کاربر:Khosro/صفحه تمرین1
ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی، (متولد ۱۲۶۴، کرمانشاه – درگذشته ۱۶ اسفند ۱۳۳۶ ه. ش، مسکو)، شاعر، روزنامهنگار، نظامی و فعال سیاسی ایرانی، یکی از چهرههای برجسته و جریانساز در تاریخ ادبیات و سیاست معاصر ایران و تاجیکستان محسوب میشود. او که فرزند شاعری صوفیمسلک به نام «میرزا احمد الهامی» بود، نخستین آموزههای ادبی را در محیط خانواده فراگرفت و خیلی زود به سرودن شعر روی آورد. زندگی لاهوتی با فراز و نشیبهای سیاسی بسیاری همراه بود؛ وی از سنین جوانی با پیوستن به جنبش مشروطه و عضویت در گروههای آزادیخواه، قلم و سلاح خود را در خدمت آرمانهای دموکراتیک و عدالتخواهانه قرار داد. فعالیتهای او تنها به سرودن شعر محدود نمیشد، بلکه به عنوان یک نظامی در ژاندارمری و بعدها به عنوان رهبر قیامهایی در قم و تبریز (معروف به قیام لاهوتیخان) نقشآفرینی کرد.
شکستهای سیاسی و فشارهای حکومت مرکزی موجب شد تا لاهوتی بخش عمدهای از عمر خود را در تبعید بگذراند. نخستین مهاجرت او به عثمانی (ترکیه) بود که در آنجا نشریه «پارس» را منتشر کرد. اما مهمترین دوران مهاجرت او، پناهنده شدن به اتحاد جماهیر شوروی بود که تا پایان عمر ادامه یافت. در شوروی، او به جمهوری تاجیکستان رفت و نقشی بنیادین در پایهگذاری ادبیات نوین تاجیک ایفا کرد، تا جایی که به عنوان «پدر شعر نوین تاجیکستان» شناخته میشود و مناصب مهمی چون وزیر فرهنگ و هنر تاجیکستان و معاونت کانون نویسندگان شوروی را بر عهده گرفت.
شعر لاهوتی از منظر سبکشناسی، پل ارتباطی میان شعر کلاسیک و شعر نو محسوب میشود. اگرچه قالبهای شعری او عمدتاً کلاسیک (غزل، قصیده و مستزاد) بود، اما محتوای اشعارش مملو از مفاهیم سوسیالیستی، کارگری، دعوت به مبارزه علیه استبداد و مفاهیم نوی اجتماعی بود که زبانی ساده و همهفهم داشت. او از نخستین کسانی بود که زبان محاوره و مضامین رئالیستی سوسیالیستی را وارد شعر فارسی کرد. لاهوتی سرانجام پس از سالها دوری از وطن و تحمل بیماری، در مسکو درگذشت و در گورستان نووودویچی به خاک سپرده شد. این مقاله به بررسی دقیق سوانح حیات، فعالیتهای سیاسینظامی، زندگی خانوادگی و ویژگیهای ادبی آثار او بر اساس اسناد معتبر میپردازد.
تولد، خانواده و تحصیلات
ابوالقاسم لاهوتی در سال ۱۲۶۴ شمسی در محله برزه دماغ شهر کرمانشاه دیده به جهان گشود. پدر او «میرزا احمد الهامی» از شاعران و آزادیخواهان بنام آن دیار بود که گرایشهای صوفیانه داشت و مرید «سید صالح ماهیدشتی» محسوب میشد. مادر لاهوتی نیز زنی بود که فضای خانه را برای پرورش طبع شاعرانه فرزند مهیا میساخت. نام اصلی او ابوالقاسم بود و تخلص شعری «لاهوتی» را بعدها برگزید؛ البته او در ابتدا تخلص «کمال» را برای خود انتخاب کرده بود اما پس از مدتی آن را تغییر داد.[۱][۲][۳]
دربارهٔ تاریخ دقیق تولد لاهوتی در برخی منابع متقدم اختلافاتی وجود دارد، اما بررسیهای دقیقتر اسنادی نشان میدهد که سال ۱۲۶۴ شمسی صحیحترین تاریخ است. پدرش، میرزا احمد الهامی، منظومهای حماسی-مذهبی به نام «باغ فردوس» سروده بود که تقلیدی از شاهنامه فردوسی در رثای شهیدان کربلا بود و این مسئله نشاندهنده ریشههای ادبی قوی در خانواده لاهوتی است. لاهوتی از همان کودکی تحت تأثیر اشعار پدر قرار گرفت و با حمایت او نخستین گامها را در وادی ادبیات برداشت.[۴][۵]
تحصیلات و نخستین سرودهها
ابوالقاسم لاهوتی تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را در مکتبخانههای کرمانشاه گذراند و قرآن و ادبیات فارسی را فراگرفت. او با هوش سرشاری که داشت، زبان فرانسه را نیز آموخت که این امر دریچهای تازه به روی اندیشههای او گشود. گفته میشود اولین شعر او در سنین بسیار پایین (حدود ۱۶ سالگی) سروده شد و در روزنامه «حبلالمتین» کلکته با نام مستعار به چاپ رسید که مضمونی انتقادی داشت.[۶][۱]
او در آغاز جوانی با حمایت مالی یکی از دوستان پدرش برای تکمیل تحصیلات به تهران آمد. اگرچه قصد اولیه ادامه تحصیل بود، اما فضای سیاسی متشنج و پرشور پایتخت در آستانه انقلاب مشروطه، مسیر زندگی او را تغییر داد و او را به سمت فعالیتهای سیاسی و نظامی سوق داد.[۵]
ورود به عرصه سیاست و انقلاب مشروطه
پیوستن به مشروطهخواهان و فعالیتهای حزبی
ابوالقاسم لاهوتی در سنین جوانی جذب شعارهای آزادیخواهانه انقلاب مشروطه شد. او در سالهای ۱۲۸۴ تا ۱۲۸۸ شمسی به طور جدی وارد مبارزات سیاسی گردید. در این دوران، وی عضو گروه «فرقه کارگر» شد و نخستین اشعار سیاسی و انقلابی خود را منتشر کرد. او در تهران شبنامههایی علیه استبداد توزیع میکرد و همین فعالیتها باعث شد تا نامش در میان آزادیخواهان مطرح شود. لاهوتی در این دوره با نشریاتی همچون «ایران نو» همکاری داشت و اشعاری با مضامین سوسیالیستی و ضد استعماری منتشر میکرد.[۱][۲]
پیوستن به ژاندارمری و دریافت مدال
در سال ۱۲۸۸، ابوالقاسم لاهوتی وارد نیروی ژاندارمری شد. او پس از طی دورههای نظامی، به درجات افسری نائل آمد و به ریاست ژاندارمری قم منصوب شد. در این زمان بود که به دلیل شجاعت و خدماتش در سرکوب برخی از یاغیان و راهزنان (از جمله نایب حسین کاشی)، موفق به دریافت مدال و نشان افتخار گردید. با این حال، روحیه سرکش و انقلابی او باعث شد تا در دادگاه نظامی شهر قم به اعدام محکوم شود، حکمی که البته اجرا نشد و او توانست به تهران بگریزد.[۶][۷]
ارتباط با بزرگان مشروطه
در جریان استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس، ابوالقاسم لاهوتی همچنان بر مواضع خود پافشاری کرد. او پس از فرار به رشت، به نیروهای مجاهدین پیوست و در فتح تهران (۱۳۲۷ قمری) مشارکت داشت. در این دوران او با شخصیتهای برجستهای همچون «ستارخان» و «باقرخان» ارتباط داشت و همواره از آنان به عنوان الگوهای مبارزه یاد میکرد. برخی منابع اشاره کردهاند که او مدتی نیز در رکاب شیخ محمد خیابانی فعالیت داشتهاست.[۱][۵]
تبعید اول، بازگشت و قیام لاهوتیخان
تبعید به عثمانی و فعالیتهای روزنامهنگاری (حدود ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۵ میلادی)
پس از محکومیت به اعدام در دادگاه نظامی قم، ابوالقاسم لاهوتی مجبور به فرار شد. او ابتدا مدتی را در تهران به صورت مخفیانه گذراند، سپس به منظور حفظ جان و ادامه فعالیتهای خود، از ایران خارج شد و به عثمانی (ترکیه امروزی) رفت. در طول اقامت در استانبول (قسطنطنیه)، وی دست از مبارزه نکشید و به فعالیتهای مطبوعاتی روی آورد. او در این شهر، با استفاده از تجربیات گذشته خود در روزنامهنگاری، نشریهای به نام «پارس» را منتشر ساخت که هدف آن ترویج افکار آزادیخواهانه و مشروطهطلبی بود.[۱][۲][۷]
در این دوره، لاهوتی علاوه بر روزنامهنگاری، به سرودن شعر نیز ادامه داد. محتوای اشعار او در این زمان، عمدتاً در نقد استبداد و دعوت به مبارزه بود که نشان میداد روحیه انقلابی او حتی در تبعید نیز خاموش نشدهاست. اقامت او در عثمانی چندین سال به طول انجامید و وی در آنجا با اوضاع سیاسی منطقه و جریانات فکری اروپایی بیشتر آشنا شد.[۶]
بازگشت به ایران و عضویت مجدد در نیروهای نظامی
ابوالقاسم لاهوتی در حدود سال ۱۳۳۳ قمری (۱۹۱۵ میلادی) به ایران بازگشت. به دلیل مهارتهای نظامی و سابقه در ژاندارمری، پس از بازگشت به تهران، دوباره به استخدام نیروهای نظامی درآمد. این بار او ابتدا در قزاقخانه و سپس در اداره نظمیه (شهربانی) به کار مشغول شد. این بازگشت و ورود مجدد به دستگاه نظامی، نشاندهنده آن است که او همواره به دنبال جایگاهی بود تا بتواند اهداف سیاسی خود را به صورت عملی پیش ببرد، هرچند که سازگاری با محیط استبدادی برای او دشوار بود.
پس از مدتی فعالیت در نظمیه، لاهوتی که همچنان روحیه آزادیخواهی داشت و با ساختار حاکم سر سازگاری نداشت، از کار خود کناره گرفت و بار دیگر به سمت فعالیتهای سیاسی-نظامی مستقل روی آورد. او با پیوستن به کمیته ملی، که یک گروه سیاسی مستقل با تمایلات دموکراتیک بود، فعالیتهای خود را از سر گرفت.[۲][۷][۱]
قیام لاهوتی در تبریز (۱۳۰۰–۱۳۰۱)
اوج فعالیتهای سیاسی و نظامی ابوالقاسم لاهوتی، با قیام معروف او در تبریز رقم خورد. در سال ۱۳۰۰ شمسی، لاهوتی که در آن زمان به درجه سرهنگی رسیده بود، به عنوان فرمانده ژاندارمری به تبریز اعزام شد. در اواخر سال ۱۳۰۰ یا اوایل ۱۳۰۱، لاهوتی علیه حکومت مرکزی و والی آذربایجان قیام کرد. این قیام که به «قیام لاهوتیخان» معروف شد، با شعارهای جمهوریخواهی و عدالتطلبی آغاز گشت و لاهوتی توانست با جمعآوری نیروهای تحت فرمان خود، بخشهایی از شهر را به تصرف درآورد.[۱][۲][۶]
این قیام به سرعت سرکوب شد. حکومت مرکزی به فرماندهی رضاقلیخان (سردار سپه، که بعدها رضاشاه شد) نیروهایی را برای مقابله با لاهوتی اعزام کرد. پس از درگیریهای شدید، نیروهای لاهوتی شکست خوردند و او به همراه گروهی از یارانش مجبور به ترک تبریز شدند. شکست این قیام، پایانی بر فعالیتهای سیاسی و نظامی مستقیم لاهوتی در ایران بود و مسیر زندگی او را به کلی تغییر داد.[۷]
مهاجرت سرنوشتساز به شوروی و آغاز فصل نوین زندگی
پس از شکست قیام تبریز، ابوالقاسم لاهوتی در سال ۱۳۰۱، از طریق مرزهای شمالی به باکو پناهنده شد. باکو در آن زمان پایتخت جمهوری آذربایجان شوروی بود و به کانون تجمع بسیاری از مبارزان و تبعیدیان سوسیالیست ایرانی تبدیل شده بود. لاهوتی با ورود به شوروی، رسماً از ایران مهاجرت کرد و زندگی جدیدی را آغاز نمود که تا پایان عمر او ادامه یافت. او در شوروی به عضویت حزب کمونیست درآمد و به دلیل سوابق مبارزاتی و اندیشههای سوسیالیستی که از دوران مشروطه در او شکل گرفته بود، خیلی زود مورد توجه مقامات قرار گرفت.[۲][۵][۷]
نقش محوری در ادبیات نوین تاجیکستان
ابوالقاسم لاهوتی در سال۱۳۰۴، به جمهوری خودمختار تاجیکستان در آسیای مرکزی منتقل شد. حضور او در تاجیکستان سرنوشت ادبی و فرهنگی این جمهوری را دگرگون کرد. لاهوتی که به زبان فارسی مسلط بود و از قوالب شعری کلاسیک آگاهی عمیقی داشت، با آمیختن این دانش سنتی با مضامین نوین اجتماعی و سوسیالیستی، پایهگذار «شعر نوین تاجیک» شد. تأثیر او بر ادبیات تاجیکستان به قدری عمیق بود که او را «پدر شعر نو تاجیک» میخوانند.[۱][۲]
مناصب فرهنگی و سیاسی در تاجیکستان
در تاجیکستان، لاهوتی صرفاً یک شاعر و مهاجر نبود، بلکه یک مقام رسمی دولتی محسوب میشد. او به دلیل نفوذ فرهنگی و سیاسی خود، مناصب کلیدی را برعهده گرفت که عبارت بودند از:
- وزیر فرهنگ و هنر تاجیکستان: وی مدتی به عنوان وزیر یا معاون وزیر فرهنگ و هنر تاجیکستان فعالیت کرد و در سیاستگذاریهای فرهنگی این جمهوری نقش اساسی داشت.
- معاونت کانون نویسندگان شوروی: لاهوتی به سمت معاونت کانون نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی منصوب شد که این امر نشاندهنده اعتبار بالای او در سطح کل اتحاد شوروی بود.
- عضویت در آکادمی علوم تاجیکستان: او به عضویت آکادمی علوم تاجیکستان نیز پذیرفته شد و در کارهای علمی و پژوهشی مربوط به زبان و ادبیات فارسی فعال بود.[۱][۳]
لاهوتی در تاجیکستان به همراه «صدرالدین عینی»، نویسنده برجسته تاجیک، نقشی حیاتی در تعیین خط مشی ادبیات این جمهوری ایفا کرد و به عنوان یکی از بانیان اصلی هویت فرهنگی نوین تاجیکستان شناخته میشود. او در طول جنگ جهانی دوم، به مسکو نقل مکان کرد اما همواره ارتباط خود را با تاجیکستان حفظ نمود.[۷]
زندگی خانوادگی و ازدواجها
زندگی خانوادگی ابوالقاسم لاهوتی نیز همچون زندگی سیاسیاش با فراز و نشیبهایی همراه بود و او دو بار ازدواج کرد.
ازدواج اول در ایران
ازدواج اول لاهوتی در ایران و در سالهای پیش از تبعید اتفاق افتاد. همسر اول او نصرت نام داشت، اما این زندگانی چندان نپایید و بسیار زودگذر بود.
ازدواج دوم در روسیه
مهمترین بخش زندگی خانوادگی لاهوتی پس از مهاجرت به شوروی شکل گرفت. او در مسکو با یک شاعر و مترجم روسی به نام «سیسیلیا بانسیونونا خیفس» بود که به او بانو میگفتند. ازدواج کرد. سیسیلیا بانسیونونا نه تنها همسر لاهوتی بود، بلکه به زبان فارسی تسلط یافت و در ترجمه آثار همسرش به زبان روسی و همچنین در فعالیتهای ادبی او نقشی حمایتی ایفا کرد. حاصل این ازدواج سه فرزند بود:
- لیلا: پسر بزرگ که در زمینههای علمی فعالیت داشت.
- دلیر: دخترش که بعدها به عنوان یک هنرمند شناخته شد.
- گیو: کوچکترین فرزند که او نیز راه پدر را در ادبیات و هنر ادامه داد.
همسر دوم لاهوتی تا پایان عمر در کنار او ماند و پس از مرگ وی نیز، در حفظ و ترویج آثارش نقش مهمی ایفا کرد. این ازدواج پیوند عمیق لاهوتی با جامعه و فرهنگ شوروی را نشان میدهد.[۸]
سالهای پایانی، درگذشت و اهمیت تاریخی
ابوالقاسم لاهوتی، با وجود شهرت و مقام بالایی که در اتحاد جماهیر شوروی و به ویژه در تاجیکستان کسب کرده بود، هرگز ارتباط خود را با زبان و فرهنگ فارسی قطع نکرد. او سالهای آخر زندگیاش را بیشتر در مسکو گذراند و به فعالیتهای ادبی و ترجمه ادامه داد. با این حال، در اواخر عمر با بیماریهایی دست و پنجه نرم کرد.[۱][۶]
درگذشت و محل دفن
ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی سرانجام در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۳۶ شمسی (مطابق با ۷ مارس ۱۹۵۷ میلادی) در سن ۷۲ سالگی در شهر مسکو درگذشت. جسد او در یکی از معتبرترین آرامگاههای روسیه، یعنی گورستان نووودویچی (Novodevichy Cemetery) مسکو، به خاک سپرده شد. این گورستان محل دفن بسیاری از مشاهیر، نویسندگان، سیاستمداران و هنرمندان بزرگ روسیه است و دفن او در آنجا نشاندهنده احترام و اعتبار ویژهای بود که دولت شوروی برای او قائل بود.[۱][۳][۲]
اهمیت تاریخی و ادبی لاهوتی
اهمیت ابوالقاسم لاهوتی فراتر از یک شاعر سیاسی است. زندگی او پلی میان دو سرزمین و دو دوره تاریخی است:
- در ایران: او نماینده نسل اول شاعران مشروطه است که شعر را از محتوای سنتی جدا کرده و ابزار مستقیمی برای مبارزه سیاسی و اجتماعی ساختند.[۷]
- در تاجیکستان: وی به همراه صدرالدین عینی، بنیانگذار ادبیات مدرن این سرزمین محسوب میشود. لاهوتی از اولین کسانی بود که قالبهای شعر فارسی را با نیازهای ایدئولوژیک و اجتماعی نوین (سوسیالیسم کارگری) پیوند زد و زبان شعر را به زبان مردم نزدیک کرد.[۹]
ویژگیهای سبکشناختی و مضامین شعری
سبک شعری لاهوتی را میتوان «تحولیافته» نامید. اگرچه او از قالبهای شعری سنتی فارسی نظیر غزل، قصیده، رباعی و مثنوی استفاده میکرد، اما در محتوا، زبان و لحن، نوآوریهای عمیقی ایجاد کرد که او را از شاعران پیش از خود متمایز میسازد. زبان شعر او، برخلاف بسیاری از ادیبان معاصرش، ساده، روان و بدون استفاده از کلمات نامأنوس است. این سادگی هدفمند بود تا شعرش مستقیماً با مخاطب عام، به ویژه طبقه کارگر و دهقانان، ارتباط برقرار کند.
استفاده از مستزاد و مضامین نو
لاهوتی در بهکارگیری قالب «مستزاد» و همچنین «چهارپاره» بسیار تبحر داشت. او این قالبها را با مضامین کاملاً نوآیین و اجتماعی پر کرد و یکی از اولین کسانی بود که مفهوم رئالیسم اجتماعی و سوسیالیستی را در شعر فارسی معرفی و تثبیت کرد.[۹]
استفاده از زبان محاوره
یکی از مهمترین نوآوریهای لاهوتی، وارد کردن تعابیر و جملات محاورهای و عامیانه به بطن شعر بود. او توانست با موفقیت، زبان کوچه و بازار را وارد زبان فاخر شعر کند و از این طریق، مرز بین زبان نوشتاری رسمی و گفتاری عامه را در شعر خود بشکند. این نوآوری، بهویژه در قصاید و مثنویهای او، کاملاً مشهود است.[۴]
مضامین اصلی شعر لاهوتی
اشعار لاهوتی در تمام دوران زندگی او بر حول محورهای مشخصی میچرخید که میتوان آنها را در سه دسته کلی قرار داد:
مضامین اجتماعی و عدالتخواهانه
بخش اعظم اشعار او پس از مشروطه، به اعتراض علیه فقر، نابرابری، استبداد داخلی و استعمار خارجی اختصاص دارد. او از مفاهیمی چون «طبقه کارگر»، «رنجبران»، «انقلاب» و «عدالت اجتماعی» به صراحت سخن میگوید و مردم را به قیام و دگرگونی وضع موجود تشویق میکند.[۶]
مضامین سیاسی و مبارزاتی (دوران ایران)
در دوره اقامت در ایران (تا ۱۳۰۱ شمسی)، مضامین اشعار لاهوتی عمدتاً به حمایت از مشروطه، نکوهش شاهان قاجار، دفاع از آزادی و انتقاد از بیعدالتیهای دولت مرکزی محدود میشد. قصاید او در این دوره، زبانی حماسی و شورانگیز دارد.[۵]
مضامین سوسیالیستی و پروپاگاندا (دوران شوروی)
پس از مهاجرت به شوروی، مضامین شعر او کاملاً جهتگیری کمونیستی و سوسیالیستی یافت. او در آثارش، به ستایش انقلاب اکتبر، لنین، استالین، ارتش سرخ و آرمانهای کمونیستی پرداخت. لاهوتی به نوعی شعر خود را در خدمت اهداف حکومت جدید قرار داد و آثاری خلق کرد که جنبه پروپاگاندای فرهنگی داشتند.[۱][۳]
آثار و دیوانهای مهم ابوالقاسم لاهوتی
آثار لاهوتی طیف گستردهای از شعر، نمایشنامه، اپرا و ترجمه را در بر میگیرد که بیشتر آنها پس از اقامت او در شوروی به زبان فارسی (تاجیکی) و روسی منتشر شدند:
- دیوان اشعار: مهمترین اثر او، دیوان اشعارش است که شامل قصاید، غزلیات، مثنویات و مستزادهای او در دورههای مختلف زندگی است.[۱]
- قصیده کاوه آهنگر: یکی از آثار حماسی و مهم او که از اساطیر ایرانی استفاده کرده اما با مضامین مبارزه و عدالتخواهی درآمیخته است.[۶]
- تاجیکستان: منظومهای طولانی که به ستایش جمهوری تاجیکستان و پیشرفتهای آن در سایه حکومت شوروی میپردازد و از نظر ساختار ادبی و محتوا اهمیت بسیاری در تاجیکستان دارد.[۳]
- نمایشنامه و اپرا: لاهوتی چندین نمایشنامه و لیبرتوی اپرا نوشت که معروفترین آنها «کاوهٔ آهنگر» (بر اساس قصیدهاش) و اپرای «آهنگران» است. او همچنین اپرای «خسرو و شیرین» را بر اساس اثر نظامی گنجوی به نظم درآورد. این آثار برای صحنه تئاتر و موسیقی تاجیکستان بسیار حیاتی بودند.[۲]
- ترجمهها: او به دلیل تسلط بر زبانهای روسی و فرانسوی، به ترجمه نیز پرداخت. از جمله ترجمههای او میتوان به ترجمه آثار پوشکین و همچنین ترجمههایی از اشعار کلاسیک و مدرن اروپایی به فارسی اشاره کرد.[۱]
گزیده اشعار
تنیده یاد تو در تار و پودم میهن ای میهن
بود لبریز از عشقت وجودم میهن ای میهن
تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی
فدای نام تو بود و نبودم میهن ای میهن
به هر مجلس به هر زندان به هر شادی به هر ماتم
به هر حالت که بودم با تو بودم میهن ای میهن
به دشت دل گیاهی جز گل رویت نمیروید
من این زیبا زمین را آزمودم میهن ای میهن
***
به نامه ات وطنم را نوشتهام آزاد
به رخ ز دیدهام از شادی آب میآید
من آن مبارز ایرانم که از وطنم
فقط به یادم تیر و طناب میآید
کنم چو فکر از آن خلق و آن ستم کانجاست
به دل غم و به تنم اضطراب میآید
***
فقط سوز دلم را در جهان پروانه میداند
غمم را، بلبلی کاواره شد از لانه میداند
نگریم چون ز غیرت، غیر میسوزد به حال من
ننالم چون ز غم، یارم مرا بیگانه میداند
به امیدی نشستم شکوه خود را به دل گفتم
همی خندد به من، این هم مرا دیوانه میداند
به جان او، که دردش را هم، از جان دوستتر دارم
ولی میمیرم از این غم، که داند یا نمیداند؟
نمیداند کسی کاندر سر زلفش چه خونها شد
ولیکن، موبه مو، این داستان را شانه میداند
نصیحتگر، چه میپرسی علاج جان بیمارم؟
اصول این طبابت را، فقط جانانه میداند
***
ترسم آزاد نسازد ز قفس، صیادم
آنقدر تا که ره باغ رود از یادم
بس که ماندم به قفس، رنگ گل از یادم رفت
گر چه با عشق وی از مادر گیتی زادم
آتش از آه به کاشانه صیاد زنم
گر از این بند اسارت نکند آزادم
سوز شیرین وشکر خنده دلداری نیست
ورنه من در هنر استادتر از فرهادم
ز اولین نکته که تفسیر نمودم از عشق
کرد اقرار به استادی من استادم
گرچه باشد غم عالم به دلم لاهوتی
هیچکس در غم من نیست، از آن دلشادم
***
برای روی تو ای مه نقاب لازم نیست
اگر تو کنی جلوه آفتاب لازم نیست
نفوذ عشق نگه کن که شیخ کهنه پرست
نوشته تازه که شرعاً حجاب لازم نیست
ایالت دل عشاق در حمایت تو است
به ملک خویش دگر انقلاب لازم نیست
ز من گذشتن از جان مگر نمیخواهی
به چشم! این همه دیگر عتاب لازم نیست
اگر به ملک دلم دادهای تو استقلال
پس این مشاوره با شیخ و شاب چیست
من از ستیزه چشم تو جان نخواهم برد
برای کشتنم این جان شتاب لازم نیست
تو خود به فتوی جمهور عاشقان، شاهی
دگر مناقشه در انتخاب لازم نیست
بخور تو خون دل دردمند لاهوتی
دگر به آتش رویت کباب لازم نیست[۱۰]
منابع
- ↑ ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ ۱٫۱۱ ۱٫۱۲ ۱٫۱۳ ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی - راسخون
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ ۲٫۷ ۲٫۸ ابوالقاسم لاهوتی، شاعر اندیشه و مبارزه - مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ابوالقاسم لاهوتی - دانشجو
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ بررسی سوانح حیات ابوالقاسم الهوتی و نقد منابع ایرانی - تألیف باقر صدرینیا
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ابوالقاسم لاهوتی - دانشگاه رازی
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ ۶٫۵ ۶٫۶ زندگینامه و شعر ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی - شعر ناب
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ ۷٫۵ ۷٫۶ نگاهی به زندگی و آثار ابوالقاسم لاهوتی - بهپیش
- ↑ زندگی خانوادگی ابوالقاسم لاهوتی و دو ازدواج او - برگ هنر
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ بررسی محورهای نوآوری در شعر ابوالقاسم الهوتی در عصر مشروطه - تألیف: نادر مسلمی، پروین سالجقه، محمد همایون سپه
- ↑ اشعار ابوالقاسم لاهوتی؛ مجموعه شعر عاشقانه کوتاه و بلند این شاعر - روزانه