کاربر:Abbas/صفحه تمرین پرسنل ارتش: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
ازسوي ديگر در رابطه با جنگ ايران و عراق لازم به يادآؤري است كه اكثريت عظيم پرسنل ارتش ايران خواستار صلح بوده وادامه ي جنگ با عراق را از جانب خميني تنها سرپوشي براي استمرار سياست شكنجه و اعدام و سركوب مردم ايران مي دانند. | ازسوي ديگر در رابطه با جنگ ايران و عراق لازم به يادآؤري است كه اكثريت عظيم پرسنل ارتش ايران خواستار صلح بوده وادامه ي جنگ با عراق را از جانب خميني تنها سرپوشي براي استمرار سياست شكنجه و اعدام و سركوب مردم ايران مي دانند. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۴۶
زندان جمشیدیه بازداشتگاه پرسنل ارتش
زندان جمشیدیه در حدود سالهای ۱۳۵۰ در محل پادگان دژبان بهعنوان بازداشتگاه ویژهی نیروهای ارتشی (هوائی، دریائی، زمینی، ژاندارمری) تاسیس و بهکار گرفته شد. زندانیان آنرا نیروهای مختلف ارتشی تشکیل میدادند ولی بهطور خاص بازداشت شدگان و زندانیان غیرنظامی نیز در آن نگهداری میشدند.
پس از شاه، نیز زندان جمشیدیه به عنوان بازداشتگاه زندانیان ارتشی به ویژه پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین خلق مورد استفاده جمهوری اسلامی قرار گرفت. زندان جمشیدیه برای نگهداری زندانیان ارتشی اهمیت خاصی برای رژیم ایران داشت.
در اولین ماههای پس از سقوط شاه هنوز تعداد زندانیان سیاسی آنقدر نبود که تمامی بندهای زندان جمشیدیه مورد استفاده قرار گیرد. ۲ بند آن یه اضافه بندهای انفرادی به زندانیان سیاسی اختصاص یافت و ۲ بند دیگر خالی بود. پس از شروع جنگ ایران و عراق حدود ۸۰۰ اسیر عراقی را در بندهای درجهداران و افسران (در هر اتاق ۶ نفره حدود ۲۰ الی ۲۵ نفر) جای دادند. اسیران عراقی در این زندان وضعیت اسفباری داشتند. پس از ۳۰ خرداد ۶۰، موج دستگیریها و کشتار مجاهدین و دیگر انقلابیون و از جمله پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین شروع شد. از آن پس بهطور متوسط روزانه تا ۸ نفر را دستگیر میشد و به زندان انتقال مییافت. اسرای عراقی به یک کمپ در امتداد خطآهن تهران ــ قم، ایستگاه منتقل شدند. بندهای خالی شدهی زندان جمشیدیه از پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین خلق پر شد. در این دوران تعداد زندانیان بالا رفت و در هر اتاق بند، بین ۹۰ الی ۱۲۰ نفر و در سلولهای یک نفره تا ۲۰ نفر را جای دادند.
زیرزمین دادگاه انقلاب ارتش
زیرزمین دادگاه انقلاب ارتش در چهارراه قصر، دومین جائی است که بعنوان شکنجهگاه ارتشیان مورد استفاده قرار میگیرد. از این محل بعنوان بازداشتگاه موقت نیز استفاده میشود در این بخش معمولا گروه ضربت دادگاه انقلاب ارتش کار شکنجه را بر عهده دارند. بعلت نزدیکی به دادگاه، در بسیاری اوقات، فرد را بلافاصله از آنجا به زیرزمین منتقل کرده و شکنجه را شروع میکنند. در این زیرزمین معمولا ریشهری و آخوندهای دوایر سیاسی ــ ایدئولوژیک حضور دارند و گاه و بیگاه نیز همراه با جلادان اوین سروکلهی افرادی نظیر لاجوردی، غفاری، و ..... در آنجا پیدا میشود.
محمد یک ارتشی رها شده از بند، در گزارشی از وضعیت شکنجهها در بیدادگاه ارتش مینویسد:
«حدود نیمههای خرداد، یک افسر رزمنده را که در ارتباط یا سازمان دستگیر شده بود، به زیر زمین آوردند. جراحات عمیقی بر روی تمام بدن و بخصوص پاهای او به چشم میخورد. وضعیت پاهایش واقعا وحشتناک بود ولی با این همه باز هم جلادان دستبردار نبودند. سرانجام در دومین روز بازجوئی در روی تخت شکنجه بیآنکه لب ازلب بازکند، شهید شد. وضعیت شکنجههای او طوری بود که ما دیگر شکنجههای خود را فراموش کرده بودیم. در تمامی این مدت خود ریشهری همراه با گروهبان ریشوئی که مدام همراه ریشهری به چشم میخورد، شکنجهها را دقیقا زیر نظر داشتند ....»
اوین
اگر کسی دارای پروندهای سنگین باشد و در دو شکنجهگاه فوقالذکر از او چیزی بدست نیاید، به اوین منتقل میشود. معمولا کسانی که به اوین انتقال مییابند، اعدامی هسنتد و تاکنون بسیاری از ارتشیان مجاهد در اوین به جوخههای تیرباران سپرده شده و یا بر تخت شکنجهگاهها جان سپردهاند.مکان شکنجه ارتشیان مجاهد در اوین همان زیرزمین بند ۲۰۹ است.[۱]
پیام تبریک پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین به مناسبت انقلاب ایدئولوژیک
به نام خدا
و به نام خلق قهرمان ایران
وبه نام اشرف وموسی
رهبری انقلاب نوین مردم ایران :
برادر مجاهد مسعود رجوی مسئول اول و فرماندهی عالی سیاسی ــ نظامی مجاهدین خلق،
خواهر مجاهد مریم همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
هم زمان با نوروز سال ۱۳۶۴ امیدواریم که تبریکات مضاعف ما را به خاطر تصمیم در مورد ازدواج فرخنده و انقلابیتان بپذیرد. تصمیمی که نویدبخش برقراری رهبری نوین سازمان مجاهدین خلق وانقلاب نوین مردم ایران و تحقق صلح و آزادی و برابری میباشد. تردیدی نیست که آثار پر برکت این رهبری نوین هر روز که میگذرد بیشتر و بیشتر ظهور خواهد کرد و به همهی مجاهدین و مبارزین راه آزادی و صلح و انقلاب این مرز و بوم توان مضاعف خواهد بخشید. مردم ستمکشیده و زجردیدهی ما و به ویژه زنان، بیشک با بهرهمند بودن از این رهبری، گامهای استوارتری را برای رسیدن به ایرانی دمکراتیک و عاری از جنگ و قهر و خونریزی برخواهند داشت، ایرانی آباد و آزاد و مستقل که در آن از سوداهای جنگطلبانهی ارتجاعی و ضدمردمی خمینی و از زندان وشکنجه و تیرباران اثری نخواهد بود. اگر چه هنوز چند روزی بیشتر از اعلام این تصمیم و معرفی رهبری نوین سازمان نمیگذرد ولی تا آنجا که ما اطلاع داریم پرسنل هواداران با شور و شعف از این موضوع استقبال کردهاند. شور و شعفی که عزم و ارادهی آنان را نیز در مقابله با وسوسههای شوم ضدمردمی ضدانقلاب غالب و مغلوب فراوان خواهد کرد. شرکت به حق و شایستهی خواهر مجاهدمان مریم در این رهبری که در انقلاب و احزاب معاصر بینظیر است. یقیناً بزرگترین گام در جهت رهائی و اعادهی حقوق زن میباشد و نقطهي پایانی است بر قید و بندهای ارتجاعی و کالائی که قرنهاست بر دست و پای زنان بسته و در مسیر آنان گسترده شده است. بار دیگر ضمن تجدید پیمان با رهبری مریم و مسعود تصمیم به این ازدواج فرخنده و انقلابی را به همهی هم میهنان عزیزمان ، به ویژه پرسنل ملی و مردمی ارتش صمیمانه تبریک و تهنیت میگوئیم.
مرگ بر خمینی ـ درود بر رجوی
7/فروردین/۶۴
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسامی تعدادی از پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین که نامه فوق را امضا کردهاند به شرح زیر است:
ــ سرهنگ ستاد، خلبان بهزاد معزی جانشین معاونت عملیاتی ستاد فرماندهی نیروی هوائی.
ــ ناخدا یکم تفنگدار دریائی محمدعلی آریافر، فرمانده توپخانه صحرائی نیروی دریائی جبهه جنوبی
ــ سرهنگ نیروی زمینی اردشیر صنعتی فرمانده گردان بهداری لشگر ۸۱ کرمانشاه
ــ سرگرد خلبان حسین اسکندریان، افسر عملیات گردان ۷۰۷ سوخترسان
ــ ستوان یکم پیاده (گارد) قاسم موسوی فرمانده گروهان گارد لویزان
ــ ناوبان یکم احسان کرمانی، مربی آموزشگاه تخصصی بندر انزلی
ــ ستوان یکم خلبان بهرام امامی، افسر خلبان پایگاه دوم شکاری تبریز
ــ ستوان یکم وظیفه، دکتر مجتبی شایق بروجنی، پادگان باغشاه تهران
ــ ستوان یکم قنی رضا اسدی
ــ ستوان دوم خلبان حسن خدادای، هوا نیروز باغشاه تهران
ــ ستوان دوم (داروساز) دکتر عباس عزیزی فردخالص، پادگان نیروی زمینی تبریز
ــ ستوان دوم خلبان غلامحسین میربهاء، هوانیروز
ــ ناوبان دوم مجید ایزدی شهرکی، رسته فرماندهی
ــ سرهمافر سوم بیژن وکیلی، مهندس پرواز گردان ۷۰۷ سوخترسان پایگاه یکم ترابری مهرآباد (نمایندهی پرسنل در شورای پایگاه)
ــ سرهمافر ملک بهمن بهرامی، گردان الکترونیک پایگاه یکم شکاری مهرآباد
ــ همافر یکم حمد ملاحاجی، گردان الکترونیک پادگان یکم شکاری (نمایندهی پرسنل در شورای پایگاه)
ــ همافر یکم قاسم جلالی، پایگاه چهارم شکاری دزفول (نمایندهی همافران در شورای فرماندهی پایگاه)
ــ همافر یکم جعفر بابوئی، گردان نگهداری پایگاه یکم ترابری مهرآباد
ــ همافریکم فریدون ورمزیاری، قسمت الکترونیک پایگاه یکم شکاری مهرآباد (نمایندهی همافران در شورای فرماندهی پایگاه)
ــ همافر یکم غلامعلی احمدی، مربی کاراته پایگاههای شکاری یکم مهرآباد وشکاری سوم همدان
ــ همافر یکم اصغر پرست، متخصص سیستمهای کنترل اسلحه هواپیمای شکاری f4
ــ همافر یکم قنی هدایتالله فلاحی، سر متخصص رادار اوریلکن پایگاه هوائی اصفهان.
ــ همافر دوم شیرخدا میرمحمدی، نیروی هوائی.
ــ همافر سوم عباس علیزاده، نیروی هوائی (قهرمان کشتی ارتشهای جهان)
ــ همافر سوم علیرضا عبدالی، گردان نگهداری پایگاه ششم شکاری (بوشهر)
ــ فرهاد رجب زاده، دانشجوی دانشکدهی افسری نیروی زمینی (سال دوم)
ــ کاظم خانی، دانشجوی افسری نیروی دریائی (فرماندهی)
ــ محسن سررشته دار،دانشجوی افسری نیروی دریائی (فرماندهی)
ــ درجه دار نیروی هوائی آذرش
ــ استوار یکم علی یارسه نیا، نیروی زمینی (ترابری)
ــ استوار دوم غلامرضا زکی، متخصص هواپیمای 707 تانکر (نیروی هوائی)
ــ گروهبان یکم نیروی هوائی حبیب کهنی، نمایندهی درجهداران گردان اطلاعات و شناسائی ستاد نیروی هوائی
ــ گروهبان یکم حسن عزیزی، ژاندامری
ــ گروهبان یکم علی هوشیار فرد، نیروی زمینی (کلاه سبز)
ــ گروهبان دوم مهدی اسدبیگی فرد، نیروی هوائی، مرکز آموزشهای زبان
ــ گروهبان سوم جمشید نجاتی، گارد تکاور دریائی منجیل
ــ گروهبان حمید ترکپور،نیروی زمین (نیروی مخصوص)
ــ سرباز وظیفه فرشید صبری ارجمند، مهندسی ارشد، تعمیرات هلیکوپتر
ــ کارمند صنایع هلکوپترسازی
ــ مهندس محسن حقیقی، کارمند غیرنظامی ارتش، سرپرست مرکز آمارهای کارخانجات مهماتسازی صنایع دفاع
ــ شاپور معتمدی، کارمند صنایع نظامی
ــ مهرانگیز قهاری، پرستار بیمارستان نیروی هوائی[۲]
به آتش کشیدن بزرگترین پادگان سپاه پاسداران توسط پرسنل مردمی ارتش
در تاریخ ۸ دیماه ۱۳۶۵ بزرگترین پادگان سپاه پاسداران به نام ولیعصر (عشرت آباد) در تهران توسط پرسنل ارتشی مخالف رژیم ایران در اعتراض به سرکوب و جنگافروزی جمهوری اسلامی به آتش کشیده شد. در این آتش سوزی ساختمان مرکزی سپاه به طور کامل منهدم شد و به ساختمانهای دیگر خسارت جدی وارد شد و مقادیر زیادی سلاح و مهمات از بین رفت. تعدادی از یاسداران نیز مجروح شدند. پادگان ولیعصر بزرگترین مرکز اعزام نیروی سپاه به جبهه بود.
دراین پادگان علاوه بر ساختمان مركزی سپاه، اماكن و ارگانهای ديگری نظير مركز ۱ ناحيهی ۱ كميته، دادستانی سپاه و زندانهای وابسته به آن، مركز پشتيبانی كل لشكرها و تيپهای سپاه پاسداران استان تهران، مركز ترابری سبك و سنگين سپاه منطقهی يك ثارالله و همچنين مركز دژبانی و دفاتر مربوط به جذب متخصص سپاه نيز، قرار داشت.
دو روز قبل از این واقعه نیز در ۶ دیماه انفجاری در مهمترین مرکز تدارکاتی و تسلیحاتی کل لشگرها و تیپهای سپاه در تهران روی داد که حداقل ۵۰۰ نفر از پاسداران که تعدادی از فرماندهان و مسئولین سپاه نیز در بین آنها بودند کشته و مجروح شدند.[۳]
دیدار گروهی از پرسنل ارتشی مجاهدین خلق با مسعود رجوی
چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۶۳، همزمان با دومین سالگرد شهادت حدود ۶۰ تن از اعضای مجاهدین خلق ازجمله محمد ضابطی مسئول بخش اجتماعی سازمان مجاهدین، گروهی از پرسنل ارتشی مجاهدین خلق ، با مسعود رجوی دیدار کردند.
این پرسنل ارتشی حدود ۵۰ نفر بودند که اغلب آنها پس از پیوستن به مجاهدین در داخل کشور در آستانهی دستگیری و اعدام قطعی بودند و به دستور فرماندهی مجاهدین ایران را ترک کردند. برخی دیگر از این پرسنل افرادی بودند که پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به مجاهدین پیوسته بودند و به دلایل مختلف، منجمله شناخته شدگی در محیط کار و تحت تعقیب قرار گرفتن ناگزیر از ترک ایران شده بودند.[۴]
قيام يرسنل نظامي مجاهدين خلق در پادگان لويزان تهران
ساعت 30/9 صبح شنبه 7 فروردين پرسنل نظامي طرفدارمجاهدين خلق در داخل پادگان لويزان تهران بر عليه فرماندهان و عوامل ارتجاعي خميني در نيروي زميني قيام نمودند . دراين عمليات بزرگ دهها تن از عوامل دستگاه ويژه ي سركوب و اختناق خميني در ارتش ازبين رفتند . آنها مسئولين دايره ي سياسي – ايدئولوژيك و انجمنهاي باصطلاح اسلامي ارتش ، يعني مسئولان تفتيش عقايد ، اخراج ، دستگير ،شكنجه و اعدام پرسنل ملي ومردمي ارتش ومسئولان سركوب وبمباران كردستان ومسئولان به كشتن دادن دهها هزار سرباز شريف ارتش ايران ( تحت صدور انقلاب ) بودند.
در حين قيام و پس ازآن ، سربازان ، درجه داران و افسران مستقر در پادگان به حمايت از مجاهدين شعارهائي از قبيل ”زنده باد رجوي ””درود برفرمانده كبير خياباني ” و” مرگ بر خميني ” مي دادند .پرسنل نظامي طرفدار مجاهد ين خلق ، پس از خاتمه ي عمليات و مجازات مهره هاي درجه ي اول خميني كه از هيچ جنايتي برعليه پرسنل ميهن پرست ارتش فروگذار نكرده بودند ، آرم مجاهدين را درنقاط مختلف پادگان نصب نموده و همگي به سلامت از پادگان لويزان خارج شدند.
سپس پاسداران خميني فرا رسيده وتا 48 ساعت پادگان را در محاصره ي خود داشتند . به هنگام ورود آنها به پادگان تعدادي از سربازان به جانب آنها شليك نمودند .
روز بعد ري شهري ( حاكم شرع ارتش ) براي ايجاد رعب ، تعدادي از افراد پادگان را كه هيچ اتهامي نداشتند ، درمحل تيرباران كرد . افراد زير از جمله تلفات رژيم ارتجاعي خميني در جريان عمليات فوق الذكر مي باشند :
1- نصر .يكي از فرماندهان سپاه پاسداران و مسئول رابطه با دايره سياسي – ايدئولوژيك
2- شقاقي ، ازمسئولين سپاه پاسداران ومسئول رابطه با انجمن باصطلاح اسلامي
3- سرهنگ فضل الله توحيدي ، رئيس سياسي ايدئولوژيك نيروي زميني ، مورد اعتماد ترين فرد صياد شيرازي ومسئول تصفيه و اخراج و انتصابات مقامهاي حساس
4- سرهنگ خرسند ، معاون صياد شيرازي در سركوب كردستان
5- سرهنگ هاوند فقيه ، رئيس بازرسي و تفتيش عقايد
6- سرهنگ بدر خواهان ، مسئول كنترل آموزش تعليمان ولايت فقيه
7- سرهنگ سعاد تيار ، مسئول تصفيه و فرد رابط با ري شهري ( حاكم شرع ارتش )
8- بامداد ، مسئول حفاظت و بازرسي دايره سياسي – ايدئولوژيك
9- مومني كنترل كننده ي ملاقاتهاو مسئول انجمن به اصطلاح اسلامي
10- آجودان خرسند ( ازمسئولين انجمن باصطلاح اسلامي )
11- زندي ، مامور ويژه حاكم شرع ارتش ومسئول باصطلاح حزب اللهي ها ( چماقداران)
سازمان مجاهدين خلق ايران
مصادره ي سلاحهاي پادگان قصر فيروزه توسط پرسنل نظامي مجاهد خلق
نيمه شب 18 فروردين پرسنل نظامي مجاهد خلق در پادگان نيروي هوائي ” قصر فيروزه ” كه يكي ازمهمترين پادگانها و انبارهاي سلاح است با مقدار معتنابهي اسلحه ي سبك ونيمه سنگين مانند تير بار – به برادران خود در خارج از پادگان لاهوتي در مركز تهران و پادگان شيراز نيز قبلا” توسط نظاميان مجاهد مصادره شده بود .
ازسوي ديگر در رابطه با جنگ ايران و عراق لازم به يادآؤري است كه اكثريت عظيم پرسنل ارتش ايران خواستار صلح بوده وادامه ي جنگ با عراق را از جانب خميني تنها سرپوشي براي استمرار سياست شكنجه و اعدام و سركوب مردم ايران مي دانند.