کاربر:Sayfe/جمال عبدالناصر

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

جمال عبدالناصر ( زاده‌ی ۲۶ دی ۱۵ ژانویه ۱۹۱۸ -- درگذشته ۶ مهر ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۰ ) رهبر سیاسی اسطوره‌ای و استراتژیست بزرگ مصر در قرن بیستم بود.[۱]

جمال عبدالناصر
جمال عبدالناصر.JPG
جمال عبدالناصر
زادروزپانزدهم ژانویه ۱۹۱۸
روستای بنی‌مور، مصر
درگذشت۲۸ سپتامبر۱۹۷۰
قاهره- مصر
محل زندگیقاهره و اسنکدریه
ملیتمصری
تابعیتمصر
سال‌های فعالیتاز نوجوانی تا درگذشت
نقش‌های برجستهرئیس جمهور مصر
لقبعبدالناصر
دیناسلام
مذهباسلام
منصبرئیس جمهور

جمال در سال‌های پایانی جنگ اول در ۱۵ژانویه ۱۹۱۸در روستای «بنی مور» زاده شد. پدر وی کارمند اداره پست اسکندریه بود. تحصیلات خود را در قاهره و اسکندریه به پایان رسانید.

جمال عبداالناصر بدلیل روحیه‌ی جنگنده سیاسی در روز امتحانات نهایی دیپلم خود در تظاهراتی علیه وزیر امور خارجه انگلیس سر ساموئل هور شرکت می‌کند که از اخذ مدرک دیپلم محروم می‌گردد اما به تلاش و کوشش فراوان توانست فارغ‌التحصیل گردد.

وی از همان آغاز نوجوانی شور انقلابی و ناسیونالیستی داشت. چنان‌که در تکوین شخصیت سیاسی و اعتقادی او چهره‌هایی چون مصطفی کامل، چهره معروف ناسیونالیسم مصر و بانی حزب میهن، احمد شوقی شاعر ملی، توفیق الحکیم و شخصیت‌های انقلابی چون ولتر و روسو و مونتسکیو دست داشته‌اند.[۲]

زندگینامه

جمال عبدالناصر در اواخر جنگ جهانی اول در روستای «بنی مور» زاده شد. پدرش کارمند اداره پست اسکندریه بود. وی تحصیلات خود را در قاهره و اسکندریه به پایان رسانید.

جمال به دلیل حضور در تظاهرات علیه وزیر امور خارجه انگلیس «سرساموئل هور» از شرکت در امتحانات نهایی جهت اخذ مدرک دیپلم محروم شده بود اما توانست با جهد و کوشش فراوان فارغ‌التحصیل شود.

عبدالناصر از همان آغاز نوجوانی به دلیل برخورداری از شور انقلابی و ناسیونالیستی تحت تأثیر شخصیت‌های سیاسی چون مصطفی کامل، چهره معروف ناسیونالیسم مصر و بانی حزب میهن، احمد شوقی شاعر ملی، توفیق الحکیم و شخصیت‌های انقلابی چون ولتر و روسو و مونتسکیو قرار گرفت که در تکوین شخصیت او نقش به‌سزایی داشت.[۲]

عبدالناصر پس‌از فارغ‌التحصیل‌ شدن از دانشکده جنگ قاهره، در جنگ سال ۱۹۴۸ فلسطین شرکت کرد و در سال ۱۹۵۴ در جریان یک کودتا، حکومت را به‌دست گرفت.

او به‌‌علت روحیه میهن‌پرستی خاصِ خود، در بین اعراب، محبوبیتی منحصر به‌‌فرد داشت. نهضت پان‌عربیسم که او پایه‌گذاری کرد، در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ طرفداران زیادی داشت و هنوز هم سالها پس‌از مرگش، بین اعراب طرفدارانی دارد.

از مهمترین وقایع دوران او می‌توان به‌جنگ سوئز- سینا در سال ۱۹۵۶، همچنین به‌جنگ شش‌روزه اعراب و اسراییل در ژوئن ۱۹۶۷ اشاره کرد.

اما آنچه که ناصر را به‌عنوان یک رهبر برجسته در جهان عرب، شاخص کرد، ملی‌کردن آبراه سوئز بود.

با این‌کار برای اولین‌ بار یک رهبر عرب، به رویارویی آشکار با بزرگترین قدرتهای مسلط آن زمان، یعنی انگلیس و فرانسه برخاست، در حالی‌ که در کنار مرزهای خود نیز با قدرت تازه‌‌ای به‌نام اسراییل چنگ‌ در چنگ بود.

به‌دنبال ملی‌کردن کانال سوئز توسط عبدالناصر، ارتشهای فرانسه، انگلیس و اسراییل طی یک حمله نظامی به‌مصر، در اکتبر سال ۱۹۵۶، کانال سوئز، پورت‌سعید و اسلامیه را به اشغال خود در آوردند. تهاجم ارتشهای فرانسه و انگلستان با مخالفت شدید شوروی و سپس آمریکا مواجه شد. عبدالناصر نیز متقابلاً با یک بسیج عمومی اعلام داشت که مردم مصر در مقابل هرگونه تجاوزی به‌خاک کشور خود خواهند جنگید.

نیروهای مهاجم پس‌ از صدور قطعنامه آتش‌بس، به‌وسیله سازمان ملل، از مناطق اشغالی در کانال سوئز عقب‌نشینی کردند و مصر به رهبری عبدالناصر، پیروزی بزرگی به‌دست آورد.

ناصر در این رویارویی موفق شد کانال سوئز را ملی اعلام کند. او هرچند در جنگی که به همین علت درگرفت شکست خورد، ولی همین‌کار وی باعث شد پس‌از سالها تسلط استعمار بر سرزمین‌های عربی، اعتماد به‌نفس به اعراب بازگردانده شود.

فراتر از آن، ناصر موفق شد در جهانِ دوقطبی آن‌ روزگار، در همکاری با نهرو، رهبر بلندآوازه هند و احمد سوکارنو رئیس‌جمهور اندونزی، جنبش عدم‌تعهد را بنیان نهد.

و این‌ همه بعد از رزم پیروزمندی بود که کمی پیش‌از آن، دکتر مصدق پیشوای نهضت ضد استعماری مردم ایران در ملی‌کردن صنعت نفت، به پیش برده بود. و به‌عنوان نماد مبارزات ملی و ضد استعماری مشرق‌زمینِ معاصر، نامش در همه‌جا با احترام برده می‌شد.

تلاش‌های بعدی عبدالناصر برای متحدکردن کشورهای پراکنده عربی البته به نتیجه نرسید، او تنها توانست به ایجاد برخی مصالحه‌ها بین چند کشور عربی موفق شود. در حالیکه اتحادش با سوریه هم چندان ادامه نیافت.

ناصر همچنین کمکهای مهمی به جنبش آزادیبخش الجزایر کرد ولی سرانجام در محاصره دشمنان متعددی که او را احاطه کرده بودند، متحمل  شکست‌هایی هم شد که مهمترین آن شکست نظامی در جنگ شش‌روزه با اسراییل بود.

جمال عبدالناصر در ۵۲ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت.

مردم مصر و جهان عرب در مراسم تشییع او، عمق قدرشناسی خود از مردی را ابراز کردند که غرور اعراب را به‌ آنها بازگردانده بود.

اولین اقدامات سیاسی

عبدالناصر در دوران نوجوانی برای اولین بار به‌خاطر تظاهرات در مخالفت با استعمار انگلیس در مصر توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. آینده سیاسی ناصر هنگامی که تنها ۱۷ سال داشت، هنگام رهبری اعتراض جوانان ضد انگلیس در حال رقم خوردن بود. ناصر در این تظاهرات توسط نیروهای پلیس از ناحیه سر آسیب دید به‌طوری‌که روزنامه الجهاد از مطبوعات ملی مصر در همان دوران نام و نام خانوادگی وی منتشر کرد.[۱]

جمال عبدالناصر که از نزدیک شاهد اختلافات اجتماعی عظیم و ناعادلانه ای در محیط زندگی او حاکم بود از این رو احساس عشق به کشورش و آرزوی آزادی آن را از نوجوانی در سر می‌پروراند که تا پایان حیاتش این آرمان‌ها هرگز فراموش نکرد. عبدالناصر در ۱۹ سالگی ضرورت ورود به حرفه نظامی را برای شروع تحولات در کشورش احساس نمود و به همین دلیل به عنوان نامزد در آکادمی نظامی ثبت نام کرد.[۱]

ازدواج:

عبدالناصر در سال ۱۹۴۴، با تاهیا کاظم ازدواج کرد و از وی صاحب پنج فرزند دو دختر و سه پسر گشت.[۱]

اولین تجربه جنگ:

نخستین تجربه جنگی ناصر در سال ۱۹۴۸ در تقابل اعراب و اسرائیل رقم خورد. وی تحریر کتاب فلسفه انقلاب را در دوران حضورش در این جنگ آغاز کرد.[۱]

تفکر ناصریسم پس از جنگ:

ناصر پس از جنگ رهبری گروهی از افسران شورشی و مخالف سلطنت مصر را به عهده گرفت که هدف‌شان بازگرداندن عزت به مصر و تحکیم حاکمیت آن به عنوان یک کشور بود. در ۲۲ ژوئیه سال ۱۹۵۲ که شرایط برای یک قیام مناسب بود، جنبش افسران آزاد علیه پادشاه فاروق کودتا کرد و در سال ۱۹۵۳ رژیم سلطنتی ملغی و ژنرال مهامب نقیب به‌عنوان رئیس جمهور و ناصر به عنوان معاون رئیس جمهور معرفی شدند. با این حال، رهبری بدون چون و چرا متعلق به ناصر بود. در سال ۱۹۵۴ و تحت فشار ناصر، نقیب استعفا داد و تحت نظر قرار گرفت. تلاش‌های نقیب جهت بازگشت به قدرت به‌سبب هوشیاری ناصر ناموق بود.[۱]

تثبیت رهبری:

ناصر تمامی دشمنان خود هم‌چون اخوان‌المسلمین را محدود و به سختی کنترل و خود را به عنوان رهبر بلامنازع مصر معرفی کرد.

پروژه استقرار سد اسوان در رودخانه نیل از برجسته‌ترین طرح‌های ملی‌گرایانه ناصر بود این پروژه با دو هدف جلوگیری از آسیب دیدن محصولات در اثر سیل و تولید برق به انجام رسید. پروژه‌ای که ناصر برای انجام آن درخواست حمایت بین‌المللی کرد. اما به‌دلیل عدم پشتیبانی بین‌المللی مجبور شد کانال سوئز را ملی اعلام کند. امری که دولت‌های انگلیس و فرانسه آن را تهدیدی بر علیه منافع خود به‌حساب می‌آوردند.

ناصر به دو دلیل این کانال را متعلق به مصر می‌دانست. اول اینکه در خاک مصر قرار داشت و دوم توسط دهقانان مصر ساخته شده‌است. این اقدام بر محبوبیت وی نه تنها در کشورش بلکه در میان کشورهای جهان سوم افزود.

اندیشه سیاسی:

ناصر خالق و مروج پرشور سوسیالیسم عربی با هدف احیای ملت‌های عرب پس از استعمار بود که برای مبارزه با کشورهای امپراتوری مجبور شدند در بلوکی به نام پان عربیسم متحد شوند. تأثیر اندیشه ناصر مانند موجی شوک آور در تمام کشورهای عربی گسترش یافت.[۱]

مشارکتها:

جمال عبدالناصر علاوه بر ملی کردن کانال سوئز، منشأ پیشرفتهای زیادی برای مصر شد که اصلاحات ارضی سال ۱۹۵۲، ملی شدن صنایع اصلی کشور و همچنین بانکداری از جمله آنهاست.[۱]

ملی کردن کانال سوئز

روز ۲۶ جولای ۱۹۵۶ ناصر در برابر هزاران نفر از طرفدارانش در میدان التحریر شهر اسکندریه نطقی تقریباً سه ساعته ایراد کرد و در این سخنرانی به شدت قدرت‌های غربی و بانک جهانی را مورد حمله قرار داد. بانک جهانی در آن زمان از اعطای وام به مصر برای ساخت سد آسوان خودداری کرده بود. ناصر قصد داشت که با این پروژه مهم یعنی سد آسوان، از طریق امواج نیل انرژی برق در ابعاد بسیار کلان تولید کند که با مخالفت شدید بریتانیا و فرانسه و اسرائیل روبه رو شد. کار به جایی رسید که دولتهای آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی را نیز وارد کارزار مصر کرد.

در نهایت بریتانیا و فرانسه بر اثر فشارهای دولت آمریکا قرارداد صلح با مصر را امضا و سربازان اسرائیلی هم به ناچار از منطقه کانال عقب‌نشینی کردند؛ و البته این یک پیروزی بزرگ برای مصر به حساب می‌آمد.[۳]

در سال ۱۹۵۵ او جنبش عدم تعهد را تأسیس کرد. ناصر با بسیاری از رهبران جنبش‌های آزادییخش دوران خود مانند ارنستو چگوارا ملاقات کرد.[۱]

ناصریسم و یاد مصدق

جمال عبدالناصر که هم‌دوره دکتر مصدق نخست‌وزیر وقت ایران بود بارها از او به نیکی یاد کرد و در تجلیل از مصدق خیایانی را به نام وی نام‌گذاری کرد.

پس از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دکتر مصدق، اقدامات دولت‌های پس از او بارها روابط تهران و قاهره را تیره و تار کرد. بویژه پس از آنکه محمدرضا پهلوی در ۲۴ژوئیه ۱۹۶۰ اعلام کرد که دولت اسرائیل را به صورت دوفاکتو به رسمیت شناخته‌است، دولت مصر روابط سیاسی خود را با ایران قطع کرد. در آن زمان ناصر در یک سخنرانی به شاه حمله کرد و گفت: «شاه خود را به بهای ناچیزی به استعمار فروخت… اگر شاه خود را ارزان فروخته‌است ملت ایران ممکن نیست خود را به طلا و گنج بفروشند. ملت ایران زیرسلطه استعمار نخواهند رفت و این امکان برای صهیونیسم جهانی نیست که در ایران حکومت کند… ما دیگر ضرورتی بر باقی‌ماندن سفارت‌مان در ایران نمی‌بینیم.»[۴]

دیدار عبدالناصر با چگوارا

دولت کوبا در راستای اهداف ضدامپریالیستی خود از هر حرکتی در این چهارچوب استقبال می‌کرد. دیدار چه گوارا با جمال عبدالناصر رهبر ناسیونالیست مصر برگ دیگری از کارنامه چه گوارا است.[۵]

مرگ:

ناصر در ملاقات با برژنف قرارداد خرید موشک «سام۳» از شوروی را امضا کرد تا در مقابل حملات هوایی اسرائیل که در آغاز سال ۷۰ به منتهای درجه خود رسیده بود.

در اوایل ژوئیه ۱۹۷۰ طرفین مجبور شدند تا ۹۰ روز اعلام آتش‌بس کنند. موافقت ناصر با آتش‌بس به منزلهٔ پشت پا زدن به اصول «سیاست عربیسم» از سوی ناصر محسوب می‌شد. ناصر در آخرین روزهای عمر خود در ۲۲ سپتامبر ۱۹۷۰ کنفرانس سران عرب را در قاهره تشکیل داد و موجبات آشتی ملک حسین و یاسر عرفات برای جلوگیری از خونریزی در اردن فراهم آورد اما ۶ روز بعد در ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۰ در اثر حمله قلبی پس از ۵۲ سال زندگی پرتلاطم و پرفراز و نشیب درگذشت.[۲]

جمال عبدالناصر تحت تأثیر شکست خود در جنگ با اسرائیل، در سال ۱۹۷۰ بر اثر حمله قلبی درگذشت.[۱]

منابع