احسان فتاحیان: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ مارس ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
وی فعال سياسي ۲۷ساله داشت، در ۲۹تير ۱۳۸۷ در كامياران دستگير شد و از سوي قاضي بابايي رئيس شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به تحمل ۱۰سال حبس و تبعيد به شهرستان رامهرمز محكوم شد.توسط دادگاه تجدیدنظر استان کردستان به اتهام «محاربه» به مرگ محکوم شد بامداد چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۸ در زندان مركزي سنندج اعدام شده است.<ref name=":0" />
وی فعال سياسي ۲۷ساله داشت، در ۲۹تير ۱۳۸۷ در كامياران دستگير شد و از سوي قاضي بابايي رئيس شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به تحمل ۱۰سال حبس و تبعيد به شهرستان رامهرمز محكوم شد.توسط دادگاه تجدیدنظر استان کردستان به اتهام «محاربه» به مرگ محکوم شد بامداد چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۸ در زندان مركزي سنندج اعدام شده است.<ref name=":0" />


== نامه ها                            ==
=== رنج نامه احسان فتاحیان ===
نامه ای احسان روز پیش از اعدام :
نامه ای احسان روز پیش از اعدام :


خط ۱۷: خط ۱۷:
ميگويد : بگذار تا فرو افتی
ميگويد : بگذار تا فرو افتی


آنگاه راه آزادی را باز خواهی يافت
آنگاه راه آزادی را باز خواهی يافت <ref>[https://bamschad.wordpress.com/ ارژنگ بامشاد]- [https://bamschad.wordpress.com/ehsa/ رنجنامه احسان فتاحیان]</ref>


هرگز از مرگ نهراسيده ام , حتی اکنون که آن را در قريب ترين فضا و صميمانه ترين زمان , در کنار خويش حس ميکنم. آن را ميبويم و بازش ميشناسم , چراکه آشنايی ست ديرينه به اين ملت و سرزمين. نه با مرگ که با دلايل مرگ سر صحبت دارم , اکنون که " تاوان " دگرديسی يافته و به طلب حق و آزادی ترجمه اش نموده اند , آيا ميتوان باکی از عاقبت و سرانجام داشت؟ " ما " ای که از سوی "آنان " به مرگ محکوم شده ايم در طلب يافتن روزنه ای به سوی يک جهان بهتر و عاری از حق کشی در تلاش بوده ايم , آيا آنان نيز به کرده ی خود واقف اند؟
هرگز از مرگ نهراسيده ام , حتی اکنون که آن را در قريب ترين فضا و صميمانه ترين زمان , در کنار خويش حس ميکنم. آن را ميبويم و بازش ميشناسم , چراکه آشنايی ست ديرينه به اين ملت و سرزمين. نه با مرگ که با دلايل مرگ سر صحبت دارم , اکنون که " تاوان " دگرديسی يافته و به طلب حق و آزادی ترجمه اش نموده اند , آيا ميتوان باکی از عاقبت و سرانجام داشت؟ " ما " ای که از سوی "آنان " به مرگ محکوم شده ايم در طلب يافتن روزنه ای به سوی يک جهان بهتر و عاری از حق کشی در تلاش بوده ايم , آيا آنان نيز به کرده ی خود واقف اند؟
خط ۵۳: خط ۵۳:
فقط رفیق بگو ... بگو میخواهم بشنوم چه بر زبانات چرخید آنگاه که صدای پا و درد به هم میآمیخت? میخواهم یاد بگیرم کدام شعر, کدام سرود, کدام آواز کدام اسم را به زبان بیاورم که زانویام نلرزد. بگو میخواهم بدانم, که دلام نلرزد آنگاه که به پشت سر مینگرم ... <ref>پژواک ایران- [http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-22511.html فرزادکمانگر]
فقط رفیق بگو ... بگو میخواهم بشنوم چه بر زبانات چرخید آنگاه که صدای پا و درد به هم میآمیخت? میخواهم یاد بگیرم کدام شعر, کدام سرود, کدام آواز کدام اسم را به زبان بیاورم که زانویام نلرزد. بگو میخواهم بدانم, که دلام نلرزد آنگاه که به پشت سر مینگرم ... <ref>پژواک ایران- [http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-22511.html فرزادکمانگر]
</ref>
</ref>
== تلاشها برای لغو حکم اعدام ==


جستارهای وابسته ==
جستارهای وابسته ==
۱٬۱۳۲

ویرایش