حیدرخان عمواوغلی

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حیدرخان عمواوغلی با نام اصلی حيدر تاري ويرديوف (زاده ۱۸۸۰ در ارومیه - درگذشته ۱۹۲۰) از فعالان موثر جنبش مشروطه ایران و از نخستین رهبران چپ ایران[۱] و از رهبران حزب کمونیست ایران. وی پس از به توپ بستن مجلس عده‌ای داوطلب فدایی را برای مبارزه با محمدعلی شاه و یاری مجاهدین تبریز روانه نمود و خود نیز به تبریز آمد.

حیدرخان عمواوغلی در بسیاری از رویدادهای انقلابی مشروطیت دست داشت: ترور امین السلطان، صدراعظم محمد علی شاه، شرکت در نقشه کشتن میرزا علی‌اصغرخان‌اتابک، بمب انداختن درخانه علاءالدوله، سوءقصد به محمدعلی شاه، کشتن شجاع نظام مرندی با بمب دست‌ساز.[۲]

وی پیشتر به حيدرخان چراغ ‌برقي (به جهت کار در کارخانه برق آستانه حضرت رضا (ع) و سپس در کارخانه حاجي حسين آقا امين‌الضرب در تهران) يا حيدرخان بمبي (به جهت ترکاندن بمب در خانه رجال و درباریان در طول مشروطه و استبداد صغير و يا سوء قصد به جان محمدعلي شاه با نارنجک، که همگي يا طرح او بود يا اجراي مستقيم توسط خودش) معروف بود.[۳]

زندگی نامه

حیدرخان عمواوغلی از پدری به نام علی اکبر افشار و مادری به نام زهرا خانم متولد شد. پدرش علی‌اکبر افشار، طبیب بود. مشهدی علی‌اکبر را مردم عمو خطاب می‌کردند. به همین خاطر حیدرخان به عمواوغلی شهرت یافت. او مردی دل‌سوز ومهربان بود و در میان مردم نفوذ بسیار داشت. وی درسال 1265 خورشیدی به علت فشارهای ماموران دولتی همراه خانواده اش در شهر الکساندرپل (لنیناکان) در ارمنستان مقیم شد.[۴]

او به آن دلیل که مردم رضائیه و روستاهای آذربایجان برای درمان و یا یافتن راه حلی برای دشواری های روزمره خود به وی مراجعه می کردند و او نیز از هیج کمکی دریغ نمی کرد ،در میان مردم محبوبیت فراوان یافته بود و به همین دلیل زیر فشار خوانین بود. پس از مدتی، به همراه خانواده اش ناچار به جلای وطن شد و به ارمنستان رفت.[۵]

حیدر خان در آن شهر پس از اتمام تحصیلات ابتدائی در ایروان، دبیرستان را به پایان رسانید و در عین حال با برخی از آثار انقلابی آشنا شد و در 18 سالگی وارد حزب سوسیال دموکرات شد. سپس در گرجستان به دانشگاه برق انیستیتوی پلی تکنیک رفت و دیپلم مهندسی برق گرفت. حیدرخان بعد از تحصیل به باکو رفت و به اتفاق کراسین که ازانقلابیون معروف بود، ایستگاه برقی بر پا کرد، سپس در کارخانه متقال بافی، ماشینیست برق شد و سرانجام به سمت سرمکانیک در صنایع نفتی تقی اف به کار مشغول شد.[۴]

مشهد

مظفرالدین شاه در هنگام بازگشت از سفر اول اروپا (1318 ه.ق) سه روز در باکو ماند و دستوری برای خرید موتور برق برای حرم امام رضا در مشهد صادر کرد، حیدرخان به دعوت رضایوف (حاج میرزا محمود میلانی) از بازرگانان تبریز، پس از خرید ماشین و لوازم چهارصد چراغ، به‌سمت خراسان حرکت کرد و در حدود جمادی الاولی 1320 ه.ق در کارگاه برق مشهد استخدام شد. حیدرخان عمواوغلی مدت 15 ماه در مشهد مشغول به کار انداختن کارخانه برق حرم امام رضا و بالا خیابان بود. کارخانه برق در آن زمان با زغال سنگ کار می‌کرد و در کوچه‌ای به‌نام چراغ برق قرارداشت.

حیدرخان در مشهد به نشر افکار حزب سوسیال دموکرات پرداخت و حتی سعی و تلاش داشت که فرقه سیاسی تشکیل بدهد که موفق نشد و با آزادی‌خواهان آنجا مثل ملک الشعرای بهار ارتباط و همکاری داشت. [۴]

خود وی گفته است «در بدو ورود من به شهر مشهد منظره هولناکی مشاهده نمودم که از آن منظره اهالی خراسان حاکم جدید را تحسین و تمجید کرده می‌گفتند که این حاکم خوب حاکم سفاکی بوده و خواهد توانست حکومت کند.» اما منظره عبارت از این بود که فردی را دو شقه کرده و هر شقه را در دو سوی دروازه شهر آویزان کرده بودند: «من این منظره وحشیگری را نمی‌توانستم از مد نظر خود محو سازم.»

حیدرخان تعریف می‌کند در نتیجه دیدن بی‌عدالتی در مشهد، تلاش می‌کند مردم را علیه حاکم بشوراند. گرانی نان را دست آویزی برای تحریک مردم قرار می‌دهد تا «برعزل حکومت اجماع و قیام نمایند.»

اما در مدت پانزده ماهی که در خراسان اقامت دارد نتوانست سازماندهی سیاسی کند چون «کله‌های مردم به قدری نارس بود که سعی من در این ایام بی‌نتیجه ماند.»[۶]

تهران

حیدرخان در رجب 1321 ه.ق از مشهد به تهران رفت و در کارخانه برق حاجی امین‌الضرب استخدام شد. چون در این کارخانه کار می‌کرد حیدرخان برقی شناخته شد.[۴]

حیدرخان در تهران بیشتر درگیر فعالیت سیاسی می‌شود و فرقه اجتماعیون عامیون تشکیل می‌شود که شعبه‌ای از همین فرقه در روسیه بود.

این زمانی است که هنوز انقلاب مشروطه راه نیافتاده بود. حیدرخان در این بخش از خاطرات، چگونگی «ترکاندن بمب» را در «خانه مستبدین» تعریف می‌کند تا موجب ترس آنها شود. بنابراین بمبی می‌سازد و به خانه علاء‌الدوله پرتاب می‌کند: «مقصود از ترکاندن بمب ترسانیدن مستبدین بود و بس. به این جهت شب ۱۵ جمادی الاولی ۱۳۲۵ من تنها در پی این ماموریت برخاسته تقریبا هفت ساعت از شب گذشته بمب بزرگی را که همراه داشتم در خانه علاءالدوله ترکانیده و به طرف باغ وحش حرکت کردم.»

او همچنین تعریف می‌کند که «حوزه مخفی اجتماعیون عامیون طهران» حکم به اعدام میرزا علی اضعرخان اتابک می‌دهد و تحت ریاست حیدرخان این حکم اجرا می‌شود. خاطرات او در این بخش، ضمن تعریف کردن ماجرای ترور اتابک ناتمام باقی می‌ماند.[۶]

حیدرخان عمواوغلی با اوج‌گیری جنبش مشروطه در بسیاری از رویدادهای انقلابی مشروطیت مانند کشتن میرزا علی‌اصغر‌خان‌ اتابک، بمب انداختن در خانه علاءالدوله و سوءقصد به محمدعلی شاه دست داشت.

با آغاز انقلاب مشروطه در تهران به فعالیت انقلابی پرداخت و فرقه سوسیال دموکرات ایران را با همراهی تقی زاده تاسیس کرد. تندروی های او و یارانش باعث به بن بست رسیدن انقلاب مشروطه و استبداد صغیر شد.[۴]

فرار از تهران

حیدرخان پس از به توپ بستن مجلس، از تهران را فرار می‌کند. برای سر حیدرخان جایزه‌ای ۱۰ هزار تومانی تعیین کرده بودند و برحسب اتفاق از این موضوع آگاه می‌شود. در راه به قزاقی برمی‌خورد که تلگراف جایزه برای سر حیدرخان را به خود او نشان می‌دهد. قزاق نمی‌دانسته که حیدرخان خود اوست.

حیدرخان در این وضعیت به قزاق می‎گوید: «من چندین بار حیدرخان را دیده‌ام و شخصا او را می‎شناسم ... می‌دانم که او از طهران فرار کرده و به طرف مرز روسیه می‎رود، چه خوب بود شما که از نجیب‌زادگان قزاق هستید با من شریک می‎شدید. شما یک اسب و یک نفر سوار به من بدهید... جایزه را نصف نصف تقسیم کنیم.» حیدر خان ادامه می‎دهد به این ترتیب با گرفتن یک اسب تندرو همراه با یک سواره نظام قزاق برای دستگیری خودش راهی مرز روسیه شد.

زمانی که حیدرخان با قزاق همراه، با امنیت به بندر انزلی می‎رسند، یادداشتی دست او می‌دهد که بدهد به همان «نجیب‌زاده قزاق» به این مضمون که «آقای محترم از این همراهی که در اختیار من گذاشتید نهایت تشکر را دارم... متاسفانه بازداشت آن شخص مورد نظر امکان‎پذیر نشد... کاسبی ما با یکدیگر جور نشد، به قول معروف قسمت ما نبود. سلامتی شما را طالبم- حیدرخان»

به این ترتیب حیدر خان به بادکوبه می‌رسد تا «همه اوقاتش را مصروف مسئله آماده کردن انقلاب آینده کند.»[۶]

اروپا

پس از شکست انقلاب ۱۹۰۵ روسیه حیدر عمواغلی مسافرتی به کشورهای اروپا ئی نمود. وی در این مسافرت ها به تکمیل معلومات فنی[و دانش سیاسی] خود پرداخت. حیدرخان طبق توصیه انجمن مجاهدین فنون ساختن بمب و سایر اسلحه و ادواتی که به کار مبارزه انقلابی می خورد آموخت. در سال ۱۹۰۷ میلادی (۱۲٨۶ شمسی) او مجددا به ایران باز می گردد و فعالیت انقلابی خود را در راس مجاهدین و مبارزین نهضت مشروطیت از سر می گیرد.[۵]

ورود مجدد به ایران

بعد از ورود مجدد به ایران ابتدا با تعدادی از نیروهای جنگی که گرد آورده بود به تبریز می‌رود و در کنار مجاهدین می‌جنگد سپس به ایالت‌های دیگر می‌رود تا آنها را آزاد کند.[۶]

در جریان نیردهای تبریز در کشتن شجاع نظام مرندی با بمب دست داشت.[۴]

وی با ستارخان و باقرخان اختلافاتی داشته است. او دیدار اول خود را از ستارخان چنین بیان می‌کند: «نزدیک خانه ستارخان، جمعی از رفقا را دیدم و شب را در منزل آنها ماندم و فردا یا من رفتم پیش ستارخان یا او آمد پیش من. در هر حال دیدم آن که ما خیال می‌کردیم نیست، شخصی است عوام.»

آنطور که حیدرخان تعریف می‌کند او در سازماندهی نیروها و نقشه کشی برای آزادسازی محلات تبحر داشته و در این کار تحصیلات او به کمکش آمد. او از کمیته‌ای در تبریز یاد می‌کند مرکب از ارامنه و مسلمانان برای اداره انقلاب. در این زمان محمد علی شاه بر اریکه قدرت تکیه زده بود.

همان روزهای اول او به کمیته دعوت می‌شود. «موضوع صحبت آن روز این بود که با محمد علی میرزا صلح کنیم...من که از قوه مسلح رفته بودم، گفتم اگر دنبال این صحبت را بگیرید موقع مشروطه طلبان سخت دشوار خواهد شد، هر قولی به شما بدهند اجرا نخواهند کرد و پس از آنکه قوه مسلحه شما از میان رفت شما را دار خواهند زد... بعد گفتم چنین صلحی با محمدعلی میرزا - آن هم با میانجی‌گری روس‌ها - ما را به کلی از رسیدن به مقصد اصلی‌مان بازخواهد داشت.»

سپس به او ماموریت می‌دهند که جایگزینی برای صلح با عوامل حکومت بیابد. حیدرخان نشان می‌دهد که قدرت سازماندهی دارد: «از آنجا رفتم منزل و خیال می‌کردم که چه کنم و با چند نفر شورا می‌کردم و می‌گفتم که زود چند اداره باید تشکیل داد: کمیسیون جنگ، کمیسیون مالی و اداره بلدیه.»[۶]

فتح تهران

حیدرخان پس از فتح تهران به فعالیت مخفی انقلابی خود ادامه داد. متهم به‌ ترور سید عبدالله‌ بهبهانی از رهبران اعتدالیون شد. حیدر عمواغلی همراه‌ عده‌ ای از همفکرانش دستگیر شد اما پس از چهل روز چون مدرکی نیافتند، از زندان آزاد شد. درسال ۱۲۸۹ خورشیدی به ماموریت مخفی میان ایل بختیاری رفت و سال بعد به تهران بازگشت و در آن‌جا به صورت مخفی زندگی می‌کرد، تا این‌که محل زندگی او شناسایی شد. به دستور یپرم‌خان او را تبعید کردند.[۴]

تندروی او و یارانش و فرقه سوسیال دموکرات باعث مجادلات بسیار شد. حیدرخان نسبت به کشتن مخالفین آزادی (به گمان خود) کوچک‌‌ترین ترس یا تردیدی به دل راه نمی‌داد.[۴]

اختلاف با ستارخان

ستارخان بازوی نیرومند انقلاب مشروطه،که دسته های فدایی تحت رهبری حیدرعمواوغلی را تا آخرین روزهای مقاومت تبریز در کنار خود داشت همیشه می گفته است: «حرف همان است که حیدر خان بگوید».  

عارف قزوینی شاعرو ترانه سرای ایران، حیدرعمواوغلی را چکیده ی انقلاب نامیده و تصنیف معروف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را به حیدر عمواوغلی هدیه کرده است.[۷]

با این حال بعد از پیروزی مشروطه و فتح تهران به‌دلایل نامعلوم دچار اختلافاتی با ستارخان می‌شود بطوری‌که در جريان درگيري پارک اتابک بين قواي دولتي و مجاهدين، با تمام دوستي که با ستارخان داشت، بر عليه وي جنگيد.[۳]

پس از پیروزی مشروطه و فتح تهران

در بحبوحه پيش از جنگ بين‌الملل اول، حيدر در روسيه بود و سپس به برلين رفت، و در آغاز جنگ از برلين خارج شد و در لباس صاحب‌منصبي ترکهاي عثماني در بين‌النهرين جنگيد و تا کرمانشاه پيش آمد، سپس به آلمان رفت ولي چون صداي انقلاب بلشويکي گوش فلک را کر مي‌کرد به همراهي لنين درسوئيس پرداخت و به همراهي وي به روسيه رفت و در جريان پيروزي در کنار لنين بود.[۳]

در جنگ جهانی اول، در حکومت موقت ملی که در قم و سپس در کرمانشاهان تشکیل یافته بود، شرکت فعال داشت. پس از جنگ های خونین با اشغالگران در قم، قوای ملیون دچار شکست می گردد. حیدرخان اسیر و محکوم به حبس با اعمال شاقه می شود ولی پس از اندک مدتی موفق به فرار شد ومجددا به اروپا رفت. حیدرعمواغلی بنا به دعوت سید حسن تقی زاده که آن زمان در برلن با عده ای از ایرانیان به نشر مجله کاوه پرداخته بود در سال 1917 م به برلن آمد و پس از مدت کوتاهی به ایران باز می گردد.

حیدرخان در سال 1919 به دعوت لنین از طرف (حزب عدالت) در تشکیل اولین کنگره بین المللی سوم کمونیستی به پطروگراد دعوت می شود و بعدا به نمایندگی ایران در هیئت اجرائیه بین المللی سوم (کمینترن) انتخاب می گردد.[۴]

جنبش جنگل

پس از تاسیس حکومت شوروی در آذربایجان و عقب نشینی ارتش انگلیس از قفقاز و سپس گیلان، جنبش آزادیبخش در گیلان دوباره احیا شد و با حضور عناصر چپ و حزب عدالت (بعدتر حزب کمونیست) در سال 1299 ه.ش نخستین جمهوری انقلابی در گیلان اعلام شد. در اردبیهشت 1300 ه.ش، پس از مذاکرات طولانی، امضای توافق بر سر همکاری جدید با میرزا کوچک‌خان را امکان‌پذیر ساخت. بر این اساس در دوره هفت ماهه پایانی نهضت جنگل به یاران میرزا کوچک‌خان پیوست. وی اندیشهٔ اتحاد با میرزا را داشت و پس از توافق با میرزا برای جنگلی‌ها پول و اسلحه فراهم کرد.[۴]

حزب کمونیست ایران

در شهریور 1300 خورشیدی نخستین پلنوم وسیع حزب کمونیست با هدف جمع بندی دلائل شکست جمهوری گیلان و خاتمه بخشیدن به چپ روی ها تشکیل شد. دراین پلنوم حیدرعمواغلی که شخصا در آن حضور داشت به دبیر اولی حزب انتخاب شد و شخصیت هائی نظیر "کریم نیک بین"، "سلیمان تاریوریف"، "محمد آخوند زاده(سیروس بهرام)، " میرجعفرجواد زاده "(پیشه وری) به عضویت کمیته مرکزی برگزیده شدند. در دیماه همان سال، تزهای جدید حزب در باره وضع اجتماعی- اقتصادی ایران و تاکتیک های نوین حزب کمونیست ایران انتشار یافت.[۴]

مرگ

هنگام همراهي با ميرزا کوچک خان در يک بحث و رويارويي تند بين وي و اتباع جنگل، به سوء ظن ياران ميرزا دچار شد و توسط حسن‌خان معين‌الرعايا دستگير و زنداني شد و در همان سال به دستور وي و بر خلاف نظر ميرزا کوچک خان کشته شد.[۳] تاریخ کشته شدن وی را ۵ آبان ۱۳۰۰ مقارن با ۱۸ اکتبر ۱۹۲۱ ذکر نموده‌اند.[۲]

جستارهای وابسته

منابع