کاربر:Hossein/صفحه تمرین100: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳: خط ۵۳:


=== خروج بنی‌صدر از ایران و رفتن به پاریس ===
=== خروج بنی‌صدر از ایران و رفتن به پاریس ===
شش هفته پس از رأی مجلس، در ۷ مرداد ۱۳۶۰، ابوالحسن بنی‌صدر همراه مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، از فرودگاه مهرآباد و با هواپیمایی که سرهنگ بهزاد معزی، از خلبانان بسیار مشهور نیروی هوایی ایران که عضو مجاهدین بود آن را هدایت می‌کرد، با طراحی و عملیات سازمان مجاهدین از ایران به فرانسه رفت و در آنجا پناهنده شد.
شش هفته پس از رأی مجلس، در ۷ مرداد ۱۳۶۰، ابوالحسن بنی‌صدر همراه مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، از فرودگاه مهرآباد و با هواپیمایی که سرهنگ بهزاد معزی، از خلبانان بسیار مشهور نیروی هوایی ایران و عضو سازمان مجاهدین آن را هدایت می‌کرد، با طراحی و عملیات سازمان مجاهدین از ایران به فرانسه رفت و در آنجا پناهنده شد.


=== بنی‌صدر و شورای ملی مقاومت ===
=== بنی‌صدر و شورای ملی مقاومت ===

نسخهٔ ‏۱۷ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۶

ابوالحسن بنی‌صدر

نخست‌ترین رئیس‌جمهور ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود که دوره‌اش کمتر از دو سال دوام آورد. او درس خوانده فرانسه در رشته اقتصاد بود که کتاب «اقتصاد توحیدی» او مشهور است. او پس از بهشتی برای مدتی رئیس شورای انقلاب که خمینی آن را کمی قبل از سرنگونی شاه تاسیس کرد بود. او پس از بالا گرفتن اختلافات با آیت الله خمینی و گرایش به سمت مجاهدین مورد غضب خمینی واقع شد و در اواخر خرداد ۱۳۶۰ توسط خمینی از فرماندهی کل قوا کنار گذاشته شد و پس از آن مجلس جمهوری اسلامی با ریاست هاشمی رفسنجانی رای به عدم کفایت سیاسی او داد و سپس به فرمان خمینی از ریاست جمهوری عزل شد. از آنجا که بیم دستگیری او می‌رفت توسط مجاهدین پنهان شد و سپس همراه با مسعود رجوی و توسط هواپیمای نیروی هوایی که خلبانی آن را سرهنگ بهزاد معزی بر عهده داشت در ۷ مرداد ۱۳۶۰ از فرودگاه مهرآباد تهران به پاریس پرواز کرد. او عضو شورای ملی مقاومت که مجاهدین هسته اصلی آن را تشکیل می‌دادند شد و از طرف این شورا بعنوان «رئیس‌جمهور منتخب شورای ملی مقاومت» برگزیده شد. او در سال ۱۳۶۲ و به دنبال اختلافاتی که با مجاهدین پیدا کرد از این شورا اخراج گردید. بنی‌صدر در ۱۷ مهر ۱۴۰۰ و در ۸۸ سالگی، در بیمارستان سالپتریه پاریس درگذشت. انگشت‌شمار هوادارانش او را «اندیشه راهنما» و «اندیشه بزرگ قرن» می‌خواندند، و جمهوری اسلامی، او را در ابتدا «خائن» و «قانون‌شکن» توصیف می‌کرد و بعد هم به گفته مجاهدین علیرغم اینکه در نامه‌ای به خمینی از گذشته اظهار پشیمانی کرده و درخواست بازگشت به ایران را داشت اما خمینی نپذیرفت و او که از شورای ملی مقاومت به دلیل همین نامه‌نگاری اخراج شده بود به مخالفت انفرادی با حکومت ایران و مخالفت با مجاهدین تا آخر عمر ادامه داد.

زندگی

ابوالحسن بنی‌صدر، در ۲ فروردین سال ۱۳۱۲، در باغچه از توابع کبودرآهنگ به دنیا آمد. پدر وی سید نصرالله بنی‌صدر از روحانیون با نفوذ کبودرآهنگ و همدان بود که با روح‌الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، دارای ارتباط دوستانه بود.[۱] دوره دبستان و دبیرستان را در کبودرآهنگ گذراند و سپپ در رشته‌های اقتصاد و حقوق اسلامی در دانشگاه تهران تحصیل کرد. همسر او عذرا حسینی نام دارد. او دارای سه فرزند ، دو دختر و یک پسر است. او در سال ۱۳۴۲ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و از دانشگاه سوربن دکترا گرفت و بعدها در آن به تدریس پرداخت.

نظریات و فعالیت سیاسی ابوالحسن بنی‌صدر

بنی‌صدر از پیروان احسان نراقی بود، و نماینده دانشجویان دانشکده حقوق دانشگاه تهران در کنگره جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ و مسئول سازمان دانشجویان جبهه ملی در دانشگاه تهران شد. دو بار به دلیل فعالیت‌های سیاسی بازداشت و زندانی شد. در سال‌های پیش از ۱۳۵۷، به عنوان ناسیونالیست و اسلام‌گرایی مخالف حکومت شاه، نظریه‌های سیاسی و اقتصادی «توحیدی» خاص خودش را در نفی هر دو نظام سرمایه‌داری و سوسیالیستی به صورت مقاله و کتاب چاپ می‌کرد. او دارای افکار خاصی بود و در حالی‌که یک روشنفکر مسلمان طرفدار دمکراسی می‌نمود. او بنیان‌گذار بسیاری از اندیشه‌ها و ترم‌های سیاسی بود که به فرهنگ رایج جمهوری اسلامی بدل گشت. واژه‌های «حکومت اسلامی»‌، «اقتصاد توحیدی»، «اطلاق کلمه منافق و التقاطی به مجاهدین» که البته او این اصطلاح را برای نخستین بار در رابطه با کسانی که از طرف مجاهدین اپورتونیست خوانده می‌شدند و تشکیلات مجاهدین به دستشان افتاده بود بکار گرفت. ابراهیم نبوی از طنزپردازان جمهوری اسلامی ضمن اشاره به موارد ذکر شده عنوان می‌کند علاوه بر آن بنی‌صدر انکار ضرورت آزادی و توصیف آن در محدوده استقلال و دشمنی کلاسیک با غرب و حکومت دینی نیز بنیان نهاد.[۲]

در سال‌های پیش از ۱۳۵۷، به عنوان ناسیونالیست و اسلام‌گرایی مخالف حکومت شاه، نظریه‌های سیاسی و اقتصادی «توحیدی» خاص خودش را در نفی هر دو نظام سرمایه‌داری و سوسیالیستی به صورت مقاله و کتاب چاپ می‌کرد.

بنی‌صدر و خمینی

در پاریس در حلقه نزدیکان آیت‌الله خمینی بود، و روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ همراه او و جمعی از یارانش، به تهران بازگشت. با موافقت آیت‌الله خمینی، عضو شورای انقلاب شد، ولی حاضر به همکاری با دولت موقت بازرگان نبود، چرا که آن را «انقلابی» نمی‌دانست. مهدی بازرگان هم علاقه‌ای به همکاری با او نشان نمی‌داد. بااین‌همه، به حکم خمینی، به معاونت و بعد هم به وزارت اقتصاد و دارایی منصوب شد.[۲]

در جریان اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸، مخالفتش با گروگان‌گیری را اعلام کرد و خواستار حل و فصل سریع قضیه شد، موضعی که نزدیکان آیت‌الله خمینی اعتنایی به آن نکردند. کمی بعد، با حمایت جامعه روحانیت مبارز، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و بهمن همان سال با حدود یازده میلیون رأی، اولین رئیس‌جمهوری ایران شد.[۲]

با آن که یک ماه پس از پیروزی در انتخابات، با حکم خمینی به ریاست شورای انقلاب و جانشین فرمانده کل قوا منصوب شد، از نظر اجرایی عملا قدرت بسیار محدودی داشت. وضعیتی که خودش بعدا آن را «دولت در دولت» خواند. او طبق گفته سایت بی بی سی خواهان اجرای طرحهایی از جمله باز‌سازی مراکز قدرت، از دور خارج کردن تدریجی سپاه پاسداران، دادگاه‌های انقلاب و کمیته‌ها، و ادغام آنها در سایر سازمان‌های دولتی، و کاستن از نفوذ روحانیون بود که به دلیل عدم توان اجرایی قادر به اجرای آن نشد.[۲]

سران حزب جمهوری اسلامی، به‌ویژه محمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، علی خامنه‌ای و عبدالکریم موسوی اردبیلی، در نزاع دائمی با ابوالحسن بنی‌صدر بودند.

در نخستین انتخابات مجلس پس از انقلاب که با اتهامات تقلب گسترده همراه بود، نامزدهای مورد حمایت بنی‌صدر و نهضت آزادی بازرگان کرسی‌های اندکی به دست آوردند، و هیچ یک از احزاب انقلابی مانند مجاهدین و گروههای مارکسیستی و چپ‌گرا، حتا یک نماینده هم نتوانستند به مجلس بفرستند و به این‌صورت مجلس به تسخیر مخالفان بنی‌صدر درآمد.

بنی‌صدر و انقلاب فرهنگی

در جریان تصفیه دانشگاه‌ها از استادان و دانشجویان دگراندیش، بنی‌صدر به مخالفان خود در حاکمیت، که این تصفیه را «انقلاب فرهنگی» می‌خواندند، پیوست. او هم خواهان بسته‌شدن دانشگاه‌ها تا پایان این تصفیه شد اما در عین حال با سرکوب وحشیانه دانشجویان مخالف بود و برای دانشجویان هوادار سازمان چریکهای فدایی خلق ایران موسوم به پیشگام که در دانشگاه تهران تجمع اعتراضی داشته و نمی‌خواستند ساختمان مورد استفاده‌شان در خیابان ۱۶ آذر را تحویل بدهند و توسط نیروهای چماقدار جمهوری اسلامی که حزب‌الله نامیده می‌شدند محاصره شده بودند با پادرمیانی سازمان مجاهدین فرصت قائل شد و با حمایت پلیس که از طرف او اعزام شده بود محیط دانشگاه را بدون خونریزی ترک کردند. شنیده‌ها حاکی است که چماقداران حزب‌الهی قصد کشتار دانشجویان را داشتند.

افزایش اختلافات با خمینی

مجلس، هیچ‌یک از نامزدهایی را که بنی‌صدر برای نخست‌وزیر معرفی کرد نپذیرفت، و خمینی هم آنها را «غیرانقلابی» توصیف کرد. سرانجام محمدعلی رجایی به او تحمیل شد، و رجایی هم به نوبه خود، بیشتر وزرایش را به رغم نارضایی بنی‌صدر، منصوب کرد، از جمله میرحسین موسوی به عنوان وزیر خارجه، و بهزاد نبوی به عنوان وزیر امور اجرایی.

بنی‌صدر و جنگ هشت ساله

اندکی پس از شروع جنگ ۸ ساله ایران و عراق که در ۳۱ شهریور ۱۳۵۸ شروع شد بنی‌صدر از طرف خمینی به عنوان فرمانده کل قوا منصوب شد. اما دامنه اختلاف او با خمینی که جنگ را نعمت الهی می‌خواند و به نظر می‌آمد که قصد دارد سپاه پاسداران را به نیروی اصلی نظامی کشور تحت سلطه‌اش تبدیل کند، و او که بیشتر بر ارتش تکیه داشت افزایش یافت. بنی‌صدر در مورد نحوه اداره جنگ، زیر انتقاد شدید حزب جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران رفت. بنی‌صدر در نامه‌ای رسمی به خمینی، وزیران کابینه رجایی را «بی‌کفایت» و «تهدیدی بزرگ‌تر از تجاوز عراق به خاک کشور» خواند، و شکایت کرد که هشدارهایش در مورد وخیم‌تر شدن اوضاع اقتصادی و پافشاری‌اش بر نیاز به سازمان‌دهی مجدد نیروهای مسلح، نادیده گرفته شده‌ است.

بنی‌صدر و سازمان مجاهدین خلق ایران

شکاف میان بنی‌صدر و حاکمیت روز به روز عمیق‌تر می‌شد، و همزمان، حزب جمهوری اسلامی و متحدانش خود را برای سرکوبی نهایی گروه‌های چپ و به‌ویژه سازمان پرطرفدار مجاهدین خلق آماده می‌کردند. روز ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ سخنرانی بنی‌صدر در دانشگاه تهران، نقطه عطفی در این شکاف‌ها را رقم زد. هواداران مجاهدین خلق، عده‌ای از لباس‌شخصی‌های موسوم به «حزب‌الله» را که همیشه به اجتماعات منتقدان بخصوص مجاهدین حمله می‌بردند، با حمایت بنی‌صدر دستگیر کردند. بنی‌صدر به خمینی شکایت برد، و هیئت سه‌نفره‌ای مامور رسیدگی به این شکایت شد. بازنده شکایت، بنی‌صدر بود.

نوار آیت نقطه عطف

در اوایل سال ۱۳۶۰روزنامه انقلاب اسلامی که بنی‌صدر منتشر می‌کرد، نوارهای سخنرانی حسن آیت، از اعضای بانفوذ حزب جمهوری اسلامی را فاش کرد که در آن، برنامه‌ریزی حزب برای سرنگونی بنی‌صدر توضیح داده شده بود. طبق شواهد این نوار شامل مصاحبه‌ای بود که اکبر طریقی عضو سازمان مجاهدین خلق ایران بصورت ناشناس با او در یکی از دفاتر حزب جمهوری ترتیب داده بود و بعدا توسط سازمان مجاهدین خلق در اختیار روزنامه انقلاب اسلامی وابسته به بنی‌صدر گذاشته شد.

حکم عزل بنی‌صدر

به گفته عبدالله جاسبی، از اعضای وقت حزب جمهوری اسلامی، اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس وقت، در جلسه‌ای از بنی‌صدر به خمینی شکایت کرد: « آن قدر این بنی‌صدر علیه ما حرف می‌زند و آبروی ما را می‌برد شما حرفی نمی‌زنید؟! و بعد آقای هاشمی ساکت شدند و زدند زیر گریه! امام جلسه را ترک کردند و ما هم همین‌طور سکوت کرده بودیم. فردای آن روز حاج احمد آقا [خمینی] به ما زنگ زدند و گفتند دیشب امام خوابشان نبرده ‌است و حکم عزل بنی‌صدر را از فرماندهی کل قوا صادر کرده‌اند و چند روز بعد نیز حکم عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر در مجلس مطرح شد و رای آورد.» فردای آن روز، نیروهای حزب‌اللهی به خیابان‌ها ریختند و خواستار اعدام بنی‌صدر شدند.

تظاهرات‌های خرداد ماه له و علیه بنی‌صدر

در روزهای منتهی به پایان خرداد ۱۳۶۰ تظاهراتهای کوچکی در نقاط مختلف تهران در اعتراض به افزایش شدید جو سرکوب و برکناری بنی‌صدر برگزار شد اما به دلیل سرکوب شدید معمولا در همان ابتدا و پس از مدت کوتاهی سرکوب می‌شد.

در ۲۵ خرداد جبهه ملی تصمیمش را بعنوان فراخوان برای یک تظاهرات بزرگ در اعتراض به سرکوبی جامعه اعلام کرد اما این تظاهرات با دستگیری گسترده تجمع‌کنندگان در همان ابتدا سرکوب شد و شکل نگرفت.

در همین روزها نیروهای وابسته به حکومت که از طرف نیروهای مخالف بعنوان فالانژیست‌ها خوانده می‌شدند و به نیروهای چماقدار یا حزب‌الهی مشهور بودند نیز تظاهراتهایی در نقاط مختلف تهران ترتیب می‌دادند که در شعارشان خواهان اعدام بنی‌صدر بودند.

تظاهرات ۳۰ خرداد

تظاهرات بزرگی در تهران و شهرهای دیگر برگزار شد که در اعتراض به جو سرکوبی که از جمله فرمان خمینی مبنی بر برکناری توام با تهدید به دستگیری بنی‌صدر را شامل می‌شد بود.

سایت بی بی سی در این رابطه می‌نویسد:

در این مقطع، تنها نیروی سیاسی که هنوز علنا از ابوالحسن بنی‌صدر پشتیبانی می‌کرد، سازمان مجاهدین خلق بود. روز ۲۹ خرداد ۱۳۶۰، مسعود رجوی رهبر وقت مجاهدین خلق، همراه بنی صدر که در خفا به سر می‌برد، مردم را به قیام فراخواندند و از هوادارانشان خواستند تا علیه حکومت در خیابان‌ها حضور یابند. روز بعد، تظاهرات بزرگی در تهران و شهرهای دیگر برگزار شد که حکومت با شدت آن را سرکوبی کرد. فردای آن روز، مجلس با اکثریت آرا به عدم کفایت ریاست جمهوری ابوالحسن بنی‌صدر رأی داد.

خروج بنی‌صدر از ایران و رفتن به پاریس

شش هفته پس از رأی مجلس، در ۷ مرداد ۱۳۶۰، ابوالحسن بنی‌صدر همراه مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، از فرودگاه مهرآباد و با هواپیمایی که سرهنگ بهزاد معزی، از خلبانان بسیار مشهور نیروی هوایی ایران و عضو سازمان مجاهدین آن را هدایت می‌کرد، با طراحی و عملیات سازمان مجاهدین از ایران به فرانسه رفت و در آنجا پناهنده شد.

بنی‌صدر و شورای ملی مقاومت

بنی‌صدر به پیشنهاد آقای مسعود رجوی بعنوان رئیس‌جمهور منتخب شورای ملی مقاومت در شورا پذیرفته شد. او و شورای ملی مقاومت عزلش را غیر قانونی دانسته و او را رئیس‌جمهور واقعی وقت ایران می‌دانستند.

بنی‌صدر در ۱۳۶۳ و به دنبال افشای نامه‌ای که سازمان مجاهدین معتقد بود او به خمینی نوشته است و در آن با بکارگیری الفاظی مانند پدر بزرگوار خمینی را مورد خطاب قرار داده و در حقیقت اظهار ندامت از گذشته کرده و درخواست بخشش و بازگشت به ایران داشته است توسط مسئول شورای ملی مقاومت و با تصویب این شورا از شورای ملی مقاومت اخراج شد. بعضی‌ رسانه‌ها این موضوع را به اختلاف با سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت بر سر استفاده از خاک عراق برای عملیات بر علیه نیروهای نظامی خمینی ربط داده‌اند.\

بنی‌صدر بعد از جدایی از شورای ملی مقاومت ایران

  1. سایت فرانسه به زبان فارسی - ابوالحسن بنی‌صدر درگذشت
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ سایت بی بی سی - بنی‌صدر که بود و چگونه از قدرت کنار گذاشته شد؟[۱]