛ پدرش هانس کارآمد معدن و مادرش مارگارت لینده‌مان بود. او در سال 1543 برخلاف عقاید اولیه خود که خیلی از یهودیان تعریف و تمجید می‌کرد کتاب خود، یهودیها و دروغ‌‌هایشان را نوشت.
اما یک تعریف کامل سیاسی که در ادامه می آید
رفرم که به فارسی آن را اصلاح (و اغلب به صورت جمع ـ اصلاحات) می گویند اقداماتی است که برای تغییر و تعویض برخی از جنبه های حیات اقتصادی واجتماعی و سیاسی صورت می گیرد بدون آن که بنیاد جامعه را دگرگون سازد. از این قبیل است رفرم اراضی، رفرم? اداری، رفرم آموزشی، رفرم بازرگانی، رفرم انتخاباتی و غیره.
رفرم آن چنان تغییراتی است که از چارچوب نظام اجتماعی معین فراتر نمی رود و تناسب قوای سیاسی لحظه موجود را کم و بیش منعکس می سازد. رفرم یا اصلاحات در هر عرصه ای از حیات جامعه محصول مبارزه طبقاتی است ولی طبقه حاکمه می کوشند برای دفع فشار طبقه کارگر و سایر زحمتکشان تنها به آن رفرم هایی اکتفا ورزد که به موجودیت و تسلط آن صدمه نزند و هدفش تثبیت وضع و جلوگیری از تحول بنیادیست و? البته در جریان عمل همیشه سعی دارد آنچه را که به زور از دستش گرفته اند دوباره بگیرد یا به شکل نیمه تمام و مثله شده کار را فیصله دهد.
اقدامات و تدابیری که در کشور ما طی سالیان اخیر در زمینه های مختلف صورت گرفته و می گیرد نمونه هایی از رفرم است. این اقدامات بدون آن که خصلت طبقاتی جامعه را عوض کند و یا ماهیت رژیم را دگرگون سازد در جنبه های مختلف حیات جامعه تغییراتی به وجود می آورد که از یک طرف ثمره فرعی مبارزه انقلابی زحمتکشان و نیروهای ترقی خواه است که به پیروزی قطعی نرسیده اند ولی تاثیر خود را بر حیات جامعه باقی گذارده اند و از سوی دیگر منعکس کننده رشد قدرت سیاسی و اقتصادی سرمایه داری و کوشش هیئت حاکمه برای استقرار و نفوذ هر چه بیشتر این نظام مبتنی بر استثمار در شئون مختلف است. این سلسله تدابیر و اقدامات اصلاحی بر خلاف عناوین ساختگی نظیر «انقلاب سفید» و «انقلاب شاه و مردم» که بر روی آن می گذارند به هیچ وجه یک انقلاب نیست و تحولی بنیادی و چرخشی اصیل در شالوده اجتماع وارد نمی کند بلکه سرمایه داری را که بیش از یک قرن پیش در کشور ما پدید شده و در نیم قرن اخیر کم و بیش دراغلب شئون ریشه دوانده و گسترده شده با آهنگی سریع تر رشد می دهد، قدرت و تسلط بورژوازی را مستحکم تر می کند و بر همین شالوده تغییراتی در جنبه های مختلف حیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پدید می آورد. شاه در اسفند سال 1343 در کنفرانس اقتصادی گفت که ما به این رفرم ها از بالا تن دادیم تا انقلاب از پایین جلوگیریم. در انقلاب مسئله اساسی قدرت حاکمه، قدرت دولتی است زیرا عاملی که انجام تحولات و قشرهای انقلابی و دفاع از این تحولات و توسعه دامنه آن را تامین می کند همان انتقال قدرت حاکمه به دست طبقات و قشرهای اجتماعی جدید است. انقلاب و رفرم دو مفهومی هستند که همیشه در محو ایدئولوژی و سیاست جنبش کارگری قرار داشته اند. استراتژی و تاکتیک صحیح و لنینی احزاب کمونیست درک رابطه دیالکتیکی بین این دو مفهوم و روش اصولی در قبال آن ها را ایجاب می کند. ولادیمیر ایلیچ لنین می نویسد:
«مفهوم رفرم بدون شک با مفهوم انقلاب متناقض است. فراموش کردن این تناقض و عدم توجه به مرز میان این دو مفهوم موجب بروز اشتباهات جدی می گردد. ولی این تناقض مطلق و این مرز جامد نیست، بلکه زنده و متحرک است. در هر مورد مشخص باید آن را معین کرد.
این گفته لنین راهنمای همه احزاب انقلابی است. اینک هم زمان با تغییر تناسب قوا در عرصه جهانی و هنگامی که سوسیالیسم به نیروی قاطع و تعیین کننده بدل می شود با افزایش قدرت متشکل طبقه کارگر، با توسعه نفوذ آن در سایر قشرهای جامعه و با اتخاذ سیاست صحیح از طرف احزاب کمونیست، اهمیت رفرم در مبارزه پرولتاریا افزایش می یابد. جلسه «صلح و سوسیالیسم» نشریه تئوریک و اطلاعاتی احزاب کمونیست و کارگری نوشته است:
رفرم هایی که قبل از تحول انقلابی سرمایه داری به سوسیالیسم انجام می گیرد نقش مهمی دارند. این رفرم ها وسیله ای هستند برای بهبود وضع طبقه کارگر در همان چارچوب رژیم سرمایه داری. این رفرم ها بقایای مناسبات ما قبل سرمایه داری را از بین می برند و به انجام وظایف عمل نشده انقلاب های بورژوا ـ دموکراتیک و توسعه مبارزه ضد انحصارات کمک می کنند ومقدمات عینی لازم را برای گذار سوسیالیسم فراهم می سازند. در جریان مبارزه برای تحقق این رفرم ها توده مردم تجربه سیاسی مهمی کسب می کنند. بویژه به محدودیت دامنه تحولاتی که درچارچوب جامعه سرمایه داری انجام می گیرد یقین حاصل می کنند. مبارزه در راه رفرم، زحمتکشان را به ضرورت تحولات انقلابی قاطع متقاعد می سازد و اکثریت توده های را به سوی انقلاب جلب می کند.
کمونیست ها در عین حال که برای انجام قاطع و پیگیر رفرم ها ، بهبود وضع زندگی زحمتکشان و تغییر در وضع اقتصادی و از بین بردن بقایای مناسبات ماقبل سرمایه داری نظیر مناسبات ارباب – رعیتی و غیره برای اصلاحات درحیات اجتماعی وتامین حقوق و آزادی های دموکراتیک و توسعه دموکراسی مبارزه میکنند فراموش نمیکنند که این تغییرات هر قدر هم مهم باشد سرمایه داری را از بین نمی برد . آنها رفرم را محصول فرعی مبارزه انقلابی میدانند و از آن برای بیداری و تشکل توده ها و تسخیر سنگری به منظور حمله به سنگ مقدم تر و پیشبرد هدف انقلابی خود استفاده میکنند .
کمونیست ها تسلیم این نظریه می شوند که رفرم همه مسائل را حل می کند و انقلاب و وجود حزب انقلابی دیگر ضرورتی ندارد و نه تسلیم این نظریه که باید با هر رفرمی مخالفت کرد و هرچه وضع بدتر باشد بهتر است. آن نظریه ایست راست و تسلیم طلبانه و این نظریه ماوراء چپ و ماجراجویانه. مجله « دنیا » ارگان تئوریک و سیاسی حزب ما نوشته است:
« مارکسیسم ـ لنینیسم مخالف رفرم نیست. اصلاحات و رفرم هایی را که در کادر سرمایه داری انجام می گیرد نفی نمی کند. مارکسیسم ـ لنینیسم بر آنست که رفرم محصول فرعی انقلاب است. فشار انقلابی توده ها گاه که پیروز نمی شود هیئت حاکمه را به عقب نشینی و به تن دادن به رفرم ها وامی دارد. حزب انقلابی باید مردم را به مبارزه برای تعمیق این رفرم ها و واداشتن هیئت حاکمه به عقب نشینی بیشتر سوق دهد و چنانچه لنین می گوید از رفرم ها برای بسط و توسعه مبارزات طبقاتی استفاده کند.
اگر در داخل جنبش کارگری این رفرم ها و تغییرات و اصلاحات را علاج دردها و راه حل مسائل و تغییر دهنده بنیان اجتماع بداند وی را رفرمیست می نامیم. رفرمیسم عبارتی است در مورد آن جریان سیاسی در داخل جنبش کارگری که دشمن مارکسیسم و منافع اساسی طبقه کارگر است، مبارزه طبقاتی و لزوم انقلاب را نفی می کند و فقط به رفرم ها و اصلاحاتی که در بنیاد سرمایه داری تاثیری ندارد دل خوش می کند. پس اگر رفرم و اصلاحات مربوط به تدابیر و اقدامات هیئت حاکمه است رفرمیسم عبارتیست در مورد تسلیم طلبان راست در داخل جنبش کارگری. احزاب سوسیال دموکرات راست و اعضای انترناسیونال سوسیالیستی نمونه های آن هستند.
53 ـ رفرم اراضی
رفرم اراضی یا اصلاح ارضی عبارتست ازاقدامات یک دولت برای ایجاد تغییراتی در نحوه مالکیت ارضی و طرز استفاده از زمین.
در کشورهای سرمایه داری هدف از اصلاحات ارضی ایجاد شرایط برای رشد سریع تر مناسبات سرمایه داری در ده، تضعیف مبارزه دهقانان و جلوگیری از قیام آنانست که در عین حال با حفظ منافع مالکان از طریق پرداخت غرامت یا بهای زمین به? حساب دهقانان همراه است. در نتیجه این گونه رفرم اراضی که اغلب نیم بند و نا پیگیر? است سرمایه داران صاحب صنایع و بانک ها و رجال دولتی و ارتشی و سایر ثروتمندان برای چنگ انداختن بر اراضی امکان به دست می آورند و اشکال استثمار سرمایه داری (انفرادی و جمعی) جانشین استثمار ما قبل سرمایه داری می شود. این قبیل رفرم ها اگر چه از نظر اقتصادی می تواند موجبات استفاده از علم و تکنیک را در کشاورزی فراهم آورد و میزان محصولات کشاورزی را افزایش دهد، از نظر اجتماعی به شدت پروسه قشر بندی در روستا می افزاید و اکثریت عظیم دهقانان را خانه خراب می کند و تناقضات تازه و عمیق به وجود می آورد و در حال از حل رادیکال و نهایی مسئله ارضی عاجز است. اصلاحات ارضی در ایران نیز از همین نوع است.
در نظام سوسیالیستی هنگامی که قدرت سرمایه داران و مالکان بر می افتد و قدرت زحمتکشان استقرار می یابد تحولات بینادی انقلابی همراه با رفرم ارضی واقعی و عمیق به سود دهقانان انجام می گیرد.
در دورن ما منافع خلق ها ایجاب می کند که بقایای نظام فئودالی و مناسبات مبتنی بر استثمار از طریق انجام رفرم ارضی واقعی برای همیشه ریشه کن شود. پایه ها و بقایای فئودالیسم فقط تحت فشار نهضت دموکراتیک مردم می تواند منهدم شود. فقط اصلاحات ارضی عمیق می تواند سدها را از سر راه ترقی نیروهای مولده بردارد، به شکل خواربار که در بسیاری نقاط از مسائل حاد است پایان بخشد و راه استفاده منطقی و علمی از همه وسائل را برای افزایش فرآورده های کشاورزی هموار نماید.?
سوسیالیسم استثمار را از ده بر می اندازد، کلیه دهقانان را از لحاظ زمین تامین می کند، نیروی کار آن ها را بر مبانی داوطلبانه در تعاونی های تولید متحد می سازد، تکنیک معاصر را دراختیار آنان می گذارد و با کمک های مادی و سازمانی وسایل پیشرفت اقتصاد کشاورزی و بهبود شرایط زندگی روستائیان را فراهم می آورد.
حالا به اصلاح طلبی در قرآن از دیدگاه متفکران دینی می پردازیم که امیدوارم جالب باشه
اندیشه حاکم بر حرکت هایی که با هدف بهسازی نهادها و روابط اجتماعی انجام می پذیرد، اصلاح طلبی نامیده می شود. آن چه در این سالهای اخیر با عنوان اصلاح طلبی شناخته شده در پاره ای موارد با تجدد طلبی و در مواردی با بنیادگرایی همراه گشته و بدین ترتیب اصلاح طلبی در طیف های بسیار متفاوتی جلوه کرده است.
در مطالعات اخیر به جهت کاربرد گسترده واژه در حوزه های مختلف و متفاوت، گستره معنایی اصلاح همواره از سوی محققان سؤال برانگیز بوده است؛ چنان که ارتباط معنایی اصلاح در فرهنگ اسلامی با برخی از اصطلاحات متداول در دیگر حوزه های فرهنگی مورد توجه قرار گرفت. در این میان به طور مشخص، معادل نهادن اصلاح و اصلاح طلبی با رفرم (Reforme) پذیرش فراگیر یافته است. این برگردان نه تنها در برخی از فرهنگهای لغوی و دانشنامه ها مورد تأیید قرار گرفته، بلکه پذیرش ضمنی آن، بر عنوان بسیاری از کتاب ها و مقالات سایه افکنده است. دو واژه اصلاح و رفرم اگر چه از نظر اشتقاق و خاستگاه فرهنگی دو راه جدا را پیموده اند، ولی در حوزه علوم اجتماعی، حوزه معنایی مشترکی یافته اند.
در مقام تبیین ابعاد موضوعی اصطلاح «اصلاح طلبی» ، این نکته که در تداول امروز ملت های اسلامی در سخن از اصلاح، به طور معمول، اصلاح در سطح اجتماعی و نه فردی مورد توجه است، مبنایی قابل قبول می نماید و اگرچه در نوشته های معاصر، گاه از اصلاح فردی در کنار اصلاح اجتماعی گفت وگو شده است، اما می توان این موارد را نه نقضی بر محدوده اصطلاح، که اصطلاحی دیگر با دامنه ای اعم مبتنی بر فرهنگ قرآن، تلقی کرد.
در حوزه فرهنگ اسلامی، واژه اصلاح، الهام گرفته از قرآن کریم است. اصلاح به معنای «بهبود بخشیدن» و واژه های هم ریشه آن، بارها در آیات قرآن به کار رفته است. در این میان به خصوص، می توان به مواردی اشاره کرد که در آنها از اصلاح به معنای تلاش در جهت بهسازی اوضاع اجتماعی سخن به میان آمده، چنان که در کاربردهای قرآنی، گاه اصلاح با فساد در حوزه مسایل اجتماعی و زیست محیطی مقابل نهاده شده است.(سوره 7: 142) بدون تکیه بر واژه اصلاح یا بر آیه ای خاص، با نگرش کلی در فرهنگ قرآن می توان به روشنی برداشت کرد که در نگرش قرآن کریم؛ ظهور دین اسلام خود یک حرکت اصلاحی بوده و اصلاح جامعه نیز یکی از اهداف رسالت پیامبر بزرگوار اسلام(ص) بوده است، حرکتی که هم اصلاح باورها و اعمال دینی را هدف خود قرارداده، و هم به اصلاح نهادهای اجتماعی و برقراری قسط و عدل توجه داشته است.(سوره 57: 25 و نیز 62:2) (2)
در فرهنگ ها واژگانی می یابیم که اصلاح به معنای به سامان کردن چیزی پس از تباه شدن آن است. در فرهنگ واژگانی قرآن نیز این واژه در معانی و مفاهیم چندی چون آشتی دادن پس از دشمنی (4: 114) و نیز به معنای از میان برداشتن تباهی و نادرستی در محیط اجتماعی (11: 88؛ و نیز 7: 56) به کار رفته است.
ناگفته نماند که اصلاحات در مفهوم غربی آن از منطقه خاکستری آغاز می شود و در همان محدود باقی می ماند و کمتر موجب تغییرات ساختاری و بنیادی است؛ از این رو، داوری درباره آن پیچیده و برنامه ریزی دشوارتر است. مصلحان می بایست با دو جریان محافظه کاران و سنت مداران از سویی و با انقلابیون و رادیکال ها از سوی دیگر درگیر شوند. از آن جایی که در منطقه خاکستری ظهور و بروز می کند، دشمنان آن می تواند در بخشی دوستان محسوب شود و گاه دیگر همان جبهه موافق در بخش دیگری دشمن تلقی گردد. از این رو، شناسایی خودی و غیرخودی دشوار و جذب موافقان و ایجاد جبهه متحدی از دوستان غیرممکن و ناشدنی می نماید.
اما اصلاحات در مفهوم قرآنی از آن جایی که در برابر فساد و تباهی قرارمی گیرد می تواند از منطقه سیاه آغاز و به منطقه خاکستری یا شفاف وارد شود و حتی می تواند از جهات دیگر، اصلاحاتی زیر ساختی و بنیادی و نیز انقلابی باشد. از این رو، نمی توان میان اصلاحات قرآنی و مفهوم غربی آن وفاق تام و تمامی یافت. اگر نگوییم از اشتراک لفظی است کم و بیش اشتراک معنوی همراه با تشکیک در مقوله از جهت توسعه و ضیق، گستردگی حوزه معنای و تنگی آن امری یقینی و مسلم است.
اصلاح در برابر افساد از ریشه «صلاح» مشتق شده و در لغت به معانی مختلفی از جمله بهبودی بخشیدن، درست نمودن، تعمیر کردن، آشتی دادن، به کردن، نیک کردن، سامان دادن و آراستن(3) آمده است. معنای مشترک در همه مشتقات این واژه، سلامت از فساد می باشد که شامل سلامت در ذات و موضوع یا رأی و نظر یا عمل می گردد؛ گرچه کاربرد آن در «عمل» از همه بیشتر است؛ چه این که کاربرد واژه «صحت» در اجسام از شمول و عمومیت بیشتری برخوردار است. برخی اصلاح چیزی پس از افساد آن را به اقامه و برپاداشتن آن، معنا کرده اند.
در اصطلاح جامعه شناسی، اصلاحات به تحولات روبنایی و سطحی گفته می شود که با حفظ نظام موجود صورت می پذیرد؛ ولی انقلاب به دگرگونی بنیادی و عمیق اطلاق می شود؛ چه این که در اصطلاح علوم سیاسی به تغییرات آرام و تدریجی در جهت بهبود اوضاع اجتماعی در چارچوب نظام اطلاق می شود. برخی اصلاحات اقتصادی را نیز نزدیک به این معنا گرفته اند، ولی واژه انقلاب در جایی به کار می رود که تحولات سریع همراه با قهر، تحقق یابد به گونه ای که منجر به سرنگونی نظام سیاسی حاکم شود.
یکی از مصادیق بارز اصلاحات، جریان سیاسی درون جنبشی کارگری و کمونیستی است که ضرورت مبارزه طبقاتی، انقلاب سوسیالیستی و دیکتاتوری پرولتاریا را انکار می کند و طرفدار همکاری طبقاتی برای رسیدن به جامعه مبتنی بر رفاه عمومی است. نمایندگان اصلاحات در سال1951 در فرانکفورت گرد آمدند و اصطلاحاً مکتب فرانکفورت را شکل دادند.
اما واژه «رفرماسیون» در فرهنگ و اندیشه غرب مربوط به اصلاحات دینی می شود و اصطلاحاً به جنبشی مذهبی در اروپای غربی در قرن شانزدهم که به عنوان نهضتی برای اصلاح مذهب کاتولیک شروع شد و به نهضت پروتستان انجامید اطلاق می شود.(5)
حوزه معنایی اصلاحات و اصلاح گری در قرآن
اصلاح در حوزه واژگانی قرآن در برابر افساد به معنای نابسامانی ایجاد کردن و از حالت اعتدال بیرون آمدن می باشد. این واژه در موارد بسیاری در قرآن و روایات به کار رفته است، البته اگر به معنای عام اصلاحات توجه شود الفاظ و واژه های دیگری مانند تزکیه و فلاح می توان یافت که در کتاب و سنت به کار رفته و به گونه ای به مفهوم اصلاح و اصلاحات مربوط می شود.
بعضی از مفسران اصلاح را به معنای معتدل قراردادن چیزی گرفته اند.(6) و برخی دیگر آن را به «لیاقت و شایستگی»(7) معنا کرده و برای آن معنای دیگری ذکر نموده و گفته اند: «فساد عبارت است از تغییر دادن هرچیزی از آن چه طبع اصلی آن اقتضا دارد و اصلاح، باقی ماندن هرچیزی است به مقتضای طبع اصلیش تا آن چه خیر و فایده در خور آن است بر آن مترتب گردد، بدون آن که به خاطر فسادش چیزی از آثار نیک آن تباه گردد.(8) برخی در تعریف اصلاح گفته اند اصلاح، نقطه مقابل فساد است که در جان و بدن و اشیایی که از حد اعتدال خارج می شوند تصور می شود(9)
بعضی این دو صفت را متقابل و متضاد هم قرار داده(10) و برخی دیگر گفته اند: افساد و اصلاح از زوج های متضاد قرآن است، زوج های متضاد یعنی واژه های اعتقادی و اجتماعی که دو به دو در برابر یکدیگر قرار گرفته اند و به کمک یکدیگر بهتر شناخته می شوند. از قبیل توحید و شرک، ایمان و کفر، هدایت و ضلالت، عدل و ظلم، خیر و شر، اطاعت و معصیت، تقوا و فسوق، استکبار و استضعاف و غیره. البته برخی از این زوج های متضاد از آن جهت در کنار یکدیگر مطرح می شوند که یکی باید نفی و طرد شود تا دیگری جامه تحقق بپوشد، اصلاح و افساد از این قبیل است(11)
واژه اصلاح و مشتقات آن 180 مرتبه در قرآن به کار رفته است و نحوه کاربردش، گاهی به صورت مطلق (6:48 و نیز 7:35 و 170 و نیز 11:117) بوده؛ و گاهی دیگر با متعلقات به گونه های مختلف به کار رفته است؛ زیرا اصلاحات گاه به عمل نسبت داده شده است؛ مانند «فلیعمل عملا صالحا» (18:110؛ و نیز 6:54؛ و نیز 16:119)؛ و گاه دیگر به خود انسان نسبت می دهد: «والصالحین من عبدکم و امائکم» (24:32) از سویی در قرآن گاه اصلاح میان دو فرد مطرح است، و گاه دیگر اصلاح در محیط خانواده مورد تأکید قرار گرفته است. (8:1؛ و نیز 49: 9 و 10)
در مواردی نیز بر اصلاح فرد یعنی خودسازی و تهذیب نفس تأکید شده که در آموزش های انبیای الهی بر دیگر موارد مقدم شده است؛ زیرا در ابتدا افراد باید درون و نفس خویش را اصلاح کنند تا لایق اصلاح گری در دیگران و بیرون گردند.
آیات و روایات بسیاری این نکته را مورد تأکید قرار می دهد. (2: 44 و نیز 61:2)(12) از آن جمله این روایت که می فرماید: هر کس میان خود و خدایش را اصلاح کند، خداوند میانه او با بندگانش را اصلاح می کند؛ و هر کس آخرتش را اصلاح نماید، خداوند امور دنیایش را به سامان رساند؛ و نیز در روایتی دیگر آمده است: «هر کس سرشت و نهانش را اصلاح گرداند خداوند ظاهر و آشکارش را به اصلاح در آورد؛ و هر کس برای دینش کار کند خداوند امر دنیایش را کفایت نماید و هر کس نیکو گرداند میانه خود و خدایش را خداوند نیز میانه او با مردمان را نیکو گرداند.(13)
برخی از آیات، به مسئله اصلاح در جامعه، افزون بر مسئله اصلاحات فردی و خودسازی می پردازد. قرآن تأکید دارد که جامعه می بایست بستری مناسب برای تأمین مصالح مادی و معنوی افراد فراهم سازد. این مهم به گونه های مختلف از سوی قرآن گوشزد می شود(14) که از آن میان می توان به تأکید موسی(ع) نسبت به برادرش برای اصلاح قوم بنی اسرائیل (7:142) و نیز بر تصریح شعیب اشاره داشت که از آنان می خواهد تا از مخالفت فرمان الهی دست برداشته و خدا را اطاعت کنند. (11:88) بی گمان چنین دعوتی نه تنها با روح حریت و آزادی انسان منافات ندارد، بلکه آدمی را به سعادت و اصلاح همیشگی نایل می گرداند.
پانوشت ها:
1-       نک: پیرامون جمهوری اسلامی، شهید مطهری، ص80، انتشارات صدرا.
2- دایره المعارف بزرگ اسلامی
3- منجدالطلاب، ص311، فرهنگ معین، ج1، ص293، راغب اصفهانی، مفردات ماده صلح.
4و 5- وه نک: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، فرهنگ علوم سیاسی، بهار.1374
6- التبیان، ج1، ص75
7- المیزان، ج2، ص98
8- ترجمه المیزان، ج15، ص400
9- مفردات راغب، ماده فسد
10- المیزان، ج1، ص112
11- نهضت های اسلامی درصد ساله اخیر، ص6
12- اخلاق در قرآن، جلد3، صص156، 157و 158 و نیز نک: وسائل الشیعه، کتاب الجهاد، جهادنفس، الغدیر، ج10، ص160، نهج البلاغه، حکمت406و 407، بحارالانوار، ج44 ص329
13- نهج البلاغه، حکمت423
14- اخلاق در قرآن، جلد3، ص155
15- المیزان، ج12، ص330
16- تفسیر نور، جلد4، ص180، تفسیر راهنما، ج6، ص233
17- المیزان، ج8، ص299و ص300
18- برای اطلاعات بیشتر نک: فصلنامه اندیشه حوزه، ویژه اصلاحات شماره28 مقاله بنیادی اندیشه اصلاح از صفحه28 به بعد.
19- فلسفه اخلاق، ژکس، ص9، فلسفه اخلاق، محمدرضا فلسفی،
لینک به کیهان:<nowiki>http://www.kayhannews.ir/840319/6.htm#other601</nowiki>
حالا به سایت ویکی پدیا برمیگردیم تا نمونه آن در ایران ببینیم
اصلاح طلبان ایران
اصلاح‌طلبان در واقع ادامه جناح چپ دهه شصت هستند که مدتی پس از واقعه دوم خرداد به این اسم خود را نمایاندند. اصلاح طلبان با پیروزی در انتخابات هفتمین دورۀ ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ و با به قدرت رسیدن سید محمد خاتمی به‌عنوان رییس قوه مجریه جمهوری اسلامی ایران با بیش از ۲۰میلیون رأی، توانستند وارد عرصه حاکمیت بشوند و پس از آن، اکثریت مجلس ششم و نخستین شورای شهر تهران را نیز به دست آوردند. این جریان به جنبش دوم خرداد منسوب گشت و هشت سال کنترل دولت و همچنین چهار سال اکثریت نمایندگان مجلس ششم را در اختیار داشت.
انتخابات نهمین دورۀ ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ خروج کامل اصلاح‌طلبان از قدرت را در پی داشت. اصلاح طلبان قبل از آن در انتخابات شورای شهر دوم شکست خوردند و در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی با ردصلاحیت گسترده کنار گذاشته شدند.
فهرست مندرجات
۱ ایدئولوژی اصلاحات
۲ احزاب و گروههای عمده اصلاح‌طلبان
۳ ائتلاف اصلاح‌طلبان ایران
۴ انتخابات ریاست جمهوری دهم
۴.۱ فعالین اصلاحات بعد از انتخابات
۵ پانویس
ایدئولوژی اصلاحات
ایدئولوژی اصلی اصلاحات در ایران رسیدن به یک جامعهٔ مدنی و قانون‌مدار، دستیابی به مردم‌سالاری دینی و توجه ویژه به مشکلات جوانان است.[۱]
احزاب و گروههای عمده اصلاح‌طلبان
جنبش سبز
جبهه مشارکت ایران اسلامی
حزب اعتماد ملی
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
مجمع روحانیون مبارز
حزب اسلامی کار
حزب کارگزاران سازندگی
ائتلاف اصلاح‌طلبان ایران
ائتلاف اصلاح‌طلبان ایران به بخشی از کارزار احزاب و گروه‌های وابسته به نظام سیاسی ایران برای انتخابات دورهٔ هشتم مجلس گفته می‌شود که در پایان زمستان سال ۱۳۸۶ برگزار شد این ائتلاف از ۲۱ حزب و گروه تشکیل یافته و هدف اصلی آن بنا به گفتهٔ سخنگویانش، بازسازی اقتدار مجلس و مهار افراطی‌گری دولت است.[۲]
انتخابات ریاست جمهوری دهم
در انتخابات ریاست جمهوری دهم در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ از میان کاندیداهای اصلاح طلب تنها دوتن به نام‌های میرحسین موسوی و مهدی کروبی به رقابت با دو نامزد دیگر پرداختند.در این انتخابات که بنا به اعلام رسمی شورای نگهبان و وزارت کشور محمود احمدی‌نژاد پیروز گردید باعث اعتراض شدید کاندیداهای اصلاح طلب و اصلاح طلبان دیگر از قبیل محمد خاتمی قرار گرفت و اعتراضات مردمی را در پی داشت.هم چنین میرحسین موسوی نیز گفت تا تشکیلاتی با نام راه سبز امید تاسیس خواهد کرد و او و محمد خاتمی و مهدی کروبی در شورای مرکزی آن خواهند بود و هدف از آن ایجاد مردمسالاری، آزادی، پیشرفت و جمهوری اسلامی واقعی بر اساس آرمان‌های سید روح‌الله خمینی بیانگذار جمهوری اسلامی ایران است و مردم اصلی‌ترین حامیان آن هستند.
فعالین اصلاحات بعد از انتخابات
اغلب فعالین اصلاح طلب بعد از انتخابات یا دستگیر شدند و یا مجبور شدند ایران را ترک کنند و عده ای از اصولگرایان پیآپی درخواست دستگیری یا محاکمه سران دستگیر نشده اصلاح طلب را دارند.
پانویس
↑ گوشه‌ای از سخنان سید محمد خاتمی درباره اصلاحات
↑ تشکیل "ائتلاف اصلاح‌طلبان" در ایران، وبگاه دویچه وله
منابع کلی مقاله:
ویکی پدیا
<nowiki>http://www.maarefquran.org</nowiki>
<nowiki>http://www.wlonga.com</nowiki>
<nowiki>http://www.hawzah.net</nowiki>
<nowiki>http://www.pajoohe.com</nowiki>
<nowiki>http://bashgah.net</nowiki>

نسخهٔ ‏۱۹ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۳۹

اصلاح طلبی یا رفرمیسم

اصلاح طلبی - رفرم - رفرمیسم (Reforme)

اصلاح طلبی به جریان سیاسی گفته می‌شود که انجام تغییر در جامعه را از طریق انجام اصلاحات در قوانین و سیاست‌ها و نه از طریق انقلاب و تعویض حکومت، تبلیغ می‌کند

کسی که خواستار تغییر در بخش‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه است بدون آن‌که در اساس جامعه دگرگونی ایجاد شود یک اصلاح طلب است.

ایدئولوژی

در ایدئولوژی اصطلاح‌طلبی حرکت در چهارچوب قانون و ساختار قانون اساسی و پیگیری مطالبات بدون قانون شکنی اصل اساسی به شمار می‌رود و اعتقاد بر این است که در صورت لزوم حتی تغییر قانون نیز باید به شیوه درست و حقوقی صورت گیرد.

ایدئولوژی اصلی اصلاحات، سر و سامان دادن و رفع معایب حاکم بر کشور، مبارزه با تباهی‌ها در راه دستیابی به یک جامعهٔ مدنی و قانون‌مدار، رسیدن به دموکراسی، بهبود بخش تعاون و پیشبرد صنعت عنوان شده است. به همین علت با جریان عدالت‌خواه نیز ارتباطی تنگاتنگ دارد.

اهداف اصلاح‌طلبان

اصلاح‌طلبان طیف گسترده‌ای را تشکیل می‌دهند و از این رو نمی‌توان هدف واحدی را برای آنان برشمرد. اما آنان در مجموع خواستار حرکت‌های انقلابی نیستند و مایلند کم کم تغییراتی در حکومت ایران، به سمت برقراری دموکراسی و رعایت حقوق بشر به وجود بیاورند.

  رفرمیش، اصطلاح فرانسوی و از رفرم Reform به معنای بهسازی، ترمیم و تجدید و اصلاحات گرفته شده است. در زبان فارسی به هرگونه تغییر در وضع خانه، محل کار، اداره، شهر، کشور، مذهب، فرهنگ و ... اصلاحات می‌گویند.

  اصلاحات مفهوم نزدیکی با انقلاب دارد با این تفاوت که: تغییرات در اصلاحات بر خلاف انقلاب، بنیادین و اساسی نیست؛ بلکه شامل پیرایش و آرایش‌های سطحی می‌شود و هرگونه تحول، تدریجی و بدون خشونت می‌باشد و تغییرات اساسی، بنیادین و همه جانبه مورد نظر نیست.

  اصلاح گرایی نامی است که اولین بار به رفتار های اعتراض آمیز، افرادی معروف به پروتستان مانند لوتر و کالون که خواهان اصلاح در سازمان موجود در کلیسای کاتولیک بودند، اطلاق شد.

  اصلاح گرایان به دنبال پیرایش دین و خواهان بازگشت دین به صورت ساده و اولیه آن بودند. اینان توجه خود را از کلیسا و انجمن‌های مذهبی به سوی کتاب مقدس معطوف داشتند و این امر باعث تحول در حوزه‌های ادبیات و جامعه شناختی و سیاسی و اقتصاد در غرب گردید.

سرآغاز رفرمیسم یا پیشینۀ تاریخی آن:

  مسیحیت فعلی فِرق متعددی دارد و در بین این‌ها فقط 3 فرقه نمادین وجود دارد. نحوه انشعابات در این مسیحیت حکایتی جالب و به همان اندازه پیچیده دارد.

  اولین جرقه‌ها در امپراطوری روم شرقی (قسطنطنیه) که تحت تأثیر مسلمین قرار گرفته بود، صورت گرفت. وی تصمیم گرفت تا نمادهای مسیحیت -مجسمه ها و تصاویر مبهم- را از درون کلیساهای شهر جمع کند، ولی باعث اعتراض پاپ لوئی سوم گردید و به سرعت حکم تکفیر از روم صادر شد. او نیز حیلتی نمود و شارلمان -سردار پیروز جنگ‌های مسلمین- را به عنوان امپراطور مقدس معرفی کرد و این کشمکش‌ها تا قرن 11م ادامه داشت. می‌توان گفت اولین انشعاب به مرکزیت روم غربی و ارتدوکس‌های اصلاح طلب طرفدار امپراطور قسطنطنیه به مرکزیت یونان و حومه شکل گرفت. که علی‌رغم شباهت‌های فراوان تفاوت‌هایی هم با هم داشتند و پیروان مسیحیت در تحت این دو فرقه قرار گرفتند.

  دومین انشعاب بزرگ مسیحیت، در قرن 16 میلادی باز در بین کاتولیک‌ها بود که: «مارتین لوتر» فعالیت‌های اعتراض آمیز خود را شروع کرده بود؛ او که خودش کشیش یک کلیسا در آلمان بود، بر این باور بود که دین مسیحیت با گذشت زمان، تحت تأثیر عوامل محیحطی و افکار شخصی کشیشان، آلوده شده است. او با مطالعه و تحقیق خود، در پایان 95 مورد اختلافی یافت که در کلیسا رواج داشت و مخالف آئین مسیحیت بودند؛ یکی از اصلی‌ترین و جنجالی‌ترین موارد آن بحث آمرزیدن توسط مالکان و اربابان کلیسا بود که هر کسی را می‌خواستند، می‌بخشیدند و هر کسی را که نمی‌خواستند تکفیر می‌نمودند؛ نیز بحث خرید و فروش بهشت با اسناد رسمی و غیر رسمی.

  لوتر از طرف کشیش‌های کاتولیک محکوم به مرگ گردید. ولی عقاید او در بین کلیسا گسترش یافت. مذهب پروتستانیسم به سرعت به سایر نقاط هم رسوخ نمود و به سرعت بر تعداد کلیساهای آن افزوده شد و بر اساس کلمه پروتست – اعنراض- هر که بر علیه کلیسای کاتولیک شورید، پروتستان خوانده شد.

  مارتین لوتر از فروش مغفرت‌ نامه‌های کلیسای کاتولیک در عذاب بود. کلیسای کاتولیک از فروش بهشت ثروت هنگفتی دست و پا کرده بود؛ ولی لوتر در مقابل آن فقط ایمان به خدا را تنها راه نجات انسان‌ها می‌دانست.

  مارتین لوتر کیش خود را با ترجمه انجیل به آلمانی که قبلاً بصورت رومی بود، آغاز نمود. پیروان او را لوتریان می‌گفتند و او از این خیلی آزرده خاطر می‌شد. در نهایت (پروتستان) از واژه‌ Protesto یعنی اعتراض به این گروه معترض اطلاق گردید.

  سال 1550نوع دیگر پروتستانیسم یعنی مذهب کالونیسم ظهور کرد؛ و چقدر انسان‌هایی که به خاطر دین و در دفاع از حریم دین و به نام دین قربانی شدند و در اروپا یکی از خونین‌ترین جنگ‌ها برای سالیان متمادی آغاز شد. رفرمیسم در غرب آغازگر جنبشی شد که در تمام عرصه‌های زندگی بشری ریشه دواند، همه مکاتب اومانیستی و عقل گرایی و مکتب‌های انتقادی در غرب و حتی سرمایه‌داری هر کدام به نحوی ریشه در پروتستانیسم دارند.

  مارتین لوتر (1546-1483) در آیزلین متولد و در ویتنبرگ درگذشت. در سال 1517 اصول اعتراض 95 گانه خود را بر سردر کلیسای ویتنبرگ آویخت؛ پدرش هانس کارآمد معدن و مادرش مارگارت لینده‌مان بود. او در سال 1543 برخلاف عقاید اولیه خود که خیلی از یهودیان تعریف و تمجید می‌کرد کتاب خود، یهودیها و دروغ‌‌هایشان را نوشت.

اما یک تعریف کامل سیاسی که در ادامه می آید

رفرم که به فارسی آن را اصلاح (و اغلب به صورت جمع ـ اصلاحات) می گویند اقداماتی است که برای تغییر و تعویض برخی از جنبه های حیات اقتصادی واجتماعی و سیاسی صورت می گیرد بدون آن که بنیاد جامعه را دگرگون سازد. از این قبیل است رفرم اراضی، رفرم? اداری، رفرم آموزشی، رفرم بازرگانی، رفرم انتخاباتی و غیره.

رفرم آن چنان تغییراتی است که از چارچوب نظام اجتماعی معین فراتر نمی رود و تناسب قوای سیاسی لحظه موجود را کم و بیش منعکس می سازد. رفرم یا اصلاحات در هر عرصه ای از حیات جامعه محصول مبارزه طبقاتی است ولی طبقه حاکمه می کوشند برای دفع فشار طبقه کارگر و سایر زحمتکشان تنها به آن رفرم هایی اکتفا ورزد که به موجودیت و تسلط آن صدمه نزند و هدفش تثبیت وضع و جلوگیری از تحول بنیادیست و? البته در جریان عمل همیشه سعی دارد آنچه را که به زور از دستش گرفته اند دوباره بگیرد یا به شکل نیمه تمام و مثله شده کار را فیصله دهد.

اقدامات و تدابیری که در کشور ما طی سالیان اخیر در زمینه های مختلف صورت گرفته و می گیرد نمونه هایی از رفرم است. این اقدامات بدون آن که خصلت طبقاتی جامعه را عوض کند و یا ماهیت رژیم را دگرگون سازد در جنبه های مختلف حیات جامعه تغییراتی به وجود می آورد که از یک طرف ثمره فرعی مبارزه انقلابی زحمتکشان و نیروهای ترقی خواه است که به پیروزی قطعی نرسیده اند ولی تاثیر خود را بر حیات جامعه باقی گذارده اند و از سوی دیگر منعکس کننده رشد قدرت سیاسی و اقتصادی سرمایه داری و کوشش هیئت حاکمه برای استقرار و نفوذ هر چه بیشتر این نظام مبتنی بر استثمار در شئون مختلف است. این سلسله تدابیر و اقدامات اصلاحی بر خلاف عناوین ساختگی نظیر «انقلاب سفید» و «انقلاب شاه و مردم» که بر روی آن می گذارند به هیچ وجه یک انقلاب نیست و تحولی بنیادی و چرخشی اصیل در شالوده اجتماع وارد نمی کند بلکه سرمایه داری را که بیش از یک قرن پیش در کشور ما پدید شده و در نیم قرن اخیر کم و بیش دراغلب شئون ریشه دوانده و گسترده شده با آهنگی سریع تر رشد می دهد، قدرت و تسلط بورژوازی را مستحکم تر می کند و بر همین شالوده تغییراتی در جنبه های مختلف حیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پدید می آورد. شاه در اسفند سال 1343 در کنفرانس اقتصادی گفت که ما به این رفرم ها از بالا تن دادیم تا انقلاب از پایین جلوگیریم. در انقلاب مسئله اساسی قدرت حاکمه، قدرت دولتی است زیرا عاملی که انجام تحولات و قشرهای انقلابی و دفاع از این تحولات و توسعه دامنه آن را تامین می کند همان انتقال قدرت حاکمه به دست طبقات و قشرهای اجتماعی جدید است. انقلاب و رفرم دو مفهومی هستند که همیشه در محو ایدئولوژی و سیاست جنبش کارگری قرار داشته اند. استراتژی و تاکتیک صحیح و لنینی احزاب کمونیست درک رابطه دیالکتیکی بین این دو مفهوم و روش اصولی در قبال آن ها را ایجاب می کند. ولادیمیر ایلیچ لنین می نویسد:

«مفهوم رفرم بدون شک با مفهوم انقلاب متناقض است. فراموش کردن این تناقض و عدم توجه به مرز میان این دو مفهوم موجب بروز اشتباهات جدی می گردد. ولی این تناقض مطلق و این مرز جامد نیست، بلکه زنده و متحرک است. در هر مورد مشخص باید آن را معین کرد.

این گفته لنین راهنمای همه احزاب انقلابی است. اینک هم زمان با تغییر تناسب قوا در عرصه جهانی و هنگامی که سوسیالیسم به نیروی قاطع و تعیین کننده بدل می شود با افزایش قدرت متشکل طبقه کارگر، با توسعه نفوذ آن در سایر قشرهای جامعه و با اتخاذ سیاست صحیح از طرف احزاب کمونیست، اهمیت رفرم در مبارزه پرولتاریا افزایش می یابد. جلسه «صلح و سوسیالیسم» نشریه تئوریک و اطلاعاتی احزاب کمونیست و کارگری نوشته است:

رفرم هایی که قبل از تحول انقلابی سرمایه داری به سوسیالیسم انجام می گیرد نقش مهمی دارند. این رفرم ها وسیله ای هستند برای بهبود وضع طبقه کارگر در همان چارچوب رژیم سرمایه داری. این رفرم ها بقایای مناسبات ما قبل سرمایه داری را از بین می برند و به انجام وظایف عمل نشده انقلاب های بورژوا ـ دموکراتیک و توسعه مبارزه ضد انحصارات کمک می کنند ومقدمات عینی لازم را برای گذار سوسیالیسم فراهم می سازند. در جریان مبارزه برای تحقق این رفرم ها توده مردم تجربه سیاسی مهمی کسب می کنند. بویژه به محدودیت دامنه تحولاتی که درچارچوب جامعه سرمایه داری انجام می گیرد یقین حاصل می کنند. مبارزه در راه رفرم، زحمتکشان را به ضرورت تحولات انقلابی قاطع متقاعد می سازد و اکثریت توده های را به سوی انقلاب جلب می کند.

کمونیست ها در عین حال که برای انجام قاطع و پیگیر رفرم ها ، بهبود وضع زندگی زحمتکشان و تغییر در وضع اقتصادی و از بین بردن بقایای مناسبات ماقبل سرمایه داری نظیر مناسبات ارباب – رعیتی و غیره برای اصلاحات درحیات اجتماعی وتامین حقوق و آزادی های دموکراتیک و توسعه دموکراسی مبارزه میکنند فراموش نمیکنند که این تغییرات هر قدر هم مهم باشد سرمایه داری را از بین نمی برد . آنها رفرم را محصول فرعی مبارزه انقلابی میدانند و از آن برای بیداری و تشکل توده ها و تسخیر سنگری به منظور حمله به سنگ مقدم تر و پیشبرد هدف انقلابی خود استفاده میکنند .

کمونیست ها تسلیم این نظریه می شوند که رفرم همه مسائل را حل می کند و انقلاب و وجود حزب انقلابی دیگر ضرورتی ندارد و نه تسلیم این نظریه که باید با هر رفرمی مخالفت کرد و هرچه وضع بدتر باشد بهتر است. آن نظریه ایست راست و تسلیم طلبانه و این نظریه ماوراء چپ و ماجراجویانه. مجله « دنیا » ارگان تئوریک و سیاسی حزب ما نوشته است:

« مارکسیسم ـ لنینیسم مخالف رفرم نیست. اصلاحات و رفرم هایی را که در کادر سرمایه داری انجام می گیرد نفی نمی کند. مارکسیسم ـ لنینیسم بر آنست که رفرم محصول فرعی انقلاب است. فشار انقلابی توده ها گاه که پیروز نمی شود هیئت حاکمه را به عقب نشینی و به تن دادن به رفرم ها وامی دارد. حزب انقلابی باید مردم را به مبارزه برای تعمیق این رفرم ها و واداشتن هیئت حاکمه به عقب نشینی بیشتر سوق دهد و چنانچه لنین می گوید از رفرم ها برای بسط و توسعه مبارزات طبقاتی استفاده کند.

اگر در داخل جنبش کارگری این رفرم ها و تغییرات و اصلاحات را علاج دردها و راه حل مسائل و تغییر دهنده بنیان اجتماع بداند وی را رفرمیست می نامیم. رفرمیسم عبارتی است در مورد آن جریان سیاسی در داخل جنبش کارگری که دشمن مارکسیسم و منافع اساسی طبقه کارگر است، مبارزه طبقاتی و لزوم انقلاب را نفی می کند و فقط به رفرم ها و اصلاحاتی که در بنیاد سرمایه داری تاثیری ندارد دل خوش می کند. پس اگر رفرم و اصلاحات مربوط به تدابیر و اقدامات هیئت حاکمه است رفرمیسم عبارتیست در مورد تسلیم طلبان راست در داخل جنبش کارگری. احزاب سوسیال دموکرات راست و اعضای انترناسیونال سوسیالیستی نمونه های آن هستند.

53 ـ رفرم اراضی

رفرم اراضی یا اصلاح ارضی عبارتست ازاقدامات یک دولت برای ایجاد تغییراتی در نحوه مالکیت ارضی و طرز استفاده از زمین.

در کشورهای سرمایه داری هدف از اصلاحات ارضی ایجاد شرایط برای رشد سریع تر مناسبات سرمایه داری در ده، تضعیف مبارزه دهقانان و جلوگیری از قیام آنانست که در عین حال با حفظ منافع مالکان از طریق پرداخت غرامت یا بهای زمین به? حساب دهقانان همراه است. در نتیجه این گونه رفرم اراضی که اغلب نیم بند و نا پیگیر? است سرمایه داران صاحب صنایع و بانک ها و رجال دولتی و ارتشی و سایر ثروتمندان برای چنگ انداختن بر اراضی امکان به دست می آورند و اشکال استثمار سرمایه داری (انفرادی و جمعی) جانشین استثمار ما قبل سرمایه داری می شود. این قبیل رفرم ها اگر چه از نظر اقتصادی می تواند موجبات استفاده از علم و تکنیک را در کشاورزی فراهم آورد و میزان محصولات کشاورزی را افزایش دهد، از نظر اجتماعی به شدت پروسه قشر بندی در روستا می افزاید و اکثریت عظیم دهقانان را خانه خراب می کند و تناقضات تازه و عمیق به وجود می آورد و در حال از حل رادیکال و نهایی مسئله ارضی عاجز است. اصلاحات ارضی در ایران نیز از همین نوع است.

در نظام سوسیالیستی هنگامی که قدرت سرمایه داران و مالکان بر می افتد و قدرت زحمتکشان استقرار می یابد تحولات بینادی انقلابی همراه با رفرم ارضی واقعی و عمیق به سود دهقانان انجام می گیرد.

در دورن ما منافع خلق ها ایجاب می کند که بقایای نظام فئودالی و مناسبات مبتنی بر استثمار از طریق انجام رفرم ارضی واقعی برای همیشه ریشه کن شود. پایه ها و بقایای فئودالیسم فقط تحت فشار نهضت دموکراتیک مردم می تواند منهدم شود. فقط اصلاحات ارضی عمیق می تواند سدها را از سر راه ترقی نیروهای مولده بردارد، به شکل خواربار که در بسیاری نقاط از مسائل حاد است پایان بخشد و راه استفاده منطقی و علمی از همه وسائل را برای افزایش فرآورده های کشاورزی هموار نماید.?

سوسیالیسم استثمار را از ده بر می اندازد، کلیه دهقانان را از لحاظ زمین تامین می کند، نیروی کار آن ها را بر مبانی داوطلبانه در تعاونی های تولید متحد می سازد، تکنیک معاصر را دراختیار آنان می گذارد و با کمک های مادی و سازمانی وسایل پیشرفت اقتصاد کشاورزی و بهبود شرایط زندگی روستائیان را فراهم می آورد.

حالا به اصلاح طلبی در قرآن از دیدگاه متفکران دینی می پردازیم که امیدوارم جالب باشه

اندیشه حاکم بر حرکت هایی که با هدف بهسازی نهادها و روابط اجتماعی انجام می پذیرد، اصلاح طلبی نامیده می شود. آن چه در این سالهای اخیر با عنوان اصلاح طلبی شناخته شده در پاره ای موارد با تجدد طلبی و در مواردی با بنیادگرایی همراه گشته و بدین ترتیب اصلاح طلبی در طیف های بسیار متفاوتی جلوه کرده است.

در مطالعات اخیر به جهت کاربرد گسترده واژه در حوزه های مختلف و متفاوت، گستره معنایی اصلاح همواره از سوی محققان سؤال برانگیز بوده است؛ چنان که ارتباط معنایی اصلاح در فرهنگ اسلامی با برخی از اصطلاحات متداول در دیگر حوزه های فرهنگی مورد توجه قرار گرفت. در این میان به طور مشخص، معادل نهادن اصلاح و اصلاح طلبی با رفرم (Reforme) پذیرش فراگیر یافته است. این برگردان نه تنها در برخی از فرهنگهای لغوی و دانشنامه ها مورد تأیید قرار گرفته، بلکه پذیرش ضمنی آن، بر عنوان بسیاری از کتاب ها و مقالات سایه افکنده است. دو واژه اصلاح و رفرم اگر چه از نظر اشتقاق و خاستگاه فرهنگی دو راه جدا را پیموده اند، ولی در حوزه علوم اجتماعی، حوزه معنایی مشترکی یافته اند.

در مقام تبیین ابعاد موضوعی اصطلاح «اصلاح طلبی» ، این نکته که در تداول امروز ملت های اسلامی در سخن از اصلاح، به طور معمول، اصلاح در سطح اجتماعی و نه فردی مورد توجه است، مبنایی قابل قبول می نماید و اگرچه در نوشته های معاصر، گاه از اصلاح فردی در کنار اصلاح اجتماعی گفت وگو شده است، اما می توان این موارد را نه نقضی بر محدوده اصطلاح، که اصطلاحی دیگر با دامنه ای اعم مبتنی بر فرهنگ قرآن، تلقی کرد.

در حوزه فرهنگ اسلامی، واژه اصلاح، الهام گرفته از قرآن کریم است. اصلاح به معنای «بهبود بخشیدن» و واژه های هم ریشه آن، بارها در آیات قرآن به کار رفته است. در این میان به خصوص، می توان به مواردی اشاره کرد که در آنها از اصلاح به معنای تلاش در جهت بهسازی اوضاع اجتماعی سخن به میان آمده، چنان که در کاربردهای قرآنی، گاه اصلاح با فساد در حوزه مسایل اجتماعی و زیست محیطی مقابل نهاده شده است.(سوره 7: 142) بدون تکیه بر واژه اصلاح یا بر آیه ای خاص، با نگرش کلی در فرهنگ قرآن می توان به روشنی برداشت کرد که در نگرش قرآن کریم؛ ظهور دین اسلام خود یک حرکت اصلاحی بوده و اصلاح جامعه نیز یکی از اهداف رسالت پیامبر بزرگوار اسلام(ص) بوده است، حرکتی که هم اصلاح باورها و اعمال دینی را هدف خود قرارداده، و هم به اصلاح نهادهای اجتماعی و برقراری قسط و عدل توجه داشته است.(سوره 57: 25 و نیز 62:2) (2)

در فرهنگ ها واژگانی می یابیم که اصلاح به معنای به سامان کردن چیزی پس از تباه شدن آن است. در فرهنگ واژگانی قرآن نیز این واژه در معانی و مفاهیم چندی چون آشتی دادن پس از دشمنی (4: 114) و نیز به معنای از میان برداشتن تباهی و نادرستی در محیط اجتماعی (11: 88؛ و نیز 7: 56) به کار رفته است.

ناگفته نماند که اصلاحات در مفهوم غربی آن از منطقه خاکستری آغاز می شود و در همان محدود باقی می ماند و کمتر موجب تغییرات ساختاری و بنیادی است؛ از این رو، داوری درباره آن پیچیده و برنامه ریزی دشوارتر است. مصلحان می بایست با دو جریان محافظه کاران و سنت مداران از سویی و با انقلابیون و رادیکال ها از سوی دیگر درگیر شوند. از آن جایی که در منطقه خاکستری ظهور و بروز می کند، دشمنان آن می تواند در بخشی دوستان محسوب شود و گاه دیگر همان جبهه موافق در بخش دیگری دشمن تلقی گردد. از این رو، شناسایی خودی و غیرخودی دشوار و جذب موافقان و ایجاد جبهه متحدی از دوستان غیرممکن و ناشدنی می نماید.

اما اصلاحات در مفهوم قرآنی از آن جایی که در برابر فساد و تباهی قرارمی گیرد می تواند از منطقه سیاه آغاز و به منطقه خاکستری یا شفاف وارد شود و حتی می تواند از جهات دیگر، اصلاحاتی زیر ساختی و بنیادی و نیز انقلابی باشد. از این رو، نمی توان میان اصلاحات قرآنی و مفهوم غربی آن وفاق تام و تمامی یافت. اگر نگوییم از اشتراک لفظی است کم و بیش اشتراک معنوی همراه با تشکیک در مقوله از جهت توسعه و ضیق، گستردگی حوزه معنای و تنگی آن امری یقینی و مسلم است.

اصلاح در برابر افساد از ریشه «صلاح» مشتق شده و در لغت به معانی مختلفی از جمله بهبودی بخشیدن، درست نمودن، تعمیر کردن، آشتی دادن، به کردن، نیک کردن، سامان دادن و آراستن(3) آمده است. معنای مشترک در همه مشتقات این واژه، سلامت از فساد می باشد که شامل سلامت در ذات و موضوع یا رأی و نظر یا عمل می گردد؛ گرچه کاربرد آن در «عمل» از همه بیشتر است؛ چه این که کاربرد واژه «صحت» در اجسام از شمول و عمومیت بیشتری برخوردار است. برخی اصلاح چیزی پس از افساد آن را به اقامه و برپاداشتن آن، معنا کرده اند.

در اصطلاح جامعه شناسی، اصلاحات به تحولات روبنایی و سطحی گفته می شود که با حفظ نظام موجود صورت می پذیرد؛ ولی انقلاب به دگرگونی بنیادی و عمیق اطلاق می شود؛ چه این که در اصطلاح علوم سیاسی به تغییرات آرام و تدریجی در جهت بهبود اوضاع اجتماعی در چارچوب نظام اطلاق می شود. برخی اصلاحات اقتصادی را نیز نزدیک به این معنا گرفته اند، ولی واژه انقلاب در جایی به کار می رود که تحولات سریع همراه با قهر، تحقق یابد به گونه ای که منجر به سرنگونی نظام سیاسی حاکم شود.

یکی از مصادیق بارز اصلاحات، جریان سیاسی درون جنبشی کارگری و کمونیستی است که ضرورت مبارزه طبقاتی، انقلاب سوسیالیستی و دیکتاتوری پرولتاریا را انکار می کند و طرفدار همکاری طبقاتی برای رسیدن به جامعه مبتنی بر رفاه عمومی است. نمایندگان اصلاحات در سال1951 در فرانکفورت گرد آمدند و اصطلاحاً مکتب فرانکفورت را شکل دادند.

اما واژه «رفرماسیون» در فرهنگ و اندیشه غرب مربوط به اصلاحات دینی می شود و اصطلاحاً به جنبشی مذهبی در اروپای غربی در قرن شانزدهم که به عنوان نهضتی برای اصلاح مذهب کاتولیک شروع شد و به نهضت پروتستان انجامید اطلاق می شود.(5)

حوزه معنایی اصلاحات و اصلاح گری در قرآن

اصلاح در حوزه واژگانی قرآن در برابر افساد به معنای نابسامانی ایجاد کردن و از حالت اعتدال بیرون آمدن می باشد. این واژه در موارد بسیاری در قرآن و روایات به کار رفته است، البته اگر به معنای عام اصلاحات توجه شود الفاظ و واژه های دیگری مانند تزکیه و فلاح می توان یافت که در کتاب و سنت به کار رفته و به گونه ای به مفهوم اصلاح و اصلاحات مربوط می شود.

بعضی از مفسران اصلاح را به معنای معتدل قراردادن چیزی گرفته اند.(6) و برخی دیگر آن را به «لیاقت و شایستگی»(7) معنا کرده و برای آن معنای دیگری ذکر نموده و گفته اند: «فساد عبارت است از تغییر دادن هرچیزی از آن چه طبع اصلی آن اقتضا دارد و اصلاح، باقی ماندن هرچیزی است به مقتضای طبع اصلیش تا آن چه خیر و فایده در خور آن است بر آن مترتب گردد، بدون آن که به خاطر فسادش چیزی از آثار نیک آن تباه گردد.(8) برخی در تعریف اصلاح گفته اند اصلاح، نقطه مقابل فساد است که در جان و بدن و اشیایی که از حد اعتدال خارج می شوند تصور می شود(9)

بعضی این دو صفت را متقابل و متضاد هم قرار داده(10) و برخی دیگر گفته اند: افساد و اصلاح از زوج های متضاد قرآن است، زوج های متضاد یعنی واژه های اعتقادی و اجتماعی که دو به دو در برابر یکدیگر قرار گرفته اند و به کمک یکدیگر بهتر شناخته می شوند. از قبیل توحید و شرک، ایمان و کفر، هدایت و ضلالت، عدل و ظلم، خیر و شر، اطاعت و معصیت، تقوا و فسوق، استکبار و استضعاف و غیره. البته برخی از این زوج های متضاد از آن جهت در کنار یکدیگر مطرح می شوند که یکی باید نفی و طرد شود تا دیگری جامه تحقق بپوشد، اصلاح و افساد از این قبیل است(11)

واژه اصلاح و مشتقات آن 180 مرتبه در قرآن به کار رفته است و نحوه کاربردش، گاهی به صورت مطلق (6:48 و نیز 7:35 و 170 و نیز 11:117) بوده؛ و گاهی دیگر با متعلقات به گونه های مختلف به کار رفته است؛ زیرا اصلاحات گاه به عمل نسبت داده شده است؛ مانند «فلیعمل عملا صالحا» (18:110؛ و نیز 6:54؛ و نیز 16:119)؛ و گاه دیگر به خود انسان نسبت می دهد: «والصالحین من عبدکم و امائکم» (24:32) از سویی در قرآن گاه اصلاح میان دو فرد مطرح است، و گاه دیگر اصلاح در محیط خانواده مورد تأکید قرار گرفته است. (8:1؛ و نیز 49: 9 و 10)

در مواردی نیز بر اصلاح فرد یعنی خودسازی و تهذیب نفس تأکید شده که در آموزش های انبیای الهی بر دیگر موارد مقدم شده است؛ زیرا در ابتدا افراد باید درون و نفس خویش را اصلاح کنند تا لایق اصلاح گری در دیگران و بیرون گردند.

آیات و روایات بسیاری این نکته را مورد تأکید قرار می دهد. (2: 44 و نیز 61:2)(12) از آن جمله این روایت که می فرماید: هر کس میان خود و خدایش را اصلاح کند، خداوند میانه او با بندگانش را اصلاح می کند؛ و هر کس آخرتش را اصلاح نماید، خداوند امور دنیایش را به سامان رساند؛ و نیز در روایتی دیگر آمده است: «هر کس سرشت و نهانش را اصلاح گرداند خداوند ظاهر و آشکارش را به اصلاح در آورد؛ و هر کس برای دینش کار کند خداوند امر دنیایش را کفایت نماید و هر کس نیکو گرداند میانه خود و خدایش را خداوند نیز میانه او با مردمان را نیکو گرداند.(13)

برخی از آیات، به مسئله اصلاح در جامعه، افزون بر مسئله اصلاحات فردی و خودسازی می پردازد. قرآن تأکید دارد که جامعه می بایست بستری مناسب برای تأمین مصالح مادی و معنوی افراد فراهم سازد. این مهم به گونه های مختلف از سوی قرآن گوشزد می شود(14) که از آن میان می توان به تأکید موسی(ع) نسبت به برادرش برای اصلاح قوم بنی اسرائیل (7:142) و نیز بر تصریح شعیب اشاره داشت که از آنان می خواهد تا از مخالفت فرمان الهی دست برداشته و خدا را اطاعت کنند. (11:88) بی گمان چنین دعوتی نه تنها با روح حریت و آزادی انسان منافات ندارد، بلکه آدمی را به سعادت و اصلاح همیشگی نایل می گرداند.

پانوشت ها:

1-       نک: پیرامون جمهوری اسلامی، شهید مطهری، ص80، انتشارات صدرا.

2- دایره المعارف بزرگ اسلامی

3- منجدالطلاب، ص311، فرهنگ معین، ج1، ص293، راغب اصفهانی، مفردات ماده صلح.

4و 5- وه نک: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، فرهنگ علوم سیاسی، بهار.1374

6- التبیان، ج1، ص75

7- المیزان، ج2، ص98

8- ترجمه المیزان، ج15، ص400

9- مفردات راغب، ماده فسد

10- المیزان، ج1، ص112

11- نهضت های اسلامی درصد ساله اخیر، ص6

12- اخلاق در قرآن، جلد3، صص156، 157و 158 و نیز نک: وسائل الشیعه، کتاب الجهاد، جهادنفس، الغدیر، ج10، ص160، نهج البلاغه، حکمت406و 407، بحارالانوار، ج44 ص329

13- نهج البلاغه، حکمت423

14- اخلاق در قرآن، جلد3، ص155

15- المیزان، ج12، ص330

16- تفسیر نور، جلد4، ص180، تفسیر راهنما، ج6، ص233

17- المیزان، ج8، ص299و ص300

18- برای اطلاعات بیشتر نک: فصلنامه اندیشه حوزه، ویژه اصلاحات شماره28 مقاله بنیادی اندیشه اصلاح از صفحه28 به بعد.

19- فلسفه اخلاق، ژکس، ص9، فلسفه اخلاق، محمدرضا فلسفی،

لینک به کیهان:http://www.kayhannews.ir/840319/6.htm#other601

حالا به سایت ویکی پدیا برمیگردیم تا نمونه آن در ایران ببینیم

اصلاح طلبان ایران

اصلاح‌طلبان در واقع ادامه جناح چپ دهه شصت هستند که مدتی پس از واقعه دوم خرداد به این اسم خود را نمایاندند. اصلاح طلبان با پیروزی در انتخابات هفتمین دورۀ ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ و با به قدرت رسیدن سید محمد خاتمی به‌عنوان رییس قوه مجریه جمهوری اسلامی ایران با بیش از ۲۰میلیون رأی، توانستند وارد عرصه حاکمیت بشوند و پس از آن، اکثریت مجلس ششم و نخستین شورای شهر تهران را نیز به دست آوردند. این جریان به جنبش دوم خرداد منسوب گشت و هشت سال کنترل دولت و همچنین چهار سال اکثریت نمایندگان مجلس ششم را در اختیار داشت.

انتخابات نهمین دورۀ ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ خروج کامل اصلاح‌طلبان از قدرت را در پی داشت. اصلاح طلبان قبل از آن در انتخابات شورای شهر دوم شکست خوردند و در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی با ردصلاحیت گسترده کنار گذاشته شدند.

فهرست مندرجات

۱ ایدئولوژی اصلاحات

۲ احزاب و گروههای عمده اصلاح‌طلبان

۳ ائتلاف اصلاح‌طلبان ایران

۴ انتخابات ریاست جمهوری دهم

۴.۱ فعالین اصلاحات بعد از انتخابات

۵ پانویس

ایدئولوژی اصلاحات

ایدئولوژی اصلی اصلاحات در ایران رسیدن به یک جامعهٔ مدنی و قانون‌مدار، دستیابی به مردم‌سالاری دینی و توجه ویژه به مشکلات جوانان است.[۱]

احزاب و گروههای عمده اصلاح‌طلبان

جنبش سبز

جبهه مشارکت ایران اسلامی

حزب اعتماد ملی

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران

مجمع روحانیون مبارز

حزب اسلامی کار

حزب کارگزاران سازندگی

ائتلاف اصلاح‌طلبان ایران

ائتلاف اصلاح‌طلبان ایران به بخشی از کارزار احزاب و گروه‌های وابسته به نظام سیاسی ایران برای انتخابات دورهٔ هشتم مجلس گفته می‌شود که در پایان زمستان سال ۱۳۸۶ برگزار شد این ائتلاف از ۲۱ حزب و گروه تشکیل یافته و هدف اصلی آن بنا به گفتهٔ سخنگویانش، بازسازی اقتدار مجلس و مهار افراطی‌گری دولت است.[۲]

انتخابات ریاست جمهوری دهم

در انتخابات ریاست جمهوری دهم در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ از میان کاندیداهای اصلاح طلب تنها دوتن به نام‌های میرحسین موسوی و مهدی کروبی به رقابت با دو نامزد دیگر پرداختند.در این انتخابات که بنا به اعلام رسمی شورای نگهبان و وزارت کشور محمود احمدی‌نژاد پیروز گردید باعث اعتراض شدید کاندیداهای اصلاح طلب و اصلاح طلبان دیگر از قبیل محمد خاتمی قرار گرفت و اعتراضات مردمی را در پی داشت.هم چنین میرحسین موسوی نیز گفت تا تشکیلاتی با نام راه سبز امید تاسیس خواهد کرد و او و محمد خاتمی و مهدی کروبی در شورای مرکزی آن خواهند بود و هدف از آن ایجاد مردمسالاری، آزادی، پیشرفت و جمهوری اسلامی واقعی بر اساس آرمان‌های سید روح‌الله خمینی بیانگذار جمهوری اسلامی ایران است و مردم اصلی‌ترین حامیان آن هستند.

فعالین اصلاحات بعد از انتخابات

اغلب فعالین اصلاح طلب بعد از انتخابات یا دستگیر شدند و یا مجبور شدند ایران را ترک کنند و عده ای از اصولگرایان پیآپی درخواست دستگیری یا محاکمه سران دستگیر نشده اصلاح طلب را دارند.

پانویس

↑ گوشه‌ای از سخنان سید محمد خاتمی درباره اصلاحات

↑ تشکیل "ائتلاف اصلاح‌طلبان" در ایران، وبگاه دویچه وله

منابع کلی مقاله:

ویکی پدیا

http://www.maarefquran.org

http://www.wlonga.com

http://www.hawzah.net

http://www.pajoohe.com

http://bashgah.net