بحران مسکن در ایران

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بحران مسکن در ایران
بحران مسکن در ایران

بحران مسکن در ایران، که با افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها، کمبود واحدهای مسکونی، و ناتوانی شهروندان در تأمین سرپناه مشخص شده، یکی از چالش‌های اساسی این کشور در دهه‌های اخیر است. این بحران، که ریشه در سیاست‌های ناکارآمد و فساد گسترده‌ی جمهوری اسلامی دارد، زندگی میلیون‌ها ایرانی را فلج کرده و به اعتراضات اجتماعی و مهاجرت گسترده منجر شده است. عواملی چون احتکار زمین توسط نهادهای حکومتی، رانت‌خواری، و تخصیص منابع به پروژه‌های امنیتی به جای توسعه‌ی مسکن، این بحران را تشدید کرده است. گزارش‌ها نشان می‌دهد که کمبود ۷ میلیون واحد مسکونی، همراه با تورم بالا و رکود بازار، خانه‌دار شدن را برای بسیاری از ایرانیان به رویایی دست‌نیافتنی تبدیل کرده است. سیاست‌های نادرست، مانند وام‌های تورم‌زا و طرح‌های شکست‌خورده‌ی مسکن‌سازی، نه‌تنها مشکل را حل نکرده، بلکه شکاف طبقاتی و فقر را عمیق‌تر کرده است. این بحران، با تأثیر بر حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، و حتی امنیتی، به نارضایتی عمومی دامن زده و اعتراضات خیابانی و انتقادات گسترده در شبکه‌های اجتماعی را برانگیخته است. مقامات حکومتی، با لاپوشانی و عدم پذیرش مسئولیت، اعتماد عمومی را بیش از پیش تضعیف کرده‌اند.[۱][۲][۳]

مقدمه

حسرت مسکن در میان ایرانیان
بحران مسکن در ایران

ایران، با وجود منابع عظیم طبیعی و انسانی، با بحران مسکن بی‌سابقه‌ای مواجه است که میلیون‌ها شهروند را از دسترسی به سرپناه محروم کرده است. افزایش قیمت مسکن، که در دهه‌های اخیر چندین برابر درآمد متوسط خانوارها شده، همراه با کمبود واحدهای مسکونی و رکود بازار، خانه‌دار شدن را به چالشی غیرممکن برای بسیاری تبدیل کرده است. این بحران، که ریشه در سوءمدیریت، فساد، و سیاست‌های نادرست جمهوری اسلامی دارد، نه‌تنها اقتصاد و معیشت مردم را تحت تأثیر قرار داده، بلکه به مشکلات اجتماعی و امنیتی منجر شده است. نهادهای حکومتی، با احتکار زمین و رانت‌خواری، بخش عمده‌ای از منابع کشور را به جای توسعه‌ی مسکن، صرف پروژه‌های سیاسی و نظامی کرده‌اند. این در حالی است که گزارش‌ها از وجود میلیون‌ها خانه‌ی خالی حکایت دارند که به دلیل سیاست‌های ناکارآمد، در دسترس نیازمندان قرار نمی‌گیرند.[۴][۵][۶]

علل ریشه‌ای بحران مسکن

علل ریشه‌ای بحران مسکن
علل ریشه‌ای بحران مسکن

بحران مسکن در ایران، که میلیون‌ها شهروند را از دسترسی به سرپناه محروم کرده، ریشه در عوامل ساختاری و سیاست‌های ناکارآمد حکومتی دارد.

احتکار زمین و ناکارآمدی بازار

احتکار گسترده‌ی زمین توسط نهادهای حکومتی و وابستگان رژیم، یکی از عوامل اصلی کمبود عرضه‌ی مسکن است. دولت و نهادهای وابسته، حدود ۲ میلیون هکتار زمین را احتکار کرده‌اند، که این امر قیمت زمین را به‌ویژه در کلان‌شهرها به شدت افزایش داده است.[۷] این احتکار، که با هدف کسب سود و رانت‌خواری انجام می‌شود، عرضه‌ی زمین برای ساخت مسکن ارزان‌قیمت را محدود کرده است. سایت حکومتی تریبون ملت افشا می‌کند که مالکیت دولت بر بخش عمده‌ی زمین‌های شهری، مانع اصلی توسعه‌ی مسکن بوده و بازار را به انحصار نهادهای قدرت درآورده است.[۸]

ناکارآمدی بازار مسکن نیز به این بحران دامن زده است. وجود میلیون‌ها خانه‌ی خالی، که عمدتاً توسط سرمایه‌گذاران و وابستگان حکومتی احتکار شده‌اند، در حالی که تقاضای واقعی برای مسکن تأمین نمی‌شود، به افزایش قیمت‌ها منجر شده است.[۹] این وضعیت، که نتیجه‌ی فقدان سیاست‌های مالیاتی مؤثر برای جلوگیری از احتکار است، بازار مسکن را از دسترس اقشار کم‌درآمد خارج کرده است. کتاب «اقتصاد سیاسی ایران پس از انقلاب» نوشته‌ی سوزان مالونی تاکید می‌کند که ناکارآمدی نهادهای حکومتی در تنظیم بازار، به انحصار و رانت در بخش مسکن منجر شده است.[۱۰]

تورم و فساد گسترده

تورم افسارگسیخته، که نتیجه‌ی سیاست‌های اقتصادی نادرست رژیم ایران است، قیمت مسکن را به سطحی غیرقابل‌دسترس برای اکثر ایرانیان رسانده است. سایت حکومتی دنیای اقتصاد گزارش می‌دهد که قیمت مسکن در تهران بین سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۴ بیش از ۲۰ برابر شده، در حالی که درآمد خانوارها تنها ۵ برابر افزایش یافته است.[۱۱] این شکاف، که ریشه در چاپ پول و کسری بودجه‌ی دولت دارد، خرید یا اجاره‌ی مسکن را برای اقشار متوسط و کم‌درآمد غیرممکن کرده است. تورم همراه با کاهش قدرت خرید، به عمیق‌تر شدن فقر و نابرابری منجر شده است.[۱۲]

فساد و رانت‌خواری در نهادهای حکومتی نیز به تشدید بحران کمک کرده است. شبکه‌های مافیایی وابسته به رژیم، با استفاده از رانت‌های حکومتی، پروژه‌های مسکن‌سازی را به ابزار سودجویی تبدیل کرده‌اند، در حالی که واحدهای ساخته‌شده به نیازمندان نمی‌رسد.[۶] این فساد، که شامل تخصیص غیرشفاف زمین و تسهیلات به افراد خاص است، اعتماد عمومی به سیاست‌های مسکن را از بین برده است. تخصیص منابع کشور به پروژه‌های نظامی و سیاسی، به جای رفع کمبود ۷ میلیون واحد مسکونی، این بحران را به یک چالش مزمن تبدیل کرده است.[۱۳]

علل ریشه‌ای بحران مسکن، از احتکار زمین تا تورم و فساد، نتیجه‌ی مستقیم سیاست‌های ناکارآمد و اولویت‌های نادرست حکومتی است. این عوامل، بازار مسکن را دچار بحرانی کرده‌اند که زندگی میلیون‌ها ایرانی را تحت تأثیر قرار داده است.[۴]

نقش سیاست‌های حکومتی

بحران مسکن و سوءمدیریت حکومت
بحران مسکن و سوءمدیریت حکومت

سیاست‌های ناکارآمد و فسادمحور جمهوری اسلامی نقش محوری در تشدید بحران مسکن در ایران داشته است. این سیاست‌ها، از رانت‌خواری و احتکار زمین تا اجرای طرح‌های غیرموثر و عدم شفافیت، نه‌تنها مشکل کمبود مسکن را حل نکرده، بلکه آن را به یک چالش مزمن تبدیل کرده است.

رانت‌خواری و سوءمدیریت در طرح‌های مسکن‌سازی

نهادهای حکومتی و وابستگان رژیم، با احتکار زمین و کنترل بازار مسکن، دسترسی شهروندان به سرپناه را محدود کرده‌اند. نهادهای دولتی و شبه‌دولتی، مانند بنیاد مستضعفان، حدود ۲ میلیون هکتار زمین را احتکار کرده‌اند، که این امر قیمت زمین را در شهرهای بزرگ به شدت افزایش داده است.[۷] این احتکار، که با هدف سودجویی و رانت‌خواری انجام می‌شود، مانع از توسعه‌ی مسکن مقرون‌به‌صرفه شده است. شبکه‌های مافیایی وابسته به رژیم، با کنترل زمین و مصالح ساختمانی، بازار مسکن را به نفع خود دستکاری می‌کنند.[۶]

طرح‌های حکومتی مانند «مسکن مهر» و «مسکن ملی» نیز به دلیل سوءمدیریت و فساد، نتوانسته‌اند بحران را رفع کنند. این طرح‌ها به دلیل کیفیت پایین ساخت، مکان‌یابی نامناسب، و فساد در تخصیص بودجه، با شکست مواجه شده‌اند و بسیاری از واحدها خالی یا غیرقابل سکونت مانده‌اند.[۹] سایت حکومتی فرارو افشا کرد که وام‌های مسکن، که قرار بود به خانه‌دار شدن کمک کنند، با ایجاد تورم بیشتر، قیمت‌ها را افزایش داده و اقشار کم‌درآمد را فقیرتر کرده است.[۱۴] سوزان مالونی در کتاب خود تأکید می‌کند که تخصیص منابع به پروژه‌های سیاسی و نظامی، به جای توسعه‌ی زیرساخت‌های مسکن، این بحران را تشدید کرده است.[۱۰]

نداشتن شفافیت و لاپوشانی مسئولیت

مقامات حکومتی، با لاپوشانی دلایل واقعی بحران مسکن، اعتماد عمومی را تضعیف کرده‌اند. رژیم ایران به جای پذیرش مسئولیت سوءمدیریت و فساد، عوامل خارجی مانند تحریم‌ها را مقصر جلوه داده، در حالی که رانت‌خواری داخلی نقش بزرگ‌تری داشته است.[۳] این لاپوشانی، همراه با تناقض‌گویی مقامات، خشم عمومی را برانگیخته است. سایت حکومتی دنیای اقتصاد افشا کرد که آمارهای رسمی درباره‌ی تعداد خانه‌های خالی و کمبود مسکن اغلب دستکاری می‌شوند تا عمق بحران پنهان بماند.[۱۱]

پاسخگو نبودن رژیم در برابر ناکارآمدی سیاست‌های مسکن‌سازی نیز به بی‌اعتمادی دامن زده است. مقامات جمهوری اسلامی با وعده‌های غیرواقعی مانند ساخت ۴ میلیون واحد مسکونی، سعی در آرام کردن افکار عمومی داشته‌اند، اما این وعده‌ها بدون پشتوانه‌ی مالی و اجرایی باقی مانده‌اند.[۱۳] همچنین فقدان نظارت بر پروژه‌های مسکن و فساد در قراردادها، منابع عمومی را هدر داده و بحران را عمیق‌تر کرده است.[۱۲] این سیاست‌های غیرشفاف، که اولویت را به حفظ قدرت رژیم داده، نه‌تنها مشکل مسکن را حل نکرده، بلکه نارضایتی اجتماعی را به سطح بی‌سابقه‌ای رسانده است.[۴]

سیاست‌های حکومتی، از رانت‌خواری تا لاپوشانی، بحران مسکن را به یک معضل ساختاری تبدیل کرده است. این رویکرد، که ریشه در فساد و اولویت‌های نادرست رژیم دارد، توانایی شهروندان برای دسترسی به سرپناه را به شدت محدود کرده است.[۱]

پیامدهای اقتصادی و اجتماعی

بحران مسکن در ایران، با افزایش قیمت‌ها و کمبود واحدهای مسکونی، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی گسترده‌ای به دنبال داشته که زندگی میلیون‌ها شهروند را تحت تأثیر قرار داده است. این پیامدها، که ریشه در سیاست‌های ناکارآمد و فساد حکومتی دارند، از فقر و نابرابری تا مهاجرت و کاهش کیفیت زندگی را دربرمی‌گیرند.

تشدید فقر و نابرابری

بحران مسکن و تشدید فقر و نابرابری
بحران مسکن و تشدید فقر و نابرابری

افزایش سرسام‌آور قیمت مسکن، همراه با تورم و کاهش قدرت خرید، فقر را در میان اقشار کم‌درآمد ایران تشدید کرده است. هزینه‌ی مسکن در شهرهای بزرگ مانند تهران، بیش از ۷۰ درصد درآمد خانوارهای متوسط را می‌بلعد، که این امر بسیاری را به زیر خط فقر کشانده است.[۱۲] همچنین بسیاری از خانواده‌ها حتی توان پرداخت اجاره را ندارند و به اجبار در مناطق حاشیه‌ای یا مسکن‌های غیراستاندارد ساکن شده‌اند.[۴] این وضعیت، که نتیجه‌ی احتکار زمین و رانت‌خواری نهادهای حکومتی است، شکاف طبقاتی را عمیق‌تر کرده است.

در سال ۱۴۰۴، مستاجران به دلیل افزایش ۵۰ درصدی اجاره‌بها در برخی مناطق، با فشار مالی بی‌سابقه‌ای مواجه شدند.[۱۵] این فشار، که با سیاست‌های تورم‌زای رژیم مانند تزریق وام‌های ناکارآمد تشدید شده، فرصت خانه‌دار شدن را برای کارگران و طبقات متوسط از بین برده است. کتاب «دموکراسی آیت‌الله‌ها» نوشته‌ی هومان مجد تأکید می‌کند که سیاست‌های تبعیض‌آمیز جمهوری اسلامی، که منابع را به نفع نخبگان حکومتی توزیع می‌کند، نابرابری را به یک چالش ساختاری تبدیل کرده است.[۱۶] سایت حکومتی تجارت‌نیوز نیز اذعان کرد که رکود بازار مسکن، همراه با تورم، طبقات پایین را بیش از پیش تحت فشار قرار داده است.[۱۷]

مهاجرت و کاهش کیفیت زندگی

بحران مسکن به مهاجرت گسترده از کلان‌شهرها به مناطق حاشیه‌ای و شهرهای کوچک منجر شده است. همچنین افزایش هزینه‌های مسکن در تهران و دیگر شهرهای بزرگ، بسیاری از خانواده‌ها را وادار به ترک پایتخت و اسکان در حاشیه‌های شهری با زیرساخت‌های ضعیف کرده است.[۲] این مهاجرت‌ها که نتیجه‌ی ناتوانی در تأمین سرپناه است، به گسترش زاغه‌نشینی و کاهش کیفیت زندگی منجر شده است.[۳] این وضعیت، با بی‌توجهی رژیم به توسعه‌ی مسکن ارزان‌قیمت، به یک بحران اجتماعی تبدیل شده است.

کاهش کیفیت زندگی نیز از پیامدهای بارز این بحران است. بسیاری از ایرانیان، به دلیل هزینه‌های بالای مسکن، از نیازهای اساسی مانند آموزش و درمان صرف‌نظر می‌کنند، که این امر سلامت جسمی و روانی جامعه را تهدید کرده است.[۱۸] همچنین بحران مسکن، با ایجاد فشار روانی و ناامیدی، به کاهش امید به آینده در میان جوانان منجر شده است.[۱۹] علاوه بر این‌ها، ناکارآمدی رژیم در مدیریت بازار مسکن، به افزایش تنش‌های اجتماعی و احساس محرومیت در میان شهروندان دامن زده است.[۱۳]

پیامدهای اقتصادی و اجتماعی بحران مسکن، از فقر و نابرابری تا مهاجرت و کاهش کیفیت زندگی، نتیجه‌ی مستقیم سوءمدیریت و فساد حکومتی است. این مسائل، جامعه‌ی ایران را به سمت ناپایداری اجتماعی و اقتصادی سوق داده است.[۳]

واکنش‌های مردمی

بحران مسکن در ایران، با افزایش قیمت‌ها و ناتوانی در تأمین سرپناه، به واکنش‌های گسترده‌ی مردمی منجر شده که نشان‌دهنده‌ی خشم عمومی از سوءمدیریت و فساد حکومتی است. این واکنش‌ها، از اعتراضات خیابانی تا انتقادات در شبکه‌های اجتماعی، رژیم را تحت فشار قرار داده و نارضایتی را به سطحی بی‌سابقه رسانده است.

تجمع اعتراضی متقاضیان مسکن ملی
تجمع اعتراضی متقاضیان مسکن ملی

افزایش هزینه‌های مسکن و کمبود واحدهای مسکونی، به اعتراضات خیابانی در شهرهای مختلف ایران دامن زده است. در سال‌های ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴، صدها نفر در تهران، مشهد، و کرج به خیابان‌ها آمدند و با شعارهایی علیه سیاست‌های حکومتی، خواستار کاهش قیمت مسکن و توقف رانت‌خواری شدند.[۲] این اعتراضات، که اغلب با سرکوب نیروهای امنیتی مواجه شد، نشان‌دهنده‌ی عمق نارضایتی از ناکارآمدی رژیم در مدیریت بحران بود. بحران مسکن، با تبدیل شدن به یک مسئله‌ی امنیتی، به اعتراضات گسترده‌ای منجر شده که نظام جمهوی اسلامی را به چالش کشیده است.[۲۰]

اعتصابات نیز به یکی از اشکال مقاومت مردمی تبدیل شده است. کارگران ساختمانی و مستاجران در برخی مناطق، به دلیل فشارهای مالی ناشی از افزایش اجاره‌بها، دست به اعتصاب و تجمع زدند و خواستار اصلاح سیاست‌های مسکن شدند.[۱۸] این اقدامات، که نتیجه‌ی بی‌توجهی رژیم به نیازهای اقشار کم‌درآمد بود، فشار اجتماعی بر مقامات را افزایش داد. سایت حکومتی انصاف‌نیوز فاش کرد که مقامات، به جای پاسخ به مطالبات، اعتراضات را به عوامل خارجی نسبت دادند، که این امر خشم عمومی را تشدید کرد.[۲۱] هومان مجد در کتاب «دموکراسی آیت‌الله‌ها» تأکید می‌کند که چنین واکنش‌های مردمی، نتیجه‌ی شکاف عمیق میان مردم و رژیم به دلیل فساد و سوءمدیریت است.[۱۶]

انتقادات در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها

شبکه‌های اجتماعی به بستری برای ابراز نارضایتی عمومی از بحران مسکن تبدیل شده‌اند. در سال ۱۴۰۴، هشتگ‌هایی مانند «بحران مسکن» و «اجاره‌نشینی» در شبکه ایکس و اینستاگرام ترند شدند، و کاربران با انتشار تصاویر خانه‌های خالی و انتقاد از احتکار زمین توسط نهادهای حکومتی، سیاست‌های رژیم را به چالش کشیدند.[۱۲] این انتقادات، که اغلب با طنز تلخ همراه بود، ناکارآمدی طرح‌های مسکن‌سازی و فساد مقامات را هدف قرار داد. همچنین کاربران، تخصیص بودجه به پروژه‌های نظامی و منطقه‌ای را به عنوان دلیل اصلی بحران مسکن محکوم کردند.[۱۳]

رسانه‌های مستقل نیز نقش مهمی در افشای ابعاد بحران داشتند. سایت رادیو فردا گزارش می‌دهد که گزارش‌های تحقیقی رسانه‌ها، رانت‌خواری در پروژه‌های مسکن و تأثیر آن بر فقر و نابرابری را برجسته کردند، که به افزایش آگاهی عمومی منجر شد.[۱۸] این انتقادات، با افشای تناقض‌گویی مقامات، به بسیج افکار عمومی علیه سیاست‌های حکومتی کمک کرد. واکنش‌های مردمی، از اعتراضات تا انتقادات آنلاین، نشان‌دهنده‌ی رد گسترده‌ی سیاست‌های رژیم در مدیریت بحران مسکن است.[۲۰][۲]

منابع:

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ «شکست فاحش» در سیاست‌ها؛ چندوچون بحران مسکن در ایران - سایت رادیو فردا
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ادامه بحران مسکن و اجاره در ایران؛ عامل مهاجرت و اعتراضات خیابانی - سایت بی‌بی‌سی
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ بحران مسکن، عامل اصلی کوچ از پایتخت و کلان‌شهرهای ایران به حاشیه - سایت ایندیپندنت
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ بحران مسکن در ایران عمیق‌تر شد - سایت صدای آمریکا
  5. رونمایی از بحران مسکن در ایران - سایت حکومتی خبرآنلاین
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ بحران مسکن: زمین‌گیر شدن میلیون‌ها ایرانی در سایه سیاست‌های مافیایی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ «احتکار حدود ۲ میلیون هکتار زمین» توسط دولت پزشکیان در اوج قیمت مسکن - سایت رادیو فردا
  8. مالکیت دولت بر زمین عامل اصلی بحران مسکن - سایت حکومتی تریبون ملت
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ بحران مسکن در ایران: از احتکار خانه‌های خالی تا دزدسالاری و ارائه راه‌حل‌های غلط - سایت رادیو زمانه
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ کتاب «اقتصاد سیاسی ایران پس از انقلاب» نوشته‌ی سوزان مالونی
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ بحران مسکن در ایران؛ رکود، تورم و آینده‌ای نامطمئن - سایت حکومتی دنیای اقتصاد
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ بحران مسکن در ایران؛ عامل فقر، نابرابری و شکاف طبقاتی که عمیق‌تر می‌شود - سایت اپک تایمز
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ ۱۳٫۳ وضعیت بازار مسکن در ایران: از رکود به فلاکت - سایت ایران آزادی
  14. تزریق وام مسکن؛ سوخت تازه برای تورم - سایت حکومتی فرارو
  15. بحران مسکن در ۱۴۰۴ مستاجران را بیچاره کرد - سایت پلیکان‌مدیا
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ کتاب «دموکراسی آیت‌الله‌ها» نوشته‌ی هومان مجد
  17. بحران قیمت و رکود تقاضا؛ بازار مسکن ایران در سال ۱۴۰۴ - سایت حکومتی تجارت‌نیوز
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ چرا رؤیای خانه‌دارشدن در جمهوری اسلامی به «کابوس» تبدیل شد و راه چاره چیست؟ - رادیو فردا
  19. آینده بازار مسکن در ایران؛ خواب عمیق شش ماهه - ایندیپندنت
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ بحران مسكن در ایران به بحرانی امنیتی تبديل شده است - ایندیپندنت
  21. گوشه‌ای از فرآیند تاریخی بحران مسکن در ایران - سایت حکومتی انصاف‌نیوز