ایرج ماسوری
ایرج ماسوری، (زادهی ۱۳۳۸– درگذشتهی ۱۳۶۰)، از اعضای فعال سازمان مجاهدین خلق بود که در خرمآباد متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد. او در جریان انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷ به مجاهدین پیوست و پس از مطالعه زندگینامه شهدایی چون مهدی رضایی، به آرمانهای این سازمان متعهد شد. پس از انقلاب، در فعالیتهای اجتماعی مانند توزیع مواد سوختی مشارکت داشت، اما با آشکار شدن ماهیت سرکوبگرانهی جمهوری اسلامی، به جنبش ملی مجاهدین پیوست.
او در برپایی دکههای فروش نشریات سازمان و مقابله با حملات چماقداران رژیم خمینی نقش کلیدی داشت. پس از سرکوب تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مبارزه مسلحانه، به دلیل شناختهشده بودن در خرمآباد، به همدان منتقل شد و در واحدهای عملیاتی مجاهدین فعالیت کرد. در ۱۸ یا ۱۹ شهریور ۱۳۶۰ توسط نیروهای رژیم دستگیر و به زندان اطلاعات سپاه خرمآباد منتقل شد.
با وجود شکنجههای شدید، از افشای اطلاعات سازمان خودداری کرد و در ۲۶ شهریور ۱۳۶۰ به همراه سه همرزم دیگر اعدام شد. برادرش سیامک ماسوری و همسر او ناهید دوارزنی نیز از شهدای عملیات فروغ جاویدان هستند.
زندگینامه و تحصیلات
ایرج ماسوری در سال ۱۳۳۸ در شهر خرمآباد به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در همان شهر تا مقطع دیپلم در سال ۱۳۵۶ به پایان رساند. در دوران تحصیل، به ورزش فوتبال علاقهمند بود و به عنوان عضو تیم فوتبال لرستان، در مسابقات قهرمانی کشور به مقام سوم دست یافت و حتی یکبار برای بازی در تیم ملی دعوت شد.[۱]
فعالیتهای سیاسی پیش از انقلاب
فعالیتهای سیاسی ایرج ماسوری با قیام ضدسلطنتی مردم ایران در اواخر دهه ۱۳۵۰ آغاز شد. او در سازماندهی و مشارکت در تظاهرات ضد رژیم پهلوی نقش فعالی داشت. در همین دوران، با مطالعه زندگینامه شهدای مجاهد خلق، بهویژه مهدی رضایی، به سازمان مجاهدین خلق گرایش یافت و به آن پیوست.[۱]
فعالیتها پس از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، ایرج ماسوری در خرمآباد به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی ادامه داد. او در تشکیل کمیتههای توزیع مواد سوختی مانند نفت و گاز مشارکت داشت، اما با آشکار شدن ماهیت سرکوبگرانه این کمیتهها، از آنها جدا شد و به جنبش ملی مجاهدین پیوست. او در برپایی دکههای فروش نشریه و کتابهای سازمان و تبلیغ اهداف مجاهدین نقش مهمی ایفا کرد و در برابر حملات چماقداران رژیم خمینی به مراکز نگهبانی میداد. برای امرار معاش و کمک به سازمان، شبها تا دیروقت کار میکرد.
در سال ۱۳۵۹، پس از تعطیلی جنبش ملی مجاهدین، ایرج به انجمن جوانان موحد در خرمآباد پیوست و به عنوان یکی از میلیشیاهای فعال در بخش محلات، فعالیتهای خود را گسترش داد. او همچنین در روستای ماسور، نشریات و خطوط سازمان را توزیع میکرد و به دلیل سرزندگی و روحیه تهاجمیاش در انجام مسئولیتها، مورد تحسین همرزمانش بود.[۱]
مبارزه مسلحانه و دستگیری
پس از سرکوب تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ توسط رژیم جمهوری اسلامی و آغاز مبارزه مسلحانه مجاهدین، ایرج به دلیل شناختهشده بودن در خرمآباد، به تشکیلات سازمان در همدان منتقل شد و در یکی از واحدهای عملیاتی مجاهدین فعالیت کرد. رژیم که از جابهجایی رزمندگان مجاهدین مطلع شده بود، با اعزام نیروهای اطلاعاتی به همدان، در ۱۸ یا ۱۹ شهریور ۱۳۶۰ او را شناسایی و دستگیر کرد.[۱]
شکنجه و شهادت
ایرج ماسوری پس از دستگیری به زندان اطلاعات سپاه در خرمآباد منتقل شد و تحت شکنجههای وحشیانه قرار گرفت. با وجود فشارهای شدید، او از افشای اطلاعات سازمان خودداری کرد و در آخرین ملاقات با خانوادهاش تأکید کرد که به آرمانهایش وفادار خواهد ماند. سرانجام، در ۲۶ شهریور ۱۳۶۰، تنها یک هفته پس از دستگیری، به همراه سه همرزم دیگرش توسط رژیم اعدام شد. مقاومت و پایداری او در برابر شکنجهگران، او را به نمادی از وفاداری به آرمانهای سازمان تبدیل کرد.[۱]
خویشاوندان
برادر بزرگتر ایرج، سیامک ماسوری، و همسر او، ناهید دوارزنی، از شهیدان عملیات فروغ جاویدان هستند. فداکاری و تعهد ایرج ماسوری به آرمانهای سازمان مجاهدین خلق، او را به یکی از چهرههای برجسته در تاریخ مبارزه این سازمان تبدیل کرده است. [۱]