کاربر:دانا/صفحه تمرین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۰۶ توسط دانا (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ابرچالش آب

«آب» یا «فراتر از آب»؟

چند سالی است که مردم ایران در هراس از نابودی قطعی دومین دریاچه بزرگ سرزمینشان، در کنار قتل و اعدام فرزندانشان، مبارزه می‌کنند، دریاچه ارومیه! در حالی‌که دریاچه پریشان، بزرگترین دریاچه آب شیرین داخلی ایران نیز مدتهاست خشک شده و سایر دریاچه‌ها و بسیاری رودها نیز به همین بلا دچار شده‌اند. بلایی که همگان می‌دانند چیزی فراتر از یک «خشکسالی طبیعی» است.

آنچنان‌که پنداری در این نقطه از جهان، نبردی بین مرگ و زندگی در تمامی ابعاد آن در جریان است.

در یک سو حاکمیتی که منابع و ذخایر طبیعی مملکت را نابود می‌کند و جوانانش را هم به کام نیستی می‌کشاند. و در سوی دگر، مردمی که همزمان باید هم از فرزندان خود و هم از آب و خاک خویش، آنهم نه در برابر تهاجم خارجی که دربرابر ایلغار حکومتی ظاهراً خودی! دفاع کند. فاجعه‌ای که مصداق هلاک «حرث و نسل» است. 

کم‌آبی، بی‌آبی یا خشکسالی؟

مصادره کردن هر مشکلی در این زمینه به بی‌عرضگی یا خیانت حکومت البته اولین و ساده‌ترین کار در بیان یا توجیه مشکل عمومی «آب» در ایران است که گرچه در ذات خود، اشتباه نیست اما «حل واقعی و عملی مسئله» به جوابی فراتر و عمیق‌تر از یک جواب کلیشه‌ای و ساده به ظاهر سیاسی نیاز دارد. بویژه  هنگامی که صورت مسئله، یک معضل طبیعی در عرصه محیط زیست است که با اولین جواب در حوزه کارشناسی (یعنی معضل تاریخی «خشکسالی» در فلات ایران) هر جواب سیاسی درستی را هم در پایه تأیید، تقویت و مستند خواهد کرد. اما بدون جواب کارشناسانه به این مشکل، همان جواب درست سیاسی هم  بلافاصله در ذهن شنونده و خواننده، بلوکه و بی اثر می‌شود. از این‌رو ضروری است در این زمینه، کارشناسانه‌تر به مسئله نگریست.

این نوشته نگاهی است کلی به مسئله آب و معضل کم‌آبی در ایران که طبعاً به مواردی همچون مشکل خشک شدن دریاچه‌ها و رودهای ایران هم می‌پردازد و پس از درک صورت مسئله واقعی «آب» بر روی زمین، به دنبال «سیاست»های اعمال شده حکومتی در این زمینه و تأثیر آن در بروز بحران اخیر آب در ایران می‌پردازد

نگاهی به تاریخچه خشکسالی در ایران

خشک‌سالی یعنی چه؟

تعریف خشکسالی: خشک‌سالی یعنی تهی شدن مستمر منابع آب مصرفی مردم.

به بیان دیگر، خشکسالی یعنی وضعیتی اقلیمی که ناشی از «کم‌شدن» آب «مورد نیاز» مردم   به نسبت میزان «مصرف» ضروری آن است

این «کم‌شدن» آب می‌تواند ناشی از افزایش مصرف صنعتی کنترل نشده آب، افزایش کنترل نشده زمین‌های زیرکشت(کشاورزی)، یا حتی افزایش کنترل نشده جمعیت و بالا رفتن میزان مصرف آب به نسبت ذخایر آن باشد.

اما علل دیگری نیز در بروز کم‌آبی مؤثر هستند از جمله:  

کم شدن میزان بارش سالانه، افزایش مصرف آب، و افزایش تبخیر آب‌های سطحی به علت بالا رفتن درجه گرمای اقلیم.  

به این ترتیب، می‌توان پدیده خشکسالی را تا حد زیادی، درشمار بلاهای طبیعی نامحسوس ، قرار داد.

اما نباید از بررسی علل غیرطبیعی آن غفلت کرد.

مراحل «خشک‌سالی» به این ترتیب است: 

خشکسالی دارای چهار مرحله است. 

مرحله نخست کم شدن باران سالانه

مرحله دوم خشکسالی هیدرولیکی به علت کاهش آب سدها

مرحله سوم، بروز خشکسالی اقتصادی که با کمبود محصولات کشاورزی خود را نمایان می‌کند

مرحله چهارم، بروز قحطی است که نام دیگر آن خشکسالی اجتماعی است.

به این ترتیب، کم شدن آب، استفاده بی‌رویه از آب، نابودی تدریجی مراتع و کشتزارها، فرسایش خاک، فرونشست زمین، برخاستن ریزگردها و نهایتاً کم‌شدن محصولات کشاورزی منجر به مشکلات اجتماعی جدی می‌شود.

با توجه به این نکات می‌توان گفت این بلای نامحسوس، با دقت بسیار بالایی قابل پیش‌بینی و پیشگیری است. به‌عنوان نمونه می‌توان روند نوبه‌ای بروز خشکسالی در ایران را با نگاهی به تاریخچه خشکسالی‌های این منطقه از جهان دریافت و برای مقابله با آن برنامه‌ریزی کرد.

خشک‌سالی‌های معروف ایران:

از خشک‌سالی‌های معروف تاریخ سده‌های اخیر ایران به این موارد می‌توان اشاره کرد:

خشکسالی سال 1250- 1249 خورشیدی ( دوره حاکمیت ناصرالدین‌شاه قاجار) این خشکسالی، یک قحطی بزرگ نیز به دنبال داشت 

قحط سالی ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری خورشیدی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد.(مصادف با جنگ جهانی اول)

خشکسالی 1346 – 1345 

خشکسالی در سال‌های اخیر

جزئیات 10 دوره خشکسالی در ایران به نقل از خبرگزاری حکومتی مهر، توصیف رسمی وضعیت فعلی در ایران است.

فرود شریفی قائم مقام «ستاد توسعه فناوری آب، خشکسالی، فرسایش و محیط زیست» در معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری درگفتگو با خبرگزاری حکومتی مهر (8 مهر 1393) با اشاره به تحلیلهای هواشناسی انجام شده از سال 1347 تا 1383 در ایران گفت: در این دوران، کشور با ده دوره خشکسالی مواجه بوده‌است:

خشکسالی 63-1347 (سه مرحله و کاهش بارندگی 26%)

خشکسالی 72-1363 ( سه مرحله و کاهش بارندگی 44%)

خشکسالی 76—1372 (دو مرحله و کاهش بارندگی 5/17%)

خشکسالی 80-1377 ( 34% کاهش بارندگی نسبت به میانگین سی ساله )

خشکسالی 83-1380 ( ادامه خشکسالی در بعضی مناطق کشور نظیر مناطق جنوب و جنوب شرقی و تا حدودی جنوب غرب کشور)

خشک‌سالی آینده

در گزارش پاییز 1396 ناسا نیزآمده است بعید نیست بین 30 تا 40 سال آینده، بخش‌های وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شوند. ناسا  هشدار داده: تأثیرات گرمایش زمین و عواقب آن همچون خشکسالی بسیار جدی است

نتیجه‌گیری موضوع خشکسالی

می‌دانیم ایران از دیرباز در شمار کشورهای کم‌آب جهان بوده.

می‌دانیم ایران پیوسته با مشکل خشک‌سالی و حتی قحطی دست به گریبان بوده.

اما با اینهمه، ساکنان این سرزمین در تمامی تاریخ خود، در همین سرزمین کم‌آب به‌راحتی زیسته،  همیشه کشاورزی خود را داشته و نان از عمل و محصول خویش خورده‌اند. گرچه که در بسیاری مقاطع نیز در شمار صادرکنندگان محصولات کشاورزی به دیگر نقاط جهان بوده‌اند.(به استثنای دوره پس از «انقلاب سفید» محمدرضا شاه و اصلاحات ارضی  که ایران به کشورهای وارد کننده گندم پیوست!)

اینک پرسش اینجاست:

علت اصلی خشک‌سالی کنونی ایران چیست؟

و چه باید کرد؟

برای یافتن جواب، ضروری است یکبار «داشته‌های» خود در این زمینه را مرور کنیم

دخل و خرج خود را بازنگری کنیم

اشکال کارمان را دریابیم

تا بتوانیم مشکل را برطرف کنیم.

ابتدا از منابع آبی خود آغاز می‌کنیم:

منابع آبی ما عبارتند از:

آب‌های زیرسطحی (سفره‌های آبی زیرزمینی)

آب‌های سطحی (رودها، دریاچه‌ها و ...)

آب‌های حاصل از نزول برف و باران (که به نوعی تأمین کننده آب‌های سطحی و زیرسطحی هستند و زیرمجموعه آنها می‌باشند)

این منابع با همه کاستی‌های خود و دست‌تنگی آسمان میهنمان در بارندگی، تا دو سه دهه پیش، اگر نه به‌راحتی اما به هرحال جوابگوی مصارف آبی مردممان بوده‌اند. اینک باید دید در دو سه دهه اخیر چه اتفاقی افتاده که با مشکل جدی بی آبی و خشکسالی روبرو شده‌ایم.

مدیریت آب کشور:

آب در ایران تا حدود دهه 40 خورشیدی مدیریت متمرکز دولتی نداشت. مالکیت آب در نظام فئودالی اساساً متعلق به خان و مالک منطقه بود. مدیریت آب نیز با رعایت حقوق مالکانه آن، در دست اهالی هر منطقه بود که به شیوه کدخدا منشی، مسئله آب و تقسیم آب‌های موجود و نوبت استفاده ازآن را خودشان حل می‌کردند. منازعات مربوطه نیز در همان کادر ارباب و رعیتی حل می‌شد.

با «اصلاحات ارضی» شاه و انهدام مدیریت فئودالی روستا اولین عامل حکومتی که همان سپاه ترویج و آبادانی و خانه‌های انصاف حکومتی باشند، وارد این محدوده شدند.

تا اواسط دهه 40 خورشیدی، جمعیت شهرها نیز حدود 30 درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دادند و مصرف آب شهرها مثل امروزه نبود و اساس مصرف شهری، هم کم بود و هم عمدتاً به مصرف آشامیدن و بهداشت می‌رسید و مصرف تجملی آن در استخرها یا شستشوی ماشین‌ها و ... آنچنان کم بود که به حساب نمی‌آمد

با «اصلاحات» ارضی و ویرانی روستاها و نابودی کشاورزی بود که تعادل جمعیتی شهر و روستا در ایران آرام آرام به نفع شهرها تغییر کرد اما باز در مصرف آب، افزایش جدی بوجود نیامده بود تا حکومت به فکر استفاده از امتیاز آب و پول درآوردن از آن بیفتد.

اولین بار در سال‌های پیش از سقوط دیکتاتوری سلطنتی بود که حکومت از مردم، چیزی به عنوان «بهای» حق‌آبه گرفت و به این ترتیب اولین نقطه اعمال مدیریت دولتی جدی در امر تقسیم و توزیع آب‌های کشور، به همان سال‌ها بر می‌گردد.

حفر چاه عمیق و نیمه عمیق نیز که تا آنزمان آزاد بود، مشروط به مجوز دولتی و پرداخت میزان پول مشخص به نرخ دولتی شد.

ایجاد سد نیز اساساً و از ابتدا در انحصار دولت و در ید قدرت و امکانات حکومت بود و پیش و پس از سقوط سلطنت نمی‌شناسد. 

یک نمونه

درک وضعیت کشاورزان شرق اصفهان که با مشکل جدی آب روبرو هستند و کارشان با حکومت آخوندی به درگیری نیز کشیده شده، نمونه خوبی برای سردر آوردن از کم و کیف مدیریت آب در ایران است

به نوشته خبرگزاری حکومتی ایرنا (اول فروردین 97) «سهم کلی حقابه کشاورزان شرق اصفهان از زاینده رود حدود 400 میلیون مترمکعب است، اما این میزان در سال‌های اخیر اختصاص نیافته و با وجود جریان یافتن زاینده رود در مقطعی از سال گذشته تنها حدود 40 درصد از یکصد هزار هکتار زمین‌های کشاورزی شرق اصفهان، زیر کشت رفت و امسال به دلیل رها نشدن آب برای کشت پاییزه این رقم با کاهش زیادی روبه رو شده‌است.

همچنین طبق مصوبه شورای هماهنگی زاینده رود، با توجه به اینکه ذخیره آب در سد زاینده رود به کمترین میزان طی 50 سال اخیر رسیده‌است، امکان بازگشایی زاینده رود و توزیع آب کشاورزی در سال زراعی جاری وجود ندارد.

محسن مهرعلیزاده استاندار اصفهان در 29 اسفند سال 96 در کمیته پیگیری امور کشاورزان این استان، از پرداخت 37.6 میلیارد ریال به 26 هزار و 700 خانوار کشاورز آسیب دیده از خشکسالی در این منطقه خبر داد.»

لازم به یادآوری است که کشاورزان اصفهانی در سال 97 از گرفتن پول خودداری کرده و روی دریافت حق‌آبه خود تأکید دارند. این کشاورزان دهه‌ها پیش مبالغ کلانی با سند رسمی به دولت پرداخته و در واقع سهمیه 400 میلیون متر مکعبی خود از آب زاینده‌رود را خریده‌اند! آبی که البته طبق آموزه‌های قرآنی، در شمار «انفال» یعنی اموال عمومی و غیرقابل فروش است!

اما نکته اساسی و جدی که در میان انبوه حرف‌ها و نکات مطرح شده، گم می‌شود، حرف یک کشاورز جوان ورزنه‌ای است:

به نوشته ایسنا (9 فروردین 97) یک کشاورز جوان ورزنه‌ای گفت: 

«اگر آب نیست برای همه نباید باشد و مسئولان باید به این امر رسیدگی کنند که چرا در نقطه ای از کشور با آب زاینده رود صنعت راه بیندازند و در این نقطه کشاورز به نان شبش محتاج باشد.»

آب زاینده رود در مسیر خود، خرج واحدهای صنتعی‌ای می‌شود که کسی درباره ماهیت آن صنایع چیزی نمی‌گوید. این واحدهای صنعتی مربوط به سپاه پاسداران و ارتش بوده و عموماً در مناطق حفاظت شده نظامی قرار دارند. 

رژیم با حفر چند تونل در مسیر رودخانه زاینده رود مقداری از آب این رودخانه را تحت عنوان پروژه آبرسانی به یزد، کرمان، قم و کاشان برای مصارف سایتهای اتمی خود منحرف کرده‌است.

میزان بالایی از آب رودخانهٴ زاینده رود در ذوب آهن اصفهان مصرف می‌شود. که همزمان پسماندهای صنعتی آن نیز وارد آب رودخانه شده و باقیمانده آب را برای مصارف کشاورزی غیرقابل استفاده می‌کند. کارخانه‌های فولاد مبارکه و صنایع نظامی، پتروشیمی و هسته‌یی بخش عمده‌ای از آب زاینده رود را به خود اختصاص داده‌اند.

از سوی دیگر در دیکتاتوری ولایت فقیه مدیریت منابع آبی، یا آبخیزداری جایگاهی ندارد. از همین رو روش‌های سنتی آبخیزداری مثل حفرقنات برای حفظ و مدیریت آب در سفره‌های زیرزمینی ترک شده و قنات‌ها همه خشک ویران شده و به جای آن به سد سازی روی آورده‌اند. صنعتی که در بسیاری از مناطق خشک و گرم ایران قبل از ذخیرهٴ آب، خود یک عامل تبخیر و خشکاندن سفره‌های زیر زمینی پایین دست رودخانه‌ها شده‌است. تنها خاصیت سدسازی، سودهای کلان برای مجریان پروژه است. که مجریان هم کسی جز سپاه پاسداران نظام ولایت‌فقیه نیستند. و در پوش قرار موسوم به ضد خاتم الانبیاء، سودهای کلان پروژه‌های کلان ملی را به جیب می‌زنند. 

سپاه پاسداران تا سال 1392 در مسیر زاینده رود 14 سد بزرگ ساخته و 6 سد در دست ساخت داشتند، و 11 سدبزرگ و یک سد کوچک هم در دست مطالعه. این در حالی بود که بستر رودخانه از استان چهارمحال و بختیاری تا تالاب گاوخونی خشک شده بود.

آنچه که کشاورز جوان ورزنه‌ای می‌گوید، بیان ساده این واقعیت‌هاست. 

مدیریت آب کشور در نظام ولایت فقیه

شرکت مدیریت منابع آب ایران( متعلق به وزارت نیرو) مالک انحصاری آب در ایران است. مدیرعامل این شرکت، مشاور وزیر نیروست و کرسی مدیریت این شرکت از مناصب نان و آب داری است که به ندرت تغییر می‌کند.

به عنوان نمونه مدیرعامل این شرکت علی نورزاد از آغاز دولت خاتمی مدیر عامل این شرکت و مشاور وزیر نیرو بوده، با پایان یافتن دوران اصلاح‌طلبان و آمدن احمدی‌نژاد، کماکان علی نورزاد در شغل خود باقی ماند.

مدیر بعدی این شرکت محمد حاج‌رسولی‌هاست که سال 94 مجدداً درسمت خود ابقا شد.

شرکت حفاری چاه‌های آب ایران نیز یکی از شرکت‌های اقماری شرکت مدیریت منابع آب ایران است که انحصار حفاری چاه آب در ایران را در مالکیت خود دارد.

به این ترتیب در دوران حاکمیت آخوندها، مدیریت آب کشور تماماً به دست وزارت نیرو (ابتدا وزارت آب و برق سابق و وزارت جهاد کشاورزی که از زیرمجموعه‌های سپاه پاسداران است)

 وزیر آن با پیشنهاد و موافقت سپاه معرفی و تعیین می‌شود) افتاد.

درحال حاضر، مدیریت آب‌های زیرسطحی کشور در تیول وزارت نیروست

و مدیریت آب‌های سطحی کشور با سپاه پاسداران است.

این دو نهاد، با بدست گرفتن مالکیت تمامی آب‌های سطحی و زیر سطحی کشور، حفرچاه و ساخت سد، تمامی آب‌های موجود در رو و زیرزمین و عواید ناشی از آن در محدوده ارضی ایران، را به انحصار خود درآوردند. 

نگاهی به کارکرد وزارت نیرو و سپاه پاسداران در حوزه آب و مدیریت آب کشور

تا پیش از سقوط دیکتاتوری سلطنتی، تعداد چاه‌های عمیق ایران 55 هزار حلقه چاه بود( در فاصله 1340 تا 1355)

از1355 تا 1360  تعداد چاه‌ها به 105 هزار حلقه رسید.(آمار پرویز کردوانی اطلاعات10 آبان 1395) 

آمار چاه‌های عمیق ایران تا سال1393 خورشیدی برابر با  205 هزار و 511 حلقه بوده 

آمار تعداد چاه‌های نیمه عمیق ایران تا همانسال 553 هزار و 87 حلقه شمارش شده

بر اساس آماری که مدیرکل دفتر حفاظت و بهره‌برداری منابع آبی ایران درسال 1394 اعلام کرده، تعداد 150  هزار حلقه چاه عمیق غیرمجاز درکشورحفر شده

و تعداد چاه‌های نیمه عمیق غیرمجاز نیز 150 هزار حلقه، اعلام شده.

طبعاً این آمار نه کامل است و نه دقیق! چرا که به نوشته خبرگزاری مهر 11 اسفند 1395 تنها در استان آذربایجان غربی 59 هزار حلقه چاه غیرمجاز حفر شده.

تنها هنگامی که آمار مشابه در سایراستانها نیز به آمار بالا اضافه گردد می‌توان دریافت تعداد چاه‌های حفر شده مجاز و غیرمجاز در این مملکت چندحلقه است! 

تعداد سدهای اصلی ایران نیز، با توجه به تعاریف موجود، قبل از سقوط دیکتاتوری سابق تنها 4 سد بوده اما پس از روی‌کار آمدن آخوندها به 18 سد بزرگ ارتقاء یافته در حالی‌که روزنامه دنیای اقتصاد در تاریخ 23 بهمن 1396 هنگامی که خبر از کم‌آبی در 177 سد بزرگ کشور می‌دهد! می‌توان دریافت آمار رسمی چه میزان با آمار حقیقی در این زمینه فاصله دارد. 

نگاهی به دریاچه ارومیه و روش به قتل رساندن آن!

همان‌طور که در چند خط بالاتر خواندید خبرگزاری مهر در تاریخ 11 اسفند 1395 خبر از حفر 59 هزار حلقه چاه غیرمجاز در استان آذربایجان‌غربی(ارومیه) داد.

از تعداد چاه‌های غیرمجازی که در استان آذربایجان شرقی و کلا در حوزه آبریز دریاچه ارومیه حفر شده آماری در دست نیست.

اما از تعداد سدهایی که در دو استان آذبایجان شرقی و غربی در سال‌های اخیر ساخته شده‌اند، اطلاعات تقریباً کاملی وجود دارد که نشان می‌دهد چرا دریاچه ارومیه اینچنین خشک شد؟!

تنها نگاهی به فهرست اسامی این سدها و حجم آبی که پشت خود نگهداشته‌اند، می‌تواند اندکی از عظمت فاجعه‌ای که اتفاق افتاده را نشان دهد.

مالک انحصاری آب درایران یعنی دولت تمامی آب‌های سطحی و زیرسطحی ایران و از جمله آب‌های حوزه آبریز دریاچه ارومیه را یا توسط فروش امتیاز حفر چاه یا به وسیله ضبط آب رودخانه‌ها و نهرها در پشت سدها، به روش‌های مجاز و غیرمجاز به فروش رسانده؛ مراتع و زمین‌های کشاورزی را خشک و بایرکرده، کشاورزی و دامداری را از بین برده، موجی از بیکاری روستاییان بوجود آورده و به این شکل، اولا دریاچه ارومیه را نابود کرد و ثانیاً مشکلی به اسم بحران اجتماعی آب بوجود آورد.

نگاهی به دیگر علل کم‌آبی شدید ایران

ساخت صنایعی که به آب کلان نیاز دارند، آنهم در مناطق کم‌آب یکی دیگر ازعلل نابودی منابع آب در ایران است. یک مورد آن را در اصفهان دیدید که چگونه بزرگترین کارخانه ذوب آهن ایران را در یک منطقه کویری ساختند  آنهم کارخانه‌ای که به حجم مستمر آب فراوانی نیاز حیاتی دارد!

مشابه همین اشکال در مورد یک کارخانه ذوب فلز دیگر درشمال خراسان نیز بوقوع پیوسته و کسی جوابگو نیست. 

از دیگر علل کم‌آبی در ایران، افزایش بی‌رویه زمین‌های زیرکشت در ایران است. با توجه به نابودی مشاغل و حرف و اساساً تولید ملی و بازار داخلی، مردم بویژه در شهرستانها به کشاورزی روی آوردند. در حالیکه آب موجود در ایران، آن اندازه نیست که جوابگوی کشاورزی موجود باشد.

یکی دیگر از علل کم‌آبی در ایران، کشاورزی بیرویه است.

کاشت محصولاتی که ضرورت درجه یک و اهمیت غذایی پایه برای عموم مردم ندارند اما میزان آب لازم برای آبیاریشان نیز زیاد است(مانند کی‌وی به جای برنج و گندم ) از دیگر علل بروزکم‌آبی در ایران است.

برخی علل دیگر:

افزایش سریع و بی‌رویه جمعیت ایران که با تشویق حاکمیت فعلی، بویژه درسالهایی که جنگ ضدمیهنی ایران و عراق جریان داشت، همراه بود جمعیت ایران از سال 57 تا 97 تقریباً 2 برابر شده! این میزان رشد جمعیتی برای کشوری مانند ایران با منابع آبی محدود فاجعه بار است.

اما یکی از مهمترین و پایه‌ای‌ترین اشکالاتی که باعث بروز بسیاری بحران‌های معیشتی، اقتصادی و اجتماعی شده و حتی راه به بحران سیاسی برده، سرگردانی، جهالت، ندانم کاری و اهمال حاکمیت در انتخاب یک الگوی رشد اقتصادی مشخص و تنظیم دخل و خرج منابع آبی کشور بر اساس آن الگو است  به نحوی که اینک ایران از معدود کشورهای جهان است که هیچ الگوی رشد اقتصادی مشخصی ندارد! کاریکاتور کج و معوجی از راه رشد سرمایه داری صنعتی وابسته تحت حاکمیت و سیاست‌های یک رژیم متعلق به عصر فئودالیته با مشابهت‌هایی به دوران برده داری! که مدیریت آن را یک ارگان نظامی فاشیستی به اسم سپاه پاسداران به عهده دارد، مهمترین عامل فروپاشی اقتصاد و معاش مردم ایران است

بویژه که باندهای غارتگر حکومتی نیز در این مورد بیکار ننشسته و تقریباً بطور روزمره با غارت ثروت  ملی و منابع نقدی خزانه مملکت را خالی می‌کنند.

یک عامل دیگر در این مورد این است که ایران از معدود کشورهای جهان است که در ایجاد تعادل بین کشاورزی و صنعت، هنوز سرگردان است.

علت دیگر: ایران از نظر فساد دولتی در شمار اولین کشورهای جهان است. حفر چند صد هزار چاه عمیق و نیمه عمیق آب، یکی از دستاوردهای این فساد دولتی است که مروج، بانی و عامل آن  دولت و سپاه پاسداران است.

همان‌طور که پیشتر اشاره شد حاکمیت جهل در حد حماقت، در تعیین محل برخی صنایع سنگینی که به آب زیاد نیاز دارند نیز یکی دیگر از علل نابودی منابع آبی برخی نقاط کشور شده. مانند مجتمع فولاد خراسان که باعث نابودی حجم بالایی از ذخایر آبی منطقه شده در حالیکه همین مجتمع در نوار ساحلی شمالی یا جنوبی کشور اساساً با چنین ضایعاتی همراه نمی‌شد. این قبیل صنایع در شمار اولین صنایعی خواهند بود که در اولین مراحل بارز شدن خشکسالی شدید، تعطیل خواهند شد، کارگرانش بیکار و سرمایه‌های به کار رفته در آن، هدر خواهد شد.

نابودی آب‌خیزداری سنتی ایران، که به نابودی قنات‌ها، نابودی زه‌کشی‌های طبیعی و ساخته شده طی دهه‌ها و سده‌ها مشکل آب مملکت را با وجود همین کم‌آبی و خشک‌سالی‌های فراوان تضمین کرده بودند نیز از دیگر علل وضعیت موجود و بروز بحران شدید آب در ایران است .

یکی دیگر از علل بروز بحران کم‌آبی با این شدت، حاکمیت سیاست خصمانه در مراوده با کشورهای همسایه بویژه اعراب است که تمامی قراردادهای زیست‌محیطی مشترک فیما بین را نیز در کنار دیگر قراردادهای حسن همجواری به هم زده که از جمله می‌توان به نابودی طرح تثبیت شن‌های روان بین کشورهای ایران، عربستان، عراق، کویت و ... اشاره کرد. مشکلی که اینک خود به یکی از علل به هم خوردن تعادل آب و هوایی منطقه تبدیل شده.

این طرح در ایران تماماً به دست فراموشی سپرده شده و پیشروی کویر در شهرهای ایران به یکی دیگر از مشکلات اقلیمی بالغ شده.

نتیجه‌گیری

اینک و با توجه به مباحث فوق، می‌توان از دیدگاهی کارشناسانه گفت:  بحران آب در ایران قابل کنترل بود به شرطی که این حاکمیت و سیاست‌هایش وجود نمی‌داشت!  

پایان

پیوست‌ها

1. درباره بحران ریزگردها در ایران

2. نظامی که آب متعلق به مردم را به همان مردم می‌فروشد.

درباره بحران ریزگردها در ایران

..........................................................

به دنبال قتل یک کارشناس برجسته محیط زیست به اسم دکتر سیدامامی، برخی محافل عنوان کردند علت قتل وی، دست‌یابی وی به نقش سپاه پاسداران در بروز فاجعه زیست‌محیطی در سالهای اخیر در ایران و  تغییر اکوسیستم‌های حیاتی کشور با ایجاد سدهای غیرکارشناسی و مهندسی کردن فاجعه بار ذخایر آبی مملکت توسط پاسداران بوده.

البته یافته‌های دکتر کاوس سیدامامی (اگر واقعاً چنین چیزی وجود هم داشته باشه) تا کنون منتشر نشده و با آنچه که اتفاق افتاده نیز بعید است که اصلاً امکان انتشار پیدا کند.

اما فارغ از یافته‌های منتسب به وی، این نوشته کوتاه تلاش می‌کند یافته‌های عامی را که در این مورد وجود دارد و نقش جنایتکارانه سپاه پاسداران در بهم زدن تعادل زیست‌محیطی جغرافیای ایران، را  نشان می‌دهد، در برابر خوانندگان قرار دهد.

برای درک بهتر صورت مسئله ضروری است ابتدا نگاه کنیم به بخش کوتاهی از یک گفتگوی تلویزیونی رسمی نظام که گفتگوی ویژه‌ای است با یک عضو مجلس رژیم به اسم پاپی زاده و یک استاد دانشگاه به اسم جمالی که روز 24 بهمن سال96 از شبکه سراسری تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شده.

پاپی زاده عضو مجلس ارتجاع از استان خوزستان ـ تلویزیون ایران 24بهمن:

  واقعاً یک سواله چرا مسئولین از این بزرگواری مردم خجالت زده نمی‌شوند؟ موضوعی که به راحتی قابل حل هست رو سالها به تأخیر انداختند و الان تبدیل به یک بحران زیست‌محیطی جدی شده و بصورت متوسط 22 تا استان کشور درگیر ریزگردها هستند 

جمالی استاد دانشکده محیط زیست ـ تلویزیون ایران 24بهمن : 

واقعیت مطلب اینه که این پدیده تقریباً 20 ساله شکل گرفته یعنی بیش ازبیست سال گذشته گزارشهای سازمانهای بین‌المللی در کشور عراق نشان میده که پدیده گرد و غبار یا ریزگرد شروع شده کانونهای بحرانی شروع شده چند سالی طول کشید تاوارد کشور ایران بشه اول از دو استان مرزی شروع شد جایی رسید که در سال 1389 - 1390 حدود 22 استان رو پوشش داد اونموقع تازه باور مسئولین کشور شد که یک پدیده ملی داره رخ میده 09.41

پاپی زاده عضو مجلس ارتجاع از استان خوزستان ـ تلویزیون ایران 24بهمن

الان بعضی از مسئولین پذیرفته‌اند که 60 درصد بحران ریزگردها مربوط به حوزه داخلی ست تا دو سال قبل هیچ دستگاهی در داخل کشور به صراحت حاضر نبود این رو بپذیره و مرتب بهانه خارج از کشور رو می‌آوردند میگفتند صد در صد این ریزگردها مربوط به خارج از کشور هست در کشور عراق داعش هست عربستان با ما نمیسازه و بسیاری ازمسائل دیگه و عملاً این رو از گردن خودشون باز میکردند این مسئله و اقدام اساسی صورت نگرفت...

پاپی زاده : الان بحرانی که اتفاقی افتاده ناشی از این هست که ما سیلاب‌های طبیعی که بصورت فصلی در دهه‌های گذشته اتفاق می‌افتاد رو آمدیم دخالت کردیم سد سازی کردیم اجازه ندادیم این سیلاب در سطح وسیع پخش بشه و پشت سد این آب رو ذخیره کردیم سد سازی‌هایی که الان هزینه بزرگی رو رودست کشور گذاشته یعنی مطالعات سد سازی که در کشور اتفاق افتاد مطالعات اشتباهی بود باید این رو بپذیریم 

 همان‌طور که متن سخنان این دو نشان می‌دهد، حتی کارشناس‌های حکومتی هم  با کمی پیچ و خم سرانجام به اینجا رسیدند که بحران ریزگردها نه از عراق که اساساً مربوط به داخل کشور است و علت آن هم سدسازی‌های اشتباهی بوده که در کشور انجام شده.

سؤال اصلی این است که: این سدسازی‌های اشتباه کار چه کسی یا چه ارگانی بوده؟

تصویری از سدهای ایران

براساس آخرین آماری که شرکت مدیریت منابع آب ایران و معاونت فنی و پژوهش‌های آتی منتشر کرده است، و خبرگزاری پاسداران موسوم به فارس آنرا در تاریخ 12 بهمن 86 منتشر کرده، آمار سدهای احداث شده طی دو دهه پس از پیروزی انقلاب از 19 سد به 60 سد افزایش یافته 

است. 

بر اساس همان آمار حکومتی،  بیشترین تعداد سدهای بهره‌برداری شده در ایران، طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و مشخصا در سال 1374 بوده‌است یعنی همان سال‌هایی که آغاز ظهور بحران ریزگردها در ایران است.

در مورد آب‌های زیرسطحی و حفر چاه هم، روزنامه حکومتی اطلاعات روز 10 آبان 1395  نوشت: تا سال 1355 ایران حداکثر 50 هزار حلقه چاه داشت. سال 60 این تعداد دوبرابر شد.

حبیب اله بیطرف وزیر نیروی رفسنجانی روز24 مرداد 94 در گفتگو با سایت تجارت گفت تعداد چاه‌های حفر شده به 760 هزار حلقه رسیده که نزدیک به 300 هزار حلقه آن غیرمجاز به این ترتیب، آخوندها در ایران یک سیستم «انحصار حکومتی آب» بوجود آوردند که اساساً در دست سپاه پاسداران و دولت است.

چگونگی انحصار مالکیت آب در ایران

طبق قانون مصوب 22 اسفند سال 1361 مالکیت تمامی آب‌های سطحی و زیر سطحی کشور به انحصار دولت و از طریق دولت و وزارت نیرو به شرکت‌های سهامی متعلق به دولت (شرکت‌های تأمین کننده آب آشامیدنی شهرها مانند آبفا و ...) و  سپاه پاسداران در پروژه سدسازی‌های کشوری درآمد.    

این قانون که انتشار عام یافته نشان می‌دهد مالکیت تمامی آب‌های سطحی و زیرسطحی کشور طبق قانون توزیع عادلانه آب مصوب 16 اسفند 61 به وزارت  نیرو  واگذار  شد تا طبق همان قانون،  امتیاز حفر چاه‌های عمیق را به هرکس که خواست بفروشد.

به این ترتیب، در یک تقسیم برادرانه، غارت منابع آبی کشور، سدها و آب سدها به سپاه رسید! و چاه‌ها و آب چاه‌ها و انحصار حفر چاه به دولت! و از دولت به سازمان آبفا و شرکت‌های سهامی خصولتی!

به عنوان نمونه، آب آشامیدنی خوزستان در انحصار 19 شرکت خصولتی است که تماماً متعلق به سران رژیم و آقازاده‌هایشان است .

 در چنین روندی، با انحصار مالکیت آب و  فروش آن در دست پاسداران و دولت، آب‌های کشور پیش از رسیدن به آبریزهای طبیعی خود، به خشک شدن و نابودی دریاچه‌ها و تالاب‌های مملکت منجر شد

فاجعه‌ای که ایران را  همزمان با دو پدیده اقلیمی مرگبار روبرو کرد:  

یکی نابودی منابع آبی کشور

دیگری، پیدایش بحران جدیدی به اسم «ریزگردها» و آلودگی هوای کشور

این آمار و ارقام و گواهی کارشناس‌های حکومتی به اندازه کافی گویا هستند که ثابت کنند پدیده ریزگردها با اوج‌گیری پروژه‌های سدسازی سپاه پاسداران کم‌کم به صورت یک بحران خود را نمایان کرده 

طبعاً اعلام اعداد و ارقام مربوط به انحصار سدسازی پاسداران و فروش آب کشور به صباحبان اصلی آن یعنی ساکنان این سرزمین، خود نیز یکی دیگر از پرونده‌هایی است که جای رسیدگی مفصل و جداگانه دارد.

نظامی که مردم را تشنه نگه می دارد تا به تواند به آنها آب بفروشد!

.....................................................................................................................

تصویر زیر، عکسی است از آبی که از شبکه آب آشامیدنی کوت عبداله توزیع و برای نوشیدن به شهروندان این مملکت فروخته می‌شود. این تصویر متعلق به بهار 95 است. اما این وضعیت تا بهار 97 با کمی پایین و بالا هنوز ادامه دارد.   

آب آشامیدنی اهواز هم کم و بیش همینطوراست.

 آبادان و خرمشهر هم مثل کوت عبدالله.

مسجد سلیمان از کوت عبدالله بدتر و...

در خرداد ماه سال 1395 تلویزیون دولتی ایران برنامه‌ای درباره مشکل آب آشامیدنی مردم خوزستان پخش کرد و در آن برنامه از جمله گفت: 

خبرنگار: متأسفانه همانطورکه می بینید اینا لوله آب شرب مردم که دقیقاً ازوسط فاضلاب ردشده وازهمین لامردم استفاده می کنند برای آب آشامیدنی .

مردم : مریض هم داشتیم توبیمارستان نامه هم نوشتیم . 

خبرنگار: شماکه لوله کشیدید چراازتوفاضلاب کشیدید.

مردم : به خاطراینکه حدوداً یک کیلومتر باید لوله‌ها رامی کشیدن تا پایین که خونه‌ها آب شرب گیرشون بیاید . 

مجری : وجالبتر این که روی این آب ناسالم کنترقراردادن . 

مردم : قبض خودم همیناش الان 4سال من کنترآب دارم. دارم استفاده می کنم .

فارغ از گزار ش تلویزیون حکومتی و گزارش‌هایش آنچه که اینک به عنوان واقعیتی انکار نکردنی وجود دارد این است که: 

گرچه مردم خوزستان تشنه‌اند. اما آنها میتوانند از ده‌ها شرکت ریز و درشت، آب آشامیدنی خریداری کنند!

شرکتهایی که وقتی مردم آب ندارند، فروشندگانشان می توانند به سرعت بطریها و گالنهای آب را با قیمت زیاد ، تحویل مشتری تشنه لب بدهند. 

این شرکتهای فروشنده آب همان آبی را تصفیه کرده به مردم می فروشندکه باید شرکت آبفای خوزستان به مردم بدهد و نمی دهد! دولت می‌گوید از تأمین آب نوشیدنی مردم ناتوان است! در نیتجه به شرکت‌های خصوصی مشخصی مجوز تهیه و توزیع آب آشامیدنی مناطق مختلف شهرهای استان را داده.( این مورد خاص خوزستان نیست و در چند استان دیگر نیز وجود دارد و یک  پروژه تقریباً سراسری است یزد و کرمان و سیستان و بلوچستان و بسیاری مناطق خراسان از این‌گونه شرکت‌ها دارند!) 

این شرکتها با استفاده از رانتهای مشخصی، توانسته‌اند آب و تصفیه و فروش آنرا که تماماً مسؤلیت حکومت در قبال مردم است، به مالکیت خود درآورند. حالا چه کسی این توطئه را طراحی کرده که اول آبِ عمومی را به روی مردم ببندند و بعد همان آب را توی بطری بسته‌بندی کرده و به همان مردم بفروشند مسئله‌ای است که حلش خیلی سخت نیست.

سیدحسین حسینی محمدی . مدیرکل صنعت،معدن وتجارت استان بوشهر(1393) 

به عنوان مثال، مدیرکل صنعت،معدن وتجارت استان بوشهردر سال 93، خودش رئیس یکی از این شرکتهای آبفروشی به نام نور ویژه است. 

حالا بدون اینکه وارد هیچ تفسیر و تاویلی شویم میتوان حدس زد: چگونه مردم خوزستان تشنه نگهداشته میشوند تا برخی شرکتها بیایندآنجا چاه عمیق چند میلیونی و گاه 6-7 میلیاردی با رانت حکومتی بزنند و بازار و بساط 

” آبفروشی“ راه بیندازند ، اما نظام با تمام عرض و طولش نتواند یک لیوان آب سالم دست مردمی بدهد که به او مالیات می دهند!

این هم اسامی بقیه شرکتهای آبفروشی خوزستان است.میتوانید آنها را بشناسید و خودتان انتخاب کنید که از کدام آقازاده یا آدم خیر و نیکوکاری ” آبی را که متعلق به خودتان است “ بخرید؟! 

شرکت آب معدنی کیانی در باغملک، 

صنایع بهداشتی آشامیدنی نوید آناهیتا در اهواز، 

شرکت تعاونی آرش آبنوش در شادگان، 

خدمات بازرگانی صنعتی نخل آب اروند در خرمشهر 

تا 20 شرکت دیگر هم می‌توان شمارش کرد. شرکت‌هایی که هر کدام متعلق به یکی از وابستگان رژیم هستند و در چپاول مردم مسابقه می‌گذارند. 

ردیف نام واحد و برند نشانی  محصولات تولیدی

1 آب معدنی کیانی باغملک قلعه تل baghmalek آب معدنی

2 صنایع بهداشتی آشامیدنی نوید آناهیتا اهواز-شهرک یک- فاز4-واحد10 تصفیه آب آشامیدنی

3 شرکت تعاونی آرش آبنوش شادگان شهرک صنعتی آب و ظروف پت

4 خدمات بازرگانی صنعتی نخل آب اروند خرمشهر شهرک صنعتی ابتدای فرعی دوم آب آشامیدنی

5 کارخانه آب شیرین کن نور ویژه تهران خ پاسداران خ شهید کاظمی گلستان هشتم پ 52 آب شیرین

6 دزنوش دزفول کیلومتر 5 جاده سردشت رو به روی پارک جنگلی شهرداری نوشابه گازدار آب معدنی

7 راه و ساختمان سازه سازان تهران – بلوار صدر – بهار جنوبی – بن‌بست نیک سخت شیرین و تصفیه آب آشامیدنی

8 کارخانه یخ آب شیرین کن تهران- خ پاسداران خ شهید کاظمی پلاک 52 آب شیرین

9 شرکت راه ساختمان سازه سازان خرمشهر بلوار شهدا آب شیرین

10 کوثر آب آبادان شهرک صنعتی بسته‌بندی آب، ظرف پت

11 آبساران آب آبادان آبادان شهرک صنعتی دوغ گازدار، بطری پت، بسته‌بندی آب شیرین

12 نسیم آب زاگرس آب آشامیدنی

13 توسعه فنون خوزستان اهواز شهرک صنعتی شماره 2 آب آشامیدنی و بستنی یخی

14 شرکت دانش بنیان ثریا بانو اهواز -بلوار گلستان جنب بیمارستان شهید بقایی آب آشامیدنی

15 شرکت بهنوش ایران خرمشهر - بلوار یادگار امام کوت شیخ انواع آب آشامیدنی نوشابه گاز دارمالشعیر

16 شرکت نخل بستان شوشتر- شهرک صنعتی شماره یک نوشابه غیرالکلی دوغ گازدار ، بدون گاز

17 شرکت نخل بستان شوشتر- شهرک صنعتی شماره یک آبلیمو- شربت- مربا

18 کوثر آب آبادان شهرک صنعتی بسته‌بندی آب ظروف پت

19 شرکت صنعتی بازرگانی یخسازان شایسته آبادان کیلومتر 5 جاده اهواز شهرک صنعتی فاز یک آب شیرین    

پایان