کاربر:Khosro/صفحه تمریش شعبان بی‌مخ

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
شعبان جعفری

شعبان بی‌مخ
ادیت8.JPG
شعبان جعفری
زادروزفروردین ۱۳۰۰
تهران
درگذشت۱۲ شهریور ۱۳۸۵
لس‌آنجلس، آمریکا
محل زندگیایران، تهران - لس‌آنجلس، آمریکا
ملیتایرانی
نام‌های دیگرشعبان بی‌مخ، شعبان تاجبخش
تابعیتایران
تحصیلاتابتدایی
شناخته‌شده برایمردم ایران
نقش‌های برجستهسردسته‌ی اوباش در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
شهر خانگیتهران
لقبشعبان بی‌مخ
دیناسلام

شعبان جعفری ، معروف به شعبان بی‌مخ (زاده فروردین‌ماه ۱۳۰۰، تهران – درگذشته ۲۸ مرداد ۱۳۸۵، کالیفرنیا، آمریکا)، یکی از بازیگران کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ علیه دولت دکتر محمد مصدق بود. شعبان جعفری در میان لات‌ها و محله‌گردان‌های آن زمان به شعبان بی‌مخ و شعبان درخونگاه شهرت داشت. لمپنیسم سیاسی جریانی است که اغلب دیکتاتورها به کمک آن به مقابله با آزادی‌خواهان می‌پردازند. این پدیده در تاریخ اغلب کشورها شاهدان مثال بسیاری دارد. در ایران نیز هم پیش از انقلاب و هم پس از انقلاب از لات‌های حامی حاکمیت برای سرکوب استفاده شده است. شعبان جعفری از حامیان محمدرضا شاه بود و همچنین خود را مرید آیت‌الله کاشانی می‌دانست.

۸ ماه بعد از نخست وزیری مجدد مصدق پس از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱، محمدرضا شاه محمدرضا شاه اعلام نمود قصد دارد برای مسافرت از کشور خارج شود. در روز ۹ اسفند ۱۳۳۱ شعبان جعفری به همراه دسته‌ای از لات‌ها و نوچه‌های خود، با تجمع در مقابل کاخ مرمر قصد داشتند دکتر مصدق را در هنگام خروج از کاخ به قتل برسانند. این عمل پیشاپیش توسط دربار هماهنگ شده و مبالغی برای انجام این کار پرداخت شده بود. دکتر مصدق به درخواست شاه برای خداحافظی به دیدار وی رفته بود. او هنگام خروج مورد حمله قرار گرفت اما با فداکاری محافظانش توانست از مهلکه بگریزد. با این‌همه شعبان جعفری و نوچه‌هایش مجددا به مقابل خانه دکتر محمد مصدق رفته و اقدام به شکستن در منزل او کردند که مصدق بار دیگر از طریق پشت‌بام توانست از خانه خارج شود.[۱]

سرانجام در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شعبان جعفری به عنوان مهره‌ای در پیشبرد یک کودتا بکار گرفته شد. این کودتا توسط سیا طراحی شد. پیش از آن اشرف پهلوی برای مقدمات آن به ایران آمد. از دیگر مهره‌های این کودتا آیت‌الله کاشانی بود. در کودتای ۲۸ مرداد دکتر مصدق دستگیر و از نخست وزیری خلع گردید. دکتر مصدق حامی یک حکومت مشروطه دموکراتیک بود که شاه در آن نقشی سمبلیک و نه اقدارگرا داشته باشد.

در اسفند ۱۳۳۲، هنگامی که دکتر حسین فاطمی همکار دکتر محمد مصدق دست‌گیر شد؛ شعبان جعفری مجددا با نوچه‌های خود به مقابل شهربانی رفت تا هنگام خروج او را به قتل برساند.

۶۰ سال بعد وزارت خارجه آمریکا بخاطر شرکت در این کودتا و سرنگونی کردن یک دولت ملی در ایران از مردم ایران عذرخواهی نمود و اسنادی را فاش کرد نشان می‌داد پول‌های هنگفتی را به آیت‌الله کاشانی، شعبان جعفری و دیگر مهره‌های این کودتا پرداخت کرده است.

شعبان جعفری پس از انقلاب از ایران رفت و در آمریکا ساکن شد. شعبان جعفری در سن ۸۵ سالگی درست در روز ۲۸ مرداد، ۱۳۸۵، یعنی درست در سال‌گرد کودتای ۲۸ مرداد در شهر لس‌آنجلس درگذشت.

تحصیلات و دوران جوانی

شعبان جعفری در سال ۱۳۰۰، در محله درخونگاه در منطقه سنگلج تهران زاده شد. وی پس از تحصیل کوتاه مدت در مدارسی مانند عنصری، بصیرت و اسلام، به‌دلیل شرارت اخراج شد و تحصیل را رها کرد. او از همان دوران به شعبان بی‏‌مخ شهرت یافت. وی پس از ترک تحصیل به کارهای مختلفی روی آورد؛ اما در آن‌ها نیز موفق نبود و به‌خاطر علاقه زیاد، به ورزش باستانی روی آورد.

شعبان جعفری که در محله‌ی خود، دسته‌ای از اوباش را همراه خود کرده بود، در سن ۱۵ سالگی به خاطر شرارت به زندان افتاد. در سال ۱۳۱۹ به‌خاطر اجباری بودن نظام وظیفه، به سربازی رفت و به‌علت فرار مکرر از خدمت سربازی، دوران دو سال سربازی او ۴ سال طول کشید. پس از ورود متفقین به ایران، شعبان جعفری از پادگان فرار کرد و دیگر برای ادامه خدمت سربازی نرفت و پس از مدتی به همراه یکی دیگر از کشتی‏گیران در میدان شاهپور، باشگاه ورزشی به نام باشگاه آهن، راه انداخت؛ سپس در مسابقات قهرمانی ورزش‌های باستانی کشور سال ۱۳۲۲ به قهرمانی در رشته‌ی کباده و چرخ دست یافت. شعبان جعفری از سال ۱۳۲۶، با بر هم زدن نمایشی به‌نام  مردم ، به کارگردانی عبدالحسین نوشین در تئاتر فردوسی تهران، برای حاکمیت و دربار محبوب شد؛ و نه‌تنها به جرم ایجاد آشوب و اخلال در نظم عمومی زندانی نشد، بلکه با دریافت وجه دستی بنابر دستور اداره‌ی آگاهی، مدتی از تهران به شهرستان لاهیجان رفت؛ و در لاهیجان زورخانه‏ای را اداره می‏کرد و پس از یک سال به تهران بازگشت.[۲]

شهرت شعبان جعفری

شعبان جعفری معروف به شعبان بی‌مخ، یکی از نام‌های جنجالی تاریخ معاصر ایران و از بازیگران اصلی کودتای ۲۸ مرداد بود. او زورخانه دار و باستانی کاری بود که بیشتر به‌خاطر حضورش در جنجال‌های سیاسی به‌ویژه در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ معروف شده بود. شعبان جعفری از اوباشان بنامِ تهران بود. لمپنیسم سیاسی جریانی است که شاهان پهلوی به کمک آن توانستند فرایند دموکراسی‌خواهی را در ایران سالیان درازی به عقب بیندازند، در این بین نقش شعبان جعفری در کودتای ۲۸ مرداد بیش از همه شناخته شده‌تر است.[۲]

شعبان جعفری در دهه ۱۳۳۰

شعبان جعفری شهرت خود را نه از بابت ورزش بلکه به‌خاطر جهت‌گیری‌های سیاسی و نقشی که در واقعه‌ی تاریخی ۲۸ مرداد‌ماه سال ۱۳۳۲ ایفا کرد، کسب کرده است.[۳]

لقب شعبان بی‌مخ

لقب شعبان بی مخ از ده دوازده سالگی به او داده شد. شعبان جعفری خودش در باره‌ی لقب بی‌مخ می‌گوید:

«مدرسه كه می رفتم، وقتی دستشویی‌ام می‌گرفت سرم را می‌انداختم پایین و بدون اجازه كلاس را ترك می‌كردم. یك بار معلم دستش را محكم روی سرم گذاشت و پرسید مگر تو مخ نداری؟ من هم جواب دادم: نه ندارم.»[۴]

شعبان جعفری همراه آیت‌ا... کاشانی

شعبان جعفری در دهه ۳۰

دهه سی، برای شعبان جعفری، فرصت طلایی بود. در سال ۱۳۲۹، به استقبال آیت‏الله کاشانی که از تبعید بازمی‏گشت رفت، در بین جمعیت طرفداران کاشانی، شایع شد که شعبان به قصد قتل او در این مراسم حضور یافته است؛ و همین مسئله منجر به ضرب و جرح شعبان بی‌مخ از سوی طرف‌داران کاشانی گشت و مدتی نیز در بیمارستان بستری بود. پس از این ماجرا به حمایت از نهضت ملی شدن نفت و دکتر محمد مصدق برخواست. او به همراه گروه لات‌های خود در روز ۱۴ آذر ۱۳۳۰، به دفتر روزنامه‏های چپ و توده‏ای و مخالف دولت دکتر محمد مصدق، مثل دفتر روزنامه چلنگر، مردم، شورش، بدر حمله کرده و این دفاتر را غارت و ویران کردند. شعبان جعفری در پی این آشوب مدتی به زندان قصر افتاد. پس از آزاد شدن دوباره راه خود را در پیش گرفت، در جریان ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به فعالیت برای بازگرداندن دکتر محمد مصدق بر مسند نخست ‏وزیری پرداخت؛ اما به فاصله کوتاهی از دکتر مصدق روی برگرداند و ماجرای ۹ اسفند ۱۳۳۱ اتفاق افتاد. در این روز به پیشنهاد دکتر محمد مصدق، محمدرضا شاه قصد خروج از کشور و سفر به عتبات را داشت که شعبان بی‌مخ به همراه گروهی از اوباش خود، با تجمع در مقابل کاخ مرمر از این خروج شاه جلوگیری کردند؛ و با تهدید بازاریان، بازار تعطیل شد و این گروه به مقابل خانه دکتر مصدق رفته و در منزل وی را شکستند. این ماجرا منجر به زندانی شدن شعبان بی‌مخ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد.[۲]

گروه هوادار آیت الله کاشانی: ۱- حاج حسین علم ۲- طاهر حاج رضایی (برادر طیب خان) ۳- شعبان بی مخ ۴- حسین مهدی قصاب ۵- طیب ۶- اکبر حاج رضایی ۷- سید اکبر خراط

نقش  جاهل‌ها یا  لوطی‌ها در تاریخ ایران پوشیده نیست و همواره از دروان مشروطیت تا امروز از آن‌ها نامی در نزاع‌های سیاسی ایران برده شده است؛ گاه در قالب شاه دوستی، گاه در قالب طرفداری از یک روحانی.[۵]

شعبان جعفری خود را از مریدان آیت‌الله کاشانی و از حامیان و اعضای گروه فدائیان اسلام می‌دانست.[۶]

شعبان جعفری در خاطراتش به دو مورد اشاره می‌کند که کاشانی از او خواست کارهایی را انجام دهد، یکی در مورد زد و خورد با توده‌ای‌ها، چون کاشانی گفته بود آن‌ها بی‌دین و کافر به قرآن و خدا هستند. دیگر این‌که در ماجرای ۹ اسفند ۱۳۳۱، کاشانی به او گفته بود که اعلیحضرت داره از مملکت می‌رود... نگذارید برود بیرون. اگر اعلیحضرت برود عمامه ما هم رفته است. شعبان جعفری می‌گوید که ما هم رفتیم سمت بازار تا بازاریان را تشویق کنیم که به نفع شاه مغازه‌ها را ببندند؛ اما دیدیم هیچ‌کس محل نگذاشت چون بازار با دکتر مصدق بود... من‌هم زدم و شکستم و خلاصه بازار را بستند.

به نقل از خود شعبان بی‌مخ، گاردی‌ها به او می‌گویند اگر راست می‌گویی که در طرف شاه هستی بروید خانه‌ی مصدق و او را بیاورید و نگذارید شاه برود. شعبان هم می‌رود به‌سمت خانه‌ی مصدق و چون نگذاشتند او را ملاقات کند با جیپ ارتشی به در خانه مصدق می‌کوبد و سپس تیراندازی می‌شود. تیری به شعبان جعفری اصابت می‌کند و به گفته‌ی او خواهرزاده‌اش کشته می‌شود. پس از این ماجرا شعبان دست‌گیر و تا ظهر ۲۸ مرداد در زندان محبوس می‌شود. شعبان بی‌مخ مدعی است که پس از ۹ اسفند در دادگاه محکوم به اعدام شد. در صورتی‌که طبق اسناد، حکم دادگاه برای او یک سال زندان بود. شعبان در دادگاه در حالی‌که یک سیب را به هوا انداخت، به خبرنگاران می‌گوید:

شعبان جعفری و دریافت نشان وطن‌پرستی از دست محمدرضا شاه

«به دکتر فاطمی بگویید... اگه منو کشتن که کشتن! اگه آزاد شدم هر جا ببینمش میزنمش، اگر از زندان آمدم بیرون خفه‌ت می‌کنم.»[۵]

در خدمت دربار شاه

شعبان جعفری همراه محمدرضا شاه در جشنهای ۴ آبان

شعبان جعفری از سال ۱۳۲۶، با بر هم زدن نمایشی به نام  مردم به كارگردانی عبدالحسین نوشین در تئاتر فردوسی، برای حاكمیت محبوب شد؛ وی نه‌تنها به جرم ایجاد آشوب و اخلال در نظم عمومی محبوس و زندانی نشد؛ بلکه با دریافت پول و امتیازات بنابه دستور اداره آگاهی مدتی از تهران به لاهیجان رفت. او در لاهیجان زورخانه‏‌ای را اداره می‏‌كرد؛ و پس از یک سال به تهران بازگشت.

شعبان بی‌مخ در روز تاریخ‌ساز ۲۸ مردادماه، به‌عنوان سردسته‌ی نیروهای خشن و اوباش وفادار به حکومت محمدرضا پهلوی با حمایت سرویس‌های امنیتی بیگانه نقش کلیدی را در سقوط دولت دکتر محمد مصدق و بازگشت شاه از تبعید به ایران ایفا کرد؛ و البته به پاس همین خدمات، افزون بر برخورداری از امتیازات فراوان تا پایان دوره سلطنت محمدرضا‌شاه پهلوی، به دستور مستقیم شاه، باشگاهی نیز به نام خودش یعنی باشگاه جعفری به‌عنوان پاداش دریافت کرد.[۳] شعبان بی‌مخ در مراسم ۴ آبان هر سال به نمایش ورزش‌های باستانی در ورزشگاه امجدیه تهران، در مقابل محمدرضا شاه می‌‏پرداخت. بسیاری از مهمانان خارجی شاه به باشگاه شعبان دعوت می‏‌شدند و در آن‌جا ورزش باستانی اجرا می‌‏شد.

در جریان وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، باشگاه جعفری آتش زده شد. شعبان جعفری نیز با جمعیت جوانان اوباش خود به تلافی در روز ۱۶ خرداد به خیابان‌ها ریختند و ایجاد رعب و وحشت کردند. حضور او در چنین روزهایی آن‌چنان مورد نفرت بود که وزارت اطلاعات و امنیت کشور خواهان آن بود که هرچه کمتر در محافل ظاهر شود. از دیگر اقدامات شعبان بی‌مخ برگزاری مراسم روضه‏خوانی در دهه ماه محرم در تکیه دباغ‌خانه بود که هزینه‌ی آن را هرساله از ساواک شاه دریافت می‏کرد.[۲]

نقش شعبان بی‌مخ در کودتای ۲۸ مرداد

شعبان جعفری بازیگر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

شعبان جعفری در به‌دنبال کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، که منجر به سقوط حکومت دکتر محمد مصدق و تحکیم پایه‌های سلطنت محمدرضاشاه پهلوی گردید، نقشی دست اوّل داشت. او در این کودتا عامل به خیابان آوردن اوباش و ارازل و بسیج آن‌ها به طرف‌داری از محمدرضا شاه بود.[۳]

شعبان جعفری در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به حکم تیمسار زاهدی از زندان آزاد گردید و هدایت جریان اوباش را به عهده گرفت. شعبان جعفری پس از کودتای ۲۸ مرداد به شعبان تاجبخش شهرت یافت. پس از این خدمت به حکومت، بنابه پیشنهاد زاهدی با محمدرضا شاه ملاقات کرد؛ و زمینی برای تأسیس باشگاه ورزشی به وی اهدا شد. در همین ملاقات از شاه اجازه گرفت تا جمعیتی به نام جمعیت جوانان جانباز تشکیل دهد تا در مواقعی ضروری از آن‌ها استفاده شود. ساخت باشگاه شعبان جعفری ۳ سال طول کشید و محمدرضا شاه پهلوی خود آن را افتتاح کرد. مدتی نیز تیمور بختیار ریاست افتخاری این باشگاه را برعهده داشت. هزینه‏های باشگاه از دربار و اطرافیان شاه و ساواک تأمین می‏‌شد. گرچه شعبان جعفری منکر دریافت هرگونه وجهی از دربار است ولی اسناد تقاضای پول از دربار توسط او موجود است.[۲]

شعبان بی مخ، هم‌چنان مورد علاقه‌ی سلطنت طلبان است؛ و او را به‌عنوان قهرمان و نماد سلطنت طلبی می‌دانند. در سال‌های گذشته، کتابی از سوی هما سرشار، نویسنده‌ی ایرانی مقیم آمریکا در ایران منتشر شد که در آن، شعبان بی‌مخ در مصاحبه‌ای ۷۰ ساعتی به بیان زندگی خود پرداخته و ضمن تأیید حضور در وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به‌عنوان یکی از بازیگران اصلی، از اقدامات خود دفاع کرد. کتاب خاطرات شعبان بی‌مخ مدت‌ها از پرفروش‌ترین آثار منتشره در ایران بود.[۷]

یورش به منزل دکتر محمد مصدق

یورش به خانهٔ دکتر مصدق توسط اوباش به سرکردگی شعبان جعفری

شعبان بی‌مخ در ظهر ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به حكم تیمسار زاهدی از زندان آزاد شد؛ و سردستگی و هدایت گروهی به رهبری نوری و بهبهانی به هم‌راهی طیب حاج رضائی و حسین رمضان‌یخی، عباس کاووسی، محمد مسگر، اصغر استاد قلی‌خانی، قاسم گلوبندگی، ناصر حسن‌خانی معروف به ناصر جگرکی، و شماری دیگر را به‌عهده گرفت؛ و از میدان امین‌الدوله و گمرک و از سبزه میدان راه افتاده و با تخریب کیوسک‌ها و عکس‌ها و دفتر روزنامه‌ها، به طرف منزل دکتر محمد مصدق رفتند. شعبان بی‌مخ به‌همراه حمیدرضا پهلوی وارد خانه‌ی مصدق می‌شوند؛ اما دکتر مصدق از حیاط پشتی به منزل دکتر معظمی رفته بود. هم‌چنین در این روز امیرمختار کریمپورشیرازی، مدیر روزنامه شورش و از هواداران دکتر مصدق توسط شعبان بی‌مخ دست‌گیر و با کتف شکسته روانه زندان شد.[۷]

ضرب و شتم دکتر فاطمی

در اسفند ۱۳۳۲، هنگامی که دکتر حسین فاطمی دست‌گیر شد؛ شعبان جعفری که از او کینه داشت با دسته خود به مقابل شهربانی رفت و موقعی که دکتر فاطمی از شهربانی خارج شد، به وی حمله کرد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد و با چاقو به او حمله‌ور شد.[۲]

شعبان جعفری خودش مدعی شده است: زمانی که فاطمی پس از کودتای ۲۸ مرداد دست‌گیر شد، و هنگام انتقال او از شهربانی به زندان، تنها او بوده که فاطمی را کتک زده، اما دست به خواهرش نزده است. شعبان منکر شده که به دکتر فاطمی و خواهرش روی پله‌ها چاقو زده؛ اما بنا به اسناد، روی پله‌ها چندین ضربه چاقو به دکتر فاطمی و خواهرش وارد شده‌ بود.[۵]

پس از انقلاب ضدسلطنتی

قبر شعبان جعفری در آمریکا

با آغاز انقلاب ضدسلطنتی، شعبان جعفری نیز احساس خطر کرد؛ و به اسرائیل گریخت. اما مجدداً به ایران بازگشت و هم‌زمان با خروج محمدرضا شاه پهلوی از کشور به ژاپن رفت؛ سپس از ژاپن به آلمان، اسرائیل، فرانسه، انگلیس و ترکیه رفت. در ترکیه با گروه ارتشبد آریانا و بر علیه حکومت جمهوری اسلامی به فعالیت پرداخت و تا اخر عمر خود در آمریکا زندگی کرد.[۲]

مرگ شعبان جعفری

شعبان جعفری در سن ۸۵ سالگی و در روز ۲۸ مرداد ۱۳۸۵، یعنی درست در پنجاه وسومین سال‌گرد کودتای ۲۸ مرداد در لس‌آنجلس درگذشت. وی در گورستان  وست وود، در شهر سنتا مونیکا، کالیفرنیا واقع در ایالات متحده آمریکا دفن شده‌ است.[۶]

شعبان بی‌مخ سالیان با دریافت تابعیت آمریكایی، در كالیفرنیا زندگی می‏كرد؛ و خاطرات او به كوشش هما سرشار منتشر شده است.[۴]

منابع: