علیاکبر صفایی فراهانی
علی اکبر صفایی فراهانی | |
---|---|
پرونده:علی اکبر صفایی فراهانی.JPG علی اکبر صفایی فراهانی | |
زادروز | ۱۳۱۸ تهران |
درگذشت | ۲۶ اسفند ۱۳۴۹ |
ملیت | ایرانی |
تابعیت | ایرانی |
از دانشگاه | علم و صنعت تهران |
پیشه | مبارز |
شناختهشده برای | مردم ایران |
نقشهای برجسته | از بنیانگذاران سازمان جریکهای فدایی خلق ایران |
تأثیرپذیرفتگان | اعضا وهواداران سازمان چریکهای فدایی خلق |
حزب سیاسی | سازمان چریکهای فدایی خلق |
علی اکبر صفایی فراهانی (زادهٔ ۱۳۱۸خورشیدی در تهران – درگذشتهٔ ۲۶ اسفند ۱۳۴۹ در تهران) از مبارزان و انقلابیون مشهور ایرانی بود که در بنیانگزاری سازمان چریکهای فدایی خلق ایران ـ از بزرگترین سازمانهای سیاسی انقلابی دهه ۴۰ و ۵۰ ـ نقش بهسزایی داشت. علی اکبر فراهانی در تهران در خانوادهای متوسط به دنیا آمد. او از دورهی جوانی با مسائل سیاسی آشنا شد. علیاکبر صفایی فراهانی به همراه برخی از دوستان خود گروه کوهنوردی کاوه را ایجاد کرد. علی اکبر صفایی فراهانی همچنین پس از تحصیل در دانشگاه علم و صنعت تهران با مدرک کارشناسی فارغ التحصیل شد. علیاکبر صفایی فراهانی بین سالهای ۳۹ تا ۴۲ در ارتباط با بیژن جزنی از انقلابیون مارکسیست قرار گرفت. علیاکبر صفایی فراهانی به عنوان یک کوهنورد در تهیهی نقشه و شناسایی مناطق مختلف برای آغاز مبارزهی مسلحانه نقش به سزایی داشت. او سرانجام در جریان عملیات جنگل مشهور به واقعهی سیاهکل در شمال ایران دستگیر شده و سپس در ۲۶ اسفند ۱۳۴۹ با دستور محمدرضا شاه پهلوی همراه با ۱۳ تن از یاران خود تیرباران شد.علی اکبر صفایی فراهانی هم چنان یکی از شخصیت های الهام بخش برای مبارزان و انقلابیون زمان خود و پس از آن بوده است. یکی از آثار وی به نام « آنچه یک انقلابی باید بداند» از جمله متون انقلابی زمان اوست.
زندگی و فعالیت
علی اکبر صفایی فراهانی در سال ۱۳۱۸ خورشیدی در تهران متولد شد.
علی اکبر صفایی فراهانی در هنرستان صنعتی تهران پس از آشنایی با سعید کلانتری به همراه او و دوتن دیگر بهنامهای اسکندر صادقی نژاد و جلیل انفرادی، گروه کوهنوردی کاوه را تشکیل داد.
او که بعد گذراندن دوره هنرستان در سال ۱۳۴۲ به تدریس در شهر ساری اشتغال یافته بود، همزمان با آن به تحصیل در دانشکده علم و صنعت تهران پرداخت و با مدرک مهندسی فارغالتحصیل شد. در همین دوره بود که فراهانی با عباس مفتاحی نیز آشنا شد.
سه سال بعد (۱۳۴۵) از طریق کلانتری (مشعوف) با گروه جزنی در ارتباط قرار گرفت و بعد از ضربه خوردن گروه، برای آموزش و کسب تجربه به فلسطین رفت.
علی اکبر صفایی به دلیل قابلیتهای عملی و نظری به زودی در زمرهی یکی از فرماندهان برجسته سازمان آزادیبخش فلسطین درآمد. او با نام مستعار ابوالعباس، ابتدا فرماندهی یک پایگاه چریکی را بعهده گرفت و این سپس مسوولیت یک واحد نظامی ۱۵۰ نفری به وی سپرده شد.
علی اکبر صفایی فراهانی در سال ۱۳۴۸ با هدف تشکیل یک گروه چریکی به ایران برگشت و پس از آنکه دریافت حمید اشرف انقلابی شهیر ایرانی و رفقای دیگرش گروهی را با اهدافی مشابه سازماندهی کردهاند، به آنان پیوست و برای تهیه اسلحه و تدارکات بار دیگری به فلسطین مراجعت کرد و مجدداً یک سال بعد به همراه همرزمش محمد صفاری آشتیانی به ایران بازگشت و به این ترتیب نطفهٔ بنیانگزاری یک جنبش نوین کمونیستی بسته شد.[۱]
با به هم پیوستن دو گروه «بیژن جزنی و حسن ضیاظریفی» و «مسعود احمدزاده و امیرپرویز پویان»، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران شکل گرفت؛ سازمانی که با پیوستن حمید اشرف به فازی تازه رسید. اشرف به همراه علیاکبر صفایی فراهانی فاز مبارزاتی خود را به دو گروه شهری و جنگل تقسیم میکنند و در نهایت ماجرای سیاهکل رخ داد.[۲]
دستگیری و تیرباران
علی اکبر صفایی فراهانی به اتفاق یک گروهی از اعضای سازمان تازه تأسیس چریکهای فدایی موسوم به تیم کوه، پس از چندین ماه شناسایی، در شهریور ۱۳۴۹ برای تدارکات و عملیات شناسایی در دو دسته به سمت جنگلهای شمال به حرکت درآمد. وی پس از حمله به پاسگاه سیاهکل و چند روز پس از این عملیات متهورانه چند روز بعد از عملیات حمله به پاسگاه سیاهکل و نبردهای قهرمانانه متعاقب آن با ارتش شاه، در حالی که به همراه جلیل انفرادی برای نجات جان یکی از همرزمان خودشان بهنام هوشنگ نیری به روستای چهل ستون وارد شده بود، به تحریک کدخدا توسط عده ای از عوامل وی دستگیر شد. اما در حالیکه او و یارانش مسلح بودند، حاضر به شلیک به روی افراد غیرنظامی نشدند و به این ترتیب به اسارت نیروهای نظامی شاه درآمدند.[۱]
روایتی است که گویا صفایی فراهانی در زندان اوین به حسینی بازجوی ساواک گفته بود:
«شما اشتباه میکنید. ما شکست نخوردهایم. در فردای تیرباران ما پژواک پیروزی سیاهکل در فضای ایران طنین انداز خواهد گشت.»
گفتهٔ صفایی فراهانی میتواند نقل به مضمون بوده باشد. البته اگر فرماندهٔ گروه سیاهکل به کاری که کرده بود باور نمیداشت، تردیدی نیست که گام در این راه نمیگذاشت؛ و البته او میدانست که رفقایی که از دستگیریها جان بهدر برده بودند به مبارزه ادامه خواهند داد.[۳]
در ۲۶اسفند سال ۱۳۴۹ رژیم شاه برای خاموش کردن بارقههای بنبستشکنانه نبرد مسلحانه انقلابی ۱۱ نفر از فداییان را به جوخههای تیرباران سپرد. افزون بر علیاکبر صفایی فراهانی، فداییان شهید غفور حسنپور اصیل، احمد فرهودی، جلیل انفرادی، محمدعلی محدث قندچی، ناصر سیف دلیل صفایی، هادی بندهخدا لنگرودی، شعاعالدین مشیدی، اسکندر رحیمی مسچی، محمدهادی فاضلی، عباس دانش بهزادی، هوشنگ نیری و اسماعیل معینی عراقی از جمله شهدای همرزم او بودند.
۸ سال پس از حماسه سیاهکل و عملیات سایر گروههای مسلح انقلابی، که به دلیل خصلت بنبستشکنانهاش الهام بخش و امیدی برای نسلهای آینده شد، مبارزات مردم ایران با پیشتازی و جانفشانی انقلابیون فدایی و مجاهد، به ثمر نشست و منجر به سرنگونی نظام سلطنتی شد.[۴]
محل دفن این قهرمانان در قطعه ۳۳ بهشت زهرا در تهران است.
از فدایی شهید علی اکبر صفایی فراهانی آثاری در زمیینه مبارزات انقلابی بجا ماندهاست. ازجمله چزوه ای با نام «آنچه یک انقلابی باید بداند»
وی در این اثر تحلیل جامعی از شرایط عینی و وضیعت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعهٔ آن روزگار ایران تولیدی بدست دادهاست.[۵]
آثار
- آن چه يک انقلابی بايد بداند او در مقدمهی این کتاب آورده است:
« متنی را که در دست داريد چکيده اي است از آن چه بايد افراد و سازمان های مبارز ايرانی برای پايان دادن به رکود مبارزه در کشور ما بدانند. در اين رساله نتايج بررسی های اجتماعی ، ارزيابی های سيا سی و رهنمود های انقلابی آمده است نه بيشتر. در هر نظر و هر اصلی که اين جا ابراز شده ، می توان بطور مبسوط و مستقل بحث کرد و برای هر فصل و بند آن به رساله ای جداگانه رسيد . می توان استنتاجات اقتصادی را با ارقام و آمار زنده اثبات کرد و نظرات سياسی را با شرح و ب سط کامل و با مدارک و شواهد مستند و زنده مدلل ساخت. هر کس طرز تفکر اين رساله را ، صرف نظر از لغزش های کوچک آن ، حقيقت می يابد و تشريح و توضيح آن را ضروری تشخيص می دهد ، می تواند بنا بر توانايي و امکان خود در اين راه گام گذارد و سپاس نويسنده و مبارزان راه ان قلاب ايران را به عنوان پاداش خود بپذيرد.
ادامهی مطلبعلی اکبر صفايي فراهانی تابستان ١٣٤٩»