محمد ملکی
این مقاله یا بخشی از آن تحت نگارش، توسعه یا بازنویسی گسترده قرار دارد. از کمک شما در ویرایش و نگارش مقاله استقبال میکنیم؛ خوش آمدید. اگر این مقاله یا بخشی از آن چندین روز است که ویرایش نشده لطفاً این الگو را بردارید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را افزودهاید لطفاً مطمئن شوید که در زمان ویرایش یک بخش، این الگو با الگوی {{ویرایش}} جایگزین میشود. این مقاله آخرین بار در ۴ سال پیش توسط Omid (بحث | مشارکتها) ویرایش شده است. (پاکسازی میانگیر) |
این نوشتار نیازمند تصویر است. با توجه به رعایت حق تکثیر با بارگذاری و افزودن تصویر. |
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۱۳:۱۸، ۷ آوریل ۲۰۲۰ (ساعت هماهنگ جهانی) (۴ سال پیش) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با {{در دست ساخت}} جایگزین میکنید. |
محمد ملکی (۲۰ تیر ۱۳۱۲ خورشیدی – تجریش تهران) فعال سیاسی، اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب ۱۳۵۷، از نوجوانی با تأسیس سازمانی به نام سازمان ملی شمیران وارد مبارزه سیاسی شد، با فعال شدن نهضت ملی شدن نفت در حزب زحمتکشان ملت ایران ثبتنام کرد، سپس به «نیروی سوم» پیوست. در سال ۱۳۳۹ بهخاطر فعالیتهای سیاسی روانه زندان قزل قلعه شد، در سال ۱۳۴۰ به عضویت هیئت علمی دانشگاه تهران درآمد، در سال ۱۳۵۶ از مؤسسین جمعیت مبارزه در راه آزادی و حقوق بشر بود. پس ازانقلاب به ریاست دانشگاه تهران رسید. پس از انقلاب فرهنگی و بستن دانشگاهها زیر فشار دولت حاکم برایران قرار گرفت و بارها او را احضار، زندانی و مورد آزار و اذیت قرار دادند. او اکنون در تهران ممنوعالخروج است.[۱][۲]
کودکی و جوانی
محمد ملکی (متولد ۲۰ تیر سال ۱۳۱۲) در قصبه تجریش (شمیران) به دنیا آمد. پدر محمد ملکی، حسین، صاحب یک مغازه کوچک قنادی بوده و به مش حسین قناد شهرت داشته است.
محمد ملکی فرزند حسین در بیستم تیرماه ۱۳۱۲ در تجریش (شمیران) به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تجریش و دارلفنون گذراند و سپس در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داده و در سال ۱۳۴۰۰ در رشته بهداشت و صنایع غذایی فارغالتحصیل شده و بلافاصله به تدریس در دانشگاه تهران مشغول گردید و دورههای تخصصی این رشته را در اتریش و انگلستان گذراند.
وی با قدسی میرمعز ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای مریم، موگه، ابوذر و عمار است.
همزمانی مبارزات ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق و دوران جوانی محمد ملکی سبب شد تا او به طورجدی به فعالیت سیاسی روی بیاورد. ملکی که شیفته دکتر مصدق بود در سال ۱۳۲۹ سازمان جوانان ملی شمیران را همراه با گروهی از جوانان شمیران با هدف مبارزه برای استقلال، آزادی و برابری تاسیس کرد.[۴] وی بعدها در حزب زحمتکشان ملت ایران نام نویسی کرد اما با خلیل ملکی و کسانی که به عنوان نیروی سوم از این حزب انشعاب کردند، همراه شد.[۵] محمد ملکی پس از کودتای ۲۸ مرداد به همکاری با شاخه شهرستان شمیران نهضت مقاومت ملی پرداخت.
ملکی در سال ۱۳۳۵ در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته و یکی از چهرههای فعال جنبش دانشجویی شد. او در سال ۱۳۳۹ عضو کمیته مرکزی دانشجویان دانشگاه تهران جبهه ملی دوم بود که هنگام توزیع اعلامیه، بازداشت و برای مدت سه ماه در زندان قزل قلعه زندانی شد.[۶] وی در سال ۱۳۴۰ و با پایان تحصیلاتش در رشته دکترای بهداشت و صنایع غذایی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران شد.[۷] مسجد دانشگاه تهران، مسجد هدایت به امامت آیت الله طالقانی و مسجد همت تجریش از پایگاههای فعالیت سیاسی و اجتماعی ملکی در سالهای بعد بود. در سال ۱۳۵۶ محمد ملکی همراه با مهدی بازرگان، کریم سنجابی، عبدالکریم لاهیجی و جمعی دیگر، عضو موسس «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» شد[۸]
تحصیل محمد ملکی در مدرسه شاهپور تجریش و مشاهده اختلاف طبقاتی زیاد بین بچههای محلی و بچههای اعیان یکی از انگیزههای نخستین ایشان برای ورود به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی بوده است.
مبارزه سیاسی
دکتر ملکی در جریان انقلاب سال ۵۷ یکی از اساتیدی بود که به مبارزه علیه حکومت شاه میپرداخت. وی نقش تعیین کنندهای در اعتصاب ۲۵ روزه اساتید دانشگاه تهران از ۲۹ آذر تا ۲۳ دی سال ۵۷ داشت.[۹] پس از پیروزی انقلاب به پیشنهاد آیت الله طالقانی و با حکم شورای انقلاب به عنوان اولین رییس دانشگاه تهران در حکومت جدید انتخاب شد. وی درباره شرایط دشوار اداره دانشگاه تهران در آن روزها میگوید: «شرایط بسیار سختى بود. در دانشگاه تهران چند تانک مستقر بود و در دانشکده فنى پرچم سرخ در اهتزاز بود. دانشکده علوم مقر مجاهدین خلق بود. مسجد مقر کمیته بود که به خانهها مىرفتند و اسلحهها را جمع مىکردند و مىآوردند آنجا. در چنین شرایطى ما مسئول شدیم و تلاشمان این بود که دانشگاه را به حال عادى برگردانیم.»
نهضت ملی شدن نفت
دستگیری در زمان شاه
پس از انقلاب
خروج از دانشگاه و دستگیریهای مکرر
ا مخالفت و انتقادی که ایشان در جهت بسته شدن دانشگاهها مطرح کرد، در ۱۲ تیرماه ۱۳۶۰ بدون ارائه مجوز و ذکر اتهام بازداشت، دستگیر و مدت ۵ سال را در سختترین شرایط و شکنجهها در زندان جمهوری اسلامی به سر برد.
او دربارهٔ دوران زندانش در این سال میگوید:
پس از آزادی از زندان تقاضای بازنشستگی از دانشگاه را کرد که مورد موافقت قرار گرفت و به فعالیتهای فرهنگی، علمی، اجتماعی و تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی و کارهای تحقیقاتی در زمینه تخصص خود پرداخت. دراین زمینه به تأسیس آزمایشگاه و مراکز تحقیقاتی و بهداشتی در کارخانجات مختلف صنایع غذایی مبادرت ورزید. همچنین وی بعد از انتقاد از مدیریت دانشگاه آزاد از تدریس در این دانشگاه نیز محروم شد.
در رابطه با کارهای علمی، فرهنگی و سیاسی، کتابها و مقالات متعددی از دکتر ملکی به چاپ رسیده که تعدادی از مقالات و اشعار ایشان از طرف وزارت ارشاد مجوز انتشار نیافتهاست. از کتابهای منتشر شده، کتاب «دانشگاه و جای امپریالیسم» و «مجموعه اشعار پیامبر آگاهی» که به سبک مثنوی و داستان زندگی پیامبر اسلام است و «قصه بودو نبود» که داستان مبارزه مردم فلسطین و انتفاضه برای کودکان به صورت شعر میباشد و مجموعه مقالات و یادداشتهای سیاسی -اجتماعی ایشان در دو جلد به نام «دیروز و امروز» -که جلد دوم آن اجازه چاپ نیافتهاست- را میتوان نام برد.
ملکی از زمان آزادی از زندان در ۲۱ مرداد ۱۳۶۵ تا سال ۱۳۸۵ ممنوعالخروج بوده و امکان حضور در سمینارها و جلسات تحقیقی در زمینه تخصصی و علمی خود در خارج از کشور را نداشته است. وی همچنین در سال ۱۳۹۰ مجدداً در پی انتشار نامهای سرگشاده به احمد شهید ممنوعالخروج گردید.
وی در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۷۹ در منزل بسته نگار، داماد محمود طالقانی به همراه تعدادی از دوستان فعال ائتلاف نیروهای ملی - مذهبی توسط دادگاه انقلاب بدون ارائه مجوز دستگیر شد.
او دربارهٔ دوران زندانش در این سال میگوید:
ملکی در جریان اعتراضات مردم ایران به نتایج انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۸۸) به انتقاد از وضع موجود پرداخت. در تاریخ شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۸، پنج مأمور که خود را «مأموران وزارت اطلاعات» معرفی کرده و گفته بودند از قاضی حداد، معاون دادستان تهران حکم دارند به خانه ملکی رفته و بعد از دو ساعت تفتیش منزل و سؤال و جواب از آقای ملکی، وی را به همراه هارد دیسک رایانه او، ۸۵ جلد کتاب و مقادیری از دستنوشتههایش دستگیر و با خود بردند.وی پس از تحمل ۱۹۱ روز حبس، در روز دوشنبه مورخ ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ با قرار کفالت آزاد شد. او به دلیل بیماری حاد، چندین بار در طول مدت حبس خود بستری شده است. به گفته همسر ملکی، او به سرطان پروستات مبتلاست و از بیماری دیابت و نارساییهای قلبی نیز رنج میبرد و عملاً در منزلش بستری بوده است.
در روز ۷ خرداد ۱۳۸۹ وی در اثر حمله قلبی در بیمارستان بستری شد.
ملکی از زندانی شدن در این سال میگوید: «در ۳۱ مرداد سال ۱۳۸۸ و درحالیکه دچار بیماری سرطان پروستات و بیماری قلبی آریتمی و فشارخون بودم و دوران شیمی درمانی را میگذراندم و از ناراحتی قلبی و سنکوپهای مرتب رنج میبردم، از بستر بیماری مستقیم به زندان اوین، بند مربوط به وزارت اطلاعات (بند۲۰۹)، بردند و در سلول انفرادی به مدت ۳۳ ماه زندانی شدم.»
انقلاب فرهنگی
فشارها و دستگیریها در زمان جمهوری اسلامی
مواضع سیاسی
محمد ملکی یکی از فعالان قدیمی است که بیش از ۶۰ سال برای آرمانهایی چون آزادی، عدالت، استقلال، دموکراسی و حقوق بشر تلاش کرده است. وی همچنین به عنوان نماد تلاش برای استقلال دانشگاه از حکومت و آزادیهای آکادمیک شناخته و انتقادات صریح او به مسئولان حکومتی معمولا بدون پرده پوشی بیان میشود. ملکی که خود به عنوان نخستین رییس دانشگاه تهران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کرده بود تا اداره دانشگاه را به شورایی از اساتید، دانشجویان و کارمندان بسپارد؛ در آستانه شصتمین سالگرد روز دانشجو خطاب به دانشجویان ایرانی نوشت: «پس از گذشت سی وچند سال باید با تلاش دانشگاهیان، دانشگاهها استقلال خود را باز یابند. باید بار دیگر پرچم آزادی در سنگر دانشگاهها به اهتزاز در آید، باید این حق به دانشجویان و دانشگاهیان داده شود که خود مسئولین دانشگاهها را انتخاب و اداره دانشگاهها را به دست آنها بسپارند. باید بار دیگر دانشگاهها پیشگام تحولات اجتماعی گردند. باید دانشجویان سازمانهای صنفی خود را دور از دخالت حاکمان تشکیل دهند و شصتمین سالگرد ۱۶ آذر هرچه با شکوهتر برگزار شود. باید خواستهای دانشجویان و دیگر اقشاری که در انتخابات اخیر فریاد استقلال دانشگاهها و آزادی زندانیان سیاسی سر دادند، تحقق یابد. باید به دوران سیاه اختناق و پایمال کردن حقوق بشر و ظلم و بیعدالتی با ایستادگی و اقدام دانشجویان پایان داده شود. عزیزان دانشجو از فرصت سالگرد ۱۶ آذر استفاده کنید و با همبستگی و اتحاد، استقلال دانشگاهها را مطالبه کنید. باید سالگرد ۱۶ آذر امسال حرکتی باشد به سوی استقلال دانشگاهها و برپایی تشکلهای مستقل دانشجویی.»
او معتقد است که هر دو حکومت شاه و جمهوری اسلامی از دانشگاهها میترسیدند و پس از سالها با انتقاد از انقلاب فرهنگی میگوید: «در نظام شاهنشاهی، دانشگاه به یک غده چرکین تشبیه میشود که باید آن را کند و به دور انداخت و آیت الله خمینی میگوید ما هر بدبختی داریم از دانشگاهها است. شاه به دلیل استقلال نیم بند دانشگاه، جرات بستن دانشگاه را به روی دانشگاهیان نداشت اما آقای خمینی یک دانشگاه مستقل را پس از پیروزی انقلاب بیش از چند ماه تحمل نکرد و نه تنها آن را اشغال که سالها به روی استادان و دانشجویان بست. او از دانشگاههایی که بوسیله شوراهای هماهنگی منتخب استادان، دانشجویان و کارمندان تشکیل شده بود و دانشکدهها و دانشگاه را مستقلا اداره میکرد وحشت داشت و اینکه انقلاب فرهنگی چه برسر دانشگاهها و دانشگاهیان آورد، خدا میداند.»
منابع
- ↑ فیسبوک دکتر محمد ملکی Dr.Mohammad Maleki
- ↑ محمد ملکی؛ شهروندی برای همه فصول - سایت توانا