کاربر:Khosro/صفحه تمرین بحران انرژی در ایران

نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۲۳ توسط Khosro (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «بحران انرژی در ایران، ایران، کشوری با ذخایر عظیم هیدروکربنی، به طور پارادوکسیکال با بحران انرژی شدیدی مواجه است که با کمبودهای مزمن برق، گاز طبیعی و بنزین مشخص می‌شود. این کشور با داشتن دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی و چهارمین ذخایر نفت جهان، ب...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

بحران انرژی در ایران،


ایران، کشوری با ذخایر عظیم هیدروکربنی، به طور پارادوکسیکال با بحران انرژی شدیدی مواجه است که با کمبودهای مزمن برق، گاز طبیعی و بنزین مشخص می‌شود. این کشور با داشتن دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی و چهارمین ذخایر نفت جهان، به دلیل سوءمدیریت، سیاست‌های ناکارآمد و اولویت‌بندی‌های سیاسی نادرست، با خاموشی‌های گسترده، اختلال در تأمین گاز و کمبود سوخت دست‌وپنجه نرم می‌کند. این بحران، برخلاف روایت‌های رسمی که اغلب تحریم‌های بین‌المللی را مقصر می‌دانند، عمدتاً ریشه در ناکارآمدی‌های داخلی و تمرکز رژیم جمهوری اسلامی بر حفظ قدرت و نفوذ منطقه‌ای به جای رفع نیازهای داخلی دارد. صادرات انرژی به کشورهایی نظیر عراق، در حالی که مردم ایران با کمبود انرژی مواجه‌اند، نمونه‌ای آشکار از اولویت دادن به اهداف ژئوپلیتیکی بر رفاه شهروندان است. این مقاله به بررسی ابعاد مختلف بحران انرژی در ایران می‌پردازد و زمینه تاریخی، علل ساختاری، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی و نقش محوری سیاست‌های حکومتی را تحلیل می‌کند. بر اساس منابع معتبر، از جمله گزارش‌های رسانه‌ای و آثار دانشگاهی، این مطالعه نشان می‌دهد که چگونه دهه‌ها سوءمدیریت، فساد و ایدئولوژی‌گرایی، ثروت انرژی ایران را به یک چالش ملی تبدیل کرده است. این بحران منجر به تعطیلی گسترده صنایع، تعطیلی مدارس و افزایش نارضایتی عمومی شده و پرسش‌هایی درباره پایداری رژیم ایجاد کرده است. اگرچه تحریم‌ها محدودیت‌هایی در دسترسی به فناوری و سرمایه‌گذاری خارجی ایجاد کرده‌اند، اما تأثیر آن‌ها در مقایسه با ناکارآمدی‌های داخلی ناچیز است. برای مثال، عدم سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر، فرسودگی زیرساخت‌ها و وابستگی بیش از حد به سوخت‌های فسیلی، بحران را تشدید کرده و ایران را در برابر فشارهای داخلی و خارجی آسیب‌پذیر کرده است. از منظر زیست‌محیطی، افزایش انتشار گازهای گلخان‌های و آلودگی هوا، و از منظر اقتصادی، کاهش تولید صنعتی و درآمدهای صادراتی، از جمله پیامدهای این بحران هستند. این مقاله استدلال می‌کند که تمرکز رژیم بر حفظ حاکمیت به قیمت نادیده گرفتن اصلاحات ساختاری، نه تنها مانع بهره‌برداری از منابع انرژی شده، بلکه رنج عمومی و بی‌ثباتی اقتصادی را عمیق‌تر کرده است. بدون اصلاحات جامع در حوزه‌های حکمرانی، زیرساخت‌ها و سیاست‌های انرژی، ایران در معرض خطر تبدیل شدن به واردکننده انرژی قرار دارد، سناریویی که می‌تواند جایگاه اقتصادی و سیاسی آن را بیش از پیش تضعیف کند. این تحلیل با هدف ارائه درکی عمیق از بحران انرژی، بر ضرورت پاسخگویی، شفافیت و حرکت به سمت شیوه‌های پایدار انرژی تأکید دارد. [۱، ۲، ۳، ۴، ۵، شفر، ۲۰۱۱]

مقدمه

بحران انرژی در ایران یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال پارادوکسیکال‌ترین چالش‌های این کشور در قرن بیست‌ویکم است. ایران با داشتن حدود ۱۰ درصد از ذخایر نفتی و ۱۷ درصد از ذخایر گاز طبیعی جهان، به لحاظ نظری باید از کمبود انرژی مصون باشد (شفر، ۲۰۱۱). با این حال، این کشور با خاموشی‌های مکرر، کمبود گاز و کسری سوخت مواجه است که زندگی روزمره را مختل، تولید صنعتی را متوقف و نارضایتی عمومی را تشدید کرده است. مدارس و ادارات به دلیل کمبود انرژی تعطیل شده‌اند، صنایعی مانند فولاد و سیمان با کاهش شدید تولید مواجه شده‌اند و خانوارها، به‌ویژه در فصول اوج مصرف، با قطعی‌های طولانی برق و گاز دست‌وپنجه نرم می‌کنند (بی‌بی‌سی، ۱۴۰۳؛ دویچه‌وله، ۱۴۰۳). این بحران نه پدیده‌ای تازه است و نه صرفاً نتیجه فشارهای خارجی، بلکه نتیجه دهه‌ها سیاست‌گذاری نادرست و اولویت‌بندی‌های سیاسی‌ای است که توسعه اقتصادی و اجتماعی را قربانی اهداف ایدئولوژیک کرده‌اند.

روایت رسمی اغلب تحریم‌های بین‌المللی، به‌ویژه تحریم‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران، را عامل اصلی بحران انرژی معرفی می‌کند. اگرچه تحریم‌ها دسترسی به فناوری‌های نوین و سرمایه‌گذاری خارجی را محدود کرده‌اند، اما نمی‌توانند عمق و گستردگی این بحران را توضیح دهند. ریشه اصلی این معضل در ناکارآمدی‌های داخلی، از جمله فساد، سوءمدیریت منابع و تمرکز بیش از حد رژیم بر حفظ قدرت و نفوذ منطقه‌ای نهفته است. برای مثال، صادرات گاز و برق به عراق، در حالی که شهروندان ایرانی با کمبود مواجه‌اند، نشان‌دهنده اولویت‌های سیاسی رژیم در حمایت از نیروهای نیابتی خود، مانند حشدالشعبی، به جای تأمین نیازهای داخلی است (ایران اینترنشنال، ۱۴۰۳). این مقاله با بررسی علل ریشه‌ای، پیامدها و نقش محوری سیاست‌های حکومتی، به دنبال روشن کردن این حقیقت است که چگونه ایران، با وجود ثروت عظیم انرژی، به ورطه بحران فرو رفته است. [۱، ۲، ۸، شفر، ۲۰۱۱]

زمینه تاریخی بحران انرژی

بحران انرژی در ایران ریشه در تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ دارد. پیش از انقلاب، ایران با بهره‌گیری از درآمدهای نفتی و همکاری‌های بین‌المللی، زیرساخت‌های انرژی خود را توسعه داده بود و به یکی از صادرکنندگان عمده نفت و گاز در منطقه تبدیل شده بود. با این حال، انقلاب و متعاقب آن جنگ ایران و عراق (۱۳۵۹-۱۳۶۷) مسیر توسعه انرژی کشور را مختل کرد. در طول جنگ، زیرساخت‌های انرژی، از جمله پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌ها، آسیب‌های جدی دیدند و بازسازی آن‌ها به دلیل اولویت‌های نظامی و اقتصادی محدود به کندی پیش رفت (مالونی، ۲۰۱۵). پس از جنگ، انتظار می‌رفت که ایران با تکیه بر منابع عظیم هیدروکربنی خود، به سرعت جایگاه خود را در بازارهای جهانی انرژی باز یابد. اما سیاست‌های اقتصادی ناکارآمد، فساد گسترده و تمرکز رژیم بر پروژه‌های ایدئولوژیک، از جمله برنامه هسته‌ای و حمایت از گروه‌های نیابتی در منطقه، منابع مالی و انسانی را از بخش انرژی منحرف کرد [۶، ۱۶، مالونی، ۲۰۱۵].

در دهه‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰، افزایش تقاضای داخلی برای انرژی، به‌ویژه در بخش‌های خانگی و صنعتی، فشار مضاعفی بر زیرساخت‌های فرسوده وارد کرد. سیاست‌های یارانه‌ای دولت، که سوخت و برق را با قیمتی بسیار پایین عرضه می‌کرد، منجر به مصرف بی‌رویه و ناکارآمدی در استفاده از منابع انرژی شد. این در حالی بود که سرمایه‌گذاری در بخش‌های تولید، انتقال و توزیع انرژی به شدت ناکافی بود. به عنوان مثال، گزارش‌ها نشان می‌دهند که ظرفیت تولید برق ایران در دهه ۱۳۹۰ به دلیل عدم نوسازی نیروگاه‌ها و کمبود سرمایه‌گذاری، نتوانست با رشد تقاضا همگام شود (رادیو زمانه، ۱۴۰۳). همزمان، تحریم‌های بین‌المللی، که از اواسط دهه ۱۳۸۰ شدت گرفت، دسترسی ایران به فناوری‌های نوین و سرمایه‌گذاری خارجی را محدود کرد، اما این محدودیت‌ها تنها بخشی از مشکل بودند. تصمیم‌گیری‌های سیاسی، مانند تخصیص منابع به پروژه‌های غیرضروری یا صادرات انرژی به کشورهای همسایه برای حفظ نفوذ سیاسی، نقش بزرگ‌تری در تشدید بحران ایفا کردند [۵، ۸، شفر، ۲۰۱۱].

از دهه ۱۳۹۰ به بعد، نشانه‌های بحران انرژی به شکل خاموشی‌های گسترده، کمبود گاز در زمستان و کسری بنزین آشکار شد. این بحران نه تنها نتیجه عوامل ساختاری، بلکه محصول مستقیم سیاست‌های حکومتی بود که نیازهای داخلی را فدای اهداف ژئوپلیتیکی کرد. برای نمونه، صادرات گاز و برق به عراق، در حالی که صنایع داخلی ایران با کمبود مواجه بودند، نشان‌دهنده اولویت‌بندی‌های نادرست رژیم است (ایران اینترنشنال، ۱۴۰۳). این زمینه تاریخی نشان می‌دهد که بحران انرژی ایران نتیجه انباشت دهه‌ها سوءمدیریت، فساد و سیاست‌گذاری‌های نادرست است که همچنان ادامه دارد [۱، ۲، ۸].

علل بحران انرژی

سوءمدیریت و فساد

سوءمدیریت در بخش انرژی ایران یکی از اصلی‌ترین عوامل تشدید بحران کنونی است. رژیم جمهوری اسلامی، با تمرکز بر حفظ قدرت و نفوذ منطقه‌ای، منابع مالی و انسانی کشور را به جای سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های انرژی، به پروژه‌های سیاسی و نظامی اختصاص داده است. برای مثال، گزارش‌ها نشان می‌دهند که بخش قابل توجهی از درآمدهای نفتی ایران صرف حمایت از گروه‌های نیابتی در منطقه، مانند حشدالشعبی در عراق، شده است، در حالی که پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌های داخلی با کمبود بودجه مواجه‌اند (صدای آمریکا، ۱۴۰۳). فساد گسترده در قراردادهای انرژی نیز منابع را هدر داده است. پروژه‌های ناتمام، تخصیص بودجه به شرکت‌های وابسته به نهادهای حکومتی و عدم شفافیت در مدیریت منابع، از جمله مصادیق این فساد هستند (رادیو فردا، ۱۴۰۳).

علاوه بر این، سیاست‌های یارانه‌ای ناکارآمد، که سوخت و برق را با قیمت‌های غیرواقعی عرضه می‌کنند، به مصرف بی‌رویه و کاهش انگیزه برای سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر منجر شده است. به گفته کارشناسان، ایران سالانه میلیاردها دلار یارانه انرژی پرداخت می‌کند، اما این یارانه‌ها نه تنها به بهبود زیرساخت‌ها کمکی نکرده‌اند، بلکه به دلیل توزیع ناعادلانه، عمدتاً به نفع طبقات مرفه و صنایع پرمصرف بوده‌اند (دویچه‌وله، ۱۴۰۳). این سوءمدیریت، همراه با عدم برنامه‌ریزی بلندمدت، ایران را در برابر افزایش تقاضای انرژی آسیب‌پذیر کرده است [۱، ۴، ۱۱، ۱۴].

سیاست‌های خارجی و اولویت‌های ژئوپلیتیکی

سیاست‌های خارجی ایران، به‌ویژه تمرکز بر حفظ نفوذ در منطقه، نقش مهمی در تشدید بحران انرژی داشته است. رژیم جمهوری اسلامی، به جای تأمین نیازهای داخلی، منابع انرژی خود را برای تقویت متحدان منطقه‌ای، به‌ویژه عراق، استفاده کرده است. گزارش‌ها حاکی از آن است که ایران حتی در زمان کمبود گاز داخلی، گاز و برق به عراق صادر کرده تا نفوذ سیاسی خود را در این کشور، از جمله از طریق حمایت از شبه‌نظامیان حشدالشعبی، حفظ کند (ایران اینترنشنال، ۱۴۰۳). این سیاست نه تنها منابع داخلی را تخلیه کرده، بلکه فرصت‌های سرمایه‌گذاری در بخش انرژی را نیز محدود کرده است.

تحریم‌های بین‌المللی، اگرچه مانعی برای دسترسی به فناوری و سرمایه‌گذاری خارجی بوده‌اند، اما به تنهایی نمی‌توانند بحران را توضیح دهند. به گفته برندا شفر، ایران حتی در دوره‌های کاهش تحریم‌ها، به دلیل اولویت‌های سیاسی و فساد داخلی، نتوانسته از فرصت‌ها برای نوسازی بخش انرژی استفاده کند (آنادولو، ۱۴۰۳). در عوض، رژیم منابع خود را صرف برنامه هسته‌ای و فعالیت‌های نظامی کرده، که نه تنها تحریم‌ها را تشدید کرده، بلکه سرمایه‌گذاری خارجی در بخش انرژی را نیز به حداقل رسانده است. این سیاست‌ها نشان‌دهنده رویکردی است که منافع ملی را قربانی اهداف ایدئولوژیک می‌کند [۸، ۲۹، شفر، ۲۰۱۱].

زیرساخت‌های فرسوده و عدم سرمایه‌گذاری

زیرساخت‌های انرژی ایران، از جمله نیروگاه‌ها، شبکه‌های انتقال برق و پالایشگاه‌ها، به شدت فرسوده و ناکارآمد هستند. بسیاری از نیروگاه‌های ایران بیش از ۳۰ سال عمر دارند و بازدهی آن‌ها به دلیل عدم نوسازی کاهش یافته است (یورونیوز، ۱۴۰۳). شبکه انتقال برق نیز با تلفات بالا مواجه است، به طوری که حدود ۱۵ درصد از برق تولیدی در مسیر انتقال از دست می‌رود (فرارو، ۱۴۰۳). پالایشگاه‌های نفت و گاز نیز ظرفیت کافی برای تأمین تقاضای داخلی ندارند، که ایران را به واردکننده بنزین در برخی دوره‌ها تبدیل کرده است (بی‌بی‌سی، ۱۴۰۳).

عدم سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر نیز یکی دیگر از نقاط ضعف ایران است. در حالی که کشورهای منطقه، مانند عربستان سعودی، به سرعت در حال توسعه انرژی خورشیدی و بادی هستند، ایران کمتر از ۱ درصد از برق خود را از منابع تجدیدپذیر تأمین می‌کند (دویچه‌وله، ۱۴۰۳). این وابستگی بیش از حد به سوخت‌های فسیلی، همراه با ناکارآمدی زیرساخت‌ها، ایران را در برابر نوسانات تقاضا و عرضه آسیب‌پذیر کرده است. به گفته کارشناسان، اگر این روند ادامه یابد، ایران ممکن است به زودی به واردکننده انرژی تبدیل شود، سناریویی که برای کشوری با منابع عظیم هیدروکربنی غیرقابل تصور است (اپک تایمز، ۱۴۰۳) [۲، ۷، ۱۵، ۳۰].

پیامدهای بحران انرژی

بحران انرژی در ایران، فراتر از یک چالش فنی یا اقتصادی، به یک معضل چندوجهی تبدیل شده که اقتصاد، جامعه و محیط زیست کشور را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. این بحران، که عمدتاً نتیجه سوءمدیریت و اولویت‌بندی‌های سیاسی نادرست رژیم جمهوری اسلامی است، پیامدهای گسترده‌ای بر زندگی شهروندان، عملکرد صنایع و پایداری زیست‌محیطی ایران داشته است. در این بخش، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی این بحران به تفصیل بررسی می‌شود، با تأکید بر اینکه چگونه سیاست‌های حکومتی این اثرات منفی را تشدید کرده‌اند.

پیامدهای اقتصادی

بحران انرژی تأثیرات عمیقی بر اقتصاد ایران گذاشته و بخش‌های صنعتی، تجاری و صادراتی را با چالش‌های جدی مواجه کرده است. کمبود برق و گاز، به‌ویژه در فصول اوج مصرف، منجر به تعطیلی موقت یا کاهش تولید در صنایع کلیدی مانند فولاد، سیمان و پتروشیمی شده است. برای مثال، گزارش‌ها نشان می‌دهند که تأمین گاز برای صنایع فولاد در برخی دوره‌ها تا ۵۰ درصد کاهش یافته، که مستقیماً به کاهش تولید و افزایش هزینه‌ها منجر شده است [۱۴]. این اختلالات نه تنها درآمدهای صنعتی را کاهش داده، بلکه زنجیره تأمین و بازارهای صادراتی ایران را نیز تضعیف کرده است. کاهش تولید صنعتی، همراه با افزایش هزینه‌های انرژی، رقابت‌پذیری ایران در بازارهای جهانی را به شدت تحت تأثیر قرار داده است [۹، ۱۳].

علاوه بر این، بحران انرژی درآمدهای صادراتی ایران را کاهش داده است. در حالی که رژیم برای حفظ نفوذ سیاسی خود به صادرات گاز و برق به کشورهایی مانند عراق ادامه می‌دهد، کمبود انرژی داخلی مانع از بهره‌برداری کامل از ظرفیت‌های صادراتی شده است. به گفته کارشناسان، ایران به دلیل ناتوانی در تأمین تقاضای داخلی، فرصت‌های صادراتی به بازارهای پرسود منطقه‌ای را از دست داده است [۲۹]. این وضعیت در حالی است که رژیم منابع مالی حاصل از صادرات محدود را به جای سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های انرژی، صرف پروژه‌های سیاسی و نظامی کرده، که خود چرخه‌ای از ناکارآمدی اقتصادی را تقویت کرده است [۸، مالونی، ۲۰۱۵].

از منظر اقتصاد کلان، بحران انرژی تورم را تشدید کرده و فشار مضاعفی بر خانوارهای ایرانی وارد کرده است. افزایش هزینه‌های تولید به دلیل کمبود انرژی، همراه با یارانه‌های ناکارآمد که منابع مالی دولت را تخلیه کرده‌اند، به کاهش ارزش پول ملی و افزایش قیمت کالاها منجر شده است. این فشارهای اقتصادی، که ریشه در سوءمدیریت حکومتی دارند، شکاف طبقاتی را عمیق‌تر کرده و بخش‌های آسیب‌پذیر جامعه را در برابر فقر و بیکاری آسیب‌پذیرتر کرده‌اند [۷، ۹]. رژیم، با ادامه سیاست‌های غیرشفاف و عدم اصلاح یارانه‌های انرژی، نه تنها نتوانسته این مشکلات را حل کند، بلکه با تخصیص منابع به اهداف ژئوپلیتیکی، بحران را تشدید کرده است [۱، ۵].

پیامدهای اجتماعی

بحران انرژی تأثیرات اجتماعی گسترده‌ای بر شهروندان ایرانی داشته و کیفیت زندگی آن‌ها را به شدت کاهش داده است. خاموشی‌های مکرر و کمبود گاز، به‌ویژه در فصل زمستان، زندگی روزمره را مختل کرده و خانوارها را با چالش‌های جدی مواجه کرده است. برای مثال، گزارش‌ها حاکی از آن است که در برخی دوره‌ها، مدارس و ادارات به دلیل کمبود گاز و برق برای چندین روز متوالی تعطیل شده‌اند، که به اختلال در آموزش و خدمات عمومی منجر شده است [۳۰]. این تعطیلی‌ها نه تنها دسترسی به آموزش را محدود کرده، بلکه فشار روانی و اقتصادی بر خانواده‌ها، به‌ویژه در مناطق محروم، افزوده است [۴، ۱۶].

نارضایتی عمومی از ناکارآمدی رژیم در مدیریت بحران انرژی به یکی از عوامل اصلی بی‌اعتمادی به حاکمیت تبدیل شده است. قطعی‌های برق و گاز، همراه با وعده‌های مکرر و عملی‌نشده مقامات برای حل بحران، خشم عمومی را برانگیخته است. گزارش‌ها نشان می‌دهند که این نارضایتی‌ها در برخی موارد به اعتراضات خیابانی منجر شده، که خود نشانه‌ای از تأثیر بحران انرژی بر ثبات اجتماعی است [۱۰، ۱۹]. رژیم، به جای پاسخگویی به این مطالبات، اغلب با سرکوب اعتراضات و مقصر جلوه دادن تحریم‌های خارجی، از پذیرش مسئولیت شانه خالی کرده است. این رویکرد نه تنها اعتماد عمومی را تضعیف کرده، بلکه شکاف میان حاکمیت و مردم را عمیق‌تر کرده است [۵، ۲۳].

علاوه بر این، بحران انرژی نابرابری‌های اجتماعی را تشدید کرده است. در حالی که طبقات مرفه با استفاده از ژنراتورهای خصوصی یا دسترسی به منابع غیررسمی انرژی، اثرات بحران را کاهش می‌دهند، خانوارهای کم‌درآمد، به‌ویژه در مناطق روستایی، با کمبودهای شدید مواجه‌اند. این نابرابری، که نتیجه توزیع ناعادلانه منابع و یارانه‌های انرژی است، به احساس محرومیت و تبعیض در میان اقشار آسیب‌پذیر دامن زده است [۹، ۱۵]. سیاست‌های حکومتی، که اولویت را به حفظ منافع گروه‌های وابسته به رژیم داده، این نابرابری‌ها را تشدید کرده و انسجام اجتماعی را به خطر انداخته است [۸، مالونی، ۲۰۱۵].

پیامدهای زیست‌محیطی

بحران انرژی در ایران پیامدهای زیست‌محیطی قابل توجهی داشته که پایداری بلندمدت کشور را تهدید می‌کند. وابستگی بیش از حد به سوخت‌های فسیلی، به‌ویژه مازوت و گازوئیل در نیروگاه‌ها، به افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای و آلودگی هوا منجر شده است. شهرهای بزرگ ایران، مانند تهران، با آلودگی شدید هوا مواجه‌اند که بخش قابل توجهی از آن به دلیل استفاده از سوخت‌های غیراستاندارد در نیروگاه‌ها و صنایع است. گزارش‌ها نشان می‌دهند که در برخی دوره‌ها، استفاده از مازوت در نیروگاه‌ها به دلیل کمبود گاز، آلودگی هوا را به سطوح خطرناک رسانده و سلامت عمومی را تهدید کرده است [۹، ۱۲].

علاوه بر این، ناکارآمدی زیرساخت‌های انرژی، مانند شبکه‌های انتقال برق و پالایشگاه‌ها، به هدررفت منابع و افزایش اثرات زیست‌محیطی منجر شده است. برای مثال، تلفات بالای شبکه برق (حدود ۱۵ درصد) و نشت گاز در خطوط لوله، نه تنها منابع انرژی را هدر می‌دهد، بلکه به انتشار گاز متان، یکی از قوی‌ترین گازهای گلخانه‌ای، کمک می‌کند [۷، ۱۵]. عدم سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر، که می‌توانست وابستگی به سوخت‌های فسیلی را کاهش دهد، این مشکلات را تشدید کرده است. در حالی که کشورهای منطقه به سمت انرژی‌های پاک حرکت می‌کنند، ایران همچنان در دام وابستگی به منابع فسیلی گرفتار است، که نتیجه مستقیم سیاست‌های نادرست حکومتی است [۳۰، شفر، ۲۰۱۱].

مدیریت ناکارآمد منابع آب در نیروگاه‌های برق‌آبی نیز به مشکلات زیست‌محیطی افزوده است. کاهش سطح آب سدها به دلیل خشکسالی و مدیریت ضعیف، تولید برق‌آبی را کاهش داده و فشار بر نیروگاه‌های فسیلی را افزایش داده است. این چرخه معیوب نه تنها به تخریب منابع طبیعی منجر شده، بلکه امنیت غذایی و آبی ایران را نیز تهدید می‌کند [۲، ۴]. رژیم، با نادیده گرفتن هشدارهای زیست‌محیطی و تمرکز بر اهداف کوتاه‌مدت سیاسی، این بحران را به یک فاجعه بلندمدت تبدیل کرده است [۵، ۹].

نقش حکومت در تشدید بحران انرژی

بحران انرژی در ایران، بیش از هر چیز، نتیجه سیاست‌ها و عملکرد ناکارآمد رژیم جمهوری اسلامی است که با اولویت دادن به حفظ قدرت و نفوذ سیاسی، نیازهای داخلی کشور را نادیده گرفته است. این رژیم، به جای بهره‌برداری از منابع عظیم هیدروکربنی ایران برای توسعه زیرساخت‌های انرژی و بهبود رفاه عمومی، منابع ملی را صرف پروژه‌های ایدئولوژیک، نظامی و ژئوپلیتیکی کرده است. این بخش به بررسی نقش محوری حکومت در تشدید بحران انرژی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه تصمیم‌گیری‌های سیاسی، فساد و مقاومت در برابر اصلاحات ساختاری، ایران را به ورطه این فاجعه کشانده است.

اولویت‌های سیاسی و ژئوپلیتیکی

یکی از بارزترین عوامل تشدید بحران انرژی، اولویت‌بندی اهداف سیاسی و ژئوپلیتیکی رژیم بر نیازهای داخلی است. رژیم جمهوری اسلامی، به منظور حفظ نفوذ خود در منطقه، منابع انرژی ایران را به جای تأمین تقاضای داخلی، برای حمایت از متحدان منطقه‌ای خود، به‌ویژه عراق، اختصاص داده است. گزارش‌ها نشان می‌دهند که ایران حتی در زمان کمبود شدید گاز و برق در داخل کشور، به صادرات این منابع به عراق ادامه داده تا از گروه‌های نیابتی خود، مانند حشدالشعبی، حمایت کند و نفوذ سیاسی خود را در این کشور تقویت نماید [۸]. این سیاست نه تنها منابع انرژی داخلی را تخلیه کرده، بلکه اعتماد عمومی به حاکمیت را به شدت تضعیف کرده، زیرا شهروندان ایرانی شاهد کمبودهای مکرر در حالی هستند که منابع کشورشان برای اهداف خارجی مصرف می‌شود [۱۰، ۱۹].

علاوه بر این، تمرکز رژیم بر برنامه هسته‌ای و فعالیت‌های نظامی، بخش قابل توجهی از منابع مالی و انسانی ایران را از بخش انرژی منحرف کرده است. به گفته برندا شفر، ایران حتی در دوره‌هایی که تحریم‌ها کاهش یافته بود، به دلیل اولویت‌های سیاسی و فساد داخلی، نتوانست از فرصت‌ها برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی در بخش انرژی استفاده کند [۲۹، شفر، ۲۰۱۱]. این رویکرد، که منافع ملی را قربانی اهداف ایدئولوژیک کرده، نه تنها تحریم‌های بین‌المللی را تشدید کرده، بلکه فرصت‌های توسعه زیرساخت‌های انرژی را نیز از ایران سلب کرده است. نتیجه این سیاست‌ها، کاهش ظرفیت تولید انرژی و افزایش وابستگی به زیرساخت‌های فرسوده است که نمی‌توانند تقاضای رو به رشد داخلی را تأمین کنند [۵، ۸].

فساد و ناکارآمدی مدیریتی

فساد گسترده و ناکارآمدی مدیریتی در بخش انرژی ایران، یکی دیگر از عوامل کلیدی تشدید بحران است. نهادهای حکومتی، از جمله شرکت‌های وابسته به سپاه پاسداران و بنیادهای تحت کنترل مقامات رژیم، بخش عمده‌ای از قراردادهای انرژی را در اختیار گرفته‌اند، اما این قراردادها اغلب به دلیل فساد مالی و عدم صلاحیت فنی، به پروژه‌های ناتمام یا ناکارآمد منجر شده‌اند [۱۴]. گزارش‌ها حاکی از آن است که میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی و گازی ایران به دلیل فساد و سوءمدیریت هدر رفته، در حالی که پالایشگاه‌ها، نیروگاه‌ها و شبکه‌های انتقال انرژی با کمبود بودجه مواجه‌اند [۷، ۱۶].

سیاست‌های یارانه‌ای ناکارآمد نیز نمونه دیگری از ناکارآمدی مدیریتی است. یارانه‌های کلان انرژی، که سالانه میلیاردها دلار هزینه دارند، نه تنها به مصرف بی‌رویه سوخت و برق منجر شده، بلکه به دلیل توزیع ناعادلانه، عمدتاً به نفع طبقات مرفه و صنایع پرمصرف بوده است. این یارانه‌ها، که می‌توانستند برای نوسازی زیرساخت‌ها یا سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر استفاده شوند، به ابزاری برای حفظ حمایت سیاسی گروه‌های خاص تبدیل شده‌اند [۱، ۴]. عدم شفافیت در مدیریت منابع انرژی و نبود نظارت مؤثر بر عملکرد نهادهای حکومتی، این چرخه فساد و ناکارآمدی را تقویت کرده و بحران را عمیق‌تر کرده است [۵، مالونی، ۲۰۱۵].

نادیده گرفتن اصلاحات ساختاری

رژیم جمهوری اسلامی، به دلیل ساختار ایدئولوژیک و مقاومت در برابر تغییرات بنیادین، از اجرای اصلاحات ساختاری لازم برای رفع بحران انرژی خودداری کرده است. کارشناسان بارها بر ضرورت اصلاح نظام یارانه‌ها، سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر و نوسازی زیرساخت‌های انرژی تأکید کرده‌اند، اما این پیشنهادات به دلیل ملاحظات سیاسی و ترس از نارضایتی عمومی نادیده گرفته شده‌اند [۳۰]. برای مثال، در حالی که کشورهای منطقه، مانند امارات و عربستان سعودی، به سرعت در حال توسعه انرژی‌های خورشیدی و بادی هستند، ایران کمتر از ۱ درصد از برق خود را از منابع تجدیدپذیر تأمین می‌کند، که نتیجه مستقیم بی‌توجهی رژیم به فناوری‌های نوین است [۱، ۲۹].

علاوه بر این، رژیم از بازنگری در سیاست‌های خارجی خود، که تحریم‌ها و انزوای اقتصادی را تشدید کرده‌اند، خودداری کرده است. به جای تلاش برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی و بهبود روابط بین‌المللی، رژیم با ادامه برنامه هسته‌ای و حمایت از گروه‌های نیابتی، فشارهای اقتصادی را افزایش داده و دسترسی به منابع مالی و فناوری را محدود کرده است [۲، ۲۶]. این مقاومت در برابر اصلاحات، که ریشه در حفظ ساختار قدرت رژیم دارد، نه تنها بحران انرژی را حل‌ناشدنی کرده، بلکه پتانسیل ایران برای تبدیل شدن به یک قدرت انرژی منطقه‌ای را نیز تضعیف کرده است.

رژیم همچنین در برابر هشدارهای کارشناسان داخلی و بین‌المللی درباره پیامدهای زیست‌محیطی و اقتصادی بحران انرژی بی‌توجه بوده است. به گفته یک کارشناس پژوهشگاه نیرو، اگر بحران برق در ایران حل نشود، می‌تواند کل اقتصاد و جامعه را در خود غرق کند [۱۵]. با این حال، رژیم به جای پاسخ به این هشدارها، با سرکوب انتقادات و مقصر جلوه دادن عوامل خارجی، از پذیرش مسئولیت شانه خالی کرده است. این رویکرد نه تنها اعتماد عمومی را از بین برده، بلکه فرصت‌های اصلاح را نیز از دست داده است [۱۰، ۲۳، شفر، ۲۰۱۱].

راهکارهای پیشنهادی

حل بحران انرژی در ایران نیازمند رویکردی جامع و چندوجهی است که فراتر از اصلاحات فنی یا اقتصادی، به تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی و حکومتی وابسته است. دهه‌ها سوءمدیریت، فساد و اولویت‌بندی‌های نادرست سیاسی نشان داده‌اند که رژیم کنونی جمهوری اسلامی، به دلیل ماهیت ایدئولوژیک و تمرکز بر حفظ قدرت، قادر به رفع این بحران نیست. در ادامه، راهکارهای پیشنهادی برای غلبه بر بحران انرژی ارائه می‌شود، با تأکید بر اینکه این اصلاحات تنها در چارچوب یک نظام دموکراتیک و مردمی قابل اجرا هستند.

تغییر بنیادین نظام حکومتی

ریشه اصلی بحران انرژی ایران در ساختار سیاسی غیرشفاف و غیرپاسخگوی رژیم جمهوری اسلامی نهفته است. این رژیم، با اولویت دادن به اهداف ژئوپلیتیکی و نظامی بر نیازهای داخلی، منابع ملی را هدر داده و اعتماد عمومی را از بین برده است [۸، ۱۰]. برای حل پایدار این بحران، تغییر بنیادین به سوی یک نظام دموکراتیک و مردمی ضروری است. یک حکومت دموکراتیک، که مبتنی بر شفافیت، پاسخگویی و مشارکت مردمی باشد، می‌تواند منابع انرژی کشور را به طور عادلانه و کارآمد مدیریت کند. چنین نظامی قادر خواهد بود با اصلاح سیاست‌های یارانه‌ای، حذف فساد در قراردادهای انرژی و جلب سرمایه‌گذاری خارجی، زیرساخت‌های انرژی را بازسازی کند. علاوه بر این، یک نظام دموکراتیک می‌تواند با بهبود روابط بین‌المللی، تحریم‌ها را کاهش داده و دسترسی به فناوری‌های نوین را تسهیل کند، که برای توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و نوسازی زیرساخت‌ها حیاتی است [۲، ۲۹، شفر، ۲۰۱۱]. بدون این تغییر بنیادین، هرگونه تلاش برای اصلاحات در بخش انرژی به دلیل مقاومت ساختارهای کنونی و فساد نهادینه‌شده، محکوم به شکست است [۵، ۱۵].

بازسازی زیرساخت‌های انرژی

نوسازی زیرساخت‌های انرژی، از جمله نیروگاه‌ها، شبکه‌های انتقال برق و پالایشگاه‌ها، یکی از اولویت‌های فوری برای رفع بحران است. زیرساخت‌های کنونی، که بسیاری از آن‌ها بیش از سه دهه عمر دارند، بازدهی پایینی دارند و با تلفات بالا مواجه‌اند [۷، ۱۵]. یک نظام دموکراتیک می‌تواند با جذب سرمایه‌گذاری خارجی و تخصیص بودجه‌های شفاف، این زیرساخت‌ها را بازسازی کند. برای مثال، نوسازی شبکه انتقال برق می‌تواند تلفات انرژی را از ۱۵ درصد فعلی به سطوح استاندارد جهانی کاهش دهد [۷]. همچنین، بازسازی پالایشگاه‌ها و افزایش ظرفیت تولید داخلی سوخت، وابستگی ایران به واردات بنزین را کاهش خواهد داد [۲]. این اقدامات نیازمند مدیریت کارآمد و حذف نهادهای وابسته به رژیم است که تاکنون منابع را به دلیل فساد و ناکارآمدی هدر داده‌اند [۱۴، مالونی، ۲۰۱۵].

توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر

ایران، با داشتن پتانسیل بالای انرژی خورشیدی و بادی، می‌تواند با سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر، وابستگی خود به سوخت‌های فسیلی را کاهش دهد. در حال حاضر، کمتر از ۱ درصد برق ایران از منابع تجدیدپذیر تأمین می‌شود، در حالی که کشورهای منطقه، مانند عربستان سعودی، به سرعت در این حوزه پیشرفت کرده‌اند [۳۰]. یک نظام دموکراتیک می‌تواند با ایجاد سیاست‌های تشویقی، جذب سرمایه‌گذاری خصوصی و همکاری با شرکت‌های بین‌المللی، توسعه انرژی‌های پاک را تسریع کند. این اقدام نه تنها به کاهش آلودگی هوا و انتشار گازهای گلخانه‌ای کمک می‌کند، بلکه فشار بر منابع فسیلی را نیز کاهش می‌دهد [۹، ۲۹]. بدون تغییر در ساختار حکومتی، رژیم کنونی به دلیل مقاومت در برابر فناوری‌های نوین و اولویت‌بندی پروژه‌های سیاسی، قادر به اجرای این تحول نخواهد بود [۵، ۲۶].

اصلاح سیاست‌های یارانه‌ای

اصلاح نظام یارانه‌های انرژی، که سالانه میلیاردها دلار هزینه دارد، برای کاهش مصرف بی‌رویه و آزادسازی منابع مالی ضروری است. یارانه‌های کنونی، که به طور ناعادلانه توزیع می‌شوند، عمدتاً به نفع طبقات مرفه و صنایع پرمصرف بوده و انگیزه‌ای برای صرفه‌جویی یا سرمایه‌گذاری در انرژی‌های پاک ایجاد نکرده‌اند [۱، ۴]. یک نظام دموکراتیک می‌تواند با اجرای اصلاحات تدریجی یارانه‌ها، همراه با برنامه‌های حمایتی برای اقشار کم‌درآمد، این ناکارآمدی را برطرف کند. این اصلاحات باید با شفافیت کامل و مشارکت عمومی انجام شود تا از نارضایتی اجتماعی جلوگیری گردد. رژیم کنونی، به دلیل ترس از اعتراضات و وابستگی به حمایت گروه‌های خاص، از این اصلاحات خودداری کرده است [۵، ۱۰].

نتیجه‌گیری

بحران انرژی در ایران، با وجود منابع عظیم هیدروکربنی این کشور، نتیجه دهه‌ها سوءمدیریت، فساد و اولویت‌بندی‌های نادرست سیاسی رژیم جمهوری اسلامی است. این رژیم، با تمرکز بر حفظ قدرت و نفوذ ژئوپلیتیکی، منابع ملی را به جای توسعه زیرساخت‌های انرژی و بهبود رفاه عمومی، صرف پروژه‌های نظامی و حمایت از گروه‌های نیابتی کرده است [۸، ۱۹]. خاموشی‌های گسترده، کمبود گاز و کسری بنزین نه تنها اقتصاد ایران را فلج کرده، بلکه نارضایتی عمومی را تشدید و انسجام اجتماعی را تهدید کرده است [۱۰، ۱۵]. پیامدهای زیست‌محیطی این بحران، از جمله آلودگی هوا و افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای، پایداری بلندمدت کشور را به خطر انداخته است [۹]. تحلیل این مقاله نشان می‌دهد که تحریم‌های بین‌المللی، هرچند محدودیت‌هایی ایجاد کرده‌اند، تنها عامل این بحران نیستند و ناکارآمدی‌های داخلی، به‌ویژه سیاست‌های حکومتی، نقش اصلی را ایفا کرده‌اند [۲، ۲۹].

حل این بحران نیازمند تغییرات بنیادین است که در رأس آن، تغییر به سوی یک نظام دموکراتیک و مردمی قرار دارد. تنها یک حکومت شفاف و پاسخگو می‌تواند با بازسازی زیرساخت‌ها، توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و اصلاح یارانه‌ها، ایران را از این فاجعه نجات دهد [۵، ۳۰]. بدون این تحول، ایران در معرض خطر تبدیل شدن به واردکننده انرژی قرار دارد، سناریویی که جایگاه اقتصادی و سیاسی آن را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد [۱، ۱۰]. این مقاله با تأکید بر ضرورت پاسخگویی و شفافیت، استدلال می‌کند که آینده انرژی ایران به توانایی کشور در عبور از ساختارهای کنونی و پذیرش اصلاحات ساختاری وابسته است [شفر، ۲۰۱۱؛ مالونی، ۲۰۱۵].

فهرست منابع

۱. بحران انرژی؛ آیا ایران به واردکننده انرژی تبدیل می‌شود؟، دویچه‌وله، https://www.dw.com/fa-ir/%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%84-%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF/a-71094650

۲. چطور ایران با منابع غنی نفت و گاز گرفتار بحران انرژی شد؟، بی‌بی‌سی، https://www.bbc.com/persian/articles/cy7kpmz2rdyo

۳. ناترازی؛ واقعیت‌های بحران انرژی در ایران، عصر ایران، https://www.asriran.com/fa/news/1022805/%D9%86%D8%A7%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

۴. بحران تأمین انرژی در ایران؛ ناتوانی در سرمایه‌گذاری و تأثیرات بر صنایع و مدارس، آنادولو، https://www.aa.com.tr/fa/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%87-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D8%A3%D8%AB%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%B1-%D8%B5%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%B9-%D9%88-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B3/3432344

۵. بحران انرژی در ایران: از سوءمدیریت تا ضرورت اصلاحات ساختاری، رادیو زمانه، https://www.radiozamaneh.com/849600/

۶. بحران انرژی در سرزمین گاز و برق؛ چرا ایران در خاموشی فرو می‌رود؟، اکو ایران، https://ecoiran.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-130/79082-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%D9%82-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%88-%D9%85%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%AF

۷. داده‌هایی تکان‌دهنده از وضعیت بحران انرژی در ایران، فرارو، https://fararu.com/fa/news/760333/%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%AF%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%88%D8%B6%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

۸. زنجیره بحران کسری انرژی در ایران، از گاز تا برق و بنزین، ایران اینترنشنال، https://www.iranintl.com/202411202497

۹. بحران انرژی چه پیامدهایی برای اقتصاد و محیط زیست ایران دارد؟، اتاق ایران آنلاین، https://otaghiranonline.ir/news/73377/%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%AD%DB%8C%D8%B7-%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%9F

۱۰. آیا بحران انرژی در ایران می‌تواند ثبات جمهوری اسلامی را تحت تأثیر قرار دهد؟، اپک تایمز، https://persianepochtimes.com/irans-energy-crisis/

۱۱. بحران انرژی در ایران؛ مصرف گاز به مرز هشدار رسید، صدای آمریکا، https://ir.voanews.com/a/gas-consumption-reaches-alarming-levels/7985719.html

۱۲. علت کم‌تر شناخته‌شده کمبود گاز؛ روایت نیویورک تایمز از بحران انرژی در ایران، اکو ایران، https://ecoiran.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AF%DB%8C%D9%BE%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%B3%DB%8C-108/79289-%D8%B9%D9%84%D8%AA-%DA%A9%D9%85-%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D9%85%D8%A8%D9%88%D8%AF-%DA%AF%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%86%DB%8C%D9%88%DB%8C%D9%88%D8%B1%DA%A9-%D8%AA%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%B2-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

۱۳. بحران انرژی چه پیامدهایی برای اقتصاد ایران دارد؟، برق نیوز، https://barghnews.com/fa/news/61297/%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%AF%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF

۱۴. بحران انرژی در ایران؛ تحویل گاز به صنایع فولاد «نصف شده است»، رادیو فردا، https://www.radiofarda.com/a/iran-energy-steel-production-natural-gas/33199704.html

۱۵. کارشناس پژوهشگاه نیرو به یورونیوز: بحران برق در ایران اگر حل نشود، همه را در خود حل می‌کند، یورونیوز، https://parsi.euronews.com/2025/02/06/interview-with-and-expert-on-irans-growing-electricity-problem

۱۶. بحران انرژی در ایران، ایران آزادی، https://iranfreedom.net/%d8%a8%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%86%d8%b1%da%98%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86/

۱۷. نتایج یک تحقیق: چرا ایران گرفتار بحران شدید برق و گاز شده است؟، صدای آمریکا، https://ir.voanews.com/a/iran-open-data-gas-and-electricity-crisis/7247391.html

۱۸. بحران کسری گاز ایران؛ قطع گاز بیش از ۸۰۰ نهاد دولتی و عمومی، رادیو فردا، https://www.radiofarda.com/a/iran-dealing-with-gas-crisis/32192228.html

۱۹. «زمستان سخت» که جمهوری اسلامی برای اروپا آرزو داشت دامنگیر خودش شد؛ تهدید به قطع گاز خانگی، ایران اینترنشنال، https://www.iranintl.com/202301112202

۲۰. داده‌هایی تکان‌دهنده از بحران انرژی در ایران، ملیون ایران، https://melliun.org/iran/432566

۲۱. گزارش نشریه اماراتی از بحران انرژی در ایران، اقتصاد ۲۴، https://shorturl.at/PlscF

۲۲. «ابر بحران انرژی در ایران در حال گسترش است»، بی‌بی‌سی، https://www.bbc.com/persian/articles/c28pwr037ddo

۲۳. بحران برق و گاز و بنزین در ایران؛ آیا کشور به واردکننده انرژی تبدیل می‌شود؟، ملی مذهبی، https://melimazhabi.com/%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D9%82-%D9%88-%DA%AF%D8%A7%D8%B2-%D9%88-%D8%A8%D9%86%D8%B2%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%9B-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%DA%A9%D8%B4/

۲۴. عامل اصلی مشکلات برق ایران چیست؟، اپک تایمز، https://persianepochtimes.com/iran-power-crisis-causes-and-impact/

۲۵. چرا ایران با بحران برق مواجه است؟، ایران آزادی، https://iranfreedom.net/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D9%82-%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F/

۲۶. بن‌بست بحران انرژی ایران و فشار حداکثری ترامپ، یورونیوز، https://parsi.euronews.com/business/2025/02/25/irans-energy-crisis-deadlock-and-trumps-maximum-pressure

۲۷. بحران عظیم انرژی در ایران، سیمای آزادی، https://iranntv.com/940128-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

۲۸. بحران انرژی در ایران؛ منشأ و علل اساسی، چارسو اقتصاد، https://charsooeghtesad.ir/%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%9B-%D9%85%D9%86%D8%B4%D8%A7%D8%A1-%D9%88-%D8%B9%D9%84%D9%84-%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3%DB%8C/

۲۹. برندا شفر: ایران با بحران عمیق انرژی روبرو است، آنادولو، https://www.aa.com.tr/fa/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%D8%A7-%D8%B4%D9%81%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D9%85%DB%8C%D9%82-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%A8%D8%B1%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/3445599

۳۰. بحران انرژی در ایران؛ حرکت به سوی انرژی‌های تجدیدپذیر، دویچه‌وله، https://www.dw.com/fa-ir/%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%BE%D8%B0%DB%8C%D8%B1/a-71541051

۳۱. بحران کمبود انرژی در ایران؛ مدارس و ادارات برای سومین روز متوالی تعطیل شدند، رادیو فردا، https://www.radiofarda.com/a/gas-shortage-shuts-schools-across-iran/33242696.html

۳۲. بحران انرژی در ایران باعث کاهش شدید تولید برق شده است، کردستان ۲۴، https://www.kurdistan24.net/fa/story/818286

۳۳. قطع برق و خاموشی؛ بازگشت ایران به دوران جنگ، ایندیپندنت، https://www.independentpersian.com/node/408975/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C/%D9%82%D8%B7%D8%B9-%D8%A8%D8%B1%D9%82-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%9B-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DA%AF%D8%B4%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%86%DA%AF

۳۴. خاموشی ایران را بلعید، آوا تودی، https://avatoday.net/fa/node/21406

۳۵. صنعت ایران گرفتار خاموشی و نگران اقدامات ترامپ، یورونیوز، https://parsi.euronews.com/2025/01/20/iran-blackouts-leave-industry-in-tatters-ahead-of-trumps-return

۳۶. تأمین برق در ایران از توان دولت خارج شد، قطع برق به مشترکان خانگی رسید، صدای آمریکا، https://ir.voanews.com/a/electricity-supply-in-iran-is-out-of-government-control/7692098.html

۳۷. شفر، برندا (۲۰۱۱). Energy Politics. دانشگاه پنسیلوانیا.

۳۸. مالونی، سوزان (۲۰۱۵). Iran’s Political Economy since the Revolution. انتشارات دانشگاه کمبریج.