رسول مشکین‌فام: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۲۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ مارس ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۵۱: خط ۵۱:
| پانویس            =
| پانویس            =
}}
}}
'''رسول مشکین‌فام''' از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران، که در سحرگاه چهارم خرداد ۱۳۵۱ همراه با بنیانگذار، [[محمد حنیف‌نژاد]]، سعید محسن ،[[علی اصغر بدیع زادگان|عای‌اصغر بدیع‌زادگان]] و [[محمود عسگریزاده]]، به دست رژیم شاه تیر باران شدتد<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://www.mojahedin.org/i/news/138680بی مجاهد شهید رسول مشکین‌فام: نماد صلابت و قاطعیت انقلابی]</ref>
'''عبدالرسول مشکین‌فام''' در سال۱۳۲۵ در شیراز به‌ دنیا آمد و سپس به‌ تهران آمد و در دانشکده کشاورزی کرج مشغول تحصیل گردید. دراین ایام به عضویت سازمان مجاهدین خلق ایران درآمد. او از کادرهای اعزامی به فلسطین بود. درجریان دستگیریهای گسترده سال ۱۳۵۰ به همراه کادر مرگزی سازمان دستگیر شد. وسرانجام در ۴ خرداد ۱۳۵۱ تیرباران شد.<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://www.mojahedin.org/i/news/138680بی مجاهد شهید رسول مشکین‌فام: نماد صلابت و قاطعیت انقلابی]</ref>


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
خط ۸۷: خط ۸۷:


== دستگیری و تیرباران ==
== دستگیری و تیرباران ==
در پی دستگیری جمعی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در شهریور ماه ۱۳۵۰ و فاش شدن اسامی برخی از دیگر افراد سازمان، با همراهی حنیف نژاد و بدیع زادگان و سیدی کاشانی در طرح ناموفق ربودن شهرام - پسر اشرف پهلوی - شرکت کرد و به مضروب کردن یک نفر متهم شد. سرانجام در مهر مه همان سال دستگیر، و بازجویی شد و طبق حکم دادگاه نظامی شاه، در چهارم خرداد ماه ۱۳۵۱ اعدام گردید.
پی بردن ساواک به هویت واقعی من و شناسایی رسول مشکین فام:
 
اما در آن روز (قبل از دستگیری) وقتی من از رسول جدا شدم برای اطمینان از این که در تور نیستم به هنگام مراجعه به خانه، برای خرید به محل هایی دورتر رفتم. پس از ورود به خانه از طریق مادر خورشید مطلع شدم که خانه ما در باغ شریفی تحت نظر است. مادر متوجه شده بود که از خانه روبرو افرادی به حیاط خانه ما نگاه می کرده اند و خانه را زیر نظر داشته اند. مادر همچنین متوجه شده بود که سر کوچه افرادی پرسه می زده اند که اهل محل نبودند.
 
پس از خروج از خانه ما، راه طولانی تر و پیچیده ای را برای رفتن به محل سکونت و ضد تعقیب های چند مسیرانتخاب می کند و نهایتا پس از عبور از چند کوچه و خیابان وارد محوطه ای می شود که یک طرف آن زمین بزرگ منطقه دولاب بود. در آن منطقه متوجه می شود که ۲ نفر با فاصله در همان محدوده با او حرکت می کنند. رسول به آن ها مشکوک می شود پس از طی مسافتی به عنوان این که بند کفش اش را محکم ببندد، می نشیند و زیر چشمی حرکت آن ها را دنبال می کند. مامورین ساواک پس از نشستن رسول شک می کنند که شاید سوژه فهمیده باشد که تحت تعقیب است، یکی از آنان که پاکت میوه ای در دست داشته به یکی از کوچه های مقابل بیابان می رود و نفر دیگر که راه گریزی نداشته است بلافاصله در آن فضای کم نور می نشیند٫ تا نشان دهد که گویی دنبال محل مناسبی برای دستشویی است. رسول با احتیاط کمی دیگر در مسیرش پیش می رود. پس از لحظاتی مجددا با نگاه های زیر چشمی نفر نشسته را دنبال می کند و می بیند که هم چنان در محل خودش نشسته و بکار خود مشغول است و بعد هم به سمت دیگری میرود.... رسول پس از این ضد تعقیب، به حرکت به جانب پایگاه ادامه میدهد و با چند بار ضد زدن وارد میشود .ساواک هم که دریافته بود آن دو مأمور برای رسول لو رفته اند آن ها را از دور خارج و با بیسیم مأموران و تیم های دیگری را به حلقه وسیع تر محاصره وارد می کنند تا ماموران دیگری که در آن محدوده در تعقیب شرکت داشته اند رد رسول را پی بگیرند و اینچنین به خانه عطاالله حاج محمودیان میرسند.<ref>همبستگی - [https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/64831-%D9%86%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA-% نصرالله اسماعیل زاده: بیان حقیقت برای مردم ایران و ثبت در تاریخ]</ref>
 
. سرانجام در مهر مه همان سال دستگیر، و بازجویی شد و طبق حکم دادگاه نظامی شاه، در چهارم خرداد ماه ۱۳۵۱ اعدام گردید.


== وصینامه رسول مشکین‌فام ==
== وصینامه رسول مشکین‌فام ==
۱٬۰۰۵

ویرایش