علی‌اکبر اکبری: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۹: خط ۶۹:
[[اسدالله لاجوردی]] معروف به جلاد اوین ریاست دادستانی انقلاب را از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ به عهده داشت. وی مبتکر بسیاری از انواع شکنجه‌ها و اعدام‌ها به‌ویژه در مورد زنان بوده و صدها نفر از زندانیان سیاسی را اعدام کرده است. وی هم‌چنین پایه‌گذار خانه‌های مسکونی بود.  
[[اسدالله لاجوردی]] معروف به جلاد اوین ریاست دادستانی انقلاب را از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ به عهده داشت. وی مبتکر بسیاری از انواع شکنجه‌ها و اعدام‌ها به‌ویژه در مورد زنان بوده و صدها نفر از زندانیان سیاسی را اعدام کرده است. وی هم‌چنین پایه‌گذار خانه‌های مسکونی بود.  


خانه‌هایی که  زندانیان زن را به‌صورت مخفیانه به آن‌ها منتقل کرده و در آن‌جا به‌دور از جشم همگان [[شکنجه]] و بازجویی می‌کردند. لاجوردی به‌صورت حرفه‌ای اغلب اوقات شبانه‌روز را در [[زندان اوین]] به‌سر برده و بر بازجویی از زندانیان سیاسی نظارت داشت. یکی از شاهدین در درمانگاه اوین در مورد نظارت [[اسدالله لاجوردی]] بر اعدام‌ها می‌گوید:<blockquote>«توی درمانگاه اوین بودم. دکتر گفت: «راستی می‌دونی توی استخر چطوری اعدام می‌کنند؟ دور‌تادور استخر را از محکومان به ‌اعدام پر می‌کنند. بعد از وسط استخر به‌دستور حاج‌آقا لاجوردی و آقای گیلانی که بیشتر خودشان ناظر بر ‌اعدام هستند؛ آن‌ها را به‌رگبار می‌بندند.حاج [[اسدالله لاجوردی]] می‌گه این بهترین نوع اعدامه. خون‌ها در قسمت عمیق استخر جمع می‌شه و بعد هم می‌شه با آب استخر را شست و برای تیرباران بعدی آماده کرد».<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%84%D8%A7%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA اسدالله لاجوردی کیست؟]</ref></blockquote>
خانه‌هایی که  زندانیان زن را به‌صورت مخفیانه به آن‌ها منتقل کرده و در آن‌جا به‌دور از جشم همگان [[شکنجه]] و بازجویی می‌کردند. لاجوردی به‌صورت حرفه‌ای اغلب اوقات شبانه‌روز را در [[زندان اوین]] به‌سر برده و بر بازجویی از زندانیان سیاسی نظارت داشت. یکی از شاهدین در درمانگاه اوین در مورد نظارت [[اسدالله لاجوردی]] بر اعدام‌ها می‌گوید:<blockquote>«توی درمانگاه اوین بودم. دکتر گفت: «راستی می‌دونی توی استخر چطوری اعدام می‌کنند؟ دور‌تادور استخر را از محکومان به ‌اعدام پر می‌کنند. بعد از وسط استخر به‌دستور حاج‌آقا لاجوردی و آقای گیلانی که بیشتر خودشان ناظر بر ‌اعدام هستند؛ آن‌ها را به‌رگبار می‌بندند.
 
حاج [[اسدالله لاجوردی]] می‌گه این بهترین نوع اعدامه. خون‌ها در قسمت عمیق استخر جمع می‌شه و بعد هم می‌شه با آب استخر را شست و برای تیرباران بعدی آماده کرد».<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%84%D8%A7%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA اسدالله لاجوردی کیست؟]</ref></blockquote>
===درخواست عملیات===
===درخواست عملیات===
علی‌اکبر اکبری در سن ۲۰ سالگی یعنی سه سال پس از عضویت در [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] برای شرکت در عملیاتی جهت از پای درآوردن [[اسدالله لاجوردی]]  داوطلب شد. وی با اصرار چندین‌بار از ستاد فرماندهی مجاهدین در داخل کشور خواست تا او را برای انجام این عملیات بپذیرند. سرانجام این درخواست از طرف ستاد‌ فرماندهی مجاهدین در داخل کشور پذیرفته و طراحی برای انجام آن آغاز می‌شود.
علی‌اکبر اکبری در سن ۲۰ سالگی یعنی سه سال پس از عضویت در [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] برای شرکت در عملیاتی جهت از پای درآوردن [[اسدالله لاجوردی]]  داوطلب شد. وی با اصرار چندین‌بار از ستاد فرماندهی مجاهدین در داخل کشور خواست تا او را برای انجام این عملیات بپذیرند. سرانجام این درخواست از طرف ستاد‌ فرماندهی مجاهدین در داخل کشور پذیرفته و طراحی برای انجام آن آغاز می‌شود.


علی‌اکبر اکبری در این رابطه می‌نویسد:<blockquote>«من این افتخار را داشته‌ام كه به‌عنوان فردی از این سازمان این عمل مقدس را انجام دهم تردید نخواهم كرد، و گلوله را میان دو چشم دشمن خواهم نشاند. یا آن‌جا كه قلبش می‌تپد. خدا می‌داند كه چه روزهایی را سپری می‌كنم، هرثانیه هر لحظه شعله‌ورتر بر سر جلاد اوین شكنجه‌گر خواهرها و برادرهایم، متجاوز كثیف و پست فرود می‌آیم... بخصوص كه یاد خواهر مجاهد شهید منیره كه خواهر برادر مسعود بودند، بیش از هرچیز دیگر آدم را از این گذشت كند، مرده و بی‌تحرك زمان خسته می‌كند»<ref name=":0" />  </blockquote>[[پرونده:جنازه‌ی اسدالله لاجوردی در بازار تهران.jpg|جایگزین=جنازه‌ی اسدالله لاجوردی در بازار تهران|بندانگشتی|جنازه‌ی اسدالله لاجوردی در بازار تهران|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AC%D9%86%D8%A7%D8%B2%D9%87%E2%80%8C%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%84%D8%A7%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1_%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg]]
علی‌اکبر اکبری در این رابطه می‌نویسد:<blockquote>«من این افتخار را داشته‌ام كه به‌عنوان فردی از این سازمان این عمل مقدس را انجام دهم تردید نخواهم كرد، و گلوله را میان دو چشم دشمن خواهم نشاند. یا آن‌جا كه قلبش می‌تپد. خدا می‌داند كه چه روزهایی را سپری می‌كنم،  
 
هرثانیه هر لحظه شعله‌ورتر بر سر جلاد اوین شكنجه‌گر خواهرها و برادرهایم، متجاوز كثیف و پست فرود می‌آیم... بخصوص كه یاد خواهر مجاهد شهید منیره كه خواهر برادر مسعود بودند، بیش از هرچیز دیگر آدم را از این گذشت كند، مرده و بی‌تحرك زمان خسته می‌كند»<ref name=":0" />  </blockquote>[[پرونده:جنازه‌ی اسدالله لاجوردی در بازار تهران.jpg|جایگزین=جنازه‌ی اسدالله لاجوردی در بازار تهران|بندانگشتی|جنازه‌ی اسدالله لاجوردی در بازار تهران|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AC%D9%86%D8%A7%D8%B2%D9%87%E2%80%8C%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%84%D8%A7%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1_%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg]]
===اجرای عملیات===
===اجرای عملیات===
[[اسدالله لاجوردی]] سال‌ها بود از مشاغل حکومتی خود کنار رفته بود. وی به دلیل شهرتی که در شکنجه و کشتن زندانیان سیاسی داشت به لحاظ بین‌المللی برای جمهوری اسلامی به‌ویژه در دوران [[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]] زیان‌بار بود. اسدالله لاجوردی در بازار تهران یک مغازه فروش روسری و پارچه داشت.  
[[اسدالله لاجوردی]] سال‌ها بود از مشاغل حکومتی خود کنار رفته بود. وی به دلیل شهرتی که در شکنجه و کشتن زندانیان سیاسی داشت به لحاظ بین‌المللی برای جمهوری اسلامی به‌ویژه در دوران [[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]] زیان‌بار بود. اسدالله لاجوردی در بازار تهران یک مغازه فروش روسری و پارچه داشت.  
خط ۸۳: خط ۸۷:
هم‌چنین هم تیم او علی‌اصغر غضنفرنژاد در درگیر‌ی با ماموران امنیتی در یکی از شهرهای مرزی دست‌گیر و پس از شکنجه‌های فراوان اعدام شد.
هم‌چنین هم تیم او علی‌اصغر غضنفرنژاد در درگیر‌ی با ماموران امنیتی در یکی از شهرهای مرزی دست‌گیر و پس از شکنجه‌های فراوان اعدام شد.


=== اسامی سایر نفرات ===
نفر دیگر که در مغازه کشته شد اسماعيلی، معاون لاجوردی در سازمان زندانها، «مدير دفتر سابق دادستان كل، معاون طرح و برنامة دادگستری،‌ عضو انجمن اسلامی دادگستری و رئيس تعاونی دادگستری استان تهران بود».
نفر دیگر که در مغازه کشته شد اسماعيلی، معاون لاجوردی در سازمان زندانها، «مدير دفتر سابق دادستان كل، معاون طرح و برنامة دادگستری،‌ عضو انجمن اسلامی دادگستری و رئيس تعاونی دادگستری استان تهران بود».


=== اسامی سایر نفرات ===
فرد دیگر زين‌العابدين مسعودی، نام دارد. وی افسر [[سپاه پاسداران]] و از عناصرمخفی [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] مأمور به‌خدمت در وزارت دفاع بود.
نفر دیگر زين‌العابدين مسعودی، نام دارد. وی افسر [[سپاه پاسداران]] و از عناصرمخفی [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] مأمور به‌خدمت در وزارت دفاع بود.


در جريان درگيری‌ها، علی‌اصغر فاضل، مدير كل دفتر رئيس ديوانعالی  رژيم نيز زخمی شده است. وی قبلاً دستيار لاجوردی در «دادگاه انقلاب اسلامی» و مسئول پشتيبانی زندان اوين بوده است. نامبرده تا سال ۶۶ در سازمان زندان‌ها اشتغال داشت و سپس به‌ قسمت امنيت داخلی وزارت اطلاعات منتقل گرديد و همزمان در پوشش يك دفتر ساختمانی در شهرآرا به جاسوسی و كار اطلاعاتی اشتغال داشت.<ref>نقل از اطلاعیه ستاد فرماندهی مجاهدین در داخل کشور ۲ شهریور ۱۳۷۷</ref>
در جريان درگيری‌ها، علی‌اصغر فاضل، مدير كل دفتر رئيس ديوانعالی  رژيم نيز زخمی شده است. وی قبلاً دستيار لاجوردی در «دادگاه انقلاب اسلامی» و مسئول پشتيبانی [[زندان اوین|زندان اوين]] بوده است. نامبرده تا سال ۶۶ در سازمان زندان‌ها اشتغال داشت و سپس به‌ قسمت امنيت داخلی وزارت اطلاعات منتقل گرديد و همزمان در پوشش يك دفتر ساختمانی در شهرآرا به جاسوسی و كار اطلاعاتی اشتغال داشت.<ref>نقل از اطلاعیه ستاد فرماندهی مجاهدین در داخل کشور ۲ شهریور ۱۳۷۷</ref>


==وصیتنامه علی اکبر اکبری==
==وصیتنامه علی اکبر اکبری==
خط ۹۷: خط ۱۰۱:
سرچشمه لانهایت توحید و یگانگی با پروردگار، بله تمامی هرآن‌چه را كه فهمیده‌ام و دیده‌ام و حس كردم كه در دنیا وجود دارد از انقلاب است بدون انقلاب "من" وجود ندارم بدون انقلاب شرافت و ناموس وجود ندارد و هویت و ارزش وجود ندارد. این‌ها را می‌خواهم با تمام وجود و تك تك سلول‌هایم به درو دیوارهای ایران بگویم و به آن‌ها نوید رسیدن بهاران خجسته ایران فردا مریم و مسعود را بدهم،.  
سرچشمه لانهایت توحید و یگانگی با پروردگار، بله تمامی هرآن‌چه را كه فهمیده‌ام و دیده‌ام و حس كردم كه در دنیا وجود دارد از انقلاب است بدون انقلاب "من" وجود ندارم بدون انقلاب شرافت و ناموس وجود ندارد و هویت و ارزش وجود ندارد. این‌ها را می‌خواهم با تمام وجود و تك تك سلول‌هایم به درو دیوارهای ایران بگویم و به آن‌ها نوید رسیدن بهاران خجسته ایران فردا مریم و مسعود را بدهم،.  


بیش ازاین چیزی وجود ندارد كه بگویم تنها وصیت من این است كه انقلاب مسعود و مریم را با چنگ و ناخن و دندان بگیرید؛ چرا كه بود و نبود تك تك ما همین است  یك نكته دیگر می‌خواستم به خانواده‌ام گفته شود و آن اینست كه رضا به آرزویش رسید و تنها جایی كه نامش را یافت و خودش را انسان دید فقط و فقط [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود پس از هر كمك و یاری كه می‌توانید دریغ نكنید. درآخر هم وصیت می‌كنم همه دارائی‌ها و مادیاتم در این دنیا را به سازمان تقدیم كنند حتی از یك ریال هم نیز فروگذار نكنند، من تمام دارائیم مسعود و مریم است و هویتم مجاهد خلق؛ با سلاح انقلاب مریم در هرجا قدم می‌گذارم. دوشنبه ساعت ۱۱/۳۰شب  ۷۷/۴/۱ مرگ بر رژیم ضدبشری [[روح‌الله خمینی|خمینی]] درود بر مسعود و [[مریم رجوی]] زنده باد [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌بخش ملی ایران .]] رضا اكبری ـ امضا».<ref>برنامه تلوزیونی سیمای آزادی</ref></blockquote>
بیش ازاین چیزی وجود ندارد كه بگویم تنها وصیت من این است كه انقلاب مسعود و مریم را با چنگ و ناخن و دندان بگیرید؛ چرا كه بود و نبود تك تك ما همین است  یك نكته دیگر می‌خواستم به خانواده‌ام گفته شود و آن اینست كه رضا به آرزویش رسید و تنها جایی كه نامش را یافت و خودش را انسان دید فقط و فقط [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود پس از هر كمك و یاری كه می‌توانید دریغ نكنید.  
 
درآخر هم وصیت می‌كنم همه دارائی‌ها و مادیاتم در این دنیا را به سازمان تقدیم كنند حتی از یك ریال هم نیز فروگذار نكنند، من تمام دارائیم مسعود و مریم است و هویتم مجاهد خلق؛ با سلاح انقلاب مریم در هرجا قدم می‌گذارم. دوشنبه ساعت ۱۱/۳۰شب  ۷۷/۴/۱ مرگ بر رژیم ضدبشری [[روح‌الله خمینی|خمینی]] درود بر مسعود و [[مریم رجوی]] زنده باد [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌بخش ملی ایران .]] رضا اكبری ـ امضا».<ref>برنامه تلوزیونی سیمای آزادی</ref></blockquote>
==سرنوشت پدر علی‌اکبر اکبری==
==سرنوشت پدر علی‌اکبر اکبری==
سهراب اکبری پدر علی‌اکبر اکبری یک کشاورز ۶۱ ساله بود. او پس از کشته شدن [[اسدالله لاجوردی]] بارها توسط ماًموران [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] مورد بازجویی قرار گرفت. وی سرانجام در روز ۱۷ فروردین ۱۳۷۸ در حالی  که مشغول کار در زمین کشاورزی خود بود مورد حمله ماًموران [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] و پسر لاجوردی قرار گرفت. ماموراًن با عبور دادن تراکتور از روی وی، او را له کرده و به قتل رساندند.
سهراب اکبری پدر علی‌اکبر اکبری یک کشاورز ۶۱ ساله بود. او پس از کشته شدن [[اسدالله لاجوردی]] بارها توسط ماًموران [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] مورد بازجویی قرار گرفت. وی سرانجام در روز ۱۷ فروردین ۱۳۷۸ در حالی  که مشغول کار در زمین کشاورزی خود بود مورد حمله ماًموران [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] و پسر لاجوردی قرار گرفت. ماموراًن با عبور دادن تراکتور از روی وی، او را له کرده و به قتل رساندند.
خط ۱۰۴: خط ۱۱۰:


مسعود ر جوی، مسئول [[شورای ملی مقاومت ایران]]، کشته شدن سهراب اکبری پدر علی‌اکبر اکبری را طی پیامی به خانواده‌ی وی تسلیت گفت. [[شورای ملی مقاومت ایران]] طی نامه‌هایی از مجامع بین‌المللی مدافع حقوق‌بشر خواست تا قتل  آقای سهراب اکبری را محکوم کنند.<ref>دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران- ۷اردیبهشت ۱۳۷۸ (۲۷آوریل ۱۹۹۹)</ref>
مسعود ر جوی، مسئول [[شورای ملی مقاومت ایران]]، کشته شدن سهراب اکبری پدر علی‌اکبر اکبری را طی پیامی به خانواده‌ی وی تسلیت گفت. [[شورای ملی مقاومت ایران]] طی نامه‌هایی از مجامع بین‌المللی مدافع حقوق‌بشر خواست تا قتل  آقای سهراب اکبری را محکوم کنند.<ref>دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران- ۷اردیبهشت ۱۳۷۸ (۲۷آوریل ۱۹۹۹)</ref>
==موضع‌گیری محمد خاتمی==
 
== موضع‌گیری‌ها پس از مرگ لاجوردی ==
 
=== محمد خاتمی ===
[[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]] كه در آن زمان رییس‌جمهور بود، از [[اسدالله لاجوردی]] به‌عنوان «خدمتگزار مردم» یاد كرد. این موضع‌گیری جنجالی توسط خاتمی در مورد فردی که سوابق قتل و شکنجه‌ی او در نظام جمهوری اسلامی بسیار شهرت داشت باعث شد که تلقی بسیاری از کسانی که  [[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]] را یک روحانی مدره یا در تضاد با حاکمیت می‌دیدند، تغییر کند. <ref>سایت ایران آزاد قهرمان ملی علی اکبر [http://iranazadfarda.com/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7/%D9%82%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1%DB%8C/ اکبری]</ref>
[[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]] كه در آن زمان رییس‌جمهور بود، از [[اسدالله لاجوردی]] به‌عنوان «خدمتگزار مردم» یاد كرد. این موضع‌گیری جنجالی توسط خاتمی در مورد فردی که سوابق قتل و شکنجه‌ی او در نظام جمهوری اسلامی بسیار شهرت داشت باعث شد که تلقی بسیاری از کسانی که  [[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]] را یک روحانی مدره یا در تضاد با حاکمیت می‌دیدند، تغییر کند. <ref>سایت ایران آزاد قهرمان ملی علی اکبر [http://iranazadfarda.com/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7/%D9%82%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1%DB%8C/ اکبری]</ref>
==واکنش مردم به کشته شدن لاجوردی ==
 
=== واکنش مردم ===
خبر کشته شدن [[اسدالله لاجوردی]] یک خبر بسیار جنجالی بود. بسیاری از نسل جوان که دهه‌ی شصت را به چشم ندیده بودند پس از کشته شدن وی نسبت به وی و سوابق مشارکت او در قتل و شکنجه‌ی زندانیان سیاسی آگاهی پیدا کردند. خبر  کشته شدن اسدالله لاجوردی برای بسیاری از مردم و به‌ویژه خانواده‌ی زندانیان سیاسی یک خبر مسرت‌بخش بود. گزارش‌های زیادی از پخش شیرینی در نقاطی از تهران و دیگر استان‌ها و تمام شدن شیرینی بسیاری از شیرینی‌فروشی‌ها در این رابطه وجود داشت.<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=IJkzKQPFqQI مجازات لاجوردی - تلویزیون سیمای آزادی]</ref>
خبر کشته شدن [[اسدالله لاجوردی]] یک خبر بسیار جنجالی بود. بسیاری از نسل جوان که دهه‌ی شصت را به چشم ندیده بودند پس از کشته شدن وی نسبت به وی و سوابق مشارکت او در قتل و شکنجه‌ی زندانیان سیاسی آگاهی پیدا کردند. خبر  کشته شدن اسدالله لاجوردی برای بسیاری از مردم و به‌ویژه خانواده‌ی زندانیان سیاسی یک خبر مسرت‌بخش بود. گزارش‌های زیادی از پخش شیرینی در نقاطی از تهران و دیگر استان‌ها و تمام شدن شیرینی بسیاری از شیرینی‌فروشی‌ها در این رابطه وجود داشت.<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=IJkzKQPFqQI مجازات لاجوردی - تلویزیون سیمای آزادی]</ref>


خط ۱۲۲: خط ۱۳۲:
سلام عليكم  
سلام عليكم  


ساعت ۱۲۴۰ مورخه اول شهریور ۱۳۷۷ دو نفر از عوامل گروهک نفاق در حالیکه یک نفر آنان دیگری را از فاصله تقریباً یک متری حمایت می‌نموده ضمن ورود به واحد صنفی حاج آقا لاجوردی  دادستان اسبق انقلاب اسلامی واقع در پاساژ جعفری بازار بزرگ تهران، ایشان و برادر رئیسی اسماعیلی  از پرسنل دادستانی و رئیس دفتر سابق آیت‌الله موسوی اردبیلی و یک نفر بنام زین‌العابدین مسعودی [افسر سپاه و از عناصرمخفی وزارت اطلاعات مأمور به‌خدمت در وزارت دفاع] را هدف گلوله قرار داده و به شهادت رسانده، یک نفر بنام اصغر دهقان فاضلی [مدير كل دفتر رئيس ديوانعالی و دستيار لاجوردی در دادستانی انقلاب اسلامی] را از ناحیه بینی مجروح و شاگرد مغازه بنام عزیز جباری را نیز مصدوم نموده (نامبرده اخیرا سرپایی مداوا شد) و قصد فرار داشته‌اند که یک نفر آنان با حضور مأمورین درحالیکه ضمن تهدید صاحب یکباب مغازه ساعت‌فروشی واقع در پاساژ قیصریه ..... محل مخفی شده بود دستگیر و از وی یک قبضه سلاح کلاشینکف با دو تیغه خشاب ۳۴ تیر فشنگ ،یک قبضه سلاح کمری برتا با صداخفه‌کن و ۴۳ تیر فشنگ مربوطه، دو قبضه نارنجک جنگی، یک نقشه و یکدستگاه قطب‌نما یکعدد ساک مسافرتی مشکی رنگ، مبلغ یک میلیون و سیصد و هشتاد هزار ریال وجه نقد، یک بسته مشکوک که تحویل واحد خنثی سازی گردیده کشف و به پاسگاه محل منتقل در بازرسی بدنی از وی یک عدد قرص سیانور و یک عدد لفاف قرص که درپشت پیراهن خود مخفی نموده بود کشف، دراین حین از مأمورین آب خواسته که باتوجه نتیجه تحقیقات مقدماتی و پی بردن به اینکه در مغازه ساعت‌فروشی نیز یک لیوان آب خورده و سپس خود را تسلیم کرده و با عنایت به کشف لفاف قرص سیانور از وی از اجابت خواسته او خودداری دراین حین که حدود ۲۰ دقیقه از زمان دستگیری گذشته  آثار تأثیر سیانور در او، مشاهده بلافاصله توسط عوامل اطلاعاتی به بیمارستان لقمان‌الدوله منتقل لیکن اقدامات پزشکی مؤثر واقع نگردیده و درحال اغما و هلاک شده است.  
ساعت ۱۲۴۰ مورخه اول شهریور ۱۳۷۷ دو نفر از عوامل گروهک نفاق در حالیکه یک نفر آنان دیگری را از فاصله تقریباً یک متری حمایت می‌نموده ضمن ورود به واحد صنفی حاج آقا لاجوردی دادستان اسبق انقلاب اسلامی واقع در پاساژ جعفری بازار بزرگ تهران، ایشان و برادر رئیسی اسماعیلی  از پرسنل دادستانی و رئیس دفتر سابق آیت‌الله موسوی اردبیلی و یک نفر بنام زین‌العابدین مسعودی [افسر سپاه و از عناصرمخفی وزارت اطلاعات مأمور به‌خدمت در وزارت دفاع] را هدف گلوله قرار داده و به شهادت رسانده است.
 
یک نفر بنام اصغر دهقان فاضلی [مدير كل دفتر رئيس ديوانعالی و دستيار لاجوردی در دادستانی انقلاب اسلامی] را از ناحیه بینی مجروح و شاگرد مغازه بنام عزیز جباری را نیز مصدوم نموده (نامبرده اخیرا سرپایی مداوا شد) و قصد فرار داشته‌اند که یک نفر آنان با حضور مأمورین درحالیکه ضمن تهدید صاحب یکباب مغازه ساعت‌فروشی واقع در پاساژ قیصریه مخفی شده بود دستگیر و از وی یک قبضه سلاح کلاشینکف با دو تیغه خشاب ۳۴ تیر فشنگ، یک قبضه سلاح کمری برتا با صداخفه‌کن و ۴۳ تیر فشنگ مربوطه، دو قبضه نارنجک جنگی، یک نقشه و یکدستگاه قطب‌نما یکعدد ساک مسافرتی مشکی رنگ، مبلغ یک میلیون و سیصد و هشتاد هزار ریال وجه نقد، یک بسته مشکوک که تحویل واحد خنثی سازی گردیده کشف و به پاسگاه محل منتقل در بازرسی بدنی از وی یک عدد قرص سیانور و یک عدد لفاف قرص که درپشت پیراهن خود مخفی نموده بود کشف شد. 
 
دراین حین از مأمورین آب خواسته که باتوجه نتیجه تحقیقات مقدماتی و پی بردن به اینکه در مغازه ساعت‌فروشی نیز یک لیوان آب خورده و سپس خود را تسلیم کرده و با عنایت به کشف لفاف قرص سیانور از وی از اجابت خواسته او خودداری دراین حین که حدود ۲۰ دقیقه از زمان دستگیری گذشته  آثار تأثیر سیانور در او، مشاهده بلافاصله توسط عوامل اطلاعاتی به بیمارستان لقمان‌الدوله منتقل لیکن اقدامات پزشکی مؤثر واقع نگردیده و درحال اغما و هلاک شده است.  


مشخصات منافق مجاهد مذکور برابر یک قطعه کارت پایان خدمت مکشوفه از وی  عبارت است از:  
مشخصات منافق مجاهد مذکور برابر یک قطعه کارت پایان خدمت مکشوفه از وی  عبارت است از:  
۱۳٬۱۲۶

ویرایش

منوی ناوبری