۲۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
== مصاحبهی آقای سعید پورحیدر از همبندان آقای محسن دگمهچی در مورد وضعیت وی در زندان با رادیو آلمان == | == مصاحبهی آقای سعید پورحیدر از همبندان آقای محسن دگمهچی در مورد وضعیت وی در زندان با رادیو آلمان == | ||
زندانی سیاسی آقای سعید پورحیدر چندروز پس از فوت محسن دگمهچی، طی مصاحبهای با رادیو آلمان در مورد وضعیت محسن دگمهچی در زندان گفت:<blockquote>«مرحوم محسن دگمهچی انسان بسیار بسیار نازنین و باشرفی بودند. توی زندان هر کسی بر اساس تخصص و مبنای کاری که دارد، به دوستان کمک میکند. ایشان بخاطر اینکه از بازاریان معروف تهران بودند، به دوستان خیلی کمک میکردند. ایشان کمکحال خیلی از بچههایی که مخصوصاً تازه وارد زندان میشدند، یا از بندهای دیگر به بند ۳۵۰ منتقل میشدند، بودند و به دوستانیکه احیاناً مشکل مالی داشتند یا هنوز پولی به حسابشان واریز نشده بود، کمک میکردند. یعنی همان کاری را که خارج از زندان انجام داده بود، در داخل زندان برای خود زندانیان انجام میداد. خیلی انسان دوستداشتنیای بود و محبوب همهی همبندانش در داخل زندان بود...»<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/81264 مصاحبهی سعید پورحیدر با رادیو آلمان - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref></blockquote> | زندانی سیاسی آقای سعید پورحیدر چندروز پس از فوت محسن دگمهچی، طی مصاحبهای با رادیو آلمان در مورد وضعیت محسن دگمهچی در زندان گفت:<blockquote>«مرحوم محسن دگمهچی انسان بسیار بسیار نازنین و باشرفی بودند. توی زندان هر کسی بر اساس تخصص و مبنای کاری که دارد، به دوستان کمک میکند. ایشان بخاطر اینکه از بازاریان معروف تهران بودند، به دوستان خیلی کمک میکردند. ایشان کمکحال خیلی از بچههایی که مخصوصاً تازه وارد زندان میشدند، یا از بندهای دیگر به بند ۳۵۰ منتقل میشدند، بودند و به دوستانیکه احیاناً مشکل مالی داشتند یا هنوز پولی به حسابشان واریز نشده بود، کمک میکردند. یعنی همان کاری را که خارج از زندان انجام داده بود، در داخل زندان برای خود زندانیان انجام میداد. خیلی انسان دوستداشتنیای بود و محبوب همهی همبندانش در داخل زندان بود...»<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/81264 مصاحبهی سعید پورحیدر با رادیو آلمان - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref></blockquote> | ||
== خاطرات زندان از زبان آقای محمد تهرانچی همبند محسن دگمهچی == | |||
آقای محمد تهرانچی از زندانیان سیاسی دههی۶۰ که به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شده بود، خاطرات خود با یکی از صمیمیترین یارانش را اینچنین بازگو میکند:<blockquote>«...در اسفندماه سال۶۰ که من از بند۲ زندان اوین به بند آموزشگاه وارد شدم... و وارد اتاق۱۰۵ شدم، اولین کسیکه سراغ من اومد و با من صحبت کرد، برادرم محسن دگمهچی بود. از من پرسید؛ کی هستی؟ از کجا اومدی؟ چندوقته دستگیر شدی؟ بعد از صحبتهای اولیه با روی گشاده و خیلی خوشحال گفت که جای خیلی خوبی اومدی، همهی بچهها سر موضع هستن اینجا هیچ نفر ضعیفالنفسی نداریم خیالت کاملا راحت باشه... بعداً از محسن پرسیدم که تو چطور در اولین برخورد این صحبت رو با من کردی؟ من فکر کردم آدم خیلی سادهای هستی! لبخندی زد گفتش که؛ نه مجاهد مجاهد رو خوب میشناسه، ضمن اینکه خیلی هم دوس ندارم آدم محتاطی باشم. این روی هوشیاری و دقت و ذکاوت محسن که توأم بود با شجاعت و شهامت، وقتی که رژیم یکی از بریدهمزدوران رو بعنوان نفوذی وارد اتاق ما کرد، اولین کسی سریع فهمید و متوجه شد، محسن بود. اومد به من گفتش که این نفری که الان وارد اتاق ما شده نفر رژیمی هستش، واردش کردن بخاطر اینکه از اینجا بتونه برای شکنجهگران زندان اطلاعات ببره و کمتر از یکهفته طول نکشید اولین کسیکه با این نفر درگیر شد، خود محسن بود. وقتی که نفر کنجکاویهای مزدورانه میکرد، محسن برآشفت...»<ref>خاطرات زندان از زبان همبند محسن دگمهچی - [https://www.youtube.com/watch?v=1x7MdWEJGYw یوتوب]</ref></blockquote> | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش