رضا شهپرنیا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
|شناخته‌شده برای    =مردم کرمانشاه و ایران
|شناخته‌شده برای    =مردم کرمانشاه و ایران
|همسر=
|همسر=
|والدین= }}'''رضا شهپرنیا'''، (زاده ۲ فروردین ۱۳۷۸، کرمانشاه – درگذشته ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، کرمانشاه) جوان ۲۳ ساله‌ای بود که در جریان [[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|'''اعتراضات سراسری''']] در یکی از خیابان‌های شهر کرمانشاه توسط شلیک مستقیم مأموران سرکوبگر جان خود را از دست داد. رضا شهپرنیا مورد اصابت یک گلوله جنگی و ۲۰۰ گلوله ساچمه‌ای قرار گرفته بود. نهادهای امنیتی نظام جمهوری اسلامی در صدد بودند تا با فشار آوردن به خانواده‌ی رضا شهپرنیا، او را به‌عنوان شهید دستگاه حکومتی معرفی کرده و این‌طور وانمود کنند که رضا شهپرنیا با شلیک گروهای مخالف جمهوری اسلامی کشته شده است. مراسم خاکسپاری رضا شهپرنیا پس از ۳ روز، در روز پنجشنبه  ۳۱ شهریورماه، در قطعه ۱۰۶ آرمستان بهشت زهرای کرمانشاه که اهالی به آن آرامستان بریموند می‌گویند، تحت شرایط امنیتی شدید برگزار شد. خانواده شهپرنیا را تهدید کرده بودند که مراسم باید در سکوت و بدون حضور مردم برگزار شود. پدر رضا شهپرنیا در مراسم چهلم پسرش گفت: به رضا گفتم در شلوغی‌ها نرو، گفت بابا این چه حرفی است می‌زنی، مهسا هم یک دانه بود، تا خون ریخته نشود انقلابی شکل نمی‌گیرد.
|والدین= }}'''رضا شهپرنیا''' (زاده ۲ فروردین ۱۳۷۸، کرمانشاه – درگذشته ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، کرمانشاه) جوان ۲۳ ساله‌ای بود که در جریان [[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|'''اعتراضات سراسری''']] در یکی از خیابان‌های شهر کرمانشاه توسط شلیک مستقیم مأموران سرکوبگر جان خود را از دست داد. رضا شهپرنیا مورد اصابت یک گلوله جنگی و ۲۰۰ گلوله ساچمه‌ای قرار گرفته بود. نهادهای امنیتی نظام جمهوری اسلامی در صدد بودند تا با فشار آوردن به خانواده‌ی رضا شهپرنیا، او را به‌عنوان شهید دستگاه حکومتی معرفی کرده و این‌طور وانمود کنند که رضا شهپرنیا با شلیک گروهای مخالف جمهوری اسلامی کشته شده است. مراسم خاکسپاری رضا شهپرنیا پس از ۳ روز، در روز پنجشنبه  ۳۱ شهریورماه، در قطعه ۱۰۶ آرمستان بهشت زهرای کرمانشاه که اهالی به آن آرامستان بریموند می‌گویند، تحت شرایط امنیتی شدید برگزار شد. خانواده شهپرنیا را تهدید کرده بودند که مراسم باید در سکوت و بدون حضور مردم برگزار شود. پدر رضا شهپرنیا در مراسم چهلم پسرش گفت: به رضا گفتم در شلوغی‌ها نرو، گفت بابا این چه حرفی است می‌زنی، مهسا هم یک دانه بود، تا خون ریخته نشود انقلابی شکل نمی‌گیرد.


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
۵٬۷۳۸

ویرایش