درویش‌خان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
غلامحسین درویش معروف به درویش خان فرزند حاج بشیر از طالقان، و مادرش ترکمان، در سال 1251 خورشیدی در تهـران مـتولد شد.  
غلامحسین درویش معروف به درویش خان فرزند حاج بشیر از طالقان، و مادرش ترکمان، در سال 1251 خورشیدی در تهـران مـتولد شد.  


پدرش هـنگـام صـدا زدن فـرزندش همواره وی را «درویشث صدا می‌کرد و هـمین نام بعـدها بر وی ماند و درویش خان معـروف شد.  وی کودکی را در خانوادهً دولتـشاهی گذراند و در هـمین خانه مادر خود را از دست داد. در دوران نوجوانی وارد گروه موسيقي مليجک که از منصوبين خانه قاجار بود وارد شد و  از پـدرش که سه تار می نواخت  این هنر را بهره مند شد، در ده سالگی به شعـبه موسیقی مدرسه نظام، وابسته به دارالفنون، به سرپرستی موسیو لومر فرانسوی پیوست، خط موسیقی و نواختـن شیـپـور و طبل کوچک را فرا گرفت. پس از مدرسه،نـزد داود کلیمی تارزن رفت طولی نکشید که  از استاد گوی سـبقـت ربود و به مرتبه عالی نوازندگی دست یافـت؛ چندی در محضر آقا میرزا حسیـنقـلی مستفید و درویش خان را به دنیای دیگری کشاند. هـمچنین آشنایی باـ+ میرزا عبدالله نوازنده تار و سه تار، به کار او غنای بـیشتری بخشید. درویش چندی در دسته موسیقی عزیزالسلطان و سپس در دسته موسیقی کامران میرزا نایب السلطنه، نوازندگی طبل را بر عهده داشت. کار درویش در آن سن و سال نوجوانی چنان مورد استقبال ناصرالدین شاه قرار گرفته بود که او را تارچی خطاب می‌کرد. مهـارت درویش در نوازندگی موجب شد تا او پس از مرگ ناصرالدین شاه (1313 قـمری) به دستگـاه شعـاع السلطنه پسر مظفرالدین شاه ،والی فارس، دعوت شود. در سفر اول به شیراز، به اصرار شعـاع السلطنه، با دخـتر مستـشار نظام که در فارس اقامت داشت، ازدواج کرد. حاصل این پـیوند دو دخـتر بود، که اولی در سن 16 سالگی دیده از جهـان فـروبست، و دخـتر دوم با نام فـخـر تـنهـا فرزند درویش شد. چندی بعدرابطه صمیمی میان درویش و شعاع‌السلطنه به هم خورد. چرا که از سویی درویش از اینکه، هـمواره در پـناه دستگـاه شعاع السلطنه باشد ناراحت بود و طبع آزاده‌اش رهایی از این بند را آرزو داشت و از دیگر سو شعاع‌السلطنه، برآشفته می‌شد از اینکه نوازنده خاص او در مجالس اشخاص دیگـر، حضور می یافت. در نتیجه چنین نگاه بود که هنگام بازگشت شعاع‌السلطنه به فارس، درویش از رفـتن با او سرباز زد. این سرپیچی سبب شد تا از سوی شاهزاده دستور قطع انگشتان این نوازنده نامی صادر شود. اما درویش خان به مدد یکی از دوستانش از این مصیبت رهایی یافت. 
پدرش هـنگـام صـدا زدن فـرزندش همواره وی را «درویشث صدا می‌کرد و هـمین نام بعـدها بر وی ماند و درویش خان معـروف شد.  وی کودکی را در خانوادهً دولتـشاهی گذراند و در هـمین خانه مادر خود را از دست داد. در دوران نوجوانی وارد گروه موسيقي مليجک که از منصوبين خانه قاجار بود وارد شد و  از پـدرش که سه تار می نواخت  این هنر را بهره مند شد، در ده سالگی به شعـبه موسیقی مدرسه نظام، وابسته به دارالفنون، به سرپرستی موسیو لومر فرانسوی پیوست، خط موسیقی و نواختـن شیـپـور و طبل کوچک را فرا گرفت. پس از مدرسه،نـزد داود کلیمی تارزن رفت طولی نکشید که  از استاد گوی سـبقـت ربود و به مرتبه عالی نوازندگی دست یافـت؛ چندی در محضر آقا میرزا حسیـنقـلی مستفید و درویش خان را به دنیای دیگری کشاند. چندی در خدمت میرزا عبدالله نوازنده تار و سه تار، آموختهای خود را غنای بخشید. درویش چندی در دسته موسیقی عزیزالسلطان و سپس کامران میرزا نایب السلطنه، نوازندگی طبل را بر عهده داشت. کار درویش چنان مورد استقبال ناصرالدین شاه قرار گرفته بود که او را تارچی خطاب می‌کرد. مهـارت درویش در نوازندگی موجب شد تا او پس از مرگ ناصرالدین شاه (1313 قـمری) به دستگـاه شعـاع السلطنه پسر مظفرالدین شاه ،والی فارس، دعوت شود.طولی نکشید میان درویش و شعاع‌السلطنه به هم خورد. چرا که درویش از اینکه، هـمواره در پـناه دستگـاه شعاع السلطنه باشد ناراحت بود و طبع آزاده‌اش رهایی از این بند را آرزو داشت و از طرفی شعاع‌السلطنه، برآشفته از کار که نوازنده خاص او در مجالس اشخاص دیگـر، حضور می یافت. در نتیجه اختلاف بالاگرفت سبب شد تا از سوی شاهزاده دستور قطع انگشتان این نوازنده نامی صادر شود. اما درویش خان به مدد یکی از دوستانش از این مصیبت رهایی یافت. پس از این اتفاقات درویش به برگزاری کلاسهای درس برای علاقه‌مندان به موسیقی و تار و سه تارنوازی همت گماشت. ازین نقطه به‌بعد  به گروه اخوان‌الصفا  پیوست. (ظهـیرالدوله) تـنهـا مرکز صوفیگری موسیقی پـرور آن زمان سرسپرد. درویش با تشکیل ارکستر موسیقی «انجمن اخوت» و اجرای کنسـرت‌های عمومی که سرپرستی آنها را خود به عهده داشت، در جـهـت هـر چه مردمی‌تر کردن موسیقی ایران و کمک و یاری به مستـمندان و بلادیدگـان گـام برداشتکـنسرت برای جمع آوری اعانه به نـفع قحطی زدگـان روسیه، کـنسرت برای ایجاد مدرسه فرهنگ، کنسرت به نفع حریق زدگـان آمل، کـنسرت برای بازسازی خرابـیهای آتـش سوزی بازار و نیز کـنسرت برای غـارت شدگـان ارومیه، از جـمله تلاشهای او به شمار میرفت. «یا پـیر جان» تـکـیه کـلام درویش بود، او به هـمه از روی صفا «یا پـیر جان» می‌گفت. بعدها همین سه کلمه یکی از القاب درویش خان شد.
 
بسياري اولين موسيقي دان ايراني که به آهنگ سازي به روش اروپايي و نت وارد بود را استاد وزيري ميدانند که کاملأ اشتباه است مرحوم درويش خان به نت تسلط کامل داشت که ميتوان به مارش ماهور از ساخته هاي وي را شاهد اين ماجرا دانست که به وزن مارش در دستگاه ماهور اشاره کرد او علاوه بر نواختن به صدا و مسائل سونوريته تار هم تعملاتي داشت که تصميم به اضافه نمودن سيم ششم به تار انجاميد او فرم پيش درآمد را در موسيقي بنيان گذاشت تا امکان همنوازي سازها در موسيقي اصيل بالاتر برود. اولين منبع رديف مکتوب امروزي که توسط موسي خان معروفي جمع آوري شد رديف درويش خان بود درويش ذهني توانا در پرداختن ملودي هاي زيبا و دلنشين داشت که هنوز پس از گذر ساليان متمادي تصنيف هاي ايشان از تصانيف لطيف و به غايت زيباي موسيقي است که از آن ها ميتوان به بهار دلکش و زمن نگارم اشاره کرد واز رنگ ها به رنگ زيباي پريزاد و پريچهر اشاره کرد. صفحات به جا مانده از این استاد فقـید به خوبی میزان مهـارت و تـوانایی‌های او را نشان می‌دهد. صفحاتی که با هنر نمایی استادان نامور موسیقی ایرانی مانـند سید احـمدخان، سید حسین طاهرزاده، اقـبال السلطان، عـبدالله دوامی، رضاقـلی خان تـجـریشی، باقـرخان رامشگـر، مشیر همایون شهـردار، حسین‌خان هنگ آفـرین، اکبر خان رشـتی و میرزا اسدالله خان پر شده است. صفحه «بـیداد همایون » که با پـیانو مشیر همایون شهـردار همراه است از نمونه‌های برجسته ای است که پـنجه شیرین و مضراب روان آن استاد فـقـید را بیان می کند. درویش در اواخر عـمر کـنسرتـهـای دیگری نیز با حضور هنرمندانی چـون، عـارف قـزوینی، حاجی خان ضرب گـیر، حسین خان اسماعیل‌زاده، ابـراهیم منصوری، رضا محجوبی و رکن‌الدین خان مختاری در گراند هتل اجرا کرد. شمار شاگردان درویش‌خان بسیار بود، ولی تنها چـند تن از آنها به پـیشرفت و شهرت رسیدند. او به شاگردانی که موفق به طی دوره مخـتلف درسش می‌شدند، نشانی به شکـل تـبرزین هدیه می‌کرد، که از مس و نـقره یا برای شاگردان سطوح عالی، طلا بود. از شاگردان او که موفـق به دریافـت تـبرزین طـلا شدند، می توان از مرتضی نی داوود، ابوالحسن صبا، موسی معـروفی و سعـید هـرمزی نام برد. شاگردان دیگـر او که مسـتـقـیـم یا غـیر مسـتـقـیم از او کسب فـیض کردند، عبارتـنداز: حسیـنعلی غـفاری، شکری (ادیب السلطنه)، علی محمد صفایی (سازنده سه تار)، عبدالله دادور (قـوام السلطان)، حسین سنجری، ارسلان درگاهی و نورعلی برومند. درویش خان شیـفته گل و گیاه بود و در حیاط خانه‌اش گلهای رنگارنگ بـسیاری داشت، که هـمه را به دست خود پـرورش داده بود. مرگ درویش خان شب چهـارشنبه 2 آذر 1305 بر اثـر تصادف رخ داد. در پایان شب دوم آذر ماه سال 1305 هجری خورشیدی برای بازگشت درویش خان از محفل موسیقی به خانه درشکه‌ای دو اسبه کرایه می‌کنند و استاد سوار بر درشکه به طرف خانه حرکت می‌نماید. درآن زمان خودرو به تازگی وارد خیابان‌های شهر شده بود و شمار آنها به سختی به پنجاه دستگاه می‌رسید. زمانیکه درشکه درویش خان از خیابان امیریه به سمت شمال می‌پیچد، خودرو فوردی از جهت مخالف بادرشکه و اسب‌های آن برخورد می‌کند، اسب‌های درشکه درجا تلف می‌شوند و استاد از درشکه به بیرون پرتاب شده و از ناحیه سر به زمین برخورد می‌کنند، بی درنگ مردم رسیده و زخمی را به بیمارستان نظمیه تهران که بهترین بیمارستان آن زمان تهران بود می‌رسانند. ولی ضربه سنگین بوده و استاد گرانقدر موسیقی ایران پس از 5 روز، به انگیزه ضربه مغزی فوت می‌نماید. «وی هنگام مرگ 54ساله بود.» زمانی که وی درگذشت روزنامه‌ها نوشتند تار مرد. پیکر درویش در ظهیر الدوله نزدیک امامزاده قاسم دفن شد و بر سر مزار وی این ابیات نوشته شده است. درویش اگر از این جهان رفت مشنو که فـقیر و ناتوان رفت درویش هـنرور زمان بود استاد هـنرور زمان رفت فریاد ز بوستان برآمد کان بلبل خوش ز بوستان رفت. محمد هاشم میرزا متخلص به «افسر» در مدح این استاد و درویش عبدالمجید طالقانی، استاد خط شکسته فارسی، که هر دو طالقانی هستند دو بیت زیر را سروده‌است: درویش زمان ما و درویش نخست هریک به رهی رسم تجدد می‌جست آن یک خط راست را شکسته بنوشت وین موسیقی شکسته را کرد درست ایرج میرزا نیز در وصف او از زبان «زهره» در منظومهً «زهره و منوچهر» گفته‌است:
 
تار نهم در کف درویش خان
 
تا بدمد بر بدن مرده جان مرگ
 
منابع:همشهری آنلاین ، ویکی پدیا ، سرگذشت موسیقی
 
موسیقی ایران را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید :


== نوآوری در موسیقی ==
== نوآوری در موسیقی ==

نسخهٔ ‏۱۳ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۳

درویش خان (متولد تهران ۱۲۱۸ - درگذشت ۱۳۰۵)

زندگی نامه

غلامحسین درویش معروف به درویش خان فرزند حاج بشیر از طالقان، و مادرش ترکمان، در سال 1251 خورشیدی در تهـران مـتولد شد.

پدرش هـنگـام صـدا زدن فـرزندش همواره وی را «درویشث صدا می‌کرد و هـمین نام بعـدها بر وی ماند و درویش خان معـروف شد. وی کودکی را در خانوادهً دولتـشاهی گذراند و در هـمین خانه مادر خود را از دست داد. در دوران نوجوانی وارد گروه موسيقي مليجک که از منصوبين خانه قاجار بود وارد شد و از پـدرش که سه تار می نواخت این هنر را بهره مند شد، در ده سالگی به شعـبه موسیقی مدرسه نظام، وابسته به دارالفنون، به سرپرستی موسیو لومر فرانسوی پیوست، خط موسیقی و نواختـن شیـپـور و طبل کوچک را فرا گرفت. پس از مدرسه،نـزد داود کلیمی تارزن رفت طولی نکشید که از استاد گوی سـبقـت ربود و به مرتبه عالی نوازندگی دست یافـت؛ چندی در محضر آقا میرزا حسیـنقـلی مستفید و درویش خان را به دنیای دیگری کشاند. چندی در خدمت میرزا عبدالله نوازنده تار و سه تار، آموختهای خود را غنای بخشید. درویش چندی در دسته موسیقی عزیزالسلطان و سپس کامران میرزا نایب السلطنه، نوازندگی طبل را بر عهده داشت. کار درویش چنان مورد استقبال ناصرالدین شاه قرار گرفته بود که او را تارچی خطاب می‌کرد. مهـارت درویش در نوازندگی موجب شد تا او پس از مرگ ناصرالدین شاه (1313 قـمری) به دستگـاه شعـاع السلطنه پسر مظفرالدین شاه ،والی فارس، دعوت شود.طولی نکشید میان درویش و شعاع‌السلطنه به هم خورد. چرا که درویش از اینکه، هـمواره در پـناه دستگـاه شعاع السلطنه باشد ناراحت بود و طبع آزاده‌اش رهایی از این بند را آرزو داشت و از طرفی شعاع‌السلطنه، برآشفته از کار که نوازنده خاص او در مجالس اشخاص دیگـر، حضور می یافت. در نتیجه اختلاف بالاگرفت سبب شد تا از سوی شاهزاده دستور قطع انگشتان این نوازنده نامی صادر شود. اما درویش خان به مدد یکی از دوستانش از این مصیبت رهایی یافت. پس از این اتفاقات درویش به برگزاری کلاسهای درس برای علاقه‌مندان به موسیقی و تار و سه تارنوازی همت گماشت. ازین نقطه به‌بعد به گروه اخوان‌الصفا پیوست. (ظهـیرالدوله) تـنهـا مرکز صوفیگری موسیقی پـرور آن زمان سرسپرد. درویش با تشکیل ارکستر موسیقی «انجمن اخوت» و اجرای کنسـرت‌های عمومی که سرپرستی آنها را خود به عهده داشت، در جـهـت هـر چه مردمی‌تر کردن موسیقی ایران و کمک و یاری به مستـمندان و بلادیدگـان گـام برداشتکـنسرت برای جمع آوری اعانه به نـفع قحطی زدگـان روسیه، کـنسرت برای ایجاد مدرسه فرهنگ، کنسرت به نفع حریق زدگـان آمل، کـنسرت برای بازسازی خرابـیهای آتـش سوزی بازار و نیز کـنسرت برای غـارت شدگـان ارومیه، از جـمله تلاشهای او به شمار میرفت. «یا پـیر جان» تـکـیه کـلام درویش بود، او به هـمه از روی صفا «یا پـیر جان» می‌گفت. بعدها همین سه کلمه یکی از القاب درویش خان شد.

بسياري اولين موسيقي دان ايراني که به آهنگ سازي به روش اروپايي و نت وارد بود را استاد وزيري ميدانند که کاملأ اشتباه است مرحوم درويش خان به نت تسلط کامل داشت که ميتوان به مارش ماهور از ساخته هاي وي را شاهد اين ماجرا دانست که به وزن مارش در دستگاه ماهور اشاره کرد او علاوه بر نواختن به صدا و مسائل سونوريته تار هم تعملاتي داشت که تصميم به اضافه نمودن سيم ششم به تار انجاميد او فرم پيش درآمد را در موسيقي بنيان گذاشت تا امکان همنوازي سازها در موسيقي اصيل بالاتر برود. اولين منبع رديف مکتوب امروزي که توسط موسي خان معروفي جمع آوري شد رديف درويش خان بود درويش ذهني توانا در پرداختن ملودي هاي زيبا و دلنشين داشت که هنوز پس از گذر ساليان متمادي تصنيف هاي ايشان از تصانيف لطيف و به غايت زيباي موسيقي است که از آن ها ميتوان به بهار دلکش و زمن نگارم اشاره کرد واز رنگ ها به رنگ زيباي پريزاد و پريچهر اشاره کرد. صفحات به جا مانده از این استاد فقـید به خوبی میزان مهـارت و تـوانایی‌های او را نشان می‌دهد. صفحاتی که با هنر نمایی استادان نامور موسیقی ایرانی مانـند سید احـمدخان، سید حسین طاهرزاده، اقـبال السلطان، عـبدالله دوامی، رضاقـلی خان تـجـریشی، باقـرخان رامشگـر، مشیر همایون شهـردار، حسین‌خان هنگ آفـرین، اکبر خان رشـتی و میرزا اسدالله خان پر شده است. صفحه «بـیداد همایون » که با پـیانو مشیر همایون شهـردار همراه است از نمونه‌های برجسته ای است که پـنجه شیرین و مضراب روان آن استاد فـقـید را بیان می کند. درویش در اواخر عـمر کـنسرتـهـای دیگری نیز با حضور هنرمندانی چـون، عـارف قـزوینی، حاجی خان ضرب گـیر، حسین خان اسماعیل‌زاده، ابـراهیم منصوری، رضا محجوبی و رکن‌الدین خان مختاری در گراند هتل اجرا کرد. شمار شاگردان درویش‌خان بسیار بود، ولی تنها چـند تن از آنها به پـیشرفت و شهرت رسیدند. او به شاگردانی که موفق به طی دوره مخـتلف درسش می‌شدند، نشانی به شکـل تـبرزین هدیه می‌کرد، که از مس و نـقره یا برای شاگردان سطوح عالی، طلا بود. از شاگردان او که موفـق به دریافـت تـبرزین طـلا شدند، می توان از مرتضی نی داوود، ابوالحسن صبا، موسی معـروفی و سعـید هـرمزی نام برد. شاگردان دیگـر او که مسـتـقـیـم یا غـیر مسـتـقـیم از او کسب فـیض کردند، عبارتـنداز: حسیـنعلی غـفاری، شکری (ادیب السلطنه)، علی محمد صفایی (سازنده سه تار)، عبدالله دادور (قـوام السلطان)، حسین سنجری، ارسلان درگاهی و نورعلی برومند. درویش خان شیـفته گل و گیاه بود و در حیاط خانه‌اش گلهای رنگارنگ بـسیاری داشت، که هـمه را به دست خود پـرورش داده بود. مرگ درویش خان شب چهـارشنبه 2 آذر 1305 بر اثـر تصادف رخ داد. در پایان شب دوم آذر ماه سال 1305 هجری خورشیدی برای بازگشت درویش خان از محفل موسیقی به خانه درشکه‌ای دو اسبه کرایه می‌کنند و استاد سوار بر درشکه به طرف خانه حرکت می‌نماید. درآن زمان خودرو به تازگی وارد خیابان‌های شهر شده بود و شمار آنها به سختی به پنجاه دستگاه می‌رسید. زمانیکه درشکه درویش خان از خیابان امیریه به سمت شمال می‌پیچد، خودرو فوردی از جهت مخالف بادرشکه و اسب‌های آن برخورد می‌کند، اسب‌های درشکه درجا تلف می‌شوند و استاد از درشکه به بیرون پرتاب شده و از ناحیه سر به زمین برخورد می‌کنند، بی درنگ مردم رسیده و زخمی را به بیمارستان نظمیه تهران که بهترین بیمارستان آن زمان تهران بود می‌رسانند. ولی ضربه سنگین بوده و استاد گرانقدر موسیقی ایران پس از 5 روز، به انگیزه ضربه مغزی فوت می‌نماید. «وی هنگام مرگ 54ساله بود.» زمانی که وی درگذشت روزنامه‌ها نوشتند تار مرد. پیکر درویش در ظهیر الدوله نزدیک امامزاده قاسم دفن شد و بر سر مزار وی این ابیات نوشته شده است. درویش اگر از این جهان رفت مشنو که فـقیر و ناتوان رفت درویش هـنرور زمان بود استاد هـنرور زمان رفت فریاد ز بوستان برآمد کان بلبل خوش ز بوستان رفت. محمد هاشم میرزا متخلص به «افسر» در مدح این استاد و درویش عبدالمجید طالقانی، استاد خط شکسته فارسی، که هر دو طالقانی هستند دو بیت زیر را سروده‌است: درویش زمان ما و درویش نخست هریک به رهی رسم تجدد می‌جست آن یک خط راست را شکسته بنوشت وین موسیقی شکسته را کرد درست ایرج میرزا نیز در وصف او از زبان «زهره» در منظومهً «زهره و منوچهر» گفته‌است:

تار نهم در کف درویش خان

تا بدمد بر بدن مرده جان مرگ

منابع:همشهری آنلاین ، ویکی پدیا ، سرگذشت موسیقی

موسیقی ایران را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نوآوری در موسیقی

تغییر در تار و سه تار

تغییر در یک نواختی

مرتب کردن دستگاه موسیقی

آموزش

ادبیات

مرگ

آثار

جستارهای وابسته

منابع