جعفر کاظمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
|والدین=
|والدین=
}}
}}
'''جعفرکاظمی''' (متولد ۱۳۴۳ - اعدام ۴ بهمن ۱۳۸۹) زندانی سیاسی اهل ایران ۴۷ساله و متاهل دارای دو فرزند،توسط اطلاعات ایران در جریان قیام جوانان در۲۷شهریور ۱۳۸۸تهران خیابان هفت حوض ساعت ۶ صبح دستگیر شد و اتهام هواداری و تبلیغ به سود مجاهدین خلق ایران دیدار با فرزندش در قرارگاه اشرف در عراق محاکمه واعدام شد.<sup>['''<nowiki>۱]</nowiki>'''</sup>
'''جعفرکاظمی''' (متولد ۱۳۴۳ - اعدام ۴ بهمن ۱۳۸۹) زندانی سیاسی اهل ایران ۴۷ساله و متاهل دارای دو فرزند،توسط اطلاعات ایران در جریان قیام جوانان در۲۷شهریور ۱۳۸۸تهران در خیابان هفت حوض ساعت ۶ صبح دستگیر شد و اتهام هواداری و تبلیغ به سود مجاهدین خلق ایران دیدار با فرزندش در قرارگاه اشرف در عراق محاکمه واعدام شد.<sup>['''<nowiki>۱]</nowiki>'''</sup>


== زندگی نامه ==
== زندگی نامه ==
خط ۳۲: خط ۳۲:
== دستگیری و زندان ==
== دستگیری و زندان ==
زندانی در زندانهای مختلف(جمهوری اسلامی ایران) در دهه ۶۰تا اواخر سال ۶۹ و دستگیری مجدد در ۲۷شهریور ۸۸ و نهیتا دربهمن ماه ۸۸ اعدام شد.
زندانی در زندانهای مختلف(جمهوری اسلامی ایران) در دهه ۶۰تا اواخر سال ۶۹ و دستگیری مجدد در ۲۷شهریور ۸۸ و نهیتا دربهمن ماه ۸۸ اعدام شد.
= همسر جعفر کاظمی: برای ملاقات به زندان رفتیم، گفتند اعدام شده است =
* 1389/11/05
'''مجاهدان قهرمان محمدعلی حاج‌آقایی و جعفر کاظمی'''
«رودابه اکبری»، همسر جعفر کاظمی به رادیو فردا می گوید، فعالیت سیاسی آقای کاظمی، منحصر به تهیه عکس و فیلم از ناآرامی‌های پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته بود. او سپس عکس‌ها و فیلمها را به آقای حاج آقایی، دیگر زندانی اعدام شده می‌داد تا برای سازمان مجاهدین ارسال کند. رودابه اکبری می گوید روز دوشنبه درحالی که برای ملاقات با همسرش به اوین رفته بود، باخبر شد که او و هم پرونده‌اش، محمدعلی حاج آقایی را به چوبه‌دار سپرده‌اند.
رودابه اکبری: من به اتفاق برادر همسرم روز دوشنبه برای ملاقات رفته بودیم. ساعت هشت صبح کارت هم نوشتیم. ولی نیم ساعت بعد به ما گفتند که در تلویزیون امروز اعلام شده که آقای جعفر کاظمی و آقایی را صبح همین روز اعدام کرده‌اند.
در مورد اجرای حکم نه به خانواده ما چیزی اعلام شده بود و نه به وکیل پرونده گفته بودند. نمی‌دانم چه ساعتی این کار را انجام داده‌اند؟ در این مورد هم اطلاعی ندارم.
یعنی از پیش هم به شما در این مورد هیچ اطلاعی نداده بودند؟
نه خیر.
وکیل پرونده آقای کاظمی تا پیش از اجرای حکم، اقدامی در مورد پرونده و یا توقف حکم اعدام انجام داده بودند؟
بله. چقدر ایشان زحمت کشیده بودند تا بتوانیم مرحله دیوان را پشت سر بگذاریم. وقتی حکم رأی را گرفتیم خیلی خوشبین شدیم و گفتیم که شاید در مرحله دیوان، قضات با همدیگر شور کنند و به تصمیم‌گیری جدیدی برسند. شاید به این نتیجه برسند که رأی صادر شده اشتباه بوده است.
ولی متاسفانه در بدترین شعبه دیوان که همان شعبه ۳۱ است، قاضی سلیمی حکم را تایید کردند. این حکم روز ششم مرداد ماه گذشته برای آخرین بار تایید شد.
شما انتظار داشتید که چنین اتفاقی بیافتد؟ یا این‌که احتمال دیگری می‌دادید؟
من از کسان دیگری که در داخل خود زندان بودند شنیدم که گفتند روز سه‌شنبه هفته گذشته همسرم را ساعت ۲ بعدازظهر به بند ۲۰۹ منتقل کرده بودند و در آن‌جا از او می‌خواهند که مصاحبه کند.
اما بازجو می گوید که چه مصاحبه بکنی و چه نکنی، در هر صورت حکم اعدام تو اجرا خواهد شد. بعد هم او را به بخش اجرای احکام منتقل می‌کنند و داخل اجرای احکام او را تا آستانه اجرای حکم هم می‌برند. البته نمی‌دانم آیا او را بالای چوبه‌دار برده بودند یا خیر؟ فقط تا پایین چوبه‌دار برده بودند؟ نمی‌دانم.
اما این جور که معلوم بوده، قضیه جدی بوده است. اما دوباره او را به داخل بند بازمی گردانند.
یعنی یک بار ایشان را سه‌شنبه پیش تا مرحله اجرای حکم اعدام برده و برگردانده بودند؟
بله.
نگفتند که علتش چه بوده است؟
خیر. من اطلاعی ندارم. چون من که در این فاصله ایشان را ندیدم.
آخرین باری که شما آقای کاظمی را دیدید کی بود؟
شنبه هفته گذشته.
وقتی با ایشان صحبت کردید خود ایشان در مورد حکمی که برایشان صادر شده بود، چه می‌گفتند؟
می‌گفتند که این مسائل را به کسی اطلاع نمی‌دهند. ابلاغ نمی کنند. مثلاًًًًًًًًًً آقای سیادت که شب قبل از اجرای حکم او را به بند ۲۰۹ منتقل کرده بودند و صبح فردای آن روز حکمش را اجرا کردند.
همسرم معتقد بود که صدور این حکم، سیاسی است. او معتقد بود که با توجه به فشارهایی که در سالهای اخیر به رژیم وارد شده، و از آن جایی که دستشان به بچه‌های ساکن در کمپ اشرف نمی‌رسد، فشارشان را روی خانواده‌های زندانی و گروگان گرفته شده در ایران خالی می‌کنند، یعنی در واقع به یک شکلی دق دلی خود را سر آنها خالی می‌کنند.
این در حالی است که حتی خود دستگاه قضایی هم بر این باور بودند که کاری که آقای کاظمی کرده فقط تبلیغ علیه نظام بوده است.
شما که همسر ایشان بودید و از نزدیک شاهد فعالیتهایشان بوده‌اید ممکن است توضیح دهید که آقای کاظمی چه فعالیتهای خاصی انجام می‌دادند که مستحق اعدام شناخته شدند؟
همسر من تا روز آخر و تا زمان بازداشتشان داشتند زندگی عادی خود را می‌کردند. فقط ما یک خط تلفن داشتیم که هراز چندگاهی با آن شماره، با پسرمان حرف می‌زدیم. من فکر می‌کنم این حداقل حق من برای شنیدن صدای فرزندم بود. تنها مدرکی که از ما گرفتند همین شماره تلفن بود.
اما به فیلم و عکس و مدارکی از این قبیل هم اشاره شده است؟
خود آقای کاظمی در بازجوییهایشان گفته‌اند که مثل همه افرادی که از تجمعات مردم فیلمبرداری و عکسبرداری می‌کردند، از این مراسم عکس و فیلم گرفته‌اند. مثلاًًًًًًًًًًچند تا از عکس های مسعود رجوی را به دیوار نصب کرده و فیلمبرداری کرده‌اند و بعد هم آن را به عراق می‌فرستاده‌اند.
البته این را خودشان هم نمی‌فرستادند. طبق متن بازجوییها و اعترافهایشان، همه اینها را که آقای کاظمی تهیه می‌کرده‌اند، می‌داده‌اند به آقای حاج آقایی و ایشان ارسال می‌کرده‌اند.
یعنی همین آقای حاج آقایی که امروز همراه با آقای کاظمی اعدام شدند، عکس‌ها و فیلمهایی را آقای کاظمی تهیه می‌کرده‌اند برای مجاهدین ارسال می‌کرده‌اند؟
بله.
یعنی کلیه اقداماتی که ایشان انجام داده بودند، در همین حد بوده یا این‌که اقدامات و فعالیتهای دیگری هم در میان بوده است؟
نه. هیچ نبوده است. همسر من حتی یک سوزن ته گردهم زمان دستگیری با خودش همراه نداشته که مستحق دریافت حکم محاربه باشد. محارب طبق فقه اسلامی، به کسی اطلاق می‌شود که اسلحه سرد یا گرم همراه خود داشته باشد.
اما همسر من هیچ کدام از اینها را همراه خود نداشته است. اینها را می گویم تا به داد بقیه زندانیان در بند برسید. بقیه آنان هم تحت شدیدترین فشارهای روانی هستند. حداقل مردم به داد سایر زندانیان برسند.


== اعدام ==
== اعدام ==
خط ۳۸: خط ۱۰۶:
«خانم غنوی، وکیل آقای کاظمی گفت که در حالی که آقای کاظمی به ایفای نقش هماهنگ کننده در تظاهرات عظیم عاشورای سال ۸۸ ( ۶ دی ماه ۱۳۸۸) متهم شده است، وی ماهها قبل از این تاریخ (در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۸۸) دستگیر شده بود و در آن زمان در زندان به سر می برد.»<sup>[[کاربر:ترمان594/صفحه تمرین#cite note-4|[۴]]]</sup>
«خانم غنوی، وکیل آقای کاظمی گفت که در حالی که آقای کاظمی به ایفای نقش هماهنگ کننده در تظاهرات عظیم عاشورای سال ۸۸ ( ۶ دی ماه ۱۳۸۸) متهم شده است، وی ماهها قبل از این تاریخ (در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۸۸) دستگیر شده بود و در آن زمان در زندان به سر می برد.»<sup>[[کاربر:ترمان594/صفحه تمرین#cite note-4|[۴]]]</sup>


== پیام مسعود رجوی ==
سلام بر حسین
و پیشتازان اشرف نشان قیام مجاهدان شهید جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی
مسعود رجوی- ۵بهمن۱۳۸۹
السّلام علیک وعلی الارواح الّتی حلّت بفنائک
سلام بر حسین و بر روانهای مجاهدانی که در اربعین حسینی، بر آستان او سر سائیدند
پرچمداران اشرف نشان قیام، قهرمانان مجاهد خلق، جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی،
پیشتازان و پیام آوران «جنگ صد برابر با عزم حداکثر» که یکسال در زیر حکم اعدام، هر روز و هر شب و هر ساعت و هر دقیقه، در آماده باش کامل، با مرگ پنجه درافکندند و سرانجام آن را با همان رژیم مرگ گستر و مرگ بستر، با خون سرخ و جوشان درهم پیچیدند و مغلوب کردند.
فاتحان 11سال و 7سال زندان و شکنجه، ستارگان درخشان قیام خلق… .
این است خانواده مجاهدین… .
پس ننگ و نفرت، بر مزدوران و خانواده و خاندان سیاسی رژیم پلید ولایت در محاصره اشرف باد، که به دریوزگی و ارتزاق ننگین از شمر و یزید دوران، روی آورده اند. لعنت بر سفلگان آل ابی سفیان وآل زیاد و آل خمینی و خامنه ای، قاتلان فرزندان مردم و سارقان حق حاکمیت ملت ایران.
سلام بر حسین و بر اصحاب حسین و بر مجاهدان رکابش، در اشرف و در تهران. الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السّلام. آنان که جانهای خود را در راه پیامبر جاودان آزادی، نثار کردند.
بار خدایا این فدیه های عظیم را از ما و از خلق ما بپذیر، همانا که تو نسبت به احوال و روزگار ما و خلق ما، شنوا و دانایی. ربّنا تقبّل منّا إنّک أنت السّمیع العلیم
== پایداری و شکنجه جعفر کاظمی ==
جعفر کاظمی در به‌ اصطلاح دادگاه و بازجویی در پاسخ بازجویانی که از او می‌خواستند به جای کلمه مجاهد از عنوان منافق استفاده کند، گفت: «من منافقین نمی‌شناسم، من سازمان مجاهدین خلق می‌شناسم».
«جعفر کاظمی، قبلاً ده سال به‌خاطر ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران، زندانی بوده و یکی از پسران وی در اشرف به مجاهدین خلق ایران پیوسته آست.
جعفر کاظمی، که در اثر شدت شکنجه به بیماری سیاتیک مبتلا شده بود، از دردهای طاقت‌فرسا رنج می‌برد. ماموران بهداری زندان حتی از رسیدگی به دندان‌های او که در زیر شکنجه شکسته و درد و عفونت داشت، خودداری می‌کردند. جعفر کاظمی به‌خاطر دیدار با پسرش در اشرف، دستگیر و به اعدام محکوم شده بود..
ماموران خامنه‌ای او را در ۲۸شهریور ۱۳۸۸ بازداشت کردند و شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اتهام محاربه او را به اعدام محکوم کرد. شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر نیز حکم اعدام او را تأیید کرد.
=== نامه جعفر کاظمی از زندان ===
جعفر کاظمی در نامه‌ای از زندان که در ۱۲مهر ۸۹یعنی حدود ۴ ماه قبل از اعدامش نوشت به خوبی بینش عمیق انقلابی خودش را از مبارزات آزادیبخش مردم ایران بیان کرد.
در بخشی از این نامه  آمده است:
من جعفر کاظمی قطره‌ای هستم در این هستی که سعی کرده ام همسو با حرکت تکاملی هستی در راه خلقم قدم بردارم و دِینَم را به پروردگارِ عالَم ادا نمایم.
من برای هدفمند بودن مبارزه ام و با تجربه‌ای که از مسیر مبارزات گذشته ملتمان برایم ثابت شده است , در چارچوب یک نیروی انتقلابی و با تجربه و البته موحد که اصالت خود را در سرفصلهای بسیار صعب مبارزاتی از خود نشان داده است شکل داده ام. به نحویکه هر روز که از اتصالم به این جریان عمیق و تاریخی می‌گذرد, بر خود می‌بالم یعنی اتصال به مجاهدین خلق ایران...
رژیم بی پایه و اساس خمینی رژیم که ثمره ۱۴۰۰ سال ارتجاع سفیانی است که از خون اسلام تغذیه کرده است, بی گمان رفتنی است و آنچه که پایدار و ماندنی است حقیقت روشن فردا است.
جعفر کاظمی ۱۲ /۷/ ۱۳۸۹


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۴۶

جعفر کاظمی
جعفر کاظمی .jpg
زادروز۱۳۴۳
درگذشت۴ بهمن ۱۳۸۸
علت مرگاعدام به جرم هواداری از مجاهدین خلق
شناخته‌شده برایزندانی سیاسی مقاوم

جعفرکاظمی (متولد ۱۳۴۳ - اعدام ۴ بهمن ۱۳۸۹) زندانی سیاسی اهل ایران ۴۷ساله و متاهل دارای دو فرزند،توسط اطلاعات ایران در جریان قیام جوانان در۲۷شهریور ۱۳۸۸تهران در خیابان هفت حوض ساعت ۶ صبح دستگیر شد و اتهام هواداری و تبلیغ به سود مجاهدین خلق ایران دیدار با فرزندش در قرارگاه اشرف در عراق محاکمه واعدام شد.[۱]

زندگی نامه

زندانی سیاسی جعفر کاظمی، متاهل دارای ۲ فرزند در تاریخ ۲۷ شهریور ماه ۱۳۸۸ در خیابان هفت حوض درشهر تهران ساعت ۶ صبح دستگیر شد و به مدت ۲ هفته خانواده از وضعیت وسرنوشت وی بی اطلاع بودند. ۳ روز تحت شکنجه بوده و ۷۴ روز در سلول انفرادی ۲۰۹ بسر برد. سپس به زندان اوین بند۳۵۰ تحویل شد، اتهام وارده هواداری و تبلیغ سازمان مجاهدین و دیدار با فرزندش در قرارگاه اشرف در عراق بوده است. در دادگاه اول از سوی قاضی مقیسه ای حکم اعدام گرفت اعتراض شفاهی وکیل وی بجای نرسید. طبق گفته وکیل وی لایحه تنظیم شده جهت دادگاه دوم ۳ صفحه بوده و اختصاص به تبلیغ علیه نظام داشته، درحد ۲ خط کوتاه حکم اول (اعدام) توسط قاضی زرگر تایید شده [۱]

جعفر کاظمی از زندانیان سیاسی دهۀ ۱۳۶۰ می باشد او از سال ۱۳۶۰تا اواخر سال ۱۳۶۹در زندان بوده است.

جعفر کاظمی 48 ساله متاهل و دارای 2 فرزند می باشد. شغل او لیتوگراف است و لیتوگرافی تمامی کتب درسی و جزوات دانشگاه امیر کبیر را درشرکت خصوصی خود به عهده داشت او همچنین در چند سال گذشته چاپ کتب درسی این دانشگاه و سایر موسسات را به عهده داشت. [۱]

فعالیت سیاسی

کمک مالی و معنوی به خانواده های زندانیان سیاسی، فعالیتهای تبلیغی، هواداری از سازمان مجاهدین‌خلق ایران، زندانی سیاسی دیرپا،

جعفر کاظمی در قرارگاه اشرف

دستگیری و زندان

زندانی در زندانهای مختلف(جمهوری اسلامی ایران) در دهه ۶۰تا اواخر سال ۶۹ و دستگیری مجدد در ۲۷شهریور ۸۸ و نهیتا دربهمن ماه ۸۸ اعدام شد.

همسر جعفر کاظمی: برای ملاقات به زندان رفتیم، گفتند اعدام شده است

  • 1389/11/05

مجاهدان قهرمان محمدعلی حاج‌آقایی و جعفر کاظمی

«رودابه اکبری»، همسر جعفر کاظمی به رادیو فردا می گوید، فعالیت سیاسی آقای کاظمی، منحصر به تهیه عکس و فیلم از ناآرامی‌های پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته بود. او سپس عکس‌ها و فیلمها را به آقای حاج آقایی، دیگر زندانی اعدام شده می‌داد تا برای سازمان مجاهدین ارسال کند. رودابه اکبری می گوید روز دوشنبه درحالی که برای ملاقات با همسرش به اوین رفته بود، باخبر شد که او و هم پرونده‌اش، محمدعلی حاج آقایی را به چوبه‌دار سپرده‌اند.

رودابه اکبری: من به اتفاق برادر همسرم روز دوشنبه برای ملاقات رفته بودیم. ساعت هشت صبح کارت هم نوشتیم. ولی نیم ساعت بعد به ما گفتند که در تلویزیون امروز اعلام شده که آقای جعفر کاظمی و آقایی را صبح همین روز اعدام کرده‌اند.

در مورد اجرای حکم نه به خانواده ما چیزی اعلام شده بود و نه به وکیل پرونده گفته بودند. نمی‌دانم چه ساعتی این کار را انجام داده‌اند؟ در این مورد هم اطلاعی ندارم.

یعنی از پیش هم به شما در این مورد هیچ اطلاعی نداده بودند؟

نه خیر.

وکیل پرونده آقای کاظمی تا پیش از اجرای حکم، اقدامی در مورد پرونده و یا توقف حکم اعدام انجام داده بودند؟

بله. چقدر ایشان زحمت کشیده بودند تا بتوانیم مرحله دیوان را پشت سر بگذاریم. وقتی حکم رأی را گرفتیم خیلی خوشبین شدیم و گفتیم که شاید در مرحله دیوان، قضات با همدیگر شور کنند و به تصمیم‌گیری جدیدی برسند. شاید به این نتیجه برسند که رأی صادر شده اشتباه بوده است.

ولی متاسفانه در بدترین شعبه دیوان که همان شعبه ۳۱ است، قاضی سلیمی حکم را تایید کردند. این حکم روز ششم مرداد ماه گذشته برای آخرین بار تایید شد.

شما انتظار داشتید که چنین اتفاقی بیافتد؟ یا این‌که احتمال دیگری می‌دادید؟

من از کسان دیگری که در داخل خود زندان بودند شنیدم که گفتند روز سه‌شنبه هفته گذشته همسرم را ساعت ۲ بعدازظهر به بند ۲۰۹ منتقل کرده بودند و در آن‌جا از او می‌خواهند که مصاحبه کند.

اما بازجو می گوید که چه مصاحبه بکنی و چه نکنی، در هر صورت حکم اعدام تو اجرا خواهد شد. بعد هم او را به بخش اجرای احکام منتقل می‌کنند و داخل اجرای احکام او را تا آستانه اجرای حکم هم می‌برند. البته نمی‌دانم آیا او را بالای چوبه‌دار برده بودند یا خیر؟ فقط تا پایین چوبه‌دار برده بودند؟ نمی‌دانم.

اما این جور که معلوم بوده، قضیه جدی بوده است. اما دوباره او را به داخل بند بازمی گردانند.

یعنی یک بار ایشان را سه‌شنبه پیش تا مرحله اجرای حکم اعدام برده و برگردانده بودند؟

بله.

نگفتند که علتش چه بوده است؟

خیر. من اطلاعی ندارم. چون من که در این فاصله ایشان را ندیدم.

آخرین باری که شما آقای کاظمی را دیدید کی بود؟

شنبه هفته گذشته.

وقتی با ایشان صحبت کردید خود ایشان در مورد حکمی که برایشان صادر شده بود، چه می‌گفتند؟

می‌گفتند که این مسائل را به کسی اطلاع نمی‌دهند. ابلاغ نمی کنند. مثلاًًًًًًًًًً آقای سیادت که شب قبل از اجرای حکم او را به بند ۲۰۹ منتقل کرده بودند و صبح فردای آن روز حکمش را اجرا کردند.

همسرم معتقد بود که صدور این حکم، سیاسی است. او معتقد بود که با توجه به فشارهایی که در سالهای اخیر به رژیم وارد شده، و از آن جایی که دستشان به بچه‌های ساکن در کمپ اشرف نمی‌رسد، فشارشان را روی خانواده‌های زندانی و گروگان گرفته شده در ایران خالی می‌کنند، یعنی در واقع به یک شکلی دق دلی خود را سر آنها خالی می‌کنند.

این در حالی است که حتی خود دستگاه قضایی هم بر این باور بودند که کاری که آقای کاظمی کرده فقط تبلیغ علیه نظام بوده است.

شما که همسر ایشان بودید و از نزدیک شاهد فعالیتهایشان بوده‌اید ممکن است توضیح دهید که آقای کاظمی چه فعالیتهای خاصی انجام می‌دادند که مستحق اعدام شناخته شدند؟

همسر من تا روز آخر و تا زمان بازداشتشان داشتند زندگی عادی خود را می‌کردند. فقط ما یک خط تلفن داشتیم که هراز چندگاهی با آن شماره، با پسرمان حرف می‌زدیم. من فکر می‌کنم این حداقل حق من برای شنیدن صدای فرزندم بود. تنها مدرکی که از ما گرفتند همین شماره تلفن بود.

اما به فیلم و عکس و مدارکی از این قبیل هم اشاره شده است؟

خود آقای کاظمی در بازجوییهایشان گفته‌اند که مثل همه افرادی که از تجمعات مردم فیلمبرداری و عکسبرداری می‌کردند، از این مراسم عکس و فیلم گرفته‌اند. مثلاًًًًًًًًًًچند تا از عکس های مسعود رجوی را به دیوار نصب کرده و فیلمبرداری کرده‌اند و بعد هم آن را به عراق می‌فرستاده‌اند.

البته این را خودشان هم نمی‌فرستادند. طبق متن بازجوییها و اعترافهایشان، همه اینها را که آقای کاظمی تهیه می‌کرده‌اند، می‌داده‌اند به آقای حاج آقایی و ایشان ارسال می‌کرده‌اند.

یعنی همین آقای حاج آقایی که امروز همراه با آقای کاظمی اعدام شدند، عکس‌ها و فیلمهایی را آقای کاظمی تهیه می‌کرده‌اند برای مجاهدین ارسال می‌کرده‌اند؟

بله.

یعنی کلیه اقداماتی که ایشان انجام داده بودند، در همین حد بوده یا این‌که اقدامات و فعالیتهای دیگری هم در میان بوده است؟

نه. هیچ نبوده است. همسر من حتی یک سوزن ته گردهم زمان دستگیری با خودش همراه نداشته که مستحق دریافت حکم محاربه باشد. محارب طبق فقه اسلامی، به کسی اطلاق می‌شود که اسلحه سرد یا گرم همراه خود داشته باشد.

اما همسر من هیچ کدام از اینها را همراه خود نداشته است. اینها را می گویم تا به داد بقیه زندانیان در بند برسید. بقیه آنان هم تحت شدیدترین فشارهای روانی هستند. حداقل مردم به داد سایر زندانیان برسند.

اعدام

جعفر کاظمی به همراه محمدعلی حاج آقایی صبح روز چهارم بهمن ماه ۱۳۸۹ در زندان اوین تهران به دارآویخته شد.[۲]

اعدام جفعر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی در یک روز

«خانم غنوی، وکیل آقای کاظمی گفت که در حالی که آقای کاظمی به ایفای نقش هماهنگ کننده در تظاهرات عظیم عاشورای سال ۸۸ ( ۶ دی ماه ۱۳۸۸) متهم شده است، وی ماهها قبل از این تاریخ (در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۸۸) دستگیر شده بود و در آن زمان در زندان به سر می برد.»[۴]


پیام مسعود رجوی

سلام بر حسین

و پیشتازان اشرف نشان قیام مجاهدان شهید جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی

مسعود رجوی- ۵بهمن۱۳۸۹

السّلام علیک وعلی الارواح الّتی حلّت بفنائک

سلام بر حسین و بر روانهای مجاهدانی که در اربعین حسینی، بر آستان او سر سائیدند

پرچمداران اشرف نشان قیام، قهرمانان مجاهد خلق، جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی،

پیشتازان و پیام آوران «جنگ صد برابر با عزم حداکثر» که یکسال در زیر حکم اعدام، هر روز و هر شب و هر ساعت و هر دقیقه، در آماده باش کامل، با مرگ پنجه درافکندند و سرانجام آن را با همان رژیم مرگ گستر و مرگ بستر، با خون سرخ و جوشان درهم پیچیدند و مغلوب کردند.

فاتحان 11سال و 7سال زندان و شکنجه، ستارگان درخشان قیام خلق… .

این است خانواده مجاهدین… .

پس ننگ و نفرت، بر مزدوران و خانواده و خاندان سیاسی رژیم پلید ولایت در محاصره اشرف باد، که به دریوزگی و ارتزاق ننگین از شمر و یزید دوران، روی آورده اند. لعنت بر سفلگان آل ابی سفیان وآل زیاد و آل خمینی و خامنه ای، قاتلان فرزندان مردم و سارقان حق حاکمیت ملت ایران.

سلام بر حسین و بر اصحاب حسین و بر مجاهدان رکابش، در اشرف و در تهران. الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السّلام. آنان که جانهای خود را در راه پیامبر جاودان آزادی، نثار کردند.

بار خدایا این فدیه های عظیم را از ما و از خلق ما بپذیر، همانا که تو نسبت به احوال و روزگار ما و خلق ما، شنوا و دانایی. ربّنا تقبّل منّا إنّک أنت السّمیع العلیم

پایداری و شکنجه جعفر کاظمی

جعفر کاظمی در به‌ اصطلاح دادگاه و بازجویی در پاسخ بازجویانی که از او می‌خواستند به جای کلمه مجاهد از عنوان منافق استفاده کند، گفت: «من منافقین نمی‌شناسم، من سازمان مجاهدین خلق می‌شناسم».

«جعفر کاظمی، قبلاً ده سال به‌خاطر ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران، زندانی بوده و یکی از پسران وی در اشرف به مجاهدین خلق ایران پیوسته آست.

جعفر کاظمی، که در اثر شدت شکنجه به بیماری سیاتیک مبتلا شده بود، از دردهای طاقت‌فرسا رنج می‌برد. ماموران بهداری زندان حتی از رسیدگی به دندان‌های او که در زیر شکنجه شکسته و درد و عفونت داشت، خودداری می‌کردند. جعفر کاظمی به‌خاطر دیدار با پسرش در اشرف، دستگیر و به اعدام محکوم شده بود..

ماموران خامنه‌ای او را در ۲۸شهریور ۱۳۸۸ بازداشت کردند و شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اتهام محاربه او را به اعدام محکوم کرد. شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر نیز حکم اعدام او را تأیید کرد.

نامه جعفر کاظمی از زندان

جعفر کاظمی در نامه‌ای از زندان که در ۱۲مهر ۸۹یعنی حدود ۴ ماه قبل از اعدامش نوشت به خوبی بینش عمیق انقلابی خودش را از مبارزات آزادیبخش مردم ایران بیان کرد.

در بخشی از این نامه  آمده است:

من جعفر کاظمی قطره‌ای هستم در این هستی که سعی کرده ام همسو با حرکت تکاملی هستی در راه خلقم قدم بردارم و دِینَم را به پروردگارِ عالَم ادا نمایم.

من برای هدفمند بودن مبارزه ام و با تجربه‌ای که از مسیر مبارزات گذشته ملتمان برایم ثابت شده است , در چارچوب یک نیروی انتقلابی و با تجربه و البته موحد که اصالت خود را در سرفصلهای بسیار صعب مبارزاتی از خود نشان داده است شکل داده ام. به نحویکه هر روز که از اتصالم به این جریان عمیق و تاریخی می‌گذرد, بر خود می‌بالم یعنی اتصال به مجاهدین خلق ایران...

رژیم بی پایه و اساس خمینی رژیم که ثمره ۱۴۰۰ سال ارتجاع سفیانی است که از خون اسلام تغذیه کرده است, بی گمان رفتنی است و آنچه که پایدار و ماندنی است حقیقت روشن فردا است.

جعفر کاظمی ۱۲ /۷/ ۱۳۸۹

جستارهای وابسته

منابع