کاربر:Poori/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''رومن رولان'''، زاده ی ۲۹ ژانویه ۱۸۶۶، درگذشته ی ۳۰ دسامبر ۱۹۴۴، نویسنده ی فرانسوی و برندهی جوایزی شامل نشان لژیون دونور ۱۹۱۰، جایزهی بزرگ آکادمی فرانسه (فرهنگستان فرانسه ۱۹۱۳)، نوبل ادبیات ۱۹۱۵، و نشان گوته ۱۹۳۳ بود. (او از پذیرفتن نشان گوته در اعتراض به آلمان نازی سر باز زد.) | '''رومن رولان'''، زاده ی ۲۹ ژانویه ۱۸۶۶، درگذشته ی ۳۰ دسامبر ۱۹۴۴، نویسنده ی فرانسوی و برندهی جوایزی شامل نشان لژیون دونور ۱۹۱۰، جایزهی بزرگ آکادمی فرانسه (فرهنگستان فرانسه ۱۹۱۳)، نوبل ادبیات ۱۹۱۵، و نشان گوته ۱۹۳۳ بود. (او از پذیرفتن نشان گوته در اعتراض به آلمان نازی سر باز زد.) | ||
اولین بار در ۱۸۹۲ با کلوتیلد برئال ازدواج کرد، اما این ازدواج نه سال بیشتر دوام نیاورد. بار دیگر پس از سی و سه سال تنهایی در ۱۹۳۴ با ماری کوادچف ازدواج کرد که این ازدواج تا پایان عمر رومن ادامه یافت. | وی در شهر کلامسی در ایالت بورگونی فرانسه از پدر و مادری پروتستان و جمهوریخواه در خانوادهای بورژوا و مرفه به دنیا آمد.اولین بار در ۱۸۹۲ با کلوتیلد برئال ازدواج کرد، اما این ازدواج نه سال بیشتر دوام نیاورد. بار دیگر پس از سی و سه سال تنهایی در ۱۹۳۴ با ماری کوادچف ازدواج کرد که این ازدواج تا پایان عمر رومن ادامه یافت. | ||
در ۱۴ سالگی به پاریس رفت و در مهد ادبیات آن زمان، با مطالعهی آثار اسپینوزا و تولستوی پایههای نویسندگی در وی شکل گرفت. جامعهی زمان خویش را در آشفتگی معنوی دید، از افکار مذهبی فاصله گرفت و فلسفه و تاریخ و هنر خواند، سپس با دکترای هنر فارغ التحصیل شد. وی پیانو مینواخت و شیفتهی موسیقی بتهوون بود. دو سال را در رم گذراند، به پاریس بازگشت و مدت کوتاهی به تدریس تاریخ هنر در مدرسهی عالی فرانسه و تاریخ موسیقی در دانشگاه سوربن پرداخت. | |||
پس از نگارش چندین نمایشنامهی نه چندان موفق، شاهکار مشهور خود، رمان «ژان کریستف» را در ۱۰ جلد منتشر کرد و نویسندگی را تا آخرین روزهای حیات پرمشغلهاش ادامه داد. شاهکار دیگرش در دنیای رمان به نام «جان شیفته» هنوز هم از مشهورترین رمانهای بشریت به شمار میآید. رولان سالهای دو جنگ جهانی را دید و نافی جنگ و مبلغ بزرگ صلح باقیماند و این در تمامی آثارش موج میزند. او حتی برای دریافت جایزه «گوته» تسلیم فاشیسم دولت نازی پیش از جنگ جهانی دوم نشد؛ کما اینکه به رغم حمایت اولیه از استالین، اما روشهای حکومتی او را نیز به زیر انتقاد برد. به دلیل روح عاطفی و بشردوست خودش به شرق و به ویژه به هند متمایل شد و در کنار زندگینامههایی که از قهرمان موسیقیاش بتهوون نوشت، زندگینامههای گاندی و راما کریشنا و ویو کاناندا را نیز به رشته تحریر در آورد؛ کما اینکه با دقت و وسواس حاصل از مطالعات تاریخی و هنری خود، زندگینامههای مشهوری از میکل آنژ و لئو تولستوی نوشت. | |||
روز ۳۰ دسامبر سال ۱۹۴۴ رومن رولان که از کودکی با مشکلات ریوی دست و پنجه نرم میکرد، در اثر بیماری سل درگذشت. پیکر او در نزدیکی زادگاهش کلامسی، در مقبرهای کوچک کنار کلیسای بریوز در بورگوندی فرانسه به خاک سپرده شد. | |||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
خط ۳۳: | خط ۳۹: | ||
== افتخارات == | == افتخارات == | ||
رومن رولان، نویسندهای پرکار و افتخارآفرین بود. | رومن رولان، نویسندهای پرکار و افتخارآفرین بود. مهمترین جوایز او به شرح زیر است: | ||
در سال 1910 برندهی مدال لژیون دونور شد؛ این مدال، بالاترین مدال افتخار فرانسه است. | در سال 1910 برندهی مدال لژیون دونور شد؛ این مدال، بالاترین مدال افتخار فرانسه است. | ||
خط ۶۹: | خط ۷۵: | ||
او اگر چه به اندیشههای کمونیسم گرایش داشت و حتی در سال 1935، به شوروی رفت و با استالین دیدار کرد، اما این باعث نشد که در سالهای بعدی به انتقاد از استالین نپردازد. به نحوی که به رغم حمایتهای اولیه از استالین، بعدا مقالههای متعددی علیه استالین و حکومت دیکتاتوری کمونیستی او منتشر کرد. <ref name=":2" /> | او اگر چه به اندیشههای کمونیسم گرایش داشت و حتی در سال 1935، به شوروی رفت و با استالین دیدار کرد، اما این باعث نشد که در سالهای بعدی به انتقاد از استالین نپردازد. به نحوی که به رغم حمایتهای اولیه از استالین، بعدا مقالههای متعددی علیه استالین و حکومت دیکتاتوری کمونیستی او منتشر کرد. <ref name=":2" /> | ||
رومن رولان در نامهای به لوئی ژیّه در ۱۹۰۱ مینویسد: <blockquote>«من بههر حال شاید فردا بمیرم، لیکن طوری عمل میکنم که انگار باید پنجاه سال دیگر زنده باشم.» <ref>کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴- صفحه۹۳ / نوشته محمد قاضی</ref></blockquote>بسیاری از نوشتههای رومن رولان تاریخنویسیهای بسیاری هم انجام داده و دربارهی صداقت و امانتداریاش در این کار نوشته است: | رومن رولان در نامهای به لوئی ژیّه در ۱۹۰۱ مینویسد: <blockquote>«من بههر حال شاید فردا بمیرم، لیکن طوری عمل میکنم که انگار باید پنجاه سال دیگر زنده باشم.» <ref>کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴- صفحه۹۳ / نوشته محمد قاضی</ref></blockquote>بسیاری از نوشتههای رومن رولان تاریخنویسیهای بسیاری هم انجام داده و دربارهی صداقت و امانتداریاش در این کار نوشته است: <blockquote>«قریحه تاریخنویسی در من ممکن نیست هیچ گاه دستخوش هوسهای شخصی و ترس و بیم بشود. این ذوق مشاهده میکند، مطالعه میکند، میسنجد، و تا وقتی که همه اسناد و مدارک مربوطه را بهدست نیاورده است بهداوری نمینشیند.» <ref>کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴- صفحه۹۶ / نوشته محمد قاضی</ref> </blockquote>رولان در نامهای در ۹ جولای ۱۹۰۶ در چهل سالگیاش به السا ولف نوشته است: <blockquote>« آری من در سوربُن هستم. امسال چهل سالم شده است. من پدر خوشبختی برای خانواده خود نیستم. بسا چیزها دیده و بسیار غمهای بزرگ داشتهام. یکی دو بار در زندگی نزدیک بود قایقم در آب غرق شود. و اگر نشده برای این است که بدنه آن قرص و محکم بوده است. و بهعلاوه شما که میدانید، من بهناخدای آن ایمان دارم. و این ناخدا خدا نیست بلکه «من» درونی است، در اندرون من خسته دل است که من خود تکان میخورم و حرکت میکنم ولی او بهراهم میبرد. اشخاص زیادی را میشناسم لیکن در خانه کوچکی در نزدیکی لوکزامبورگ تنها زندگی میکنم.» <ref>کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴- صفحه۹۹ / نوشته محمد قاضی</ref></blockquote> | ||
رولان در نامهای در ۹ جولای ۱۹۰۶ در چهل سالگیاش به السا ولف نوشته است: <blockquote>« آری من در سوربُن هستم. امسال چهل سالم شده است. من پدر خوشبختی برای خانواده خود نیستم. بسا چیزها دیده و بسیار غمهای بزرگ داشتهام. یکی دو بار در زندگی نزدیک بود قایقم در آب غرق شود. و اگر نشده برای این است که بدنه آن قرص و محکم بوده است. و بهعلاوه شما که میدانید، من بهناخدای آن ایمان دارم. و این ناخدا خدا نیست بلکه «من» درونی است، در اندرون من خسته دل است که من خود تکان میخورم و حرکت میکنم ولی او بهراهم میبرد. اشخاص زیادی را میشناسم لیکن در خانه کوچکی در نزدیکی لوکزامبورگ تنها زندگی میکنم.» <ref>کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴- صفحه۹۹ / نوشته محمد قاضی</ref></blockquote> | |||
== دیدگاه دیگران دربارهی رومن رولان == | == دیدگاه دیگران دربارهی رومن رولان == | ||
اشتفان تسوایگ، نویسندهی اتریشی در سال 1921 کتابی به نام «رومن رولان: مرد و آثارش» را منتشر کرد. این کتاب درواقع زندگینامهی رولان است و به بررسی آثار و نیز فعالیتهای مختلفی که او در طول زندگیاش انجام داده میپردازد. اشتفان تسوایگ، رولان را از ته دل تحسین میکرد و در کتاب زندگینامهی خودش با نام «دنیای دیروز» هم دربارهی دوستی و فعالیتهای مشترکش با رومن رولان، خاطراتی را نقل کرده است. | اشتفان تسوایگ، نویسندهی اتریشی در سال 1921 کتابی به نام «رومن رولان: مرد و آثارش» را منتشر کرد. این کتاب درواقع زندگینامهی رولان است و به بررسی آثار و نیز فعالیتهای مختلفی که او در طول زندگیاش انجام داده میپردازد. اشتفان تسوایگ، رولان را از ته دل تحسین میکرد و در کتاب زندگینامهی خودش با نام «دنیای دیروز» هم دربارهی دوستی و فعالیتهای مشترکش با رومن رولان، خاطراتی را نقل کرده است. | ||
ویکتور سرژ، نویسنده و فعال سیاسی اهل روسیه، از رومن رولان ممنون بود که به نفع او با استالین صحبت کرده، در دوران حبسش به آثار او رسیدگی کرده و مسئولیت چاپ آنها را در فرانسه پذیرفته بود. البته از سوی دیگر، ویکتور سرژ از اینکه رولان از رژیم سرکوبگر استالین جدا شود، ناامید شده بود و نسبت به او | ویکتور سرژ، نویسنده و فعال سیاسی اهل روسیه، از رومن رولان ممنون بود که به نفع او با استالین صحبت کرده، در دوران حبسش به آثار او رسیدگی کرده و مسئولیت چاپ آنها را در فرانسه پذیرفته بود. البته از سوی دیگر، ویکتور سرژ از اینکه رولان از رژیم سرکوبگر استالین جدا شود، ناامید شده بود و نسبت به او انتقادات تندی را بیان داشت. | ||
هرمان هسه، نویسنده و خالق کتابهای «دمیان»، «گرگ بیابان» و «سیدارتا»، رومن رولان را دوست عزیز خود میدانست. او کتاب مشهورش، سیدارتا را به رولان تقدیم کرده است.<ref name=":0" /> | هرمان هسه، نویسنده و خالق کتابهای «دمیان»، «گرگ بیابان» و «سیدارتا»، رومن رولان را دوست عزیز خود میدانست. او کتاب مشهورش، سیدارتا را به رولان تقدیم کرده است.<ref name=":0" /> | ||
خط ۸۷: | خط ۹۱: | ||
برخی از رمان ژان کریستف به عنوان یک رمان موزیکال یاد میکنند و از شنیده شدن موسیقی در میان کلمات وسطرهای این کتاب لذت برده و معتقدند که در واقع نویسنده در این اثر با زبان موسیقی با مخاطبانش سخن گفته است و هیجان، شور و تأثر را از طریق زبانی بینالمللی موسیقی به خوانندگان خود منتقل کرده است. <ref name=":0" /> | برخی از رمان ژان کریستف به عنوان یک رمان موزیکال یاد میکنند و از شنیده شدن موسیقی در میان کلمات وسطرهای این کتاب لذت برده و معتقدند که در واقع نویسنده در این اثر با زبان موسیقی با مخاطبانش سخن گفته است و هیجان، شور و تأثر را از طریق زبانی بینالمللی موسیقی به خوانندگان خود منتقل کرده است. <ref name=":0" /> | ||
این شاهکار مشهور رولان، یکی از طولانیترین رمانهای بزرگی است که تا به امروز نوشته شده است و به نوعی نمونهی اولیهی رمان چرخهی زمان در فرانسه محسوب میشود. ژان کریستف حماسهای در ساختار و سبک و سرشار از احساسات شاعرانه است. این رمان بحرانهایی پیدرپی را به تصویر میکشد که منجر به شکلگیری یک نابغهی خلاق میشوند: | این شاهکار مشهور رولان، یکی از طولانیترین رمانهای بزرگی است که تا به امروز نوشته شده است و به نوعی نمونهی اولیهی رمان چرخهی زمان در فرانسه محسوب میشود. ژان کریستف حماسهای در ساختار و سبک و سرشار از احساسات شاعرانه است. این رمان بحرانهایی پیدرپی را به تصویر میکشد که منجر به شکلگیری یک نابغهی خلاق میشوند: «آهنگساز موسیقی آلمانی، ژان کریستف کرافت»؛ نیمی از شخصیت ژان کریستف گویی از بتهوون و نیم دیگرش از خود رولان الگوبرداری شده است که با وجود دلسردی و اضطرابهای شخصیت متلاطم خود، تحت تاثیر عشق به زندگی قرار میگیرد. دوستی بین ژان کریستف آلمانی و یک جوان فرانسوی به نوعی نماد هارمونی تضادها است که خود رولان معتقد بود در نهایت میتواند میان ملل سراسر جهان برقرار شود. <ref name=":1" /> | ||
رولان «ژان کریستف» را بین سالهای 1904 تا 1912، در ده جلد و با عناوین مختلف، منتشر کرد. این رمان موزیکال زندگی موسیقیدان بلژیکی نابغهای را از گهواره تا گور به تصویر میکشد. در این مجموعه کتابها، کشفها، سختیها، مبارزات روحی، مشکلات تأمین معاش، بیعدالتیها و... به تصویر کشیده شدهاند، تا آنکه سرانجام، او در گوشهای دورافتاده در سوئیس به آرامش میرسد و پس از چند سال به پاریس بازمیگردد. | رولان «ژان کریستف» را بین سالهای 1904 تا 1912، در ده جلد و با عناوین مختلف، منتشر کرد. این رمان موزیکال زندگی موسیقیدان بلژیکی نابغهای را از گهواره تا گور به تصویر میکشد. در این مجموعه کتابها، کشفها، سختیها، مبارزات روحی، مشکلات تأمین معاش، بیعدالتیها و... به تصویر کشیده شدهاند، تا آنکه سرانجام، او در گوشهای دورافتاده در سوئیس به آرامش میرسد و پس از چند سال به پاریس بازمیگردد. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۱۰: | ||
=== نمایشنامه === | === نمایشنامه === | ||
مجموعه نمایشنامههای | * مجموعه نمایشنامههای تراژدیهای ایمان (۱۹۰۹) شامل: | ||
# سن لوئی (۱۸۹۷) | |||
# آئرت (۱۸۹۸) | |||
# پیروزی خرد (۱۸۹۹) | |||
* مجموعه نمایشنامههای تئاتر انقلاب (۱۹۰۹) شامل: | |||
گرگها (۱۸۹۸) | # ۱۴ ژوئیه (۱۹۰۲) | ||
# دانتون (۱۹۰۰) | |||
# گرگها (۱۸۹۸) | |||
# زمان آن خواهد رسید (۱۹۰۳) | |||
* لیلولی (۱۹۱۹) | |||
* بازی عشق و مرگ (۱۹۲۴) | |||
* دیکه دوندن | |||
دیکه دوندن | |||
=== زندگینامه === | === زندگینامه === | ||
زندگی ویوکاناندا و انجیل جهانی (۱۹۳۰) | * بتهوون (۱۹۰۳) | ||
* هندل (۱۹۱۰) | |||
* زندگی میکل آنژ (۱۹۰۶) | |||
* زندگانی تولستوی (۱۹۱۱) | |||
* گاندی (۱۹۲۴) | |||
* زندگی راما کریشنا (۱۹۲۹) | |||
* زندگی ویوکاناندا و انجیل جهانی (۱۹۳۰) | |||
=== تاریخ موسیقی === | === تاریخ موسیقی === | ||
موسیقیدانان دیروز و موسیقیدانان امروز | * تاریخ اپرای اروپا پیش از ژان باتیست لولی و آلساندرو اسکارلتی | ||
* موسیقیدانان دیروز و موسیقیدانان امروز | |||
از «هروئیک» به «آپاسیوناتا» (تدوین مطالعاتی دربارهی اصطلاحات موسیقی و از قطعات اجرائی بتهوون) (۱۹۲۸) | * از «هروئیک» به «آپاسیوناتا» (تدوین مطالعاتی دربارهی اصطلاحات موسیقی و از قطعات اجرائی بتهوون) (۱۹۲۸) | ||
=== رمان === | === رمان === | ||
پییر و لوسی | * ژان کریستف (۱۹۰۴) | ||
* کولا برونیون (۱۹۱۹) | |||
جزیرهای در توفان (۱۹۲۰) | * جان شیفته (۱۹۲۳) | ||
* سفر درونی (۱۹۳۶) | |||
* پییر و لوسی | |||
* جزیرهای در توفان (۱۹۲۰) | |||
=== سایر === | === سایر === | ||
خاطرات روزهای جوانی <ref>[https://www.karaketab.com/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D9%85%D9%86-%D8%B1%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86.html کتابهای رومن رولان ـ سایت کارآ کتاب]</ref> | * فراتر از جنگ (نیز با نامهای ماورای جنگ، فراتر از معرکه، فراتر از غوغا و ماورای جدالها به فارسی ترجمه شده) | ||
* پیامبران هند جدید | |||
* داستانهای زیبای من | |||
* پیشگامان (مقالهها) | |||
* یادداشتهای زمان جنگ | |||
* خاطرات روزهای جوانی <ref>[https://www.karaketab.com/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D9%85%D9%86-%D8%B1%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86.html کتابهای رومن رولان ـ سایت کارآ کتاب]</ref> | |||
== از جملات قصار == | == از جملات قصار == |
نسخهٔ ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۳۲
رومن رولان، زاده ی ۲۹ ژانویه ۱۸۶۶، درگذشته ی ۳۰ دسامبر ۱۹۴۴، نویسنده ی فرانسوی و برندهی جوایزی شامل نشان لژیون دونور ۱۹۱۰، جایزهی بزرگ آکادمی فرانسه (فرهنگستان فرانسه ۱۹۱۳)، نوبل ادبیات ۱۹۱۵، و نشان گوته ۱۹۳۳ بود. (او از پذیرفتن نشان گوته در اعتراض به آلمان نازی سر باز زد.)
وی در شهر کلامسی در ایالت بورگونی فرانسه از پدر و مادری پروتستان و جمهوریخواه در خانوادهای بورژوا و مرفه به دنیا آمد.اولین بار در ۱۸۹۲ با کلوتیلد برئال ازدواج کرد، اما این ازدواج نه سال بیشتر دوام نیاورد. بار دیگر پس از سی و سه سال تنهایی در ۱۹۳۴ با ماری کوادچف ازدواج کرد که این ازدواج تا پایان عمر رومن ادامه یافت.
در ۱۴ سالگی به پاریس رفت و در مهد ادبیات آن زمان، با مطالعهی آثار اسپینوزا و تولستوی پایههای نویسندگی در وی شکل گرفت. جامعهی زمان خویش را در آشفتگی معنوی دید، از افکار مذهبی فاصله گرفت و فلسفه و تاریخ و هنر خواند، سپس با دکترای هنر فارغ التحصیل شد. وی پیانو مینواخت و شیفتهی موسیقی بتهوون بود. دو سال را در رم گذراند، به پاریس بازگشت و مدت کوتاهی به تدریس تاریخ هنر در مدرسهی عالی فرانسه و تاریخ موسیقی در دانشگاه سوربن پرداخت.
پس از نگارش چندین نمایشنامهی نه چندان موفق، شاهکار مشهور خود، رمان «ژان کریستف» را در ۱۰ جلد منتشر کرد و نویسندگی را تا آخرین روزهای حیات پرمشغلهاش ادامه داد. شاهکار دیگرش در دنیای رمان به نام «جان شیفته» هنوز هم از مشهورترین رمانهای بشریت به شمار میآید. رولان سالهای دو جنگ جهانی را دید و نافی جنگ و مبلغ بزرگ صلح باقیماند و این در تمامی آثارش موج میزند. او حتی برای دریافت جایزه «گوته» تسلیم فاشیسم دولت نازی پیش از جنگ جهانی دوم نشد؛ کما اینکه به رغم حمایت اولیه از استالین، اما روشهای حکومتی او را نیز به زیر انتقاد برد. به دلیل روح عاطفی و بشردوست خودش به شرق و به ویژه به هند متمایل شد و در کنار زندگینامههایی که از قهرمان موسیقیاش بتهوون نوشت، زندگینامههای گاندی و راما کریشنا و ویو کاناندا را نیز به رشته تحریر در آورد؛ کما اینکه با دقت و وسواس حاصل از مطالعات تاریخی و هنری خود، زندگینامههای مشهوری از میکل آنژ و لئو تولستوی نوشت.
روز ۳۰ دسامبر سال ۱۹۴۴ رومن رولان که از کودکی با مشکلات ریوی دست و پنجه نرم میکرد، در اثر بیماری سل درگذشت. پیکر او در نزدیکی زادگاهش کلامسی، در مقبرهای کوچک کنار کلیسای بریوز در بورگوندی فرانسه به خاک سپرده شد.
زندگینامه
رومن رولان در شهر کلامسی ایالت بورگونی فرانسه، در یک خانوادهی بورژوآی مرفه به دنیا آمد. پدر و مادر وی پروتستانهایی جمهوریخواه بودند. پس از آرامش دوران کودکی، در چهارده سالگی به همراه خانواده اش برای تحصیل راهی پاریس شد و به عقیدهی خودش، جامعه را در آشفتگی معنوی دید. او سپس در مدرسهی عالی نرمال در پاریس پذیرفته شد، ایمان مذهبی خود را از دست داد و اشتیاق بسیاری به موسیقی پیدا کرد. در نوجوانی با افکار باروخ اسپینوزا آشنا شد و لئو تولستوی را کشف کرد. زندگی در پاریس سبب شیفتگی او به ادبیات شد و مسیر زندگی آیندهاش را روشن کرد. ابتدا در ۱۸۸۶ تصمیم گرفت فلسفه بخواند، اما پس از یک سال به سراغ تاریخ رفت. در ۱۸۸۹ در رشته ی تاریخ ادامه تحصیل داد و در ۱۸۹۵ به رم رفت و در رشته ی هنر مدرک دکترا گرفت.
در همانسالها به نوشتن مشغول شد، در ابتدا چند نمایشنامه نوشت، اما تلاشهایش برای جلب مخاطبان گسترده ناموفق بود. اولین کتاب خود را در سال 1902 و زمانی که 35 سال سن داشت منتشر کرد.
رولان سپس به فرانسه بازگشت و شروع به تدریس تاریخ هنر در مدرسهی عالی فرانسه و تاریخ موسیقی در دانشگاه سوربن کرد.
او با چارلز پگی در مجلهی Les Cahiers de la Quinzaine همکاری کرد؛ جایی که برای نخستین بار مشهورترین رمان خود، ژان کریستوف را در ۱۰ جلد و بین سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۲ منتشر کرد.
در سال 1912 پس از مدت کوتاهی تدریس هنر و موسیقیشناسی، از دانشگاه استعفا داد و تصمیم گرفت تا زندگیاش را صرفا از طریق نوشتن بچرخاند.
در سال 1914 و همزمان با آغاز جنگ جهانی اول، به سوئیس رفت تا بتواند راحتتر به کار اصلی خود، یعنی نوشتن بپردازد.
رولان اشتیاق خود به قهرمانها و داستانهایشان را در مجموعهای از زندگینامههای نوابغ ابراز کرد. این مجموعه شامل کتابهای دیدار با بتهوون (۱۹۰۳) که محبوبترین موسیقیدان برای رولان محسوب میشد، دیدار با میکل آنجلو (۱۹۰۵)، دیدار با تولستوی (۱۹۱۱) و برخی زندگینامههای دیگر است.
رومن رولان رمان دومین مجموعهرمان خود یعنی جان شیفته را در ۷ جلد و بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۳ منتشر کرد. رولان در این مجموعه به تاثیرات بیرحمانهی فرقهگرایی سیاسی پرداخت.
در دههی ۱۹۲۰، رولان به آسیا، به ویژه هند پرداخت و به دنبال قابل درک ساختن فلسفهی عرفانی موجود در آثار افرادی مانند مهاتما گاندی برای غرب بود. مکاتبات گستردهی رولان با چهرههایی مانند آلبرت شوایتزر، آلبرت انیشتین، برتراند راسل و رابیندرانات تاگور نیز در کتاب دفترچهی رومن رولان (۱۹۴۸) منتشر شد.
رولان در آخرین سالهای زندگی خود در ویزلی زندگی میکرد و روی نوشتن زندگینامهی دوست شاعر و مقالهنویس خود، چارلز پگی (۱۸۷۳-۱۹۱۴) کار میکرد.
رومن رولان در سال 1935 با دعوت ماکسیم گورکی به شوروی رفت و در این سفر با استالین نیز دیدار کرد. مخالفتهای اصولی رولان با نازیسم و دیدار با استالین و همچنین اندیشههای متمایل به مارکسیستی وی سبب حمایت از استالین شد؛ اما این حمایتها بعدا با مقالاتی که علیه استالین نوشت، در عمل پس گرفته شد.
وی در ۱۹۴۰ به فرانسه بازگشت و در طول دورهی اشغال فرانسه توسط آلمان، به انزوایی خودخواسته تن داد و با تمرکز بسیار بر روی نوشتن خاطرات خود و کتاب «زندگی بتهوون (Life of Beethoven)» کار کرد. او همچنین کتاب «زندگی میکل آنژ (Life of Michelangelo)» و کتاب «زندگی تولستوی (Life of Tolstoy)» را نیز نوشت و منتشر کرد.
او در تمام طول زندگیاش از مخالفان جدی و معترضان سرسخت نسبت به جنگ بود. صلحطلبی او را میتوان در تکتک نوشتههایش نیز مشاهده کرد.
روز 30 دسامبر 1944، رومن رولان در سن ۷۸ سالگی در اثر ابتلا به بیماری سل که از کودکی درگیرش بود، چشم از جهان فروبست. زندگینامهی دو جلدی رولان نیز پس از مرگش در سال ۱۹۴۵ منتشر شد. [۱] [۲] [۳] [۴]
افتخارات
رومن رولان، نویسندهای پرکار و افتخارآفرین بود. مهمترین جوایز او به شرح زیر است:
در سال 1910 برندهی مدال لژیون دونور شد؛ این مدال، بالاترین مدال افتخار فرانسه است.
در سال 1913 جایزهی بزرگ آکادمی فرانسه (جایزهی فرهنگستان فرانسه) به رومن رولان تعلق گرفت.
در سال 1915 برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد.
دولت آلمان نازی در سال 1933 مدال گوته را به رومن رولان اعطا کرد؛ اما رولان به دلیل باورهای صلحطلبانهاش این مدال را از آنها نپذیرفت.
خیابانی که محل زندگی رومن رولان در شهر کلامسی فرانسه بود، امروز به اسم او نامگذاری شده است. همچنین یکی از بلوارهای مارسی را نیز به اسم این نویسندهی بزرگ نامیدهاند. [۲]
شاهکار و برگزیدهی آثار
کتاب ژان کریستف (Jean-Christophe) در فاصلهی بین سالهای 1904 تا 1912 منتشر شد. داستان دربارهی موسیقیدانی به نام ژان کریستف کرافت است و ما در کتاب، داستان زندگی او را از تولد تا مرگش پیگیری میکنیم. در این اثر مشهور ادبیات فرانسه، دربارهی بحرانهای مختلفی میخوانیم که زندگی این موسیقیدان و مسیرش در دنیای موسیقی را شکل دادهاند.
کتاب جان شیفته (The Enchanted Soul) در سال 1922 چاپ شد. داستان دربارهی زندگی پرفراز و نشیب دختری به نام آنت است که همواره عشق را جستوجو میکند و آن را در تمام روابط خود مییابد. شخصیت اصلی در این اثر کلاسیک، به عنوان زنی از نسل زنان پیشروی آن روزگار نیز شناخته میشود. [۲]
آمار نشان میدهد که ۶۳۵ جلد از نوشتههای مختلف رومن رولان [تا سال ۱۳۵۸ ش/ ۱۹۷۹ م] به بیش از ۲۵ زبان ترجمه شده است.[۵]
اندیشهها و دیدگاههای رومن رولان
رومن رولان را باید نویسندهای صلحطلب و صلحجو دانست که در تمام عمر و همچنین در تمام آثارش، این ویژگی را حفظ کرد. این نگاه صلحطلبانه، زمینهی آشنایی او با مهاتما گاندی و نیز عرفان شرق را فراهم کرد و به این ترتیب، رولان را به یکی از مهمترین طرفداران گاندی تبدیل کرد. او در طول زندگی خود شاهد یکی از بزرگترین و فجیعترین جنگهای تاریخ، یعنی جنگ جهانی اول بود. به همین دلیل نیز مقالات ضدجنگ بسیار زیادی نوشت که به زبانهای بسیاری ترجمه شدند.
رومن رولان با دولت نازی مخالف بود و از سوی دیگر، به اندیشهها و باورهای کارل مارکس تمایل داشت. او در فرانسه به عنوان یکی از حامیان ژوزف استالین فعالیت میکرد. [۲]
صرف نظر از ژانر، نوشتههای رولان حول جستوجوی بشر برای خوشبختی، معنا و حقیقت میگردد. او برای توصیف ماهیت توالی میان رمانهایش، اصطلاح «رمان-فلیو» (به معنای رود-رمان) را ابداع کرد.
رولان عارف و صلحطلبی بود که به فلسفه و معنویت هندی علاقهمند بود. در سال ۱۹۲۹، او انجمن بینالمللی بیوژنتیک را تاسیس کرد که در پی رواج صلح و زندگی پایدار است. او از طریق مکاتبه، زیگموند فروید، روانکاو مشهور را تحت تاثیر مفهوم احساس اقیانوسی قرار داد که به احساس یکی بودن با جهان اشاره دارد.
رولان در جستوجوی تحقق صلح جهانی، مبارزه با فاشیسم و تحلیل نبوغ هنری بود. [۳]
او از معدود نویسندگان بزرگ فرانسوی بود که ارزشهای فراملیگرایی صلحطلبانه خود را حفظ کرد. او طرفدار تمامعیار صلح بود و در تمام آثارش، این اعتقاد به چشم میخورد.
اندیشههای صلحطلبانهی رومن رولان باعث مخالفت او با اندیشههای نازیسم شده بود؛ بهطوریکه در سال 1933، مدال گوته که از سوی دولت نازی به او اعطا شده بود را نپذیرفت.
او اگر چه به اندیشههای کمونیسم گرایش داشت و حتی در سال 1935، به شوروی رفت و با استالین دیدار کرد، اما این باعث نشد که در سالهای بعدی به انتقاد از استالین نپردازد. به نحوی که به رغم حمایتهای اولیه از استالین، بعدا مقالههای متعددی علیه استالین و حکومت دیکتاتوری کمونیستی او منتشر کرد. [۴]
رومن رولان در نامهای به لوئی ژیّه در ۱۹۰۱ مینویسد:
«من بههر حال شاید فردا بمیرم، لیکن طوری عمل میکنم که انگار باید پنجاه سال دیگر زنده باشم.» [۶]
بسیاری از نوشتههای رومن رولان تاریخنویسیهای بسیاری هم انجام داده و دربارهی صداقت و امانتداریاش در این کار نوشته است:
«قریحه تاریخنویسی در من ممکن نیست هیچ گاه دستخوش هوسهای شخصی و ترس و بیم بشود. این ذوق مشاهده میکند، مطالعه میکند، میسنجد، و تا وقتی که همه اسناد و مدارک مربوطه را بهدست نیاورده است بهداوری نمینشیند.» [۷]
رولان در نامهای در ۹ جولای ۱۹۰۶ در چهل سالگیاش به السا ولف نوشته است:
« آری من در سوربُن هستم. امسال چهل سالم شده است. من پدر خوشبختی برای خانواده خود نیستم. بسا چیزها دیده و بسیار غمهای بزرگ داشتهام. یکی دو بار در زندگی نزدیک بود قایقم در آب غرق شود. و اگر نشده برای این است که بدنه آن قرص و محکم بوده است. و بهعلاوه شما که میدانید، من بهناخدای آن ایمان دارم. و این ناخدا خدا نیست بلکه «من» درونی است، در اندرون من خسته دل است که من خود تکان میخورم و حرکت میکنم ولی او بهراهم میبرد. اشخاص زیادی را میشناسم لیکن در خانه کوچکی در نزدیکی لوکزامبورگ تنها زندگی میکنم.» [۸]
دیدگاه دیگران دربارهی رومن رولان
اشتفان تسوایگ، نویسندهی اتریشی در سال 1921 کتابی به نام «رومن رولان: مرد و آثارش» را منتشر کرد. این کتاب درواقع زندگینامهی رولان است و به بررسی آثار و نیز فعالیتهای مختلفی که او در طول زندگیاش انجام داده میپردازد. اشتفان تسوایگ، رولان را از ته دل تحسین میکرد و در کتاب زندگینامهی خودش با نام «دنیای دیروز» هم دربارهی دوستی و فعالیتهای مشترکش با رومن رولان، خاطراتی را نقل کرده است.
ویکتور سرژ، نویسنده و فعال سیاسی اهل روسیه، از رومن رولان ممنون بود که به نفع او با استالین صحبت کرده، در دوران حبسش به آثار او رسیدگی کرده و مسئولیت چاپ آنها را در فرانسه پذیرفته بود. البته از سوی دیگر، ویکتور سرژ از اینکه رولان از رژیم سرکوبگر استالین جدا شود، ناامید شده بود و نسبت به او انتقادات تندی را بیان داشت.
هرمان هسه، نویسنده و خالق کتابهای «دمیان»، «گرگ بیابان» و «سیدارتا»، رومن رولان را دوست عزیز خود میدانست. او کتاب مشهورش، سیدارتا را به رولان تقدیم کرده است.[۲]
آندره ژید، یکی از بزرگان ادب زمان رومن رولان در اظهار نظری دربارهی کتاب ژان کریستف گفته بود:
«چیزی که مرا سخت متعجب کرده این است که چگونه نویسنده بهاین راحتی از قهرمان خود (ژان کریستف) یک آلمانی تمام عیار ساخته است.» [۹]
دربارهی آثار رومن رولان
اندیشههای رومن رولان در زمان خودش و تا مدتها مرکز و دلیل مناقشههای خشونتآمیز بود و نوشتههای او تا سال ۱۹۵۲ که سال انتشار ژورنال سالهای جنگ، ۱۹۱۹ - ۱۹۱۴ بود، به طور کامل درک نشدند.[۳]
برخی از رمان ژان کریستف به عنوان یک رمان موزیکال یاد میکنند و از شنیده شدن موسیقی در میان کلمات وسطرهای این کتاب لذت برده و معتقدند که در واقع نویسنده در این اثر با زبان موسیقی با مخاطبانش سخن گفته است و هیجان، شور و تأثر را از طریق زبانی بینالمللی موسیقی به خوانندگان خود منتقل کرده است. [۲]
این شاهکار مشهور رولان، یکی از طولانیترین رمانهای بزرگی است که تا به امروز نوشته شده است و به نوعی نمونهی اولیهی رمان چرخهی زمان در فرانسه محسوب میشود. ژان کریستف حماسهای در ساختار و سبک و سرشار از احساسات شاعرانه است. این رمان بحرانهایی پیدرپی را به تصویر میکشد که منجر به شکلگیری یک نابغهی خلاق میشوند: «آهنگساز موسیقی آلمانی، ژان کریستف کرافت»؛ نیمی از شخصیت ژان کریستف گویی از بتهوون و نیم دیگرش از خود رولان الگوبرداری شده است که با وجود دلسردی و اضطرابهای شخصیت متلاطم خود، تحت تاثیر عشق به زندگی قرار میگیرد. دوستی بین ژان کریستف آلمانی و یک جوان فرانسوی به نوعی نماد هارمونی تضادها است که خود رولان معتقد بود در نهایت میتواند میان ملل سراسر جهان برقرار شود. [۳]
رولان «ژان کریستف» را بین سالهای 1904 تا 1912، در ده جلد و با عناوین مختلف، منتشر کرد. این رمان موزیکال زندگی موسیقیدان بلژیکی نابغهای را از گهواره تا گور به تصویر میکشد. در این مجموعه کتابها، کشفها، سختیها، مبارزات روحی، مشکلات تأمین معاش، بیعدالتیها و... به تصویر کشیده شدهاند، تا آنکه سرانجام، او در گوشهای دورافتاده در سوئیس به آرامش میرسد و پس از چند سال به پاریس بازمیگردد.
چهار جلد اول این رمان با عنوان «ژان کریستف» و سه جلد بعد با عنوان «ژان کریستف در پاریس» و سه جلد آخر با عنوان «پایان سفر» گروهبندی میشوند. کتابهای ژان کریستف، با عناوین «سپیدهدم»، «بامداد» و «نوجوانی» در سال 1904، «طغیان» در سال 1905، «بازار»، «آنتوانت» و «در خانه» در سال 1908، «دوستان» در سال 1910، «بوته آتشین» در سال 1911 و «روز نو» در سال 1912 منتشر شد.
همچنین کتاب جان شیفته نیز یکی از بهترین کتاب های رومن رولان و از شاهکارهای ادبیات جهان است که اوضاع سیاسی و اجتماعی فرانسه را از قرن بیستم تا بعد از جنگ جهانی اول حکایت می کند. داستان در مورد دختری از طبقه ی مرفه به نام” آنت” است. او پدرش که برایش بسیار عزیز بوده را از دست می دهد. بعد از مرگ پدر، آنت متوجه خواهر ناتنی خود می شود که تا آن زمان از او خبر نداشته است. اکنون که آنت تنهاست به دنبال خواهرش می رود و میان آن دو ماجراهایی رخ می دهد. در این میان آنت طعم عشق را می چشد و فرزندی به دنیا می آورد که قصد دارد او را با جان و دل بزرگ کند؛ اما تک و تنها! و این تنهایی اوست که موجب طغیان جامعه اش می شود…
اولین نکته ی حائز اهمیت در خصوص داستان این است که ماجرا، در مورد استقامت زنی است در جامعه ای که مردان خواهان سقوط او هستند، زنی که برای استقلال و هویت خویش ناگزیر به مبارزه و طی کردن فراز و نشیب هایی است که با روحیه ی لطیف او سازگار نیست ولی به ناچار به آن ها تن میدهد. [۴]
کتاب مهاتما گاندی (Mahâtmâ Gandhi) در سال 1924 انتشار یافت. رومن رولان در این اثر به شرح و تفسیر دقیق و صریحی از ایدهآلها و باورهای مهاتما گاندی، رهبر سیاسی و معنوی اهل هندوستان، پرداخته است. [۲]
رولان در سال ۱۹۳۶ کتابی نوشت به نام “سفر درونی”. این کتاب یک اتوبیوگرافی شاعرانهای است در وصف اندیشهها، افکار و احساسات رومن رولان؛ [۱۰]
اگر چه این کتاب توان رقابت با ژان کریستف و جان شیفته را نداشت، اما همچنان یکی از پرفروش ترین کتاب ها در میان آثار رومن رولان بود. [۱۱]
آثار
نمایشنامه
- مجموعه نمایشنامههای تراژدیهای ایمان (۱۹۰۹) شامل:
- سن لوئی (۱۸۹۷)
- آئرت (۱۸۹۸)
- پیروزی خرد (۱۸۹۹)
- مجموعه نمایشنامههای تئاتر انقلاب (۱۹۰۹) شامل:
- ۱۴ ژوئیه (۱۹۰۲)
- دانتون (۱۹۰۰)
- گرگها (۱۸۹۸)
- زمان آن خواهد رسید (۱۹۰۳)
- لیلولی (۱۹۱۹)
- بازی عشق و مرگ (۱۹۲۴)
- دیکه دوندن
زندگینامه
- بتهوون (۱۹۰۳)
- هندل (۱۹۱۰)
- زندگی میکل آنژ (۱۹۰۶)
- زندگانی تولستوی (۱۹۱۱)
- گاندی (۱۹۲۴)
- زندگی راما کریشنا (۱۹۲۹)
- زندگی ویوکاناندا و انجیل جهانی (۱۹۳۰)
تاریخ موسیقی
- تاریخ اپرای اروپا پیش از ژان باتیست لولی و آلساندرو اسکارلتی
- موسیقیدانان دیروز و موسیقیدانان امروز
- از «هروئیک» به «آپاسیوناتا» (تدوین مطالعاتی دربارهی اصطلاحات موسیقی و از قطعات اجرائی بتهوون) (۱۹۲۸)
رمان
- ژان کریستف (۱۹۰۴)
- کولا برونیون (۱۹۱۹)
- جان شیفته (۱۹۲۳)
- سفر درونی (۱۹۳۶)
- پییر و لوسی
- جزیرهای در توفان (۱۹۲۰)
سایر
- فراتر از جنگ (نیز با نامهای ماورای جنگ، فراتر از معرکه، فراتر از غوغا و ماورای جدالها به فارسی ترجمه شده)
- پیامبران هند جدید
- داستانهای زیبای من
- پیشگامان (مقالهها)
- یادداشتهای زمان جنگ
- خاطرات روزهای جوانی [۱۲]
از جملات قصار
- تاریخ، روزی به حساب یکایک ملتهای درگیر جنگ خواهد رسید و مجموع اشتباهها، دروغها و دیوانگیهای نفرتبار آنها را بر کفهی ترازو خواهدگذاشت. (از درون متن کتاب فراتر از جنگ)
- بیرون از عمل،جز دروغ چیزی نیست.تنها عمل است که دروغ نمیگوید.مردم را،آن جا و این جا،باید در عملشان قضاوت کرد.
- من جز آنچه تواناییاش را دارم نباید چیزی بخواهم.ولی همه آنچه را که میتوانم باید بخواهم و میخواهم.
- پس از من دیگران نبرد خواهند کرد.دستور ما اینست که هرگز تسلیم نشویم؛ تا آخرین نفر!
ـ چه معجزهای است،موجود انسانی را دوست داشتن!
ـ سادگی،که نام دیگرش حماقت است،بدتر از جنایت است.
ـ آنچه هست،چنان که هست.هرگاه خوب است،جز این نیست که از آن لذت ببریم.هرگاه بد است،بکوشیم که خوبش کنیم.در هر دو حال،جای آن نیست که چشم ببندیم.
ـ مبارزه هرچند هم که امید پیروزی در آن نباشد،باز خود امیدی است.
- مرا با حقیقت بیازار. اما هرگز با دروغ . آرامم نکن !
- جرأت کنید راست و حقیقی باشید. جرات کنید زشت باشید! اگر موسیقی بد را دوست دارید . رک و راست بگویید. خود را همان که هستید نشان دهید. این بزک تهوع انگیز دوروئی و دو پهلویی را از چهره روح خود بزدایید . با آب فراوان بشویید!
- عشق در سینه آن کسی است که دوست دارد . نه آن کسی که دوستش دارند.
- هیچ رنجی بالاتر از رنج كودكی نیست كه برای اولین بار طعم ستم و سنگدلی را چشیده باشد.
- اگر هنر و حقیقت نمی توانند با هم زنده بمانند . بگذار هنر بمیرد.
- ما بسیار تواناتر از آنیم که می پنداریم. [۱۳]
- آه؛ رنج کشیدن با دوست، شادیست...
ـ تسلیم؟ هیچ نمیدانم که این کلمه چه معنا دارد. نه؛ دندان بر هم میفشارم و دردی را که مرا رنج دهد خوار میشمرم…
- ایمان داشته باش به فردایی که بعد از یک شب تاریک میآید… [۱۴]
منابع:
- ↑ رومن رولان ـ سایت ایران کتاب
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای رومن رولان ـ سایت کتابراه
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ رومن رولان ـ سایت طاقچه
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ رومن رولان ـ سایت کتابانه
- ↑ مجله کتاب جمعه- سال اول- شماره ۱۴- صفحه۸۶
- ↑ کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴- صفحه۹۳ / نوشته محمد قاضی
- ↑ کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴- صفحه۹۶ / نوشته محمد قاضی
- ↑ کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴- صفحه۹۹ / نوشته محمد قاضی
- ↑ کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴- صفحه۹۸ / نوشته محمد قاضی
- ↑ سفر درونی - سایت وینش
- ↑ نگاهی به زندگینامه و آثار رومن رولان ـ بلاگفا
- ↑ کتابهای رومن رولان ـ سایت کارآ کتاب
- ↑ جملات و سخنان رومن رولان ـ سایت روزانه
- ↑ جملات رومن رولان ـ سایت چگفت