۲٬۳۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== علم مبارزه == | == علم مبارزه == | ||
در این بحث عنصر پایهای این است که مبارزه قبل از هر چیز یک علم است. دانش تغییر سیاسی و اجتماعی است. باید آن را با قانونمندیهایش آموخت والا اظهارنظر کردن بیحساب و کتاب، موضعگیری دیمی یا عکس العملی راه به جایی نمیبرد. مانند علم طب، که البته هر کسی میتواند در مورد هر بیماری و عارضهای اظهارنظر کند. میتواند دارو و درمانی را تجویز کند. اما طبیب عمومی باید پس از دوره ابتدایی و متوسطه، هفت سال پزشکی بخواند. طبیب متخصص بسته به نوع تخصص، چند سال اضافه هم لازم دارد. بعد تازه نوبت تجربه اندوزی عملی است. | در این بحث عنصر پایهای این است که مبارزه قبل از هر چیز یک علم است. دانش تغییر سیاسی و اجتماعی است. باید آن را با قانونمندیهایش آموخت والا اظهارنظر کردن بیحساب و کتاب، موضعگیری دیمی یا عکس العملی راه به جایی نمیبرد. مانند علم طب، که البته هر کسی میتواند در مورد هر بیماری و عارضهای اظهارنظر کند. میتواند دارو و درمانی را تجویز کند. اما طبیب عمومی باید پس از دوره ابتدایی و متوسطه، هفت سال پزشکی بخواند. طبیب متخصص بسته به نوع تخصص، چند سال اضافه هم لازم دارد. بعد تازه نوبت تجربه اندوزی عملی است. | ||
[[پرونده:مبارزان مشروطه.JPG|جایگزین=ستارخان و باقرخان همراه با تعدادی از مجاهدان مشروطه درمبارزه مسلحانه با دیکتاتوری قاجار|بندانگشتی|ستارخان و باقرخان همراه با تعدادی از مجاهدان مشروطه درمبارزه مسلحانه با دیکتاتوری قاجار]] | |||
کسی که پزشکی نخوانده و تخصص لازم را ندارد، چه بسا بیماری را تشخیص ندهد یا تشخیص او سراپا اشتباه باشد. چیزی را بزرگ کند و چیزی را که خطرناک است نادیده بگیرد. در هر قدم در معرض این است که دچار اشتباه شود و تشخیصی بدهد که مشابه او را دیده اما در واقع مشابه نیست و چیز دیگریست. پزشکان متخصص به تشخیص فردی خودشان هم اکتفا نمیکنند بلکه در موارد خطرناک شورای پزشکی است که تعیین تکلیف میکند. | کسی که پزشکی نخوانده و تخصص لازم را ندارد، چه بسا بیماری را تشخیص ندهد یا تشخیص او سراپا اشتباه باشد. چیزی را بزرگ کند و چیزی را که خطرناک است نادیده بگیرد. در هر قدم در معرض این است که دچار اشتباه شود و تشخیصی بدهد که مشابه او را دیده اما در واقع مشابه نیست و چیز دیگریست. پزشکان متخصص به تشخیص فردی خودشان هم اکتفا نمیکنند بلکه در موارد خطرناک شورای پزشکی است که تعیین تکلیف میکند. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
=== شناخت تاریخ === | === شناخت تاریخ === | ||
[[پرونده:دکتر مصدق در صحن مجلس شورای ملی.JPG|جایگزین=دکتر مصدق در مجلس شورای ملی و مبارزه پارلمانتاریستی با حکومت پهلوی|بندانگشتی|دکتر مصدق در مجلس شورای ملی و مبارزه پارلمانتاریستی با حکومت پهلوی]] | |||
افرادی که میخواهند یک جامعه را تغییر بدهند باید تاریخ آنرا بشناسند. شناخت تاریخ یک جامعه صرفا یک اطلاع معمولی نیست. هر فردی ممکن است بنا به علاقهای که به میهن خود دارد یا علاقه شخصی تاریخ را مطالعه کند. اما کسی که میخواهد جامعه را تغییر دهد باید قوانین آن جامعه را بداند، بنابراین مستلزم مطالعه عمیقتر و علمی تاریخ است و باید تخصص و دانش مطالعه تاریخ را پیدا کند. | افرادی که میخواهند یک جامعه را تغییر بدهند باید تاریخ آنرا بشناسند. شناخت تاریخ یک جامعه صرفا یک اطلاع معمولی نیست. هر فردی ممکن است بنا به علاقهای که به میهن خود دارد یا علاقه شخصی تاریخ را مطالعه کند. اما کسی که میخواهد جامعه را تغییر دهد باید قوانین آن جامعه را بداند، بنابراین مستلزم مطالعه عمیقتر و علمی تاریخ است و باید تخصص و دانش مطالعه تاریخ را پیدا کند. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۹: | ||
=== کشف قوانین عملی مبارزه === | === کشف قوانین عملی مبارزه === | ||
[[پرونده:تظاهرات مسالمت آمیز مجاهدین در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰.JPG|جایگزین=تصویری از تظاهرات مسالمت آمیز مجاهدین خلق در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰|بندانگشتی|تصویری از تظاهرات مسالمت آمیز مجاهدین خلق در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰]] | |||
شناخت تاریخ و جامعه کافی نیست. شناخت کلی از یک جامعه لازم است ولی کافی نیست. این با شناخت و کشف قوانین عملی تغییر جامعه تفاوت دارد. مثلا وقتی جامعه ایران و رژیم ولایت فقیه را شناختیم باید دید قوانین عملی مبارزه با این رژيم در سه سال اول حاکمیت آن تا سرفصل ۳۰ خرداد که فاز سیاسی نامیده میشود و هنوز حکومت یکدست نشده چیست و قوانین مبارزه با بعد از آن در فاز نظامی تفاوت دارد. در فاز سیاسی باید نشریه منتشر و پخش کرد. باید سخنرانی کرد. باید میتینگ گذاشت و اگاهی بخشید. اگر پاسدارها حمله میکنند نباید جواب داد و مقابله به مثل کرد. باید ستاد دایر کرد و یک جا باید ستادها و دفاتر خود را بست. وقتی فاز نظامی شروع شد و برخورد نظامی پیش آمد دیگر پخش نشریه و برگزاری میتینگ معنی ندارد. مناسبات کلا عوض میشود. | شناخت تاریخ و جامعه کافی نیست. شناخت کلی از یک جامعه لازم است ولی کافی نیست. این با شناخت و کشف قوانین عملی تغییر جامعه تفاوت دارد. مثلا وقتی جامعه ایران و رژیم ولایت فقیه را شناختیم باید دید قوانین عملی مبارزه با این رژيم در سه سال اول حاکمیت آن تا سرفصل ۳۰ خرداد که فاز سیاسی نامیده میشود و هنوز حکومت یکدست نشده چیست و قوانین مبارزه با بعد از آن در فاز نظامی تفاوت دارد. در فاز سیاسی باید نشریه منتشر و پخش کرد. باید سخنرانی کرد. باید میتینگ گذاشت و اگاهی بخشید. اگر پاسدارها حمله میکنند نباید جواب داد و مقابله به مثل کرد. باید ستاد دایر کرد و یک جا باید ستادها و دفاتر خود را بست. وقتی فاز نظامی شروع شد و برخورد نظامی پیش آمد دیگر پخش نشریه و برگزاری میتینگ معنی ندارد. مناسبات کلا عوض میشود. | ||
خط ۲۰۳: | خط ۲۰۵: | ||
<blockquote>بی گمان باز گشودن پروندهی انتخابات ایران در شورای امنیت، در خدمت صلح جهانی است. زیرا به ممانعت از تسلیح اتمی و صدور تروریسم و دست اندازی فاشیسم مذهبی حاکم برایران به عراق و لبنان و فلسطین هم منجر میشود».<ref name=":2">کتاب استراتژی قیام و سرنگونی - فصل هشتم</ref></blockquote> | <blockquote>بی گمان باز گشودن پروندهی انتخابات ایران در شورای امنیت، در خدمت صلح جهانی است. زیرا به ممانعت از تسلیح اتمی و صدور تروریسم و دست اندازی فاشیسم مذهبی حاکم برایران به عراق و لبنان و فلسطین هم منجر میشود».<ref name=":2">کتاب استراتژی قیام و سرنگونی - فصل هشتم</ref></blockquote> | ||
== قیام و انقلاب == | == قیام و انقلاب == | ||
[[پرونده:تصویری از قیام تودهای در انقلاب ضد سلطنتی.JPG|جایگزین=تظاهرات و قیام تودهای در انقلاب ضد سلطنتی در سال ۵۷|بندانگشتی|تظاهرات و قیام تودهای در انقلاب ضد سلطنتی در سال ۵۷]] | |||
قیام را خروج جمعی تودهی مردم برای انهدام دستگاههای حاکمیت در شرایطی که دیگر حاضر به تحمل ظلم و ستم نیستند، تعریف میکنند. خصوصیت ویژهی قیام حالت شورش و عصیان است. دراین حالت تودهها حداکثر تفوق روحی را با حداکثر تهور و آمادگی در هم میآمیزند. برای دادن همهگونه قربانی بدون هراس از مرگ آمادهاند و تا از بین بردن شبکه پلیسی و نظامی دشمن از پا نمینشیند. طبق تجربههای تاریخی، قیامهای تودهای در قله و نوک پیکان خود با شعار «مرگ یا پیروزی» به حسابرسی بلاواسطه از جنایتکاران و عناصر خائن روی میآورند. اگر شرایط عینی برای انقلاب مهیا باشد، قیام میتواند بسته به هدفها و ماهیت دستگاه و عنصر رهبری کنندهاش به انقلاب اجتماعی بالغ شود. همچنانکه میتواند، در یک مسیر خودبهخودی شیب نزولی طی کند یا حتی مهار و سرکوب و خاموش شود. هر قیامی الزاماً استمرار ندارد و الزاماً به انقلاب منجر نمیشود، اما هر انقلاب واقعی، قیام یا سلسلهای از قیامها را در خود دارد. | قیام را خروج جمعی تودهی مردم برای انهدام دستگاههای حاکمیت در شرایطی که دیگر حاضر به تحمل ظلم و ستم نیستند، تعریف میکنند. خصوصیت ویژهی قیام حالت شورش و عصیان است. دراین حالت تودهها حداکثر تفوق روحی را با حداکثر تهور و آمادگی در هم میآمیزند. برای دادن همهگونه قربانی بدون هراس از مرگ آمادهاند و تا از بین بردن شبکه پلیسی و نظامی دشمن از پا نمینشیند. طبق تجربههای تاریخی، قیامهای تودهای در قله و نوک پیکان خود با شعار «مرگ یا پیروزی» به حسابرسی بلاواسطه از جنایتکاران و عناصر خائن روی میآورند. اگر شرایط عینی برای انقلاب مهیا باشد، قیام میتواند بسته به هدفها و ماهیت دستگاه و عنصر رهبری کنندهاش به انقلاب اجتماعی بالغ شود. همچنانکه میتواند، در یک مسیر خودبهخودی شیب نزولی طی کند یا حتی مهار و سرکوب و خاموش شود. هر قیامی الزاماً استمرار ندارد و الزاماً به انقلاب منجر نمیشود، اما هر انقلاب واقعی، قیام یا سلسلهای از قیامها را در خود دارد. | ||
خط ۲۱۳: | خط ۲۱۶: | ||
باید توجه کرد که منظور از عنصر جهت یاب و هدایت کننده و دستگاه و تشکیلات رهبری کننده، اسم و نام نیست، بلکه راه و رسم است. صورت ظاهر نیست، بلکه خط مشی عملی و واقعی است. | باید توجه کرد که منظور از عنصر جهت یاب و هدایت کننده و دستگاه و تشکیلات رهبری کننده، اسم و نام نیست، بلکه راه و رسم است. صورت ظاهر نیست، بلکه خط مشی عملی و واقعی است. | ||
مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت در بحبوحهی قیامهای سال ۱۳۸۸ در اینباره گفت: <blockquote>«ما با عبا و عمامه و شخص خمینی، دعوا نداشتیم. دعوای ما با خط ارتجاعی حاکمیت آخوند تحت عنوان «ولایت فقیه»، بهجای حاکمیت مردم است. با کُت و کلاه و کراوات شاه و فرد او هم دعوا نداشتیم، دعوای ما با خط دیکتاتوری و وابستگی بود. حالا هم که به بحث قیام اشتغال داریم، با هیچکس در داخل یا خارج رژیم ولایت فقیه، دعوایمان فردی و شخصی و شکلی و ظاهری نیست. صورت مسئله اینست که کدام عنصر و خط مشی هدایت کننده میتواند، شرّ رژیم ولایت فقیه را از سر مردم ایران کم کند. سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه، اصول خود را دارد. از یک طرف باید مشی و روش لازم برای این کار را دریافت که همان استراتژی و تاکتیکی است که باید متناسب و مبتنی بر قانونمندیهای این رژیم باشد و خصایص ویژهی رژیم ولایت فقیه و رابطههای ضروری ناشی از ماهیت آن را در نظر بگیرد. از طرف دیگر مشروط به وحدت و همبستگی نیروها و ارائهی آلترناتیو دموکراتیک است.</blockquote><blockquote>اما قبل از اینکه استراتژی سرنگونی را موضوع بحث و سوال و جواب قرار بدهیم من میخواهم روشن کنم و با صراحت بگویم که اگر موسوی و امثال او بتوانند قیام را به جانب سرنگونی این رژیم یا اصلاح آن هدایت کنند، که لازمهاش با همان شاخصهایی که در مورد اصلاح طلبان واقعی گفتیم نفی ولایت فقیه است، البته که باید هژمونی و رهبری سیاسی آنها را با حفظ مواضع و نقطهنظرهای خودمان بپذیریم. این وظیفهی ماست و از آن به هیچ وجه رویگردان نیستیم و خجالت هم نمیکشیم و با صدای بلند هم میگوییم. آن چه خجالت دارد این است که آنها اهل این کار نباشند و ما با دنبالهروی از «موسویان» و هرکس که به ولایت فقیه پایبند است، خاک در چشم قیام و قیام آفرینان بپاشیم و قیام، سرد و بیروح و خاموش شود. در زمان شاه هم، خجالت از آن اپورتونیستهایی بود که در یک مقطع، مجاهدین را با چپنماییهای میان تهی به سود خمینی متلاشی کردند و الا تا سال ۵۴، همین رفسنجانی، می گفت: خمینی بدون مجاهدین آب هم نمیتواند بخورد»<ref name=":1" /></blockquote> | مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت در بحبوحهی قیامهای سال ۱۳۸۸ در اینباره گفت: | ||
[[پرونده:صحنهای از قیام آبان ۹۸ در ایران.JPG|جایگزین=نمایی از قیام آبان ۱۳۹۸ در ایران و مبارزه قهر آمیز|بندانگشتی|نمایی از قیام آبان ۱۳۹۸ در ایران و مبارزه قهر آمیز ]] | |||
<blockquote>«ما با عبا و عمامه و شخص خمینی، دعوا نداشتیم. دعوای ما با خط ارتجاعی حاکمیت آخوند تحت عنوان «ولایت فقیه»، بهجای حاکمیت مردم است. با کُت و کلاه و کراوات شاه و فرد او هم دعوا نداشتیم، دعوای ما با خط دیکتاتوری و وابستگی بود. حالا هم که به بحث قیام اشتغال داریم، با هیچکس در داخل یا خارج رژیم ولایت فقیه، دعوایمان فردی و شخصی و شکلی و ظاهری نیست. صورت مسئله اینست که کدام عنصر و خط مشی هدایت کننده میتواند، شرّ رژیم ولایت فقیه را از سر مردم ایران کم کند. سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه، اصول خود را دارد. از یک طرف باید مشی و روش لازم برای این کار را دریافت که همان استراتژی و تاکتیکی است که باید متناسب و مبتنی بر قانونمندیهای این رژیم باشد و خصایص ویژهی رژیم ولایت فقیه و رابطههای ضروری ناشی از ماهیت آن را در نظر بگیرد. از طرف دیگر مشروط به وحدت و همبستگی نیروها و ارائهی آلترناتیو دموکراتیک است.</blockquote><blockquote>اما قبل از اینکه استراتژی سرنگونی را موضوع بحث و سوال و جواب قرار بدهیم من میخواهم روشن کنم و با صراحت بگویم که اگر موسوی و امثال او بتوانند قیام را به جانب سرنگونی این رژیم یا اصلاح آن هدایت کنند، که لازمهاش با همان شاخصهایی که در مورد اصلاح طلبان واقعی گفتیم نفی ولایت فقیه است، البته که باید هژمونی و رهبری سیاسی آنها را با حفظ مواضع و نقطهنظرهای خودمان بپذیریم. این وظیفهی ماست و از آن به هیچ وجه رویگردان نیستیم و خجالت هم نمیکشیم و با صدای بلند هم میگوییم. آن چه خجالت دارد این است که آنها اهل این کار نباشند و ما با دنبالهروی از «موسویان» و هرکس که به ولایت فقیه پایبند است، خاک در چشم قیام و قیام آفرینان بپاشیم و قیام، سرد و بیروح و خاموش شود. در زمان شاه هم، خجالت از آن اپورتونیستهایی بود که در یک مقطع، مجاهدین را با چپنماییهای میان تهی به سود خمینی متلاشی کردند و الا تا سال ۵۴، همین رفسنجانی، می گفت: خمینی بدون مجاهدین آب هم نمیتواند بخورد»<ref name=":1" /></blockquote> | |||
== ابزار سرنگونی دیکتاتوری == | == ابزار سرنگونی دیکتاتوری == |
ویرایش