۵٬۹۰۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴۹: | خط ۲۴۹: | ||
{{ب|گفت من میجویمش هرجا که هست|بو که یکدم آرمش جایی به دست}}{{پایان شعر}} | {{ب|گفت من میجویمش هرجا که هست|بو که یکدم آرمش جایی به دست}}{{پایان شعر}} | ||
در اندیشهی عرفانی عطار نیشابوری، متعلق و تجلیهای عشق، نزد همهی انسانها، یکسان و برابر نیست، زیرا هر کس بنابر دلبستهگیها و دلدادهگیهایش، معشوق و دلبر و حسب حالی ویژه دارد:{{شعر}}{{ب|سیر هر کس تا کمال وی بود|قرب هر کس حسب حال وی بود}} | |||
{{شعر}}{{ب|سیر هر کس تا کمال وی بود|قرب هر کس حسب حال وی بود}} | |||
{{ب|گر بپرد پشه چندانی که هست|کی کمال صرصرش آید به دست}} | {{ب|گر بپرد پشه چندانی که هست|کی کمال صرصرش آید به دست}} | ||
خط ۲۷۳: | خط ۲۷۰: | ||
{{ب|اگر کشته شوی در راه او زار|بسی زان به که در شهوت گرفتار}}{{پایان شعر}} | {{ب|اگر کشته شوی در راه او زار|بسی زان به که در شهوت گرفتار}}{{پایان شعر}} | ||
عطار نیشابوری با نگرشی متفاوت از بسیاری از عرفا وجه تمایز آدمی و ملائک را عشق نمیداند. چرا که به عقیدهی او، فرشتهگان نیز پس از سجده بر آدم، وجودشان بهعشق آغشته گشت و دانند که عشق چیست: | |||
تا ملک کردند آدم را سجود عشقشان یک ذره آمد در وجود | تا ملک کردند آدم را سجود عشقشان یک ذره آمد در وجود | ||
ویرایش