۱٬۱۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== نامه فرزاد کمانگر در سوگ احسان فتاحیان == | == نامه فرزاد کمانگر در سوگ احسان فتاحیان == | ||
هر شب ستاره ای به زمین میکشند | هر شب ستاره ای به زمین میکشند و این آسمان غمزده غرق ستاره ها است | ||
و این آسمان غمزده غرق ستاره ها است | |||
سلام رفیق, چه گونه تجسمت کنم? به کدام جرم تصورت کنم? جوانکی نحیف بر فراز چوبه ی دار که به شکفتن غنچه ی خورشید لبخند میزند? یا کودکی پابرهنه از رنجدیده گان پایین شهر که میخواست مژده ی نان باشد برای سفره های خالی از نان مردماش چه گونه تجسمت کنم? نوجوانی از جنس آزاد چشیده گان بالای شهر که الفبای رنج و مظلومیت, درس مکتب و مدرسه و زنده گیشان است. راستی فراموش کردم; شهر من و تو پایین و بالا ندارد, چهار سوی آن رنج و درد است. | سلام رفیق, چه گونه تجسمت کنم? به کدام جرم تصورت کنم? جوانکی نحیف بر فراز چوبه ی دار که به شکفتن غنچه ی خورشید لبخند میزند? یا کودکی پابرهنه از رنجدیده گان پایین شهر که میخواست مژده ی نان باشد برای سفره های خالی از نان مردماش چه گونه تجسمت کنم? نوجوانی از جنس آزاد چشیده گان بالای شهر که الفبای رنج و مظلومیت, درس مکتب و مدرسه و زنده گیشان است. راستی فراموش کردم; شهر من و تو پایین و بالا ندارد, چهار سوی آن رنج و درد است. | ||
بگو رفیق بگو ... | بگو رفیق بگو ... |
ویرایش