۸٬۴۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
اسلوب دیالکتیکی هگل میگوید در برابر هر تزی یک آنتیتز وجود دارد که از جدال بین آنها سنتزی بیرون میآید و این پروسه در جهت کمال بالاتر ادامه مییابد. | اسلوب دیالکتیکی هگل میگوید در برابر هر تزی یک آنتیتز وجود دارد که از جدال بین آنها سنتزی بیرون میآید و این پروسه در جهت کمال بالاتر ادامه مییابد. | ||
[[کارل مارکس|مارکس]] و انگلس اسلوب دیالکتیکی تفکر را از هگل گرفتند و به فویرباخ، فیلسوف آلمانی، که او هم ابتدا شاگرد هگل بود، ولی از او روی گردان شد و دیالکتیک را رد | در دیدگاه هگل، دیالکتیک فرایند منطقی کشف حقیقت است. این فرایند عبارت است از : «تز، آنتیتز و سنتز». سنتز، شکل تکاملیافتهی حقیقت است. حقیقت، وحدت تز و آنتی تز است که متضاد یکدیگرند. | ||
تز : مفهوم «زندگی» | |||
آنتی تز : مفهوم «مرگ» | |||
سنتز : مفهوم «شدن» | |||
از مفهوم هستی به مفهوم مخالفش، نیستی میرسیم. اما شناخت این جا به پایان نمیرسد. حقیقت متعالی در بسط شناخت، از طریق سنتز دو مفهوم متضاد بدست میآید. از این رو، از ترکیب هستی و نیستی مفهوم «شدن» حاصل میشود. | |||
[[کارل مارکس|مارکس]] و انگلس اسلوب دیالکتیکی تفکر را از هگل گرفتند و به فویرباخ، فیلسوف آلمانی، (که او هم ابتدا شاگرد هگل بود، ولی از او روی گردان شد و دیالکتیک را رد کرد)، ایراد میگرفتند که او وقتی فلسفه ایدهآلیستی هگل را به درستی رد میکرد، دیالکتیک او را هم به اشتباه کنار گذاشت و حال آنکه دیالکتیک هگل صحیح است، باید آن را در چارچوب درست، و چارچوب شناخت علمی، به کار گرفت. بر مبنای مباحث جدید درعلوم که تایید کننده شیوه دیالکتیکی تفکر است و هم میتواند آن را تکمیل کند، مانند تئوری تکامل انواع داروین، تئوری سیستمها، و تا حدی تئوری نسبیت عمومی و خاص انیشتین و مکانیک کوانتا و قانون عدم قطعیت هایزنبرگ و غیره... | |||
دیالکتیک، هم از آن جهت که شیوه بودن و شدن یا تغییر کل هستی را برای شما بیان میکند، یک تئوری است و هم از آن جهت که شما را به تفکر درست مجهز میکند، یک اسلوب و دستگاه شناسایی است. | دیالکتیک، هم از آن جهت که شیوه بودن و شدن یا تغییر کل هستی را برای شما بیان میکند، یک تئوری است و هم از آن جهت که شما را به تفکر درست مجهز میکند، یک اسلوب و دستگاه شناسایی است. | ||
== تاریخچه بحث دیالکتیک == | == تاریخچه بحث دیالکتیک == | ||
متد عبارتست از اصول تئوریک و راههای عملی | متد عبارتست از اصول تئوریک و راههای عملی که برای رسیدن به هدف مورد نظر، رعایت آنها کاملا ضروری است. صحت متدها بستگی به میزان عینی و علمی بودن آنها دارد | ||
صحیحترین و کاملترین متد شناسایی امروزه متد دیالکتیک است. | صحیحترین و کاملترین متد شناسایی امروزه متد دیالکتیک است. | ||
هر علمی برای خود اسلوب خود را دارد، اسلوبهای علمی در گسترههای خاص به کار میرود و | هر علمی برای خود اسلوب خود را دارد، اسلوبهای علمی در گسترههای خاص به کار میرود و دیالکتیک برای همه آنها اسلوب مشترک است. | ||
دیالکتیک، به عنوان اسلوب و منطق، ابدا | اسلوب تجربه و مشاهده و کشف، اسلوب علوم طبیعی است؛ اسلوب انتزاع و تعمیم اسلوب علوم ریاضی و فلسفی است، اسلوب دیالکتیک تعمیم نتایج همه علوم است،لذا در حد بالایی از تجرید است و نمیتوان گفت چون اسلوب تجربه هست، پس نیازی به آن نیست. دیالکتیک، به عنوان اسلوب و منطق، ابدا جای منطق صوری ارسطویی را که، تدریس آن در حوزهها و دانشگاهها مرسوم است، را نمیگیرد. | ||
منطق ارسطو طی زمان تکامل یافته و دربارهی مقولات آن بحثهای زیادی شده است و اکنون به حد معتبری از تکامل رسیده است و حتی عدهای برای مفاهیم منطقی سمبلها و فرمولهایی ایجاد کرده و منطق سمبلیک و ریاضی را به وجود آوردهاند. منطق ارسطویی و اشکال دیگر منطق، مانند منطق استقرایی، هر کدام جای خود را دارند و به معرفت علمی ما خدمت میکنند و دیالکتیک با آنها رقابت نمیکند. دیالکتیک آمده است، تا مطالب زیرین را، به ما نشان بدهد و تصریح کند: | منطق ارسطو طی زمان تکامل یافته و دربارهی مقولات آن بحثهای زیادی شده است و اکنون به حد معتبری از تکامل رسیده است و حتی عدهای برای مفاهیم منطقی سمبلها و فرمولهایی ایجاد کرده و منطق سمبلیک و ریاضی را به وجود آوردهاند. منطق ارسطویی و اشکال دیگر منطق، مانند منطق استقرایی، هر کدام جای خود را دارند و به معرفت علمی ما خدمت میکنند و دیالکتیک با آنها رقابت نمیکند. دیالکتیک آمده است، تا مطالب زیرین را، به ما نشان بدهد و تصریح کند: |
ویرایش