کاربر:Hossein/21صفحه تمرین

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

احمد خمینی

سید احمد خمینی معروف به حاج احمد آقا خمینی زاده ۲۴ اسفند ۱۳۲۴ در شهر قم است. مادرش خانم ثقفی نام دارد. او بعد از مصطفی دومین پسر خمینی محسوب می‌شود. احمد خمینی در سال ۱۳۴۸ با فاطمه سلطانی طباطبایی دختر آیت الله سلطانی طباطبایی ازدواج نمود. او دارای سه فرزند پسر به نامهای سید حسن، سید یاسر و سید علی است که همگی معمم هستند. احمد خمینی به دلیل شرکت در سیاست به همراه پدرش که با تغییراتی در مواضع او از ابتدای انقلاب ضد سلطنتی تا زمان مرگش در ۲۵ اسفند ۱۳۷۳ همراه بود و بطور خاص نقش پر رنگش در اجرای قتل عام زندانیان سیاسی ۱۳۶۷ طبق گفته منتظری و همچنین به دلیل مرگ مشکوکش در ایران معروف شد. او در سن ۴۹ سالگی در تهران درگذشت یا به قتل رسید.

از کودکی تا همراهی با خمینی در عراق

در هفت سالگی به مدرسه اوحدی در شهر قم رفت و دوران دبستان و دبیرستان را در قم سپری کرد. نقل می‌شود که به فوتبال علاقه زیادی داشته و طبق گفته خودش که در خاطرات کاظم رحیمی از دوستان آن دورانش آمده به شدت به مسابقات فوتبال علاقمند بوده و در زمستان شبها تا صبح از پنجره به آسمان خیره می‌شده که مبادا باران بیاید و مسابقاتشان منتفی شود. او خودش می‌گوید وقتی دوران ابتدایی یعنی کلاس ششم را تمام کردم و وارد کلاس هفتم شدم؛ عضو تیم فوتبال، بسکتبال و والیبال شدم و از بازیکنان محبوب دبیرستان بودم. او پس از گرفتن دیپلم و تیم شاهین از وی برای بازی دعوت کرد اما به قول خودش به حق انتخاب نشد چون سایرین از او بهتر بودند.

تحصیلات حوزوی

پس از اخذ دیپلم از دبیرستان حکیم نظامی قم با اشاره پدرش روح الله خمینی تحصیلات حوزوی خود را شروع کرد. آخوند محتشمی در این باره می گوید که خمینی از نجف به قم پیام داد که به احمد خبر بدهید و بگویید: «من نصیحتم به تو این است که طلبه بشوی و درس بخوانی، اگر این کار را کردی، مخارج تو را می پردازم، ولی اگر طلبه نشدی و درس نخواندی، خودت باید بروی و به فکر خودت باشی و من هیچ گونه کمک مادی به تو نخواهم کرد.» او که برای رفتن به دانشگاه دچار مشکل شده بود، طلبگی را برگزید. او در سال ۱۳۴۵ مخفیانه از طریق خرمشهر به نجف نزد پدرش می‌رود و به دست پدرش عمامه بر سر می‌گذارد و در آنجا درس حوزوی را به شکل جدی‌تری ادامه می‌دهد. او کتاب الکبری فی المنطق را نزد پدرش خوانده است. او به قاصله کوتاهی مجددا به قم بر می‌گردد. او در قم به درس طلبگی ادامه می‌دهد. در سال ۱۳۵۶ که دوباره به نجف رفته است درس اسفار را نزد آیت الله رضوانی خوانده است.

به نظر می‌رسد علیرغم موقعیت پدرش به عنوان سیاسی تبعیدی ، طبق اسناد ساواک برای او مشکل چندانی در رفت و آمدها وجود نداشته است.[۱]

دستگیری

احمد خمینی که رفت و آمد زیادی به ایران و عراق داشته است در تاریخ ۸ / ۴ / ۱۳۴۶ هنگام عبور از مرز قصر شیرین به قصد عراق دستگیر و در ساواک قصر شیرین شناسایی و طبق اسناد ساواک مراتب اینگونه به مرکز اعلام شد: «روز جاری احمد مصطفوی همراه عده ای سوقی به ساواک مذکور تحویل و در بازجویی خود را فرزند آیت الله خمینی معرفی می نماید» خود چنین می گوید: «در مراجعت از یکی از سفرهایم از عراق دستگیر شدم. نزدیک به سه ماه، نه شکنجه بود و نه اذیت. در نجف ملبس به لباس روحانیت شدم.»[۱] وی را از قصرشیرین به زندان قزل قلعه تهران منتقل کردند و قرار بازداشت وی در تاریخ ۱۲/ ۴ / ۱۳۴۶ به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی صادر شد. او در تاریخ ۲۴ مرداد سال ۱۳۴۶ یعنی بعد از یک ماه و ۱۲ روز از زندان آزاد و پس از چند روز راهی قم شد. بر طبق گفته سایت پرتال خمینی ساواک دستور مراقبت بیشتری از او را با این عبارت که «سید احمد خمینی که سابقا دانش آموز بود اخیراً به لباس روحانیت درآمده و روی این اصل و با توجه به موقعیت پدرش وجهه ای در حوزه علمیه قم کسب نمود و عزیمت وی به ایران و قم باعث نزدیکی و علاقه مندی بیشتر طلاب به مشارالیه می گردد و امکان دارد نامبرده به اتفاق طرفداران پدرش دست به یک سلسله فعالیت های خلاف بزند و اصلح است اعمال و رفتارش دقیقاً تحت کنترل قرار گرفته و چنانچه وی به نجف عزیمت و در آنجا اقامت نماید، به صلاح خواهد بود.»

فعالیت بعد از دستگیری

او خودش از کارهایی مثل تکثیر اعلامیه‌های پدرش آیت الله خمینی تعریف می‌کند و ارتباطش با هاشمی رفسنجانی و موسوی خوئینی‌ها و .. دیگران نام می‌برد. سید محد خاتمی ضمن تعریف از این فعالیت‌ها می‌گوید که از جمله اقدامات قابل توجه احمد خمینی در این دوره، چاپ و تکثیر کتاب خدمت و خیانت روشنفکران تألیف جلال آل احمد است.

سومین سفر به عراق

علیرغم حساسیت نقل شده از ساواک او با همسرش در سال ۱۳۵۲ به قصد زیارت حج با گذرنامه از ایران خارج شده به نجف می‌رود و بعد به مکه و بعد به لبنان نزد امام موسی صدر رفته و طبق نوشته سایت پرتال خمینی نزد مصطفی چمران آموزش نظامی نیز فرا می‌گیرد. محتشمی می‌گوید او با سازمان آزادیبخش فلسطین وحتی ابوجهاد و ابو ایاد هم ارتباط برقرار کرده بود. احمد خمینی در ۲۷ اسفند ۱۳۵۲ مجددا به ایران باز می‌گردد.

طبق گفته خوئینی‌ها و به توصیه او پس از دستگیری، مدت ۱۵ روز به پاکستان رفته است.[۱]

سفر چهارم به عراق

او در تیرماه ۱۳۵۶ به همراه همسر و فرزندانش ابتدا به سوریه و لبنان رفته و سپس نزد پدرش به عراق می‌رود. پس از مدت کوتاهی برادر بزرگترش مصطفی خمینی فوت می‌کند و نقش وصی پدر بعد از آن به او محول می‌شود. در همین سایت آمده است که در پانزدهم آبان، خمینی احمد را وصی خود قرار داد.[۱]

مرگ احمد خمینی

او در ۲۱ اسفند ۱۳۷۳ به دلیل آنچه که گفته شده است عارضه قلبی و تنفسی ناگهانی در حالت خواب که سبب ایست کامل قلب و تنفس برای لحظاتی گردیده و همین امر موجب بروز سکته مغزی شده است در بیمارستان بقیة الله بستری شد و بعد از ۵ روز تلاش پزشکان نتیجه‌ای نبخشید و در ۲۵ اسفند ۱۳۷۳ فوت کرد.[۱]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ زندگینامه سید احمد خمینی