۱۳٬۱۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
'''۵ مهر | '''۵ مهر ۱۳۶۰،''' نام رویدادی است که در آن یک رویارویی نظامی بین نیروهای [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] و [[میلیشیای مجاهد خلق|میلیشیای]] آنها و [[سپاه پاسداران|پاسداران]] جمهوری اسلامی رخ داد. بعد از سرنگونی رژیم شاه و روی کار آمدن خمینی، سازمان مجاهدین دست به مبارزهی مسالمتآمیز سیاسی و آگاهیبخش زد؛ علیرغم این که مجاهدین از هرگونه عمل خشونتآمیز بشدت پرهیز میکردند، اما مستمراً از سوی نیروهای حکومتی مورد حمله و هجوم قرار میگرفتند. از بهمن ۵۷ تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که آغاز مقاومت قهرآمیز و سراسری مجاهدین خلق بر علیه جمهوری اسلامی بود؛ طی دو سال و نیم بیش از ۷۰ تن از اعضا و هواداران مجاهدین در اثر حملات نیروهای وابسته به حکومت کشته شدند. | ||
در زمینه فعالیتهای مجاهدین و مشکلاتی که با آن روبرو بودند یک پژوهشگر آمریکایی نوشت: | در زمینه فعالیتهای مجاهدین و مشکلاتی که با آن روبرو بودند یک پژوهشگر آمریکایی نوشت: | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
بعد از این که مجاهدین وارد مرحلهی مقاومت قهرآمیز شدند، دست به عملیات چریکی زدند، و از نیمهی شهریور ۱۳۶۰ سلسلهای از تظاهرات را هم در تهران و شهرستانها سازماندهی کردند که مهمترین آن در ۵ مهر ۱۳۶۰ اتفاق افتاد و به شدت هم سرکوب شد. | بعد از این که مجاهدین وارد مرحلهی مقاومت قهرآمیز شدند، دست به عملیات چریکی زدند، و از نیمهی شهریور ۱۳۶۰ سلسلهای از تظاهرات را هم در تهران و شهرستانها سازماندهی کردند که مهمترین آن در ۵ مهر ۱۳۶۰ اتفاق افتاد و به شدت هم سرکوب شد. | ||
بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ هر روز اعدامها و دستگیریها، بصورت بسیار گسترده ادامه داشت. مجاهدین تلاش کردند که فضای رعب و وحشت حاکم را بشکنند. به همین خاطر روز ۵ مهر ۱۳۶۰ تظاهراتی را در تهران شکل دادند. در این تظاهرات، تیمهای مسلح مجاهدین هم حضور داشتند تا از | بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ هر روز اعدامها و دستگیریها، بصورت بسیار گسترده ادامه داشت. مجاهدین تلاش کردند که فضای رعب و وحشت حاکم را بشکنند. به همین خاطر روز ۵ مهر ۱۳۶۰ تظاهراتی را در تهران شکل دادند. در این تظاهرات، تیمهای مسلح مجاهدین هم حضور داشتند تا از تظاهرکنندگان در مقابل نیروهای سرکوب دولتی حمایت کنند و فضا برای شکلگیری تظاهرات ایجاد شود. تظاهرات از صبح ۵ مهر آغاز شد؛ اما به سرعت با حمله نیروهای دولتی به خشونت گرائید و درگیریها به بسیاری نقاط تهران کشیده شد. | ||
در این تظاهرات برای اولین بار شعار «مرگ بر خمینی» سر داده شد. تا آن زمان کسی این شعار را نداده بود. | در این تظاهرات برای اولین بار شعار «مرگ بر خمینی» سر داده شد. تا آن زمان کسی این شعار را نداده بود. | ||
در جمعبندی یکسالهی [[مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] آمده است:[[پرونده:شروع تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰.jpg|alt=شروع تظاهرات ۵ مهر ۱۳۶۰|بندانگشتی|شروع تظاهرات ۵ مهر ۱۳۶۰]]«علیرغم اینکه از ۳۰ خرداد به بعد برای ما روشن بود که آن الگوی سقوط شاه، لااقل در این مقطع دیگر قابل تکرار نیست اما باز هم تِست کردیم. آزمایش کردیم. یعنی سازمان ما در یک مقطع وظیفه خودش دانست برای اینکه مبادا فرصتی از دست برود، با پرداخت سنگینترین بهای ممکن، یکبار دیگر | در جمعبندی یکسالهی [[مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] آمده است:[[پرونده:شروع تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰.jpg|alt=شروع تظاهرات ۵ مهر ۱۳۶۰|بندانگشتی|شروع تظاهرات ۵ مهر ۱۳۶۰]]«علیرغم اینکه از ۳۰ خرداد به بعد برای ما روشن بود که آن الگوی سقوط شاه، لااقل در این مقطع دیگر قابل تکرار نیست اما باز هم تِست کردیم. آزمایش کردیم. یعنی سازمان ما در یک مقطع وظیفه خودش دانست برای اینکه مبادا فرصتی از دست برود، با پرداخت سنگینترین بهای ممکن، یکبار دیگر باز هم به میدان آوردن عنصر اجتماعی را آزمایش بکند. منظورم تظاهرات مسلحانه و راهگشایانهای است که از نیمههای شهریور سال ۱۳۶۰ به بعد تا اوایل مهر و در اوج خودش در روز ۵ مهر در تهران و بعضی شهرستانهای دیگر برگزار شد».<ref>جمعبندی یک سالهی مقاومت – ۳۰خرداد ۶۱</ref> | ||
به این ترتیب در روز ۵ مهر ۱۳۶۰ [[میلیشیای مجاهد خلق|میلیشیای مجاهدین خلق]]، دست به تظاهرات زدند که با سنگینترین سرکوب و کشتار روبرو شد. هزاران مجاهد خلق دستگیر و به گفته شاهدان، تنها در روز اول بیش از ۱۸۰۰ تن اعدام شدند. | به این ترتیب در روز ۵ مهر ۱۳۶۰ [[میلیشیای مجاهد خلق|میلیشیای مجاهدین خلق]]، دست به تظاهرات زدند که با سنگینترین سرکوب و کشتار روبرو شد. هزاران مجاهد خلق دستگیر و به گفته شاهدان، تنها در روز اول بیش از ۱۸۰۰ تن اعدام شدند. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
وبسایت مجاهدین در این خصوص نوشت: | وبسایت مجاهدین در این خصوص نوشت: | ||
«در روز ۵ مهر، مجاهدین با دادن فدیههای عظیم، تابو دیوی را که نام «امام» بر خود گذاشته بود، شکستند، شعار «مرگ بر خمینی» را به میان مردم بردند و با تثبیت مقاومتی سراسری، انقلاب را از نابودی نجات دادند. به یمن پاکبازی بینظیر مجاهدین در ۵ مهر ۶۰، تصویر کریهترین و خونریزترین دیکتاتور معاصر در چهره منحوس خمینی به مردم ایران نشان داده شد. کاری که در آن شرایط و در آن تعادلقوای داخلی و بینالمللی غیرممکن مینمود.»<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | «در روز ۵ مهر، مجاهدین با دادن فدیههای عظیم، تابو دیوی را که نام «امام» بر خود گذاشته بود، شکستند، شعار «مرگ بر خمینی» را به میان مردم بردند و با تثبیت مقاومتی سراسری، انقلاب را از نابودی نجات دادند. به یمن پاکبازی بینظیر مجاهدین در ۵ مهر ۶۰، تصویر کریهترین و خونریزترین دیکتاتور معاصر در چهره منحوس [[خمینی]] به مردم ایران نشان داده شد. کاری که در آن شرایط و در آن تعادلقوای داخلی و بینالمللی غیرممکن مینمود.»<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ خمینی با استقبال کم نظیری وارد ایران شد. میلیونها ایرانی به استقبال او رفتند. خمینی تنها رهبر تاریخ معاصر جهان است که زعامت دینی، مشروعیت مردمی و رهبری سیاسی را در خودش داشت و در واقع صاحب یک قدرت افسانهای شد. خمینی به تمام وعدههایی که در پاریس داد پشت پا زد و به هیچ کدام عمل نکرد. | روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ خمینی با استقبال کم نظیری وارد ایران شد. میلیونها ایرانی به استقبال او رفتند. خمینی تنها رهبر تاریخ معاصر جهان است که زعامت دینی، مشروعیت مردمی و رهبری سیاسی را در خودش داشت و در واقع صاحب یک قدرت افسانهای شد. خمینی به تمام وعدههایی که در پاریس داد پشت پا زد و به هیچ کدام عمل نکرد. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
بهرغم این حملات، مجاهدین هر روز گسترش پیدا میکردند، به گفته مقامات حکومت خمینی، مجاهدین ۵۰۰ هزار میلیشیا در سراسر کشور سازماندهی کرده بودند. | بهرغم این حملات، مجاهدین هر روز گسترش پیدا میکردند، به گفته مقامات حکومت خمینی، مجاهدین ۵۰۰ هزار میلیشیا در سراسر کشور سازماندهی کرده بودند. | ||
آقامحمدی رئیس ستاد نصر که مسئول امور عراق در دفتر خامنهای و سپس معاون سیاسی رادیو و تلویزیون دولتی ایران بود گفت:<blockquote>«در اوایل انقلاب شاید حدود ۵۰۰ هزار میلیشیا گروههای تروریستی در کشور سامان داده بودند».<ref>تلویزیون دولتی ایران - ۲۵ اسفند ۱۳۷۸</ref></blockquote>اکبر گنجی هم در این رابطه میگوید:<blockquote>«گروههایی بود که رهبری استثنایی و کاریزمایی امام خمینی را قبول کرده بودند. جبهه دوم متشکل از شخصیتها و گروههای سیاسی بود که با رهبری امام در دوران تأسیس دولت مسأله داشتند… فرقه رجوی در رأس این سازمانهای تروریستی قرار داشت… و با پشتیبانی پانصد هزار میلیشیا (شبهنظامیان) که در سراسر ایران سازماندهی کرده بودند، میتوانند هسته اصلی نیروهای جبهه اول را که در حول و حوش امام قرار دارند، قلع و قمع کرده و جمهوری خلقشان را برقرار کنند»<ref>روزنامه عصر آزادگان تاریخ ۱۴ دی ۱۳۷۸</ref></blockquote> | |||
[[پرونده:۵مهر۱۳۶۰ تظاهرات میلیشیا.jpg|جایگزین=۵مهر۱۳۶۰ تظاهرات میلیشیا|بندانگشتی|۵مهر۱۳۶۰ تظاهرات میلیشیا]] | [[پرونده:۵مهر۱۳۶۰ تظاهرات میلیشیا.jpg|جایگزین=۵مهر۱۳۶۰ تظاهرات میلیشیا|بندانگشتی|۵مهر۱۳۶۰ تظاهرات میلیشیا]] | ||
تیراژ روزانه نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران تا ۶۰۰ هزار نسخه هم رسید که برای جمعیت ۳۶ میلیون نفری آن زمان ایران عدد بزرگی محسوب میشود. | تیراژ روزانه نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران تا ۶۰۰ هزار نسخه هم رسید که برای جمعیت ۳۶ میلیون نفری آن زمان ایران عدد بزرگی محسوب میشود. | ||
این | این گسترش، اما برای سران جمهوری اسلامی قابل تحمل نبود و هر روز در گوشهای از کشور به مراکز مجاهدین حمله میشد. دهها تن از مجاهدین جان خود را در این حملات از دست دادند، ولی مجاهدین کوچکترین واکنش تندی از خودشان نشان ندادند. سرانجام شرایط به نقطهای رسید که دیگر خمینی فضایی برای ادامهی فعالیت مسالمتآمیز مجاهدین باقی نگذاشت و درنتیجه برای آنان جز جنگ قهرآمیز و یا تسلیم راهی باقی نماند؛ و مجاهدین در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰بعد از سرکوب قهرآمیز تظاهرات مسالمتآمیز پانصد هزار نفره در تهران، وارد فاز مبارزهی قهرآمیز شدند. | ||
مجاهدین باز هم برای این که کوچکترین فرصت برای سرنگونی این رژیم از دست نرود، از نیمهی شهریور ۱۳۶۰ تظاهرات پراکندهای را سازماندهی کردند؛ ولی هر بار با خشونت سرکوب میشد. نهایتاً در روز ۵ مهر میلیشیاهای مجاهدخلق با حفاظت یگانهای مسلح وارد خیابان شدند؛ و رژیم به بیرحمانهترین شکل ممکن دست به سرکوب زد. | مجاهدین باز هم برای این که کوچکترین فرصت برای سرنگونی این رژیم از دست نرود، از نیمهی شهریور ۱۳۶۰ تظاهرات پراکندهای را سازماندهی کردند؛ ولی هر بار با خشونت سرکوب میشد. نهایتاً در روز ۵ مهر میلیشیاهای مجاهدخلق با حفاظت یگانهای مسلح وارد خیابان شدند؛ و رژیم به بیرحمانهترین شکل ممکن دست به سرکوب زد. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
مسؤلان حکومتی هر کدام احکام سنگین و ضد انسانی را علیه دستگیر شدگان اعلام میکردند: | مسؤلان حکومتی هر کدام احکام سنگین و ضد انسانی را علیه دستگیر شدگان اعلام میکردند: | ||
[[پرونده:خبر اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰ در روزنامه ها.jpg|جایگزین=خبر اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰ در روزنامه ها|بندانگشتی|خبر اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰ در روزنامه ها]] | [[پرونده:خبر اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰ در روزنامه ها.jpg|جایگزین=خبر اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰ در روزنامه ها|بندانگشتی|خبر اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰ در روزنامه ها]] | ||
هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس وقت ایران اعلام کرد: «چهار حكم بر اعضای اینها(منظور مجاهدین) لازمالاجراست: | هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس وقت ایران اعلام کرد: «چهار حكم بر اعضای اینها (منظور مجاهدین) لازمالاجراست: | ||
#كشته شوند. | #كشته شوند. | ||
#به دار آویخته شوند. | #به دار آویخته شوند. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
«در نخستوزیری جلسه داشتیم. … در آن جلسه آقایان موسوی اردبیلی، مهدوی کنی، محسن رضائی، بهعنوان فرمانده سپاه، بهزاد نبوی بهعنوان مشاور، من بهعنوان دادستان و چندنفر دیگر حضور داشتند… آقای مهدوی کنی گفت: «حالا دیگر مشکل میتوانیم با اینها (مجاهدین) برخورد کنیم» … شبانه رفتیم و این مسائل را با امام مطرح کردیم. امام فرمود: پیشنهاد شما چیست؟ من گفتم: اگر دولت دخالت نکند، ما مسأله را حل میکنیم، همه چیز درست میشود و امنیت به دست میآید… سرانجام امام به حاج احمدآقا گفت که جلسه فردا با حضور نخستوزیر و قوه قضاییه تشکیل بشود… احمدآقا آنجا گفت که نظر امام در مورد مسائل این است که فلانی (یعنی من) که دادستان کل انقلاب است، سیاست برخورد با اینها، رفتار و کیفیت کار را ایشان مشخص کند. دولت و شورای عالی قضایی هم دخالتی در امور نکنند. آنها هم گفتند باشد. این بود که ما بهدنبال برنامهریزی رفتیم…». <ref>ماهنامهی دولتی چشمانداز، شماره ۲۲- مهر و آبان ۱۳۸۲</ref> | «در نخستوزیری جلسه داشتیم. … در آن جلسه آقایان موسوی اردبیلی، مهدوی کنی، محسن رضائی، بهعنوان فرمانده سپاه، بهزاد نبوی بهعنوان مشاور، من بهعنوان دادستان و چندنفر دیگر حضور داشتند… آقای مهدوی کنی گفت: «حالا دیگر مشکل میتوانیم با اینها (مجاهدین) برخورد کنیم» … شبانه رفتیم و این مسائل را با امام مطرح کردیم. امام فرمود: پیشنهاد شما چیست؟ من گفتم: اگر دولت دخالت نکند، ما مسأله را حل میکنیم، همه چیز درست میشود و امنیت به دست میآید… سرانجام امام به حاج احمدآقا گفت که جلسه فردا با حضور نخستوزیر و قوه قضاییه تشکیل بشود… احمدآقا آنجا گفت که نظر امام در مورد مسائل این است که فلانی (یعنی من) که دادستان کل انقلاب است، سیاست برخورد با اینها، رفتار و کیفیت کار را ایشان مشخص کند. دولت و شورای عالی قضایی هم دخالتی در امور نکنند. آنها هم گفتند باشد. این بود که ما بهدنبال برنامهریزی رفتیم…». <ref>ماهنامهی دولتی چشمانداز، شماره ۲۲- مهر و آبان ۱۳۸۲</ref> | ||
==دیدگاه [[مسعود رجوی]] در مورد ۵ مهر== | ==دیدگاه [[مسعود رجوی]] در مورد ۵ مهر== | ||
مسعود رجوی مسئول [[شورای ملی مقاومت ایران]]، در مورد ۵ مهر این چنین میگوید:<blockquote>«من در همان زمان نوشتم که زبان من از توصیف صحنههای سراسر شور و ایمان و سراسر پاکباختگی و فدا در آن ایام قاصر است. چیزهایی را که در اینباره خوانده و شنیدهام، نه میتوانم بگویم و نه میتوانم بنویسم. از من برنمیآید. کار شعراست، کار استادان نقاشی و موسیقی است. کار معلمان سخنوری و کتابت است.</blockquote><blockquote>فقط میگویم که خدایا تو گواه باش که در آن روزها و بهخصوص در جنگهای خیابانی و در تظاهرات مسلحانه روز ۵ مهر ۱۳۶۰، مجاهدین حق تو و حق خلق تو را به کمال و در حد توان خود ادا کردند. گواه باش که برای تو، برای خلق تو و برای آزادی و برای ایران، چه گلهای نازنینی در دستههای ۵۰تایی، ۱۰۰تایی و ۲۰۰تایی با فریاد ”مرگ بر خمینی، زنده باد آزادی“ توسط دشمن تو و دشمن خلق تو(خمینی) پرپر شدند.</blockquote><blockquote>در عینحال دجال خونآشام با قساوت مافوق تصور، بسا فراتر از شاه، در ذهن تودههای مردم به گور سپرده شد.</blockquote><blockquote>شتاب رژیم در اعدامهای خیابانی و فتواهای پیاپی خمینی که از جانب نمایندگان و سخنگویانش در رادیو و تلویزیون اعلام میشد، بسیار گویاست. حتی شماری از پاسداران و کمیتهچیهای خودش را هم، که در صحنه به مجاهدین تیراندازی میکردند، به اشتباه همراه با مجاهدین دستگیر کرد و شکنجهگران و بازجویانش در اوین، قسم و آیههای آنها را هم که علیه مجاهدین میجنگیدند، باور نکردند. فرصت یک تلفن کردن به کمیتهها هم به آنها ندادند و کارت پاسداری آنها را هم جعلی دانستند و میگفتند خیلی از ”منافقین“ از همین کارتها جعل کردهاند! و آنها را هم سرضرب اعدام کردند.</blockquote><blockquote>میگفتند که به فرموده امام امت! دادگاه و تحقیقات لازم نیست، هر خیابان دادگاه و هر فرد عادل! خودش یک قاضی است... نیمکشتهها را تمامکش کنید... مجروحان را از روی تخت بیمارستان به قتلگاه بفرستید. ”باغی“ را(چه حامله باشد و چه دختر نوباوه) باید کشت...</blockquote><blockquote>بله بت خمینی اینچنین شکست».<ref>استراتژی قيام و سرنگونی - مسعود رجوی -۳۰ دی ۱۳۸۸، کتاب اول، ص۲۳۶</ref></blockquote> | مسعود رجوی مسئول [[شورای ملی مقاومت ایران]]، در مورد ۵ مهر این چنین میگوید:<blockquote>«من در همان زمان نوشتم که زبان من از توصیف صحنههای سراسر شور و ایمان و سراسر پاکباختگی و فدا در آن ایام قاصر است. چیزهایی را که در اینباره خوانده و شنیدهام، نه میتوانم بگویم و نه میتوانم بنویسم. از من برنمیآید. کار شعراست، کار استادان نقاشی و موسیقی است. کار معلمان سخنوری و کتابت است.</blockquote><blockquote>فقط میگویم که خدایا تو گواه باش که در آن روزها و بهخصوص در جنگهای خیابانی و در تظاهرات مسلحانه روز ۵ مهر ۱۳۶۰، مجاهدین حق تو و حق خلق تو را به کمال و در حد توان خود ادا کردند. گواه باش که برای تو، برای خلق تو و برای آزادی و برای ایران، چه گلهای نازنینی در دستههای ۵۰تایی، ۱۰۰تایی و ۲۰۰تایی با فریاد ”مرگ بر خمینی، زنده باد آزادی“ توسط دشمن تو و دشمن خلق تو (خمینی) پرپر شدند.</blockquote><blockquote>در عینحال دجال خونآشام با قساوت مافوق تصور، بسا فراتر از شاه، در ذهن تودههای مردم به گور سپرده شد.</blockquote><blockquote>شتاب رژیم در اعدامهای خیابانی و فتواهای پیاپی خمینی که از جانب نمایندگان و سخنگویانش در رادیو و تلویزیون اعلام میشد، بسیار گویاست. حتی شماری از پاسداران و کمیتهچیهای خودش را هم، که در صحنه به مجاهدین تیراندازی میکردند، به اشتباه همراه با مجاهدین دستگیر کرد و شکنجهگران و بازجویانش در اوین، قسم و آیههای آنها را هم که علیه مجاهدین میجنگیدند، باور نکردند. فرصت یک تلفن کردن به کمیتهها هم به آنها ندادند و کارت پاسداری آنها را هم جعلی دانستند و میگفتند خیلی از ”منافقین“ از همین کارتها جعل کردهاند! و آنها را هم سرضرب اعدام کردند.</blockquote><blockquote>میگفتند که به فرموده امام امت! دادگاه و تحقیقات لازم نیست، هر خیابان دادگاه و هر فرد عادل! خودش یک قاضی است... نیمکشتهها را تمامکش کنید... مجروحان را از روی تخت بیمارستان به قتلگاه بفرستید. ”باغی“ را(چه حامله باشد و چه دختر نوباوه) باید کشت...</blockquote><blockquote>بله بت خمینی اینچنین شکست».<ref>استراتژی قيام و سرنگونی - مسعود رجوی -۳۰ دی ۱۳۸۸، کتاب اول، ص۲۳۶</ref></blockquote> | ||
==سخنرانی بازرگان بعد از ۵ مهر ۱۳۶۰== | ==سخنرانی بازرگان بعد از ۵ مهر ۱۳۶۰== | ||
ابعاد اعدامها بعد از ۵ مهر به حدی بود که مهندس بازرگان که آن زمان نمایندهی مجلس بود تاب نیاورد و در روز ۱۵ مهر ۱۳۶۰ در مجلس به اعتراض برخاست، که البته بر سرش ریختند و نگذاشتند سخنرانیاش به پایان برسد. | ابعاد اعدامها بعد از ۵ مهر به حدی بود که مهندس بازرگان که آن زمان نمایندهی مجلس بود تاب نیاورد و در روز ۱۵ مهر ۱۳۶۰ در مجلس به اعتراض برخاست، که البته بر سرش ریختند و نگذاشتند سخنرانیاش به پایان برسد. | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
لیدر فراکسیون اکثریت حزب جمهوری در مجلس خامنهای بود؛ که به اشارهی او نمایندگان این حزب تا سرحد کتک زدن بازرگان پیش رفتند. لاجوردی حکم دستگیری بازرگان را هم بخاطر این سخنرانی صادر کرد اما بعداً حکومت از آن کوتاه آمد.[[پرونده:حمله به بازرگان در مجلس بعد از سخنرانی درموردشروع تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰.jpg|جایگزین=حمله به بازرگان در مجلس بعد از سخنرانی درمورد تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰|بندانگشتی|حمله به بازرگان در مجلس بعد از سخنرانی درمورد تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰]]یوسفی اشکوری كه بیوگرافی و سوابق سیاسی بازرگان را بعد از درگذشت او منتشر كرده در این باره می نویسد: | لیدر فراکسیون اکثریت حزب جمهوری در مجلس خامنهای بود؛ که به اشارهی او نمایندگان این حزب تا سرحد کتک زدن بازرگان پیش رفتند. لاجوردی حکم دستگیری بازرگان را هم بخاطر این سخنرانی صادر کرد اما بعداً حکومت از آن کوتاه آمد.[[پرونده:حمله به بازرگان در مجلس بعد از سخنرانی درموردشروع تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰.jpg|جایگزین=حمله به بازرگان در مجلس بعد از سخنرانی درمورد تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰|بندانگشتی|حمله به بازرگان در مجلس بعد از سخنرانی درمورد تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰]]یوسفی اشکوری كه بیوگرافی و سوابق سیاسی بازرگان را بعد از درگذشت او منتشر كرده در این باره می نویسد: | ||
«...شاید مهمترین سخن بازرگان در این مورد نطق ایشان در ۱۵ مهرماه ۱۳۶۰ مجلس باشد که البته بر اثرجنجال عدهیی از نمایندگان ،سخن قطع شد و کلام به پایان نرسید... این سخنان در فضای پاییز سال۱۳۶۰ بسیارشجاعانه و مهم و قابل توجه بود. در واقع | «...شاید مهمترین سخن بازرگان در این مورد نطق ایشان در ۱۵ مهرماه ۱۳۶۰ مجلس باشد که البته بر اثرجنجال عدهیی از نمایندگان ،سخن قطع شد و کلام به پایان نرسید... این سخنان در فضای پاییز سال۱۳۶۰ بسیارشجاعانه و مهم و قابل توجه بود. در واقع میتوان گفت این سخنان فقط از شخصی و شخصیتی چون مهندس بازرگان، انتظار بود. در عین حال چنان جنجال و سر و صدایی در مجلس برخاست و چنان تهاجمی به مهندس بازرگان، صورت گرفت که نطق وی نیمهتمام قطع شد و بهویژه رئیس مجلس نیز دستور قطع بلندگو داد و بازرگان ناچار در محاصره انبوه مهاجمان از جایگاه نطق به زیر آمد و ناراحت، اما آرام سرجایش نشست. باز مهاجمان رهایش نکرده، دور او را گرفته و با سر و صدا و گاه با توهین و الفاظ رکیک با او بحث و گفتگو میکردند. هرچند که او غالباً ساکت بود و عملاً نیز نمیتوانست با دهها تن پرخاشگر، هم زمان بحث کند... پس از آن طبق معمول، سخنان بازرگان درخارج از مجلس درجامعه و مطبوعات ونمازهای جمعه و محافل مذهبی وسیاسی، انعکاس وسیع پیدا کرد و در همه جا نویسندگان و گویندگان باشدت تمام برضد بازرگان، و نطق و عقاید او سخنپراکنی کردند. حتی عدهای در بیرون مجلس علیه بازرگان دست به تظاهرات زدند. در خود مجلس نیز تا مدتها، برخی نمایندگان در نطقهای پیش از دستور و یا مناسبتهای دیگر، به بازرگان و نطق ۱۵ مهرماه ۱۳۶۰ او اشاره کرده، او و همفکرانش و دولت موقتش را زیر ضربات انتقاد و حمله خود گرفتند. البته امکان پاسخگویی برای او اصلاً وجود نداشت و اگر گاه اعتراضهای کتبی به رییس مجلس داده میشد، قرائت نمیشد و لذا در صورت مذاکرات مجلس یا در مطبوعات وخارج از مجلس، انعکاسی پیدا نمیکرد. در مطبوعات هم ماجرا کم و بیش از همین قرار بود. از جمله در کیهان و جمهوری اسلامی، مقالهها و مطالبی بر ضد بازرگان، نوشته میشد ولی پاسخهای وی را هرگز چاپ نمیکردند. ظاهراً فقط یک مورد بود که روزنامه کیهان، پاسخ بازرگان را چاپ کرد. البته طبق معمول، در کنار متن نطق و جوابیه بازرگان، مطالب دیگری به قلم آقای سیدمحمد خاتمی، سرپرست کیهان، در نقد مطالب مهندس بازرگان، درج شده بود.»<ref>یوسفی اشکوری - در تکاپوی آزادی جلد دوم - ص ۵۰۳- ۵۰۷- ۵۰۸</ref> | ||
==نامه آیتالله منتظری به [[روح الله خمینی]] در روز ۵ مهر ۱۳۶۰== | ==نامه [[حسینعلی منتظری|آیتالله منتظری]] به [[روح الله خمینی|خمینی]] در روز ۵ مهر ۱۳۶۰== | ||
اعدامها و خشونت به حدی بود که آقای منتظری که در آن زمان جانشین خمینی بود؛ در اعتراض به این اعدامها و خشونت عریان نامه ای به خمینی نوشت: | اعدامها و خشونت به حدی بود که آقای منتظری که در آن زمان جانشین خمینی بود؛ در اعتراض به این اعدامها و خشونت عریان نامه ای به خمینی نوشت: | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
پس از سلام… اوضاع جاری زندان اوین و بسیاری از زندانهای شهرستانها از قبیل اعدامهای بیرویه و احیاناً بدون حکم قضات شرع یا بدون اطلاع آنها… و حتی اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون اینکه اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملاً ناراحتکننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجههای طاقتفرسا رو به افزایش است… | پس از سلام… اوضاع جاری زندان اوین و بسیاری از زندانهای شهرستانها از قبیل اعدامهای بیرویه و احیاناً بدون حکم قضات شرع یا بدون اطلاع آنها… و حتی اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون اینکه اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملاً ناراحتکننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجههای طاقتفرسا رو به افزایش است… | ||
… سپاه پاسداران تقریباً بهصورت اهرم گروهها و افراد درآمده، در برخوردها و تصفیهها و عزل و نصبها کمتر تقوی و خط اسلام و رهبر مطرح است… پیشبینی | … سپاه پاسداران تقریباً بهصورت اهرم گروهها و افراد درآمده، در برخوردها و تصفیهها و عزل و نصبها کمتر تقوی و خط اسلام و رهبر مطرح است… پیشبینی میشود اگر سپاه به این وضع پیش برود در آینده نزدیکی این ارگان انقلابی متلاشی یا به صورت یک ارگان انتظامی بیخاصیتی درآید… والسلام علیکم ـ ۲۸ذی القعده ۱۴۰۱حسینعلی منتظری».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | ||
==مکالمات بیسیمی نیروهای دولتی در روز ۵ مهر ۱۳۶۰== | ==مکالمات بیسیمی نیروهای دولتی در روز ۵ مهر ۱۳۶۰== | ||
مکالماتی که در شبکهی بیسیمی کمیته و | مکالماتی که در شبکهی بیسیمی کمیته و سپاه پاسداران در روز ۵ مهر ۱۳۶۰ انجام شده، ابعاد سرکوب را نشان میدهد: (این مکالمات توسط واحدهای رزمی مجاهدین شنود شده است) | ||
زمان: بین ساعت ۱۰ و نیم صبح تا ۶ بعداز ظهر | زمان: بین ساعت ۱۰ و نیم صبح تا ۶ بعداز ظهر | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
به گوش باشین بچهها … | به گوش باشین بچهها … | ||
مجروح آوردن تیر خوردن یا نه؟ و اگه آوردن خودشون باید اسم.. اونا رو بنویسن اونجا..تحقیقات كنن اسم اون افراد منافقینن یا حزب | مجروح آوردن تیر خوردن یا نه؟ و اگه آوردن خودشون باید اسم.. اونا رو بنویسن اونجا..تحقیقات كنن اسم اون افراد منافقینن یا حزب اللهی. | ||
چك كن اگر از اون گروهكها .. كسی بود فورا انتقالش بدین. | چك كن اگر از اون گروهكها .. كسی بود فورا انتقالش بدین. | ||
بله ۱۴[[پرونده:بریده روزنامه اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰.JPG|جایگزین=بریده روزنامه اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰|بندانگشتی|بریده روزنامه اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰]]از كدوم بیمارستان گزارش | بله ۱۴[[پرونده:بریده روزنامه اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰.JPG|جایگزین=بریده روزنامه اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰|بندانگشتی|بریده روزنامه اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰]]از كدوم بیمارستان گزارش میدید؟ | ||
بیمارستان سجاد ، دكتر شریعتی، حضرت فاطمه، شركت نفت، دادستانی، یه دونه از دادگستری و از میدان فردوسیه. | بیمارستان سجاد ، دكتر شریعتی، حضرت فاطمه، شركت نفت، دادستانی، یه دونه از دادگستری و از میدان فردوسیه. | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۸: | ||
از طریق پزشكان اقدام كنید…. متشكرم | از طریق پزشكان اقدام كنید…. متشكرم | ||
مسئولین بیمارستان گفتن ما به هیچ | مسئولین بیمارستان گفتن ما به هیچ وجه شب جنازه نمیدیم از بیمارستان بره بیرون باید روز انجام بشه | ||
شما برادر | شما برادر هادی موردی هست بفرمایید تا اقدام كنیم. | ||
صبح آقای هادی غفاری آمده اینجا گفته تا دستورثانوی به هیچ وجه هیچ كسی حق نداره جنازهها رو از بیمارستان تكون بده. | صبح آقای هادی غفاری آمده اینجا گفته تا دستورثانوی به هیچ وجه هیچ كسی حق نداره جنازهها رو از بیمارستان تكون بده. | ||
آقا این حرفها رو اعلام | آقا این حرفها رو اعلام نكنین دیگه رو شبكه | ||
همه چیزو ما باید ده مرتبه بگیم؟ | همه چیزو ما باید ده مرتبه بگیم؟ | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۸: | ||
۱۰-۱۵ نفرن | ۱۰-۱۵ نفرن | ||
ولی دو واحد | ولی دو واحد میتونیم اونارو بیاریم عقب | ||
بیمارستان شركت نفت. | بیمارستان شركت نفت. | ||
خط ۲۴۶: | خط ۲۴۶: | ||
بخش عمده اسامی این فهرست را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند. | بخش عمده اسامی این فهرست را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند. | ||
مژگان جمشیدی (۱۴ساله ) مهدی زابلی (۱۵ساله ) مهران شجاعی (۱۵ساله)حوری درودی(۱۵ساله )فاطمه درودی(۱۶ساله )صدیقه قائمی(۱۶ساله )کورش درویشی(۱۶ساله ) | مژگان جمشیدی (۱۴ساله) مهدی زابلی (۱۵ساله) مهران شجاعی (۱۵ساله) حوری درودی (۱۵ساله) فاطمه درودی (۱۶ساله) صدیقه قائمی (۱۶ساله)کورش درویشی (۱۶ساله) | ||
حمید | حمید آقاعلی سیچانی (۱۷ساله) مجید طیاری (۱۷ساله) زهرا احمدیزاده (۱۷ساله) | ||
علی | علی جبارزارع (۱۷ساله) اکبر دادخواه (۱۷ساله) امیرهوشنگ صمدی (۱۸ساله) زهرا رضایی (۱۸ساله) مجید مداح (۱۷ساله) محمود غلامی (۱۷ساله)بهجت حیدری (۱۸ساله) ناصر اکبرزاده یوسفی (۱۸ساله) اکبر قدیریاصل نوبری (۱۸ساله) افسانه شمسآبادی (۱۸ساله)مجید خلوتیزاده (۱۸ساله) سوختهزار شجاعی (۱۸ساله) سودابه پازاج (۱۸ساله) احمد دادخواه (۱۸ساله) | ||
ناصر | |||
رسانههای دولتی نیز این اعدامها را منتشر کردند: | رسانههای دولتی نیز این اعدامها را منتشر کردند: | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۶: | ||
*۵۳ محارب و باغی در تهران و شهرستانها اعدام شدند.<ref>اطلاعات چهارشنبه ۸مهرماه ۱۳۶۰ شماره ۱۶۵۳۹</ref> | *۵۳ محارب و باغی در تهران و شهرستانها اعدام شدند.<ref>اطلاعات چهارشنبه ۸مهرماه ۱۳۶۰ شماره ۱۶۵۳۹</ref> | ||
سودابه پازاج یکی از جوانانی که در آن روز جان خودش را برای آزادی داد، در | سودابه پازاج یکی از جوانانی که در آن روز جان خودش را برای آزادی داد، در وصیتنامه خودش مینویسد:<blockquote>«رسم و ره آزادی، یا پیشه نباید کرد، | ||
یا آنکه زجان و تن، اندیشه نباید کرد | |||
برای استمرار حرکت خود و برای روشن کردن راه خلق احتیاج به فداکاریها و از خودگذشتگیهای زیادی است و کسی را توان این کار است که در قید خود نباشد».</blockquote>مسعود شکیبانژاد هم جوان دیگری است که در وصیتنامه خودش خطاب به مادرش مینویسد: | |||
«مادر! من باید بروم باید بروم؛ وگرنه میمیرم. | «مادر! من باید بروم باید بروم؛ وگرنه میمیرم. | ||
خط ۲۷۰: | خط ۲۷۲: | ||
«مرگ بر خمینی!»<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%DB%B5%D9%85%D9%87%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | «مرگ بر خمینی!»<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%DB%B5%D9%85%D9%87%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | ||
===وصیتنامهی یکی از جان باختگان روز ۵ مهر ۱۳۶۰=== | ===وصیتنامهی یکی از جان باختگان روز ۵ مهر ۱۳۶۰=== | ||
مسعود شکیبانژاد از جمله جوانان مجاهدی است که در روز ۵ مهر در تظاهرات شرکت میکند، وی وصیتنامهاش را روز ۴ مهر مینویسد و در فردای آن روز به میدان تظاهرات میرود؛ گوشهای از وصیتنامهی وی بدین شرح است:[[پرونده:۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد.jpg|جایگزین=۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد|بندانگشتی|۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد]]<blockquote>«سلام، سلامی گرم و آتشین، سلامی غمبار و دردآگین، سلام آخرین، | مسعود شکیبانژاد از جمله جوانان مجاهدی است که در روز ۵ مهر در تظاهرات شرکت میکند، وی وصیتنامهاش را روز ۴ مهر مینویسد و در فردای آن روز به میدان تظاهرات میرود؛ گوشهای از وصیتنامهی وی بدین شرح است:[[پرونده:۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد.jpg|جایگزین=۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد|بندانگشتی|۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد]]<blockquote>«سلام، سلامی گرم و آتشین، سلامی غمبار و دردآگین، سلام آخرین، | ||
غرضم از نوشتن این نامه در واپسین ساعات عمرم تشریح انگیزههای حرکتم بود، | |||
وقتی خلق همهی درها را بهروی خویش بسته میبیند و هر فریاد اعتراض و مخالفتی با اسلحه سرکوب میشود، پس زندهباد [[مبارزه مسلحانه|مبارزهی مسلحانه]]<nowiki/>ی رهاییبخش خلق، زندهباد برابری و عدالت. با این تحلیل، دیگر کمترین جایی برای درنگ و تعلل نمیماند. | |||
من نیز مانند هزاران رزمندهی دلاور دیگر این میهن، بهجنبش انقلابی مسلحانه و پیشتاز خلق، بهعنوان آخرین راهنجات و آخرین شیوهی اصولی برخورد با خمینی آدمخوار و بهعنوان نبردی کاملاً عادلانه، رودرروی خمینی مسلحانه ایستادهام | |||
این را همه شاهدند که سازمان چقدر سعی کرد بهقولی حتی از آخرین قطرههای دموکراسی در این میهن استفاده کند تا این خونریزی و کشتارها نشود. همه دیدیم که باوجود بیش از ۵۰ شهید چماقداری و تروریسم کور (رژیم خمینی است که بیشرمانه ما را بهتروریسم متهم میکند)، باز هم سازمان دست به اسلحه نزد تا اینکه انحصارطلبی وارد مرحلهی نوینی گشت و ارتجاع از حاکمیت سیاسی جز خویشتن هیچکس را نخواست. این بود که خمینی و دارودستهاش در مجلس و اینور و آنور مجبور به یککودتای بهخیال خودشان بیسروصدا شدند. فالانژها و چماقکشان حرفهیی را بهخیابانها فرستادند تا با عربده و بگیروببند و تفنگکشی و اعدام، محیط رعب و وحشتی ایجاد کنند که هیچکس فکر اعتراض هم بهسرش نزند | |||
اما راهپیمایی شکوهمند و انقلابی ۳۰ خرداد چنان ضربهیی بر پیکر پوسیدهاش وارد آورد که مثل تفنگ بادی شروع کرد به هیاهو و گندهگویی. بله ببرکاغذی زخمخورده بههرسو چنگال انداخت، بدون هدف یکی از این چنگالها به زندان اوین افتاد. بیچاره ببرکاغذی نمیدانست گناه را گردن چهکسی بیندازد. ولی ساکت که نمیشد نشست. همهی دیکتاتورها وقتی به اینجا میرسند، به همین شیوه متوسل میشوند. حدود ۵۰ -۶۰ نفر را به جوخه سپرد. ازجمله سعادتی را که محکومیتش از پیش، دهسال تعیین شده بود و ازجمله دختران ۱۲ ساله و ازجمله افرادی که حتی نامشان را نمیدانست و نیز زنان باردار را. این عمل شنیع ضدخلقی کار زشتی بود که حتی شاه خونخوار هم از انجام آن در پیشگاه خلق ابا داشت. | |||
.....آری اینها همه برای آزادی است، آزادی، آزادی، این خون رگهای هستی، این آوای خونین همیشهی تاریخ و چهباک، چهباک. بهخدا اگر صدجان میداشتم راضی بودم که هرکدام را زیر شدیدترین شکنجهها و زنده پوستکندهشدنها بدهم، برای خدا، برای رهایی خلق، برای اینکه نباشند دیگر دعواهای زنها با مردهایشان، برای نبودن خرجی خانه و مرگ بچهها، روی دست پدران و مادران از گرسنگی و فقر و بیماری....... | |||
.....بسیاری از انقلابیون باید جان پاک خویش را درطبق اخلاص نهند. ..... وضعیت کنونی اینچنین است و تنها آدمهای بزدل و بیشرف میتوانند ساکت بنشینند. من خیلی وقت است که ماهیت این رژیم خونخوار پلید برایم روشن گشته و بنابراین با همه وجودم، معتقدم که باید با این حکومت فقط با سلاح درآویخت، چرا که دیگر هیچ جایی و طریق برخورد دیگری را نگذاشتهاند و بازهم بر این تأکید دارم که نبرد ما عادلانه است و بهحکم قرآن این حق ماست و خدا بهما اجازه داده تا با آنها که بهما ظلم روا داشتند، بجنگیم. اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا | |||
… الان ساعت ده و دهدقیقه روز شنبه ۴ مهرماه سال ۱۳۶۰ است. من بهخوبی میدانم که آخرین لحظات عمرم را دارم سپری میکنم. زیرا فردا برنامهی بسیار گسترده و بسیار مهمی داریم که حالت نقطهی عطف را در جنبش دارد و این حالت پیش نمیآید و قوام نمییابد مگر با خون، و این خون از بدنهای ما باید ریخته شود تا بهخلق انگیزهی حرکت و ایثار بدهد و تا رهایی به جامعه باز آید». <ref>سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران- اخبار روز ۵ مهر ۱۳۹۷</ref></blockquote> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | {{پانویس|۳|اندازه=ریز}} |
ویرایش