کاربر:Sayfe/علاءالدین عترتی کوشالی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
== زندگی == | == زندگی == | ||
علاءالدین عترتی(حمید) در سال ۱۳۳۱ در لاهیجان متولد شد. وی از بازیکنان فوتبال در تیمهای ملوان، بندرانزلی، سپیدرود، رشت، دارایی و پرسپولیس تهران بود.<ref>[https://twitter.com/daeemahyar/status/912042274976145408?lang=en علاءالدین (حمیدعترتی)- توئیت]</ref> | علاءالدین عترتی(حمید) در سال ۱۳۳۱ در لاهیجان متولد شد. وی از بازیکنان فوتبال در تیمهای ملوان، بندرانزلی، سپیدرود، رشت، دارایی و پرسپولیس تهران بود.<ref>[https://twitter.com/daeemahyar/status/912042274976145408?lang=en علاءالدین (حمیدعترتی)- توئیت]</ref> | ||
اطلاعات در باره آقای علاء الدین (حمید) کوشالی عترتی از سایت اینترنتی سازمان مجاهدین خلق گرفته شده است. وی متولد رشت و ورزشکاری شناخته شده بود که در تیم های مختلف فوتبال بازی می کرد. او از هواداران سازمان مجاهدین خلق و کاندیدای نمایندگی مجلس از طرف این سازمان بود. همسروی خانم عصمت شریعتی مازیانی و برادرش آقای کمال الدین کوشالی عترتی که از هواداران سازمان مجاهدین خلق بودند نیز اعدام شدند. | |||
خبر این اعدام همچنین در ضمیمه ی شماره ی ۲۶۱ نشریه ی مجاهد، سازمان مجاهدین خلق ایران، به تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۶۴ به چاپ رسید. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروههای سیاسی مخالف رژیم بوده اند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳۶٠ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شده و یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده اند.<ref>[https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/35901/alaedin-kushali-etrati علاءالدین عترتی کوشالی: یک سرگذشت- بنیاد عبدالرحمن برومند]</ref> | |||
=== دستگیری و بازداشت === | |||
اطلاعی در مورد جزئیات دستگیری و بازداشت این متهم در دست نیست. به نوشته سایت سازمان مجاهدین خلق، آقای کوشالی عترتی اندکی پس از تظاهرات سی خرداد ١٣٦٠ دستگیر و حدود هفت ماه در زندان رشت مورد شکنجه های شدید قرار گرفت. زمانی که جسد او را تحویل خانواده اش دادند، آثار شکنجه در تمام بدنش مشهود بود. | |||
تظاهرات سی خرداد ماه ۱۳۶٠ در اعتراض به تهیه مقدمات عزل بنی صدر (رئیس جمهوری وقت) از طرف مجلس، رد صلاحیت کاندیداهای عضو سازمان مجاهدین خلق ایران و منع آنها از شرکت در امور سیاسی مملکت، و همچنین مخالفت آیت الله خمینی با هرگونه مذاکره و اصرار وی بر خلع سلاح شدن این سازمان صورت گرفت. سازمان مجاهدین خلق که تا آن زمان از رهبری آیت الله خمینی حمایت نموده و کوشش می کرد که در چارچوب نظام جدید فعالیت داشته باشد، موضع خود را تغییر داد و کوشید با براه انداختن تظاهرات وسیع که در آن برخی از هوادارنش مسلح بودند رژیم را سرنگون و قدرت سیاسی را به دست بگیرد. سرکوب شدید تظاهرات ۳٠ خرداد، که منجر به کشته شدن دهها نفر شد و موج دستگیری های پس از آن، در واقع به تهاجمات نیروهای شبه نظامی و پاسداران به گروه ها و احزاب مستقل از حاکمیت که در ماههای قبل صورت گرفته بود، مشروعیت بخشید و با تشدید سرکوب به صورتی بی سابقه در تاریخ جمهوری اسلامی آن را به سیاست رسمی دولت تبدیل کرد. | |||
=== دادگاه === | |||
اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه در دست نیست. | |||
==== اتهامات ==== | |||
از اتهامات عنوان شده علیه آقای کوشالی عترتی اطلاعی در دست نیست. | |||
==== مدارک و شواهد ==== | |||
در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست. | |||
==== دفاعیات ==== | |||
از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست. | |||
==== حکم ==== | |||
از جزئیات این حکم اعدام اطلاعی در دست نیست. به نوشته سایت سازمان مجاهدین خلق، حکم اعدام آقای کوشالی عترتی در هفتم دیماه ١٣٦٠ در جنگلهای اطراف زندان به اجرا درآمد. | |||
== چگونگی درگذشت == | == چگونگی درگذشت == |
نسخهٔ ۲۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۲۲
علاءالدین عترتی کوشالی (حمیدکوشالی) (زادهٔ ۱۳۳۱، شهادت ۲ دی ۱۳۶۰)
زندگی
علاءالدین عترتی(حمید) در سال ۱۳۳۱ در لاهیجان متولد شد. وی از بازیکنان فوتبال در تیمهای ملوان، بندرانزلی، سپیدرود، رشت، دارایی و پرسپولیس تهران بود.[۱]
اطلاعات در باره آقای علاء الدین (حمید) کوشالی عترتی از سایت اینترنتی سازمان مجاهدین خلق گرفته شده است. وی متولد رشت و ورزشکاری شناخته شده بود که در تیم های مختلف فوتبال بازی می کرد. او از هواداران سازمان مجاهدین خلق و کاندیدای نمایندگی مجلس از طرف این سازمان بود. همسروی خانم عصمت شریعتی مازیانی و برادرش آقای کمال الدین کوشالی عترتی که از هواداران سازمان مجاهدین خلق بودند نیز اعدام شدند.
خبر این اعدام همچنین در ضمیمه ی شماره ی ۲۶۱ نشریه ی مجاهد، سازمان مجاهدین خلق ایران، به تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۶۴ به چاپ رسید. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروههای سیاسی مخالف رژیم بوده اند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳۶٠ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شده و یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده اند.[۲]
دستگیری و بازداشت
اطلاعی در مورد جزئیات دستگیری و بازداشت این متهم در دست نیست. به نوشته سایت سازمان مجاهدین خلق، آقای کوشالی عترتی اندکی پس از تظاهرات سی خرداد ١٣٦٠ دستگیر و حدود هفت ماه در زندان رشت مورد شکنجه های شدید قرار گرفت. زمانی که جسد او را تحویل خانواده اش دادند، آثار شکنجه در تمام بدنش مشهود بود.
تظاهرات سی خرداد ماه ۱۳۶٠ در اعتراض به تهیه مقدمات عزل بنی صدر (رئیس جمهوری وقت) از طرف مجلس، رد صلاحیت کاندیداهای عضو سازمان مجاهدین خلق ایران و منع آنها از شرکت در امور سیاسی مملکت، و همچنین مخالفت آیت الله خمینی با هرگونه مذاکره و اصرار وی بر خلع سلاح شدن این سازمان صورت گرفت. سازمان مجاهدین خلق که تا آن زمان از رهبری آیت الله خمینی حمایت نموده و کوشش می کرد که در چارچوب نظام جدید فعالیت داشته باشد، موضع خود را تغییر داد و کوشید با براه انداختن تظاهرات وسیع که در آن برخی از هوادارنش مسلح بودند رژیم را سرنگون و قدرت سیاسی را به دست بگیرد. سرکوب شدید تظاهرات ۳٠ خرداد، که منجر به کشته شدن دهها نفر شد و موج دستگیری های پس از آن، در واقع به تهاجمات نیروهای شبه نظامی و پاسداران به گروه ها و احزاب مستقل از حاکمیت که در ماههای قبل صورت گرفته بود، مشروعیت بخشید و با تشدید سرکوب به صورتی بی سابقه در تاریخ جمهوری اسلامی آن را به سیاست رسمی دولت تبدیل کرد.
دادگاه
اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه در دست نیست.
اتهامات
از اتهامات عنوان شده علیه آقای کوشالی عترتی اطلاعی در دست نیست.
مدارک و شواهد
در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست.
دفاعیات
از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست.
حکم
از جزئیات این حکم اعدام اطلاعی در دست نیست. به نوشته سایت سازمان مجاهدین خلق، حکم اعدام آقای کوشالی عترتی در هفتم دیماه ١٣٦٠ در جنگلهای اطراف زندان به اجرا درآمد.
چگونگی درگذشت
صبح روز هفتم دیماه سال ۱۳۶۰ پاسداران جسد علاءالدین را به خانوادهاش تحویل دادند. چون در بین زندانیان محبوبیت داشت وی را بدون اطلاع سایر زندانیان برای اجرای حکم اعدام به جنگلهای اطراف زندان بردند. ابتدا چند تیر به پاهایش شلیک کردند و او را در همان حال رها کردند تا درد بکشد. پس از آن چند تیر به میان پاهایش شلیک کردند. اما وقتی پیکر علاءالدین را به پزشکقانونی تحویل دادند پزشکان متوجه شدند که جسد وی هنوز تکان میخورد.
علاءالدین یا حمید عترتی در میان کارگران کورهپزخانههای گیلان شناخته شده بود. چون هر وقت که به او نیاز داشتند وی هرچه که داشت را تقدیم آنها میکرد.[۳]
دستگیری
علاءالدین در سال ۱۳۶۰ دستگیر و به زندان رشت انتقال یافت.
یکی از همرزمان علاءالدین در رابطه با وی گفت:
وقتی علاء وارد بند ما شد، همه ما از خوشحالی از جا بلند شدیم. او در فاز سیاسی مسئول من بود و من نسبت به خصوصیات اخلاقی او آشنایی داشتم. در سختترین شرایط آستین بالا میزد و تضاد حل میکرد. همواره لبخند بر لبانش بود و روحیهاش کمنظیر بود. کارهای سخت را خودش انجام میداد و کارهای راحت را به ما میسپرد. در زندان آرام و قرار نداشت. با اینکه میدانست او را اعدام خواهند کرد ولی به این موضوع اهمیتی نمیداد. با بقیه همبندانش صحبت میکرد و به آنها روحیه میداد. در زندان بازیهای جمعی را به راه انداخت. تکاندهندهترین لحظه برای من زمانی بود که او را برای اعدام بردند. هیچیک از ما از این موشضوع اطلاعی نداشتیم، ولی بعد از مدتی از این جنایت فجیع مطلع شدیم. با شنیدن این خبر بند بههم ریخت. همبندان وی برافروخته شده بودند و به مزدوران فحش و ناسزا میگفتند. سپس شروع به خواندن سرودهای سازمان کردیم. سرود شهادت و قسم را خواندیم. زندانبانها به بند آمدند و گفتند سردسته شما را کشتیم شما دارید سرود میخوانید؟ ما هم سرود را با صدای بلندتر خواندیم. بند خواهران مجاهد هم رو به روی ما بود، آنها هم نسبت به خبر شهادت علاءالدین بیاطلاع بودند؛ ولی وقتی صدای سرودهای ما را شنیدند فهمیدند که یکی از بچهها شهید شده و آنها هم شروع به خواندن سرود کردند و تمامی بند با فریادهای ما به لرزه درآمد.
علاءالدین با اینکه از چهرههای شناخته شده شهر ما بود ولی ذرهای شائبه مقام و خودپرستی در او دیده نمیشد. با اینکه قهرمانی نامدار در خطهٔ شمال بود و بازیهایش در تیمهای دارایی و پرسپولیس تهران و سپیدرود رشت و منتخب ایران، مورد توجه همه مردم گیلان قرار گرفته بود و همچنین کاندیدای سازمان مجاهدین خلق در گیلان بود، اما با تواضع و فروتنی بسیار، در میان مردم زحمتکش گیلان ظاهر میشد.
از دیگر خصوصیات بارز این قهرمان سرفراز قاطعیت و جدیت او در امر مبارزه برای سرنگونی رژیمهای شاه و شیخ بود. یکبار خواهرش به او گفته بود که علاء جان! مواظب باش آنها تو را میکشند. علاءالدین به خواهرش پاسخ داده بود مگر ما چند سال عمر میکنیم که آن را در زیر حاکمیت ظلم وستم بگذرانیم؟
علاءالدین اندکی قبل از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ با مجاهد شهید عصمت شریعتی ازدواج کرده بود. اما بعد از اعدام کشتارهای وحشیانهٔ رژیم خمینی آرام و قرار نداشت و تمامی اوقاتش در خدمت دفاع از مردم ستمدیده وطنش بود و سرانجام در این مسیر جانش را فدا کرد.[۳]