ارژنگ داوودی
ارژنگ داوودی ، (زادهی ۱۸ مهرماه سال ١٣٣٢ - آبادان)، شاعر، معلم، نویسنده و از زندانیان سیاسی است. پدر وی از بزرگان طایفه بختیاری بود. در آمریکا تحصیلات دانشگاهی را گذرانده و موفق به اخذ لیسانس رشته مهندسی مکانیک و مدیریت صنعتی از دانشگاه تگزاس شد. ارژنگ داوودی در آبان ۱۳۸۲، دستگیر و تحت شکنجه قرار گرفت. وی به ۱۵ سال زندان محکوم گردید؛ و در سال ۱۳۸۹، نیز به جرم اتهام به ولی فقیه، ۱۰ سال و ۸ ماه به محکومیتش افزوده شد.
زندگی نامه
ارژنگ داوودی متولد ۱۸ مهر ماه سال ١٣٣٢، در آبادان، پدرش از بزرگان طایفه بختیاری بود. وی پس از اخذ مدرک دیپلم در آبادان به ایالات متحده آمریکا برای ادامه تحصیلات مهاجرت کرد؛ و موفق به اخذ مدرک لیسانس در رشته "مهندسی مکانیک"از دانشگاه تگزاسشد. سپس لیسانس مدیریت صنعتی را از همین دانشگاه کسب کرد. او از دانشجویان فعال در "کنفدراسیون دانشجویان ایرانی" قبل از انقلاب ضدسلطنتی بود. پس از انقلاب به ایران بازگشت و در وزارت نفت مشغول به کار شد اما خیلی زود از وزارت نفت اخراج شد. وی مؤسسهای غیر دولتی و غیر انتفاعی که مجتمع آموزشی با عنوان پرتو حکمت بود را تأسیس کرد. ارژنگ داوودی در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، بارها در اعتراظات مختلف دستگیر و زندانی شد. او در آبان ماه ١٣٨٢ دستگیر و در سلولهای انفرادی ۳۲۸ بند ۲ الف سپاه پاسداران حبس شد. وی در شعبه ۲۶ دادگاه، توسط قاضی حسن زارع دهنوی (حداد)، به ۱۵ سال زندان تعزیری، ۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی، انفصال دائم از مدیریت مجتمع آموزشی ـ فرهنگی پرتو حکمت، ٧٤ ضربه شلاق و تبعید به زندانهای جنوب کشور محکوم شد. محکومیت او به اتهام، راه اندازی و تأسیس، جنبش آزادی ايرانيان و کنفدراسيون دانشجويان ايرانی، مانيفست ضد نظام جمهوری اسلامی، توهين به بنيانگذار جمهوری اسلامی و مسئولين نظام و روحانيون، توهين به مقدسات بود؛ و همکاری با خبرنگار کانادايی «جين کوکان» برای ساخت فيلم مستند «ايران ممنوع» نيز در پرونده ارژنگ داوودی آمده است. در فيلم مستند ايران ممنوع، سعید مرتضوی، دادستان پيشين تهران و رييس سازمان تأمین اجتماعی، به قتل زهرا کاظمی خبرنگار ايرانی – کانادايی در سال ۱۳۸۲، متهم شدهاند. ارژنگ داوودی در سال ۱۳۸۶، خانهاش مهر و موم شد؛ و خودروی شخصیاش توقيف گردید. وی بارها در اعتراض به وضعيت زندان، رفتار زندانبانان و اوضاع سياسی ـ اجتماعی ايران دست به اعتصاب غذا زد. وی بخشی از بینایی و شنوایی خود را در اثر شکنجه از دست داده و حکم جدید ارژنگ ۶۱ ساله به اتهام عضویت و هواداری و فعالیت مؤثر در پیشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق ایران عنوان شده است. این حکم به شعبه ۳۲ دیوانعالی کشور فرستاده شده تا مورد بررسی قرار گیرد، چراکه محکومیت ۱۰ساله نخست خود را به پایان رسانده است. با توجه بهحکم اعدام، دوباره به ۲۰ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده است. [۱]
آقای ارژنگ داوودی ۱۱سال بدون داشتن ملاقات، مرخصی و یا تماس تلفنی با خانواده را در زندانهای اوین و رجایشهر کرج و بندر عباس سپری کرد. [۱]
فعالیت سیاسی
ارژنگ داوودی فعال سیاسی دانشجویی قبل از انقلاب ضدسلطنتی بود. وی پس از انقلاب در اعتراضات ضدحکومتی، افشاگری سیاسی مشارکت داشت. او موسسهی غیر دولتی و غیر انتفاعی مجتمع آموزشی با عنوان پرتو حکمت را تأسیس کرد، ارژنگ داوودی همچنین مؤسس جنبش آزادی ايرانيان و کنفدراسيون دانشجويان ايرانی بود؛ و مانيفست ضد نظام جمهوری اسلامی را ارائه داد.[۱]
دستگیری و زندان
ارژنگ داوودی در آبانماه ۱۳۸۲در اطراف دانشگاه تهران بازداشت و پس از ۱۶ماه تحمل شکنجه در شعبه ۲۶ به ریاست حسن زارع دهنوی (حداد) به ۱۵سال زندان محکوم شد.
در سال ۱۳۸۹ به اتهام توهین به ولی فقیه و... ۱۰ سال و ۸ ماه به محکومیت وی افزوده شد.
تبعید ارژنگ داوودی
آقای ارژنگ داوودی روز چهارشنبه ۲۷ دیماه ۹۶ بهطور ناگهانی و مشکوکی از زندان مرکزی زابل به زندان مرکزی زاهدان منتقل شد. [۲]
حکم اعدام
ارژنگ داوودی، شاعر، معلم، نویسنده و از زندانیان سیاسی است که در یازدهمین سال زندان، توسط شعبه یکم دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی آصفالحسینی به اعدام محکوم شد. این حکم در تاریخ ۱۸ تیرماه ۱۳۹۳ در پانزدهمین سالگرد قیام دانشجویی در کوی دانشگاه تهران برای ارژنگ داوودی صادر و به وکیل وی وحید مشکانیفراهانی ابلاغ شد.[۳]
پروندهی ارژنگ داوودی در اردیبهشت ۱۳۹۱به شعبه یازدهم دادگاه بهریاست قاضی صلواتی محول و حکم اعدام گرفت. دوم شهریور ۱۳۹۱بنا به بیانیه عفو بینالملل و پیگیرهای سازمانهای جهانی حمایت از حقوق بشر، مانع از اجرای حکم در آن زمان شد. در ۱۸تیرماه ۱۳۹۳شعبه یکم دادگاه کرج به اتهام عضویت و همکاری با سازمان مجاهدین خلق ایران، از درون زندان مجدداً حکم اعدام برای وی صادر کرد. [۱]
اعتصاب غذا
آقای ارژنگ داوودی از روز شنبه ۱۲ اسفند ماه ۱۳۹۶، در اعتراض به این شرایط اعتصاب غذا و دارو کرد. که این اعتصاب تا مدتها ادامه داشت. [۴] و تا هفتاد و چهار روز اعتصاب غذا در آستانه مرگ قرار گرفت.[۱]
عمادالدین ملازهی، زندانی سیاسی سابق که مدتی را بصورت تنبیهی در قرنطینه این زندان گذرانده و اخیراً آزاد شده، در گفتوگو با کمپین تایید کرد و گفت:
«این زندانی ۶۵ ساله به دلیل داشتن پابند و دستبند قادر به کنترل راه رفتن خود نبود و در اثر پرتاب، دچار آسیبدیدگی در مهرههای کمرش شد. با توجه به کهولتسن، آقای داوودی دیگر تحمل درد ندارد و مسئولین زندان هم با فشارهای مضاعف به وی سعی میکردند شخصیت او را تخریب کرده و شرایط بغرنجی را برایش فراهم کنند. او با کمک واکر راه میرفت و دیگر پاهایش او را برای انجام امور عادی نیز یاری نمیکرد. او از دریافت خدمات درمانی نیز محروم بود... محیط زندان زاهدان بسیار آلوده است و زندانیان را در اتاقکهای کوچک به ابعاد یکونیم متری نگهداری میکنند. اتاقکها نورگیر ندارند و بسیار تاریک است. زندانیان را با پابند و دستبند نگهداری میکنند؛ و تعجب میکنم که با گذشت نزدیک به یکسال چرا باید یک زندانی سالخورده در این مکان نگهداری شود؟».[۵]
نامهای از ارژنگ داوودی
با یاد خدا
ایرانیان جهان متحد شوید.
یلدای فرخنده بر همگان خوش باد،
با درود به تمامی جان نثاران و جان نثار کرده گان راه آزادی بشر؛
با سلام به تمامی انسان های آزادی خواه، دموکرات منش و نیک اندیش جهان؛
و تجدید پیمان با تمامی جمهوری خواهان دموکرات و سکولار ایرانی؛
با تو نه رسالتی هست و نه صلاحیـتی
تو تعفن سیطره مزمن بیـدادی
با کنـده و ساتوری در دست
و لته ی سیاهی بر سر
چون مترسکی
بی چشم، بی گوش، بی هوش
وامانده بر دامچاله تقدیری موهوم
هم میهنان؛ همراه با ذکر سه نکته تأمل برانگیز، مواردی را نیز به استحضار همگان می رسانم که خالی از لطف نیست.
۱_ شیخ علی خامنهای نیز همچون خیل راهزنان انقلاب ۵۷ سابقه مبارزاتی مؤثری در دوران ستمشاهی نداشت. اگر او و سایر سرکردگان این رژیم فاسد، سوابق مبارزاتی بهدرد بخوری می داشـتند، بدون تردید در ایام موسوم به دهه فجر به جای سوءاستفاده مکرر از نام مبارزانی چون زنده یاد خسرو گلسرخی و... سوابق مشعشع!؟ خود و شرکای شارلاتان ترشان را در بوق و کرنا میکردند. این روباههای دو پا که با گذشت ۳۵ سال از پیروزی انقلاب ۵۷ و قبضه کردن کلیه اسناد و ... مربوط به دوران ستمشاهی، حتی درباره دلایل دستگیری، محتویات پرونده، چرایی مخالفت با شاه و نیز سوابق مبارزاتی امام منسوخ شان!؟ هم کمترین سخن راستی بهمیان نمیآورند، کلیه اوراق پروندههای بازجویی و سایر اسناد به دست آمده از ساواک و سفارت آمریکا را فقط در رابطه با دشمنان خود، منتشر کرده و مورد سوءاستفادههای رذیلانه قرار داده و میدهند.
۲_ شاید در سراسر دنیا شیخ علی شیرهچی، تنها کسی باشد که بلد نیست به زبان آباء و اجدادی خود، ترکی حرف بزند!؟ و همین یک دلیل به اندازه کافی گویاست تا به ضرس قاطع او را در زمره نوادر پستوی تاریخ!؟ به شمار آوریم. شاید بهدلیل همین ناتوانی ذاتی باشد که این عربده جوی رسوا، هنوز نمیداند بهدنبال چیست؛ و تا کنون نهتنها رد پایی معتـبر برای خود در تاریخ نیافته بلکه دستاوردی جز نکبـت و نحوست برای ایران و ایرانی به بار نیاورده است.
۳_ در سال ۶۰ این شیخ شیره چی تازه ۴۲ سال سن داشت که در اثر یک انفجار مشکوک، دست راستش ظاهراً کمی تا قسمتی از کار افتاد. ولی این نادره پستوی تاریخ!؟ با گذشت ۳۳ سال هنوز یاد نگرفته که با دست چپ خود بنویسد!؟
در حالی که در دوران طفولیت، هر چند معمولاً انگیزهای جز بازیگوشی و تفریح در نوباوگان نیست، اما خرفترین بچهها نیز پس از حداکثر دو سال دست شان آمخته شده و به عادی نوشتن مسلط می شوند. یادآور می شود که از ابتدای امر و در دوران پیش از انقلاب ۵۷ این شیخ شیرهچی، طفیلی رفسنجانی بود؛ و پس از انقلاب نیز این دو شیخ بی مقدار، جاه طلبانه چنان خود را به یکدیگر گره کور زدند که به دوقلوهای به هم نچسبیده!؟ معروف شدند. اشکال کار اینکه شیخ علی شیره چی، آن قدر دست و پا چلفتیست که بعد از گذشت ۳۳ سال و به رغم در اختـیار داشتن بهترین اطباء، فیزیوتراپها، ماساژورها و ... هنوز هم نمیتواند در حد یک نوآموز کلاس اول دبستان با دست چپ خود بنویسد!؟
اگر کسی مدعی ست که می تواند!؟ این گوی و این میدان، از او بخواهد تا در حضور چند نفر چند جمله بنویسد ولی دستـنوشتهاش همزمان فیلمبرداری و پخش مستقیم گردد تا دست ناتوان او و دروغ شاخدار یاوه پردازان کیهانصفت!؟ در این مورد هم رو شود که تصویر دستخط خرچنگ قورباغهای این نادره پستوی دوران!؟ را رتوش کرده و با کاربرد هزار فوت رمالی و فن عکاسی، آنهم با نمای از دور!؟ و به شکلی غیر شفاف چاپ میکند تا بگوینـد که آقاشون اونقدرها هم که میگویند ... نیست!؟
آری روتر شود دست این لومپنهای بیمقدار و رسواتر شوند این مزدوران رژیم مطرود فقیه که چون نطفهشان از ازل با دروغ و دغل بسته شده، ذاتاً نمیتوانند راست بگویند و آنقدر به ریاکاری معتادند که حتی در باب مسایل پیش پا افتاده و نالازم به ذکر هم، دروغهای شاخدار میبافند. و معلومتر گردد که حتی درباره بدیهیترین، ناچیزترین و ناضرورترین موارد نیز به مردم جعل، دروغ، دغل و... تحویل میدهند. اینگونه کارهای عقدهگشا یا نهتنها به دستخط این اعجوبه پستوی تاریخ!؟ ختم نمیشود، زیرا قیافه کریه او را نیز چون عروسی که به حجله بخت!؟ میرود، رنگ و رتوش کرده به تماشا میگذارند!؟ همه کسانی که شیخ علی شیره چی را از نزدیک میشناسند، علاوه بر رنگ سبزه پوست!؟ قد و قواره کج و معوج، چهره زار و نزار ناشی از سوءتغذیه، اعتـیاد، سیگار و نیز لباس رنگ و رو رفته ناشی از افلاس!؟ او را بهخاطر دارند. علاوه بر این در فیلمهای بهجامانده از اوایل انقلاب ۵۷ نیز موارد فوق به وضوح مشخص و به حد کافی گویاست. با همه این تفاصیل اگر برای مردم ستمدیده، ظاهر دولتمردان ملاک و معیار بود، فردی چون رفسنجانی کوسه!؟ که نهتنها کریهترین قیافه و اندام که حتی پوستی چون کرگدن دارد، هرگز نمیتوانست چنـین به آسانی اوج بگیرد و در طول ۳۵ سال گذشته همواره نفر دوم باند مافیایی حاکم باشد. پس این واقعیت که چهره شیخ علی شیره چی را زیر بزک!؟ پنهان میکنـند، علاوه بر اینکه آشکارا بیانگر عقدهگشاییهای روحی روانی بوده و نشان از ورشکستگیهای سیاسی و رسواییهای اخلاقی دارد، درست مثل آبی که از سرچشمه آلوده است از وخامت احوال در بسیاری موارد و زیر موارد مشابه دیگر نیز حکایتهای فراوان به میان میآرد. اهالی فرقه ضاله فقیه که هر یک در حوزه اقتدار خود، بوقلمونوار اصول دین و احکام مذهب ادعایی را بنا بر مصلحت فردی، گروهی و یا به اقتضای محاسبات سیاسی باند متـبوع، تغیـیر میدهد، هیچ بعید نیست سرکرده آن که علیالظاهر و اصطلاحاً اولاد!؟ پیغمبر محسوب میشود، به زودی بنا بر مصلحت شخصی برای حفظ قدرت غصبی و ثروت افسانهای، خود را از نوادگان کورش بزرگ نیز جا بزند!؟
هممیهنان؛ کشور ما همچون دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه، آبستن حوادث بسیار عمیق است. در طول ۳۵ سال گذشته، جناحهای مختلف رژیم ثابت کردهاند که نهتنها درک درستی از دنیای امروز و فرایند پر برکت جهانی شدن ندارند بلکه از درد مردم زمانه جدا افتاده و از من حقیقی خود نیز فرسنگها فاصله گرفتهاند. لذا اصولاً تحت هر نام، عنوان و شرایطی؛ امید به برخورداری از آزادی، آبادانی، آرامش، رفاه، آسایش، امنیـت همگانی، پرسـتیژ بینالمللی و... در سایه این رژیم کوتهبین، دزدخیز و کهنه پرور، خوشخیالی محض و مفرط است.
هماکنون همه فعالان میهندوست و مردمگرا اذعان دارند که زمان انجام تغیـیرات اساسی یا به عبارت دقیقتر جراحیهای اصولی در کشور فرا رسیده و بهناچار بهمنظور رهایی از چنگال مافیای بیگانهپرست حاکم بهعنوان پیششرط لازم برای غلبه بر بحرانهای فراگیر موجود، به پیروزی رساندن یک انقلاب تمام عیار دموکراتیک به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل شده است.
هم میهنان؛ در حال حاضر، زیرساختهای اقتصاد ملی چنان فرو ریخته و برساختهای سیاسی حقوقی کشور چنان از هم گسسته که تشدید ادواری انواع بحرانهای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی در جامعه ما به امری عادی تبدیل شده و دریغا که شیرازه میهن، شتابان میرود که از هم بپاشد. بهعنوان یکی از قربانیان مستقیم این رژیم بربرمنش از درون سیاهچالههای قرون وسطایی به صراحت اعلام میدارم که در این مرحله بسیار حساس تاریخی بهمنظور ایجاد حاکمیت دموکراتیک مردم بر سرنوشت خود، حرکت گسترده بهسوی سازمانیابی هرچه منسجمتر سراسری، ضرورت تردیدناپذیر یافته و لازم است کلیه نیروهای مبارز و سایر فعالان مؤثر در عرصههای اجتماعی ـ سیاسی میهن، برای ایجاد نوعی وحدت سترگ ملی در راستای به ثمر نشاندن خیز محتوم پیشارو، بهتلاشهای هدفمند و هماهنگ خود شتاب بیشتری بخشند تا بتوانیم برای سومین بار در ۱۱۰ سال گذشته و برای آخرین بار در تاریخ آینده کشور، اراده انقلابی ایرانیان بهپاخاسته را به سرگردنه داران حاکم بر ایران اهورایی تحمیل نموده، دشمنان قسمخورده مردم و غاصبان آزادی سـتیز انقلاب ۵۷ را منکوب کرده از اریکه قدرت به زیر آورده و به پای میز محاکمه بکشانیم.
دیرزیوی و شادزیوی همگان را آرزومندم؛
زنده باد ایرانی؛ پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۳۰ آذرماه ۱۳۹۳ [۶]
نامهی دیگر
ارژنگ داوودی در نامهای، قتل عام مجاهدین قرارگاه اشرف در عراق را محکوم کرد و نوشت:
با یاد خدا
در حضور عریان فاجعه
که یادآور تقدیر غمانگیز آزادی است
سیاهی بیرزدم
هیچ ستارهای را برنمیتابد
هممیهنان آزاده
با دورود به تمام جانباختگان راه آزادی بشر
از پشت ردیف سرد میلههای زندان مخوف رجاییشهر کشتار وحشیانه در اردوگاه اشرف را به همه مبارزان بهویژه خانواده بزرگ مجاهد تسلیت میگویم.
مجاهدین خلق بخش بزرگی از پیکره پولادین جنبش ۲۰۰ ساله آزادیخواهی ایرانیان را تشکیل میدهند و بهوضوح در ضدیت با حکومتهای ستمشاهی و ستمشیخی، چه بسا ثابتقدمتر از بسیاری دیگر بودهاند.
بدون کمترین تردیدی فاجعه انسانی اخیر تنها جنایتی هولناک علیه بشریت که گستاخی تمام عیاری است نسبت به مفاد علیه اعلامیه جهانی حقوق بشر.
شور و شعف زایدالوصفی سران متحجر رژیم منحط ولایت فقیه از یک سو عمق حقارت این آدمکشان آزادیستیز را به نمایش میگذارد و از سوی دیگر درجه صلابت مبارزان راه آزادی ایران را نشان میدهد.
هر صبح و شب به غارت توفان روند و باز
آخرین شقایق این باغ نیستند
ایران هرگز نمیمیرد.
ارژنگ داوودی
زندانی سیاسی ـ زندان رجایی شهر [۷]
پیامهای ارژنگ داوودی
زندانی سیاسی ارژنگ داوودی طی پیامی از زندان زاهدان بهمناسب قیام مردم ایران اعلام کرد:
«هممیهنان توجه داشته باشید که بدون انجام تغییرات بنیادین در ساختارهای سیاسی حقوقی کشور حل بحرانهای فراگیر اجتماعی بهویژه فلاکت مزمن اقتصادی، محال اندر محال است. بنابراین در مراحل پایانی از چهاردهه مبارزه خونین با استبداد سیاه حاکم از همگان بالاخص از همه جوانان برومند میهن خالصانه میخواهم که چاووشان و جان برکفان این هماورد سیاسی را تنها نگذارند؛ و برای رهایی ایران و ایرانی از شر تمامیت ظلم و ستم جاری با صلابت تمامتر بهمیدان این نبرد ملی وارد شوند. هممیهنان، همهتان را دوست دارم. همهتان را میبوسم و برای ساختن یک ایران آزاد، یک ایران آباد، یک ایران دموکرات، یک ایران سرشار از عشق و داد و یک ایران مملو از زندگی روی همهتان حساب میکنم. زنده باد ایرانی پاینده باد ایران پیش بهسوی سومین انقلاب رهاییبخش یعنی انقلاب دموکراتیک ایرانیان. ارژنگ داوودی زندان زابل، یکشنبه ۱۰دی ۱۳۹۶خورشیدی۳۱دسامبر ۲۰۱۷میلادی». [۸]
زندانی سیاسی ارژنگ داودی، در قرنطینه زندان مرکزی زاهدان با وضعیتی وخیم در اعتصاب غذا، طی پیام کوتاهی به مناسبت نوروز گفت:
«از طرف من به هممیهنانم شادباش بگویید. هرچند که این عید به کام من تلخ است. اما با امید که امسال سال پیروزی و آزادی باشد؛ آرزو دارم کام همگی شیرین باشد».
خاطرنشان میشود زندانی سیاسی ارژنگ داودی از روز ۱۲ اسفند ماه سال ۱۳۹۶، تا مدتی در قرنطینه زندان مرکزی زاهدان در اعتصاب غذا و دارو بهسر میبرد. ارژنگ داودی روز ۱۶ دی ماه از زندان زابل به زندان زاهدان منتقل و به قرنطینه این زندان منتقل شد. او را به اتاقی که محل زندانیان با جرائم خشن همچون قاچاق و قتل است همبند کردهاند؛ و از هواخوری و امکان تماس با خانواده نیز محروم است. ارژنگ داودی در قرنطینه با وجود بیماری دیابت و ناراحتی قلبی از غذای مناسب بیماران دیابتی محروم است. زندانی سیاسی ارژنگ داودی از روز شنبه ۱۲ اسفندماه ۱۳۹۶، در اعتراض به شرایطش اعتصاب غذا و دارو کرده بود. پس از مدت کوتاهی او را به دستور محمدحسین خسروی رئیس زندان و غلامرضا رحیمی مسئول بازرسی، با دستبند و پابند به سلول شماره ۲ بردند. ابعاد این سلول ۱.۸۰ در ۱.۶۰ است. این سلول فاقد موکت، بدون سرویس بهداشتی و بدون پنجره است؛ بهطوری که غیرقابل نفود برای هواست. به گفته رئیس زندان این عمل در تلافی پیام صوتی این زندانی در شهریورماه سال گذشته بوده است. [۹]
زندانی سیاسی ارژنگ داوودی با ۶۴ سال سن هماکنون در زندان مرکزی زاهدان محروم از امکانات در وضعیت نامناسبی محبوس است. این زندانی سیاسی تا کنون ۱۶ بار از زندانی به زندان دیگر جابهجا شده است. زندانهایی که فاقد هر نوع امکانات بهداشتی و درمانی بوده و مینیموم بهداشت در آنها وجود ندارد. وی هماکنون در زندان زاهدان با وضعیت نابسامان بهداشتی و فقدان امکانات پزشکی با مشکلات فراوانی روبهروست. ارژنگ داوودی بیماری قند خون داشته و بهطور مستمر با تغییر ناپایدار فشار و قند خون مواجه بوده است. نگهداری این زندانی سیاسی در زندان مرکزی زاهدان با این شرایط تهدید جدی برای سلامت وی به همراه دارد. [۱۰]
پیامی دیگر
ارژنگ داوودی در پیامی شراط خود را توصیف کرده و مینویسد:
«هم میهنان! هر چند در بندهای ۲۰۹ وزارت اطلاعات و در بند امنیتی ۲-الف سپاه، برای ماههای طولانی تحت شکنجههای جسمی، روحی، بازجوییهای شبانه، سلولهای انفرادی و... قرار گرفته و رفتار خشونتبار زندانبان در زندانهای اوین، رجاییشهر و مرکزی بندرعباس را تجربه کرده و پس از قریب به ۱۴ سال تحمل حبس در زندانهای یاد شده، اینک چند ماهی هست که در زندان زابل در حالت تبعید بهسر میبرم و طبیعی است که در مورد انواع شکنجه در زندانهای مختلف کشور توسط عمال جنایتکار رژیم ولایت فقیه بسیار دیده و یا شنیده و یا چشیده باشم، اما در زندان زابل شکلی از شکنجه را با چشمان خود مشاهده کردم که در نوع خود بینظیر است. در این نوع شکنجه پس از کتککاری و فحاشی به قصد تحقیر، سر زندانی بخت برگشته را از ته میتراشند و بعد دست و پای او را محکم با زنجیر به دور ستونی میبندند که در معرض دید همه زندانیان، زندانبان و نیز مسؤلان و سایر پرسنل آنجا باشند سپس او را چند روز به همین وضعیت نگه میدارند بهطوریکه زندانی طی این مدت در اثر درد و رنج ناشی از انقباض عضلات از حال میرود، در این میان بعضاً خود را خیس و... میکنند. شخصاً هرگز بهیاد ندارم دیده باشم حیوان وحشی و درندهای را که در قفس انداخته باشند به غل و زنجیر بسته باشند اما در زندان زابل که کمتر از قفس نیست چون رفتاری را که مادون شأن حیوانات است را بر انسان روا میدارند؟! زندانی سیاسی ارژنگ داودی. زندان زابل بهمن ۱۳۹۵». [۱۱]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ زندگینامه ارژنگ داوودی زندانی سیاسی - سایت ایران گلوبال
- ↑ نگرانی از سلامت و وضعیت ارژنگ داوودی پس از انتقال به زندان زاهدان ـ سایت جوانهها
- ↑ زندانی سیاسی ارژنگ داوودی در یازدهمین سال زندان به اعدام محکوم شد ـ سایت کنگره ملی ایرانیان
- ↑ دانشجوآنلان - پیام نوروزی زندانی سیاسی ارژنگ داوودی در حال اعتصاب غذا
- ↑ گزارشی از وضعیت ارژنگ داوودی زندانی سیاسی محروم از درمان - سایت کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
- ↑ نامه ارسالی ارژنگ داودی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام ـ سایت پژواک ایران
- ↑ نامه زندانی سیاسی ارژنگ داوودی در محکومیت کشتار وحشیانه مجاهدین در اشرف ـ سایت پژواک ایران
- ↑ پیام زندانی سیاسی ارژنگ داودی به هموطنان قیامکننده در شهرهای ایران - سایت ایران افشاگر
- ↑ سیمای آزادی ایران انتیوی - پیام شادباش نوروزی زندانی سیاسی ارژنگ داودی از قرنطینه زندان زاهدان
- ↑ فراخوان زندانی سیاسی ارژنگ داودی به پیوستن جوانان به قیام - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ نوشتهیی از زندانی سیاسی ارژنگ داودی از زندان مرکزی زابل - سایت سازمان مجاهدین خلق