حیدرخان عمواوغلی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:


او همچنین تعریف می‌کند که «حوزه مخفی اجتماعیون عامیون طهران» حکم به اعدام میرزا علی اضعرخان اتابک می‌دهد و تحت ریاست حیدرخان این حکم اجرا می‌شود. خاطرات او در این بخش، ضمن تعریف کردن ماجرای ترور اتابک ناتمام باقی می‌ماند.<ref name=":2" />
او همچنین تعریف می‌کند که «حوزه مخفی اجتماعیون عامیون طهران» حکم به اعدام میرزا علی اضعرخان اتابک می‌دهد و تحت ریاست حیدرخان این حکم اجرا می‌شود. خاطرات او در این بخش، ضمن تعریف کردن ماجرای ترور اتابک ناتمام باقی می‌ماند.<ref name=":2" />
حیدرخان عمواوغلی با اوج‌گیری جنبش مشروطه در بسیاری از رویدادهای انقلابی مشروطیت مانند کشتن میرزا علی‌اصغر‌خان‌ اتابک، بمب انداختن در خانه علاءالدوله و سوءقصد به محمدعلی شاه دست داشت.
با آغاز انقلاب مشروطه در تهران به فعالیت انقلابی پرداخت و فرقه سوسیال دموکرات ایران را با همراهی تقی زاده تاسیس کرد. تندروی های او و یارانش باعث به بن بست رسیدن انقلاب مشروطه و استبداد صغیر شد.<ref name=":0" />


== فرار از تهران ==
== فرار از تهران ==
حیدرخان در این بخش خاطرات پس از به توپ بستن مجلس، فرار خود از تهران را بازگو می‌کند. برای سر حیدرخان جایزه‌ای ۱۰ هزار تومانی تعیین کرده بودند و برحسب اتفاق از این موضوع آگاه می‌شود. در راه به قزاقی برمی‌خورد که تلگراف جایزه برای سر حیدرخان را به خود او نشان می‌دهد. قزاق نمی‌دانسته که حیدرخان خود اوست.
حیدرخان پس از به توپ بستن مجلس، از تهران را فرار می‌کند. برای سر حیدرخان جایزه‌ای ۱۰ هزار تومانی تعیین کرده بودند و برحسب اتفاق از این موضوع آگاه می‌شود. در راه به قزاقی برمی‌خورد که تلگراف جایزه برای سر حیدرخان را به خود او نشان می‌دهد. قزاق نمی‌دانسته که حیدرخان خود اوست.


حیدرخان در این وضعیت به قزاق می‎گوید: «من چندین بار حیدرخان را دیده‌ام و شخصا او را می‎شناسم ... می‌دانم که او از طهران فرار کرده و به طرف مرز روسیه می‎رود، چه خوب بود شما که از نجیب‌زادگان قزاق هستید با من شریک می‎شدید. شما یک اسب و یک نفر سوار به من بدهید... جایزه را نصف نصف تقسیم کنیم.» حیدر خان ادامه می‎دهد به این ترتیب با گرفتن یک اسب تندرو همراه با یک سواره نظام قزاق برای دستگیری خودش راهی مرز روسیه شد.
حیدرخان در این وضعیت به قزاق می‎گوید: «من چندین بار حیدرخان را دیده‌ام و شخصا او را می‎شناسم ... می‌دانم که او از طهران فرار کرده و به طرف مرز روسیه می‎رود، چه خوب بود شما که از نجیب‌زادگان قزاق هستید با من شریک می‎شدید. شما یک اسب و یک نفر سوار به من بدهید... جایزه را نصف نصف تقسیم کنیم.» حیدر خان ادامه می‎دهد به این ترتیب با گرفتن یک اسب تندرو همراه با یک سواره نظام قزاق برای دستگیری خودش راهی مرز روسیه شد.
خط ۴۰: خط ۴۴:


به این ترتیب حیدر خان به بادکوبه می‌رسد تا «همه اوقاتش را مصروف مسئله آماده کردن انقلاب آینده کند.»<ref name=":2" />
به این ترتیب حیدر خان به بادکوبه می‌رسد تا «همه اوقاتش را مصروف مسئله آماده کردن انقلاب آینده کند.»<ref name=":2" />
== اروپا ==
پس از شکست انقلاب ۱۹۰۵ روسیه حیدر عمواغلی مسافرتی به کشورهای اروپا ئی نمود. وی در این مسافرت ها به تکمیل معلومات فنی[و دانش سیاسی] خود پرداخت. حیدرخان طبق توصیه انجمن مجاهدین فنون ساختن بمب و سایر اسلحه و ادواتی که به کار مبارزه انقلابی می خورد آموخت. در سال ۱۹۰۷ میلادی (۱۲٨۶ شمسی) او مجددا به ایران باز می گردد و فعالیت انقلابی خود را در راس مجاهدین و مبارزین نهضت مشروطیت از سر می گیرد.<ref name=":1" />


== ورود مجدد به ایران ==
== ورود مجدد به ایران ==
این بخش خاطرات به تقریر علی اکبر داور و از دو بخش دیگر مفصل‌تر است. در این بخش حیدرخان عملیات متعدد نظامی خود را شرح می‌دهد که به گرفتن ایالت خوی منتهی می‌شود. شرح او در این بخش سرشار از سلحشوری است. او ابتدا با تعدادی از نیروهای جنگی که گرد آورده بود به تبریز می‌رود و در کنار مجاهدین می‌جنگد سپس به ایالت‌های دیگر می‌رود تا آنها را آزاد کند.
بعد از ورود مجدد به ایران ابتدا با تعدادی از نیروهای جنگی که گرد آورده بود به تبریز می‌رود و در کنار مجاهدین می‌جنگد سپس به ایالت‌های دیگر می‌رود تا آنها را آزاد کند.<ref name=":2" />


همچنین در این بخش بدون جزئیات از اختلافات خود با ستارخان و باقرخان و ناهماهنگی که بین آنها بوده، پرده برمی‌دارد. او دیدار اول خود را از ستارخان چنین بیان می‌کند: «نزدیک خانه ستارخان، جمعی از رفقا را دیدم و شب را در منزل آنها ماندم و فردا یا من رفتم پیش ستارخان یا او آمد پیش من. در هر حال دیدم آن که ما خیال می‌کردیم نیست، شخصی است عوام.»
در جریان نیردهای تبریز در کشتن شجاع نظام مرندی با بمب دست داشت.<ref name=":0" />


آنطور که حیدرخان تعریف می‌کند او در سازماندهی نیروها و نقشه کشی برای آزادسازی محلات تبحر داشته و در این کار تحصیلات او به کمکش آمد. او از کمیته‌ای در تبریز یاد می‌کند مرکب از ارامنه و مسلمانان که برای اداره انقلاب. در این زمان محمد علی شاه بر اریکه قدرت تکیه زده بود.
وی با ستارخان و باقرخان اختلافاتی داشته است. او دیدار اول خود را از ستارخان چنین بیان می‌کند: «نزدیک خانه ستارخان، جمعی از رفقا را دیدم و شب را در منزل آنها ماندم و فردا یا من رفتم پیش ستارخان یا او آمد پیش من. در هر حال دیدم آن که ما خیال می‌کردیم نیست، شخصی است عوام.»


همان روزهای اول او به کمیته دعوت می‌شود. «موضوع صحبت آن روز این بود که با محمد علی میرزا صلح کنیم...من که از قوه مسلح رفته بودم، گفتم اگر دنبال این صحبت را بگیرید موقع مشروطه طلبان سخت دشوار خواهد شد، هر قولی به شما بدهند اجرا نخواهند کرد و پس از آنکه قوه مسلحه شما از میان رفت شما را به دار خواهند زد... بعد گفتم چنین صلحی با محمدعلی میرزا-آن هم با میانجی‌گری روس‌ها- ما را به کلی از رسیدن به مقصد اصلیمان بازخواهد داشت.»
آنطور که حیدرخان تعریف می‌کند او در سازماندهی نیروها و نقشه کشی برای آزادسازی محلات تبحر داشته و در این کار تحصیلات او به کمکش آمد. او از کمیته‌ای در تبریز یاد می‌کند مرکب از ارامنه و مسلمانان برای اداره انقلاب. در این زمان محمد علی شاه بر اریکه قدرت تکیه زده بود.


سپس به او ماموریت می‌دهند که جایگزینی برای صلح با عوامل حکومت بیابد. حیدرخان نشان می‌دهد که قدرت سازماندهی دارد: «از آنجا رفتم منزل و خیال می‌کردم که چه کنم و با چند نفر شورا می‌کردم و می‌گفتم که زود چند اداره باید تشکیل داد: کمیسیون جنگ، کمیسیون مالی و اداره بلدیه
همان روزهای اول او به کمیته دعوت می‌شود. «موضوع صحبت آن روز این بود که با محمد علی میرزا صلح کنیم...من که از قوه مسلح رفته بودم، گفتم اگر دنبال این صحبت را بگیرید موقع مشروطه طلبان سخت دشوار خواهد شد، هر قولی به شما بدهند اجرا نخواهند کرد و پس از آنکه قوه مسلحه شما از میان رفت شما را دار خواهند زد... بعد گفتم چنین صلحی با محمدعلی میرزا - آن هم با میانجی‌گری روس‌ها - ما را به کلی از رسیدن به مقصد اصلی‌مان بازخواهد داشت


حیدرخان عمواوغلی در بخش دیگری از خاطرات خود به نمونه‌هایی از غارت کردن مجاهدین اشاره می‌کند که پس از فتح اموال مغلوب را می‌بردند، و او از این کار جلوگیری می‌کرد. در مشهد هم او زمانی که مردم قیام کردند، غارتگری را مردود می‌دانست.
سپس به او ماموریت می‌دهند که جایگزینی برای صلح با عوامل حکومت بیابد. حیدرخان نشان می‌دهد که قدرت سازماندهی دارد: «از آنجا رفتم منزل و خیال می‌کردم که چه کنم و با چند نفر شورا می‌کردم و می‌گفتم که زود چند اداره باید تشکیل داد: کمیسیون جنگ، کمیسیون مالی و اداره بلدیه.»<ref name=":2" />


در خاطرات مشهد گفته بود: «اما من ضد این ترتیبات بوده مطلقا راضی و مایل نبودم که به قدر ذره‌ای اسباب غارت و تاراج پیش بیاید.» و در خاطرات تبریز نیز تعریف کرده بود: «در راه ۹ نفر مجاهدین تبریز را دیدم که یکی قالی به دوش گرفته می‌بردند. هر ۹ نفر را حبس کردیم. دو ماه این بیچاره‌ها در محبس ماندند بدون اینکه کسی از آنها استنطاق بکند. ولی ما هم چاره نداشتیم، آدم نداشتیم و کار زیاد بود.»<ref name=":2" />
== فتح تهران ==
حیدرخان پس از فتح تهران به فعالیت مخفی انقلابی خود ادامه داد. متهم به‌ ترور سید عبدالله‌ بهبهانی از رهبران اعتدالیون شد. حیدر عمواغلی همراه‌ عده‌ ای از همفکرانش دستگیر شد اما پس از چهل روز چون مدرکی نیافتند، از زندان آزاد شد. درسال 1328 ه.ق به ماموریت مخفی میان ایل بختیاری رفت و در ربیع الاول 1329 ه.ق به تهران بازگشت و در آن‌جا به صورت مخفی زندگی می‌کرد، تا این‌که محل زندگی او شناسایی شد. به دستور یپرم‌خان او را تبعید کردند.<ref name=":0" />


در انقلاب مشروطه شرکت داشت و تندروی او و یارانش و فرقه سوسیال دموکرات باعث مجادلات بسیار شد. حیدرخان نسبت به کشتن مخالفین آزادی (به گمان خود) کوچک‌ ترین ترس یا تردیدی به دل راه نمی‌داد.
تندروی او و یارانش و فرقه سوسیال دموکرات باعث مجادلات بسیار شد. حیدرخان نسبت به کشتن مخالفین آزادی (به گمان خود) کوچک‌‌ترین ترس یا تردیدی به دل راه نمی‌داد.<ref name=":0" />


در جنگ جهانی اول، در حکومت موقت ملی که در قم و سپس در کرمانشاهان تشکیل یافته بود، شرکت فعال داشت. پس از جنگ های خونین با اشغالگران در قم، قوای ملیون دچار شکست می گردد. حیدرخان اسیر و محکوم به حبس با اعمال شاقه می شود ولی پس از اندک مدتی موفق به فرار شد ومجددا به اروپا رفت. حیدرعمواغلی بنا به دعوت سید حسن تقی زاده که آن زمان در برلن با عده ای از ایرانیان به نشر مجله کاوه پرداخته بود در سال 1917 م به برلن آمد و پس از مدت کوتاهی به ایران باز می گردد.
در جنگ جهانی اول، در حکومت موقت ملی که در قم و سپس در کرمانشاهان تشکیل یافته بود، شرکت فعال داشت. پس از جنگ های خونین با اشغالگران در قم، قوای ملیون دچار شکست می گردد. حیدرخان اسیر و محکوم به حبس با اعمال شاقه می شود ولی پس از اندک مدتی موفق به فرار شد ومجددا به اروپا رفت. حیدرعمواغلی بنا به دعوت سید حسن تقی زاده که آن زمان در برلن با عده ای از ایرانیان به نشر مجله کاوه پرداخته بود در سال 1917 م به برلن آمد و پس از مدت کوتاهی به ایران باز می گردد.
خط ۶۴: خط ۷۲:
== تأسیس حزب کمونیست ایران ==
== تأسیس حزب کمونیست ایران ==
* حیدرخان عمواوغلی طی اولین کنگره خلق‌های شرق در ۲۵ ذیحجه ۱۳۳۸ ریاست کمیته مرکزی حزب کمونیست جدید را برعهده داشت.  حیدرخان پس از فتح تهران به فعالیت انقلابی خود ادامه داد. تا این‌که محل زندگی او شناسایی شد. به دستور یپرم‌خان او را تبعید کردند. حیدرخان به روسیه و از آن‌جا به فرانسه و سوئیس رفت و به همکاران لنین پیوست.  با شروع جنبش جنگل با آنان تماس گرفت و در اردبیهشت ۱۳۰۰ ه. ش، پس از مذاکرات طولانی، امضای توافق بر سر همکاری جدید با میرزا کوچک‌خان را امکان‌پذیر ساخت. پس از اختلافات و کشمکش‌هائی که در جنبش جنگل پیش آمد، حیدر خان در یکی از روستاهای گیلان محاصره و کشته شد. تاریخ کشته شدن وی را ۵ آبان ۱۳۰۰ مقارن با ۱۸ اکتبر ۱۹۲۱ ذکر نموده‌اند.<ref name=":4" />
* حیدرخان عمواوغلی طی اولین کنگره خلق‌های شرق در ۲۵ ذیحجه ۱۳۳۸ ریاست کمیته مرکزی حزب کمونیست جدید را برعهده داشت.  حیدرخان پس از فتح تهران به فعالیت انقلابی خود ادامه داد. تا این‌که محل زندگی او شناسایی شد. به دستور یپرم‌خان او را تبعید کردند. حیدرخان به روسیه و از آن‌جا به فرانسه و سوئیس رفت و به همکاران لنین پیوست.  با شروع جنبش جنگل با آنان تماس گرفت و در اردبیهشت ۱۳۰۰ ه. ش، پس از مذاکرات طولانی، امضای توافق بر سر همکاری جدید با میرزا کوچک‌خان را امکان‌پذیر ساخت. پس از اختلافات و کشمکش‌هائی که در جنبش جنگل پیش آمد، حیدر خان در یکی از روستاهای گیلان محاصره و کشته شد. تاریخ کشته شدن وی را ۵ آبان ۱۳۰۰ مقارن با ۱۸ اکتبر ۱۹۲۱ ذکر نموده‌اند.<ref name=":4" />
== اروپا ==
*پس از شکست انقلاب ۱۹۰۵ روسیه حیدر عمواغلی مسافرتی به کشورهای اروپا ئی نمود. وی در این مسافرت ها به تکمیل معلومات فنی[و دانش سیاسی] خود پرداخت. حیدرخان طبق توصیه انجمن مجاهدین فنون ساختن بمب و سایر اسلحه و ادواتی که به کار مبارزه انقلابی می خورد آموخت. در سال ۱۹۰۷ میلادی (۱۲٨۶ شمسی) او مجددا به ایران باز می گردد و فعالیت انقلابی خود را در راس مجاهدین و مبارزین نهضت مشروطیت از سر می گیرد.<ref name=":1" />
*


==== فرقه دموکرات ایران ====
==== فرقه دموکرات ایران ====
خط ۷۵: خط ۷۹:


در شهریور 1300 ه.ش نخستین پلنوم وسیع حزب کمونیست با هدف جمع بندی دلائل شکست جمهوری گیلان و خاتمه بخشیدن به چپ روی ها تشکیل شد. دراین پلنوم حیدرعمواغلی که شخصا در آن حضور داشت به دبیراولی حزب انتخاب شد و شخصیت هائی نظیر "کریم نیک بین"، "سلیمان تاریوریف"، "محمد آخوند زاده(سیروس بهرام)، " میرجعفرجواد زاده "(پیشه وری) به عضویت کمیته مرکزی برگزیده شدند. در دیماه همان سال، تزهای جدید حزب در باره وضع اجتماعی- اقتصادی ایران و تاکتیک های نوین حزب کمونیست ایران انتشار یافت.<ref name=":0" />
در شهریور 1300 ه.ش نخستین پلنوم وسیع حزب کمونیست با هدف جمع بندی دلائل شکست جمهوری گیلان و خاتمه بخشیدن به چپ روی ها تشکیل شد. دراین پلنوم حیدرعمواغلی که شخصا در آن حضور داشت به دبیراولی حزب انتخاب شد و شخصیت هائی نظیر "کریم نیک بین"، "سلیمان تاریوریف"، "محمد آخوند زاده(سیروس بهرام)، " میرجعفرجواد زاده "(پیشه وری) به عضویت کمیته مرکزی برگزیده شدند. در دیماه همان سال، تزهای جدید حزب در باره وضع اجتماعی- اقتصادی ایران و تاکتیک های نوین حزب کمونیست ایران انتشار یافت.<ref name=":0" />
==== انقلاب مشروطه ایران ==== 
حیدرخان عمواوغلی با اوج‌گیری جنبش مشروطه در بسیاری از رویدادهای انقلابی مشروطیت مانند کشتنمیرزا علی‌اصغر‌خان‌ اتابک، بمب انداختن در خانه علاءالدوله و سوءقصد به محمدعلی شاه دست داشت. پس از به توپ بستن مجلس توسط لیاخوف، به باکو رفت و در آن‌جا عده‌ای داوطلب فدایی را برای مبارزه با محمدعلی شاه و یاری مجاهدین تبریز روانه نمود و خود نیز به تبریز آمد. در جریان نیردهای تبریز در کشتن شجاع نظام مرندی با بمب دست داشت.
حیدرخان پس از فتح تهران به فعالیت مخفی انقلابی خود ادامه داد. متهم به‌ ترور سید عبدالله‌ بهبهانی از رهبران اعتدالیون شد. حیدر عمواغلی همراه‌ عده‌ ای از همفکرانش دستگیر شد اما پس از چهل روز چون مدرکی نیافتند، از زندان آزاد شد. درسال 1328 ه.ق به ماموریت مخفی میان ایل بختیاری رفت و در ربیع الاول 1329 ه.ق به تهران بازگشت و در آن‌جا به صورت مخفی زندگی می‌کرد، تا این‌که محل زندگی او شناسایی شد. به دستور یپرم‌خان او را تبعید کردند.<ref name=":0" />


==== جنبش جنگل ==== 
==== جنبش جنگل ==== 
۱٬۰۴۴

ویرایش