بنیادگرایی اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۹۶: خط ۹۶:
جمهوری اسلامی از همان ابتدای به‌دست آوردن قدرت در ایران بنا به همین ماهیت که با بقای آن نیز ارتباط مستقیم داشت، صدور انقلاب و ایجاد هلال شیعی را هدف خود قرار داد.  
جمهوری اسلامی از همان ابتدای به‌دست آوردن قدرت در ایران بنا به همین ماهیت که با بقای آن نیز ارتباط مستقیم داشت، صدور انقلاب و ایجاد هلال شیعی را هدف خود قرار داد.  


'''جمهوری اسلامی ایران اولین حکومت بنیادگرای اسلامی که به قدرت سیاسی دست یافته است'''. حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر نظریه «ولایت فقیه» در ایران است که بنیان‌گذار آن « [[روح‌الله خمینی]] » بود. خمینی نظریه ولایت فقیه را از سال‌ها قبل از به قدرت رسیدن در کتاب خود به نام «حکومت اسلامی» تدوین کرده بود. بسیاری از علمای شیعه این نظریه را نمی‌پذیرند.  
'''جمهوری اسلامی ایران اولین حکومت بنیادگرای اسلامی است که به قدرت سیاسی دست یافته است'''. حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر نظریه «ولایت فقیه» در ایران است که بنیان‌گذار آن « [[روح‌الله خمینی]] » بود. خمینی نظریه ولایت فقیه را از سال‌ها قبل از به قدرت رسیدن در کتاب خود به نام «حکومت اسلامی» تدوین کرده بود. بسیاری از علمای شیعه این نظریه را نمی‌پذیرند.  


رژیم ایران بنا به همین ماهیت، دگراندیشی را با ادامه‌ی بقای خود در تضاد می‌بیند. به همین دلیل  است که سرکوب جریانات سیاسی، اقلیت‌های مذهبی و قومی، فعالان دانشجویی، دراویش و... در ایران همواره جریان داشته است.  
رژیم ایران بنا به همین ماهیت، دگراندیشی را با ادامه‌ی بقای خود در تضاد می‌بیند. به همین دلیل  است که سرکوب جریانات سیاسی، اقلیت‌های مذهبی و قومی، فعالان دانشجویی، دراویش و... در ایران همواره جریان داشته است.  
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
به رغم این تفاوت‌ها، در موارد زیر نوعی توافق وجود دارد:
به رغم این تفاوت‌ها، در موارد زیر نوعی توافق وجود دارد:
* بنیادگرایی مذهبی پدیده‌ای جهانی است و متعلق به مذهب یا مکان خاصی نیست.
* بنیادگرایی مذهبی پدیده‌ای جهانی است و متعلق به مذهب یا مکان خاصی نیست.
* به رغم تنوع و تعدد جریان‌های دینی بنیادگرا در جهان و تنوع آن‌ها در درون یک مذهب خاص، این جریانان ویژگی‌های مشترکی دارند؛ از جمله:
* به رغم تنوع و تعدد جریان‌های دینی بنیادگرا در جهان و تنوع آن‌ها در درون یک مذهب خاص، این جریان‌ها ویژگی‌های مشترکی دارند؛ از جمله:
*# همه معتقد به قطعیت متون مقدس هستند
*# همه معتقد به قطعیت متون مقدس هستند.
*# خواهان بازگشت و بکارگیری مجدد احکام و اشکال گذشته هستند.
*# خواهان بازگشت و بکارگیری مجدد احکام و اشکال گذشته هستند.
*# واجد جهت‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی هستند.
*# واجد جهت‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی هستند.
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:


== بینادگرایی اسلامی‌ ==
== بینادگرایی اسلامی‌ ==
مفهوم بنیادگرایی اسلامی با ظهور جریانات دینی در کشورهای اسلامی و به خصوص روی کار آمدن حکومت ولایت فقیه در ایران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ادبیات علوم سیاسی و جامعه شناسی کاربرد یافت.   
مفهوم بنیادگرایی اسلامی با ظهور جریان‌های دینی در کشورهای اسلامی و به خصوص روی کار آمدن حکومت ولایت فقیه در ایران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ادبیات علوم سیاسی و جامعه شناسی کاربرد یافت.   


راشد غنوشی می‌گوید:   
راشد غنوشی می‌گوید:   
خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:


== ریشه‌های بنیادگرایی اسلامی ==
== ریشه‌های بنیادگرایی اسلامی ==
در همه مذاهب اسلامی (چه شیعه و چه سنی) دو نوع تفکر در دین وجود دارد
در همه مذاهب اسلامی (چه شیعه و چه سنی) دو نوع تفکر در دین وجود دارد.


دسته اول دسته‌ای است که می‌توان آن‌را ترقی خواه و نوگرا دانست و دسته دوم دسته‌ای است که باید آن‌را بنیادگرا یا ارتجاعی نام گذاشت.  
دسته اول دسته‌ای است که می‌توان آن‌را ترقی خواه و نوگرا دانست و دسته دوم دسته‌ای است که باید آن‌را بنیادگرا یا ارتجاعی نام گذاشت.  
خط ۲۸۹: خط ۲۸۹:
==== جنگ قدرت در نظام ولایت فقیه ====
==== جنگ قدرت در نظام ولایت فقیه ====
حکومت ولایت فقیه در ظاهر دارای مجلس و احزاب و جنا‌ه‌هایی است که در مسائل متعددی با هم اختلاف نیز دارند. این موضوع باعث شده که افرادی در غرب این رژیم را یک حکومت دارای درجاتی از دموکراسی تلقی کنند. این اختلافات در واقع نوعی جنگ قدرت ناشی از تضاد منافع باند‌های حاکم است. این خصوصیت در واقع ویژگی خاصی نیز به سرکوب در رژیم ولایت فقیه می‌دهد. جناح‌های حاکم در رژیم ولایت فقیه درمورد سرکوب مخالفان هیچ تردیدی به خود راه نمی‌دهند و در این موضوع کاملا توافق دارند. در زمان حکومت خمینی جنگ قدرت بین جناح‌های حاکم بسیار کمتر بود. در آن‌زمان نهضت آزادی فعالیت بسیار محدودی داشت اما بعدها به رغم اختلافات بسیار بین جناحهای حاکمیت، نهضت آزادی نیز کاملا ممنوع شد.<ref name=":7" />
حکومت ولایت فقیه در ظاهر دارای مجلس و احزاب و جنا‌ه‌هایی است که در مسائل متعددی با هم اختلاف نیز دارند. این موضوع باعث شده که افرادی در غرب این رژیم را یک حکومت دارای درجاتی از دموکراسی تلقی کنند. این اختلافات در واقع نوعی جنگ قدرت ناشی از تضاد منافع باند‌های حاکم است. این خصوصیت در واقع ویژگی خاصی نیز به سرکوب در رژیم ولایت فقیه می‌دهد. جناح‌های حاکم در رژیم ولایت فقیه درمورد سرکوب مخالفان هیچ تردیدی به خود راه نمی‌دهند و در این موضوع کاملا توافق دارند. در زمان حکومت خمینی جنگ قدرت بین جناح‌های حاکم بسیار کمتر بود. در آن‌زمان نهضت آزادی فعالیت بسیار محدودی داشت اما بعدها به رغم اختلافات بسیار بین جناحهای حاکمیت، نهضت آزادی نیز کاملا ممنوع شد.<ref name=":7" />
== پایه‌‌های حکومت ولایت فقیه ==
نظام ولایت فقیه بر دو پایه اصلی سرکوب داخلی و صدور بنیادگرایی یا [[صدور بحران]] بنا شده است. این ویژگی در فرهنگ سیاسی با نام‌های دیگری از جمله، صدور ارتجاع، صدور بحران، جنگ طلبی و صدور تروریسم نام‌گذاری می‌شود. در فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی از این موضوع با اصطلاح «صدور انقلاب» نام‌ برده می‌شود و در واقع هسته‌ی اولیه‌ی ایده تشکیل «خلافت اسلامی» یا «حکومت جهانی اسلام» است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>
=== سرکوب در نظام ولایت فقیه ===
=== سرکوب در نظام ولایت فقیه ===
[[پرونده:سرکوب تظاهرات توسط لیاس شخصی‌ها.JPG|جایگزین=لباس شخصی‌های بینادگرای وابسته به ولی فقیه تظاهرات را سرکوب می‌کنند|بندانگشتی|300x300پیکسل|سرکوب تظاهرات در سال ۱۳۸۸ توسط لباس شخصی‌های وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی]]
[[پرونده:سرکوب تظاهرات توسط لیاس شخصی‌ها.JPG|جایگزین=لباس شخصی‌های بینادگرای وابسته به ولی فقیه تظاهرات را سرکوب می‌کنند|بندانگشتی|300x300پیکسل|سرکوب تظاهرات در سال ۱۳۸۸ توسط لباس شخصی‌های وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی]]
خط ۲۹۶: خط ۲۹۸:


وجه دیگر سرکوب در حکومت ولایت فقیه سرکوب اقلیت‌های مذهبی‌ است. در یک نظام دیکتاتوری کلاسیک، اقلیت‌های مذهبی تهدیدی برای نظام نیستند، اما در نظام بنیادگرای مذهبی ولایت فقیه، آن‌ها تهدید به شمار می‌روند زیرا تفکر انحصارطلبانه‌ی این تفکر را که بر ایجاد جهان‌ وطنی‌ اسلامی و هلال شیعی استوار است، زیر سوال می‌برند. به این ترتیب اگر اقلیت‌های مذهبی در تبلیغ و رفتارها  و مناسک مذهبی خود آزاد باشند، تمامیت نظام بنیادگرای اسلامی دچار تتنش می‌شود. <ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه ـ انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>
وجه دیگر سرکوب در حکومت ولایت فقیه سرکوب اقلیت‌های مذهبی‌ است. در یک نظام دیکتاتوری کلاسیک، اقلیت‌های مذهبی تهدیدی برای نظام نیستند، اما در نظام بنیادگرای مذهبی ولایت فقیه، آن‌ها تهدید به شمار می‌روند زیرا تفکر انحصارطلبانه‌ی این تفکر را که بر ایجاد جهان‌ وطنی‌ اسلامی و هلال شیعی استوار است، زیر سوال می‌برند. به این ترتیب اگر اقلیت‌های مذهبی در تبلیغ و رفتارها  و مناسک مذهبی خود آزاد باشند، تمامیت نظام بنیادگرای اسلامی دچار تتنش می‌شود. <ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه ـ انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>
== پایه‌‌های حکومت ولایت فقیه ==
نظام ولایت فقیه بر دو پایه اصلی سرکوب داخلی و صدور بنیادگرایی یا [[صدور بحران]] بنا شده است. این ویژگی در فرهنگ سیاسی با نام‌های دیگری از جمله، صدور ارتجاع، صدور بحران، جنگ طلبی و صدور تروریسم نام‌گذاری می‌شود. در فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی از این موضوع با اصطلاح «صدور انقلاب» نام‌ برده می‌شود و در واقع هسته‌ی اولیه‌ی ایده تشکیل «خلافت اسلامی» یا «حکومت جهانی اسلام» است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>
=== صدور بنیادگرایی در حکومت ولایت فقیه ===
=== صدور بنیادگرایی در حکومت ولایت فقیه ===
حکومت جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت بنیادگرای خود قادر به حل مشکلات واقعی جامعه‌ی مدرن امروزی نیست. در سال ۱۳۵۷ بعد از سقوط یک رژیم دیکتاتوری  نیروهای زیادی درجریان آن انقلاب آزاد شدند. نیروهایی که تشنه‌ی آزادی و برابری بودند. خمینی می‌دانست که یا باید این نیروها را در راه ساختن یک نظام دموکراتیک و یک پیشرفت اقتصادی - اجتماعی به کار بگیرد و از سویی به مطالبات آن‌ها پاسخ گوید یا آن که این نیرو رادر راستای توسعه طلبی و صدور انقلاب و بنیادگرایی به کشورهای دیگر بر اساس تئوری گسترش حکومت اسلامی بکار بندد. خمینی با به‌کار گیری روش دوم نه تنها می‌توانست از پاسخ به مطالبات مردمی به بهانه‌‌ی جنگ خودداری کند بلکه با سرکوب هر‌گونه آزادی‌خواهی در کشور و از سویی  تهییج نیروهای جبهه‌ی خود، حکومت خود را تضمین نماید. به این ترتیب جنگ‌طلبی و صدور بحران یکی از مبانی اصلی حکومت ولایت فقیه از ابتدای انقلاب ضدسلطنتی بوده است.  <ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>
حکومت جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت بنیادگرای خود قادر به حل مشکلات واقعی جامعه‌ی مدرن امروزی نیست. در سال ۱۳۵۷ بعد از سقوط یک رژیم دیکتاتوری  نیروهای زیادی درجریان آن انقلاب آزاد شدند. نیروهایی که تشنه‌ی آزادی و برابری بودند. خمینی می‌دانست که یا باید این نیروها را در راه ساختن یک نظام دموکراتیک و یک پیشرفت اقتصادی - اجتماعی به کار بگیرد و از سویی به مطالبات آن‌ها پاسخ گوید یا آن که این نیرو رادر راستای توسعه طلبی و صدور انقلاب و بنیادگرایی به کشورهای دیگر بر اساس تئوری گسترش حکومت اسلامی بکار بندد. خمینی با به‌کار گیری روش دوم نه تنها می‌توانست از پاسخ به مطالبات مردمی به بهانه‌‌ی جنگ خودداری کند بلکه با سرکوب هر‌گونه آزادی‌خواهی در کشور و از سویی  تهییج نیروهای جبهه‌ی خود، حکومت خود را تضمین نماید. به این ترتیب جنگ‌طلبی و صدور بحران یکی از مبانی اصلی حکومت ولایت فقیه از ابتدای انقلاب ضدسلطنتی بوده است.  <ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>
خط ۳۱۸: خط ۳۱۷:


==== ماجرای حج سال ۱۳۶۶ ====
==== ماجرای حج سال ۱۳۶۶ ====
[[پرونده:حادثه حج سال ۱۳۶۶.JPG|جایگزین=کشتار حاجیان در مکه نتیجه صدور بنیادگرایی توسط عوامل جمهوری اسلامی|بندانگشتی|جادثه حج سال ۱۳۶۶ در مکه و کشته شدن حجاج ]]
[[پرونده:حادثه حج سال ۱۳۶۶.JPG|جایگزین=کشتار حاجیان در مکه نتیجه صدور بنیادگرایی توسط عوامل جمهوری اسلامی|بندانگشتی|حادثه حج سال ۱۳۶۶ در مکه و کشته شدن حجاج ]]
در سال ۱۳۶۶ درجریان مراسم حج یک راه‌پیمایی به نام «برائت از مشرکین» در مکه برگزار شد. در پایان این راه‌پیمایی که بیشتر شرکت کنندگان در آن حجاج ایرانی بودند، تعدادی از آنان که بعدا معلوم شد افرادی از نیروهای رژیم ایران از جمله محسن میردامادی هم جزو آنان بود، قصد داشتند مسیر این راه‌پیمایی را به سمت مسجدالحرام منحرف بکنند و با دسترسی به بلندگوی حرم، شعار مرگ بر آمریکا بدهند. پلیس عربستان از این ماجرا آگاه می‌شود و در صدد ممانعت از این کار برمی‌آید. در این واقعه بنا به آمار منتشر شده توسط رژیم ایران ۳۲۵ ایرانی شامل ۲۰۳ زن و ۱۲۲ مرد کشته شدند.  
در سال ۱۳۶۶ درجریان مراسم حج یک راه‌پیمایی به نام «برائت از مشرکین» در مکه برگزار شد. در پایان این راه‌پیمایی که بیشتر شرکت کنندگان در آن حجاج ایرانی بودند، تعدادی از آنان که بعدا معلوم شد افرادی از نیروهای رژیم ایران از جمله محسن میردامادی هم جزو آنان بود، قصد داشتند مسیر این راه‌پیمایی را به سمت مسجدالحرام منحرف بکنند و با دسترسی به بلندگوی حرم، شعار مرگ بر آمریکا بدهند. پلیس عربستان از این ماجرا آگاه می‌شود و در صدد ممانعت از این کار برمی‌آید. در این واقعه بنا به آمار منتشر شده توسط رژیم ایران ۳۲۵ ایرانی شامل ۲۰۳ زن و ۱۲۲ مرد کشته شدند.