عدالت
عدالت، یکی از نخستین شعارهای انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ش) بود. پیش از آنکه خواست «مجلس شورای ملی» و «قانون اساسی» مطرح شود، مردم و علما در جریان اعتراضها خواستار برپایی «عدالتخانه» شدند. احمد کسروی در تاریخ مشروطه ایران (۱۳۲۵ش) یادآور میشود که عدالت در آن زمان به معنای رفع ظلم حکام و ایجاد نهادی برای دادخواهی مردم بود. پژوهشگرانی چون آدمیت، ناطق و آبراهامیان نیز عدالت را حلقهٔ اتصال سنتهای اسلامی با اندیشههای نوین سیاسی دانستهاند.
پیشینهٔ مفهوم عدالت
عدالت در سنت اسلامی ـ ایرانی بیشتر مفهومی اخلاقی و فقهی بود. شاهان و حکام خود را «عدلگستر» میخواندند و وظیفهٔ اصلی پادشاه در فرهنگ سیاسی قدیم «برقراری عدل» تلقی میشد. اما عدالت نهادی و قانونی، به معنای برابری همه در برابر یک نظام حقوقی مدون، تا عصر مشروطه ناشناخته بود (آدمیت، فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت، ۱۳۵۶).
عدالتخانه، نخستین مطالبهٔ مشروطه
به روایت کسروی، هنگامی که مردم در سال ۱۲۸۴ش در مسجد شاه تهران بست نشستند، خواست اصلی آنان برپایی «عدالتخانه» بود:
«مردم نه مجلس میخواستند و نه قانون، تنها دادخواستی از بیدادگریها داشتند.» (تاریخ مشروطه ایران، ۱۳۲۵)
عدالتخانه قرار بود نهادی باشد که در آن مردم بتوانند شکایات خود را از حاکمان و مأموران دولتی مطرح کنند.
تحول معنایی عدالت در مشروطه
با گسترش جنبش، معنای عدالت از دادخواهی در برابر ظلم به برابری در برابر قانون و مشارکت سیاسی تغییر یافت. عدالت دیگر نه فقط رفع ظلم فردی، بلکه نظمی عمومی مبتنی بر قانون شد. این تحول، پلی میان سنت (دادخواهی دینی) و تجدد (حقوق شهروندی) بود.
عدالت در قانون اساسی
در متمم قانون اساسی (۱۲۸۶ش)، اصولی در جهت عدالت اجتماعی و برابری نوشته شد؛ مانند اصل هشتم که میگفت: «اهالی مملکت ایران در برابر قانون دولتی متساویالحقوق خواهند بود.» این اصل، بازتابی مستقیم از شعار عدالتخواهی ملت بود.
تحلیل پژوهشگران
- کسروی: عدالتخواهی را نقطهٔ آغاز انقلاب مشروطه میداند (۱۳۲۵).
- آدمیت: عدالتخانه را «مرحلهٔ گذار از سنت سلطنت مطلقه به حکومت قانون» معرفی میکند (۱۳۵۶).
- هما ناطق: عدالت را مفهومی میداند که هم علما و هم روشنفکران بر سر آن توافق داشتند (ایرانیان و اندیشه تجدد، ۱۳۷۷).
- آبراهامیان: عدالت را بیانگر خواست طبقات فرودست برای محدود کردن استثمار و خودسری حکام تحلیل میکند (ایران بین دو انقلاب، ۱۳۷۷).
- آجودانی: تأکید دارد که عدالت در مشروطه میان دو معنا سرگردان بود: معنای سنتی شرعی و معنای مدرن حقوقی (مشروطه ایرانی، ۱۳۷۷).
جمعبندی
«عدالت» نخستین خواست مردم در آستانهٔ مشروطه بود و در ادامه، به مفهومی سیاسی و حقوقی بدل شد که مبنای برابری شهروندان در برابر قانون شد. این تحول نشاندهندهٔ پیوند میان آرمانهای دینی و اجتماعی سنتی با مفاهیم نوین سیاسی در ایران بود.
منابع
- کسروی، احمد. تاریخ مشروطهٔ ایران. تهران: امیرکبیر، ۱۳۲۵ش.
- کسروی، احمد. تاریخ هیجدهسالهٔ آذربایجان. تهران: امیرکبیر، ۱۳۲۳ش.
- آدمیت، فریدون. فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت. تهران: پیام، ۱۳۵۶.
- ناطق، هما. ایرانیان و اندیشهٔ تجدد. تهران: طرح نو، ۱۳۷۷.
- آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب. ترجمهٔ احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی. تهران: نشر نی، ۱۳۷۷.
- آجودانی، ماشاءالله. مشروطه ایرانی. تهران: اختران، ۱۳۷۷.