کاربر:Safa/5صفحه تمرین
نیکلای چائوشسکو، (Nicolae Ceaușescu) (زادهی ۲۶ ژانویه ۱۹۱۸ در روستای اسکورنیچشی در جنوب رومانی و درگذشته در ۲۵ دسامبر ۱۹۸۹) رهبر جمهوری سوسیالیستی رومانی، دیکتاتور مادامالعمر که از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۹ یکی از جهرههای بدنام حکومتهای سوسیالیستی در اروپا بود. حکومت او نمادی از استبداد و ناکارآمدی و دوران او یادآور فقر، سرکوب و انزوای بینالمللی بود.
تاریخچه زندگی چائوشسکو
چائوشسکو، سیاستمدار کمونیست و رهبر جمهوری سوسیالیستی رومانی، از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۹، یکی از بحثبرانگیزترین چهرههای قرن بیستم بود. وی در تاریخ ۲۶ ژانویه ۱۹۱۸ در روستای اسکورنیچشتی در جنوب رومانی متولد شد. چائوشسکو از یک خانواده روستایی فقیر برخاست و در جوانی به حزب کمونیست رومانی پیوست.
آغاز فعالیتهای سیاسی
چائوشسکو در دهه ۱۹۳۰ فعالیت سیاسی خود را با عضویت در حزب کمونیست آغاز کرد. در آن زمان، حزب کمونیست در رومانی غیرقانونی بود و چائوشسکو به دلیل فعالیتهایش چندین بار زندانی شد. او در زندان با گئورگه گئورگیو-دژ، رهبر آینده حزب کمونیست رومانی، آشنا شد که این رابطه تأثیر زیادی در پیشرفت سیاسی و ارتقاء او داشت. پس از جنگ جهانی دوم و روی کار آمدن نظام کمونیستی در رومانی، چائوشسکو به سرعت در حزب پیشرفت کرد و در نهایت در سال ۱۹۶۵، پس از مرگ گئورگیو-دژ، به دبیرکلی حزب کمونیست رسید.
رهبری و سیاستهای داخلی
چائوشسکو در آغاز رهبری خود، سیاستهای نسبتاً لیبرالی اتخاذ کرد و تلاش کرد فاصله خود را از شوروی حفظ کند. او به دلیل سیاست خارجی مستقل خود، از جمله انتقاد از حمله شوروی به چکسلواکی در سال ۱۹۶۸، مورد توجه مثبت کشورهای غربی قرار گرفت. با این حال، در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، چائوشسکو به سوی دیکتاتوری شدید حرکت کرد و یک رژیم شخصیمحور و سرکوبگر بنا نهاد.
وی برنامههای جاهطلبانه صنعتیسازی و پرداخت بدهیهای خارجی را اجرا کرد که به هزینه کاهش شدید سطح زندگی مردم تمام شد. سیاستهای اقتصادی او، از جمله جمعآوری اجباری محصولات کشاورزی و تخریب روستاها، موجب نارضایتی گسترده شد. علاوه بر این، چائوشسکو با تکیه بر نیروهای امنیتی مخوف خود، «سکوریتاته»، هرگونه مخالفتی را سرکوب میکرد.
کیش شخصیت و انزوا
چائوشسکو همراه با همسرش النا، فرهنگی از شخصیتپرستی افراطی ایجاد کرد. تصاویر و مجسمههای او در سراسر کشور نصب شد و رسانهها مدام از او به عنوان "رهبر کبیر" یاد میکردند. این در حالی بود که مردم عادی رومانی با فقر و محدودیتهای شدید مواجه بودند. مردم در مراسم رسمی او را رهبر محبوب خلق میخواندند و در صحبتهای در گوشی خفاشخونآشام مینامیدند.
سرانجام چائوشسکو
در اواخر دهه ۱۹۸۰، با گسترش نارضایتی عمومی و موج اصلاحات در بلوک شرق، رژیم چائوشسکو در معرض تهدید قرار گرفت. در دسامبر ۱۹۸۹، تظاهرات گستردهای در شهر تیمیشوارا آغاز شد که به سرعت به سراسر کشور گسترش یافت. چائوشسکو تلاش کرد اعتراضات را سرکوب کند، اما نیروهای نظامی به صف معترضان پیوستند.
جرقه انقلاب رومانی
جرقه انقلاب، در یک شهر کوچک مرزی، در شهر «تیمی شوآرا». در این شهر لاسلو توکس، کشیش وابسته به کلیسای مجارستان روز دهم دسامبر سال ۱۹۸۹، زیر فشار مسئولان حکومت کمونیستی اعلام کرد که ناگزیر از مهاجرت است. لاسلو توکس ماموران امنیتی کمونیست را به نفوذ در کلیسا و به مداخله دین جهانی در امور دینی و معنوی متهم کرده بود.
اعتراضات آغاز شد. روز بعد یعنی یازدهم دسامبر مسئولان حکومتی از جمله شهردار «تیمی شوآرا» به کلیسای کشیش توکس آمدند و از اجتماعکنندگان خواستند که پراکنده شوند. معترضان، آنان را هو کردند و تمامی راههای مجاور کلیسا را بستند. آنها فریاد میزدند: «آزادی! آزادی!» به گفته لاسلو توکس مردم سرنگونی نظام را میخواستند. مردم «تیمی شوآرا» به اعتراضات خود ادامه دادند و این درحالی بود که نیکولای چائوشسکو در بازدید رسمی از ایران در تهران بسر میبرد و بعنوان اولین رئیسجمهور یک کشور خارجی بر روی مقبره خمینی تاج گل نهاد. «النا چائوشسکو» همسر وی و البته معاون نخست وزیر, در حالیکه چائوشسکو در ایران مشغول یک دیدار رسمی بود دستور کشتار و سرکوب معترضین آزادیخواه شهر ««تیمی شوآرا»» را صادر کرد. به گفتهای بیش از هزارتن از تظاهرکنندگان در این سرکوب جان باختند.
چائوشسکو پس از بازگشت از مسافرت رسمی از ایران، ضمن حمایت از کشتار تظاهرکنندگان شهر «تیمی شوآرا» آنان را «خرابکاران خارجی»، «نفوذی» و «دشمن» خواند که «قادر به دیدن پیشرفتهای مردم رومانی نیستند.» صبح روز ۲۱ دسامبر سال ۱۹۸۹ چائوشسکو و همسرش النا، در حالی که بیش از ۱۱۰ هزار نفر از مردم با در دست داشتن عکسهای خود آنها و نشانهای حزب کمونیست رومانی در مرکز شهر بخارست ایستاده بودند مانند همیشه خطاب به مردم از پیشرفتهای سوسیالیستی سخن راند. درحالیکه مردم در آغاز عکسالعملی نسبت به این سخنان از خود نشان ندادند، اما ناگهان نیکلای و النا با هو کردنهای مردم و شعار «مرگ بر دیکتاتور» روبرو شدند. چائوشسکو که غافلگیر شده بود، دیر هنگام و بدون هیچ برنامهٔ از پیش تعیین شدهای اعلام کرد که ۱۰۰ لئو بر حقوق کارگران خواهد افزود.
چائوشسکو سعی کرد به سخنرانیش ادامه دهد. بار دیگر فریادهای خشم صدای او را خاموش کرد. «مرگ بر قدرت مطلقه!»… «تیمی شوارا»…«آزادی! آزادی!». نیکلای چائوشسکو ناگزیر و ناگهان جایگاه سخنرانی را ترک کرد. بعد از ظهر همان روز، مرکز بخارست، پایتخت رومانی، انباشته از مردمی بود که یک صدا سرنگونی حکومت نیکلای چائوشسکو را میخواستند.
سراسر بخارست به عرصه درگیری ماموران رسمی و غیر رسمی حکومت با مردم بدل شد. درگیریهایی که تا بامداد روز بعد ادامه یافت. در سپیدهدم پس از همین درگیریها، رادیوی دولتی رومانی از برقراری حکومت نظامی و حالت فوقالعاده در سراسر آن کشور خبر داد. اندکی بعد، همین رادیو گزارش داد که «واسیله میله آ» وزیر دفاع، بر اثر افشای خائن بودنش خودکشی کرده است. تا امروز هنوز روشن نیست که «واسیله میله آ» را کشتند یا به خودکشی واداشتند اما به نظر میرسد که این دست راست نیکلای چائوشسکو فرمان او را برای تیراندازی بیمحابا و مرگبار به مردم نادیده گرفته بود. با اعلام این خبر ارتش نیز به مردم پیوست.
روز بعد یعنی ۲۲ دسامبر مردم با نیروهای امنیتی درگیر شدند و سرانجام وارد ساختمان کاخ ریاست جمهوری شدند و آن را به تصرف خود در آوردند. چائشوسکو و النا با وحشت و از پشت بام قصر با هلیکوپتر از دست مردم فرار کردند و به سمت کاخ تابستانی خود رفتند. ساعت ۱۳ رادیو و تلویزیون به دست مردم افتاد و «میرسا دنیسکو» شاعر دگراندیشی که در حبس خانگی بسر میبرد در یک سخنرانی خبر فرار دیکتاتور را اعلام کرد. یک ساعت بعد ایون ایلیسکو خبر تشکیل «جبهه نجات ملی» را اعلام کرد. مردم تشنه آزادی در خیابانها جشن گرفتند و سرانجام دیکتاتور توسط ارتش دستگیر شد. در روز ۲۴ دسامبر «جبههی نجات» تصمیم به محاکمه چائوشسکو گرفت. فردای آن روز، ۲۵ دسامبر، دادگاه نظامی تشکیل و زوج دیکتاتور در آن به جرم «سوء استفاده از قدرت, خیانت بهملت رومانی و سرکوب و کشتار شهروندانی که تنها خواستهشان آزادی بود!» به اعدام محکوم شدند. ساعت ۳ بعد ازظهر همانروز حکم از طریق تیرباران به اجرا درآمد و دو روز بعد فیلم اجرای حکم از تلویزیون های سراسر جهان پخش شد!
دادستان در خلال دادگاه به چائوشسکو گفته بود: «تو بهتر بود در همان ایران می ماندی، جای تو در همان جا بود!».
سه روز پس از فرار چائوشسکو و النا، مردم نیروهای مجروح امنیتی «سکوریتاته» که خلع سلاح شده بودند را تحویل بیمارستانها می دادند، اما برای جلوگیری از فرارشان دستهایشان را به تختهای بیمارستان میبستند.
منابع
- کتابها و آثار تاریخی:
- Dennis Deletant, Ceaușescu and the Securitate: Coercion and Dissent in Romania, 1965-1989
- Vladimir Tismăneanu, The Revolutionary Ideas of Nicolae Ceaușescu
- Catherine Durandin, Romania Since 1989: Politics, Economics, and Society
- دانشنامهها:
- Encyclopedia Britannica: مقاله "Nicolae Ceaușescu"
- Oxford Reference: مدخل مربوط به تاریخ رومانی و دیکتاتوری چائوشسکو
- مقالات آنلاین:
- BBC History: مقالات مرتبط با سقوط رژیم چائوشسکو
- History.com: مقالهای در مورد دیکتاتوریهای کمونیستی و چائوشسکو
- سایت رسمی "Romanian Academy" و بخش تاریخ معاصر
- اسناد تاریخی و آرشیوها:
- آرشیو ملی رومانی (National Archives of Romania)