الله‌قلی خان جهانگیری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| اندازه جعبه      =
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =
| عنوان            =
| نام              = الله قلی خان جهانگیری
| نام              = الله‌قلی خان جهانگیری
| تصویر            = الله قلی خان ج.JPG
| تصویر            = الله‌قلی خان جهانگیری ۱.JPG
| اندازه تصویر      =
| اندازه تصویر      =
| عنوان تصویر      = الله قلی خان جهانگیری
| عنوان تصویر      = الله قلی خان جهانگیری
خط ۳۷: خط ۳۷:
|| پانویس            =
|| پانویس            =
}}
}}
'''الله‌قلی خان جهانگیری'''، (زاده‌ی سال ۱۳۲۷، دیزجان، منطقه‌ی وردشت سمیرم – درگذشته ۲۵ بهمن‌ماه ۱۳۶۲، شاه‌کوه در نزدیکی اصفهان) از نوادگان میرزا جهانگیرخان قشقائی بود. او در دوران دبیرستان به فعالیت سیاسی پرداخت. او در رشته‌ی حقوق وارد دانشگاه اصفهان شد.الله‌قلی خان جهانگیری یکی از بنیانگذاران گروه‌های کوهنوردی دانشجویی در ایران بود. او همچنین از سازمان‌دهندگان جنبش دانشجویی بود و به خاطر نقش بارز و مؤثری که در اعتراضات دانشگاهی داشت، در اواخر سال ۱۳۴۸، دستگیر شد؛ و تا سال ۱۳۵۱، در زندان ماند. الله قلی خان جهانگیری در جنبش دهقانی اوایل سال‌های دهه‌ی ۱۳۵۰، بنیان‌گذاری و رهبری هسته‌های مسلح قیام علیه رژیم [[محمدرضا پهلوی|'''محمدرضا شاه''']] در بین ایلات قشقایی را به عهده داشت؛ و طرح گسترده‌ای برای [[مبارزه مسلحانه|'''قیام مسلحانه''']] ریخت. اما این طرح با امکانات وسیعی که '''[[ساواک]]''' داشت، منجر به شکست و دستگیری گسترده‌ی مبارزان محلی شد. الله قلی خان جهانگیری در دادگاه رژیم شاه به دفاع از اصول مبارزاتی و آرمان انقلابی خود برخاست؛ و سرانجام با توصیه‌ی مشاوران شاه، از ترس واکنش مردم منطقه، از اعدام الله قلی خان صرف نظر کرده و وی را به ده سال زندان محکوم کردند. الله قلی خان جهانگیری در جریان [[انقلاب ضد سلطنتی|'''انقلاب ضدسلطنتی''']]، جزو آخرین گروه زندانیانی بود که  در اثر اعتراضات مردم از زندان آزاد شد. او بی‌درنگ به میان مردم در منطقه خودش باز گشت؛ و اقدام به سازمان‌دهی مجدد گروه کرد و حملات مسلحانه‌ی مردم به نهادهای رژیم شاه در جریان قیام ضدسلطنتی سال ۱۳۵۷، را هدایت کرد. الله قلی خان جهانگیری در همان دوران زندان بود که با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|'''مجاهدین خلق''']] آشنا شد. او از جمله مبارزانی بود که دوستی محکمی با مجاهدین خلق داشت؛ و از هر کمک و اقدامی برای یاری رساندن به آن‌ها دریغ نمی‌کرد. در زمان یورش حزب‌اللهی‌ها به خانه‌ی بهائیان و آتش زدن آن‌ها در شیراز در سال ۱۳۵۷، الله قلی خان و هم‌رزمانش آن‌ها به دفاع از حقوق بهاییان برخاستند. سرانجام در ۲۴ بهمن‌ماه ۱۳۶۲، رژیم ایران با بسیج عظیم نیروها و با استفاده از هم‌کاری خائنین سازمان‌هایی که با گروه ارتباط داشتند، به محل استقرار رهبران گروه پی برده و آن‌ها را محاصره کردند. الله قلی خان به همراه سایر هم رزمان خود، از غروب ۲۴ بهمن‌ماه، تا غروب روز بعد، تا آخرین گلوله با [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|'''پاسداران''']] و مأموران رژیم ایران جنگیدند و همگی جان باختند.
'''الله‌قلی خان جهانگیری'''، (زاده‌ی سال ۱۳۲۷، دیزجان، منطقه‌ی وردشت سمیرم – درگذشته ۲۵ بهمن‌ماه ۱۳۶۲، شاه‌کوه در نزدیکی اصفهان) از نوادگان میرزا جهانگیرخان قشقائی بود. او در دوران دبیرستان به فعالیت سیاسی پرداخت. او در رشته‌ی حقوق وارد دانشگاه اصفهان شد. الله‌قلی خان جهانگیری یکی از بنیانگذاران گروه‌های کوهنوردی دانشجویی در ایران بود. او همچنین از سازمان‌دهندگان جنبش دانشجویی بود و به خاطر نقش بارز و مؤثری که در اعتراضات دانشگاهی داشت، در اواخر سال ۱۳۴۸، دستگیر شد؛ و تا سال ۱۳۵۱، در زندان ماند. در جنبش دهقانی اوایل سال‌های دهه‌ی ۱۳۵۰، الله قلی خان جهانگیری بنیان‌گذاری و رهبری هسته‌های مسلح قیام علیه رژیم [[محمدرضا پهلوی|'''محمدرضا شاه''']] در بین ایلات قشقایی را به عهده داشت؛ و طرح گسترده‌ای برای [[مبارزه مسلحانه|'''قیام مسلحانه''']] ریخت. اما این طرح با امکانات وسیعی که '''[[ساواک]]''' داشت، منجر به دستگیری گسترده‌ی مبارزان محلی شد. الله قلی خان جهانگیری در دادگاه رژیم شاه به دفاع از اصول مبارزاتی و آرمان انقلابی خود پرداخت؛ و سرانجام با توصیه‌ی مشاوران شاه، از ترس واکنش مردم منطقه، از اعدام الله قلی خان صرف نظر کردند و وی به ده سال زندان محکوم شد. الله قلی خان جهانگیری در جریان [[انقلاب ضد سلطنتی|'''انقلاب ضدسلطنتی''']]، جزو آخرین گروه زندانیانی بود که  در اثر اعتراضات مردم از زندان آزاد شد. او بی‌درنگ به میان مردم در منطقه خودش باز گشت؛ و اقدام به سازمان‌دهی مجدد گروه کرد و حملات مسلحانه‌ی مردم به نهادهای رژیم شاه در جریان قیام ضدسلطنتی سال ۱۳۵۷، را هدایت کرد. الله قلی خان جهانگیری در همان دوران زندان بود که با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|'''مجاهدین خلق''']] آشنا شد. او از جمله مبارزانی بود که دوستی محکمی با مجاهدین خلق داشت؛ و از هر کمک و اقدامی برای یاری رساندن به آن‌ها دریغ نمی‌کرد. در زمان یورش حزب‌اللهی‌ها به خانه‌ی بهائیان و آتش زدن آن‌ها در شیراز در سال ۱۳۵۷، الله قلی خان و هم‌رزمانش آن‌ها به دفاع از حقوق بهاییان برخاستند. سرانجام در ۲۴ بهمن‌ماه ۱۳۶۲، رژیم ایران با بسیج عظیم نیروها و با استفاده از هم‌کاری خائنین سازمان‌هایی که با گروه ارتباط داشتند، به محل استقرار رهبران گروه پی برده و آن‌ها را محاصره کردند. الله قلی خان به همراه سایر هم رزمان خود، از غروب ۲۴ بهمن‌ماه، تا غروب روز بعد، تا آخرین گلوله با [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|'''پاسداران''']] و مأموران رژیم ایران جنگیدند و همگی جان باختند.


== تحصیلات و زندگی مبارزاتی ==
== تحصیلات و زندگی مبارزاتی ==
الله قلی خان جهانگیری در سال ۱۳۲۶، به دنیا آمده و نخستین فرزند خانواده است. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهرضا و یک سال نیز در شهر اهواز گذراند؛ و در دوران دبیرستان به فعالیت سیاسی پرداخت. او در رشته‌ی حقوق وارد دانشگاه اصفهان شد؛ و در دانشگاه نیز از سازمان‌دهندگان جنبش دانشجویی بود. به همین خاطر تحت تعقیب قرار گرفت و فراری شد. وی در بهار سال ۱۳۵۱، از زندان اصفهان آزاد شد و مجدداً به دانشگاه رفت.<ref name=":0">[http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-320.html مسیح باز مصلوب - سایت پژواک ایران]</ref>
الله قلی خان جهانگیری در سال ۱۳۲۶، به دنیا آمده و نخستین فرزند خانواده است. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهرضا و یک سال نیز در شهر اهواز گذراند؛ و در دوران دبیرستان به فعالیت سیاسی پرداخت. او در رشته‌ی حقوق وارد دانشگاه اصفهان شد؛ و در دانشگاه نیز از سازمان‌دهندگان جنبش دانشجویی بود. به همین خاطر تحت تعقیب قرار گرفت و فراری شد. وی در بهار سال ۱۳۵۱، از زندان اصفهان آزاد شد و مجدداً به دانشگاه رفت.  


الله قلی خان جهانگیری برای تحصیل دوران ابتدایی به روستاهای دوردست غربی استان اصفهان، کوه‌های بختیاری و شهرضا رفت، زیرا در محل زندگی خود مدرسه نداشتند. او در دوران دبیرستان به دفاع از دانش‌آموزان مهاجر قشقایی و لُر برخاست که به خاطر گرایش‌های مذهبی مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند. الله قلی خان در میدان بزرگ شهرضا، در یک گردهمایی مبادرت به قرائت قطع نامه‌ای از طرف دانش‌آموزان قشقایی و لُر و مهاجر کرد؛ و خواهان پایان دادن به این بی‌عدالتی‌ها شد. وی در دبیرستان به محافل آزادی‌خواه و دمکرات پیوست؛ و به مبارزه‌ی علنی با رژیم شاهنشاهی پرداخت.<ref name=":1">[https://janbakhteghanerahekargar.wordpress.com/2009/10/20/192/ شهدای گروه رفیق شهید، الله قلی خان جهانگیری - سایت جانباختگان راه کارگر]</ref>
الله قلی خان جهانگیری برای تحصیل دوران ابتدایی به روستاهای دوردست غربی استان اصفهان، کوه‌های بختیاری و شهرضا رفت، زیرا در محل زندگی خود مدرسه نداشتند. او در دوران دبیرستان به دفاع از دانش‌آموزان مهاجر قشقایی و لُر برخاست که به خاطر گرایش‌های مذهبی مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند. الله قلی خان در میدان بزرگ شهرضا، در یک گردهمایی مبادرت به قرائت قطع نامه‌ای از طرف دانش‌آموزان قشقایی و لُر و مهاجر کرد؛ و خواهان پایان دادن به این بی‌عدالتی‌ها شد. وی در دبیرستان به محافل آزادی‌خواه و دمکرات پیوست؛ و به مبارزه‌ی علنی با رژیم شاهنشاهی پرداخت.<ref name=":1">[https://janbakhteghanerahekargar.wordpress.com/2009/10/20/192/ شهدای گروه رفیق شهید، الله قلی خان جهانگیری - سایت جانباختگان راه کارگر]</ref>


=== نخستین فعالیت سیاسی ===
=== نخستین فعالیت سیاسی ===
[[پرونده:الله قلی2.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|الله قلی خان جهانگیری]]
[[پرونده:الله قلی‌خان؛3.jpg|جایگزین=الله قلی خان جهانگیری|بندانگشتی|220x220پیکسل|الله قلی خان جهانگیری]]
نخستین اقدام سیاسی الله قلی خان در برگزاری مراسم بزرگداشت '''[[دکتر محمد مصدق]]''' در شهرضا در سال ۱۳۴۵، و سپس در تابستان ۱۳۴۶، بود که الله قلی خان طی یک سخرانی در یک گردهمایی محلی به افشای نقش محمدرضا شاه و سیستم سرمایه‌داری وابسته در تحمیل زندگی دردآور به زحمتکشان منطقه و شهر و روستاها و مسئولیت رژیم شاه در گسترش فقر پرداخت.  
نخستین اقدام سیاسی الله قلی خان در برگزاری مراسم بزرگداشت '''[[دکتر محمد مصدق]]''' در شهرضا در سال ۱۳۴۵، و سپس در تابستان ۱۳۴۶، بود که الله قلی خان طی یک سخرانی در یک گردهمایی محلی به افشای نقش محمدرضا شاه و سیستم سرمایه‌داری وابسته در تحمیل زندگی دردآور به زحمتکشان منطقه و شهر و روستاها و مسئولیت رژیم شاه در گسترش فقر پرداخت.  


خط ۵۵: خط ۵۵:
وی توسط مأموران [[ساواک]] و شهربانی در یک خانه‌ی تیمی دستگیر و بلافاصله تحت شکنجه‌های زیادی قرار گرفت. ناخن‌هایش را کشیدند، و آویزانش کردند اما او لب از لب باز نکرد. الله قلی خان را به اتهام نقشه‌ی ترور ولیعهد و شرکت در ترور یکی از مشاوران آمریکایی شاه، به اعدام محکوم شد. اما به خاطر ترس از محبوبیتی که او بین عشایر زحمت کش قشقایی داشت، از اعدام او صرف نظر کردند، نخست او را به حبس ابد محکوم کرده و پس از یک سال و نیم، در بهار سال ۱۳۵۱، با گرفتن تعهد مبنی براین‌که فعالیت نداشته باشد، او را آزاد کردند. الله قلی خان جهانگیری پس از آزادی از زندان بلافاصله فعالیت خود را آغاز کرد. این بار فعالیت خود را میان زحمت‌کشان و روستائیان قشقایی و روشن فکران محلی متمرکز کرد؛ و فعالیت مستقل محلی را از طریق مبارزان و روشن فکران منطقه به پیش برده و بنیاد گروه مبارزان محلی قشقایی را پایه‌گذاری کرد.<ref name=":1" />  
وی توسط مأموران [[ساواک]] و شهربانی در یک خانه‌ی تیمی دستگیر و بلافاصله تحت شکنجه‌های زیادی قرار گرفت. ناخن‌هایش را کشیدند، و آویزانش کردند اما او لب از لب باز نکرد. الله قلی خان را به اتهام نقشه‌ی ترور ولیعهد و شرکت در ترور یکی از مشاوران آمریکایی شاه، به اعدام محکوم شد. اما به خاطر ترس از محبوبیتی که او بین عشایر زحمت کش قشقایی داشت، از اعدام او صرف نظر کردند، نخست او را به حبس ابد محکوم کرده و پس از یک سال و نیم، در بهار سال ۱۳۵۱، با گرفتن تعهد مبنی براین‌که فعالیت نداشته باشد، او را آزاد کردند. الله قلی خان جهانگیری پس از آزادی از زندان بلافاصله فعالیت خود را آغاز کرد. این بار فعالیت خود را میان زحمت‌کشان و روستائیان قشقایی و روشن فکران محلی متمرکز کرد؛ و فعالیت مستقل محلی را از طریق مبارزان و روشن فکران منطقه به پیش برده و بنیاد گروه مبارزان محلی قشقایی را پایه‌گذاری کرد.<ref name=":1" />  


پیش از آن‌که الله قلی خان از زندان اول آزاد شود، ساواک شاه برای تطمیع او پیشنهاد کرده بود که بیا ما تو را به عنوان گوینده‌ی خبر در رادیو تلویزیون با حقوق ماهیانه بالا معرفی کنیم و آن‌جا کار کن. اما الله قلی خان قاطعانه رد می‌کند.<ref name=":0" />  
پیش از آن‌که الله قلی خان از زندان اول آزاد شود، ساواک شاه برای تطمیع او پیشنهاد کرده بود که بیا ما تو را به عنوان گوینده‌ی خبر در رادیو تلویزیون با حقوق ماهیانه بالا معرفی کنیم و آن‌جا کار کن. اما الله قلی خان قاطعانه رد می‌کند.<ref name=":0">[http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-320.html مسیح باز مصلوب - سایت پژواک ایران]</ref>  


== بنیانگذاری جنبش دهقانی ==
== بنیانگذاری جنبش دهقانی ==
[[پرونده:الله قلی‌خان؛2.jpeg|جایگزین=الله‌قلی خان جهانگیری و جمعی از یارانش|بندانگشتی|254x254پیکسل|الله‌قلی خان جهانگیری و جمعی از یارانش]]
الله قلی خان جهانگیری در جنبش دهقانی اوایل سال‌های دهه‌ی ۱۳۵۰، بنیان‌گذاری و رهبری هسته‌های مسلح قیام علیه رژیم شاه در بین ایلات قشقایی را به عهده داشت؛ و تحت تأثیر افکار چریکی رایج در آن سال‌ها، طرح گسترده‌ای برای قیام مسلحانه ریخت. اما این طرح با امکانات وسیعی که ساواک داشت، منجر به شکست و دستگیری گسترده‌ی مبارزان محلی شد. با محاصره کوهای آلمالوخ وردشت، چند تن از دوستان الله قلی خان توسط پلیس دستگیر شدند؛ و الله قلی خان و دوستان دیگرش با حمایت وسیع زحمت‌کشان منطقه حلقه محاصره را شکستند و در کوه‌های بختیاری و اصفهان مخفی ماندند.<ref name=":1" />  
الله قلی خان جهانگیری در جنبش دهقانی اوایل سال‌های دهه‌ی ۱۳۵۰، بنیان‌گذاری و رهبری هسته‌های مسلح قیام علیه رژیم شاه در بین ایلات قشقایی را به عهده داشت؛ و تحت تأثیر افکار چریکی رایج در آن سال‌ها، طرح گسترده‌ای برای قیام مسلحانه ریخت. اما این طرح با امکانات وسیعی که ساواک داشت، منجر به شکست و دستگیری گسترده‌ی مبارزان محلی شد. با محاصره کوهای آلمالوخ وردشت، چند تن از دوستان الله قلی خان توسط پلیس دستگیر شدند؛ و الله قلی خان و دوستان دیگرش با حمایت وسیع زحمت‌کشان منطقه حلقه محاصره را شکستند و در کوه‌های بختیاری و اصفهان مخفی ماندند.<ref name=":1" />  


== دومین دستگیری و زندان ==
== دومین دستگیری و زندان ==
سرانجام پس از دو ماه، پلیس و ساواک با هزاران نیرو و بستن راه‌های ارتباطی، الله قلی خان را دستگیر کردند.
سرانجام پس از دو ماه، پلیس و ساواک با هزاران نیرو و بستن راه‌های ارتباطی، الله قلی خان را دستگیر کردند.
 
[[پرونده:مادر الله قلی خان جهانگیری.jpg|جایگزین=مادر الله قلی خان جهانگیری|بندانگشتی|مادر الله قلی خان جهانگیری در یک تظاهرات علیه رژیم آخوندی در خارج|280x280پیکسل]]
الله قلی خان جهانگیری در دادگاه رژیم شاه به دفاع از اصول مبارزاتی و آرمان انقلابی خود برخاست؛ و سرانجام با توصیه‌ی مشاوران شاه، از ترس واکنش مردم منطقه، از اعدام الله قلی خان صرف نظر کرده و وی را به ده سال زندان محکوم کردند.
الله قلی خان جهانگیری در دادگاه رژیم شاه به دفاع از اصول مبارزاتی و آرمان انقلابی خود برخاست؛ و سرانجام با توصیه‌ی مشاوران شاه، از ترس واکنش مردم منطقه، از اعدام الله قلی خان صرف نظر کرده و وی را به ده سال زندان محکوم کردند.


الله قلی خان جهانگیری در زندان‌های اصفهان و پس از آن، زندان اهواز و زندان عادل‌آباد شیراز، به مبارزه‌ی گسترده و وسیع برای مقابله با زندانبانان رژیم شاه و اِعمال فشار این مأموران بر زندانیان سیاسی و تحمیل شرایط بهتر برای ملاقات کنندگان و بستگان زندانیان، دست زد؛ و در جریان این مبارزات، مستمر مورد شکنجه قرار گرفت. به خاطر این‌که الله قلی خان از همان اوایل اسارت، خواهان انتقال به زندان اوین تهران جهت برقراری ارتباط با رهبران جنبش چریکی بود، مأموران رژیم شاه او را به زندان عادی منتقل کردند. اما الله قلی خان که در میان توده‌های مردم بزرگ شده بود، به سرعت اقدام به سازمان‌دهی زندانیان عادی کرده، و با تشکیل کلاس‌های درس اقدام به روشن‌گری کرد؛ و هم‌زمان با اعتصاب زندانیان سیاسی در زندان عادل آباد شیراز، زندانیان را به اعتصاب سمت داد. زندانبانان که وحشت‌زده شده بودند، او را به بند سیاسی بازگرداندند.<ref name=":1" />
الله قلی خان جهانگیری در زندان‌های اصفهان و پس از آن، زندان اهواز و زندان عادل‌آباد شیراز، به مبارزه‌ی گسترده و وسیع برای مقابله با زندانبانان رژیم شاه و اِعمال فشار این مأموران بر زندانیان سیاسی و تحمیل شرایط بهتر برای ملاقات کنندگان و بستگان زندانیان، دست زد؛ و در جریان این مبارزات، مستمر مورد شکنجه قرار گرفت. به خاطر این‌که الله قلی خان از همان اوایل اسارت، خواهان انتقال به زندان اوین تهران جهت برقراری ارتباط با رهبران جنبش چریکی بود، مأموران رژیم شاه او را به زندان عادی منتقل کردند. اما الله قلی خان که در میان توده‌های مردم بزرگ شده بود، به سرعت اقدام به سازمان‌دهی زندانیان عادی کرده، و با تشکیل کلاس‌های درس اقدام به روشن‌گری کرد؛ و هم‌زمان با اعتصاب زندانیان سیاسی در زندان عادل آباد شیراز، زندانیان را به اعتصاب سمت داد. زندانبانان که وحشت‌زده شده بودند، او را به بند سیاسی بازگرداندند.<ref name=":1" />
[[پرونده:الله قلی8.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|مه‌لقا مادر الله قلی خان جهانگیری]]
=== دستگیری مادر الله قلی خان ===
=== دستگیری مادر الله قلی خان ===
ماه لقا مادر الله قلی خان در سال ۱۳۵۲، به اتهام حمایت از زندانیان سیاسی دستگیر و به مدت دو ماه ونیم در زندان به سر برد؛ و در واقع برای تحت فشار قرار دادن الله قلی خان، گروگان گرفته شده بود.
ماه لقا مادر الله قلی خان در سال ۱۳۵۲، به اتهام حمایت از زندانیان سیاسی دستگیر و به مدت دو ماه ونیم در زندان به سر برد؛ و در واقع برای تحت فشار قرار دادن الله قلی خان، گروگان گرفته شده بود.
خط ۸۰: خط ۷۹:
== پس از انقلاب ضدسلطنتی ==
== پس از انقلاب ضدسلطنتی ==
الله قلی‌خان جهانگیری پس از انقلاب ضدسلطنتی، با دیدن ماهیت نظام جمهوری اسلامی، فعالیت‌های خود را برای احقاق حقوق کشاورزان و عشایرستم‌کشیده و محروم منطقه ادامه داد؛ و اقدام به تشکیل ستادی در منطقه سمیرم در جهت اصلاحات ارضی کرد.<ref name=":3">[https://news.mojahedin.org/i/ الله قلی خان عقاب سرفراز کوه‌های سمیرم - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>
الله قلی‌خان جهانگیری پس از انقلاب ضدسلطنتی، با دیدن ماهیت نظام جمهوری اسلامی، فعالیت‌های خود را برای احقاق حقوق کشاورزان و عشایرستم‌کشیده و محروم منطقه ادامه داد؛ و اقدام به تشکیل ستادی در منطقه سمیرم در جهت اصلاحات ارضی کرد.<ref name=":3">[https://news.mojahedin.org/i/ الله قلی خان عقاب سرفراز کوه‌های سمیرم - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>
[[پرونده:الله قلی1.JPG|بندانگشتی|247x247پیکسل|الله قلی خان و همرزمانش]]
او در همه‌ی مبارزات زحمت‌کشان منطقه برای دفاع از دست‌آوردهای انقلاب، در کنار مردم قرار گرفت؛ و در تمامی نبردهای که خوانین محلی و نظام جمهوری اسلامی به مردم زحمت‌کش منطقه تحمیل می‌کرد، شخصاً فرماندهی عملیات را به عهده گرفت و بارها نیز مجروح شد.<ref name=":2" />


گروه الله قلی خان تلاش می‌کرد تا انضباط کار در کشاورزی و قانونمندی‌های کار دسته‌جمعی، با رعایت اصول پیشرفته و مترقی حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی را از طریق شوراها به زحمت‌کشان بیاموزد. در سراسر منطقه، شوراهای کارگران و زحمت‌کشان سازماندهی شدند. زمین‌های خوانین بزرگ که به صورت بایر نگهداری می‌شد، مصادره و به زیر کشت جمعی از زحمتکشان که زمینی نداشتند درآمد. در چراگاه‌های ییلاق و قشلاق که هر ساله دهقانان باید با هزینه‌های گزاف اجاره کنند، دهقانان به طور مستقل مسئولیت کشت، داشت و برداشت را بر عهده گرفتند؛ ولی این اوضاع دیری نپایید…  
او در همه‌ی مبارزات زحمت‌کشان منطقه برای دفاع از دست‌آوردهای انقلاب، در کنار مردم قرار گرفت؛ و در تمامی نبردهای که خوانین محلی و نظام جمهوری اسلامی به مردم زحمت‌کش منطقه تحمیل می‌کرد، شخصاً فرماندهی عملیات را به عهده گرفت و بارها نیز مجروح شد.<ref name=":2" />[[پرونده:الله قلی8.JPG|بندانگشتی|240x240px|مهین خواهر الله قلی خان جهانگیری|جایگزین=مهین خواهر الله قلی خان جهانگیری]]گروه الله قلی خان تلاش می‌کرد تا انضباط کار در کشاورزی و قانونمندی‌های کار دسته‌جمعی، با رعایت اصول پیشرفته و مترقی حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی را از طریق شوراها به زحمت‌کشان بیاموزد. در سراسر منطقه، شوراهای کارگران و زحمت‌کشان سازماندهی شدند. زمین‌های خوانین بزرگ که به صورت بایر نگهداری می‌شد، مصادره و به زیر کشت جمعی از زحمتکشان که زمینی نداشتند درآمد. در چراگاه‌های ییلاق و قشلاق که هر ساله دهقانان باید با هزینه‌های گزاف اجاره کنند، دهقانان به طور مستقل مسئولیت کشت، داشت و برداشت را بر عهده گرفتند؛ ولی این اوضاع دیری نپایید…  


الله قلی خان در سخنرانی‌ای که به مناسبت سالگرد جان باختن علی‌باز جانبازلو، در شهریور ۱۳۶۰ ایراد کرد، ضد دمکراتیک حکومت ایران را بشدت محکوم نمود؛ و گفت تنها راه رهایی زحمتکشان ایران، پیوستن به حزب طبقه کارگر، تشکیل جبهه گسترده‌ی انقلابی جهت کسب دمکراسی، سازماندهی مبارزات زحمت‌کشان و کارگران و نیروهای دمکراتیک و مترقی، خاتمه  دادن به نظام سرمایه‌داری و تصاحب قدرت سیاسی توسط کارگران است؛ و بدین ترتیب بود که راه ادامه‌ی مبارزه و وظایف گروه را به وضوح ترسیم کرد.<ref>[http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=50965 یادی از الله قلی خان جهانگیری و یارانش - سایت ایران خبر]</ref>  
الله قلی خان در سخنرانی‌ای که به مناسبت سالگرد جان باختن علی‌باز جانبازلو، در شهریور ۱۳۶۰ ایراد کرد، ضد دمکراتیک حکومت ایران را بشدت محکوم نمود؛ و گفت تنها راه رهایی زحمتکشان ایران، پیوستن به حزب طبقه کارگر، تشکیل جبهه گسترده‌ی انقلابی جهت کسب دمکراسی، سازماندهی مبارزات زحمت‌کشان و کارگران و نیروهای دمکراتیک و مترقی، خاتمه  دادن به نظام سرمایه‌داری و تصاحب قدرت سیاسی توسط کارگران است؛ و بدین ترتیب بود که راه ادامه‌ی مبارزه و وظایف گروه را به وضوح ترسیم کرد.<ref>[http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=50965 یادی از الله قلی خان جهانگیری و یارانش - سایت ایران خبر]</ref>  
خط ۹۹: خط ۹۶:


=== دوستی با [[مسعود رجوی]] ===
=== دوستی با [[مسعود رجوی]] ===
[[پرونده:جعفر جهانگیری؛1.jpg|جایگزین=جعفر جهانگیری|بندانگشتی|289x289پیکسل|جعفر جهانگیری]]
الله قلی‌خان جهانگیری ارادت ویژه‌ای نسبت به مسعود رجوی و مجاهدین خلق داشت. او در این باره می‌گفت: <blockquote>«تنها کسی که به مردم پشت نکرد و دروغ نگفت، [[مسعود رجوی]] بود… از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، به بعد مجاهدین مشت خالی خیلی‌ها را باز کردند؛ و نشان دادند که بسیاری از مدعیان مبارزه و چپ‌نماهایی که کباده قیام و شورش و… را می‌کشیدند در واقع اهل تجارت هستند و دکان باز کرده‌اند؛ و با شرایط سخت دکان‌هایشان را بستند. آن‌ها اهل مبارزه نیستند، فقط مجاهدین هستند که به یمن وجود مسعود رجوی مقاومت می‌کنند؛ و مطمئن هستم این راه را تا به آخر ادامه می‌دهند.»<ref name=":3" /> </blockquote>
الله قلی‌خان جهانگیری ارادت ویژه‌ای نسبت به مسعود رجوی و مجاهدین خلق داشت. او در این باره می‌گفت: <blockquote>«تنها کسی که به مردم پشت نکرد و دروغ نگفت، [[مسعود رجوی]] بود… از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، به بعد مجاهدین مشت خالی خیلی‌ها را باز کردند؛ و نشان دادند که بسیاری از مدعیان مبارزه و چپ‌نماهایی که کباده قیام و شورش و… را می‌کشیدند در واقع اهل تجارت هستند و دکان باز کرده‌اند؛ و با شرایط سخت دکان‌هایشان را بستند. آن‌ها اهل مبارزه نیستند، فقط مجاهدین هستند که به یمن وجود مسعود رجوی مقاومت می‌کنند؛ و مطمئن هستم این راه را تا به آخر ادامه می‌دهند.»<ref name=":3" /> </blockquote>


خط ۱۰۹: خط ۱۰۸:


=== توجه به نقش زنان ===
=== توجه به نقش زنان ===
[[پرونده:الله قلی7.JPG|بندانگشتی|226x226پیکسل|الله قلی خان در میان عشایر منطقه]]
[[پرونده:الله قلی‌خان؛4.jpg|جایگزین=الله قلی خان در میان عشایر منطقه|بندانگشتی|225x225پیکسل|الله قلی خان در میان عشایر منطقه]]
یکی از ویژگی‌های الله قلی خان جهانگیری و همرزمانش، تأکید بر ضرورت اتحاد و پیوند مبارزه‌ی روشنفکران و دانشجویان با کارگران و دهقانان و دیگر قشرها زحمت‌کش بود، آنان معتقد بودند که بدون این پیوند مبارزه علیه ستمگران و ظالمان به نتیجه نمی‌رسد. الله قلی خان هم‌چنین به نقش فعال زنان در امر مبارزه بها و اهمیت می‌داد.<ref name=":2" />  
یکی از ویژگی‌های الله قلی خان جهانگیری و همرزمانش، تأکید بر ضرورت اتحاد و پیوند مبارزه‌ی روشنفکران و دانشجویان با کارگران و دهقانان و دیگر قشرها زحمت‌کش بود، آنان معتقد بودند که بدون این پیوند مبارزه علیه ستمگران و ظالمان به نتیجه نمی‌رسد. الله قلی خان هم‌چنین به نقش فعال زنان در امر مبارزه بها و اهمیت می‌داد.<ref name=":2" />  


خط ۱۲۲: خط ۱۲۱:
نیروهای ضربت زندان اوین به سرپرستی '''[[اسدالله لاجوردی]]'''، گروه‌های ضربت اصفهان، شیراز، شهرضا، گروه ویژه عشایر و نیروهای پادگان غدیر و هوانیروز اصفهان، کوه حاجی‌لو (شاهکوه) در نزدیکی شهر اصفهان که محل استقرار گروه الله قلی خان بود، به محاصره درآوردند؛ و از زمین و هوا با انواع سلاح‌ها و تمامی امکانات از هیلکوپتر تا بمب و راکت، محل استقرار گروه الله قلی خان را زیر آتش گرفتند. الله قلی خان (با خوردن سیانور)، ایاز رضایی، قدرالله رضایی، رضی طاهری، قربان گرگی، غلامعلی ذیلاپور و… همان‌روز ۲۵ بهمن‌ماه در کوه حاجیلو پس از یک نبرد ۲۰ ساعته جان باختند و به زندگی مبارزات خود پایان دادند. سردار رضایی و فریدون جوانی، جزو دستگیرشدگان بودند که هر دو آن‌ها نیز در اواخر تابستان ۱۳۶۴، در زندان اوین تیرباران شدند.<ref name=":2" />  
نیروهای ضربت زندان اوین به سرپرستی '''[[اسدالله لاجوردی]]'''، گروه‌های ضربت اصفهان، شیراز، شهرضا، گروه ویژه عشایر و نیروهای پادگان غدیر و هوانیروز اصفهان، کوه حاجی‌لو (شاهکوه) در نزدیکی شهر اصفهان که محل استقرار گروه الله قلی خان بود، به محاصره درآوردند؛ و از زمین و هوا با انواع سلاح‌ها و تمامی امکانات از هیلکوپتر تا بمب و راکت، محل استقرار گروه الله قلی خان را زیر آتش گرفتند. الله قلی خان (با خوردن سیانور)، ایاز رضایی، قدرالله رضایی، رضی طاهری، قربان گرگی، غلامعلی ذیلاپور و… همان‌روز ۲۵ بهمن‌ماه در کوه حاجیلو پس از یک نبرد ۲۰ ساعته جان باختند و به زندگی مبارزات خود پایان دادند. سردار رضایی و فریدون جوانی، جزو دستگیرشدگان بودند که هر دو آن‌ها نیز در اواخر تابستان ۱۳۶۴، در زندان اوین تیرباران شدند.<ref name=":2" />  


از فردای جان باختن الله قلی خان، آوازه‌ی دلاوری‌هایش تا روستاهای دوردست و تا شهرهای برازجان، بوشهر و نقاط دیگر، دهن به دهن نقل و الگویی برای جوانان میهن شد.<ref name=":1" />  
از فردای جان باختن الله قلی خان، آوازه‌ی دلاوری‌هایش تا روستاهای دوردست و تا شهرهای برازجان، بوشهر و نقاط دیگر، دهن به دهن نقل و الگویی برای جوانان میهن شد.<ref name=":1" />
 
[[پرونده:محمد جهانگیری؛1.jpg|جایگزین=محمد جهانگیری|بندانگشتی|550x550پیکسل|محمد جهانگیری]]
یکی ازاعضا مجاهدین خلق که مدتی در کنار الله قلی خان و در چندین نبرد همراهش بوده، ماجرای آشنایی‌اش با او و نبرد الله قلی خان را تا شهادت این‌طور تعریف می‌کند:
یکی ازاعضا مجاهدین خلق که مدتی در کنار الله قلی خان و در چندین نبرد همراهش بوده، ماجرای آشنایی‌اش با او و نبرد الله قلی خان را تا شهادت این‌طور تعریف می‌کند:
[[پرونده:الله قلی6.JPG|بندانگشتی|239x239پیکسل|محل درگیری گروه الله قلی خان جهانگیری]]
<blockquote>«در فروردین ۱۳۶۱، همراه ۱۰ مجاهد دیگر از جمله مجاهدان شهید جواد ایزدی، پرویز توحیدی، غلامرضا جانملکی، کرامت‌الله سیوندانی، جواد فرصت، عبدالحمید مختاری، سعید مختاری و مجید نیکنام موفق شدیم از زندان کازرون فرار کنیم. قبل از اقدام به فرار از زندان، توانسته بودیم با رزمندگان عشایر مستقر در کوه‌های فارس و اصفهان ارتباط برقرار کنیم. برای روزهای اول و دوم فروردین قرار گذاشته بودیم. ما طبق طرح توانستیم از زندان خارج شویم و با کمک تعدادی از هواداران سازمان مجاهدین در بیرون زندان، به منطقه کوهستانی بین کازرون و نورآباد ممسنی برویم. بعد از آشنایی اولیه، الله قلی خان جهانگیری گفت: بچه‌ها باید این‌جا را هرچه سریعتر ترک کنیم و به محل مناسب‌تری برویم. می‌دانم که همه شما از زندان فرار کرده‌اید و حتماً رژیم از دیروز به‌شدت همه‌جا را به‌دنبال شما زیر و رو کرده و الآن هم سخت به‌دنبال شماست، پس بجنبید…</blockquote><blockquote>صمیمت و صراحت الله قلی خان در همان چند برخورد اول به دل همه‌مان نشست. در اردیبهشت ۱۳۶۲، از کوه‌های آباده به سمت کوه‌های کازرون و نورآباد ممسنی در حرکت بودیم. باید یک مسیر بسیار طولانی را طی می‌کردیم. وضعیت آذوقه و تدارکاتمان هم خوب نبود. ۱۰ روز بود که غذایی نداشتیم و تنها غذایمان برگ درختان کوهی و علفهای وحشی بود. باید به هر ترتیب خودمان را برای اجرای یک قرار به کوه‌های نورآباد ممسنی می‌رساندیم. در اواسط خرداد ۱۳۶۲، توانستیم طبق طرح، خودمان را به محل اجرای قرار برسانیم. الله قلی خان به‌همراه ۶ نفر دیگر از بچه‌ها به محل اجرای قرار رفتند و بقیه در محل دیگری به استراحت پرداختیم. حوالی ساعت ۲ نیمه‌شب بود که نگهبان همه را بیدار کرد و اعلام آماده‌باش کرد و گفت: الله قلی‌خان درگیر شده است، دقایقی بعد دو نفر از بچه‌هایی که همراه با الله قلی خان رفته بودند نفس زنان آمدند و گفتند که در محل قرار درگیر شده‌اند و الله قلی‌خان زخمی شده و برای انتقال او نیاز به کمک دارند. یک تیم ۴ نفره به کمکشان رفت. با آن‌که گلوله به سینه‌اش اصابت کرده و از پشتش خارج شده بود، اما او بخش مهمی از مسیر را با پای خودش پیموده بود. محل قرار برای دشمن لو رفته بود و پاسداران به‌صورت گله‌یی آن‌جا را محاصره کرده بودند. اما در همان آغاز درگیری به‌محض روبه‌رو شدن با آتش بچه‌ها، زمین‌گیر شده و جرأت نکرده بودند حتی در حد چند قدم هم که شده آن‌ها را دنبال کنند. در هر حال الله قلی خان به چنگ پاسداران نیفتاد و به‌رغم جراحت سختی که داشت، به‌خاطر روحیه و جسارت و آمادگی خودش، با آن‌که منطقه کاملاً آلوده بود، توانستیم او را از منطقه خارج کنیم. حوالی ساعت ۸ صبح، هنوز در حال راهپیمایی و دور شدن از منطقه درگیری بودیم که، نگهبان فریاد زد: هلیکوپتر! همه به سرعت در محل‌های مناسب شکاف کوه و زیر درختان مخفی شدیم و آن‌قدر بی‌حرکت ماندیم تا هلیکوپترها بعد از گشت زدن‌های متوالی، تصور کردند که ما در آن منطقه نیستیم و از آن جا دور شدند. وضعیت الله قلی خان چندان رضایت‌بخش نبود و زخم او نیاز به جراحی و مداوای اساسی داشت. چون دیگر نمی‌توانست تحرک داشته باشد و زخم گلوله به‌شدت آزارش می‌داد. او را به خانه یکی از هواداران در گچساران منتقل کردیم و با کمک پزشکان هوادار مجاهدین بعد از یک عمل جراحی در شرایط بسیار سخت، دوباره بهبود یافت و به کوه بازگشت.»<ref name=":3" /> </blockquote>
<blockquote>«در فروردین ۱۳۶۱، همراه ۱۰ مجاهد دیگر از جمله مجاهدان شهید جواد ایزدی، پرویز توحیدی، غلامرضا جانملکی، کرامت‌الله سیوندانی، جواد فرصت، عبدالحمید مختاری، سعید مختاری و مجید نیکنام موفق شدیم از زندان کازرون فرار کنیم. قبل از اقدام به فرار از زندان، توانسته بودیم با رزمندگان عشایر مستقر در کوه‌های فارس و اصفهان ارتباط برقرار کنیم. برای روزهای اول و دوم فروردین قرار گذاشته بودیم. ما طبق طرح توانستیم از زندان خارج شویم و با کمک تعدادی از هواداران سازمان مجاهدین در بیرون زندان، به منطقه کوهستانی بین کازرون و نورآباد ممسنی برویم. بعد از آشنایی اولیه، الله قلی خان جهانگیری گفت: بچه‌ها باید این‌جا را هرچه سریعتر ترک کنیم و به محل مناسب‌تری برویم. می‌دانم که همه شما از زندان فرار کرده‌اید و حتماً رژیم از دیروز به‌شدت همه‌جا را به‌دنبال شما زیر و رو کرده و الآن هم سخت به‌دنبال شماست، پس بجنبید…</blockquote><blockquote>صمیمت و صراحت الله قلی خان در همان چند برخورد اول به دل همه‌مان نشست. در اردیبهشت ۱۳۶۲، از کوه‌های آباده به سمت کوه‌های کازرون و نورآباد ممسنی در حرکت بودیم. باید یک مسیر بسیار طولانی را طی می‌کردیم. وضعیت آذوقه و تدارکاتمان هم خوب نبود. ۱۰ روز بود که غذایی نداشتیم و تنها غذایمان برگ درختان کوهی و علفهای وحشی بود. باید به هر ترتیب خودمان را برای اجرای یک قرار به کوه‌های نورآباد ممسنی می‌رساندیم. در اواسط خرداد ۱۳۶۲، توانستیم طبق طرح، خودمان را به محل اجرای قرار برسانیم. الله قلی خان به‌همراه ۶ نفر دیگر از بچه‌ها به محل اجرای قرار رفتند و بقیه در محل دیگری به استراحت پرداختیم. حوالی ساعت ۲ نیمه‌شب بود که نگهبان همه را بیدار کرد و اعلام آماده‌باش کرد و گفت: الله قلی‌خان درگیر شده است، دقایقی بعد دو نفر از بچه‌هایی که همراه با الله قلی خان رفته بودند نفس زنان آمدند و گفتند که در محل قرار درگیر شده‌اند و الله قلی‌خان زخمی شده و برای انتقال او نیاز به کمک دارند. یک تیم ۴ نفره به کمکشان رفت. با آن‌که گلوله به سینه‌اش اصابت کرده و از پشتش خارج شده بود، اما او بخش مهمی از مسیر را با پای خودش پیموده بود. محل قرار برای دشمن لو رفته بود و پاسداران به‌صورت گله‌یی آن‌جا را محاصره کرده بودند. اما در همان آغاز درگیری به‌محض روبه‌رو شدن با آتش بچه‌ها، زمین‌گیر شده و جرأت نکرده بودند حتی در حد چند قدم هم که شده آن‌ها را دنبال کنند. در هر حال الله قلی خان به چنگ پاسداران نیفتاد و به‌رغم جراحت سختی که داشت، به‌خاطر روحیه و جسارت و آمادگی خودش، با آن‌که منطقه کاملاً آلوده بود، توانستیم او را از منطقه خارج کنیم. حوالی ساعت ۸ صبح، هنوز در حال راهپیمایی و دور شدن از منطقه درگیری بودیم که، نگهبان فریاد زد: هلیکوپتر! همه به سرعت در محل‌های مناسب شکاف کوه و زیر درختان مخفی شدیم و آن‌قدر بی‌حرکت ماندیم تا هلیکوپترها بعد از گشت زدن‌های متوالی، تصور کردند که ما در آن منطقه نیستیم و از آن جا دور شدند. وضعیت الله قلی خان چندان رضایت‌بخش نبود و زخم او نیاز به جراحی و مداوای اساسی داشت. چون دیگر نمی‌توانست تحرک داشته باشد و زخم گلوله به‌شدت آزارش می‌داد. او را به خانه یکی از هواداران در گچساران منتقل کردیم و با کمک پزشکان هوادار مجاهدین بعد از یک عمل جراحی در شرایط بسیار سخت، دوباره بهبود یافت و به کوه بازگشت.»<ref name=":3" /> </blockquote>


=== پیکر مصلوب ===
=== پیکر مصلوب ===
[[پرونده:الله قلی4.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|پیکر مصلوب الله قلی خان جهانگیری]]
[[پرونده:الله قلی‌خان؛1.jpeg|جایگزین=پیکر مصلوب الله قلی خان جهانگیری|بندانگشتی|219x219پیکسل|پیکر مصلوب الله قلی خان جهانگیری]]
از روز بعد از کشته شدن الله قلی خان جهانگیری، پیکر بی‌جان او را در چند زندان به نمایش گذاشتند. اما به این کار کفایت نکردند. مآموران حکومتی برای تضعیف روحیه و زهر چشم گرفتن از مردم محروم منطقه و جهت قدرت‌نمایی، پیکر او را هرروز در شهرها و روستاهای منطقه‌ی عشایرنشین استان‌های اصفهان، فارس و کهگلویه و بویراحمد، به صلیب کشیده و اهالی را برای مشاهده‌ی او به صف می‌کردند. حاضر نشدن در کنار پیکر به صلیب کشیده شده‌ی الله قلی خان از سوی مأموران جرم محسوب شده و موجب دستگیری و اذیت و آزار مردم می‌شد. پس از مدتی سر انجام آدرس محل دفن الله قلی خان که واقع در دارالرحمه شهر شیراز، قسمت اعدامی‌ها است، به خانواده وی داده شد.<ref name=":4" />  
از روز بعد از کشته شدن الله قلی خان جهانگیری، پیکر بی‌جان او را در چند زندان به نمایش گذاشتند. اما به این کار کفایت نکردند. مآموران حکومتی برای تضعیف روحیه و زهر چشم گرفتن از مردم محروم منطقه و جهت قدرت‌نمایی، پیکر او را هرروز در شهرها و روستاهای منطقه‌ی عشایرنشین استان‌های اصفهان، فارس و کهگلویه و بویراحمد، به صلیب کشیده و اهالی را برای مشاهده‌ی او به صف می‌کردند. حاضر نشدن در کنار پیکر به صلیب کشیده شده‌ی الله قلی خان از سوی مأموران جرم محسوب شده و موجب دستگیری و اذیت و آزار مردم می‌شد. پس از مدتی سر انجام آدرس محل دفن الله قلی خان که واقع در دارالرحمه شهر شیراز، قسمت اعدامی‌ها است، به خانواده وی داده شد.<ref name=":4" />  


خط ۱۴۰: خط ۱۳۸:


== اسامی جان باختگان گروه الله قلی خان خان ==
== اسامی جان باختگان گروه الله قلی خان خان ==
[[پرونده:الله قلی5.JPG|بندانگشتی|440x440پیکسل|جعفر جهانگیری، محمدقلی جهانگیری]]
اسامی جان باختگان گروه الله قلی خان جهانگیری به ترتیب بر اساس اطلاعات موجود عبارتند از:
اسامی جان باختگان گروه الله قلی خان جهانگیری به ترتیب بر اساس اطلاعات موجود عبارتند از:
* حاجی رضایی «علیباز جانبازلو» (۲ شهریور ۱۳۵۹)
* حاجی رضایی «علیباز جانبازلو» (۲ شهریور ۱۳۵۹)
۵٬۷۷۰

ویرایش