احسان فتاحیان: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ مارس ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
(ویراستاری)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
|والدین=
|والدین=
}}
}}
'''احسان فتاحیان، فرزند عزت الله''' (متولد ١٣٦٢/١٢/١٢ در کرمانشاه - در۲۰ آبان ۱۳۸۸زندان مرکزی سنندج اعدام شد ) وی در ۲۹  تیر ۱۳۸۷درکامیاران به اتهام عضویت در حزب کومله و محاربه توسط قاضی بابایی رئیس شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به ۱۰ سال حبس و تبعید به رامهرمز محکوم شد اما  تقاضای تجدید نظرخواهی مورد قبول دادگاه قرار نگرفت . <ref name=":0">پيشتازان راه آزادی- شهدای راه آزادی ايران- [http://sona99zamani.blogspot.al/2015/11/blog-post_12.html ششمین سالگرد اعدام احسان فتاحیان]</ref>
'''احسان فتاحیان ، '''فرزند عزت‌الله (زاده‌ی۱۲ اسفند ١٣٦٢ - کرمانشاه)، در ۲۹  تیر ۱۳۸۷درکامیاران به اتهام عضویت در حزب کومله و محاربه، توسط قاضی بابایی رئیس شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به ۱۰ سال حبس و تبعید به رامهرمز محکوم شد، اما  تقاضای تجدید نظرخواهی مورد قبول دادگاه قرار نگرفت. احسان فتاحیان در۲۰ آبان ۱۳۸۸زندان مرکزی سنندج اعدام شد.<ref name=":0"> [https://sona99zamani.blogspot.com/search?q=%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D9%86+%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86 ششمین سالگرد اعدام احسان فتاحیان - سایت پیشتازان راه آزادی]</ref>


== زندگی نامه ==
== زندگی نامه ==
زنداني سياسي كرد احسان فتاحيان متولد  ١٣٦٢/١٢/١٢ در کرمانشاه دوره ابتدای و راهنمایی را در همین شهر گذراند درحالی که نوجوان بود بخاطر ظلم و نابرابری‌های اجتماعی در حاکمیت آخوندی به مبارزه و زندگی سیاسی انقلابی روی آورد، وی طی مسافرتی جهت دیدار خانواده در کامیاران توسط اطلاعات رژیم  دستگیر و تحت بازجوی و شکنجه قرار گرفت .<ref>AnF - [https://anfpersian.com/khrdstn/%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-41427 هشت سال از جنایت قتل احسان فتاحیان گذشت]</ref>
زنداني سياسي كُرد احسان فتاحيان متولد  ١٣٦٢/١٢/١٢ در کرمانشاه دوره ابتدای و راهنمایی را در همین شهر گذراند. درحالی که نوجوان بود به‌خاطر ظلم و نابرابری‌های اجتماعی در حاکمیت آخوندی به مبارزه و زندگی سیاسی انقلابی روی آورد. وی طی مسافرتی جهت دیدار خانواده در کامیاران توسط اطلاعات رژیم ایران دست‌گیر و تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت.<ref>[https://anfpersian.com/khrdstn/%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-41427 هشت سال از جنایت قتل احسان فتاحیان گذشت - سایت ANF]</ref>


احسان فعال سياسي بود  و ۲۷ سال داشت، وی در ۲۹ تير ۱۳۸۷ درشهر كامياران دستگير و توسط  قاضي بابايي رئيس شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به تحمل ۱۰سال حبس و تبعيد به شهرستان رامهرمز محكوم گردید .اما توسط دادگاه تجدیدنظر استان کردستان به اتهام «محاربه» به مرگ محکوم شد و نهایتا در بامداد چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۸ در زندان مركزي سنندج اعدام شد.<ref name=":0" />
احسان فتاحیان فعال سياسي بود  و ۲۷ سال داشت. وی در ۲۹ تير ۱۳۸۷ در شهر كامياران دست‌گير و توسط  قاضي بابايي رئيس شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به تحمل ۱۰سال حبس و تبعيد به شهرستان رامهرمز محكوم گردید .اما توسط دادگاه تجدیدنظر استان کردستان به اتهام «محاربه» به مرگ محکوم شد و نهایتاً در بامداد چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۸ در زندان مركزي سنندج اعدام شد.<ref name=":0" />


== تلاشها برای لغو حکم اعدام ==
== فراخوان برای لغو حکم اعدام ==
عفو بین‌الملل اعضای خود را فراخواند تا به حکم اعدام احسان فتاحیان اعتراض کنند
عفو بین‌الملل اعضای خود را فراخواند تا به حکم اعدام احسان فتاحیان اعتراض کنند.


سازمان عفو بین‌الملل اعضای خود را فراخواند تا با اقدامی فوری به حکم اعدام احسان فتاحیان، فعال سیاسی ۲۷ ساله کرد اعتراض کنند. <ref>دویچه وله فارسی- [http://www.dw.com/fa-ir/%D8%AA%D9%84%D8%A7%D8%B4-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%84%D8%BA%D9%88-%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86/a-48795 تلاش جهانی برای لغو حکم اعدام احسان فتاحیان]</ref>
سازمان عفو بین‌الملل اعضای خود را فراخواند تا با اقدامی فوری به حکم اعدام احسان فتاحیان، فعال سیاسی ۲۷ ساله کرد اعتراض کنند.<ref>دویچه وله فارسی- [http://www.dw.com/fa-ir/%D8%AA%D9%84%D8%A7%D8%B4-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%84%D8%BA%D9%88-%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86/a-48795 تلاش جهانی برای لغو حکم اعدام احسان فتاحیان]</ref>


موج عظیمی از تقاضاهای مردمی و نهادهای مدنی داخلی و بین المللی به پا خاست تا مانع از اجرای حکمی شود که از نگاه بسیاری از کارشناسان حقوقی دارای ایرادات عدیده ای بود. اما این تلاش ها ناکام ماند  <ref>جرس-[http://www.rahesabz.net/story/3874 اعدام احسان فتاحیان؛ علیرغم تلاش مجامع حقوق بشری]</ref>و احسان فتاحیان بامداد چهارشنبه به جوخه دار سپرده شد. این خبر بلافاصله توسط محمد مصطفایی وکیل دادگستری و از طریق وبلاگش به گوش همه رسانده شد.
موج عظیمی از تقاضاهای مردمی و نهادهای مدنی داخلی و بین‌المللی به‌پا خاست تا مانع از اجرای حکمی شود که از نگاه بسیاری از کارشناسان حقوقی دارای ایرادات عدیده‌ای بود. اما این تلاش‌ها ناکام ماند؛ و احسان فتاحیان بامداد چهارشنبه به جوخه دار سپرده شد. این خبر بلافاصله توسط محمد مصطفایی وکیل دادگستری و از طریق وبلاگش به گوش همه رسانده شد.<ref>[http://www.rahesabz.net/story/3874 اعدام احسان فتاحیان؛ علیرغم تلاش مجامع حقوق بشری - سایت جرس]</ref>  


== رنج نامه احسان فتاحیان ==
== رنج نامه احسان فتاحیان ==
خط ۳۶: خط ۳۶:
«واپسين شعاع آفتاب شبانگاهی
«واپسين شعاع آفتاب شبانگاهی


نشان دهنده ی راهی ست که خواهان در نوشتن آنم
نشان دهنده‌ی راهیست که خواهان در نوشتن آنم


خش خش برگ ها زير قدم هايم
خش‌خش برگ‌ها زير قدم هايم


ميگويد : بگذار تا فرو افتی
مي‌گويد: بگذار تا فرو افتی


آنگاه راه آزادی را باز خواهی يافت <ref>[https://bamschad.wordpress.com/ ارژنگ بامشاد]- [https://bamschad.wordpress.com/ehsa/ رنجنامه احسان فتاحیان]</ref>
آنگاه راه آزادی را باز خواهی يافت <ref>[https://bamschad.wordpress.com/ehsa/ رنجنامه احسان فتاحیان - سایت ارژنگ بامشاد]</ref>


هرگز از مرگ نهراسيده ام ، حتی اکنون که آن را در قريب ترين فضا و صميمانه ترين زمان , در کنار خويش حس ميکنم. آن را ميبويم و بازش ميشناسم ، چراکه آشنائیست ديرينه به اين ملت و سرزمين. نه با مرگ که با دلايل مرگ سر صحبت دارم ،اکنون که " تاوان " دگرديسی يافته و به طلب حق و آزادی ترجمه اش نموده اند , آيا ميتوان باکی از عاقبت و سرانجام داشت؟ " ما " ای که از سوی "آنان " به مرگ محکوم شده ايم در طلب يافتن روزنه ای به سوی يک جهان بهتر و عاری از حق کشی در تلاش بوده ايم , آيا آنان نيز به کرده ی خود واقف اند؟
هرگز از مرگ نهراسيده‌ام، حتی اکنون که آن‌را در قريب‌ترين فضا و صميمانه‌ترين زمان، در کنار خويش حس مي‌کنم. آن‌را مي‌بويم و بازش مي‌شناسم، چراکه آشنائیست ديرينه به اين ملت و سرزمين. نه با مرگ که با دلايل مرگ سر صحبت دارم ،اکنون که " تاوان " دگرديسی يافته و به طلب حق و آزادی ترجمه اش نموده اند , آيا ميتوان باکی از عاقبت و سرانجام داشت؟ " ما " ای که از سوی "آنان " به مرگ محکوم شده ايم در طلب يافتن روزنه ای به سوی يک جهان بهتر و عاری از حق کشی در تلاش بوده ايم , آيا آنان نيز به کرده ی خود واقف اند؟


در شهر کرمانشاه زندگی را آغاز کردم , آنجا که بزرگيش ورد زبان هم ميهنانم است , آنجايی که مهد تمدن ميهنم بوده است. قطور ذهن ام بدان سويم کشيد که تبعيضی را و وضعيتی ناروا را بفهمم و از اعماق وجود درکش نمايم که گويای ستم بود،ستمی در حق من چنان فردی انسانی و در حق من چنان مجموعه ای انسانی ، پيگيری چرايی ستم و رفع آن به هزاران فکرم راهبر شد ، اما وااسفا که آنان چنان فضا را مسدود و حق طلبی را محجور و سرکوب کرده بودند که در داخل راهی نيافتم و ورای محدوده های تصنعی به مکانی ديگر و مامنی ديگر کوچيدم : " من پيشمرگه ی کومله شدم " , سودای يافتن خويش و هويتی که از آن محروم شده ام من را بدان سو کشاند. دور شدن از خواستگاه کودکی هرچند آزاردهنده و سخت بود اما هيچ گاه باعث انقطاع من از زادگاهم نشد. هراز گاهی به قصد تجديد ديدار و بازيابی خاطرات روانه ی خانه ی نخستين ميگشتم , اما يک بار " آنان " ديدار را به کامم تلخ کردند , دستگيرم کردند و به قفسم انداختند. از همان آغاز و با پذيرايی انسان دوستانه ی دستگير کنندگانم !! فهميدم که همان سرنوشت تراژديک و غمناک همراهان و رهروان اين راه پررهرو به انتظار نشسته است : شکنجه , پرونده سازی , دادگاه سرسپرده و شديدا تحت نفوذ , حکمی کاملا ناعادلانه و سياسی , و در نهايت مرگ......
در شهر کرمانشاه زندگی را آغاز کردم , آنجا که بزرگيش ورد زبان هم ميهنانم است , آنجايی که مهد تمدن ميهنم بوده است. قطور ذهن ام بدان سويم کشيد که تبعيضی را و وضعيتی ناروا را بفهمم و از اعماق وجود درکش نمايم که گويای ستم بود،ستمی در حق من چنان فردی انسانی و در حق من چنان مجموعه ای انسانی ، پيگيری چرايی ستم و رفع آن به هزاران فکرم راهبر شد ، اما وااسفا که آنان چنان فضا را مسدود و حق طلبی را محجور و سرکوب کرده بودند که در داخل راهی نيافتم و ورای محدوده های تصنعی به مکانی ديگر و مامنی ديگر کوچيدم : " من پيشمرگه ی کومله شدم " , سودای يافتن خويش و هويتی که از آن محروم شده ام من را بدان سو کشاند. دور شدن از خواستگاه کودکی هرچند آزاردهنده و سخت بود اما هيچ گاه باعث انقطاع من از زادگاهم نشد. هراز گاهی به قصد تجديد ديدار و بازيابی خاطرات روانه ی خانه ی نخستين ميگشتم , اما يک بار " آنان " ديدار را به کامم تلخ کردند , دستگيرم کردند و به قفسم انداختند. از همان آغاز و با پذيرايی انسان دوستانه ی دستگير کنندگانم !! فهميدم که همان سرنوشت تراژديک و غمناک همراهان و رهروان اين راه پررهرو به انتظار نشسته است : شکنجه , پرونده سازی , دادگاه سرسپرده و شديدا تحت نفوذ , حکمی کاملا ناعادلانه و سياسی , و در نهايت مرگ......
۵٬۷۳۸

ویرایش