۲٬۵۸۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
'''دادشاه'''، یا '''میر دادشاه''' (زاده ۱۲۹۷، سفیدکوه واقع در مکران بلوچستان – درگذشته ۲۱ دیماه ۱۳۳۶، دامنه هفتکوه، بلوچستان) یک زمیندار و کشاورز در منطقه مکران بلوچستان بود که در اوایل دههی ۱۳۳۰، علیه دولت مرکزی عصیان کرد. دادشاه پیش از درگیری با خوانین و دولت مرکزی، در کنار طایفهاش در کمال آرامش زندگی میکرد. اما با توجه به حاکمیت نظام عشیرهای، نمیتوانست نسبت به موضوعاتی که برای عشیره و طایفهاش پیش میآمد، بیتفاوت باشد. از طرفی هم ظلم و ستم حکومت، اذیت و آزار ژاندارمها و خوانین وابسته به آنان در عصیان وی بیتاثیر نبود. | '''دادشاه'''، یا '''میر دادشاه''' (زاده ۱۲۹۷، سفیدکوه واقع در مکران بلوچستان – درگذشته ۲۱ دیماه ۱۳۳۶، دامنه هفتکوه، بلوچستان) یک زمیندار و کشاورز در منطقه مکران بلوچستان بود که در اوایل دههی ۱۳۳۰، علیه دولت مرکزی عصیان کرد. دادشاه پیش از درگیری با خوانین و دولت مرکزی، در کنار طایفهاش در کمال آرامش زندگی میکرد. اما با توجه به حاکمیت نظام عشیرهای، نمیتوانست نسبت به موضوعاتی که برای عشیره و طایفهاش پیش میآمد، بیتفاوت باشد. از طرفی هم ظلم و ستم حکومت، اذیت و آزار ژاندارمها و خوانین وابسته به آنان در عصیان وی بیتاثیر نبود. | ||
در اوایل سال ۱۳۳۶، مأمورین آمریکایی و ایرانی ”اصل چهار” در تنگ سرحه، بین چابهار و ایرانشهر، توسط نیروهای دادشاه کشته شدند. پس از این ماجرا نیروهای دولتی با جدیت فراوانی به تعقیب دادشاه و یارانش پرداختند. سرانجام در روز ۱۴ فروردینماه ۱۳۳۶، درگیری شدیدی بین نیروهای دولتی و دادشاه و افرادش در مرز پاکستان رخ داد. با وجود اینکه به نیروهای دادشاه صدمات فراوانی رسید اما آنان موفق شدند از مرز عبور کنند؛ و به خاک پاکستان وارد شوند. سرانجام با توطئه خوانین مرتبط با دولت، هنگام ملاقات و مذاکره با دادشاه او را با شلیک گلوله به سینهاش به قتل رساندند. جنازه دادشاه و برادرش به ایرانشهر منتقل شد؛ و در قبرستان عمومی این شهر به خاک سپرده شدند. ماجرای دادشاه تأثیر زیادی بر شعرا و نویسندگان بلوچ گذاشته است. مردم بلوچستان دادشاه را قهرمانی | در اوایل سال ۱۳۳۶، مأمورین آمریکایی و ایرانی ”اصل چهار” در تنگ سرحه، بین چابهار و ایرانشهر، توسط نیروهای دادشاه کشته شدند. پس از این ماجرا نیروهای دولتی با جدیت فراوانی به تعقیب دادشاه و یارانش پرداختند. سرانجام در روز ۱۴ فروردینماه ۱۳۳۶، درگیری شدیدی بین نیروهای دولتی و دادشاه و افرادش در مرز پاکستان رخ داد. با وجود اینکه به نیروهای دادشاه صدمات فراوانی رسید اما آنان موفق شدند از مرز عبور کنند؛ و به خاک پاکستان وارد شوند. سرانجام با توطئه خوانین مرتبط با دولت، هنگام ملاقات و مذاکره با دادشاه او را با شلیک گلوله به سینهاش به قتل رساندند. جنازه دادشاه و برادرش به ایرانشهر منتقل شد؛ و در قبرستان عمومی این شهر به خاک سپرده شدند. ماجرای دادشاه تأثیر زیادی بر شعرا و نویسندگان بلوچ گذاشته است. مردم بلوچستان دادشاه را قهرمانی می شناسند که با خوانین ظالم و رژیم شاه در افتاده است. | ||
می شناسند که با خوانین ظالم و رژیم شاه در افتاده است. | |||
== وضعیت سیاسی بلوچستان == | == وضعیت سیاسی بلوچستان == | ||
خط ۴۰: | خط ۳۸: | ||
دادشاه در سال ۱۲۹۷، به دنیا آمد. او فرزند یکی از سران عشایر سفیدکوه به نام کمال بود که وابسته به حکومت محلی بنت بودند. کمال و طایفهاش در خدمت اسلام خان و سپس پسرش ایوب خان قرار داشتند؛ و از طریق کشاورزی و دامداری امرار معاش میکردند. دادشاه دو برادر به نامهای احمدشاه و محمدشاه و خواهری به نام ماهخاتون داشت؛ و مادرشان نیز بیبی خاتون بود. دادشاه دوران کودکی و نوجوانی خود را در سفیدکوه گذراند. او به تیراندازی و کوهنوردی تسلط داشت؛ و فردی بسیار قوی و ورزیده بود. دادشاه در کار کشاورزی و دامداری به خانوادهاش کمک میکرد. گاهی هم برای خرید و فروش به مسقط پایتخت عمان میرفتند. وی ارتباط نزدیک با ایوب خان شیرانی داشت.<ref name=":0" /> | دادشاه در سال ۱۲۹۷، به دنیا آمد. او فرزند یکی از سران عشایر سفیدکوه به نام کمال بود که وابسته به حکومت محلی بنت بودند. کمال و طایفهاش در خدمت اسلام خان و سپس پسرش ایوب خان قرار داشتند؛ و از طریق کشاورزی و دامداری امرار معاش میکردند. دادشاه دو برادر به نامهای احمدشاه و محمدشاه و خواهری به نام ماهخاتون داشت؛ و مادرشان نیز بیبی خاتون بود. دادشاه دوران کودکی و نوجوانی خود را در سفیدکوه گذراند. او به تیراندازی و کوهنوردی تسلط داشت؛ و فردی بسیار قوی و ورزیده بود. دادشاه در کار کشاورزی و دامداری به خانوادهاش کمک میکرد. گاهی هم برای خرید و فروش به مسقط پایتخت عمان میرفتند. وی ارتباط نزدیک با ایوب خان شیرانی داشت.<ref name=":0" /> | ||
دادشاه پیش از درگیری با خوانین و دولت مرکزی، در کنار طایفهاش در کمال آرامش زندگی میکرد. اما با توجه به حاکمیت نظام عشیرهای، نمیتوانست نسبت به موضوعاتی که برای عشیره و طایفهاش پیش میآمد، بیتفاوت باشد. از طرفی هم ظلم و ستم حکومت، اذیت و آزار برخی ژاندارمها و خوانین وابسته به آنان نیز، مشکلی افزون بر مشکل دیگر بود و نقش اساسی را داشت. | دادشاه پیش از درگیری با خوانین و دولت مرکزی، در کنار طایفهاش در کمال آرامش زندگی میکرد. اما با توجه به حاکمیت نظام عشیرهای، نمیتوانست نسبت به موضوعاتی که برای عشیره و طایفهاش پیش میآمد، بیتفاوت باشد. از طرفی هم ظلم و ستم حکومت، اذیت و آزار برخی ژاندارمها و خوانین وابسته به آنان نیز، مشکلی افزون بر مشکل دیگر بود و نقش اساسی را داشت. دادشاه پدیدهای برخاسته از دل ظلم و زور و محصول مناسبات آلودهی حاکم بر منطقهی بلوچستان بود.<ref name=":1" /> | ||
== نظریههای مختلف == | == نظریههای مختلف == | ||
دربارهی دادشاه حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد. عدهای او را راهزن و یاغی و قاتل قلمداد میکنند؛ و عدهای هم از او به عنوان یک قهرمان بلوچ که با خوانین ظالم و رژیم شاه در افتاده است، یاد میکنند و او را میستایند؛ و او را | دربارهی دادشاه حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد. عدهای او را راهزن و یاغی و قاتل قلمداد میکنند؛ و عدهای هم از او به عنوان یک قهرمان بلوچ که با خوانین ظالم و رژیم شاه در افتاده است، یاد میکنند و او را میستایند؛ و او را ظلمستیز میدادند. بسیاری از مردم بلوچ دادشاه را دوست دارند و برای قضاوتهای مخالفان دادشاه ارزش و اعتباری قائل نیستند. | ||
دکتر محمد حسن حسینبُر و دکتر عظیم شهبخش که دربارهی ماجرای دادشاه کتاب نوشتهاند، او را میستایند و قهرمان مردم بلوچستان معرفی میکنند. به نظر طرفداران دادشاه، اگرچه از او به عنوان یاغی یاد شده است، اما بر خلاف زبان فارسی که کلمهی یاغی بار منفی دارد، یعنی از آن راهزنی و زورگویی برداشت میشود، در زبان بلوچی یاغی معنای تحسینآمیزی دارد؛ و در رابطه با کسانی به کار میرود که همچون دادشاه زیر بار ستم | دکتر محمد حسن حسینبُر و دکتر عظیم شهبخش که دربارهی ماجرای دادشاه کتاب نوشتهاند، او را میستایند و قهرمان مردم بلوچستان معرفی میکنند. به نظر طرفداران دادشاه، اگرچه از او به عنوان یاغی یاد شده است، اما بر خلاف زبان فارسی که کلمهی یاغی بار منفی دارد، یعنی از آن راهزنی و زورگویی برداشت میشود، در زبان بلوچی یاغی معنای تحسینآمیزی دارد؛ و در رابطه با کسانی به کار میرود که همچون دادشاه زیر بار ستم نرفتهاند و مسلحانه در برابر حکومت میایستند. | ||
الگوی بسیاری از مردم بلوچستان دادشاه است، اما نه با داعیههای نظام جمهوری اسلامی. مردم بلوچ میگویند اگر اکنون دادشاه زنده بود، مرتجعین وی را شکنجه میکردند و میکشتند؛ ولی در تبلیغات خودشان، دادشاه را به شکل یک حزباللهی کلهخُشک بلوچی جلوه میدهند که انگار با توطئهی آمریکا خونش بر زمین ریخته است.<ref name=":2">[https://www.tribunezamaneh.com/archives/149725 همنشین بهار - سایت تریبون زمانه]</ref> | الگوی بسیاری از مردم بلوچستان دادشاه است، اما نه با داعیههای نظام جمهوری اسلامی. مردم بلوچ میگویند اگر اکنون دادشاه زنده بود، مرتجعین وی را شکنجه میکردند و میکشتند؛ ولی در تبلیغات خودشان، دادشاه را به شکل یک حزباللهی کلهخُشک بلوچی جلوه میدهند که انگار با توطئهی آمریکا خونش بر زمین ریخته است.<ref name=":2">[https://www.tribunezamaneh.com/archives/149725 همنشین بهار - سایت تریبون زمانه]</ref> | ||
خط ۵۶: | خط ۵۴: | ||
== علل طغیان دادشاه == | == علل طغیان دادشاه == | ||
[[پرونده:دادشاه6.JPG|جایگزین=عکسی از دادشاه|بندانگشتی|عکسی از دادشاه]] | [[پرونده:دادشاه6.JPG|جایگزین=عکسی از دادشاه|بندانگشتی|عکسی از دادشاه]] | ||
با روی کار آمدن '''[[محمدرضا پهلوی]]''' سیاست دولت در ارتباط با خوانین عوض شد، به صورتی که دولت در برخی از مناطق مجبور شد بر خلاف سیاست رضاشاه عمل کند؛ و برقراری نظم و امنیت را به عهدهی خانها بگذارد. عاقبت این سیاست افزایش قدرت و نفوذ خانها بود که به دنبال آن دوباره سرنوشت مردم بلوچستان به دست خانها افتاد؛ و به جای آبادانی سازندگی، مجدداً زور بر آنها و بختشان حاکم. نظام اقتصادی حاکم بر جامعه معیشتی بود. نظام اجتماعی آمیختهای از زندگی عشایری و روستایی بود؛ و سرداران و خانها قدرت مطلقه بهشمار میآمدند؛ و همواره برای حفظ خود و گسترش قلمرو نفوذ، با همدیگر درگیر بودند | با روی کار آمدن '''[[محمدرضا پهلوی]]''' سیاست دولت در ارتباط با خوانین عوض شد، به صورتی که دولت در برخی از مناطق مجبور شد بر خلاف سیاست رضاشاه عمل کند؛ و برقراری نظم و امنیت را به عهدهی خانها بگذارد. عاقبت این سیاست افزایش قدرت و نفوذ خانها بود که به دنبال آن دوباره سرنوشت مردم بلوچستان به دست خانها افتاد؛ و به جای آبادانی سازندگی، مجدداً زور بر آنها و بختشان حاکم. نظام اقتصادی حاکم بر جامعه معیشتی بود. نظام اجتماعی آمیختهای از زندگی عشایری و روستایی بود؛ و سرداران و خانها قدرت مطلقه بهشمار میآمدند؛ و همواره برای حفظ خود و گسترش قلمرو نفوذ، با همدیگر درگیر بودند. این دو اتحادیه تا سال ۱۳۳۰، عبارت بودند از لاشاریها و مبارکیها و همچنین ریگیها. | ||
در چنین وضعیت و شرایط سیاسی-اجتماعی بود که سرگذشت دادشاه آغاز شد. | در چنین وضعیت و شرایط سیاسی-اجتماعی بود که سرگذشت دادشاه آغاز شد. طایفه دادشاه وابسته به یکی از خوانین به نام ایوب خان شیرانی بود. | ||
تهمت زدن به زن دادشاه و افترای رابطه نامشروع او با فردی به نام لالک، که از طرف سران مخالف دادشاه یعنی شیرانیها طراحی شده بود، بهانهای برای طغیان دادشاه و همکاری او با اتحادیه مخالف شیرانیها یعنی لاشاریها و مبارکیها شد. این اتحادیه | تهمت زدن به زن دادشاه و افترای رابطه نامشروع او با فردی به نام لالک، که از طرف سران مخالف دادشاه یعنی شیرانیها طراحی شده بود، بهانهای برای طغیان دادشاه و همکاری او با اتحادیه مخالف شیرانیها یعنی لاشاریها و مبارکیها شد. این اتحادیه قول حمایت و پشتیبانی به دادشاه دادند.<ref name=":0" /> | ||
=== وقایع ۵ سال نخست === | === وقایع ۵ سال نخست === | ||
[[پرونده:هسمر دادشاه1.JPG|جایگزین=همسر دادشاه|بندانگشتی|240x240پیکسل|همسر دادشاه]] | [[پرونده:هسمر دادشاه1.JPG|جایگزین=همسر دادشاه|بندانگشتی|240x240پیکسل|همسر دادشاه]] | ||
دادشاه از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۰، اقدام به انتقامجویی از دشمنانش در سفیدکوه کرد. او به دو دلیل به مسقط رفت؛ نخست کشتن لالک که به عمان فرار کرده بود، و دوم به خاطر تهیه و تدارک تجهیزات. دادشاه موفق شد لالک را بکشد و به بلوچستان برگردد. | دادشاه از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۰، اقدام به انتقامجویی از دشمنانش در سفیدکوه کرد. او به دو دلیل به مسقط رفت؛ نخست کشتن لالک که به عمان فرار کرده بود، و دوم به خاطر تهیه و تدارک تجهیزات. دادشاه موفق شد لالک را بکشد و به بلوچستان برگردد. پس از مرگ کمال پدر دادشاه در سال ۱۳۲۶، امکان صلح او با دشمنانش از بین رفت. دادشاه اقدام به تشکیل گروهی کرد. دادشاه بارها دشمنان خود از خوانین مسلط را مورد تهاجم قرار داده و غنایم را صرف تهیه تجهیزات گروه خود و گاهی هم صرف مستمندان میکرد. منابع مالی دادشاه علاوه بر غنایم، از راه کمکهای نظامی و مالی طائفه لاشاریها در بلوچستان ایران و پاکستان، تأمین میشد. به جز دستههای چریکی علی خان، نیروهای ژاندارمری نیز دادشاه را تعقیب می کردند، که بیشتر مواقع ناموفق بودند.<ref name=":0" /> | ||
=== وقایع ۵ سال دوم === | === وقایع ۵ سال دوم === | ||
خط ۷۶: | خط ۷۴: | ||
== فراز داستان دادشاه == | == فراز داستان دادشاه == | ||
[[پرونده:دادشاه7.JPG|جایگزین=عکسی از دادشاه|بندانگشتی|180x180پیکسل| | [[پرونده:دادشاه7.JPG|جایگزین=عکسی از دادشاه|بندانگشتی|180x180پیکسل|عکس بازسازی شده از دادشاه]] | ||
دولت تا پیش از سال ۱۳۳۶، قضیه دادشاه را جدی نمیگرفت؛ و دنبال هم نمی کرد، تا اینکه در اوایل سال ۱۳۳۶، مأمورین آمریکایی و ایرانی «اصل چهار» در تنگ سرحه، بین چابهار و ایرانشهر، توسط نیروهای دادشاه کشته شدند. ”اصل چهار” بنگاهی بود که آمریکاییان پس از جنگ جهانی دوم در ایران تأسیس کرده بودند تا بهوسیله آن به دولت ایران از لحاظ اقتصادی کمک کنند، اما در پشت این قضیه به دنبال یافتن نفت بودند. کشته شدن این مأموران، باعث واکنش شدید دولت مرکزی شد. به خاطر ناکام ماندن ژاندارمری در سرکوب دادشاه و نیروهایش، دولت با همدستی خوانین و خیانت آنان به دادشاه، توانست او را شکست بدهد.<ref name=":0" /> | دولت تا پیش از سال ۱۳۳۶، قضیه دادشاه را جدی نمیگرفت؛ و دنبال هم نمی کرد، تا اینکه در اوایل سال ۱۳۳۶، مأمورین آمریکایی و ایرانی «اصل چهار» در تنگ سرحه، بین چابهار و ایرانشهر، توسط نیروهای دادشاه کشته شدند. ”اصل چهار” بنگاهی بود که آمریکاییان پس از جنگ جهانی دوم در ایران تأسیس کرده بودند تا بهوسیله آن به دولت ایران از لحاظ اقتصادی کمک کنند، اما در پشت این قضیه به دنبال یافتن نفت بودند. کشته شدن این مأموران، باعث واکنش شدید دولت مرکزی شد. به خاطر ناکام ماندن ژاندارمری در سرکوب دادشاه و نیروهایش، دولت با همدستی خوانین و خیانت آنان به دادشاه، توانست او را شکست بدهد.<ref name=":0" /> | ||
خط ۹۴: | خط ۹۲: | ||
دولت برخلاف قولی که برای محاکمه احمد شاه برادر دادشاه داده بود، بدون اطلاع دادگاه بدوی و تجدیدنظر متهم، در تاریخ ۲۲ بهمنماه ۱۳۳۶، تیرباران شد؛ و خبر اعدام او از طرف دادستان ارتش اعلام گردید. | دولت برخلاف قولی که برای محاکمه احمد شاه برادر دادشاه داده بود، بدون اطلاع دادگاه بدوی و تجدیدنظر متهم، در تاریخ ۲۲ بهمنماه ۱۳۳۶، تیرباران شد؛ و خبر اعدام او از طرف دادستان ارتش اعلام گردید. | ||
پس از این واقعه | پس از این واقعه خوانین توانستند به دولت مرکزی نزدیک شوند. مرگ دادشاه تأثیر زیادی در ساختارهای اجتماعی و سیاسی بلوچستان گذاشت؛ و از اهمیت و اعتبار خوانین نیز در میان بلوچها کاسته شد.<ref name=":0" /> | ||
== تأثیرگذاری دادشاه == | == تأثیرگذاری دادشاه == |