آندره مالرو
| آندره مالرو | ||||
|---|---|---|---|---|
| نام اصلی | ژرژ-آندره مالرو | |||
| زمینهٔ کاری | رمان، مقاله، نظریه هنر، خاطرات | |||
| زادروز | ۳ نوامبر ۱۹۰۱ پاریس، فرانسه | |||
| مرگ | ۲۳ نوامبر ۱۹۷۶ میلادی (۷۵ سال) کرتییه-سن-آندره، فرانسه | |||
| ملیت | فرانسوی | |||
| علت مرگ | آمبولی ریوی | |||
| جایگاه خاکسپاری | پانتئون پاریس (از ۱۹۹۶) | |||
| پیشه | نویسنده، نظریهپرداز هنر، ماجراجو، سیاستمدار، وزیر فرهنگ | |||
| سالهای نویسندگی | ۱۹۲۱–۱۹۷۶ | |||
| سبک نوشتاری | اگزیستانسیالیسم، رمان انقلابی، فلسفه هنر | |||
| کتابها | وضعیت انسانی، امید، صداهای سکوت، ضدمذکرات | |||
| همسر(ها) | کلارا گلدشمیت (۱۹۲۱–۱۹۴۷)، مادلن مالرو (۱۹۴۸–۱۹۶۶) | |||
| فرزندان | سه فرزند (دو پسر در جنگ کشته شدند) | |||
| دلیل سرشناسی | رماننویسی انقلابی، نظریه «موزه خیالی»، وزارت فرهنگ فرانسه | |||
| اثرگذاشته بر | نویسندگان اگزیستانسیالیست، نظریهپردازان هنر مدرن | |||
| اثرپذیرفته از | فریدریش نیچه، فئودور داستایوفسکی، اسپنگلر | |||
| امضا | پرونده:André Malraux signature.svg | |||
| ||||
آندره مالرو (به فرانسوی: André Malraux؛ ۳ نوامبر ۱۹۰۱ – ۲۳ نوامبر ۱۹۷۶) یکی از برجستهترین نویسندگان، نظریهپردازان هنر و سیاستمداران فرانسوی قرن بیستم بود. او با رمانهای انقلابی مانند وضعیت انسانی (برنده جایزه گونکور ۱۹۳۳) و امید (۱۹۳۷)، و آثار نظری هنر مانند مجموعه روانشناسی هنر و صداهای سکوت، شهرت جهانی یافت. مالرو زندگی پرهیجانی داشت: از کاوشهای باستانشناسی در کامبوج و مبارزه ضداستعماری در هندوچین تا فرماندهی اسکادران هوایی در جنگ داخلی اسپانیا و مقاومت علیه نازیها در جنگ جهانی دوم. او نماد انسان مدرن در جستجوی معنا در جهانی پر از بحران بود و هنر را به عنوان شورش علیه مرگ و فراموشی توصیف میکرد.
در دوران پس از جنگ، مالرو به شارل دوگل پیوست و از ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۹ اولین وزیر امور فرهنگی فرانسه شد. او با ایجاد خانههای فرهنگ، پاکسازی بناهای تاریخی و دموکراتیزه کردن دسترسی به هنر، تأثیر ماندگاری بر سیاست فرهنگی گذاشت. دیدگاههای او از کمونیسم اولیه به گولیسم تحول یافت، اما همیشه ضدفاشیسم و انسانگرایی در مرکز بود. مالرو مفهوم «موزه خیالی» را ابداع کرد که هنر جهانی را فراتر از مرزها متحد میسازد. مرگ او در ۷۵ سالگی پایان عصر یک متفکر ماجراجو بود، اما میراثش در ادبیات، فلسفه هنر و سیاست فرهنگی فرانسه زنده ماند. خاکسترش در ۱۹۹۶ به پانتئون منتقل شد، نماد قدردانی ملت از خدماتش.[۱]
زندگی اولیه و جوانی
آندره مالرو در ۳ نوامبر ۱۹۰۱ در محلهای کارگری پاریس به دنیا آمد. پدرش فرنان مالرو، دلال بورس بود که در ۱۹۳۰ خودکشی کرد، و مادرش برت لامی. والدین زود جدا شدند و مالرو توسط مادر، مادربزرگ و عمهاش بزرگ شد. او از کودکی با مشکلات عصبی (تیکهای شدید، احتمالاً سندرم تورت) دست و پنجه نرم میکرد، اما این مانع جاهطلبیهایش نشد. تحصیلات رسمیاش محدود بود؛ زود مدرسه را ترک کرد اما خودآموخته شد و ساعتها در کتابخانههای عمومی پاریس غرق کتاب بود.
در نوجوانی به ادبیات و هنر شرق علاقهمند شد. تحت تأثیر نیچه، داستایوفسکی و نویسندگان فرانسوی مانند پروست قرار گرفت. اولین نوشتههایش در ۱۹۲۰ درباره کوبیسم منتشر شد. در ۱۹۲۱ با کلارا گلدشمیت، زن یهودی ثروتمند، ازدواج کرد که حمایت مالی برای ماجراجوییهایش فراهم کرد. در ۱۹۲۳ به هندوچین رفتند تا معابد خمر را کاوش کنند، اما مالرو به جرم برداشتن مجسمههای باستانی دستگیر شد. این ماجرا او را به مبارز ضداستعماری تبدیل کرد و دوستان ادبیاش مانند آندره ژید برای آزادیاش تلاش کردند. بازگشت به فرانسه با دیدگاههای چپگرایانه همراه بود.[۲]
ماجراجوییهای آسیایی و فعالیتهای سیاسی اولیه
دهه ۱۹۲۰ مالرو را به شرق کشاند. او در سایگون روزنامه ضداستعماری منتشر کرد و از استقلالطلبان ویتنامی حمایت کرد. تجربیاتش در چین (شاهد انقلاب ۱۹۲۵–۱۹۲۷) منبع رمانهای آسیاییاش شد: فاتحان (۱۹۲۸) و راه سلطنتی (۱۹۳۰) که شکست انقلاب را روایت میکنند. این آثار او را به شهرت رساندند و تمهای اگزیستانسیال – مبارزه انسان با سرنوشت – را معرفی کردند. با ظهور نازیسم، مالرو ضدفاشیست شد. در ۱۹۳۴ به برلین رفت تا علیه سرکوب کمونیستها اعتراض کند. در جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶–۱۹۳۹) برای جمهوریخواهان جنگید و اسکادران هوایی "اسپانیا" را فرماندهی کرد، با هواپیماهای قدیمی علیه فرانکو. رمان امید از این تجربیات الهام گرفت و حماسه مبارزه را به تصویر کشید.
در جنگ جهانی دوم به ارتش فرانسه پیوست، اسیر نازیها شد اما فرار کرد و به مقاومت پیوست. کد نامش "کلنل برژه" بود و در آزادسازی آلزاس نقش داشت. دو پسرش در مقاومت کشته شدند.[۳]
آثار ادبی و رمانهای انقلابی
آندره مالرو در دهه ۱۹۳۰ به اوج ادبی رسید. رمان وضعیت انسانی (La Condition humaine، ۱۹۳۳) شاهکار اوست که انقلاب شکستخورده کمونیستها در شانگهای ۱۹۲۷ را روایت میکند. شخصیتهای اصلی – مانند کاتوف، تروریست روس، و چن، انقلابی چینی – در میان خیانت، مرگ و ایدئولوژی مبارزه میکنند تا معنا بیابند. این رمان جایزه گونکور را برد و مالرو را به صدای نسل ضدفاشیست تبدیل کرد. تم اصلی: انسان در وضعیت تراژیک، جایی که عمل انقلابی تنها راه مقاومت علیه پوچی است.
رمان بعدی روزهای تحقیر (Le Temps du mépris، ۱۹۳۵) درباره زندانی کمونیست در زندان نازیهاست و برادری انسانی را ستایش میکند. امید (L'Espoir، ۱۹۳۷) حماسی از جنگ اسپانیا است: داستان خلبانان، مبارزان و روشنفکران در برابر فرانکو. مالرو این رمان را با فیلم مستند امید (که خودش کارگردانی کرد) همراه کرد. پس از جنگ، رماننویسی را کنار گذاشت و به خاطرات و نظریه هنر روی آورد، اما درختان والنوت آلتنبورگ (Les Noyers de l'Altenburg، ۱۹۴۳) ناتمام ماند و درباره جنگ جهانی اول است.[۴][۵]
در دوران پساجنگ، ضدمذکرات (Antimémoires، ۱۹۶۷) نیمهخودزندگینامهای است: خاطرات دیدار با مائو، نهرو و دوگل، با تأملات فلسفی درباره تاریخ و هنر. این کتاب سبک نوآورانهای دارد – ترکیبی از خاطره، مقاله و رمان.
نظریهپردازی هنر و مفهوم موزه خیالی
پس از جنگ جهانی دوم، مالرو از رمان به فلسفه هنر روی آورد. مجموعه سهجلدی روانشناسی هنر (۱۹۴۷–۱۹۴۹) هنر را نه زیباییشناختی صرف، بلکه متافیزیکی میداند: هنر پاسخ انسان به مرگ و فراموشی است. او میگوید هنرمندان با خلق آثار جاودانه، علیه سرنوشت شورش میکنند. کتاب صداهای سکوت (Les Voix du silence، ۱۹۵۱) گسترش همین ایدههاست: هنر جهانی یک زبان مشترک است که فرهنگها را متحد میکند. مالرو مفهوم انقلابی «موزه خیالی» (musée imaginaire) را معرفی کرد – موزهای بدون دیوار که با عکس، بازتولید و کتاب، آثار هنری از غارهای لاسکو تا مجسمههای آفریقایی را کنار هم قرار میدهد. این ایده پیشبینیکننده اینترنت و دسترسی دیجیتال به هنر بود. سایر آثار هنری: دگرگونی خدایان (۱۹۵۷) و متامورفوز خدایان (۱۹۷۴–۱۹۷۶) درباره هنر غیرغربی و تحول نمادهای مذهبی به هنری سکولار. مالرو هنر را نیروی ضدسرنوشت میدانست و تأثیرش بر نظریهپردازان مدرن مانند والتر بنیامین مشهود است.[۶]
وزارت فرهنگ و فعالیتهای سیاسی دیرینه
در ۱۹۴۵ مالرو به شارل دوگل نزدیک شد و از گولیسم حمایت کرد – تحولی از چپگرایی اولیه. دوگل او را در ۱۹۵۸ به دولت آورد و در ۱۹۵۹ اولین وزیر امور فرهنگی فرانسه کرد (تا ۱۹۶۹). مالرو فرهنگ را ابزار اتحاد ملی دانست و اصلاحات بزرگی کرد: ایجاد «خانههای فرهنگ» در شهرهای کوچک برای دسترسی عموم به تئاتر، موسیقی و نمایشگاه؛ پاکسازی بناهای تاریخی از دود صنعتی (مانند لوور و نوتردام)؛ حمایت از سینما (جشنواره کن) و حفاظت میراث.
او مخالف شکنجه فرانسه در جنگ الجزایر بود و از استقلال مستعمرات حمایت کرد. در ۱۹۶۵ به چین رفت و با مائو دیدار کرد. پس از استعفا، به نوشتن ادامه داد و از حقوق بشر دفاع کرد.[۷]
زندگی شخصی، مرگ و میراث
مالرو دو بار ازدواج کرد: اول با کلارا (طلاق ۱۹۴۷)، سپس مادلن (تا مرگ او در ۱۹۶۶). سه فرزند داشت؛ دو پسر در مقاومت کشته شدند. زندگی شخصیاش پر از بحران بود: افسردگی، اعتیاد به مواد و مشکلات سلامتی. در ۲۳ نوامبر ۱۹۷۶ بر اثر آمبولی ریوی درگذشت. ابتدا در ورریر-له-بویسون دفن شد، اما در ۱۹۹۶ خاکسترش به پانتئون منتقل گردید – افتخار نادر برای یک نویسنده. میراث مالرو چندوجهی است: الهامبخش برای اگزیستانسیالیستها مانند سارتر، پیشگام دموکراتیزه کردن فرهنگ، و نظریهپرداز هنر جهانی. در ۲۰۲۵، ایدههای او درباره موزه دیجیتال و مبارزه فرهنگی همچنان فعال است.[۸]
منابع
- ↑ "André Malraux: The art of being human". The Guardian. 2001-11-03. Retrieved 2025-12-26.
- ↑ "Andre Malraux". Encyclopedia.com. Retrieved 2025-12-26.
- ↑ "The many lives of André Malraux". Apollo Magazine. 2020-11-03. Retrieved 2025-12-26.
- ↑ "The Best André Malraux Books". Five Books. Retrieved 2025-12-26.
- ↑ "Malraux at Large". The Paris Review. 2016-11-23. Retrieved 2025-12-26.
- ↑ "Malraux, André". Dictionary of Art Historians. Retrieved 2025-12-26.
- ↑ "André Malraux (1959-1969)". French Ministry of Culture. Retrieved 2025-12-26.
- ↑ "André Malraux". France Culture. Retrieved 2025-12-26.