۳۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
در این هنگام رادیو و جراید انگلستان و شوروی، و متفقین آنها به تبلیغاتی شدید درباره فعالیت ستون پنجم و جاسوسان آلمانی در ایران و ورود احتمالی رضاشاه در جنگ به نفع آلمان دست زدند. از این رو، در سحرگاه روز بیستوپنجم اوت 1941.م/ سوم شهریور 1320 نیروهای شوروی و انگلستان از شمال و جنوب وارد خاک ایران شدند. در همان ساعات اولیه حمله نیروهای انگلستان و شوروی به ایران، اسیمرنف، وزیرمختار شوروی، و سرریدر بولارد، وزیرمختار انگلیس، منصور، نخستوزیر ایران، را از قضیه حمله مطلع نمودند و طی دو اعلامیه دلایل حمله خود را بیان کردند. | در این هنگام رادیو و جراید انگلستان و شوروی، و متفقین آنها به تبلیغاتی شدید درباره فعالیت ستون پنجم و جاسوسان آلمانی در ایران و ورود احتمالی رضاشاه در جنگ به نفع آلمان دست زدند. از این رو، در سحرگاه روز بیستوپنجم اوت 1941.م/ سوم شهریور 1320 نیروهای شوروی و انگلستان از شمال و جنوب وارد خاک ایران شدند. در همان ساعات اولیه حمله نیروهای انگلستان و شوروی به ایران، اسیمرنف، وزیرمختار شوروی، و سرریدر بولارد، وزیرمختار انگلیس، منصور، نخستوزیر ایران، را از قضیه حمله مطلع نمودند و طی دو اعلامیه دلایل حمله خود را بیان کردند. | ||
رضاشاه، که پس از ورود متفقین غافلگیر شده بود، از سفرای ایران در لندن، مسکو و واشنگتن خواست از دولتهای یادشده تقاضا کند عملیات نظامی را متوقف سازند و با او وارد مذاکره شوند، اما آنها نهتنها جوابی ندادند، بلکه تلویحاً به سفرای ایران فهماندند که دیگر دیر شده است. رضاشاه به تصور اینکه متفقین حاضر نیستند با نخستوزیر او، علی منصور، صحبت کنند، خیلی سریع او را کنار گذاشت و مجدداً محمدعلی فروغی را، که بیشتر مورد قبول انگلیسیها بود، به نخستوزیری برگزید. فروغی نیز سریعاً تشکیل کابینه داد و با نمایندگان شوروی و انگلستان وارد مذاکره شد. پس از این مذاکرات، در بیستوهشتم اوت 1941.م/ ششم شهریور 1320.ش رضاشاه به کلیه واحدهای ارتش دستوری مبنی بر ترک مقاومت داد و در هشتم شهریور (سیام اوت) نمایندگان دول متفق تقاضاهای دول متبوع خود را به شرح ذیل به دولت فروغی اعلام نمودند: 1ــ اخراج کلیه اتباع آلمان به استثنای اعضای سفارت و چند نفر کارشناس آلمانی 2ــ تعهد در تسهیل حمل و نقل اسلحه و مهمات و ادوات جنگی از راه ایران به روسیه.<ref name=":1" /> | رضاشاه، که پس از ورود متفقین غافلگیر شده بود، از سفرای ایران در لندن، مسکو و واشنگتن خواست از دولتهای یادشده تقاضا کند عملیات نظامی را متوقف سازند و با او وارد مذاکره شوند، اما آنها نهتنها جوابی ندادند، بلکه تلویحاً به سفرای ایران فهماندند که دیگر دیر شده است. رضاشاه به تصور اینکه متفقین حاضر نیستند با نخستوزیر او، علی منصور، صحبت کنند، خیلی سریع او را کنار گذاشت و مجدداً محمدعلی فروغی را، که بیشتر مورد قبول انگلیسیها بود، به نخستوزیری برگزید. فروغی نیز سریعاً تشکیل کابینه داد و با نمایندگان شوروی و انگلستان وارد مذاکره شد. پس از این مذاکرات، در بیستوهشتم اوت 1941.م/ ششم شهریور 1320.ش رضاشاه به کلیه واحدهای ارتش دستوری مبنی بر ترک مقاومت داد و در هشتم شهریور (سیام اوت) نمایندگان دول متفق تقاضاهای دول متبوع خود را به شرح ذیل به دولت فروغی اعلام نمودند: 1ــ اخراج کلیه اتباع آلمان به استثنای اعضای سفارت و چند نفر کارشناس آلمانی 2ــ تعهد در تسهیل حمل و نقل اسلحه و مهمات و ادوات جنگی از راه ایران به روسیه.<ref name=":1" /> | ||
== | == اشغال ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ == | ||
سرانجام تصمیم برای اشغال ایران که از مرداد ماه سال 1320 اتخاذ شده بود، در سوم شهریور اجرا شد. «ساعت چهار بامداد دوشنبه '''سوم شهریور،''' حدود ساعت چهار و پانزده دقیقه صبح «اسمیرنوف» سفیر شوروی و «سر بولارد» وزیر مختار انگلیس یادداشت کوتاهی را به منصور نخست وزیر ایران دادند .منصور وقتی این یادداشت را مطالعه میکرد، دستهایش میلرزید و رنگش پریده تر و زردتر میشد. زیرا این یادداشت از حملهی هماهنگ روس و انگلیس به مرزهای شمالی و جنوبی ایران خبر میداد. | |||
زمانی که سفیر روس و انگلیس خداحافظی کرده و از منزل نخست وزیر خارج شدند، اغلب شهرهای شمالی و جنوبی کشور مورد حملهی قوای زمینی، هوایی و دریایی روس، انگلیس قرار داشت اخبار موحش و جان گدازی از همه جا میرسید. | |||
== نیروهای ارتش در زمان اشغال == | |||
سپهبد رزم آرا اوضاع دولت و نیروهای ارتش ایران را اینگونه توصیف می کند: «در ستاد کل نیروهای مسلح رزم آرا مدتی پیش از حمله متفقین عدم آمادگی ارتش برای دفاع از مرزها را به سرلشکر ضرغامی فرمانده ارتش گزارش می کند و پیشنهاد می کند به دلیل عدم توانایی مقابله با شوروی از راه های سیاسی برای رفع خطر اقدام شود. گزارش توسط ضرغامی به رضا شاه هم ارایه می شود اما وی از گزارش خشمگین شده و ولیعهد را برای تحقیق بیشتر به جلسه بعد ستاد کل می فرستد. رزم آرا کمبود نفرات و امکانات بویژه امکانات ترابری موتوری را دلیل اصلی عدم توان مقابله با شوروی بیان می کند. رضا شاه مدتی بعد دستور تشکیل لشکرهای جدید را صادر می کند اما از صدور فرمان آمادگی برای دفاع خود داری می کند.لشکرهای ارتش بدون افزایش نفرات و امکانات به تعداد مورد نظر رضا شاه افزایش می یابند و در واقع برخی لشکر ها به چند لشکر تقسیم می شوند. رضا شاه امکان حمله متفقین را بسیار کم می دانست به همین دلیل ارتش ایران هیچگونه آمادگی برای مقابله با حمله متفقین را نداشت». [خاطرات سپهبد حاج علی رزم آرا، ص 133] رجبعلی منصور به همراه جواد عامری، کفیل وزارت امور خارجه، به کاخ سعدآباد رفت و رضاشاه را مطلع ساخت و پس از این ملاقات، رضاشاه به علی منصور، نخستوزیر، دستور داد تا جریان را به اطلاع مجلس شورای ملی برساند. بنابراین در همان روز، جلسه فوقالعاده مجلس شورای ملی تشکیل گردید و علی منصور راجعبه یادداشتهای تسلیمی دول انگلیس و شوروی به دولت ایران و تجاوز نیروهای مسلح آن دو دولت به مرزهای ایران ،گزارشی را به اطلاع نمایندگان مجلس رسانید.[اطلاعات، مورخ سال شانزدهم، شماره 3634، ص1] | |||
== بمباران شهرهای ایران توسط متفقین == | |||
شهرهای بیدفاع شمال و جنوب ایران در جریان حمله هماهنگ و مشترک شوروی و بریتانیا، شدیداً بمباران شدند و نیروی دریایی ایران در خلیج فارس و دریای خزر، بر اثر حمله شدید نیروهای مهاجم، ظرف چند ساعت به کلی نابود شد. در حمله شدید بریتانیا به خلیج فارس، دریادار «غلامعلی بایندر» فرمانده نیروی دریایی و ناخدا «نقدی» رئیس ستاد نیروی هوایی و شمار فراوانی از افسران در همان روز اول حمله کشته شدند؛ عمده کشتیهای ایران آتش گرفتند یا غرق شدند. شمار کشتگان نظامی ایران در آن حمله، بیش از پانصد تن میباشد. ستاد جنگ اعلامیهای صادر کرد و در آن خبر از مورد حمله هوایی قرارگرفتن شهرهای تبریز، اردبیل، رضاییه (اورمیه)، خوی، اهر، میاندوآب، ماکو، بناب، مهاباد، رشت، حسن کیاده، میانه، اهواز و بندر پهلوی (بندر انزلی) داد. این اعلامیه، تلفات غیرنظامیان را، سنگین ولی تلفات نظامیان را، اندک گزارش داد.[ر.ک: منافع ملی و امنیت جمهوری اسلامی ایران،ج اول] | |||
'''روز چهارم شهریور''' بمباران شهرهای بیدفاع و سربازخانهها ادامه پیدا کرد؛ شهرهای قزوین، رشت و تبریز مورد حمله هوایی قرار گرفت. بر اثر حمله و بمباران شدید، لشکرهای تبریز، رضاییه، رشت، مشهد، اردبیل و گرگان، به طور کامل از هم پاشیدند. مردم تهران و بیشتر شهرهای مورد حمله هوایی، شهرها را تخلیه کردند و به اطراف پناه بردند.[ر.ک: منافع ملی و امنیت جمهوری اسلامی ایران،ج اول] | |||
روز ۵ شهریور در جلسه فوق العاده هیئت دولت که در حضور رضاشاه تشکیل شده بود، رجبعلی منصور پس از ارائه گزارشی از اقدامات دو روزه خود، نومیدانه از مقام رئیسالوزرائی استعفا داد؛ رضاشاه هم ضمن پذیرش درخواست وی، در همان جلسه، مجید آهی وزیر دادگستری را مأمور تشکیل کابینه کرد، اما وی نیز از پذیرفتن این سمت پوزش خواست و پیشنهاد داد شخص دیگری برگزیده شود؛ سرانجام محمدعلی فروغی را برای نخستوزیری پیشنهاد کرد و حکم نخست وزیری فروغی صادر شد. | |||
== تشکیل کابینه توسط محمدعلی فروغی == | |||
محمدعلی فروغی که سیاستمدار کهنه کار و نزدیک به انگلستان بود مأمور تشکیل کابینه شد، او گفت که در کادر وزیران تغییری نخواهد داد، ولی بنا به خواست شاه، علی سهیلی را به وزارت امور خارجه و جواد عامری را به وزارت کشور گماشت. رضاشاه در این جلسه استعفای خود را با حاضران در میان گذاشت که با مخالفت وزیران روبرو شد. | |||
پس از | صبح روز '''ششم شهریور'''، فروغی با وزیران خود در مجلس شورای ملی حاضر شد و برنامه خود را در نطقی کوتاه اعلام و وزیران کابینه را معرفی کرد و نمایندگان را در جریان تصمیم دولت مبنی بر ترک مقاومت قرار داد. وی با بیان اینکه دولت باید بیدرنگ به مذاکره با کشورهای حملهکننده به ایران بنشیند، از نمایندگان مجلس درخواست رای اعتماد کرد؛ مجلس به اتفاق آرا به کابینه فروغی رای اعتماد داد. | ||
فروغی پس از حضور در مجلس، در منزل خود با سفیران بریتانیا و شوروی (سر ریدر بولارد و اسمیرنوف) راجع به ترک مخاصمه و توقف جنگ، مذاکره کرد. در همین نشست فروغی از نیت بریتانیا برای برکناری و تبعید رضاشاه باخبر شد. | |||
هرچند نامه ترک مخاصمه بامداد روز ششم شهریور به دو سفارتخانه فرستاده شد و آن دو نیز بیدرنگ مراتب را به پایتختهای خود گزارش کردند، اما در رویارویی نظامی آنها با نیروهای ایرانی و بمباران شهرها، هیچگونه دگرگونیای پدید نیامد؛ به ویژه شوروی همچنان با همان خشونت، در روزهای آینده نیز، شهرهای ایران را بمباران کرد. شورویها نظامیان ایرانیای که تسلیم میشدند، به اسارت، به خارج از ایران میفرستادند. ارتش سرخ به هر شهری از ایران که پا مینهاد، همچو یک دولت فاتح اداره شهر را به دست میگرفت؛ سران ادارهها و نمایندگان دولت، خواه نظامی یا غیرنظامی را بازداشت میکرد. | |||
در روز '''هفتم شهریور''' در نتیجه گفتگوها و رایزنیهای انجام شده، به ویژه نشست فروغی با سفیران بریتانیا و شوروی، ، رضاشاه، همه اعضای خانوادهاش ـ به استثنای محمدرضا پهلوی ولیعهد ـ را روانه اصفهان کرد و بدین سان مقدمات استعفا و خروج خود از ایران را فراهم آورد. در این روز شهرهای شمالی ایران با شدت تمام، توسط بمبافکنهای شوروی بمباران شدند. هشتم شهریور ایران را نیروهای انگلیس و روسیه به سه بخش تقسیم کردند. بخش شمالی در قلمرو روسها بود. بخش جنوبی که منطقه نفتی ایران را نیز شامل می شد زیر قدرت نیروهای انگلیس درآمد. تنها منطقه میانی ایران یعنی تهران و اطراف آن برای ایران باقی ماند. | |||
'''روز هشتم شهریور'''، شورای عالی نظام دستور مرخصی سربازان وظیفه را تصویب کرد و به اجرا گذاشت؛ در عوض قرار شد سیهزار سرباز پیمانی را با ماهی ۳۵ تومان حقوق، به استخدام درآورند.[همان] فرستاده شدن اعضای خانواده سلطنتی به اصفهان، شایعه فرار رضا شاه، اخبار رسیده از اشغال شهرهای مختلف و به ویژه خالی شدن پادگانها (در نتیجه تصمیم اخیر شورای عالی نظام) که به شکلگیری دستههای سربازان گرسنه و سرگردان در خیابانهای تهران انجامید، سخت مایه بیم و نگرانی مردم شده بود؛ علاوه بر این، گریز برخی از سران ارتش و رجال سیاسی هم در این مدت، وضع را بدتر کرد. ازآنرو برای کنترل اوضاع، در همان روز هشتم شهریور در تهران حکومت نظامی اعلام شد و سپهبد احمد امیراحمدی حاکم نظامی شد.[همان] در این روز نیز بمباران شهرهای شمالی ایران، به دست بمبافکنهای شوروی بسیار شدید بود. | |||
رضاشاه بعد از ظهر '''روز نهم شهریور''' همه فرماندهان و مقامات امضاکننده طرح مرخصی سربازان وظیفه را ـ که در عمل به انحلال ارتش انجامیده بود ـ به کاخ سعدآباد احضار کرد و به آنها نسبت خیانت داد. شاه سرلشکر احمد نخجوان، (کفیل وزیر جنگ)، و سرتیپ علی ریاضی را مسبب این طرح قلمداد نمود، ازآنرو آن دو را به شدت زخمی[بوسیله شمشیر] و پس از خلع درجه، زندانی کرد. سپس دستور داد ایشان به خاطر این خیانت در دادگاه زمان جنگ محاکمه شوند. آنگاه، بدون رایزنی با فروغی، سرلشکر محمد نخجوان را به وزارت جنگ گمارد. این ماجرای کتک زدن، در روزهای آینده به زیان رضا شاه تمام شد و عزم کسانی که خواهان تبعید او از ایران پس از استغفا بودند، را جزمتر کرد.[همان] | |||
رضا شاه در '''دهم شهریور''' تصمیمش به استعفا را به اطلاع فروغی و اعضای کابینه رساند. | |||
«روزولت» روز '''۱۱ شهریور''' در حالی که نیروهای روس و انگلیس در شمال و جنوب ایران مستقر شده بودند، به تلگراف رضا شاه پاسخ داد. رضا شاه زمانی پاسخ نامه را دریافت کرد که تمام شرایط انگلیس و روسیه را پذیرفته بود، اتباع آلمانی را از ایران اخراج کرده بود و راهآهن و جادههای شمالی و جنوبی کشور را در اختیار نیروهای اشغالگر قرار داده بود. با این همه انگلیسیها و روسها پیش از آن که رضا شاه بتواند روابط نزدیکتری با امریکا برقرار سازد، وی را برای استعفا از مقام سلطنت تحت فشار قرار دادند. زمانی که ایران به اشغال متفین درآمده بود، موجی از هرج و مرج و بلاتکلیفی سراسر کشور را در برگرفته بود. اوضاع امنیتی کاملاً بی ثبات بود، بسیاری از امرای ارتش و افسران ارشد گریخته بودند، سربازان باقی مانده در سربازخانهها مواد خوراکی در اختیار نداشتند، نظم و انضباط در هیچ رده ارتش برقرار نبود، دزدی از منازل مردم و غارت مغازهها افزایش یافته بود و نظامیان نیز در این غارتگری نقش داشتند. سربازان اسلحهها را از پادگانها میربودند و میفروختند. حتی اسب های توپخانه به طور پنهانی داد وستد میشد. بسیاری از هنگهای برگزیده سابق به یک چهارم قدرت عادی خود تنزل یافته بود، شعار نویسی علیه شاه به پشت دیوارهای کاخ رضاخان نیز رسیده بود. در مجلس علناً از لزوم برکناری شاه از مقام فرماندهی کل قوا سخن به میان میآمد. در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۳۲۰ وزارت امور خارجه ایران در پی فشار اشغالگران در نامه ای به سفارت آلمان خواستار خروج اتباع آلمانی از ایران و برچیده شدن سفارت این کشور شد که بخشی از نامه آن به این شرح است: | |||
== خروج نیروهای آلمانی از ایران == | |||
وزارت امور خارجه شاهنشاهی ایران در تعقیب یادداشت شماره ۳۷۷۴ محترما به استحضار سفیر آلمان در تهران میرساند نمایندگان دولتین اتحاد جماهیر شوروی و انگلیس اصرار دارند سفارت آلمان در تهران تا روز ۱۷ سپتامبر برچیده شود و کارکنان آن خاک ایران را ترک کنند. لهذا مراتب را اشعار میدارد تا استحضار داشته باشند.آنچه مربوط به اتباع دولت آلمان باشد البته به وسیله سفارتخانهای که حافظ منافع آنها معرفی شود انجام خواهد شد. اولیای سفارت آلمان میتوانند مطمئن باشند که دولت ایران به سهم خود از هیچ نوع کمک ومساعدت مضایقه نخواهد کرد. | |||
پس از آن آقای علی سهیلی وزیر وقت امور خارجه در نامه ای به نمایندگان دولتهای سوئد و سویس در تهران اعلام جنگ میان ایران و آلمان را اعلام می کند. | |||
احتراما رونوشت اعلامیهای را که جناب آقای نخست وزیر امروز در مجلس شورای ملی راجع به اعلام وجود حالت مخاصمه بین ایران و آلمان والحاق دولت شاهنشاهی به اعلامیه ملل متحده مورخ ژانویه ۱۹۴۲ ایراد نموده اند برای اطلاع واستحضار آن جانب به پیوست ارسال میدارد. خواهشمند است مراتب مندرج در اعلامیه را به اطلاع دولت سوئد و سویس برسانند تا لطفا مقامات وابسته آلمان را از آن آگاه نمایند. | |||
۲۳ شهریور ۱۳۲۰ سفیرهای انگلیس و روس به رضا شاه اولتیماتوم دادند که تا ۲۶ شهریور ساعت دوازده نیم روز باید استعفا دهد و اگر استعفا ندهد، تهران اشغال خواهد شد، سلطنت از بین خواهد رفت و یک دولت اشغالی از روس و انگلیس بوجود خواهد آمد. | |||
در بیستوپنجم شهریور نیروهای شوروی و انگلیس از قزوین و قم بهسوی تهران حرکت نمودند. رضاشاه ناچار در صبح زود همان روز به نفع ولیعهد بیست و یک ساله اش محمدرضا استعفا نمود. مقاومت وی در برابر پیشنهادات متفقین، امکان استمرار پادشاهی او را منتفی ساخته بود. همانگونهکه بعدها یکی از رجال ایران اظهار داشت: «همان کسی که او را آورد، چون مفید نبود او را برد.»[سیاست موازنه منفی در مجلس چهاردهم، ص34] | |||
صبح ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، رضا شاه برای مراسم خداحافظی در کاخ مرمر حاضر شد. | |||
در این خداحافظی کوتاه (حدود ۵ دقیقه) رضا شاه گفته بود که من چون پیر و فرسوده شدهام، مسوولیت مملکت را باید به یک فرد جوان، که ولیعهد است، واگذار کنم و از شما انتظار دارم که از ولیعهد به عنوان شاه آینده ایران حداکثر پیشتیبانی را بکنید. حاضرین هم گفتند اطاعت میشود و تعظیم کردند. رضا شاه عصایش را به علامت خداحافظی بلند کرد و بیرون آمد. خانواده او قبلا به اصفهان رفته بودند و رضا شاه هم عجله زیادی داشت که سریعتر تهران را ترک کند تا به دست قشون روس که هر لحظه ممکن بود از کرج به تهران برسند، نیفتد. رضا شاه شب به اصفهان رسید و در خانه فرد متمولی به نام کازرونی سکنی گزید و از آنجا به اتفاق خانوادهاش به کرمان رفت و در منزل تاجری به نام هرندی، که از متمولین کرمان بود، اقامت گزید. در کرمان حال او به شدت خراب بود و میگویند که تب ۴۰ درجه داشت. چند روز بعد به اتفاق محمود جم (مدیرالملک) و خانوادهاش به بندرعباس رفت و با یک کشتی انگلیسی ایران را ترک کرد. پسران او به جز محمدرضا و دخترانش به جز اشرف همراهش بودند. | |||
ساعت نه و سی دقیقه، مجلس شورای ملی استعفای رضاشاه را پذیرفت. برای جلوگیری از دستگیر شدن محمد رضا به وسیله نیروهای روس و انگلیس، ولیعهد محمد رضا را با لباس شخصی در یک اتومبیل کرایسلر قدیمی بین صندلی جلو و عقب روی زمین خودرو پنهان کردند و از در خدمه مجلس به داخل مجلس آوردند. ساعت ۴ بعد از ظهر، ولیعهد محمد رضا در برابر مجلس شورا و نمایندگان به قرآن سوگند خورد وپادشاه ایران شد.[ اطلاعات، مورخ 26/6/1320، سال شانزدهم] | |||
با این که رضا شاه استعفا داد ۲۶ شهریور ۱۳۲۰ ارتش روسیه و انگلیس تهران را اشغال کردند و حکومت را به کنترل خویش درآوردند. انگلستان تا مدتی با انتخاب ولیعهد به مقام پادشاهی ایران مخالفت مینمود؛ چراکه بهزعم آنها او در تبلیغات ضدمتفقین دست داشت و اصولا فاقد شخصیت بود.[ایران بین دو انقلاب از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ص149] اما نهایتا دولت بریتانیا با اکراه و به منظور اجتناب از بروز هرگونه اغتشاش و بحران حکومتی، با پادشاهی محمدرضا مشروط بر حسن رفتار شاه جدید موافقت نمود.[وزارت خارجه به بولارد، مورخ سپتامبر 1941] نیروهای متفقین نیز در همان روز وارد تهران شدند و ضمن اشغال کلیه تاسیسات نظامی و راهآهن، بلافاصله مقدمات انتقال اسلحه و مهمات را از طریق راهآهن سراسری به شوروی فراهم نمودند. [سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1357ـ1300، ص77] | |||
شاه جدید چون بر تخت نشست، برای جلب اعتماد متفقین، صریحا اظهار داشت که تمام کوشش خود را برای همکاری با متفقین بهکار خواهد بست.[شترها باید بروند، ص61] بههمینجهت بود که انگلستان و شوروی نیز پیشنهاد نمودند ایران یک پیمان اتحاد سهجانبه با روسیه و انگلستان منعقد نماید[ایران بین دو انقلاب از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ص159] تا اشغال این کشور به صورت اقامت دوستانه قوای متفقین در دوران جنگ درآید.[ روزگاران (از صفویه تا عصر حاضر)، ج3، ص251] | |||
در ۵ آبان سفیران روس و انگلیس به آگاهی محمدرضاشاه پهلوی رساندند که قدرت در دست ماست. پس از سه ماه در ۶ بهمن ۱۳۲۰ مجلس شورا قانون قرارداد سه قوا در ایران را تصویب کرد. این قانون به امضای نخست وزیر محمدعلی فروغی و سفیران روس و انگلیس برای تایید نهایی رسید. این قرارداد تمامیت ارضی ایران را تضمین کرد و هم چنین که نیروهای روس و انگلیس ۶ ماه پس از پایان جنگ جهانی دوم ایران را تخلیه خواهند کرد. ایران نیز متعهد شد که با نیروهای روس و انگلیس همکاری کند، پروانه استفاده از راههای کشور و سیستم مخابراتی کشور را به روس و انگلیس بدهد و نیروی کارگر و ابزار مورد نیاز را برای روس و انگلیس فراهم آورد و مطبوعات را سانسور کنند که درباره اشغال ایران و استفاده از منابع کشور را به آگاهی ملت نرسانند. آذر ماه ۱۳۲۱ نیروهای امریکایی نیز ایران را اشغال کردند و آغاز به ساختن پرشن کریدور کردند. پرشن کریدور راهی بود از شمال به جنوب ایران که برای رساندن مهمات و دیگر ابزار جنگی یعنی از خلیج فارس تا دریای مازندان و سپس از آنجا به روسیه می رفت. پس از حمله متفقین به ایران و جابجایی قدرت در بیشتر مناطق ایران کشمکشهای قومی ومذهبی شکل گرفت. برای مثال در تبریز درگیری هایی بین مسلمانان و مسیحیان رخ داده بود تا جایی که کنسول بریتانیا هشدار داد احتمالاً با خروج متفقین از ایران این درگیریهای قومی و مذهبی بسیار شدیدتر شود. رهبران کلیسای آشوری نیز نگرانیهای مشابهی داشتند وبه دنبال جلب حمایت انگلیس در آینده نزدیک بودند. یا برای مثال در ماه محرم سال ۱۳۲۱ نیروهای شوروی مستقر در مشهد مجبور شدند حفاظت از محله یهودیان را برعهده بگیرند. یا حدود هشتصد مسلمان اهوازی که از شایعه ربوده شدن یک کودک مسلمان توسط یهودیان خشمگین شده بودند تلاش می کردند تا کنیسه محلی را به آتش بکشند. در کرمان نیز گروهی به رهبری یکی از روحانیون با حمله به محله زرتشتی ها دونفر را کشتند و خانههای بسیاری را غارت کردند. همچنین گروه مشابهی نیز در شاهرود با حمله به مرکز بهائیان سه نفررابدارآویختند و ۵۰ مغازه را غارت کردند. درمناطق آذربایجان، کردستان و مناطق عرب نشین جنوب مسئله زبان بسیار برجسته وآشکار شده بود. در سال ۱۳۲۱ در گردهمایی اعراب ایران در پی جدایی و پیوستن به کشورهای عربی بودند. اعراب ایران در پیام هایی به دولتهای انگلستان و آمریکا خواستار حمایت آنها برای جدایی از ایران شدند که البته به دلیل تفرقه ای که در میان اعراب بود موفق به جدایی از ایران نشدند وضع مناطق کرد نشین نیز به همین ترتیب بود. | |||
از دیگر پیامدهای این اشغال این بود که ایران با مشکلات اقتصادی بسیاری رو به رو شد. تورم، دزدی و قحطی نمونه کوچکی از پیامدهای حمله متفقین به ایران بود. نامه شکایت آقای محمود بدر وزیر دارایی در نخستین روز از تیرماه سال ۱۳۲۱ به نخست وزیر گواهی شرایط سخت مردم ایران در پی تجاوز متفقین است. | |||
== ضعف نظامی ایران == | == ضعف نظامی ایران == |
ویرایش