حبیبالله آشوری
حبیب الله آشوری | |
---|---|
زادروز | 1315 گناباد |
درگذشت | 27 شهریور1360 |
علت مرگ | تیرباران |
آرامگاه | بهشت زهرا |
دین | اسلام- شیعه |
آثار | کتاب توحید |
حبیبالله آشوری (زاده ۱۳۱۵، گناباد مشهد - اعدام ۲۷ شهریور ۱۳۶۰، تهران) روحانی بسیار سادهزیست، و خطیبی معترض به نظام شاهنشاهی بود. او با برداشتی متفاوت با نگاه سنتی به دین، از منتقدان صریحاللهجهی رژیم سلطنتی و روحانیان وابسته به حکومت، و نیز از باورمندان و پیگیران تحقق حکومت دینی/توحیدی محسوب میشد. فعالیتهای تبلیغی وی علیه شاه و استبداد حاکم و انتقادهای تند و صریح وی از اختلاف طبقاتی و بیعدالتی وقت، منجر به برخورد مکرر ساواک با این روحانی مبارز شد.[۱]
وی پس از سی خرداد ۱۳۶۰ به همراه ۸۰ تن دیگر در زندان اوین اعدام شد.اعدام وی بدلیل هواداریش از سازمان مجاهدین خلق ایران بود.
اعدام حبیبالله، آشوری موجی از اعتراض و تاثر را در میان مردم بر انگیخت [۲]
زندگی
حبیبالله آشوری در یک خانواده ای روستایی و فقیر در شهرستان گناباد (شمال شرق ایران) به دنیا آمد؛ و زندگی خود را در شهرستان«مشهد» (استان خراسان - شمال شرقی ایران) گذراند و از حوزه (مدارس مذهبی علمیه) درشهرستان «مشهد » فارغالتحصیل شد .[۲]
فعالیتهای مذهبی
شخصیت جبیب الله آشوری ازبسیاری طلاب علوم دینی و روحانیون دیگر متمایز بود او از آغاز تحصیلات خود برخلاف بسیاری از طلبهها و آخوندهای دیگر به تعلیمات معمول در حوزه ها تن نداد و با شوقی وافر بهآموزش تاریخ، فلسفه و علوم اجتماعی پرداخت. در پرتو همین مطالعات بود که ذهن خلاقش شکوفا شد و از همان آغاز موضعی متفاوت با سایر آخوندها در رابطه با اسلام داشت. او در سالهای پیش از 50 تمام وقت خود را بهآموزش جوانان در مشهد اختصاص داد و در پرتو همین آموزشهای روشنگرانه توانست بسیاری از آنان را با اسلامی متفاوت با آنچه در جامعه رایج بود ،آشنا کند. پس از سال50 و آشنایی با سازمان مجاهدین، آشوری بهسلک هواداران سازمان درآمد. وی در خانه کوچک و ساده خودش ، کانون فعالی برای روشنگری دانشجویان و جوانان ایجاد کرد و اهداف سازمان را بهآنان میشناساند و در این مسیر بارها توسط عمال ساواک دستگیر و زندانی شد. آشوری علاوه بر زندان، مدتهای مدیدی را در تبعید در نقاط بدآبوهوا نظیر ایرانشهر و دور از خانواده و با کمترین امکانات زیستی بهسر برد. وی بیشتر وقت خود را در دهه شصت به آموزش جوان در صحنه و از طریق سخنرانی خود اختصاص داد .بعداز پیروزی انقلاب بود که توانست ارتباط مستقیم و فعالتری با سازمان برقرار کند.[۳]
نگارش کتاب توحید
آشوری با روحانیان سیاسی وقت (بهویژه آنهایی که در مشهد فعال بودند) در تماس بود. سیدعلی خامنهای از دوستان نزدیک و همراهان وی بود که در شرایط خفقان، از مساعدتها و حمایتها و همفکری آشوری بهره میجست.
او در فضای سیاسی ـ اجتماعی متأثر از مارکسیسم، قرائتی عدالتخواهانه از اسلام داشت که برای طلاب و جوانان ستمستیز جذاب بود. آشوری در زندگی شخصی نیز بسیار سختگیر بود؛ شاید در زمانهای که "چپ" و عدالتخواهی گفتمان غالب محسوب میشد، وی در مقام بازخوانی ابوذر و عدالتطلبی توحیدی برآمده بود.
"توحید" اثر جنجالی و مهم آشوری بود که در سال ۱۳۵۷ و در متن تحولات اجتماعی منتهی به تغییر نظام سیاسی، مشهور شد. کتاب در اندک زمانی نایاب شد و چاپ دوم آن به بازار آمد.
"توحید" آشوری چنان با اهمیت بود و شد که رهبر کنونی جمهوری اسلامی آن را در همان برش زمانی، ملاحظات خود ـ و نه دیدگاههای آشوری ـ میدانست. [۱]
فعالیتهای پس از انقلاب
دستگیری و زندان
در روز 11آبان59، زمانی که حبیب الله آشوری برای انجام کاری بهمحوطه مجلس شورای اسلامی رفته بود، مورد شناسایی دیالمه، نماینده جوان مشهد و یکی از افراطیترین نمایندگان راستگرا ی مجلس که بعداً درجریان انفجار حزب جمهوری کشته شد، قرار گرفت و توسط پاسداران دستگیر گردید. این دستگیری غیرقانونی، اعتراض بسیاری از شخصیتها و گروههای مترقی را برانگیخت، اما قدوسی، که حکم دستگیری آشوری را صادر کرده بود، او را بهزندان اوین فرستاد. در زندان، سردمداران رژیم سعی بسیار کردند تا او را از حمایت از سازمان بازدارند. اما وی نپذیرفت . پایداری وی باعث شد آنان درصدد انتقامکشی از آشوری برایند و عاقبت با حکمی که توسط شخص خمینی صادر شده بود، او را بههمراه دههاتن از دیگر مجاهدین بهجوخه تیرباران سپردند. [۳]
اعتراض به دستگیری وادامه بازداشت حجت الاسلام آشوری
هنگام دستگیری حبیبالله آشوری تعدادی از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و اساتید دانشگاه از جمله طاهر احمدزاده پرویز خرسند حاج خلیل رضایی دکتر محمد ملکی و ... نسبت به این عمل حکومت اعتراض و آن را محکوم کردند.
به چه دلیل حجت الاسلام حبیب الله آشوری هنوز دربازداشت بسر می برد؟
بیش از دوماه ازبازداشت روحانی آزاده ومبارز، حبیب الله آشوری می گذرد.
ادامه ی بازداشت غیرقانونی ایشان تمام کسانیراکه ازنزدیک باسوابق مبارزاتی این روخانی آزادیه آشنایی دارند نگران ساخته است .مخصوصا اینکه باند دستگیر کننده دست به توطئه سکوت درمقابل بازداشت غیر قانونی استاد زده است .
طبق اطلاعات رسیده در تاریخ 11/8 هنگامی که استاد به دعوت دوتن از نمایندگان به اسامی آقایان ملازاده و منتظری به مجلس می رود درآنجا دیالمه(به اصطلاح نماینده ی مشهد که سابقه ی چماقداری ودشمنی اش را نیروهای مترقی ومسلمان درمشهد برهمگان روشن است ) ایشان را دیده وبه سپاه پاسداران خبر می دهد .سپاه هم باحکمی از آقای قدوسی ازراه رسیده واستاد رادستگیر وبه زندان اوین می برد .خانواده وی مدتها برای یافتن ایشان به زندانهای مختلف مراجعه می کنند ولی هر بار جواب می شنوند که چنین فردی درزندن نداریم.
پس از این جریان عده ای از شخصیت های مبارز ودوستان نزدیک استاد که نگران توطئه ی علیه حجت الاسلام آشوری بودند طی نامه ای به تاریخ 20/9/59 از آیت الله موسوی اردبیلی دادستان کل کشور می خواهند که مشخص کند چه کسانی و به چه جرمی حجت الاسلام حبیب الله آشوری رادستگیر کرده اند.
آیت اله اردبیلی جوابی به این نامه نمی دهد ولی به نیابت! ! از جانب ایشان روابط عمومی مجلس شورا درجوابیه ای به نامه ی شخصیت های مبارز و دوستان استاد مدعی می شودکه استاد به علت همکاری باگروه فرقان دستگیر شده وقبل از دستگیری هم مدتها تحت تعقیب قرار داشته است .بالاخره پس از برملا شدن موضوع و انتشار خبر دستگیری استاد درروزنامه ها وبا ،پادرمیانی حاج احمد آقا خمینی ،زندانبانان اوین مجبور می شوند که وجود ایشان را درزندان اوین ( ودربند زندانیان بدون لیست) تایید کنند، وپس از 50 روز هم یکی دو دقیقه به خانواده ی استاد ملاقات دهند.دراین ملاقات استاد آشوری به خانواده خود می گوید که اتهام خو درا نمی داند وهنوز بازجویی وبازپرسی نشده است !! (توجه شودکه مدتها پس از دستگیری حتی ایشان رابازجویی هم نکرده اند) .
طی تماسی که باآشنایان نزدیک حجت الاسلام آشوری برای پیگیری علت دستگیری استاد گرفته شد مشخص گردید که ادعای روابط عمومی مجلس مبنی برتحت تعقیب بودن استاد از اساس پوچ است ،چرا که استاد مدتها با نمایندگان مجلس تماس داشته و چندین بار هم دراین رابطه درمحل مجلس با نمایندگان ملاقات نموده وحتی یکبار قبل از دستگیری به دعوت آقای موسوی خوئینی ها ،به محل جاسوسخانه رفته و با ایشان ملاقات کرده است .وتا این زمان حساسیت بخصوصی روی ایشان نبوده ولی پس از شهادت مجاهد دکتر سید احمد طبا طبایی وسخنرانی استاد آشوری درمراسم تدفین ومراسم شب هفت مجاهد شهید حساسیت روی ایشان زیاد می شود ومرتجعین برای به اصطلا ح گوشمالی دادن به استاد به فکر دستگیری ایشان می افتند،ولی چون بها نه ای برای این کار نداشتند دوباره همان حربه ی قدیمی وپوسیده ی فرقانی بودن را علیه ایشان به کارمیگیرند ،درحالی که سال قبل نیز اساتد را به همین اتهام (ودرواقع به خاطر فعالیت های آزادیخواهانه اش )دستگیر کرده بودند ولی چون بی پایه بودن اتهاماتشان برملاشد مجبور به آزاد کردن استاد شدند ،به طوری که بعدها آقای هادوی درمنزل آیت اله مروارید ازایشان به خاطر آن دستگیری بی مورد غذرخواهی میکند.
درمجموع تمام شواهد حاکی از اینست که دستگیری اخیر حجت الاسلام آشوری دررابطه ی مستقیم با سخنرانیهای ایشان درمراسم تدفین وختم شهید ”سازمان مجاهدین خلق ایران“ دکتر سید احمد طباطبایی بوده است .
دستگیری این روحانی آزاده ومحقق نشان می دهد که برخلاف تبلیغات شبانه روزی آقایان که بابوق وکرنا ادعا می کنند توطئه ای علیه روحانیت درجریان است دعوا تنها برسرقدرت است ونه روحانیت .چراکه هر کس به انحصار طلبی وقدرت طلبی آقایان تن نداده و تسلیم نشود (اگر چه روحانی خوشنام و آزاده ومحققی نظیر حجت الاسلام آشوری هم باشد) از تعرض وتهمت آقایان درامان نخواهد بودما ضمن محکوم کردن دستگیری استاد آشوری از کلیه ی شخصیت ها ونیروهای مبارز می خواهیم که فریاد اعتراض خود را نسبت به اینگونه دستگیریهای خودسرانه بلند نموده وبادفاع از زندانیان سیاسی بی گناه وکوشش برای آزادی آنها مانع از وسعت یافتن اعمال ارتجاعی انحصار طلبان گردند[۴]
اعدام و واکنش بعضی از شخصیت ها و گروهها
خبر اعدام حبیبالله آشوری در روزنامه جمهوری اسلامی شماره ۶۶۵ تاریخ دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۶۰ درج شده است. در اطلاعیه روابط عمومی دادستانی انقلاب مرکز مندرج در روزنامه آمده است که حکم اعدام ۵۰ نفر از هواداران مجاهدین در محوطه زندان اوین به مورد اجرا گذاشته شد. نام حبیب الله آشوری در میان اعدام شدگان بود.[۵]
احمد قابل در نامهی مشهورش خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، مینویسد: "وجدان شما بهتر از هرکسی گواهی میدهد که در جلسات متعدد و تلاشهای مکرر و ناموفق دوستان مشهدی و خراسانی برای آشتی دادن شما با مرحوم آشوری (پیش از پیروزی انقلاب)، سخن اصلی شما این بود که «مطالب کتاب توحید از من است که این آقا به نام خودش چاپ کرده است.» شگفتانگیز نیست که از دو نفر با یک دیدگاه، یکی اعدام شود و دیگری تکریم؟! یکی شایستهی «گور» باشد و دیگری شایستهی «رهبری نظام اسلامی»!؟ کاش این شهادت را در دادگاه مرحوم آشوری و نزد دوستان خود (آقایان خزعلی و مصباح) نیز میدادید تا یک روحانی زاهد و فقیر و معتقد به خدا و رسول (ولی مخالف شما) مظلومانه کشته نمیشد و همسر و فرزندانش بیسرپرست و یتیم نمیشدند."[۱]
حبیبالله آشوری و «جنگ عمامه»
حسن یوسفیاشکوری
نمیدانم چه رخ داده که این روزها بار دیگر برخی در ایران نبش قبر کرده و دوباره در باره مرحوم حبیبالله آشوری (نویسنده کتاب توحید) سخن گفته و عملا با اتهامزنی در مقام تحریف حقایق و تخریب شخصیت آن مرحوم برآمدهاند. واقعا نمیدانم چه خبر است و پشت داستان چیست و کی است، ولی وقتی میشنویم و میخوانیم که آقای دکتر حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت کابینه دولت روحانی (که به تازگی مستظهر به رای قاطع مردمی شده که تشنه عدالت و آزادی و در پی سیاست اخلاقیاند) و مهمتر آقای علی مطهری (که به آزادگی و صداقت و قانونگرایی شهره است) به صراحت به خلافگویی و تخریب شخصیتی میپردازند که در ۳۶ سال قبل به ناحق در بیدادگاههای جمهوری اسلامی با اتهامات نادرست به مرگ محکوم و اعدام شده است، موجب نگرانی است و تحمل و توان را از آدمی چون من میستاند و به اعتراض وا میدارد. در این نوشتار میکوشم به کوتاهی دانسته ها و ملاحظات خودم را با شما مخاطبان در بیان بگذارم.
من دو بار حبیبالله آشوری را از نزدیک دیدهام. یکبار پیش از انقلاب و یک بار پس از انقلاب. اینک گزارشی از این دو دیدار.
فکر میکنم در سال ۱۳۵۶ بود که کتاب «توحید» به قلم شخصی به نام حبیبالله آشوری منتشر شد و بهزودی شهره شد و در پی آن جنجالی برپا شد. نویسنده را نمیشناختم و تا آن زمان نامی از او نشنیده بودم. کتاب را تهیه کرده و خواندم. هرچند مضامین این کتاب در آن سالها چندان غریب نبود ولی در مجموع حاوی برداشتهای دینی رادیکال از قرآن و منابع اسلامی بود و به گمانم در تفکر به اصطلاح آن ایام ا«نقلابی» (حداقل در مواردی) راه افراط پیموده بود. با وجود اینکه من خود از کسانی بودم که در آن دوران شیفته چنین دیدگاههای انقلابی بودم، اما پس از خواندن کتاب در آن زیادهرویهایی میدیدم که قابل قبول نمینمود. برداشتهایی از مفاهیم و مصطلحات قرآنی چون غیب و شهود و جن و ملک و به طور کلی انقلاب و . . .بیش از حد مادی و مادیگرایانه به نظر می رسید. اما حرف اساسی و محوری کتاب دفاع از نظام اجتماعی برابریطلبانه حول زیربنای اعتقادی «توحید» بود و این تفکر پس ار «طرح هندسی مکتب» شریعتی و تکیه فراوان او بر نظام مساواتگرایانهاش بر بنیاد توحید، برای من و مانند من کاملا آشنا بود و قابل دفاع. اندکی پس از آن نیز کتاب «توحید و ابعاد گوناگون آن» از اکبر گودرزی (رهبر روحانی گروه فرقان که البته در آن زمان نام نویسنده نداشت) در همین حال و هوا انتشار یافت.
در همان زمان (زمان دقیقش را اکنون به یاد نمیآورم) روزی عصر، دوستم آقای سید رضا تقوی دامغانی در مدرسه فیضیه به من گفت امشب آقای آشوری در مدرسه خان در یک جمع طلبگی با طلبهها دیدار و گفتوگو دارد، حاضرید به آنجا برویم؟ با اشتیاق پذیرفتم. برای من جالب بود که نویسنده کتاب توحید با آن همه حرف و حدیث در بارهاش را از نزدیک ببینم.
پس از نماز مغرب ما دو تن به مدرسه خان (مدرسهای که به دست آیتالله بروجردی بنا شده و در دهانه گذر خان قم در روبروی میدان آستانه قرار دارد) رفتیم. وقتی رسیدیم آشوری در حال صحبت بود. حجره نسبتا بزرگ بود و شماری در حدود بیست-سی طلبه حضور داشتند. ما هم در جمع نشستیم و گوش فرا دادیم. کمی هم پرسش و پاسخ بود. از آن گفتارها و گفتوگوها اکنون چیز خاصی به یاد نمیآورم ولی همین اندازه میدانم که پیرامون همان مطالب کتاب توحید بود و او تلاش میکرد مدعیاتش را توضیح دهد و رفع ابهام کند. تنها نکته مهمی که از آشوری به یاد دارم جمله «جنگ عمامه» بود که فکر میکنم ایشان دو یا سه بار تکرار کرد. زمینه کاربرد تعبیر نیز این بود که میگفت: . . .حالا جنگ عمامه راه نیفتد! تعبیر قشنگ و به جایی بود. از آن زمان تا حالا این جمله را بارها و بارها به مناسبت به کار برده و میبرم. «جنگ عمامه» کنایتی است از جنگ مذهبی و علمایی که عمدتا بر سر عقاید افراد و در واقع تفتیش عقاید و در نهایت برای سرکوبی عقاید دگراندیشان است و در تاریخ اسلام همواره در جریان بوده و در جمهوری اسلامی با شدت و غلظت تمام قابل مشاهده است. هرچه بود من و آقای تقوی راضی برگشتیم.[۶]
؛
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ روز آنلاین -اعدام؛ از آشوری تا اصلانی
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ پیشتازان راه آزادی - المجاهد الشهید الشیخ حبیب الله آشوری
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ پيشتازان راه آزادی - یاد روحانی مجاهد حبیبالله آشوری، گرامی باد
- ↑ پيشتازان راه آزادی -یاد روحانی مجاهد حبیبالله آشوری، گرامی باد
- ↑ دانشنامه اخبار- حبیبالله آشوری
- ↑ سایت خبری و تحلیلی زیتون -حبیبالله آشوری و «جنگ عمامه»