کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۸: خط ۶۸:


=== شکست یا پیروزی ===
=== شکست یا پیروزی ===
هنگامی که ضرورت مبارزه مسلحانه مشخص می‌شود هر گروه پیشاهنگی می‌‌تواند این مبارزه را آغاز کند. در شرایطی که یک سازمان مرکزی و هدایت کننده وجوپد داشته باشد، وظیفه این گروه یا تیم پیشاهنگ متصل شدن به سازمان مرکزی و عمل کردن در هماهنگی با آن است.  مسعود احمد زاده از اعضای سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران با رد تئوری بقا معتقد است که شکست یا پیروزی یک گروه پیشاهنگ در نتیجه‌ی به دست آمده تأثیر چندانی ندارد. او در این رابطه می‌نویسد:<blockquote>«چنین است که شکست یک گروه مبارزه مسلح، تاثیری تعیین کننده بر سرنوشت مبارزه نـدارد. اگـر قبـول داریـم کـه مبارزه طولانی است، اگر قبول داریم که مبارزه با تشکل گروهی آغاز میشود، چه اهمیتی دارد که گروهی در این میان از بین بروند. مهم این است که اسلحه‌ای که از دست رزمندهاش می‌افتد، رزمنـده‌ای دیگـر باشـد کـه آنـرا بـردارد، اگـر گروهی شکست مـیخـورد، گروهـی دیگـر باشـد کـه راه او را دنبـال کنـد.»</blockquote>به این ترتیب وظیفه‌ی یک گروه پیشرو این است که «نقبی به قدرت تاریخی توده‌ها» بزند و آنچه را تعیین‌کننده است به میدان مبارزه بکشاند.
هنگامی که ضرورت مبارزه مسلحانه مشخص می‌شود هر گروه پیشاهنگی می‌‌تواند این مبارزه را آغاز کند. در شرایطی که یک سازمان مرکزی و هدایت کننده وجود داشته باشد، وظیفه این گروه یا تیم پیشاهنگ متصل شدن به سازمان مرکزی و عمل کردن در هماهنگی با آن است.  مسعود احمد زاده از اعضای سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران با رد تئوری بقا معتقد است که شکست یا پیروزی یک گروه پیشاهنگ در نتیجه‌ی به دست آمده تأثیر چندانی ندارد. او در این رابطه می‌نویسد:<blockquote>«چنین است که شکست یک گروه مبارزه مسلح، تاثیری تعیین کننده بر سرنوشت مبارزه نـدارد. اگـر قبـول داریـم کـه مبارزه طولانی است، اگر قبول داریم که مبارزه با تشکل گروهی آغاز میشود، چه اهمیتی دارد که گروهی در این میان از بین بروند. مهم این است که اسلحه‌ای که از دست رزمندهاش می‌افتد، رزمنـده‌ای دیگـر باشـد کـه آنـرا بـردارد، اگـر گروهی شکست مـیخـورد، گروهـی دیگـر باشـد کـه راه او را دنبـال کنـد.»</blockquote>به این ترتیب وظیفه‌ی یک گروه پیشرو این است که «نقبی به قدرت تاریخی توده‌ها» بزند و آنچه را تعیین‌کننده است به میدان مبارزه بکشاند.


=== تئوری رژی دبره ===
=== نفی انتظار برای ورد به عمل انقلابی ===
تئوری رژی دبره بر این اصل استوار است که هر گروه کوچک انقلابی در صورتی که نیاز ببیند می‌تواند و باید دست به عمل انقلابی بزند و نباید تصور کند که جز با اتکا به حزب پیشرو یا حزب قدرتمند حاضر در صحنه، قادر نیست حرکت کند. رژی دبره شرح می‌دهد که عمل هر گروه پیشتاز یا کانون انقلابی در پیشبرد امر انقلاب مؤثر است. این تئوری که سال‌ها توسط برخی از مارکسیست‌ها در ایران مورد انکار قرار می‌گرفت منجر به عدم تشکیل گروه انقلابی گشت. زیرا همه پیش از ورود به عمل مسلحانه در انتظار تشکیل شدن یک حزب گسترده برای مبارزه و آماده شدن شرایط انقلابی بودند. تشکیل اولین هسته‌های انقلابی پیشتاز  در ایران
این تئوری برای اولین بار در کوبا که توسط چه‌گوارا و فیدل کاسترو مطرح شد و بر این اصل استوار است که هر گروه کوچک انقلابی در صورتی که نیاز ببیند می‌تواند و باید دست به عمل انقلابی بزند و نباید تصور کند که جز با اتکا به حزب پیشرو یا حزب قدرتمند حاضر در صحنه، قادر نیست حرکت کند. فیدل کاسترو معتقد است که عمل هر گروه پیشتاز یا کانون انقلابی در پیشبرد امر انقلاب مؤثر است. این تئوری که سال‌ها توسط برخی از مارکسیست‌ها در ایران مورد انکار قرار می‌گرفت منجر به عدم تشکیل گروه انقلابی گشت. زیرا آن‌ها با اتکا به تئوری‌های پیشین مارکسیم،‌برای به عمل مسلحانه در انتظار تشکیل شدن یک حزب گسترده و آماده شدن شرایط عینی انقلابی بودند. این بینش به عنوان مانعی در برابر آنها برای ورود به عمل انقلابی عمل می‌کرد. تفکری که از سوی دیگر افرادی چون احمدزاده و امیرپرویز پویان، با اتکا به تجارب انقلاب کوبا رد شد و بهانه‌ای برای توجیه عدم جسارت انقلابی توصیف شد. هر چند چه انقلابیونی چون محمد حنیف‌نژاد که به اسلام انقلابی معتقد بودند با مطالعه‌ی مبارزات پیشین و جمع‌بندی آن‌ها و بکارگیری آموزه‌های اسلامی و تفاسیر قرآن و نهج البلاغه، دست به تشکیل گروه انقلابی خود با مشی مسلحانه زدند.
 
تشکیل اولین هسته‌های انقلابی پیشتاز توسط مارکسیت‌ها در ایران نیز زمانی آغاز شد که تئوری انتظار با تکیه به تجارب انقلاب کوبا نفی شد. احمدزاده در کتاب خود به نقل از فیدل کاسترو می‌نویسد، آنهائی که می خواهند انقلاب کنند، این حق را دارند که خود وارد عمل شوند. از سویی این به معنی نفی سازمان پیشتاز و مرکزی نیست اما در عین حال زمان آن گذشته است که فکر کنیم «در حزب بودن» برای انقلابی بودن کافی است! به عبارتی او این دو تفکر را نفی می‌کند و هر دو را  انحراف می‌داند. یعنی هم مانیکائیسم حزبی یعنی این تفکر که بودن در حزب را برای انقلابی بودن کافی می‌داند و دیگری مانیکائیسم ضد حزبی که از هر گونه تمرکز و تشکیلات‌ گریزان است، هر دو اندیشه دو روی یک سکه هستند و ضد مبارزه و انقلاب عمل می‌کنند. ای تئوری در یک کلام به این معناست که هر گروه پیشاهنگ، هر تیم، هر کانون و گروه، اگر چه پیوستگی تشکیلاتی خود را به سازمان هدایت کننده دنبال می‌کنند اما عمل انقلابی خود را در پس موانع،‌ تحت عنوان تبعیت از حزب متوقف نمی‌کند.  
 
==== هر عضو یک سازمان ====
در عصر حاضر این تئوری انقلابی در رشد تکاملی خود در سازمان مجاهدین با عبارت « هر مجاهد یک سازمان» شناخته می‌شود. این اصل به این من


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==