کاربر:Safa/2صفحه تمرین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۳۴ توسط Safa (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شیطان سازی اپوزیسیون در جمهوری اسلامی، یکی از اهرم‌های اصلی جنگ سیاسی برای نامشروع کردن هر گونه مخالفت با حاکمیت مطلق و سرکوب‌گرانه ولایت فقیه و مشروع کردن سرکوب هر نوع از اعتراض و مطالبه مشروع است.

جمهوری اسلامی ایران برای حذف و سرکوب هر خواسته‌ای از طرف مخالفان آنها را با القاب مذهبی مختلفی مانند یاغی، باغی ، کافر، مرتد، ملحد و منافق نامیده و با حذف فیزیکی از دور خارج می‌کند.

از فردای پیروزی انقلاب خمینی خود را به هیچ قرارداد و یا تعهدی پایبند نمی ‌داند و به الزامات قراردادهای اجتماعی اعتنایی ندارد، ولایت فقیه این اصل بدیهی را رد می‌‌کند که مشروعیت حکومت ناشی از تعهداتی که در برابر مردم قبول کرده می‌باشد، و نمی ‌تواند یکسویه وعده‌هایش را نادیده بگیرد.

قرارداد اجتماعی - برخلاف احکام فقهی که نیازی به موافقت مقلد ندارد- دو سویه است در قرارداد اجتماعی، مردم از فقیه تقلید نکرده‌اند. خمینی قرار خود با مردم را مانند فتوایش می‌دانست که هر لحظه می‌تواند تغییر دهد و فردا نیز چیز دیگری بگوید. هسته مرکزی استبداد در ایده ولایت فقیه همین‌جا است، مردم و اراده آنان محلی از اعراب ندارند و هر نظر مخالفی تکفیر خواهد شد.

تعریف تکفیر یا شیطان سازی

بر مبنای یک تعریف ایدئولوژیک، تکفیراصطلاحی در کلام و فقه به معنای نسبت کفر دادن به مسلمان می‌باشد. تکفیر در اصل به معنای پوشیدن و پوشاندن است، ولی درعربی و فارسی به معانی گوناگونی به کار رفته، از جمله پاک کردن گناهان و پرداختن کفاره سوگند و یا کافر خواندن کسی است.

دیدگاه پیامبر در باره تکفیر

از حضرت محمد (ص) در باره تکفیر نقل شده است:

هرکس برادرش را «ای کافر!» خطاب کند اگر درست گفته بود یکی از آن دو، گرفتار پیامدهای آن می‌شوند و در غیر این صورت، به خودش باز می‌گردد.[۱]

در روایتی دیگر فرمود: هر مسلمانی که مسلمان دیگری را تکفیر کند و او را کافر بخواند اگر کافر نبود، خود کافر می‌گردد.[۲]

مخالفت این امر با قرآن، به دلیل مغایرت کامل آن با دو اصلی است که قرآن مطرح کرده است:

اصل اول: عدم اجبار در دین. خداوند می فرماید: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ؛ در کار دین هیچ اکراه نیست.» [۳]

اصل دوم: لزوم گوش دادن به سخنان «دیگران» برای پیروی از بهترین آنها. «فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه.»[۴]

«فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ * لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ؛ پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌‏ای * تو بر آنان چیره نیستی».[۵]

«أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّی یَکُونُوا مُوءْمِنِینَ؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌‏کنی که مومن باشند؟».[۶]

در نتیجه، اسلام  برای دفاع از حق و ترویج آن، اجازه استفاده از زور و قوه قهریه و همچنین تکفیر و تفسیق را نداده است. به هیچ وجه این اقدامات را در راه تبلیغ دین و هدایت مردم، تجویز نکرده است، این گونه اقدامات، وسیله‌ای شیطانی و نا‌مشروع است، که استفاده از آن حتی در راه دین، باطل و مصداق بی‌دینی است. کسانی که این حربه‌ها را به عنوان ابزار اعمال حاکمیت انتخاب می‌کنند، از حربه‌ای شیطانی و استعماری استفاده کرده‌اند.

پیشینه تکفیر در مسیحیت

به دوران قرون وسطی و دادگاه‌های انگیزیسیون برمی‌گردد که هر نوع انکار مطالب عنوان شده توسط کلیسا و کشیشان تحت عنوان تحقیق علمی یا فلسفی با تکفیر کلیسا مواجه می‌شد و نتیجه آن سوزانده شدن در آتش تحت عنوان جادوگر و یا شکنجه‌های وحشتناک برای انکار مطالب عنوان شده بود.

وحشتناک‌ترین حادثه تاریخی در دنیای مسیحیت کشتار سن‌بارتلمی در پاریس می‌باشد. بدنبال انشعاب بزرگ در دین مسیحیت به دو شاخه کاتولیک و پروتستان این کشتار توسط شارل نهم و همسرش کاترین دو‌مدیسی علیه پروتستان‌ها سازماندهی و اجرا شد.

درفاجعه معروف سن بارتلمی درفرانسه دریک شبانه‌روز یعنی روز ۲۳ اوت ۱۵۷۲ ، ۶۰۰۰۰ مرد و زن و کودک حتی آنهایی که هنوز جنین مادر بودند توسط مردمی که میخواستند بهشت را با تضمینی بیشتر برای خود بخرند در کوچه‌ها و میادین پاریس

کشته شدند. کشیش پاریسی در دفترخاطرات خود نوشت: «امروز به چشم خود دیدم که شکم‌های زنان را با خنجر می‌دریدند و بچه‌های شیرخوار را از آغوش مادرانشان بیرون می‌کشیدند و آنها را از بالای دیوارها پرتاب می‌کردند یا مغزشان را به تیرک می‌کوفتند ویا گردن‌هایشان را خرد میکردند تا عیسی مسیح را ازخود بیشتر راضی کرده باشند».

پیشینه تکفیردر تاریخ اسلام

نمونه‎های فراوانی در تاریخ صدر اسلام دیده می‎شود که مسلمین بی گناهی، به‎راحتی و با ‎کوچکترین بهانه مورد تکفیر واقع شده‎اند. به‎طور مثال سعد بن وقاص، عمار را صرفا به خاطر مخالفت با سیاست‎های نادرست عثمان، کافر می‌‎خواند و می‎گفت: «اخرجت رقبة الاسلام من عنقک.[۷] عهد اسلام از گردنت برداشته شده (و کافر گشته‎ای).»

در تاریخ اسلام، اولین موارد تکفیر سازمان یافته توسط خوارج اجرایی شد، خوارج کسی را که به زعم آنها مرتکب گناه کبیره بود ولو امت پیامبر بود کافر می‌خواندند.

در جنگ صفین که عمروعاص با دسیسه در سر نیزه کردن قرآن و درهم آمیختن حق و باطل، منطقه شام را از حکومت مرکزی جدا کرد؛ خوارج با بهانه کردن این موضوع و صلح بین معاویه و امام علی (ع) امام خود را تکفیر کردند.

تکفیر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) توسط خوارج و معاویه از مشهورترین وقایع تلخ تاریخ اسلام است.

معاویه تکفیر را چنان به اوج می‎رساند که وقتی سفیان غامدی را به عراق می‎فرستد، به او چنین دستور می‎دهد: «اقتل کلّ من لقیت ممن لیس هو علی رأیک.[۸] به هرکس برخورد نمودی که با نظر تو مخالف بود، او را به قتل برسان.» تکفیر ابزاری برای حذف مخالفین و توجیه قتل و غارت آن‌ها بوده است!

در تاریخ اسلام همچنین علات شیعه (کسانی که درباره شخصیت امامان علیهم السلام غلو و زیاده روی کنند) نیز تکفیر شده‌اند.

شیطان سازی علیه مجاهدین خلق

پیشینه تکفیر در ایران پس از انقلاب

روح‌الله خمینی حکومتش را، حکومت اسلام می ‌دانست و به همین دلیل هرگونه مخالفت با آن را نیز مخالفت با اسلام تلقی می‌کرد. در شهریور سال ۱۳۵۸ گفت: «آنهایی که در مقابل حکومت طاغوت که جمهوری اسلام به همت مسلمین برپا شد، و [اینها] رأی ندادند بر جمهوری اسلام و همان طاغوت را خواستند، رأی به جمهوری اسلامی ندادند یعنی ما طاغوت می‌خواهیم، اینها منافق هستند، اینها مسْلم نیستند، مسْلم باید به جمهوری اسلام رأی بدهد؛ مسْلم باید حکومت عدل اسلامی را بپذیرد. آنهایی که تحریم کردند رأی دادن بر جمهوری اسلامی را، منافق هستند؛ مسْلم نیستند.»

در آذرماه همان سال نیز گفت: «قیام بر ضد حکومت اسلام، خلاف ضروری اسلام است. خلاف اسلام است بالضروره. حکومت الآن حکومت اسلامی است. قیام کردن برخلاف حکومت اسلامی، جزایش جزای بزرگی است. این را نمی‌شود بگوییم که یک ملا عقیده‌اش این است که باید برخلاف حکومت اسلامی قیام کرد. همچو چیزی محال است، که یک ملایی بگوید؛ یک ملایی عقیده داشته باشد به این معنا که برخلاف اسلام باید عمل کرد؛ باید شکست اسلام را. اینها نسبت می‌دهند به بعضی از مراجع این مسائل را. دروغ است این حرفها. هرگز نخواهند گفت. قیام بر ضد حکومت اسلامی در حکم کفر است. بالاتر از همه معاصی است. همان بود که معاویه قیام می‌کرد، حضرت امیر قتلش را واجب می‌دانست. قیام بر ضد حکومت اسلامی یک چیز آسانی نیست.»

او تنها چند ماه بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ گفت: «و اما اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم [...] اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب‌های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم، و چوبه‌‏های دار را در میدان‌های بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت‌ها پیش نمی‏‌آمد.»

خمینی در جای دیگر و در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ اعلام کرد: «اگر ما الآن ديگر انقلابى رفتار كنيم، نمى ‏توانند بگويند كه شما آزادى نداديد. ما آزادى داديم، سوء استفاده شد و ديگر آزادى نخواهيم داد.» در آن ایام او بارها تکرار کرد که «ما آزادى دادیم و شما نگذاشتید این آزادى باقى بماند، حالا که این طور شد، ما انقلابى با شما رفتار مى‏‌کنیم.»

او گفت، «ما آزادی دادیم» در حالی که چند ماه قبل شاه را به دلیل گفتن همین کلمات محکوم کرده بود. خمینی در پاسخ به شاه گفته بود: «اين چه آزادى است كه اعطا فرموده‏‌اند آزادى را؟! مگر آزادى اعطا شدنى است؟! خود اين كلمه جرم است. كلمه اينكه «اعطا كرديم آزادى را» اين جرم است. آزادى مال مردم هست، قانون آزادى داده، خدا آزادى داده به مردم، اسلام آزادى داده، قانون اساسى آزادى داده به مردم. «اعطا كرديم» چه غلطى است؟ به تو چه كه اعطا بكنى؟ تو چه كاره هستى اصلن؟»

کمپین شیطان سازی اپوزیسیون و بطور خاص سازمان مجاهدین خلق ایران توسط جمهوری اسلامی به اندازه عمر جریان شکنجه و اعدام آنها طول دارد. شیطان‌سازی مکمل سرکوبی است که به‌طور مستمر توسط جمهوری اسلامی علیه مخالفان خود اعمال کرده است و نتیجه آن خذف هزاران هزار مخالف سیاسی بوسیله ترور، شکنجه و اعدام بوده است.

در اولین سال‌های حکومت خمینی، مجاهدین مدارک و شواهد مهمی درباره رواج شکنجه در زندانها را فاش کردند. برای مقابله با آن، خمینی گفت شکنجه صورت گرفته. اما آنها (مجاهدین) خودشان خودشان را شکنجه کرده‌اند.[۹]

موضوع اصلی شیطان‌سازی این است که اپوزیسیون به صورت یک سکت جنایت‌پیشه و تروریست معرفی شود که اعضای خود، مخالفان خود، مسلمانان، مسیحیها، کردها، و ... را ترور میکند. با شیطان سازی حکومت ایران تلاش میکند توجه جهان را از تمرکز بر نسل کشی و جنایت علیه بشریت که خود مرتکب می‌شوند برداشته و آن را روی اپوزیسیون برگردانند.

به این منظور آنها بودجه هنگفتی صرف میکنند، بخش مهمی از سرویسهای اطلاعاتی را به این کار اختصاص داده‌اند و حتی به توطئه‌های جنایتکارانه دست میزنند.

شکنجه اعضاء

واقعیت این است که نه مجاهدین کسی را دردرون مناسبات خود زندانی کرده و نه کسی را اعدام کرده اند. حتی یک

مورد از پاسداران و نفوذیهای دشمن که گاه چند تن از مجاهدین را به قتل رسانده اند پس از آنکه توسط مجاهدین

بازداشت شده اند, اعدام نشده اند.

گزارشهای مفصل مدیریت ضداطلاعات ارتش آزادیبخش ملی ایران )مندرج در نشریات مجاهد شماره 380 مورخ

11 اسفند 76 و مجاهد شماره 592 مورخ 11 تیر 81 ( از 70 عامل نفوذی رژیم آخوندی نام برده اند و همچنین اسامی

23 تن از مجاهدین را که به دست آنان به شهادت رسیده اند درج کرده اند. این اطلاعیه ها همچنین تصریح می کنند

که صدها تن دیگر از مجاهدین و هوادارانشان در داخل ایران براثرکارهای این نفوذیها دستگیر یا اعدام شده اند. برخی

از این نفوذیها به گفته خودشان در شکنجه مجاهدین شرکت داشته اند و برخی درعملیات تروریستی علیه مجاهدین

در کشورهای دیگر شرکت نموده بودند که اسناد آن تماما موجود است.

تردیدی نیست که هر دادگاه عادلانه‌یی در هر کجای جهان این جاسوسان و تروریستها را مشمول مجازات سنگین

مینمود. اما مأموران فوق، پس از خاتمه تحقیقات اخراج و از هر طریقی که به ارتش آزادیبخش ملی آمده بودند

بازگردانده شدند.

انفجار حرم امام رضا

قتل کشیشان

درسالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ سه تن از رهبران مسیحی ایران، اسقف «هائیک هوسپیان مهر»، کشیش «مهدی دیباج» و اسقف «تدهیس میکائیلیان» بطرز مشکوکی به قتل رسیدند.

مدتی بعد، مقامهای وزرات اطلاعات سه زن را به عنوان اعضای مجاهدین در تلویزیون ظاهر کردند. آنها « اعتراف» کردند که رهبران مسیحی ایران را به دستور مجاهدین کشته‌اند و اجساد آنها را قطعه قطعه کرده در فریزر خانه‌ای جا داده‌اند. جمهوری اسلامی سپس برای آنها یک دادگاه تشکیل داد.

  بعدها وقتی که جناحهای حکومت جمهوری اسلامی اختلاف‌هایشان بالا گرفت، این موضوع را فاش کردند که قتل اسقف‌های مسیحی به وسیله وزارت اطلاعات صورت گرفته است.[۱۰]

طلاق اجباری

سال « 1991 طلاقهای اجباری وارد سازمان شد. همه زوجها از هم جدا شدند و ازدواج ممنوع شد.

سپس به تنها حلقه وصل زوجها یعنی فرزندان پرداخته شد آنها را از پدر و مادر جدا کردند و به این

.» ترتیب وقتی از خانه هایشان جدا بودند میبایست که خود را فقط روی فعالیت سازمان متمرکز کنند

اگر روزنامه های رژیم, اظهارات مقامات و عوامل رژیم در داخل و خارج ایران را طی 12 سال گذشته

نگاه کنید, هزاران بار به جملاتی مشابه جملات فوق بر میخورید. رژیم آخوندی با طرح این دعاوی

میخواهد با یک تیر دو نشان بزند:

یکی در درون جامعه ایران این طرز تفکر را القا کند که مجاهدین علیه مناسبات و ارزشهای خانوادگی

هستند و چنانچه رژیم کنونی سقوط کند و کار دست این مقاومت بیفتد دست به انحلال خانواده خواهد

زد و دیگری و مهمتر اینکه در کشورهای غربی این تلقی را ایجاد کند که مجاهدین و مقاومت ایران

عناصری بی عاطفه, خشک, خشن و یک فرقه درون گرا میباشند آخوند ها البته تلاش میکنند اصل

مبارزه و مقاومت برای آزادی را هم عملکرد یک سکت سادیست خشونت طلب قلمداد کنند که گوئیا

شکنجه و زندان و تیرباران و حلق آویز شدن را بدلایل نامعلوم بر زندگی آرام و مسالمت آمیز در کنار

همسر و فرزندان, ترجیح میدهد.

سرکوب اعضاء

متهم کردن مجاهدین به بدرفتاری یا شکنجه و اعدام اعضای خود که از ابتدا یکی از مبانی استراتژی جمهوری اسلامی برای تکفیر سیاسی مجاهدین بود.

جمشید تفریشی در فصل ۲ کتاب خاطراتش می‌نویسد: خواجه نوری (مامور لابی جمهوری اسلامی در امریکا) گفت: «شما باید به کاپیتورن (گزارشگر ویژه وقت سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران) بگویید که مخالف رژیم هستید و در زندانهای رژیم بوده اید ولی مخالف سازمان هم هستید و زمانی که نخواستید با سازمان همکاری کنید شما را زندان کردند و شکنجه روحی و روانی کردند.» وقتی به او گفتم حداقل خود ما که می دانیم سازمان نه زندانی دارد و نه کسی را شکنجه روحی و جسمی کرده، چطور می توانیم قبول کنیم که کاپیتورن هم این را باور کند؟

تفریشی ادامه میدهد:«خواجه نوری جواب داد: «وقتی همه » یکصدا بگویید که سازمان زندان دارد و شما را آزار و اذیت کرده، کاپیتورن چاره ای جز باور کردن ندارد.

با این شهادتها ما به سه هدف نزدیک میشویم: اول این که به کاپیتورن می‌قبولانید که مخالفان رژیم هستید،

دوم این که با بدنام کردن سازمان برای خودتان وجهه ای به دست می آورید،

سوم این که در مجامع بین المللی به عنوان نیروهای دمکرات که هم مخالف رژیم هستید و هم سازمان, شناسایی می

شوید و روی شما حساب باز می کنند.»

کردکشی

خلیل الدلیمی رئیس هیات دفاع از صدام حسین در مصاحبه با شبکه ماهواره ای ابوظبی گفت: «..... حکومت ایران مبلغ ۲۰ میلیون دلار به هیئت دفاع در عمان و مبلغ صد میلیون دلار به بخشی از هیئت دفاع در پاریس پیشنهاد کرده است تا در مورد قضیه حلبچه صحبت نکنند و بمباران شیمیایی این شهر را به گردن مجاهدین خلق بیندازند».[۱۱]

شیطان سازی علیه مسعود رجوی

ترور شخصيت يك تاكتيك شناخته شده در دنيای سياست است كه شديدًا مورد انزجار افكار عمومی می باشد. اما در طول تاريخ، اين حربه بارها مورد استفاده قرار گرفته است . نوع افراطی آن در تاريخ معاصر آمريكا، مك كارتيسم می باشد كه در زمان خود مورد نكوهش افكار عمومی و همهٌ جناحهای سياسی اعم از دموكرات و جمهوريخواه بو د . در آن دوران، اتهام‌هايی بدون سند و دليل عليه شخصيت‌های مختلف مطرح می‌شد تا با ايجاد فضای تبليغاتی منفی، آنان را بی اعتبار سازند. اين موج، حتی جامعهٌ هنرمندان و شخصيت‌های اجتماعی را نيز دربر می‌گرفت. افترا، تحريف، جعل و سفسطه، جزء لاينفك ترور شخصيت می‌باشد. گوبلز، وزير تبليغات هيتلر، معتقد بود دروغ هرچه بزرگتر باشد باوركردنی‌تر است. ماكياوليسم نيز معتقد است برای رسيدن به هدف، هر وسيله‌يی مشروع می‌باشد. استفاده از اين دو شيوه برای ترور‌شخصيت، امر رايجی است. گزارش وزارت خارجه در مورد مجاهدين، يك نمونهٌ روشن از ترور‌شخصيت در مورد آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت ايران است.

کمتر اتهامی است که در این گزارش به وی زده نشده باشد: «کیش شخصیت»، «رهبر مورد پرستش»، «متد دیکتاتور مآبانه»، خواستار «کنترل کامل»، «شیوه اتو کراتیک»، «کنترل کامل بر مجاهدین از سال ۱۳۵۴»، «بعد از آزادی از زندان وی یک رهبری جدید را از میان هم زندانیانش برگزید». «به طور یک‌جانبه شورای مرکزی مجاهدین را منحل نمود و شخصاٌ یک شورای ۵۰۰ نفره انتخاب کرد»، «تصمیم یک جانبه به اتحاد با عراق» گرفت. «مجاهدین را در هسته‌های جداگانه سازماندهی کرد که تنها پاسخگوی فرامین وی یا منصوبینش باشند» «امروزه نیز فرامین خودکامه وی، بدون حسابرسی به نظر می‌رسد»، تحت رهبری وی مجاهدین «کنترل کامل» روی شورای ملی مقاومت داشته و «تصمیم می‌گیرند که چه کسی می‌تواند بپیوندد و به چه کسی حق رای داده شود»، «زوجها مجبور به جدایی می‌شدند چون مردم باید فقط به مسعود و مریم رجوی عشضق بورزند»، و...

در اين جا هدف، حمايت از شخص رجوي نيست، چرا كه پروندهٌ رجوي طي سه دهه مبارزه با ديكتاتوري شاه و ديكتاتوري

مذهبي  تروريستي آخوندها، براي همه روشن است و تا آ ن جا كه به اتهامهاي فوق نيز برم ي گردد، در فصلهاي قبل

به تفصيل به آنها پاسخ داده شده است؛ بلكه هدف بازگو كردن يك حقيقت و افشاي كساني است كه براي رسيدن به مقاصد

سياسيشان، از هيچ شيو ه يي رويگردان نيستند . در حالي كه بخش قابل توجهي از اتهامها متوجه آقاي رجوي، به عنوان مسئول شوراي ملي مقاومت م ي باشد، نويسندگان گزارش لازم نديد ه اند كه در مورد آنها حتي ي ك سؤال از نمايندگان و اعضاي شوراي ملي مقاومت بنمايند.

مک کارتیزم

در اواخر دههٌٌ ١٣٢٠ و اوايل ١٣٣٠ ، آمريكا با مك كارتيسم مواجه بود . بنا بر بعضي گزارشها، در يك جلسهٌ كلوپ زنان

جمهوريخواه، مك كارتي در حالي كه يك دسته كاغذ را در دستانش نشان مي داد، فرياد زد:

در اي ن جا من يك ليست ٢٠٥ نفره دارم، اسامي اعضاي حزب كمونيست كه در اختيار وزير خارجه قرار گرفته است ولي »

.« كماكان در وزارت خارجه كار مي كنند و سياست تعيين م ينمايند

روز بعد وي ادعا كرد كه نام ٥٧ كمونيست را كه در وزارت خار ج ه كار مي كنند در اختيار دارد . چندي بعد وي در سنا حاضر

شد درحالي كه نسخه هايي از حدود صد پروندهٌ محرمانهٌٌ وزارت خارجه را در دست داش ت . اين نسخه ها مربوط به س ه سال

قبل بودند و اكثر آن افراد، ديگر با وزارت خارجه كار نم ي كردند. ولي مك كارتي در حالي كه از روي آنها مي خواند، چيزهايي از

ذكر شده بود، « ليبرال » خودش اضافه مي كرد يا در متن تغيير م ي داد. به عنوان مثال در توصيف يك نفر كه در پروند ه اش

تغيير داد. « كمونيست فعال » را به « همسفر فعال » تغيير داد. در يك مورد ديگر، عبارت « با تمايلات كمونيستي » آن را به

گفته م ي شود كه بر اثر تبليغات و ج و سازيهاي ايجاد شده عليه وزارت خارجه، اين وزارتخانه با صدور بخشنام ه هايي به

را داشتند، از كتابخان ه ها پرداخت و اين، شامل بخشي از كتابهاي « كمونيست بودن » جمع آوري كتابهاي كساني كه اتهام

توماس جفرسون، نويسندهٌ بيانيهٌ استقلال آمريكا نيز مي شد.

منابع

  1. کتاب صحیح مسلم جلد یک صفحه ۷۹ ح ۱۱۱
  2. کتاب سجستانی جلد ۴ صفحه ۲۲۱
  3. قران کریم سوره بقره آیه ۲۵۶
  4. سوره زمر آیات ۱۷ و ۱۸
  5. قران کریم سوره غاشیه آیه ۲۲
  6. قران کریم سوره یونس آیه ۹۹
  7. ابن قتیبه الدینوری، المعارف صفحه ۵۵۰ الهیئه المصریه العامه للکتاب: القاهره
  8. ابراهیم بن محمد ثقفی،الغارت: جلد ۲ ص ۴۶۷ انجمن آثار ملی: تهران
  9. سخنرانی خمینی در جمع دادگاه‌های انقلاب اسلامی ۱۹ فروردین ۱۳۶۰ صحیفه نور جلد ۱۴ ص ۱۷۱
  10. سایت محبت نیوز ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
  11. روزنامه العراق الیوم مستقل ۲۱ فوریه ۲۰۰۶