کاربر:Hossein/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
دینامیزم قرآن نام یک کتاب و یک مبحث ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین خلق ایران است. دینامیزم از ریشه دینام به معنای حرکت داشتن از درون | دینامیزم قرآن نام یک کتاب و یک مبحث ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین خلق ایران است. دینامیزم از ریشه دینام به معنای حرکت داشتن از درون است. در متون فارسی، دینامیزم را «'''پویائی'''» ترجمه میکنند که منظور از آن گنجایش تغییرپذیری درون یک پدیده است. این تغییرپذیری در جریان یک بسامد صورت میگیرد که در آن، پدیده خود را با تغییرات محیط و شرایط خارجی همگام و منطبق میکند و بهاینترتیب موجودیت خود را حفظ و تضمین مینماید. به عنوان مثال وقتی انسانها برای مقابله با سرمای هوا به استفاده از سوختهای فسیلی و ساخت بخاری روی میآورند، از پویایی خود بهره گرفته و با محیط انطباقی فعال پیدا کردهاند. در عرصه اجتماعی وقتی یک جامعه با مسائلی چون فقر روبرو میشود و برای تغییر آن بپا میخیزد و در این مسیر با تحرک و خیزشهای مناسب عمل میکند، نشان از پویایی دارد.همچنین دینامیزم در منطق در برابر منطق استاتیک بهکار برده میشود. در منطق دینامیک، یک پدیده در جریان رشد خود و ارتباطش با پیرامون خود مورد بررسی قرار میگیرد، اما در منطق استاتیک هر پدیده به عنوان یک موضوع مجرد، جدای از جریان رشد و تکامل خود بررسی میشود. | ||
منظور از دینامیزم قرآن نیز گنجایش تغییرپذیری قرآن است. بهصورتیکه بتواند همگام با تغییرات محیط (اجتماعی) خود را با زمان منطبق کند. از دیدگاه مجاهدین خلق قرآن دارای دو بخش محکمات و متشابهات است. محکمات در قرآن اشاره به اصول و ارزشها داشته و متشابهات ناظر بر احکام اجتماعی هستند. دینامیزم قرآن توضیح میدهد که متشابهات در قرآن در طول زمان تغییر میکنند. آنها در زمان خود احکامی مترقی به شمار میرفتند اما با رشد بشریت منسوخ شدهاند. به عنوان مثال در شهر مکه در شرایطی که دختران در هنگام تولد دفن میشدند و یا بهصورت برده مورد استفاده قرار میگرفتند، دادن حق حیات اجتماعی و حقوق شهروندی به آنها به همراه اعطای حق ارث حتی به اندازهی نیمی از مردان، یک پیشرفت به شمار میرفت، اما امروزه نمیتوان به نیمه بودن حق ارث در آن دوران استناد کرد. مجاهدین خلق با استناد به آیهی ۱۰۵ سورهی بقره که به نسخ شدن برخی آیات قرآن دلالت دارد، این آیات را منسوخ میشمرند و معتقدند باید با توجه به روح حاکم بر قرآن، قوانین متناسب با شرایط روز را تدوین نمود. کتاب دینامیزم قرآن در سال ۱۳۵۸ توسط سازمان مجاهدین خلق ایران در 70 صفحه منتشر شد<ref>چگونه قرآن بیاموزیم (دینامیزم قرآن)[https://vista.ir/m/b/ejswp]</ref> و مطالب بحثانگیزی را در محافل روشنفکری آن روزگار پدید آورد. البته دینامیزم قرآن، سالها پیش از آن در زمان شاه و هنگام تأسیس سازمان مجاهدین یکی از مبانی اندیشهی سازمان مجاهدین خلق بود. | |||
== ضرورت دینامیزم قرآن == | |||
در کتاب دینامیزم قرآن که یکی از مبانی اندیشهی مجاهدین خلق ایران است در مورد برخورد دگماتیستی با قرآن اصل شمردن احکام به جای روح و جوهر قرآن مینویسد:<blockquote>چگونه بايد قرآن را مطالعه كرد تابه درك و فهم صحيح آن يعني چنان درك و فهمي كه با جوهر و روح آن سازگار باشد نائل آمد؟ چرا که تصاوير عرضه شده از قرآن، در طول تاريخ از محتواي اصيل قرآن تهي شده و از آن جز اسمی باقي نمانده است.<ref name=":1">چگونه قرآن بیاموزیم جلد اول از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> </blockquote>مجاهدین پاسخ این سوال را در استفاده از دینامیزم قرآن میدانند. مجاهدین معتقدند اسلام به این دلیل میتواند دین همه عصرها و همه نسلها باشد که از پویایی لازم برخوردار است. یعنی دارای مکانیزمی است که پاسخگوی سوالات هر عصر و ارائه دهنده راه حلهای مناسب برای مشکلات و تضادهای یک جامعه است. مجاهدین اثبات میکنند که دینامیزم لازم در قرآن که کتاب اصلی و محوری دین اسلام است وجود دارد. آنها استدلال میکنند که در غیر اینصورت هر کتابی پس از چندی کهنه و به درد نخور میشود. | |||
آیا کتابهایی که فرضا در قرن نوزدهم نوشته شدهاند، در قرن بیستم مورد استفاده قرار میگیرند؟ آیا دستکم بخشی از آنها دچار فرسودگی و کهولت نشده است؟ | |||
در | |||
از دیدگاه مجاهدین قرآن براي هدايت جامعه بشري در بستر تكاملي اجتماعي است. بنابراين با تغييراتي كه در مسير تكامل اجتناب ناپذير است، بايد برخوردي متفاوت داشته باشد. چه بسا هدایتی در یک زمان درست و در زمان دیگر نادرست یا کهنه به شمار رود. واژهی ارتجاع که توسط مجاهدین برای اولین بار نسبت به خمینی و هم فکران او به کار برده شد ناظر بر این است که آنها با تحجر و خشکمغزی همه چیز را ایستا میبینند و قصد دارند جامعه بشری را صدها سال به عقب برگردانند. از نظر مجاهدین اجرای احکام اسلامی که خمینی از آن دفاع میکرد چیزی جز پیروی از قوانین منسوخ شده نیستند و ارتباطی با روح وجوهرهی واقعی اسلام که مبتنی بر آزادی و آگاهی انسان است ندارند.<ref name=":0">دینامیزم قرآن چیست؟[http://intnetonline.link/%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B2%D9%85-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%9F/]</ref> | |||
== قرآن چگونه کتابی است؟ == | == قرآن چگونه کتابی است؟ == | ||
خط ۳۱: | خط ۲۹: | ||
== چگونگی دینامیزم در قرآن == | == چگونگی دینامیزم در قرآن == | ||
آیات قرآن به گفته پیامبر اسلام و امام علی و راویان دارای دستهبندی با مضمون «محکم و متشابه» | آیات قرآن به گفته پیامبر اسلام و امام علی و راویان دارای دستهبندی با مضمون «محکم و متشابه» است. همین دستهبندی است که پویایی (دینامیزم) قرآن را تأمین و تضمین میکند. به این ترتیب برخی از آیات قرآن محکم هستند. یعنی بیانگر روح و جوهرهی قرآن هستند و برخی تنها حاوی قوانین و احکامی هستند که در زمان خود برای حل مشکلی نازل شده اند. دسته دوم را متشابهات مینامند. این آیات در طول زمان منسوخ میشوند باید با توجه به روح قرآن قوانین جدیدی را به جای آنها تدوین کرد. از نظر مجاهدین خلق اصل اجتهاد در اسلام نیز به همین دلیل آمده است. مجتهد نه الزاما یک آخوند و طلبه بلکه کسی است که میتواند همین قوانین را با توجه پیام اصلی و محوری قرآن درک و از آن استخراج کند. | ||
=== ناسخ و منسوخ === | === ناسخ و منسوخ === | ||
در قرآن آمده است | در خود قرآن آمده است که برخی آیات نسخ میشوند | ||
مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ . بقره 106 | |||
در خود قرآن آمده است که برخی آیات نسخ میشوند | |||
مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ . بقره 106 | |||
هر آيهاى را كه نسخ كنيم يا فروگذاريم، بهتر از آن يا همانندش را در ميان آوريم، آيا نمیدانى كه خداوند بر هر كارى تواناست. | هر آيهاى را كه نسخ كنيم يا فروگذاريم، بهتر از آن يا همانندش را در ميان آوريم، آيا نمیدانى كه خداوند بر هر كارى تواناست. | ||
در | مـوارد نـسخ در قرآن بسيار است از جمله تبديل عده زنی که همسرش فوت کرده است از يك سال ( بقره - آیه 240 ) به چـهـار مـاه و ده روز ( بقره - آیه 234 ) و يا تغيير و تحويل قبله از بيت المقدس به سوى كعبه( بقره ،آیه 144) | ||
آیتالله طالقانی در جلد اول کتاب پرتوی از قرآن مینویسد : | |||
در جای | « نسخ در اصطلاح ، برداشتن صورتیست از محل اول خود و قراردادن در جای مناسب دیگر، یا گذاردن صورت دیگری به جای آن....چون هر آیه کوچک وبزرگ ،تکوینی وتشریعی را از کتاب هستی و قانونی، یا از ذهنها و خاطرهها (او ننسها) برداریم، برتر و گزیدهتر از آنرا میآوریم .نأت بخیر منها..... »<ref>پرتوی از قرآن - جلد اول</ref> | ||
براساس این تفسیرها مسئله ناسخ و منسوخ، جهانشمول است یعنی هر پدیده ای چه در طبیعت و چه در اجتماع و چه در قرآن، که منسوخ میشود، پدیده ای و آیهای برتر از آن جایگزینش میگردد. | |||
به این ترتیب تمامی پدیده های هستی در یک مسیر تکاملی به جلو حرکت میکنند. همواره کهنه منسوخ میشود و نو جای آنرا میگیرد. | |||
از دیدگاه [[سید محمود طالقانی|آیتالله طالقانی]] توقفی در تکامل جهان در حیطه طبیعت و جامعه وجود ندارد زیرا که این توقف به معنای تحدید (محدود کردن) صفات و ذات خداوند است. | |||
تمامی پدیدهها تا هنگامیکه با شرایط تطبیق داشته باشند باقی میمانند اما با اگر نتوانند خود را تطبق دهند منسوخ میشوند و از میان میروند و سپس پدیدههای متکاملتری جای آنها را میگیرد. | |||
در | در تاریخ تکامل جانورانی چون دایناسورها با جثه های بسیار بزرگ هنگامی که به دلیل خونسرد بودن نتوانستند با شرایط خود را منطبق کنند از میان رفتند و موجوداتی که قدرت آداپتاسیون داشتند جای آنها را گرفتند. | ||
به این ترتیب قانون نسخ که قرآن از آن سخن میگوید همان قانون گذار پدیدهها از کهنه به نو ــ از ساده به پیچیده ، است. | |||
=== محکم و متشابه === | === محکم و متشابه === | ||
در قرآن آمده است: هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ | در قرآن آمده است: <blockquote>هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ<ref>آل عمران آیه هفتم</ref></blockquote>ترجمه:<blockquote>اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره اى از آن آيات محكم است آنها اساس كتاباند و [پارهاى] ديگر متشابهاتند. اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنه جويى از متشابه آن پيروى مى كنند. تأویل آنرا جز خدا و ريشه داران در دانش كسى نمىداند. آنان که مىگويند ما ايمان آورديم به آنچه از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود.</blockquote>محکمات، آیاتی هستند که دیدگاهها ونظرگاههای اساسی اسلام یعنی اصول دین ( «توحید»، «نبوت» و «معاد» ) را تبیین میکنند. محکم بهمعنی ”متقن“ ، ”قطعی“ ، ”پابرجا“ و ”استوار“ است. قوانینی که با تغییر شرایط و گذشت زمان بهطور نسبی تغییری نمیکنند.محکمات ۹۰% آیات قرآن را تشکیل میدهند. | ||
محکمات، آیاتی هستند که دیدگاهها ونظرگاههای اساسی اسلام یعنی اصول دین ( «توحید»، «نبوت» و «معاد» ) را تبیین میکنند. محکم بهمعنی ”متقن“ ، ”قطعی“ ، ”پابرجا“ و ”استوار“ است. قوانینی که با تغییر شرایط و گذشت زمان بهطور نسبی تغییری نمیکنند.محکمات ۹۰% آیات قرآن را تشکیل میدهند. | |||
احکام «متشابه» حکمهایی هستند که باید با شرایط منطبق بشوند. یعنی که کاربرد تاکتیکی دارند، تضادهای اجتماعی شرایط خاصی را حل میکنند. در لغت بهمعنی ”پوشیده“ ، ”غیرمحکم“ یا ”آنچه که دارای دو معنی است“ آمده است. متشابهات در حوزه علوم قرار دارند وبا پیشرفت علوم طبیعی، علوم اجتماعی ،اقتصادی وسیاسی ،قبض وبسط می یابند وهمانطوری که گفته شد در شرایطی دیگر و در زمان آینده ضد اصول و در تضاد با روح و جوهر اصول میگردند. در این حالت از متشابهات که با شرایط جدید نمیخوانند و پیاده کردن اصول از طریقشان نه تنها ممکن نیست بلکه خود ضد اصول هم هستند، نباید پیروی کرد .آنها منسوخاند ، از دور خارج میشوند. | احکام «متشابه» حکمهایی هستند که باید با شرایط منطبق بشوند. یعنی که کاربرد تاکتیکی دارند، تضادهای اجتماعی شرایط خاصی را حل میکنند. در لغت بهمعنی ”پوشیده“ ، ”غیرمحکم“ یا ”آنچه که دارای دو معنی است“ آمده است. متشابهات در حوزه علوم قرار دارند وبا پیشرفت علوم طبیعی، علوم اجتماعی ،اقتصادی وسیاسی ،قبض وبسط می یابند وهمانطوری که گفته شد در شرایطی دیگر و در زمان آینده ضد اصول و در تضاد با روح و جوهر اصول میگردند. در این حالت از متشابهات که با شرایط جدید نمیخوانند و پیاده کردن اصول از طریقشان نه تنها ممکن نیست بلکه خود ضد اصول هم هستند، نباید پیروی کرد .آنها منسوخاند ، از دور خارج میشوند. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
10ـ آپارتايد جنسي ملايان هيچ ربطي به اسلام ندارد. كما اين كه در مراسم حج زنان و مردان دوشادوش يكديگر بدون هيچگونه جداسازي در يك محيط گردهم ميآيند. | 10ـ آپارتايد جنسي ملايان هيچ ربطي به اسلام ندارد. كما اين كه در مراسم حج زنان و مردان دوشادوش يكديگر بدون هيچگونه جداسازي در يك محيط گردهم ميآيند. | ||
== منابع == | |||
<span dir="RTL"></span><references /> | <span dir="RTL"></span><references /> |
نسخهٔ ۲۴ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۲۸
دینامیزم قرآن نام یک کتاب و یک مبحث ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین خلق ایران است. دینامیزم از ریشه دینام به معنای حرکت داشتن از درون است. در متون فارسی، دینامیزم را «پویائی» ترجمه میکنند که منظور از آن گنجایش تغییرپذیری درون یک پدیده است. این تغییرپذیری در جریان یک بسامد صورت میگیرد که در آن، پدیده خود را با تغییرات محیط و شرایط خارجی همگام و منطبق میکند و بهاینترتیب موجودیت خود را حفظ و تضمین مینماید. به عنوان مثال وقتی انسانها برای مقابله با سرمای هوا به استفاده از سوختهای فسیلی و ساخت بخاری روی میآورند، از پویایی خود بهره گرفته و با محیط انطباقی فعال پیدا کردهاند. در عرصه اجتماعی وقتی یک جامعه با مسائلی چون فقر روبرو میشود و برای تغییر آن بپا میخیزد و در این مسیر با تحرک و خیزشهای مناسب عمل میکند، نشان از پویایی دارد.همچنین دینامیزم در منطق در برابر منطق استاتیک بهکار برده میشود. در منطق دینامیک، یک پدیده در جریان رشد خود و ارتباطش با پیرامون خود مورد بررسی قرار میگیرد، اما در منطق استاتیک هر پدیده به عنوان یک موضوع مجرد، جدای از جریان رشد و تکامل خود بررسی میشود.
منظور از دینامیزم قرآن نیز گنجایش تغییرپذیری قرآن است. بهصورتیکه بتواند همگام با تغییرات محیط (اجتماعی) خود را با زمان منطبق کند. از دیدگاه مجاهدین خلق قرآن دارای دو بخش محکمات و متشابهات است. محکمات در قرآن اشاره به اصول و ارزشها داشته و متشابهات ناظر بر احکام اجتماعی هستند. دینامیزم قرآن توضیح میدهد که متشابهات در قرآن در طول زمان تغییر میکنند. آنها در زمان خود احکامی مترقی به شمار میرفتند اما با رشد بشریت منسوخ شدهاند. به عنوان مثال در شهر مکه در شرایطی که دختران در هنگام تولد دفن میشدند و یا بهصورت برده مورد استفاده قرار میگرفتند، دادن حق حیات اجتماعی و حقوق شهروندی به آنها به همراه اعطای حق ارث حتی به اندازهی نیمی از مردان، یک پیشرفت به شمار میرفت، اما امروزه نمیتوان به نیمه بودن حق ارث در آن دوران استناد کرد. مجاهدین خلق با استناد به آیهی ۱۰۵ سورهی بقره که به نسخ شدن برخی آیات قرآن دلالت دارد، این آیات را منسوخ میشمرند و معتقدند باید با توجه به روح حاکم بر قرآن، قوانین متناسب با شرایط روز را تدوین نمود. کتاب دینامیزم قرآن در سال ۱۳۵۸ توسط سازمان مجاهدین خلق ایران در 70 صفحه منتشر شد[۱] و مطالب بحثانگیزی را در محافل روشنفکری آن روزگار پدید آورد. البته دینامیزم قرآن، سالها پیش از آن در زمان شاه و هنگام تأسیس سازمان مجاهدین یکی از مبانی اندیشهی سازمان مجاهدین خلق بود.
ضرورت دینامیزم قرآن
در کتاب دینامیزم قرآن که یکی از مبانی اندیشهی مجاهدین خلق ایران است در مورد برخورد دگماتیستی با قرآن اصل شمردن احکام به جای روح و جوهر قرآن مینویسد:
چگونه بايد قرآن را مطالعه كرد تابه درك و فهم صحيح آن يعني چنان درك و فهمي كه با جوهر و روح آن سازگار باشد نائل آمد؟ چرا که تصاوير عرضه شده از قرآن، در طول تاريخ از محتواي اصيل قرآن تهي شده و از آن جز اسمی باقي نمانده است.[۲]
مجاهدین پاسخ این سوال را در استفاده از دینامیزم قرآن میدانند. مجاهدین معتقدند اسلام به این دلیل میتواند دین همه عصرها و همه نسلها باشد که از پویایی لازم برخوردار است. یعنی دارای مکانیزمی است که پاسخگوی سوالات هر عصر و ارائه دهنده راه حلهای مناسب برای مشکلات و تضادهای یک جامعه است. مجاهدین اثبات میکنند که دینامیزم لازم در قرآن که کتاب اصلی و محوری دین اسلام است وجود دارد. آنها استدلال میکنند که در غیر اینصورت هر کتابی پس از چندی کهنه و به درد نخور میشود.
آیا کتابهایی که فرضا در قرن نوزدهم نوشته شدهاند، در قرن بیستم مورد استفاده قرار میگیرند؟ آیا دستکم بخشی از آنها دچار فرسودگی و کهولت نشده است؟
از دیدگاه مجاهدین قرآن براي هدايت جامعه بشري در بستر تكاملي اجتماعي است. بنابراين با تغييراتي كه در مسير تكامل اجتناب ناپذير است، بايد برخوردي متفاوت داشته باشد. چه بسا هدایتی در یک زمان درست و در زمان دیگر نادرست یا کهنه به شمار رود. واژهی ارتجاع که توسط مجاهدین برای اولین بار نسبت به خمینی و هم فکران او به کار برده شد ناظر بر این است که آنها با تحجر و خشکمغزی همه چیز را ایستا میبینند و قصد دارند جامعه بشری را صدها سال به عقب برگردانند. از نظر مجاهدین اجرای احکام اسلامی که خمینی از آن دفاع میکرد چیزی جز پیروی از قوانین منسوخ شده نیستند و ارتباطی با روح وجوهرهی واقعی اسلام که مبتنی بر آزادی و آگاهی انسان است ندارند.[۳]
قرآن چگونه کتابی است؟
در مسير مطالعه و فهم قرآن درقدم اول بايد يك مسأله را براي خودمان روشن كنيم وآن اينكه ما بطور كلي چه تلقياي از قرآن داريم؟ قرآن چه كاركردي دارد و اساسا چه نيازي را برآورده میکند و ما چه توقعي بايد از آن داشته باشيم؟بدون روشن شدن نسبت به اين مسألة اساسي، ممكن است از همان اول در يك بيراهه قدم بگذاريم ودر يك چهار چوب غيرمنطقي قرار گرفته و توقعات نامعقول و نامربوطي از قرآن داشته باشم. مثلا آيا قرآن انسان را از حركت علمي كفايت مي كند. آيا درست است كه در آن دنبال فرمولهاي رياضي بگرديم يا قوانين مشخص فيزيك و شيمي و ساير علوم طبيعي را در آن جستجو كنيم؟ و يا تشريحات سيستماتيك اقتصادي را از آن طلب نمائيم وبالاخره توقعاتي ازاين قبيل؟ و اگر چنانچه اين توقعات از قرآن درست نيست و قرآن به چنين سئوالات پاسخ نميدهد پس موضوع و محتواي آن چيست؟ به چه مسائلي ميپردازد؟ و چه نيازهائي را برطرف ميكند؟
بطوريكه ميدانيم قرآن مجموعة مطالبي است كه از مبداء آفرينش و هستي بر پيامبر اسلام وحي شده و به اعتقاد و ادعاي خود ما آخرين كتاب آسماني و آخرين نمودار و دادة پديدة وحي است.[۲] قرآن اساسا به مسائلی میپردازد و به سوالاتی پاسخ میدهد که در تقسیمبندی معارف بشری در قلمرو فلسفه واقع میشوند هر چند فراگیر موضوعات بسیار متنوعی است که در قلمرو علوم اعم از طبیعی یا اجتماعی میباشد.
برای برداشت درست از قرآن باید اصطلاحا آن را تفسیر نمود. منظور از تفسير يك موضوع اين است كه معني ومضمون آن كشف و دركي روشن و خالي از ابهام از آن ارائه شود. منظور از تفسيرقرآن اينست كه وقتي قرآن مورد مطالعه قرار میگیرد معني و منظور آيات با توجه به اینکه در زمان خودش و در جامعهای که نازل شده است و متناسب با فرهنگ آن جامعه و آن روزگار بوده است برای امروز ما به روشني ودرستي فهم شده و بشود آنرا توضيح داد. چنان فهم و دركي كه بتواند در نهايت سمتگيري مشخصی را در جهتگیریهای اجتماعی و سیاسی فردی که امروز آن را میخواند بوجود بیاورد.
موضوعات قرآن
مطالب و موضوعات متنوع بيان شده در قرآن را، كه مضمون سورهها و آيات قرآن است را میشود به ترتيب زير طبقه بندي كرد .
الف ـ مسائل و حقايق عام فلسفي – برخي آيات قرآن، توضيح و بيان عموميترين حقايق جهان هستي است و ضمن آن به مسائلي پرداخته ميشود كه موضوع فلسفه و تبيينات فلسفي است .ضمن اين آيات قرآن ديدگاهها واصول جهان شناختي توحيدي خود را بيان ميكند ،مثلا آياتي كه ما را به مبدأ هستي و آفرينش نظم ونظام يگانه و هدفدار كائنات و غايت جهان، رهنمون ميشوند.
ب ـ حقايق علمي(طبيعي)ـ حقايق علمي طبيعي، موضوع پارهاي ديگر ازآيات قرآن است كه ضمن آن به جريان تكوين كائنات وپديدهها و رخدادهاي طبيعي و تحول و تكامل طبيعت اشاره شده است. از قبيل آياتي در بارة پيدايش و خلقت زمين و آسمان و ستارگان و روند تحول و تكامل آنها .گردش فصول و ايام شب و روز، باد و باران ، كوهها و درياها ، پيدايش حيات و پديدههاي حياتي و بسياري مطالب متنوع ديگر از اين قبيل.
ج ـ حقايق ومسائل اجتماعي ـ بخش اعظم قرآن متضمن طرح و بيان مسائلي است كه به حركت اجتماعي مربوط مي باشد. در اين آيات چگونگي تحول وحركت جامعه وجوامع بشري چگونگي حركت وموضعگيريهاي گروههاي مختلف اجتماع و جريان و فرجام حركت آنها تضادها تعارضات و مبارزات اجتماعي تشريح شده است. در اين قسمت هم البته قرآن تأكيد خاص به قوانين عمومي حاكم بر حركت اجتماعي و توجه اكيدي به مسير اجتماعات بشري يعني تاريخ، دارد، و بدينترتيب بخش مهم و چشمگيري از قرآن، صرف تشريح و بيان حركت و سرنوشت اجتماعي اقوام و جماعات گذشته بشري شده است. همچنین ميتوانيم از روي آيات مربوطه، ديدگاههاي كلي قرآن را، در هر مورد مشخص، بدست آوريم مثلا از روي يسياري آيات كه ناظر بر مسائل و روابط اقتصادي است، ديدگاههاي اقتصادي قرآن استنباط و استنتاج ميشود و يا ديدگاههاي مربوط به ساير زمينهها و شاخههای حركت اجتماعي، از قبيل سياست و حقوق... از روي آيات مربوطه يعني آياتيكه ناظر بر وضع و تشريع قوانين، احكام و سنن ونهادهاي اجتماعي وغيره مي باشد...
د ـ انسان شناسي: آیات قرآن نشان ميدهد كه دين اساسا با جامعه سر و كار دارد و متوجه استقرار يك نظم اجتماعي ويژه است. نظري اجمالي به تاريخ اديان (منظور اديان توحيدي است) و بخصوص به تاريخ اسلام كافي است تا صحت اين نظر را، اثبات كند. ما همه اين را ميدانيم و حتي در كتابهاي درسي ابتدائي خواندهايم كه اسلام با طلوع خود و در همان زمان حيات پيامبر، كه قاعدتا عاليترين، كاملترين، و خالصترين درك را از قرآن داشت و تحت رهبري وي، يك نظام اجتماعي كهنه را بر انداخته و نظم نويني را جايگزين آن كرده است، نظمي كه سرعت و نيرو و تأثير تاريخي و جهاني آن واقعا شگفت انگيز بوده است. اما قرآن در عين توجه اكيدش بر جامعه به ”انسان”نيز بهطور جدي و بهتاكيد نظر دارد و متضمن شناختي نسبت به انسان است بطوريكه ميدانيم اين امر يعني شناخت انسان، در مجموعه معارف بشري همواره از مهمترين شاخههای معرفت بوده و بهجهت تاثير و نقش قاطعي كه در جريان عمل و موضعگيريهاي اجتماعي بهجا مي گذارد حائز اهميت فراوانيست. در بسياري از آيات قرآن ”انسان”طرف خطاب است قرآن در همان حاليكه به انسان بمثابه موجودي اجتماعي مينگرد، فرديت انسان را نيز بهيچوجه ناديده نميگيرد و با فرد انسان در عين رابطه متقابل و تنگاتنگش با جامعه و در چارچوب اجتماع، بعنوان كليتي بيهمتا و موجودي مسئول، سر و كار دارد. قرآن همانند ساير اديان در عين عرضه كردن ”هدايت به انسان، از وي مسئوليت ميطلبد و اينها همه مبتني بر، ديدگاههاي انسانشناسي توحيدي قرآن است.
چگونگی دینامیزم در قرآن
آیات قرآن به گفته پیامبر اسلام و امام علی و راویان دارای دستهبندی با مضمون «محکم و متشابه» است. همین دستهبندی است که پویایی (دینامیزم) قرآن را تأمین و تضمین میکند. به این ترتیب برخی از آیات قرآن محکم هستند. یعنی بیانگر روح و جوهرهی قرآن هستند و برخی تنها حاوی قوانین و احکامی هستند که در زمان خود برای حل مشکلی نازل شده اند. دسته دوم را متشابهات مینامند. این آیات در طول زمان منسوخ میشوند باید با توجه به روح قرآن قوانین جدیدی را به جای آنها تدوین کرد. از نظر مجاهدین خلق اصل اجتهاد در اسلام نیز به همین دلیل آمده است. مجتهد نه الزاما یک آخوند و طلبه بلکه کسی است که میتواند همین قوانین را با توجه پیام اصلی و محوری قرآن درک و از آن استخراج کند.
ناسخ و منسوخ
در خود قرآن آمده است که برخی آیات نسخ میشوند
مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ . بقره 106
در خود قرآن آمده است که برخی آیات نسخ میشوند
مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ . بقره 106
هر آيهاى را كه نسخ كنيم يا فروگذاريم، بهتر از آن يا همانندش را در ميان آوريم، آيا نمیدانى كه خداوند بر هر كارى تواناست.
مـوارد نـسخ در قرآن بسيار است از جمله تبديل عده زنی که همسرش فوت کرده است از يك سال ( بقره - آیه 240 ) به چـهـار مـاه و ده روز ( بقره - آیه 234 ) و يا تغيير و تحويل قبله از بيت المقدس به سوى كعبه( بقره ،آیه 144)
آیتالله طالقانی در جلد اول کتاب پرتوی از قرآن مینویسد :
« نسخ در اصطلاح ، برداشتن صورتیست از محل اول خود و قراردادن در جای مناسب دیگر، یا گذاردن صورت دیگری به جای آن....چون هر آیه کوچک وبزرگ ،تکوینی وتشریعی را از کتاب هستی و قانونی، یا از ذهنها و خاطرهها (او ننسها) برداریم، برتر و گزیدهتر از آنرا میآوریم .نأت بخیر منها..... »[۴]
براساس این تفسیرها مسئله ناسخ و منسوخ، جهانشمول است یعنی هر پدیده ای چه در طبیعت و چه در اجتماع و چه در قرآن، که منسوخ میشود، پدیده ای و آیهای برتر از آن جایگزینش میگردد.
به این ترتیب تمامی پدیده های هستی در یک مسیر تکاملی به جلو حرکت میکنند. همواره کهنه منسوخ میشود و نو جای آنرا میگیرد.
از دیدگاه آیتالله طالقانی توقفی در تکامل جهان در حیطه طبیعت و جامعه وجود ندارد زیرا که این توقف به معنای تحدید (محدود کردن) صفات و ذات خداوند است.
تمامی پدیدهها تا هنگامیکه با شرایط تطبیق داشته باشند باقی میمانند اما با اگر نتوانند خود را تطبق دهند منسوخ میشوند و از میان میروند و سپس پدیدههای متکاملتری جای آنها را میگیرد.
در تاریخ تکامل جانورانی چون دایناسورها با جثه های بسیار بزرگ هنگامی که به دلیل خونسرد بودن نتوانستند با شرایط خود را منطبق کنند از میان رفتند و موجوداتی که قدرت آداپتاسیون داشتند جای آنها را گرفتند.
به این ترتیب قانون نسخ که قرآن از آن سخن میگوید همان قانون گذار پدیدهها از کهنه به نو ــ از ساده به پیچیده ، است.
محکم و متشابه
در قرآن آمده است:
هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ[۵]
ترجمه:
اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره اى از آن آيات محكم است آنها اساس كتاباند و [پارهاى] ديگر متشابهاتند. اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنه جويى از متشابه آن پيروى مى كنند. تأویل آنرا جز خدا و ريشه داران در دانش كسى نمىداند. آنان که مىگويند ما ايمان آورديم به آنچه از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود.
محکمات، آیاتی هستند که دیدگاهها ونظرگاههای اساسی اسلام یعنی اصول دین ( «توحید»، «نبوت» و «معاد» ) را تبیین میکنند. محکم بهمعنی ”متقن“ ، ”قطعی“ ، ”پابرجا“ و ”استوار“ است. قوانینی که با تغییر شرایط و گذشت زمان بهطور نسبی تغییری نمیکنند.محکمات ۹۰% آیات قرآن را تشکیل میدهند.
احکام «متشابه» حکمهایی هستند که باید با شرایط منطبق بشوند. یعنی که کاربرد تاکتیکی دارند، تضادهای اجتماعی شرایط خاصی را حل میکنند. در لغت بهمعنی ”پوشیده“ ، ”غیرمحکم“ یا ”آنچه که دارای دو معنی است“ آمده است. متشابهات در حوزه علوم قرار دارند وبا پیشرفت علوم طبیعی، علوم اجتماعی ،اقتصادی وسیاسی ،قبض وبسط می یابند وهمانطوری که گفته شد در شرایطی دیگر و در زمان آینده ضد اصول و در تضاد با روح و جوهر اصول میگردند. در این حالت از متشابهات که با شرایط جدید نمیخوانند و پیاده کردن اصول از طریقشان نه تنها ممکن نیست بلکه خود ضد اصول هم هستند، نباید پیروی کرد .آنها منسوخاند ، از دور خارج میشوند.
برای مثال، قرآن در شرایطی نازل شد که هنوز مناسبات بردهداری بر جهان آن روز حاکم بود. در آن شرایط هیچ حقوقی برای انسانها بهرسمیت شناخته نمیشد. در جزیره العرب، زنان حتی حق حیات هم نداشتند. در چنین شرایطی اسلام تصریح میکند که زن میتواند نصف مرد ارث ببرد و یا شهادت دو زن، معادل یک مرد پذیرفته میشود! یعنی بهرسمیتشناختن حق استقلال اقتصادی و هویت مستقل اجتماعی برای زنان. امری که باتوجه به شرایط آن روزگار یک تحول بسیار مهم محسوب میشده است. اما باید با گذشت زمان و رشد آگاهیها و تحولات تاریخی، این امر نیز متحول و منطبق شود. برای درک اهمیت قائلشدن آن میزان استقلال برای زن، باید توجه داشت که در اروپا تا نیمه قرن بیستم، زنان از حقوق مستقل اقتصادی محروم بودند!
لذا بهخوبی روشن میشود که این احکام، سمتگیری مشخصی را دنبال میکنند. اما این سمتگیری میبایستی که گامبهگام و در هرمرحله معین از تکامل اجتماعی صورت گیرد. اینجاست که مفهوم «محکم و متشابه» در اسلام روشن میشود، زیرا قرآن، کتاب همه دورانهای تاریخ است.
خود قرآن در این باره میگوید: ”کتاباً مّتشابهاً مّثانی“ کتابی که دارای قدرت انطباق و انعطاف با شرایط مختلف زمانی است. کتابی که متعلق به همه دورانها است و دچار کهولت نمیشود.
از این برداشتهای مختلف از آیات قرآن و همچنین با تعمق در خود قرآن ،مخصوصا از آیه 106 سوره بقره (آیه نسخ) و همانطوری که آیتالله طالقانی هم بیان کردند، نتیجه میگیریم که، با دگرگونی شرایط جامعه، آیاتی از قرآن هم منسوخ میشوند ، اینها همان متشابهات ،البته در حیطه مسائل اجتماعی ، میباشند و همین امر یکی از عوامل دینامیزم ، پویایی و شکفتگی قرآن در هر زمانی میباشد. به گفته مسعود رجوی «تشابه» به زبان امروزی، مصداق دینامیسم و صور ناپیداست که در جریان تکامل بارز و آشکار میشود و مصداق پیدا میکند.[۶]
این آیات آنهایی اند که با شرایط جدید نمیخوانند برای مثال در مورد زنا و حکم شلاق ویا اعدام ویا سنگسار همه براین عقیدهاند که آیه قصاص، از محکمات قرآن است . براساس این آیه ، قصاص باید برای جامعه حیات و زندگی بیآورد وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ. بقره 179 ، یعنی هر قانونی که در جامعه براساس قصاص، در مورد مجرمین به اجرا در میآید، باید برای آن جامعه حیات و زندگی و شکفتگی بیآورد ولی اگر نتیجه حاصله برعکس این باشد پس آن قانون منسوخ میشود وباید قانون دیگری ،که ببارآورنده روح قصاص ( حیات و زندگی ) است، در مورد مجرم اجرا شود. قصاص در حقیقت برای محدود کردن مجازات یک قتل یا یک نقص عضو حداکثر به معادل آن ونه بیشتر که در جامعه بدوی آن روزگار رسم بوده است و بعضا به کشتار قبیلهای میانجامید بوده است.
مجاهدین معتقدند در طی حکومت جمهوری اسلامی دست وپا بریدنها ، شلاق زدنها در زندانها و ملأ عام ، چشم در آوردنها، دست بریدنها و سنگسارها و اجرای دهها عمل دیگر تحت نام قصاص ،برای جامعه حیات وزندگی بوجود نیاورده است بلکه برعکس باعث کشتن روح انسانها شده است. باعث کم شدن ویا ازبین رفتن جرم و زمینه ارتکاب جرم نشده است بلکه برعکس و همانطور که آمار نشان میدهد فساد ودزدی و فحشا و اعتیاد جمهوری اسلامی را به کشورهای اول لیست دارای این ناهنجاریهای اجتماعی انتقال داده است.
مخالفین دینامیزم قرآن
اما سوال اینست که ، چه کسانی اینرا نمیخواهند و چرا ؟؟
فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ
آنهاییکه در درونشان مرض است، مهر و کینهای شخصی و منافع مادی ......... دارند ،به آیات متشابه میچسبند ودر صدد تأویل و توجیه آنها برمیآیند و به آن عمل کرده و مردم را هم بهعمل به این آیات میکشانند.
وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ .
در حالیکه تاویل این آیات متشابه را پروردگار جهانیان میداند و راسخون فی العلم .. یعنی انطباق این احکام برگرفته از این آیات باید بر عهده افراد ذیصلاح، کسانی که ، آگاهی و توانایی کافی به اصول دارند و رسوخ در علم دارند است. این داشتن علم عمیق (رسوخ در علم) همان معنی ومفهوم فقاهت و اجتهاد است .که هیچ ربطی هم به قشر خاصی (مثل آخوند و ملا ) ندارد.
اگر یک مکتبی نتواند خود را با شرایط جدید تطبیق دهد ،همچون موجوداتی که نتوانستند خود را با محیط خود تطبیق دهند ، از تکامل خارج شده ،منسوخ شده وجای خود را بالاجبار به مکتبی متکاملتر میدهد. این قانون وسنت مسیر تکامل جهان از آغاز پیدایش هستی بوده است.سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا. سوره فتح ،آیه 23
قانون الهى از پيش همين بوده و در قانون الهى هرگز تغييرى نخواهى يافت
اسلام با اتکا به نهاد اجتهاد.. ایدئولوژی توحیدی با وجود محکمات و متشابهات ، ناسخ ومنسوخ در قرآن از این دینامیزم وپویایی برخوردار است و قدرت تطابقی در هر شرایطی را داراست و بنابراین ماندگارست وجاودان....[۷]
نظرگاه مسعود رجوی و مریم رجوی در رابطه با دینامیزم قرآن
مسعود رجوی:
در تشیع و اسلام انقلابی و در اسلام مجاهدین، نخستین ویژگی، پویایی و دینامیسم آن است. اسلام یک شریعت خشک و منجمد نیست. اگر این دین مربوط به هزارههای پیشین است، خوب دیگر چرا باید به آن چسبید؟ ولش کنید. چطور است که آخوندها از آخرین دستاوردهای فنی، علمی و حرفهیی و تخصصی پایان قرن بیستم استفاده میکنند، اما جزائیات و قصاص رژیمشان متعلق به هزارههای پیشین است؟ از آخوندها بپرسید چرا دنبال موشکهای میانبرد و دوربرد و سلاحهای شیمیایی و اتمی و میکروبی هستید و دنبال همان چرخ و چاه و اسب و منجنیق نیستید؟ این آخوندها تا دهه سی و چهل و سالهای 1350 ریش تراشیدن را هم حرام میدانستند. خمینی به صراحت این را میگفت. حتماً یادتان هست برخی از آخوندها تلفن، ماشین، قطار و رادیو و تلویزیون را هم حرام میدانستند. نه حرفهای تلویزیون، بلکه خود دستگاه تلویزیون را هم حرام میدانستند. همین آخوندها، آخوندهای مرتجع خمینی صفت، با مدرسه رفتن دخترها در زمان ما مخالف بودند، در دهه بیست و سی. راستی مگر این آخوندها نمیگفتند که غنا و موسیقی حرام است؟ پس چه شد؟ وقتی که دجال خودش به حاکمیت رسید و رادیو و تلویزیون را قبضه کرد، دید نمیشود، خودش فتوا داد که موسیقی آزاد است، در حالی که قبل از آن همینها را علامت نفاق مجاهدین میدانست. مگر آخوندها نمیگفتند شطرنج حرام است؟ بعضی وقتها که بچهها در زندان شطرنج بازی میکردند، آخوندها تذکر میدادند که حرام است.
ریش تراشی، غنا و شطرنج همه حرام بودند. اما دست و پا بریدن و سنگسار حلال است، آن هم با کلمه تکبیر. این حکمهای شلاق زدن و سنگسار را چه کسی داده است؟ کدام مرجع؟ کدام ملا؟ که آن را بهعنوان جزای اسلامی معرفی میکنید. لعنت خدا بر او باد و بر آل خمینی و هر کس چنین کند و چنین بگوید. پس سنت پیامبر و حضرت علی و باب اجتهاد، محکم و متشابه و دینامیسم اسلام و قرآن چه شد؟ در صدر اسلام از آنجا که در مدینه برنج کشت نمیشد، زکاتی هم به آن تعلق نمیگرفت. بعدها اما از حضرت صادق روزی پرسیدند که آیا برنج زکات دارد؟ پاسخ داد آری، به برنج هم که در نواحی عراق کشت میشود زکات تعلق میگیرد و توضیح داد که در صدر اسلام در مدینه برنج در کار نبوده که موضوع زکات باشد.
حضرت علی هم در زمان خود برای اسبهایی که به چراگاه میرفتند سالیانه دو دینار وضع کرده بود، در حالی که قبل از آن چنین چیزی وجود نداشت. همچنان که درباره وضع خمس (یک پنجم سود سالیانه) با استناد به آیه سوره انفال چنین شد. اجتهاد یعنی همین. یعنی که تعیین کم و کیف زکات مشروط به شرایط اقتصادی و تولید است و با تکامل قوای مولد دستخوش تغییر و تحول میگردد.
اصلاً اجتهاد برای چیست؟ برای انطباق اصول و احکام با شرایط متغیر. تضمین کننده پویایی و دینامیسم اسلام و قرآن. والا چه نیازی به باب اجتهاد و رساله و تقلید بود؟ اصول و احکام کلی و ثابت (مثل رکعتهای نماز و مبطلات آن) که از قبل مشخص بود و با اجتهاد چیز جدیدی به آنها اضافه نمیشود. اگر اجتهاد نبود، دیگر چه نیازی به تقلید در فروع و شرایط متغیر و مرجع تقلید بود؟ این همه در فضیلت سوره قدر گفته شده و اینکه حتی مستحب است به هنگام وضو گرفتن خوانده بشود، چون بهاندازه گذاری و دینامیسم مربوط است، چون به گذار از مراحل کمی و رسیدن به جهش و رشد کیفی مربوط است، رمز ماندگاری و جوانی قرآن و اسلام انقلابی است. آخر یک اسلام فعال، پویا و رزمنده و انطباق یابنده (به مفهوم تکاملی آن) داریم و یک اسلام متحجر خشک ارتجاعی. یادتان هست روزی که خمینی با قاضی القضاتش پشت تصویب لایحه قصاص بودند، نشریه مجاهد آشکارا و با تیتر درشت آن را نه فقط ضداسلامی، بلکه یک «لایحه ضدانسانی» معرفی کرد.
بهترین شاخص برای ما حضرت علی است. ببینیم که او در مورد قرآن و پویایی آن چه میگوید و ما چرا میگوییم تشیع علوی؟ چرا میگوییم باب النبی؟ چرا میگوییم حضرت علی قدر انسان است؟ حضرت علی در نهجالبلاغه قرآن را چنین توصیف میکند: «کتاب ربّکم فیکم مبیّناً حلاله و حرامه و فرائضه و فضائله و ناسخه و منسوخه و رخصه و عزائمه و خاصّه و عامّه و عبره و أمثاله و مرسله و محدوده و محکمه و متشابهه مفسّراً مجمله و مبیّناً غوامضه بین مأخوذٍ میثاق علمه و موسّعٍ علی العباد فی جهله و بین مثبتٍ فیالکتاب فرضه و معلومٍ فیالسّنّة نسخه و واجبٍ فیالسّنّة أخذه و مرخّصٍ فیالکتاب ترکه و بین واجبٍ بوقته و زائلٍ فی مستقبله و مباین بین محارمه من کبیرٍ أوعد علیه نیرانه أو صغیرٍ أرصد له غفرانه و بین مقبولٍ فی أدناه موسّعٍ فی أقصاه»[۸].
«کتاب پروردگارتان، در آن بیان شده است حلال و حرام، واجب و دارای فضیلت (حداقل ضروری و مستحب)، نسخ کننده و نسخ شده (کهنه و نو)، رخصتها و عزیمتها (آغازها و پایانها یعنی به زبان امروز چپ و راستها)، خاص و عام، عبرتها و مثلها، آنچه به اختیار است و آنچه که مردم در آن مقید و محدودند و محکم و متشابه. مجملها (موضوعات خلاصه و فشرده) را در کتابش تفسیر و باز نموده و پیچیدگیها و غوامض آن را روشن کرده است. مانند آنچه دانستن آنها را ضروری شمرده (در اصول) و آنچه که ندانستن آن را بر مردمان منعی نیست (و میتوانند تبعیت کنند) و چیزی که در کتاب واجب و ضروری مینماید، اما در سنت، نسخ و رفع آن معلوم شده است و آنچه در سنت واجب مینماید، اما در کتاب، ترک آن مجاز است. و آنچه در زمان خود واجب اما در آینده زائل و منتفی میشود. بین محرمات و امور غیرمجاز نیز تفاوت قائل شده است، همچنان که بین گناه بزرگی که شایان آتش است، با خطای کوچکی که مشمول آمرزش میشود، تفاوت قائل شده و آن را مشخص کرده است. و آنچه که در ابعاد کوچک پذیرفته و قابلقبول است و در ابعاد بزرگ و بسیار آن هم شایسته و پسندیده است، اما تحمیلی در آن نیست».[۶]
مريم رجوي:
مریم رجوی به ديناميزم اسلام و قرآن معتقد است. او ميگويد: ملايان تأكيد ميكنند كه قوانين و احكام اسلامي بايد عيناً به همان شكل 1400سال پيش اجرا شود. اما آيات قرآن نشان ميدهد كه احكام نبايد دگمهاي لايتغير تلقي شود، بلكه بايد با تغيير شرايط، جاي خود را به احكام جديدي بدهد كه براي پيشرفتهاي بشري و مقتضيات اجتماعي راه باز ميكند.
او از جمله در دیدگاه 10 مادهای[۹] خود میگوید:
5ـ اسلام دين برابري زن و مرد است. نخستين ايمان آورنده به اسلام، خديجه كبري، الگوي جاودان رهايي و برابري است. برطبق پيام حقيقي اسلام زنان در رهبري سياسي جامعه بايد مشاركت برابر داشته باشند.
7ـ با اعتقاد به ديناميزم اسلام شريعت آخوندي و اجراي مقررات 1400سال پيش تحت نام اسلام را رد ميكنيم. آيات قرآن، دگمهاي لايتغير براي زندگي اجتماعي و اقتصادي مردم را رد ميكند. اسلام براي پيشرفت جامعه بشري و ارتقا مناسبات انسانها راه باز مي كند. سنگسار و ديگر مجازاتهاي عصر حجر ربطي به اسلام ندارد
8ـ اسلام قوانيني را كه توسط منتخبان مردم وضع شده باشد، محترم ميشمارد. اصل اجتهاد، برخلاف داعيه ملايان ترغيب كنندهٌ مشاركت عمومي در ادارة جامعه است.
9ـ هرگونه تحميلي به مردم بر ضد اسلام حقيقي است. چه در عبادتها، چه در شعائر و چه در پوشش. مجازات زنان به خاطر نپذيرفتن نوع خاصي از پوشش بر ضد اسلام است.
10ـ آپارتايد جنسي ملايان هيچ ربطي به اسلام ندارد. كما اين كه در مراسم حج زنان و مردان دوشادوش يكديگر بدون هيچگونه جداسازي در يك محيط گردهم ميآيند.
منابع
- ↑ چگونه قرآن بیاموزیم (دینامیزم قرآن)[۱]
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ چگونه قرآن بیاموزیم جلد اول از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ دینامیزم قرآن چیست؟[۲]
- ↑ پرتوی از قرآن - جلد اول
- ↑ آل عمران آیه هفتم
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ دینامیسم قرآن و دو نوع اسلام سراپا متضاد مسعود رجوی
- ↑ پژواک ایران - علی دیانتی
- ↑ نهج البلاغه فیض الاسلام خطبه ۱ پارگراف ۷
- ↑ کنفرانس ضد بنیادگرایی ۶ سپتامبر ۲۰۰۸ - لوور پاریس