۸٬۷۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=بنیتو موسولینی|تصویر=موسولینی.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=بنیتو آمیلکاره آندرهآ موسولینی|زمینه فعالیت=|ملیت=ایتالیایی|تاریخ تولد=۲۹ ژوئیه ۱۸۸۳|محل تولد=روستای پرداپیوی ایتالیا|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۲۸ آوریل ۱۹۴۵ میلادی|محل مرگ=شهر مرزی ایتالیا|علت مرگ=اعدام بدست پارتیزانهای ایتالیایی هنگام فرار از ایتالیا|محل زندگی=رم ایتالیا|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=دوچه|بنیانگذار=مکتب فاشیسم|پیشه=سیاستمدار، روز نامهنگار، نویسنده، معلم|سالهای نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتابها=|مقالهها=|نمایشنامهها=|فیلمنامهها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=مشارکت در حوادث جنگجهانی دوم|تأثیرگذاشته بر=مردم جهان در ابتدای قرن بیستم|تأثیرپذیرفته از=مارکس، نیچه، ویلفرد بارتو، ژرژ سورل، شارل پگی، هیوبرت لاگاردله|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}} | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=بنیتو موسولینی|تصویر=موسولینی.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=بنیتو آمیلکاره آندرهآ موسولینی|زمینه فعالیت=|ملیت=ایتالیایی|تاریخ تولد=۲۹ ژوئیه ۱۸۸۳|محل تولد=روستای پرداپیوی ایتالیا|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۲۸ آوریل ۱۹۴۵ میلادی|محل مرگ=شهر مرزی ایتالیا|علت مرگ=اعدام بدست پارتیزانهای ایتالیایی هنگام فرار از ایتالیا|محل زندگی=رم ایتالیا|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=دوچه|بنیانگذار=مکتب فاشیسم|پیشه=سیاستمدار، روز نامهنگار، نویسنده، معلم|سالهای نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتابها=|مقالهها=|نمایشنامهها=|فیلمنامهها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=مشارکت در حوادث جنگجهانی دوم|تأثیرگذاشته بر=مردم جهان در ابتدای قرن بیستم|تأثیرپذیرفته از=مارکس، نیچه، ویلفرد بارتو، ژرژ سورل، شارل پگی، هیوبرت لاگاردله|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}} | ||
'''بنیتو موسولینی،''' با نام کامل بنیتو آمیلکاره آندرهآ موسولینی'''،''' (زادهی ۲۹ ژوئیه ۱۸۸۳ درگذشت ۲۸ آوریل ۱۹۴۵)، بنیانگذار فاشیسم، معروف به دوچه Il Duce (رهبر)، در روستای دوویادی پرداپیوی ایتالیا متولد شد. نام پدرش آلساندرو موسولینی، آهنگر و مادرش روزا موسولینی، معلم مدرسه بود. پدرش یک مارکسیست متعصب و مادرش یک کاتولیک بود. موسولینی در کارگاه پدرش به او در کار آهنگری کمک میکرد و تحت تاثیر افکار پدری مارکسیست که بیشتر مواقع مبلغ تفکرات ناسیونالیستی هم بود، قرار داشت. در سال ۱۹۰۲ برای کار به کشور سویس رفت و به دلیل فعالیتهای سوسیالیستی از آن کشور اخراج شد. او سپس به عنوان مسئول روزنامه حزب سوسیالیست محلی ایتالیا به نام کارگران آینده در تورنتو به فعالیت پرداخت. او در این زمان با چزاره باتیستی سیاستمدار و روزنامهنگار مشهور ایتالیایی آشنا شد و موافقت نمود که در روزنامه او به نام مردم به عنوان ویراستار و نویسنده فعالیت نماید.<ref>[https://mandegar.tarikhema.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%AA%D9%88-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86%DB%8C زندگینامه موسولینی سایت تاریخ ما]</ref> | '''بنیتو موسولینی،''' با نام کامل بنیتو آمیلکاره آندرهآ موسولینی'''،''' (زادهی ۲۹ ژوئیه ۱۸۸۳ درگذشت ۲۸ آوریل ۱۹۴۵)، بنیانگذار فاشیسم، معروف به دوچه Il Duce (رهبر)، در روستای دوویادی پرداپیوی ایتالیا متولد شد. نام پدرش آلساندرو موسولینی، آهنگر و مادرش روزا موسولینی، معلم مدرسه بود. پدرش یک مارکسیست متعصب و مادرش یک کاتولیک بود. موسولینی در کارگاه پدرش به او در کار آهنگری کمک میکرد و تحت تاثیر افکار پدری مارکسیست که بیشتر مواقع مبلغ تفکرات ناسیونالیستی هم بود، قرار داشت. در سال ۱۹۰۲ برای کار به کشور سویس رفت و به دلیل فعالیتهای سوسیالیستی در ارتباط با کلارا زتکین از آن کشور اخراج شد. او سپس به عنوان مسئول روزنامه حزب سوسیالیست محلی ایتالیا به نام کارگران آینده در تورنتو به فعالیت پرداخت. او در این زمان با چزاره باتیستی سیاستمدار و روزنامهنگار مشهور ایتالیایی آشنا شد و موافقت نمود که در روزنامه او به نام مردم به عنوان ویراستار و نویسنده فعالیت نماید.<ref>[https://mandegar.tarikhema.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%AA%D9%88-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86%DB%8C زندگینامه موسولینی سایت تاریخ ما]</ref> | ||
همسر او به نام لدا السر (که در یکی از روستاهای اطراف تورنتو متولد شدهبود) در سال ۱۹۱۵ برای او فرزند پسری به دنیا آورد. او سپس در جنگ اول به عنوان سرباز مشغول به خدمت شد و در سال ۱۹۱۷ خدمت او به پایان رسید. پس از پایان خدمت، در ارتش متفقین مشغول به کار شد. اطلاع دقیقی از دوران خدمت سربازی او در ارتش ایتالیا و ارتش متفقین وجود ندارد. | همسر او به نام لدا السر (که در یکی از روستاهای اطراف تورنتو متولد شدهبود) در سال ۱۹۱۵ برای او فرزند پسری به دنیا آورد. او سپس در جنگ اول به عنوان سرباز مشغول به خدمت شد و در سال ۱۹۱۷ خدمت او به پایان رسید. پس از پایان خدمت، در ارتش متفقین مشغول به کار شد. اطلاع دقیقی از دوران خدمت سربازی او در ارتش ایتالیا و ارتش متفقین وجود ندارد. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
== گاهشمار زندگی موسولینی == | == گاهشمار زندگی موسولینی == | ||
بنیتو موسولینی، در ۲۹ جولای ۱۸۸۳ در روستای دوویادی پرداپیو متولد شد. نام پدر او آلساندرو موسولینی یک آهنگر و مارکسیستی پرشور و مادرش رزا موسولینی یک معلم مدرسه ابتدایی و کاتولیک بود. پدر بنیتو در ناحیهای که از نظر تاریخی یک منطقهی انقلابی شناختهمیشد، یک فرد انقلابی بود. او پسر خود را به یاد «بنیتو هوارز» قهرمان آزادی مکزیک، بنیتو نامید. <ref name=":0"> | بنیتو موسولینی، در ۲۹ جولای ۱۸۸۳ در روستای دوویادی پرداپیو متولد شد. نام پدر او آلساندرو موسولینی یک آهنگر و مارکسیستی پرشور و مادرش رزا موسولینی یک معلم مدرسه ابتدایی و کاتولیک بود. پدر بنیتو در ناحیهای که از نظر تاریخی یک منطقهی انقلابی شناختهمیشد، یک فرد انقلابی بود. او پسر خود را به یاد «بنیتو هوارز» قهرمان آزادی مکزیک، بنیتو نامید. <ref name=":0">سرگذشت عجیب موسولینی نوشته میلتون براکر ص ۱۲۴ کتاب از ولگردی تا دیکتاتوری</ref>خانواده موسولینی درآمد چندانی نداشت، در خانه آنها کتاب زیاد بود و بنیتو مطالعه را دوست داشت. بنیتو بدخلق بود و به ندرت میخندید و دوستی نداشت. بنیتو زورگو و خشن بود دوست داشت با دیگر بچهها دعوا راه بیندازد. او مینویسد: | ||
[[پرونده:موسولینی ۳.JPG|بندانگشتی|'''تصویری از دوران جوانی موسولینی''']] | [[پرونده:موسولینی ۳.JPG|بندانگشتی|'''تصویری از دوران جوانی موسولینی''']] | ||
«بارها با سری که سنگ خورده و شکسته، خونین و مالین به خانه برگشتم. ولی بلد بودم که چطور از خودم دفاع کنم.» | «بارها با سری که سنگ خورده و شکسته، خونین و مالین به خانه برگشتم. ولی بلد بودم که چطور از خودم دفاع کنم.» | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
=== نجات موسولینی توسط آلمانها === | === نجات موسولینی توسط آلمانها === | ||
چند ماه بعد موسولینی توسط آلمانیها از اقامتگاهش در بالای کوهی در ایتالیا آزاد شد. او به شمال ایتالیا رفت و در آن جا کوشید تا یک دولت فاشیست جدید و دستنشانده آلمان را ایجاد کند. موسولینی تحت فشارهای هیتلر و چند فاشیست وفادار که دولت جمهوری سالو را تشکیل دادند تسلیم شد و نقشهی اعدام کسانی را که به او خیانت کردهبودند کشید. او به عنوان رئیس دولت و وزیر امور خارجه برای جمهوری اجتماعی ایتالیا انتخاب شد، در این زمان او خاطرات بسیاری نوشت. روزنامهی دا کاپو (Da Capo) | چند ماه بعد موسولینی توسط آلمانیها از اقامتگاهش در بالای کوهی در ایتالیا آزاد شد. او به شمال ایتالیا رفت و در آن جا کوشید تا یک دولت فاشیست جدید و دستنشانده آلمان را ایجاد کند. موسولینی تحت فشارهای هیتلر و چند فاشیست وفادار که دولت جمهوری سالو را تشکیل دادند تسلیم شد و نقشهی اعدام کسانی را که به او خیانت کردهبودند کشید. او به عنوان رئیس دولت و وزیر امور خارجه برای جمهوری اجتماعی ایتالیا انتخاب شد، در این زمان او خاطرات بسیاری نوشت. روزنامهی دا کاپو (Da Capo) زندگینامهی شخصی و خاطرات او را با عنوان "صعود و سقوط من" تلفیق و منتشر کرد. | ||
==== سرانجام موسولینی ==== | ==== سرانجام موسولینی ==== | ||
موسولینی و همراهانش در نزدیکی روستای دونگو بازداشت شدند. آنها سعی داشتند به منظور فرار به اسپانیا با هواپیمایی از سوئیس بروند. موسولینی با ارتش فراری آلمان مسافرت میکرد. او سعی کرد با پوشیدن یک لباس نظامی آلمانی فرار کند. پس از چندین تلاش نا موفق آنها به کومو رسیدند. آنها در نهایت به مزگرا بردهشدند جایی که آخرین شب خود را با خانوادهی دیماریا سپری کردند. | |||
موسولینی و پتاچی را روز بعد به روستای جیولینو دی مزگرا بردند و در آن جا به ضرب گلوله اعدام کردند. | |||
موسولینی و پتاچی روز بعد به روستای جیولینو دی مزگرا | |||
روز ۲۸ آوریل ۱۹۴۵ کمیتهی آزادیبخش ملی به کلونل والریو دستور داد تا حکم را اجرا کند. نام واقعی کلونل والریو والتر اُدیسیو بود. او موسولینی، پتاچی و فاشیستهای دیگر را درکامیونهایی به روستای جیولینو دیمزگرا برد و در آنجا پتاچی موسولینی را در آغوش گرفت و مانع از رفتن او شد. پتاچی تیر خورد و هنگامی که بدن شل و بیجان او بر روی زمین افتاد موسولینی پیراهن خود را باز کرده و فریاد زد، "تیر را به سینهی من شلیک کنید!" و اُدیسیو تیر را به سمت سینهی او نشانه رفت. موسولینی افتاد، اما نمرد. | روز ۲۸ آوریل ۱۹۴۵ کمیتهی آزادیبخش ملی به کلونل والریو دستور داد تا حکم را اجرا کند. نام واقعی کلونل والریو والتر اُدیسیو بود. او موسولینی، پتاچی و فاشیستهای دیگر را درکامیونهایی به روستای جیولینو دیمزگرا برد و در آنجا پتاچی موسولینی را در آغوش گرفت و مانع از رفتن او شد. پتاچی تیر خورد و هنگامی که بدن شل و بیجان او بر روی زمین افتاد موسولینی پیراهن خود را باز کرده و فریاد زد، "تیر را به سینهی من شلیک کنید!" و اُدیسیو تیر را به سمت سینهی او نشانه رفت. موسولینی افتاد، اما نمرد. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۷: | ||
== سخنان موسولینی == | == سخنان موسولینی == | ||
گزیدهای از سخنان موسولینی: | گزیدهای از سخنان موسولینی: | ||
* <blockquote>"ستارهی من سقوط | * <blockquote>"ستارهی من سقوط کرده، دیگر هیچ انگیزهی مبارزهای در من باقی نماندهاست. من کار و تلاش میکنم، در حالی که میدانم تمام اینها یک نمایش مضحک است. . . من چشم به پایان این تراژدی دوختهام و به طرز عجیبی از همه چیز فاصله گرفتهام، از بازیگری هیچ نمیدانم. احساس میکنم من آخرین تماشاگر هستم".</blockquote> | ||
موسولینی راجع به انگلیسیها اینگونه میگفت: <blockquote>«یک مشت خوک که فقط با هوسشان فکر میکنند.» </blockquote><blockquote>«انگلیسیها همیشه از افرادی که از اقشار پاییندست به مراتب بالا رسیده باشند، متنفر هستند.» </blockquote>نظر موسولینی در باره اسپانیاییها:<blockquote>«اسپانیاییها هم افراد بیمصرف، تنبل و بیخاصیتی بودند که خونشان با خون اعراب مخلوط | موسولینی راجع به انگلیسیها اینگونه میگفت: <blockquote>«یک مشت خوک که فقط با هوسشان فکر میکنند.» </blockquote><blockquote>«انگلیسیها همیشه از افرادی که از اقشار پاییندست به مراتب بالا رسیده باشند، متنفر هستند.» </blockquote>نظر موسولینی در باره اسپانیاییها:<blockquote>«اسپانیاییها هم افراد بیمصرف، تنبل و بیخاصیتی بودند که خونشان با خون اعراب مخلوط شدهبود. رهبر آنها، فرانکو نیز یک احمق بود که در جنگهای داخلی کشورش باید به سادگی پیروز میشد اما نبردها را به راحتی واگذار میکرد!»</blockquote>نظر موسولینی در باره فرانسویها:<blockquote>فرانسویها بدترین مردم اروپا هستند. آنها افراد فاسد و منحطی بودند که با آبله گیج و با روزنامههای آزاد، مسموم شدهبودند. | ||
«فرانسویها کاملا از دست رفته و مردمی تهوعآور هستند.» | «فرانسویها کاملا از دست رفته و مردمی تهوعآور هستند.» |
ویرایش