جعفر کاظمی

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۱۴ توسط Safa (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

الگو:دردست ساخت

جعفر کاظمی
جعفر کاظمی .jpg
زادروز۱۳۴۳
درگذشت۴ بهمن ۱۳۸۸
علت مرگاعدام به جرم هواداری از مجاهدین خلق
شناخته‌شده برایزندانی سیاسی مقاوم

جعفرکاظمی (متولد ۱۳۴۳ - اعدام ۴ بهمن ۱۳۸۹) زندانی سیاسی جعفر کاظمی، متاهل دارای ۲ فرزند در تاریخ ۲۷ شهریور ماه ۱۳۸۸ در خیابان هفت حوض در شهر تهران ساعت ۶ صبح دستگیر شد و به مدت ۲ هفته خانواده از وضعیت و سرنوشت وی بی اطلاع بودند. ۳ روز تحت شکنجه بوده و ۷۴ روز در سلول انفرادی ۲۰۹ بسر برد. سپس به زندان اوین بند۳۵۰ تحویل شد، اتهام وی هواداری و تبلیغ به نفع سازمان مجاهدین خلق ایران و دیدار با فرزندش در قرارگاه اشرف در عراق بوده است. در دادگاه اول از سوی قاضی مقیسه‌ای حکم اعدام گرفت اعتراض شفاهی وکیل وی بجای نرسید. طبق گفته وکیل وی لایحه تنظیم شده جهت دادگاه دوم ۳ صفحه بوده و اختصاص به تبلیغ علیه نظام داشته، درحد ۲ خط کوتاه حکم اول (اعدام) توسط قاضی زرگر تایید شده است.

زمانیکه  خانواده آقای کاظمی همانند هر هفته عازم زندان اوین بودند و خود را برای ملاقات آماده می‌کردند از ورود به سالن منع شدند و به آنها خبر شوکه کننده  اجرای حکم اعدام را دادند. خانواده آقای کاظمی خواستار تحویل گرفتن پیکر وی شدند به آنها گفته شد بروید به پزشک قانونی و از آنجا تحویل بگیرید.

زندگی نامه

زندانی سیاسی جعفر کاظمی، متاهل دارای ۲ فرزند در تاریخ ۲۷ شهریور ماه ۱۳۸۸ در خیابان هفت حوض درشهر تهران ساعت ۶ صبح دستگیر شد و به مدت ۲ هفته خانواده از وضعیت وسرنوشت وی بی اطلاع بودند. ۳ روز تحت شکنجه بوده و ۷۴ روز در سلول انفرادی ۲۰۹ بسر برد. سپس به زندان اوین بند۳۵۰ تحویل شد، اتهام وارده هواداری و تبلیغ سازمان مجاهدین و دیدار با فرزندش در قرارگاه اشرف در عراق بوده است. در دادگاه اول از سوی قاضی مقیسه ای حکم اعدام گرفت اعتراض شفاهی وکیل وی بجای نرسید. طبق گفته وکیل وی لایحه تنظیم شده جهت دادگاه دوم ۳ صفحه بوده و اختصاص به تبلیغ علیه نظام داشته، درحد ۲ خط کوتاه حکم اول (اعدام) توسط قاضی زرگر تایید شده است.

جعفر کاظمی از زندانیان سیاسی دهۀ ۱۳۶۰ می‌باشد او از سال ۱۳۶۰ تا اواخر سال ۱۳۶۹در زندان بود.

جعفر کاظمی ۴۸ ساله متاهل و دارای ۲ فرزند می باشد. شغل او لیتوگراف است و لیتوگرافی تمامی کتب درسی و جزوات دانشگاه امیر کبیر را درشرکت خصوصی خود به عهده داشت او همچنین در چند سال گذشته چاپ کتب درسی این دانشگاه و سایر موسسات را به عهده داشت. [۱]

فعالیت سیاسی

کمک مالی و معنوی به خانواده های زندانیان سیاسی، فعالیتهای تبلیغی، هواداری از سازمان مجاهدین‌خلق ایران، زندانی سیاسی دیرپا،

جعفر کاظمی در قرارگاه اشرف

دستگیری و زندان

زندانی در زندانهای مختلف (جمهوری اسلامی ایران) در دهه ۶۰تا اواخر سال ۶۹ و دستگیری مجدد در ۲۷شهریور ۸۸

روز سه شنبه ۲۸ دی  ۱۳۸۹ جعفر کاظمی و محمد علی آقایی بطور ناگهانی از بند ۳۵۰ خارج و به بند ۲۰۹ برده شدند و سر بازجوی اوین بازجویی با نام مستعار علوی که از بازجویان و تصمیم گیرندگان در باره احکام زندانیان سیاسی مربوط به مجاهدین خلق ایران می‌باشد آنها را تحت شدیدترین فشارها قرار داد تا مصاحبۀ تلویزیونی بگیرد ولی علیرغم شکنجه‌های روحی و جسمی از پذیرفتن مصاحبۀ تلویزیونی خوداری کردند.علوی پس از نا امید  شدن از گرفتن مصاحبۀ تلویزیونی آنها را به سلول‌های انفرادی برای اجرای حکم  اعدام انتقال داد.

پرونده زندانی سیاسی جعفر کاظمی به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب ارسال شد و توسط فردی بنام محمد مقیسه‌ای معروف به ناصریان از اعضای کمیسیون مرگ قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ محاکمه شد. درپرونده آقای کاظمی هیچ دلیل ومدرکی دال بر انجام عملی وجود ندارد. مقیسه‌ای بر مبنای اتهاماتی مانند؛ محاربه، تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت نظام، سازماندهی دانشجویان امیر کبیر، رفت و آمد خانوادگی با زندانیان سیاسی سابق و موارد دیگر وی را به اعدام محکوم کرد. محمد مقیسه‌ای نسبت به زندانیان سیاسی سابق کینه‌ای عمیق دارد و بارها این را بیان کرده است. او به آنها می‌گوید: شما‌ها را باید همان موقع اعدام می‌کردیم و اشتباه کردیم که چنین کاری را انجام ندادیم. این حکم توسط احمد زرگر رئیس شعبه ۳۶ تجدید نظردادگاه انقلاب مورد تایید قرار گرفت. احمد زرگر از بازجویان دهۀ ۶۰ می‌باشد و خود او در شکنجه زندانیان سیاسی شرکت داشته است.

و سرانجام در روز ۴ بهمن ۱۳۸۹ هم‌زمان با روز ملاقات خانواده، اين دوزنداني را اعدام كردند و خبر آن را به خانواده‌هایشان دادند.

در اطلاعیه دادسرای عمومی و انقلاب تهران آمده است که جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی عضو یک شبکه فعال از سازمان محاهدین خلق بودند که «در اغتشاشات با هدایت سرپل ارتباطی خود در کشور انگلیس ارتباط داشته اند.»

با وجود اینکه در قوانین ایران جرم محاربه صراحتا مقابله‌ی مسلحانه با حکومت تعریف شده است، هیچ‌گونه مدارکی در پرونده‌ی این افراد وجود نداشت که چنین فعالیت‌هایی را ثابت کند. شواهدی که علیه این افراد استفاده شد شامل ارسال عکس‌های تظاهرات به افرادی در خارج از ایران، و سفر به قرارگاه اشرف سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق بوده است.

یک فعال حقوق بشر که با این پرونده آشنایی دارد گفت: «کاظمی در همه مراحل بازجویی، بازپرسی و دادگاه بدوی از حق داشتن وکیل و حق دادرسی عادلانه محروم بوده است و حکم صادر شده برای ایشان کاملا سیاسی بوده و تنها برای مرعوب کردن جامعه در روزهای پس از عاشورا و پیش از بیست و دوم بهمن صادر شده است. ...آقای کاظمی بیگناه است و تنها ارتباطش با سازمان مجاهدین خلق، حضور فرزندش درقرارگاه اشرف است.»

گفتگو با همسر جعفر کاظمی

  • 1389/11/05

همسر جعفر کاظمی: برای ملاقات به زندان رفتیم، گفتند اعدام شده است.

«رودابه اکبری»، همسر جعفر کاظمی به رادیو فردا می گوید، فعالیت سیاسی آقای کاظمی، منحصر به تهیه عکس و فیلم از ناآرامی‌های پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته بود. او سپس عکس‌ها و فیلمها را به آقای حاج آقایی، دیگر زندانی اعدام شده می‌داد تا برای سازمان مجاهدین ارسال کند. رودابه اکبری می گوید روز دوشنبه درحالی که برای ملاقات با همسرش به اوین رفته بود، با خبر شد که او و هم پرونده‌اش، محمدعلی حاج‌آقایی را به چوبه‌دار سپرده‌اند.

رودابه اکبری: من به اتفاق برادر همسرم روز دوشنبه برای ملاقات رفته بودیم. ساعت هشت صبح کارت هم نوشتیم. ولی نیم ساعت بعد به ما گفتند که در تلویزیون امروز اعلام شده که آقای جعفر کاظمی و آقایی را صبح همین روز اعدام کرده‌اند.

در مورد اجرای حکم نه به خانواده ما چیزی اعلام شده بود و نه به وکیل پرونده گفته بودند. نمی‌دانم چه ساعتی این کار را انجام داده‌اند؟ در این مورد هم اطلاعی ندارم.

یعنی از پیش هم به شما در این مورد هیچ اطلاعی نداده بودند؟

نه خیر.

وکیل پرونده آقای کاظمی تا پیش از اجرای حکم، اقدامی در مورد پرونده و یا توقف حکم اعدام انجام داده بودند؟

بله. چقدر ایشان زحمت کشیده بودند تا بتوانیم مرحله دیوان را پشت سر بگذاریم. وقتی حکم رأی را گرفتیم خیلی خوشبین شدیم و گفتیم که شاید در مرحله دیوان، قضات با همدیگر شور کنند و به تصمیم‌گیری جدیدی برسند. شاید به این نتیجه برسند که رأی صادر شده اشتباه بوده است.

ولی متاسفانه در بدترین شعبه دیوان که همان شعبه ۳۱ است، قاضی سلیمی حکم را تایید کردند. این حکم روز ششم مرداد ماه گذشته برای آخرین بار تایید شد.

شما انتظار داشتید که چنین اتفاقی بیافتد؟ یا این‌که احتمال دیگری می‌دادید؟

من از کسان دیگری که در داخل خود زندان بودند شنیدم که گفتند روز سه‌شنبه هفته گذشته همسرم را ساعت ۲ بعدازظهر به بند ۲۰۹ منتقل کرده بودند و در آن‌جا از او می‌خواهند که مصاحبه کند.

اما بازجو می‌گوید که چه مصاحبه بکنی و چه نکنی، در هر صورت حکم اعدام تو اجرا خواهد شد. بعد هم او را به بخش اجرای احکام منتقل می‌کنند و داخل اجرای احکام او را تا آستانه اجرای حکم هم می‌برند. البته نمی‌دانم آیا او را بالای چوبه‌دار برده بودند یا خیر؟ فقط تا پایین چوبه‌دار برده بودند؟ نمی‌دانم.

اما این جور که معلوم بوده، قضیه جدی بوده است. اما دوباره او را به داخل بند بازمی‌گردانند.

یعنی یک بار ایشان را سه‌شنبه پیش تا مرحله اجرای حکم اعدام برده و برگردانده بودند؟

بله.

نگفتند که علتش چه بوده است؟

خیر. من اطلاعی ندارم. چون من که در این فاصله ایشان را ندیدم.

آخرین باری که شما آقای کاظمی را دیدید کی بود؟

شنبه هفته گذشته.

وقتی با ایشان صحبت کردید خود ایشان در مورد حکمی که برایشان صادر شده بود، چه می‌گفتند؟

می‌گفتند که این مسائل را به کسی اطلاع نمی‌دهند. ابلاغ نمی کنند. مثلاً آقای سیادت که شب قبل از اجرای حکم او را به بند ۲۰۹ منتقل کرده بودند و صبح فردای آن روز حکمش را اجرا کردند.

همسرم معتقد بود که صدور این حکم، سیاسی است. او معتقد بود که با توجه به فشارهایی که در سالهای اخیر به رژیم وارد شده، و از آن جایی که دستشان به بچه‌های ساکن در کمپ اشرف نمی‌رسد، فشارشان را روی خانواده‌های زندانی و گروگان گرفته شده در ایران خالی می‌کنند، یعنی در واقع به یک شکلی دق دلی خود را سر آنها خالی می‌کنند.

این در حالی است که حتی خود دستگاه قضایی هم بر این باور بودند که کاری که آقای کاظمی کرده فقط تبلیغ علیه نظام بوده است.

شما که همسر ایشان بودید و از نزدیک شاهد فعالیت‌هایشان بوده‌اید ممکن است توضیح دهید که آقای کاظمی چه فعالیت‌های خاصی انجام می‌دادند که مستحق اعدام شناخته شدند؟

همسر من تا روز آخر و تا زمان بازداشت‌شان داشتند زندگی عادی خود را می‌کردند. فقط ما یک خط تلفن داشتیم که هراز چندگاهی با آن شماره، با پسرمان حرف می‌زدیم. من فکر می‌کنم این حداقل حق من برای شنیدن صدای فرزندم بود. تنها مدرکی که از ما گرفتند همین شماره تلفن بود.

اما به فیلم و عکس و مدارکی از این قبیل هم اشاره شده است؟

خود آقای کاظمی در بازجویی‌هایشان گفته‌اند که مثل همه افرادی که از تجمعات مردم فیلم‌برداری و عکس‌برداری می‌کردند، از این مراسم عکس و فیلم گرفته‌اند. مثلاً چند تا از عکس‌های مسعود رجوی را به دیوار نصب کرده و فیلم‌برداری کرده‌اند و بعد هم آن را به عراق می‌فرستاده‌اند.

البته این را خودشان هم نمی‌فرستادند. طبق متن بازجویی‌ها و اعتراف‌هایشان، همه اینها را که آقای کاظمی تهیه می‌کرده‌اند، می‌داده‌اند به آقای حاج آقایی و ایشان ارسال می‌کرده‌اند.

یعنی همین آقای حاج آقایی که امروز همراه با آقای کاظمی اعدام شدند، عکس‌ها و فیلم‌هایی را آقای کاظمی تهیه می‌کرده‌اند برای مجاهدین ارسال می‌کرده‌اند؟

بله.

یعنی کلیه اقداماتی که ایشان انجام داده بودند، در همین حد بوده یا این‌که اقدامات و فعالیت‌های دیگری هم در میان بوده است؟

نه. هیچ نبوده است. همسر من حتی یک سوزن ته گردهم زمان دستگیری با خودش همراه نداشته که مستحق دریافت حکم محاربه باشد. محارب طبق فقه اسلامی، به کسی اطلاق می‌شود که اسلحه سرد یا گرم همراه خود داشته باشد.

اما همسر من هیچ کدام از اینها را همراه خود نداشته است. اینها را می‌گویم تا به داد بقیه زندانیان در بند برسید. بقیه آنان هم تحت شدیدترین فشارهای روانی هستند. حداقل مردم به داد سایر زندانیان برسند.

اعدام

جعفر کاظمی به همراه محمدعلی حاج آقایی صبح روز چهارم بهمن ماه ۱۳۸۹ در زندان اوین تهران به دارآویخته شد.[2]

«خانم غنوی، وکیل آقای کاظمی گفت که در حالی که آقای کاظمی به ایفای نقش هماهنگ کننده در تظاهرات عظیم عاشورای سال ۸۸ ( ۶ دی ماه ۱۳۸۸) متهم شده است، وی ماه‌ها قبل از این تاریخ (در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۸۸) دستگیر شده بود و در آن زمان در زندان به سر می‌برد.»[۴]

پیام مسعود رجوی

اعدام جفعر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی در یک روز.jpg

سلام بر حسین و پیشتازان اشرف نشان قیام مجاهدان شهید جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی

مسعود رجوی- ۵بهمن۱۳۸۹

السّلام علیک وعلی الارواح الّتی حلّت بفنائک

سلام بر حسین و بر روان‌های مجاهدانی که در اربعین حسینی، بر آستان او سر سائیدند

پرچمداران اشرف نشان قیام، قهرمانان مجاهد خلق، جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی،

پیشتازان و پیام آوران «جنگ صد برابر با عزم حداکثر» که یکسال در زیر حکم اعدام، هر روز و هر شب و هر ساعت و هر دقیقه، در آماده باش کامل، با مرگ پنجه درافکندند و سرانجام آن را با همان رژیم مرگ گستر و مرگ بستر، با خون سرخ و جوشان درهم پیچیدند و مغلوب کردند.

فاتحان ۱۱سال و ۷ سال زندان و شکنجه، ستارگان درخشان قیام خلق… .

این است خانواده مجاهدین… .

پس ننگ و نفرت، بر مزدوران و خانواده و خاندان سیاسی رژیم پلید ولایت در محاصره اشرف باد، که به دریوزگی و ارتزاق ننگین از شمر و یزید دوران، روی آورده اند. لعنت بر سفلگان آل ابی سفیان وآل زیاد و آل خمینی و خامنه‌ای، قاتلان فرزندان مردم و سارقان حق حاکمیت ملت ایران.

سلام بر حسین و بر اصحاب حسین و بر مجاهدان رکابش، در اشرف و در تهران. الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السّلام. آنان که جانهای خود را در راه پیامبر جاودان آزادی، نثار کردند.

بار خدایا این فدیه‌های عظیم را از ما و از خلق ما بپذیر، همانا که تو نسبت به احوال و روزگار ما و خلق ما، شنوا و دانایی. ربّنا تقبّل منّا إنّک أنت السّمیع العلیم

پایداری و شکنجه جعفر کاظمی

جعفر کاظمی در دادگاه و بازجویی در پاسخ بازجویانی که از او می‌خواستند به جای کلمه مجاهد از عنوان منافق استفاده کند، گفت: «من منافقین نمی‌شناسم، من سازمان مجاهدین خلق می‌شناسم».

«جعفر کاظمی، قبلاً ده سال به‌خاطر ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران، زندانی بوده و یکی از پسران وی در اشرف به مجاهدین خلق ایران پیوسته آست. جعفر کاظمی، که در اثر شدت شکنجه به بیماری سیاتیک مبتلا شده بود، از دردهای طاقت‌فرسا رنج می‌برد. ماموران بهداری زندان حتی از رسیدگی به دندان‌های او که در زیر شکنجه شکسته و درد و عفونت داشت، خودداری می‌کردند. جعفر کاظمی به‌خاطر دیدار با پسرش در اشرف، دستگیر و به اعدام محکوم شده بود.. ماموران خامنه‌ای او را در ۲۸شهریور ۱۳۸۸ بازداشت کردند و شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اتهام محاربه او را به اعدام محکوم کرد. شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر نیز حکم اعدام او را تأیید کرد. نامه جعفر کاظمی از زندان جعفر کاظمی در نامه‌ای از زندان که در ۱۲مهر ۸۹ یعنی حدود ۴ ماه قبل از اعدامش نوشت به خوبی بینش عمیق انقلابی خودش را از مبارزات آزادیبخش مردم ایران بیان کرد.

در بخشی از این نامه آمده است:

من جعفر کاظمی قطره‌ای هستم در این هستی که سعی کرده‌ام همسو با حرکت تکاملی هستی در راه خلقم قدم بردارم و دِینَم را به پروردگارِ عالَم ادا نمایم.

من برای هدفمند بودن مبارزه‌ام و با تجربه‌ای که از مسیر مبارزات گذشته ملت‌مان برایم ثابت شده است، در چارچوب یک نیروی انقلابی و با تجربه و البته موحد که اصالت خود را در سرفصل‌های بسیار صعب مبارزاتی از خود نشان داده است شکل داده ام. به نحوی‌که هر روز که از اتصالم به این جریان عمیق و تاریخی می‌گذرد, بر خود می‌بالم یعنی اتصال به مجاهدین خلق ایران...

رژیم بی پایه و اساس خمینی رژیمی که ثمره ۱۴۰۰ سال ارتجاع سفیانی است که از خون اسلام تغذیه کرده است، بی گمان رفتنی است و آنچه که پایدار و ماندنی است حقیقت روشن فردا است.

جعفر کاظمی ۱۲ /۷/ ۱۳۸۹

جستارهای وابسته

منابع